این بخشی از فرهنگ تاریخی سکولاریستهاست
ارائه: زانا مریوانی
در سال ۱۶۷ قبل از میلاد، یک مقام نظامی حکومت سکولار رومی به نام «بامیلیو اسپولوس»، گروهی از فراریان ارتش سکولار روم را جمع کرد و در مقابل دیدگان بسیاری از مردم، همهی آنها را زیر پای فیلها انداخت تا له شدند. این اولین باری بود که دولت از حیوانات برای تنبیه مردم استفاده کرد، اما اولین باری نبود که مردم سکولاریست از تماشای این صحنهها لذت ببرند، بلکه این مسئله به صد سال قبل از این ماجرا برمیگردد، وقتی دو جوان سکولار رومی خواستند مراسم تشییع جنازهٔ پدر خود را انجام دهند، آنها دو تن از بردههای خود را آوردند و در میدان بزرگی در مقابل جمعیت زیادی آنها را به جان هم انداختن تا یکی از آنها دیگری را بکشد.
این روند خیلی زود توسعهی بیشتر یافت و حیوانات وحشی مانند شیر، ببر و فیل به میدانها آورده شدند که به انسانها حمله و لتوپارهشان میکردند، اینگونه جمعیت از آن لذت میبردند و امپراتور حکومت سکولار نیز در رأس مردم به تماشا مینشت و به مردم سلام میکرد.
«ژولیوس سزار» امپراتور سکولار روم این روند را به سمت دیگری پیش برد هنگامیکه یک شکل ملی به آن داد و مردم را از سرزمینهایی که اشغال کرده بود برای جنگ با شیر، فیل و عقاب به میدانی میآورد و پس از مرگشان، این حیوانات بدن آنها را پاره میکردند.
حیوانات حاضر نیستند با انسانها اینطور رفتار کنند، اما در آن روزگار حرفهای به نام (تربیت شنیداری) وجود داشت که این حیوانات را تربیت میدادند، به آنها غذا میدادند و بزرگشان میکرد؛ آنان حتی قربانیان را برای مرگ سریع آموزش میدادند. این وحشیگری به بخشی از فرهنگ سکولار رومیِ معروف به فرهنگ گلادیاتوری تبدیل شد که بخشی از فرهنگ سکولار غربی است که از وحشیگری و جنون لذت میبرند.
رفتار آن صهیونیست سکولاری که سگ پلیس را به جان پیرزنی مسلمان در غزه انداخت، به این دلیل نیست که او در حال جنگ است یا ناگهان و ناخودآگاه آن را انجام داده باشد؛ بلکه این بخشی از فرهنگ عمیق سکولاریستی است که به دو هزار سال پیش باز میگردد!