خیانتهای دارودسته ی جولانی ارباب دست سوم مُلا فتاحی و گروههای مقاتل فی سبیل آمریکا و ناتو در سوریه

خیانتهای دارودسته ی جولانی ارباب دست سوم مُلا فتاحی و گروههای مقاتل فی سبیل آمریکا و ناتو در سوریه

به قلم: کارزان شکاک

هرگز در تاریخ اهل سنت و جماعت فراموش نخواهد شد:

حمایت و خدماتی که جیش علوش، فیلق الرحمن، أحرار الشام، جيش الحرّ و جبهة الجولاني بعد متحد شدن شان دانسته یا غیر عمدی به آمریکا و ناتو بر علیه مجاهدین مخالف خود انجام دادند…!

هرگز فراموش نخواهیم کرد:

جرایمی که زهران علوش بعد همکاری با جولانی ارباب دست سوم مُلافتاحی مرتکب شد، از  قتل عام جوانان “عقیده صحیح” اهل سنه با متهم کردن به انواع اتهام ها در منطقه غوطه… تا هم جبهه ای شدن با مرتدین سکولار حزب کارگران اوجالان (پ.ک.ک)

هرگز فراموش نخواهیم کرد:

 روزی که جولانی ارباب دست سوم مُلافتاحی به دستور حکومت سکولار ترکیه علیه مهاجرین قیام نموده و شروع به کشتن مهاجرین و مجاهدین کردند همان روزها قیام جهت آزادی و تشکیل جامعه ای اسلامی فضیلت اش را نزد گروه های معارض از دست داده بود، و این گروهها بخشی از مجریان طرحهای آمریکا و ناتو در منطقه شده اند.

این درحالیست که در آن زمان، هیچ مُنصفی از اهل شام پیدا نشد که بگوید؛ کارهای شما منافی با اسلام و جنایت غیر قابل توجیه می باشد،

اما زمانیکه گروههای مخلص به تدریج از صحنه خارج شدند و خیانتهای جولانی ارباب دست سوم مُلافتاحی و سایر گروهها علنیی تر شد همینها گفتند؛ ناتو و امریکا از کانال ترکیه با  جولانی و متحدینش  پروتکول  دارد و سخنانشان علیه هم دروغین می باشد و جولانی جاسوس ترکیه است و گروه جولانی به نوامیس زنان و دختران مهاجرین اهل سنت تجاوز کردند و…

” والله المستعان”

هم اکنون هم:

نتیجه؛ آنچه که می بینید…

از سوار شدن بس های عار گرفته تا تسلیم نمودن انبوه ی از “انبارهای تسلحاتی” که همه دال بر رسوایی دشمنان اهل سنه هستند تا وارد کردن ارتش ترکیه به ادلب و…

این است واقعیت مقاتلین فی سبیل آمریکا و ناتو و خنجرهای مسموم بر پشت جهاد مردم مظلوم و ستمدیده ی غزه و فلسطین در برابر اشغالگران جنایتکار صهیونیست.

امام مورد نظر اهل سنت و جماعت کیست؟

امام مورد نظر اهل سنت و جماعت کیست؟

به قلم: خالد هورامی

ابن خلدون در مورد امام  که با لفظ رهبر یا خلیفه یا امیرالمومنین نیز نام برده شده است می گوید: الخلافة نيابة عن صاحب الشّرع في حفظ الدّين وسياسة الدّنيا.[۱] خلافت، جانشينی از صاحب شريعت – صلى الله عليه وسلم – در حفظ دين و سياست دنياست.

