درد دلی از یک مجاهد غریب
به قلم : مجاهد مهاجر
آنهایی که شب و روزشان مثل هم شده و یا نهایتش این است که در فضای مجازی خودشان را امور مجازی مشغول کرده اند و دلخوش به این امور شده اند برایشان قابل لمس نیست که یک مجاهد در دنیای حقیقی چگونه زندگی می کند و چگونه می اندیشد. در زیر نمونه ای ذکر می کنم که یک مجاهد غریب از دیار کُردها می گوید:
شاید اگر امروز اهل ما خانواده ما طایفه ما مردم ما امروز مارا با این شکل و با این سلاح وبا این حالت مارا اینطور میبیند ذهن شون به طرف چیزی میره که رسانه های فرعون وساحران فرعون به اون طرف کشوندن یعنی تروریست!
اگر شما این قیافه را ببنید واین سلاح را ببینید شاید قیافه خونی چنگال خونی قیافه وحشتناک که فقط قتل کشتار از بین بردن سوزوندن فقط چنین چیزی جلوی ذهن شما ظاهر میشود.
ساحران امروز این چهره مارا کره کردن پیش شما، اما یه کمی هم حق رو از خودمان بشنوید نه از غیر ما کمی هم از ما بشنوید چرا خارج شدیم…
مای که مثل شما میتونستیم در خونه های خودمون بشینیم مای که مثل شما میتونستیم به دنبال دنیا به دنبال ثروت به دنبال کیف حال خودمون باشیم.!
اما این جوان ها صاحب جمال صاحب زیبای صاحب ثروت صاحب طایفه خارج شدن از خونه ها شون کمی از ما بشنوید چرا خارج شدیم!!!
بله این را از ته قلب و رسالت خودم بیان می کنم که ان شاءالله بخاطر الله سبحانه تعالی خارج شدم واین سلاح را حمل کردم. رسالت خودم رو برای شما بیان بکنم بله رسالت ما رسالت سلف صالح ماست رسالت ما رسالت گذشته گان ماست رسالت ما رسالت ربعی ابن عامر، بله ما هم اینگونه (نحن قوم ابتعثنا الله) ما قومی هستیم که الله مارا برانگیخته
یا الله من اومدم با تو معامله بکنم معامله بین من وبین تو…
شرط بین وبین تو…!
تو داری بین خودتو و الله شرط قرار میدی
یا الله من با جان خودم دارم میام سلاح بدست مقابل دشمنان تو دارم مییستم دارن منو بمب باران میکنند بمباران هست ترس هست رعب هست وحشت هست.
یا الله…
یاالله مقابل این وحشت این ترس این رعب این گرسنگی این تشنگی این دست پریدن این پا پریدن یا الله مقابل این، من از تو رضایت تورا میخوام من از تو جنت تورا میخواهم.