علمایی که برای اهل جهاد و گروههای مسلح فرقه باز سم هستند

علمایی که برای اهل جهاد و گروههای مسلح فرقه باز سم هستند

به قلم: ابوخالد کردستانی  

دسته هایی از افراد و جریانات و فرقه های مسلح و غیر مسلح حزب باز زمانی که با یک مذهب یا تفسر یا حزب مخالف می جنگند دنبال علمایی می گردند که مخالف آن حزبی باشند که اینها مخالفش هستند.

مثلاً کسانی که با فرقه ی نجدی دوله (داعش) دشمنی دارند دنبال بعضی از آثار و سخنان امثال هانی السباعی و ابوبصیر طرطوسی و ابوقتاده فلسطینی و ابومحمد مقدسی و عبدالرحیم حقانی و… می دوند هر چند در این آثار دروغ و خلاف شرع هم وجود داشته باشد.

  یا کسانی که مخالف تشیع یا ایران باشند به هر جاهل و یا دغل باز دروغگوی حیله گری مثل ابوقتاده فلسطینی و … که مخالف ایران یا تشیع سخنی گفته باشد پناه می برند.

دسته ای از این علما واقعا در مسائلی اهل قلم هستند ما نمی گوئیم که اینها یاید به دارالاسلام هجرت کنند چون به چنان درجه ای از رشد منهجی نرسیده اند یا معاند و سربازی از سربازان جنگ روانی دشمن هستند، بلکه اگر میخواهند تا صد سال دیگر هم در دارالکفر باشند اما میگوئیم  اینها در مورد مخالفین از علم و بخصوص از عدالت و انصاف دور شده اند و انسان عاقل در این زمینه ها نباید از آنها چیزی بگیرد.

علمای واقعی در دارالکفرهای سکولار کنونی یا در جهاد هستن یا در زندان یا زیر خاک و به خاطر اسلام شهید شده اند.

مسئله دیگر این است که علمایانی در دارالکفرهای سکولار وجود دارند که مواضع توحیدی و جهادی خود را بیان کرده اند ، خطبه داده اند و کتاب نوشته اند ، به زندان افتاده اند و خلاصه سابقه ی فعالیت جهادی داشته اند اما اهل جماعت نیستند و باز از انصاف و عدالت نسبت به مخالفین به دورند. اینها نیز در این زمینه، برای مومنین اهل دعوت و جهاد سم هستند.

باید دقت داشته باشییم که کسانی مجاهد بوده اند و بعد  مزدور کفار سکولار جهانی و منطقه ایی شده اند مثل احمد شاه مسعود و ربانی و حکمتیار و سیاف و جولانی و …  که واقعا با دلایل محکم برای ما ثابت شده که این فرد در اختیار کفار سکولار جهانی مثل آمریکا و ناتو و غیره است نه با شبهات واهی.

در مورد دارودسته ی جولانی و بوقهای رسانه ای آن: واقعا کسی اگر کمی تفکر کند میداند که چه رابطه تنگاتنگی بین دارودسته ی جولانی و ترکیه  (عضو ناتو) وجود دارد و همکاری آنان برای ضربه زدن به مسلمین … که ابومحمد مقدسی و بزرگان جدا شده از آن به جاسوس بودن جولانی و گروهش شاهدی داده اند …  دارودسته ی جولانی مثل آب خوردن وقتی سرباز بغدادی بود به ایشان پشت کرده و خواهان استقلال خودش شد و بعد به الظواهری هم خیانت کرد و بعد از این خیانتها خیلی چیزهای دیگر گریبانگیرش شد و هم اکنون هم از سوی آمریکا و ناتو و رژیم صیهیونستی قصد دارد رئیس جمهور  پس از بشار اسد شود.

 کسانی از اهل علم هم که با اینها هستند سربازی از سربازان جنگ روانی اینها هستند و باز برای اهل دعوت و جهاد حکم سم را دارند.

چرا خطبای شبه جهادی و علمای غیر متخصص سودی برای جهاد ندارند؟

چرا خطبای شبه جهادی و علمای غیر متخصص سودی برای جهاد ندارند؟

به قلم: مجاهد مهاجر

برای شما جالب نیست که عده ای در قلب کفاری فتوا میدادند که معتقد بودند باید با آنها جنگ شود اما کفار با آنها کاری نداشت! در عوض یک مجاهد راستین را هر جا پیدا می کردند فوراً می کشتند یا زندانی و دییپورت می کرده اند.