امام أبو عبد الله محمد بن علي بن الحسن القَلْعي الشافعي (المتوفى: ۶۳۰هـ) در کتابش می فرماید: أَجمعت الْأمة قاطبة إِلَّا من لَا يعْتد بِخِلَافِهِ على وجوب نصب الإِمَام على الْإِطْلَاق وَإِن اخْتلفُوا فِي أَوْصَافه وشرائطه فَأَقُول نظام أَمر الدّين وَالدُّنْيَا مَقْصُود وَلَا يحصل ذَلِك إِلَّا بِإِمَام مَوْجُود لَو نقل بِوُجُوب الْإِمَامَة لَأَدَّى ذَلِك إِلَى دوَام الِاخْتِلَاف والهرج إِلَى يَوْم الْقِيَامَة لَو لم يكن للنَّاس إِمَام مُطَاع لانثلم شرف الْإِسْلَام وَضاع.[۲]

مفهوم این سخن قلعی الشافعی این است که امت اسلام همگی بر وجود یک امام برای همه مردم اجماع کرده اند برای امور دینی و دنیوی شان و می گوید که اختلاف امت بر نصب امام و خلیفه برای مردم نیست بلکه اختلافشان بر سر اوصاف وشرایط آن است. قلعی شافعی این سخن را در کتابش در بابی می آورد تحت عنوان وجوب امامت(زمینی وشورایی نه آسمانی و منصوص) و احتیاج به سلطان و عدم غنی بودن از آن در همه زمانها.سخن به حد کافی آشکار است .

در این صورت واضح است که از نگاه اهل سنت و جماعت امامی که باید زندگی ما را در دنیا اداره کند رهبر حاکم بر دارالاسلام است.

رهبر شما اگر یک کافر است پس امام شما یک کافر است و شما را به سوی قوانین کفری و آتش جهنم دعوت می دهد و شما باید در این قوانین از او اطاعت کنی هر چند مخالف دین و مذهب شما باشد: وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ ۖ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنصَرُونَ ﴿ القصص : ۴۱﴾

 اما در دارالاسلام، این امام به سوی قوانین الله دعوت می دهد هر چند مذهبش با مذهب شما مخالف باشد و شما تنها زمانی از امام اطاعت می کنی که فرمانش در معصیت الله و مخالف مذهب شما نباشد: وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا ۖ وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ ﴿ السجدة: ۲۴﴾

به عنوان مثال: امام کنونی دارالاسلام ایران آیت الله خامنه ای است و ما تنها در ۱۱ مورد مشخص اطاعت خود را مطلقا به او داده ایم و در صدها مورد فقهی دیگر که بر اساس مذهب شیعه ی ۱۲ امامی فتوا داده ما از او اطاعت نمی کنیم بلکه بر اساس مذهب خودمان عمل می کنیم و این امام هم از ما نخواسته که در این موارد از او اطاعت کنیم حتی از مقلدین شیعه ای که دارای مراجع تقلید مختلف هم هستند نخواسته که حتماً در این مسائل از او تقلید کنند . این نعمتی است که در هیچ دارالکفر سکولاری یافت نمی شود.

در دارالکفرهای سکولار که امام عده ای شده اند افراد جامعه باید حتماً از قوانین کفری حاکم بر جامعه اطاعت کنند هر چند مخالف دین و مذهب آنها باشد. 


[۱]  تاریخ ابن خلدون۱/۲۳۴- الناشر: دار الفكر، بيروت.الطبعة: الثانية، ۱۴۰۸ هـ – ۱۹۸۸ م

[۲]  تهذيب الرياسة وترتيب السياسة ۱/۷۴- الناشر: مكتبة المنار – الأردن الزرقاء- بَاب فِي ذكر وجوب الْإِمَامَة والاحتياج إِلَى السُّلْطَان وَعدم الِاسْتِغْنَاء عَنهُ فِي جَمِيع الْأَزْمَان)

مُلافتاحی ادلب نشین در مسیر بی حیایی و اسلام آمریکائی – صهیونی جدید

مُلافتاحی ادلب نشین در مسیر بی حیایی و اسلام آمریکائی – صهیونی جدید

به قلم: ابوخالد کُردستانی

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: إنَّ الحياءَ و الإِيمانَ قُرِنا جَميعًا، فإذا رُفِعَ أحدُهُما رُفِعَ الآخَرُ (الألباني، صحيح الجامع۱۶۰۳) حيا و ايمان قرين يك ديگرند اگر يكى از ميان برود ديگرى هم می رود.

باز رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: إنَّ مِمَّا أَدْرَكَ النَّاسُ مِنْ كَلاَمِ النُّبُوَّةِ الأولَى: إذَا لَمْ تَسْتَحي فَاصْنَعْ مَا شِئْتَ(بخاری۶۱۲۰)يکی از سخنانی که مردم از پيامبران گذشته دريافته اند، اين است که: اگر حيا نداری، هر عملی که می خواهی انجام بده.

کسی که حیاء نداشته باشد دیگر برایش مهم نیست چه می گوید یا چه حرکاتی انجام می دهد یا چه رفتاری دارد و چه کاری انجام می دهد، چون نه از الله حیاء دارد نه از مردم  نه از ملائکه ای که همراه او هستند و نه از خودش.

این «فَاصْنَعْ مَا شِئْتَ» از باب تهدید است، یعنی ای کم حیاء یا بی حیاء هر چه دوست داری انجام بده اما باید منتظر عواقب کارت در دنیا و قیامت هم باشی.

مُلا فتاحی ادلب نشین که گاهگاهی با ایرادگیری از صاحب نظران قصد دارد خودی نشان دهد اما تا دهن باز می کند جهالت و مغرض و کذاب بودن و «جبهه ی» او بیشتر نمایان می شود. البته از نوچه های جولانی که با بهانه های دروغین خون و ناموس و مال اهل سنت را برای خود مباح کرده اند و ناتو (از کانال حکومت سکولار ترکیه) را وارد بخشی از سوریه کرده اند این واکنشها جای تعجب ندارد.

مُلا فتاحی در ایرادگیری بر سخنان أحمد مولانا که حقایقی در مورد ایران گفته بود دروغهایی گفته است که به مواردی اشاره  می شود:

  • گفته خمینی بر علیه مردم کردستان فتوا داده است که طی آن بیشتر از ۵۰ هزار نفر از اهل کردستان کشته شده اند از جمله علمای بزرگ اهل سنت.

غیر از احزاب سکولار و مرتد کُردستان تاکنون هیچ مسلمانی و حتی هیچ رسانه ی کافر اصلی که برای اعتبار خود ارزش قائل است چنین ادعائی نکرده است. چون تمام اسناد و مدارک و عین فتوای آیت الله خمینی بر این واقعیت دلالت دارند که آیت الله خمینی بر علیه احزاب سکولار و مرتد کومله و دمکرات و سایر احزاب شیعه زاده ی سکولار و مرتد سلطنت طلب و کمونیست داخل ایران که به کُردستان سرازیر شده و با این دو حزب یکی شده بودند فتوا داد نه بر علیه مردم کُردستان، به همین دلیل مردم کُرد هم در قالب پیشمرگان مسلمان در کنار انقلاب و بر علیه این احزاب جنایتکار مرتد جنگیدند و صدها شهید دادند.

  • گفته که کودکان اهل سنت از کودکستانها تا زمانی که از دانشگاهها فارغ التحصیل می شوند بر اساس افکار و منهج شیعه تربیت می شوند؟

این ادعای بی پایه و اساس را اگر به یک مربی کودکستان یا یک دانشجو در صدها رشته (غیر از کسانی که در رشته ی الهیات شیعه درس می خوانند) نشان دهید مُلافتاحی را به عنوان یک انسان بی ارزش دروغگو به ریشخند می گیرد، چون مهد کودکها به صورت محلی و سلیقه ای مدیریت می شوند و در دانشگاهها هم صدها رشته وجود دارد که اصلاً ربطی به مسائل عقیدتی ندارند و به صورت عام برنامه ای جهت تربیت فکری و عقیدتی و منهجی دانشجوها وجود ندارد.