برای شما جالب نیست که افرادی در بلوچستان پاکستان بر علیه دارالاسلام ایران جنگ مسلحانه می کنند و در پنجگور و کویته و… همراه زن و بچه ی خود زندگی می کنند یا آزادانه زندگی دارند و در عین حال معتقد هستند که باید با آمریکا هم جهاد شود و پاکستان هم مرتد است که باید با آن جهاد شود اما نه آمریکا با آنها کاری دارد و نه پاکستان؟ بلکه صدها نفر مثل خالد شیخ بلوچ و خواهرمان دکتر عافیه صدیقی و استاد یاسر را دستگیر و زندانی و یا به قتل رسانده اند چون واقعا مجاهد و مخالف آمریکا بودند. 

 موضوع این است که این عده اگر به جهاد هم بروند باز هم سودی برای اهل جهاد ندارند، بلکه این ایراد ما نسبت به آنها، بخاطر شناخت حقایقشان است.

اما چرا سودی ندارند؟ چون علم جهاد و قتال با دشمنان اسلام را ندارند،  بلکه اینها یا جنگنده هایی در مسیر اهداف دشمنان و یا نویسندگان خوش قلمی هستند که باز در مسیر اهداف دشمنان.

مثالی از غیر مسلحین میان این فرقه ها عرض میکنم، عبدالرزاق مهدی، یکی از علمای با سابقه  اسلام که در علم حدیث بسیار خبره و جای اطمینان است، هیچگاه به جهاد هجرت نکرد بهتره بگیم جهاد به سوی او آمد، چون اهل شام بود و ناخواسته وارد ماجرا شد.

حالا این شخص که فقط علم حدیث دارد نه میدانه جهاد معاصر چیست نه میداند اصول مبارزه نظامی و سیاسی با دشمن چیست

نه میداند دستگاه های اطلاعاتی چه برنامه ای دارند نه اصلا سابقه جا به جا کردن یک اسلحه را دارد میتواند تبدیل به رهبران جهاد شوند؟؟ و بگویند قتال با جیش الحر اشتباه است؟؟ سیاست تعیین کنند برای مجاهدینی که از تورا بورا تا صحرای انبار تجربه جنگ و جهاد دارند

و این میشود که سیاست های شیخ اسامه بن لادن را هم این شخص عبدالرزاق مهدی به هیچ میپندارد و حتی بعدا به جماعت های به نام معتدل خودشان هم تاختن، چون هیچی نمی دانند از اصول جهاد فقط تحت تاثیر یک سری اخبار و داستان های تاریخی هستند

ما در سازمان القاعده ی شیخ اسامه بن لادن با منهج اخوانی سید قطبی اشخاصی را داشتیم که درسته در علوم حدیث یا فقه یا اینگونه مسائل علمشان به علمای دار الکفر نشین نرسد اما این مشایخ جهاد میدانند علم جهاد علم مبارزه علم چگونگی برخورد با دشمنان علم چگونگی برخورد با سیاست های دستگاه اطلاعاتی علم حاکمیت علم سیاست ووو

حالا معلوم است ممکنه در برخی مسائل علمی اشتباه نیز داشته باشند اما آیا جهادی که تا زمان کودتای نجدیتی ایمن الظواهری ادامه دادند کافی نبود تا به شما ثابت شود علم سیاست و جهاد دارند؟

بله القاعده ی شیخ اسامه بن لادن بر خلاف القاعده ی نجدی ایمن الظواهری هیچگاه اختیار جهاد خودش را در دست عده ای نمیدهد که علاوه بر اینکه علم جهاد ندارد در کنار دستگاه اطلاعاتی کسانی نشسته اند که قصد نابودی جهاد و اهل جهاد را دارند

با احترامی که به علم این علما ی ساکن در انگلیس و کانادا و اردن و… قائل هستم اما اگر بخواهند در غیر رشته خود نظر بدهند مجبوریم با تندی و حتی بی ادبی ردش کنیم.