  • گفته اهل سنت ایران از مردم فلسطین مظلومتر هستند هر دو نابود و نسل کشی می شوند اما جهان از مظلومیت و نسل کشی فلسطین باخبر است و از اهل سنت ایران بی خبر!

تمام دست و پا زدنها و دروغ پردازیهای این مُلای ادلب نشین که هم اکنون در اختیار جولانی و به عنوان نیروی پیاده و واگنرهای ناتو(متحد رژیم صهیونیستی) عمل می کنند همین نکته است، «منحرف کردن تمرکز جنگ از صهیونیستهای جنایتکار بر مدافعین مردم مجاهد غزه و فلسطین»، و گرنه همه می دانند که ایران چگونه شهرها و روستاهای صعب العبور اهل سنت کُردستان را با امکانات عمرانی چون  جاده های آسفالت و آب بهداشتی و برق و گاز و سایر خدمات کشاورزی و… آباد کرده است و صهیونیستها نیز چگونه در حال نسل کشی و نابودی منابع مادی غزه هستند، سایری مناطق اهل سنت اردبیل و طالش و گلستان و بوشهر و غیره هم مثل سایر مناطق شیعه نشین اطراف خود بدون تبعیض به آنها رسیدگی شده است .

اسلام آمریکائی – صهیونی جدید یعنی همین؛ منحرف کردن افکار عمومی و تمرکز جنگ مسلمین از آمریکا و ناتو و صهیونیستها به سمت خود مسلمین و بخصوص به سمت دشمنان آمریکا و ناتو و صهیونیستها حتی اگر با افترا و تهمت و شبهات و دروغهای آشکاری چون این سخنان ملا فتاحی باشد. یعنی رسیدن به هدف به هر قیمتی و اینکه هدف وسیله را توجیه می کند.

واضح است که این دغل بازان و تاجران جهاد ربطی به اهل سنت و جماعت ندارند.

ملتهای اسلامی در مسیر امت شدن با اهل جماعت شدن

ملتهای اسلامی در مسیر امت شدن با اهل جماعت شدن

به قلم: محمد الکوردی

اینکه امروزه دارالاسلام ایران به عنوان قدرتمندترین نیروی اسلامی توانسته است جبهه ای تحت عنوان جبهه ی مقاومت تشکیل دهد که مستقییماً آمریکا و منافع آمریکا و ناتو و صهیونیستهای سکولار را مورد هدف قرار دهد واقعیتی است غیر قابل انکار.

دارالاسلام ایران و جبهه مقاومت تحت پرچم آن با آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی درگیر مستقیم شده اند که دیگران حتی جرئت ندارند زنگ در آنها را بزنند و دربرن.

اما باید بدانیم که جنگ های آزادی خواهانه را ملت ها به پا می کنند نه جماعت ها، ملت ها بهایش را می پردازند -چه بخواهند چه نخواهند- میلیون ها کشته و زخمی می دهند تا به آزادی و بزرگی دست یابند و این سرنوشتِ محتومِ مسلمانان است.

جنگ هایی که به مسلمانان تحمیل شده، خود آن را انتخاب نکرده اند و راه چاره ای ندارند جز این که در برابرش به پاخیزند همان طور که همه ملت ها در برابر اشغالگران به پاخواستند بدون این که به قربانیان این جنگ ها و خسارت های سنگینِ آن توجهی بکنند، چرا که هیچ بهایی هم طرازِ آزادی و نجات یافتن از ظلمِ اشغالگر جود ندارد.

مسلمانان به سبب کمبود تعدادشان شکست نمی خورند چون بیشتر از یک و نیم میلیارد نفرند و تا کنون به اندازه ی اروپا در جنگ جهانی دوم برای آزاد شدن از دست نازی ها قربانی نداده اند، اروپایی ها در این جنگ ۶۰ میلیون قربانی دادند و تمدن و شهرهایشان بخاطر آزادی نابود شد.

مسلمانان به سبب کمبود ثروت شکست نمی خورند چرا که اراضی مسلمانان اکثریت مطلق ثروت، نفت و گاز جهان را در خود جای داده است.

مسلمانان تنها به یک دلیل شکست می خورند و آن تفرق و اهل جماعت نشدن است آنهم به دلیل تعصبات خشک و جاهلانه ی مذهبی و قومیتی و سپس سستیِ اراده، خیانت حاکمان، و ترس علماست، وگرنه ملت های مسلمان بارها در طول تاریخ قربانی داده اند در برابر این حملات سکولاریستی ایستاده اند و میلیون ها شهید، مجروح و آواره تقدیم کرده اند و این صادقانه ترین روش و پاک ترین راه است.

در مقابل، حکومت های دست نشانده ای وجود دارند که با وَهمِ استقلال مردم را می فریبند، علیه شان توطئه می کنند، با دشمنانشان هم پیمان می شوند و آن ها را به اشغالگرانِ جدید تسلیم می کنند.

با وجودِ همه ی این اوصاف، دشمن هنوز نتوانسته اهدافش را در جنگ های نظامی تحقق ببخشد و اکنون می خواهد با جنگ رسانه ای و روانی و نیز توطئه های سیاسی به منویات و اهدافش دست یابد و آنچه را که با جنگ های نظامیِ وحشیانه از حصولش عاجز مانده این بار به شیوه های دیگر به دست آورد اما باذن الله هرگز موفق نخواهد شد چرا که امت راهشان را با اهل جماعت شدن و پرهیز از تفرق شناخته اند و در قیامشان پابرجا هستند و حرکتشان متوقف نخواهد شد تا وقتی که از زنجیرهای بندگی آزاد شوند.

ملتهای اسلامی چاره ای جز اهل جماعت شدن ندارند، باید تعصبات مذهبی و قومیتی را کنار بگذارند و همگی در بدترین حالت یک «جبهه ی متحد مقاومت» در برابر این کفار اشغالگر و مزدوران محلی آنها شوند.

این مسیر صحیح اسلامی جهت «امت شدن» است که هم اکنون دارالاسلام ایران و سایر اعضای جبهه ی مقاومت اسلامی تا قلب فلسطین خواستار آن هستند و در آن قرار گرفته اند.

تو هنوز به تفرق ذلیلانه دلخوشی یا در این مسیر مبارک و عزتمند قدم گذاشته ای؟

خطوات عملية لتحرير فلسطين

خطوات عملية لتحرير فلسطين

تحریرکلمة صوتیه: لاسامه بن لادن

إن الحمد لله نحمده ونستعينه ونستغفره، ونعوذ بالله من شرور أنفسنا وسيئات أعمالنا، من يهده الله فلا مضل له، ومن يضلل فلا هادي له، وأشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له، واشهد أن محمداً عبده ورسوله.

 أما بعد:

 أمتي المسلمة: حديثي هذا إليكم عما يجب فعله نصرة لأهلنا في الأرض المباركة، فقد تأخرنا عنهم كثيراً وأضر ذلك بقضايانا فازدادت صعوبة وتشعباً.فإلى متى يبقى أهلنا في فلسطين خائفين، ونحن آمنون أمناً زائفاً مؤقتاً؟ وإلى متى يبقى أهل غزة محاصرين، ونحن متنعمون إلى حين؟ وإلى متى نقعد وقلوبهم تحترق على أكبادهم، الذين حرقوا بقنابل الفسفور الأبيض، بتواطؤ حكام عرب، مما أبكى حتى أولي بأس من الرجال، وما ذاك إلا لأمر عظيم، فبكاؤهم هنا أبلغ في التعبير من آلاف الخطب عن فداحة الخطب.