اهل دعوت و جهاد در برابر توطئه های کفار هشیار باشید

اهل دعوت و جهاد در برابر توطئه های کفار هشیار باشید

به قلم: ابو الحسن رشید

جنگ میان لشکر کفر و لشکر ایمان پیوسته ادامه دارد، به همین شکل توطئه های طاغوت و ابتکارشان در حیله هایی که برای ضربه زدن به مجاهدان خاصتا تلاش برای كشاندنشان به درگیری با مردم و بهره برداری رسانه ای از این مسئله همچنان وجود خواهد داشت، لذا دو امر بر اهل جهاد واجب است:

اول: هوشیاری مستمر در برابر شیوه های فریب و نیرنگ، همانگونه که عمر رضی الله عنه می گوید: «من فریبکار نیستم و فریبکار هم نمی تواند مرا بفریبد».

دوم: برخورد با نوازل ( قضایای جدیدی که رخ می دهد) با فقه وحکمت  و نیز با پایبندی تام به دین الله تعالی به دور از غلوّ  و یا فرار از احکام شرعی چرا که هردو شیوه مذموم و غیر مقبول هستند.

زنی که فقیه و مفتی و از حافظ ترین مردم در فقه بود

زنی که فقیه و مفتی و از حافظ ترین مردم در فقه بود

به قلم: اسماء هورامی

تاریخ اسلام دارای زنان بزرگی در فقه و جهاد است که لازم است به عنوان الگوهایی به نسل سرگردان امروز معرفی شوند. نسلی که عقل و هوش خود را به ماهواره ها و رسانه های مجازی سپرده است.

بانو سُتیته دختر قاضی حسین محاملی (م۳۷۷هـ) یکی از زنان بزرگ تاریخ اسلام است.

امام ابن کثیر می گوید : «او دانشمندی فاضل که قرآن، فقه، فرایض(علم ارث)، ریاضی، و همچنین در علوم عربی سرآمد و به منصب فتوا رسیده بود».[۱]

همچنین امام حافظ شمس الدین ذهبی (م۷۴۸هـ) می‌گوید :«امة الواحد رضی الله عنها دختر حسین محاملی رحمه الله زنی دانشمند، فقیه و مفتی بود؛ نزد پدرش فقه آموخت و از وی اسماعیل وراق و عبدالغفار حمصی روایت نموده است. قرآن و فقه شافعی را حفظ نمود و در فرایض (علم ارث) و شیوه محاسبات و علوم عربی و …، تسلط یافت. نام او سُتیته بود؛ بَرقانی گفته است: این بانو به همراه علی بن ابی هریره فتوا می داد. و دیگران گفته‌اند : از حافظ ترین مردم در فقه بوده است.»[۲]

این یکی از نمونه ها و الگوهای زنان ما در تاریخ اسلام است همچنانکه قبل از این مجتهد و اهل فقه و عالمی چون ام المومنین عایشه رضیی الله عنها در همان دوران صدر اسلام داشته ایم.


[۱]  ابن کثیر، طبقات الشافعیین، ص۳۱۴

[۲]  سیر أعلام النبلاء ج۱۵ ،ص۲۶۴

عوامفریبی های مُلافتاحی در قضیه جهاد حماس و مردم فلسطین

عوامفریبی های مُلافتاحی در قضیه جهاد حماس و مردم فلسطین

به قلم: مجاهد مهاجر

قرار است ارتش سکولار و لیبرال سوریه ی پس از بشار اسد جایگزین تمام گروههای مسلح شود و اگر گروهی وجود داشته باشد نقش واگنرها و مزدورانی را خواهد داشت که جهت عدم ورود این ارتش، در قبال مبلغی وارد جنگ با مخالفین خواهد شد.

چنانچه گروه چند نفره ی مُلافتاحی به زودی خلع سلاح نشود و چنانچه طی معاملاتی قرار به جنگ با مزدوران حزب کارگران اوجالان و … باشد ممکن است گروه مُلافتاحی با همان شعارهای کلیشه ای جهادی و … به شغل مزدوری خود ادامه دهند.

با تمام این احوال شما هرگز نخواهید دید که گروه چند نفره ی مُلافتاحی با صهیونیستهای جنایتکاری که هم اکنون بخشهایی از خاک سوریه را نیز اشغال کرده اند و به چند کیلومتری شاهراه بیروت -دمشق رسیده اند عملیات جنگی انجام دهند.

این در حالی است که مُلا فتاحی قبلاً که می دانست در آن شرایط هرگز دستش به صهیونیستها نمی رسد می گفت:

” شايد گلایه‌هایی از حماس داشته باشیم واز برخی از عملکردهایشان انتقاد کنیم اما هیچگاه آنها را تنها رها نخواهیم کرد، چون پشت کردن به دوستان در زمان ضعف، از اخلاق و شیم مردان بزرگ نیست‌.”

حالا این مرد کوچک به همین سادگی صهیونیستها را در چند قدمی و روبری خودش می بیند اما به مجاهدین غزه که در حال ضعف هستند پشت کرده است.

در آن زمان ملا فتاحی می گفت:

” می گفتند بوسنی و هرزگوین دور است و رفتن به اروپا برای جهاد و دفاع از مردم مسلمان ممکن نیست !!!اما اکنون غزه که دور نیست … بلکه در قلب جهان اسلام و خاور میانه قرار دارد !!!وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ. ما مسلمانان تمام سعی خود را بکار می‌گیریم تا بار دیگر سرزمین فلسطین را از وجود یهود پلید پاک نمائیم …و به نسل‌های آينده توصیه می‌کنیم که پاکسازی قبله اول مسلمانان از نجاست یهود را هدف و اولویت اولشان قرار دهند و قدس اسیر را آزاد کنند.”

آیا این وصف دارودسته ی منافقین هم اکنون به خود مُلا فتاحی بر نمی گردد؟

آیا اولویت اول مُلا فتاحی و گروهش هم اکنون جهاد با اشغالگران جنایتکار صهیونیست است؟

آیا این انسان کوچک و دست آموز جاسوس و خائن عصر «جولانی» از اینهمه دروغگوئی و دغلبازی شرم نمی کند؟

مُلافتاحی از نجدیت تا لیبرالی نجدی زده

مُلافتاحی از نجدیت تا لیبرالی نجدی زده

به قلم: ابوخالد کُردستانی

کسانی که وقت گوش دادن به سخنرانی های۱۳- ۱۴ سال قبل مُلافتاحی را ندارند که در ایران بود فقط کافی است که به کلیپهائی نگاه کنند که او در آن پیشنماز بوده است. فقط از روی نماز خواندن او و شاگردانش به خوبی می توانید ببینید که مُلافتاحی و شاگردانش دارای تفکرات نجدی هستند نه مذهب امام شافعی رحمه الله.

اگر به کانال او هم مراجعه کنید به سادگی می توانید میزان ارادت او به محمد بن عبدالوهاب و بخصوص به مسائل اختلافی او و پیروان او و تعریف آنها از شرک و توحید و توسل و مشرک و مشرکین و غیره را ببینید که نه تنها در تضاد با مذهب امام شافعی رحمه الله است بلکه در تضاد با سایر مذاهب حنفی و مالکی و حنبلی نیز هست.

چنین شخصی با چنین زمینه ای هم اکنون که اربابش جولانی بعد از کسب قدرت باز بر حاکمیت جمهوری عربی سوریه تأکید دارد نه حکومت اسلامی و وارد بازی های سیاسی سکولاریستی و دموکراسی خواهانه شده است و آشکارا تبدیل به یکی از صهیونیستهای عرب منطقه شده است، او نیز سعی دارد پوست بیندازد و در رسانه هایی که او را نمی شناسد خودش را شخصی شافعی مذهب معرفی کند نه شخصی نجدی با تفکرات نجدی.

مُلا فتاحی زمانی گروه داعش را به تندروی متهم می کند که تفکرات نجدی خودش هم همان تفکرات نجدی داعش است با این تفاوت که داعش نه تنها در بیان، بلکه در عمل به این تفکرات نجدیت صادق است، اما مُلافتاحی دغل بازی است که تفکرات نجدیت را صرفا برای دشمنی با مسلمین اهل سنت و شیعه می خواهد.

با اهل سنت به خاطر مسائل اختلافی زیارت قبور و توسل و… دشمنی می کند و با شیعیان هم به خاطر این مسائل و همچنین به خاطر عقاید غلاة شیعه با آنها دشمنی دارد.

اما در برابر می بینیم که سالهاست در ادلب در کنار ارتش کفار ناتو از کانال حکومت سکولار ترکیه زندگی مسالمت آمیزی دارد، همچنین سالهاست با آمریکائی های اشغالگر و مزدوران آنها در سوریه زندگی مسالمت آمیزی دارد و زبانش لال می شود اگر در مورد پایگاههای ناتو و آمریکا در سوریه حرفی بزند؛ علاوه بر این هم اکنون نیز که اسرائیل بخشهایی از سوریه تا قنیطره را اشغال کرده باز زبانش لال می شود که در مورد جهاد با کفار اشغالگر خارجی و بخصوص صهیونیستهای جنایتکاری که روزانه در حال قتل عام مسلمین شافعی مذهب غزه هستند سخنی برزبان براند.