وطعن ذوي القربى أشد مضاضة … على المرء من وقع الحسام المهند

ولا عجب إن مات بعض أمهاتنا وأخواتنا في غزة أو كدن ، بغير شظايا ولا رصاص، لا بسبب الحصار فليس بشيء حصار البلد، إذا بقي الولد، وإنما الحصار يوم فُقِد، فالأم ترى الملوك وما يملكون أصغر في عينيها من صغيرها، ولكن الطائرات الأمريكية بيد اليهود تقصف وتعود، فتخطف صغار الحي وبينهم صغارها، فهذا ما يجعل أمهاتنا وأخواتنا يرتعدن خوفاً، فتكاد تخرج أنفسهن بعدد خروج أنفاسهن وليس الخبر كالمعاينة فلا يعرف الثكل إلا من خُطِفَ كبده، ولا القصف إلا من يكابده، ولا معتصم من الطغاة ينتقم. وينبغي التنبيه إلى أن من الهزيمة النفسية ومن الخيانة للملة والأمة ودماء الشهداء، أن يتم مدح من تواطأ على قتلهم ووصفه بأنه أمل غزة، بينما أهلها أباة أعزاء يرفضون ذلك.

فغزةُ مات فتيتها لتحيا … ومدح الكفر للأحرار حرقُ

وحررتِ الشعوب على قناها … فكيف على قناها تسترقُ

وبي مما رمتك به الدواهي … جراحاتٌ لها في القلب عمقُ

فلا يحمي العقائدَ كالضحايا … ولا يدني الحقوق ولا يحق

ذوو السلطان قد باعوا القضايا … لأهل الكفر غلمان ورق

سلي من حاصر الأطفال فيك … أبين فؤاده والصخر فرق

قلوب ولاتنا مثل الأعادي … بنجد أو بمصر لا ترق

فراعنة أتوا من بعد عهد … تذل بني العروبة تسترقُّ

تعاونتم مع الأعدا علينا … فضرب رقابكم في الدين حق

أمتي المسلمة: لقد مضى على احتلال فلسطين أكثر من تسعين سنة، ذاقت خلالها الأمرين على أيدي النصارى واليهود، وبرغم الجهود السابقة التي بذلت بما في ذلك تكرار المظاهرات والمهرجانات، فالاحتلال مازال مستمراً. فأريد منك أمتي دقائق معدودة، لأضع أمامك خطوات عملية لتحريرها، تبرأة للذمة، وإنهاضاً للأمة.

وهذا يستلزم قول الحق ولو كان مراً، كما أنه لا بد من إقامته على الضعيف والشريف ولو كان ثقيلا، وإلا فهو طريق الهلاك فاحذروه. وقد قال رسول الله صلى الله عليه وسلم (إنما أهلك الذين من قبلكم أنهم كانوا إذا سرق فيهم الشريف تركوه، وإذا سرق فيهم الضعيف أقاموا عليه الحد) متفق عليه.

أمتي المسلمة: إن من الحق المر الذي ينبغي الصدع به، هو أنه رغم حرصنا على إنقاذ أهلنا في غزة وفك الحصار عنها، فهناك من هم أحرص منا عليهم، وأعني بذلك إخواننا في باقي فلسطين، بما في ذلك الضفة الغربية، ومع ذلك لم يستطيعوا إغاثة أهلهم وذويهم.

والسبب واضح جلي، فبلادهم محتلة، وجنود الصهاينة وجنود السلطة بقيادة عباس يمنعونهم من نصرة إخوانهم هناك.

وهذا السبب هو نفسه الذي يمنعنا من نصرة أهلنا في غزة، فالحقيقة المرة أن بلادنا محتلة من داخلها، وصهاينة العرب حكام المنطقة وكلاء أعدائنا، هم وجنودهم الذين يمنعوننا من نصرة المستضعفين هناك.

ادامه خواندن خطوات عملية لتحرير فلسطين

نکاتی مختصر بر یافته های هیأت مؤظف ا.ا.افغانستان در پیوند به کشته و زخمی شدن چند برادر افغانی در مرز ایران و پاکستان

نکاتی مختصر بر یافته های هیأت مؤظف ا.ا.افغانستان در پیوند به کشته و زخمی شدن چند برادر افغانی در مرز ایران و پاکستان

به قلم: براهندک بلوچ

حمدالله فطرت معاون سخنگوی ا.ا.افغانستان با به اشتراک گذاشتن نتایج تحقیقات هیأت تعیین‌ شده در مورد رویداد کشته شدن مهاجران افغان در دره کلگان، در نزدیکی مرز ایران و پاکستان گفت: “بر مهاجران افغان تیراندازی و انفجار صورت گرفته که در نتیجه آن ۲ تن شهید و ۳۴ تن دیگر که شاهدان عینی این رویداد بودند، به کشور منتقل شده‌اند و شماری دیگر آن‌ها هنوز هم در ایران و پاکستان قرار دارند که هیأت برای دریافت و انتقال آنان مشغول است.”

این توضیحات مسئول محترم ا.ا.افغانستان به بسیاری از شایعات خاتمه داد با این وجود لازم است به ۳ نکته ی مهم اشاره شود:

  1. گروههای اهل بغی بلوچ چون جیش العدل و انصارالفرقان و دهها گروه گردنه گیر دیگر چون گروه اسماعیل شه بخش و غیره که در آنسوی مرز ایران و در پاکستان ساکن هستند مرز ایران و پاکستان را ناامن کرده اند و هر چند وقت یکبار به صورت قاچاقی وارد ایران شده و به پوسته ها و پاسگاههای دارالاسلام ایران حملاتی انجام می دهند و اگر سالم بمانند فوراً خود را به آنسوی مرز ایران و به خاک پاکستان می رسانند.
  2. پس این مرز ایران و پاکستان برای دارالاسلام ایران برای افرادی که در دستجات چند نفره و حتی با موترها و ماشینهای پر از افراد ناشناس و به صورت قاچاقی وارد ایران می شوند مرزی جنگی و منطقه ای جنگی است و نه تنها دارالاسلام ایران بلکه هر کشور دیگری با چنین افراد ناشناسی همچون گروههای دشمن برخورد می کند.
  3. این برادران افغان از خاک پاکستان و طریق قاچاقبرها و همچون گروههای اهل بغی مرزها را رد کرده اند و وارد ایران شده اند نه همچون مهمانان رسمی و از مرزهای رسمی، در نتیجه تشخیص این افراد از گروههای اهل بغی برای نظامیان دارالاسلام ایران غیر ممکن است و مرزداران ایران به ناچار با آنها همچون گروههای مسلح اهل بغی برخورد می کنند.

این واقعیتی است که متاسفانه بر مرزهای ایران و پاکستان حاکم است و چون سازمانهای جاسوسی آمریکا و رژیم صهیونیستی مستقر در پاکستان بر بعضی از گروههای اهل بغی بلوچ در ضربه زدن به دارالاسلام ایران مسلط هستند و هر چند وقت یکبار ما شاهد تولید فجایعی توسط این گروهها در ایران هستیم، برادران افغان ما باید از عبور غیرقانونی توسط قاچاقبرها در این مرز ایران و پاکستان خودداری کنند.

فریب نخوریم تنها عامل بازدارنده اسلحه هست و اسلحه

فریب نخوریم تنها عامل بازدارنده اسلحه هست و اسلحه

به قلم: خالد سیف الله المسلول

بعد از اتفاقات غزه و حمایت و پشتیبانی جبهه ی مقاومت از جمله دارالاسلام ایران از جهاد اهل سنت غزه، گاه از زبان افرادی شنیده می شود که می گویند ما چه نیاز به اسلحه و موشک و اینهمه تجهیزات نظامی داریم، عصر عصر گفتمان است و دموکراسی وووو .