این همان اسلام آمریکائی – صهیونی جدید است، یعنی مشغول کردن مسلمین به مسلمین و رها کردن کفار اصلی.

مُلا فتاحی که در ابتدا به خاطر اجرای شریعت الله و آزاد سازی فلسطین و تشکیل خلافت اسلامی و… جوانان اهل سنت ایران را فریب داده و به کشتن می داد هم اکنون کاسه لیس یکی از مزدوران آمریکا و ناتو و اسرائیل شده است که قصد دارد رئیس جمهور آینده ی یک حکومت دموکراسی خواه لیبرال در سوریه شود.

جولانی لیبرالی که بعد از کسب قدرت اعلام کرده تمام گروههای مسلح باید خلع سلاح شوند و ارتش واحد سوریه دوباره تشکیل شود؛ حالا مُلافتاحی بگوید با این چند نفری که برایش باقی مانده اند در سوریه چه محلی از اعراب دارد؟ آیا به او پناهندگی می دهند یا به زودی مورد معامله قرار می گیرند یا در کشور دیگری از آنها استفاده می شود یا مجبور به فرار می شوند یا…؟

جولانی بازیگر دموکراسی جدید پس از بشار اسد

جولانی بازیگر دموکراسی جدید پس از بشار اسد

به قلم: خالد سیف الله المسلول

چندین سال گروههایی مختلف جهادی اسلامی برای تشکیل حاکمیتی اسلامی در سوریه جنگیدند و با آنکه بشار اسد حاضر به تنازلاتی شده بود و حاضر شده بود در قانون اساسی به نفع آزادی های سکولار مردم و دموکراسی غربی قدمهای بزرگتری بردارد اما این گروههای جهادی تنها به حاکمیت شریعت الله راضی بودند نه هیچ روشی از دموکراسیی سکولاریستها.

در کنار این گروههای جهاد به ناگاه یکی از سربازان ابوبکر بغدادی بنام جولانی بر امیرش شورید و پیمان شکنی کرد و در ییک مرحله ی گذار جهت حفظ نییروهایش به القاعده ایمن الظواهری بیعت داد اما زمانی که از این مرحله ی گذار عبور کرد به القاعده هم خیانت کرد و به صورت مستقل و به تدریج بر اساس طرحها و نقشه هایی که از سوی ترکییه به او می رسید پوست اندازی می کرد تا اینکه به اسلامی لیبرال و دموکراسی خواه رسید.

این اسلام لیبرال که به «اسلام آمریکائی – صهیونی جدید» مشهور است از یکطرف حافظ منافع آمریکا و متحدین آمریکا چون صهیونیستها در منطقه است و از سوی دیگر با دور ریختن تمام شعارهای انقلابی اسلام جهت تغییر بنیادین جامعه با قوانین شریعت الله، سعی می کند مسلمین را در احزاب و گروههای مختلف وارد بازی های سیاسی رایج جوامع سکولار کند.

کسی از این افراد پائین رتبه ای که به نیت جهاد فی سبیل الله با جان و مالشان وارد میدانهای نبرد شده اند هرگز تصور نمی کردند که برای مسیری می جنگند که نهایت این مسیر به این ختم می شود که یک سکولار سوسیالیست جای خودش را به یک سکولار لیبرال مثل اردوغان بدهد.

هرگز تصور نمی کردند در حال جنگیدن برای آینده ای هستند که در آن به تدریج جامعه به سوی ترکیه ای شدن و غلطیدن در دامان آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی به پیش می رود.

جولانی هم اکنون آشکارا از جامعه ای دموکراتیک و آزاد به سبک غربی ها دم می زند و خودش را در چنین جامعه ی دموکراسی خواهی نامزد پست ریاست جمهوری کرده است.

دجالان و رویبضه ها و بخصوص دلسرد شده هایی که شب و روز در مجازی دم از جهاد و حاکمیت اسلامی می زدند هم اکنون می گویند این سخنان جولانی ظاهر قضیه و سیاست است و باطن چیز دیگری است!