از عقبة بن عامر رضی الله عنه روایت است که می گويد: از رسول الله صلى الله عليه وسلم شنيدم که بالای منبر می فرمود: وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ (انفال/۶۰) آنچه از قدرت در توان تان است، برای جنگ با آنان آماده سازيد. و رسول الله صلی الله علیه وسلم در توضیح اضافه کرد: «أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ، أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ، أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ»[۱] بدانيد که نيرو همان تيراندازی است؛ بدانيد که نيرو همان تيراندازی است؛ بدانيد که نيرو همان تيراندازی است. یکی از معجزه های این آیه و حدیث به کارگیری کلمات «قُوَّةٍ = قدرت و نیرو» و « الرَّميُ = تیر اندازی» است که با گذشت زمان و تغییر تکنولوژی های مختلف از تیرو کمان و شمشیر به انواع سلاحهای مختلف و مدرن کاربرد دارند. به هر حال این خاص کردن کلمه ی عام و مطلق «قُوَّةٍ = قدرت و نیرو» به «الرَّميُ = تیر اندازی» نه تنها باعث روشنگری برای مومنین می شود، بلکه علاوه بر آن، راههای سوء استفاده ی دارودسته ی منافقین و الرویبضه و ائمة المضلین و دعاة علی ابواب جهنم از کلمه ی «قُوَّةٍ = قدرت و نیرو» را می بندد که می خواهند با بازی با این کلمه، ایمان و شعور و دنیا و سایر ضرورتهای مسلمین را به بازی بگیرند.  

دکتر محمد یسری می گوید:

 جهاد، از بزرگترین لوازم و وسائل در راستای رفع موانع و باز کردن راه و مسیر بر‌ روی دعوت و دعوتگران می‌باشد؛چرا که دشمنان اسلام و شریعت ربانی ـ غالبا ـ از اشغال‌گری در دیار اسلام و غصب‌ کردن حقوق دست نمی‌کشند مگر اینکه با قدرت و زور آنها را مجبور به این کار کرد، و هر اندازه درباره‌ی تحقق بعضی از مصالح یا دفع بعضی از مفاسد از طریق فعالیتهای سیاسی گفته شود، باز هم می‌بینیم که راه آزاد کردن و باز پس گیری مقدسات و دیار اسلام و برپایی سلطان شریعت تنها از مسیر بخشیدن جان و مال در راه الله می‌گذرد -و باید هم اینگونه باشد-، راهی که نهایت آن چیزی نیست جز إحدی الحُسنَیَین یا پیروزی، یا شهادت.[۲]

این جهاد هم که تنها از کانال دارالاسلام و جبهه ی همسو با دارالاسلام انجام می شود نیاز به تکنولوژی روز دارد که گاه تنها از عهده ی حاکمیت بر دارالاسلام بر می آید، مثل همین موشکها و سایر قدرتهای نظامی که دارالاسلام ایران در برابر آمریکا و ناتو و صهیونیستهای جنایتکار تهیه کرده و از بخشی از این قدرت نظامی رونمائی و استفاده کرده است.

این قدرت نظامی است که مانع تهاجمات این کفار به دارالاسلام ایران شده و مانع جلوگیری از افغانستانی شدن و لیبی شدن و سومالی شدن و عراقی شدن و سوریه ای شدن و یمنی شدن دارالاسلام ایران توسط آمریکا و انگلیس و متحدین آنها شده است.

پس بعد از نصرت الله، اسلحه تنها عامل بازدارند و تنها عامل آزادیبخش برای مومنین اهل جماعت در دارالاسلام است.


[۱]  مسلم۱۹۱۷

[۲]  معالم فی أصول الدعوة، تألیف دکتر محمد یسری، ص ٦۹.