علمای سوء و وعاظ السلاطین آل سعود و سایر طاغوتها هم جرئت گفتن چنین سخن سبک و بی ارزشی جهت انحراف افکار عمومی و توجیه چنین انحراف آشکاری را ندارند.

باید منتظر تولد اردوغانی دیگر در سوریه باشیم که با زبان با مسلمین و فلسطین است و قرآن می خواند اما با اسلحه و مال در کنار آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی قرار گرفته است.

باید بعد از این هیجانات موقت، منتظر خیزش جوانان آزادی خواهی باشیم که برای آزادی سرزمین خود از اشغالگران و مزدورانشان به پا می خیزند.

آزادیخواهانی که نمی خواهد برده ی هیچ اربابی باشند

آزادی خواهانی که می خواهند کارنیمه تمام جهادی خود را که از دهه های گذشته بر علیه فرانسوی ها و انگلیسی ها شروع کرده اند را هم اکنون بر علیه آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی که هر یک به نحوی سرزمینشان را اشغال کرده اند به پایان برسانند.

جولانی در چنین سرزمینی بازیگر سناریوی اشغالگران شده است.

جانشیان بشار اسد در آزمونی تاریخی

جانشیان بشار اسد در آزمونی تاریخی

به قلم: کیوان مریوانی

حاکمیت دمشق طی معامله ای بین المللی (آمریکا- ناتو – رژیم صهیونیستی) به جولانی و متحدینش واگذار شد و این حاکمین جدید نه تنها حمایت هفت کشور بزرگ صنعتی دنیا را دارند بلکه ۱۷ کشور با این جانشینان بشار اسد روابط دیپلماتیک دارند و یازده سفارتخانه ی فعال در دمشق وجود دارد و…

امارت اسلامی افغانستان با آنکه چند سال است به قدرت رسیده اما هرگز به این میزان از مقبولیت بین المللی نرسیده است.

البته جولانی هم با افتخار به عنوان راننده، وزیر امور خارجه ترکیه و رئیس سازمان اطلاعات ترکیه (میت) می شود و آنها را در دمشق می گرداند.

البته امروز هم وزارت امور سیاسی دولت جدید سوریه “ترافيز تيمرمان” جاسوس آمریکائی که در قالب روزنامه نگار فعالیت داشت و توسط رژیم اسد زندانی شده بود را به طرف آمریکایی تحویل دادند. اداره امور سیاسی دولت جدید سوریه اعلام کرد: روند تحویل “ترافيز تيمرمان” روزنامه نگاری که توسط رژیم جنایتکار ربوده شده بود این رویداد در پایگاه آمریکایی التنف در شرق سوريه انجام شد.

صرفنظر از این واقعیتها، جولانی برای کسانی که هنوز او را به عنوان نیروی از اهل سنت می دانند در برابر چند آزمون تاریخ بزرگ قرار دارد:

  • هم اکنون صهیونیستهای جنایتکار بخشهایی از خاک سوریه تا حومه ی دمشق را به اشغال خود در آورده اند، همین اقدام جهاد بر مردم سوریه را فرض عین کرده است
  • علاوه بر این آمریکای اشغالگر و ناتو از کانال حکومت سکولار ترکیه هم بخشهایی از خاک سوریه را اشغال کرده اند و اینهم باز مردمان آن منطقه جهاد جهت بیرون راندن این کفار اشغالگر را فرض عین کرده است

جنگ با این اشغالگران یعنی کمک به مجاهدین غزه، چیزی که سالهاست ادعایش را دارند و تنها بهانه ی آنها وجود رژیم بشار اسد به عنوان یک مانع بود که الان نیست.

جهت رسیدن به این هدف این جانشنیان بشار اسد باید بر اتحاد اسلامی تمام مسلمین تمرکز کنند و از هر تفکر تفرقه اندازی به بهانه های مذهبی جلوگیری کنند و تنها به قدرت اسلامی مسلمین تکیه کنند نه وعده های دروغین غرب.

گروه جولانی و متحدینش که هم اکنون با نام اهل سنت ادعای جهاد با اشغالگران و کمک به جهاد اسلامی فلسطین را دارند در آزمونی تاریخی قرار گرفته اند و عوام دنیا منتظر آن است که بداند آیا در این ادعای خود صادق هستند یا اینها نیز تبدیل به محافظین رژیم صهیونیستی و صهیونیستهای عرب همچون حاکمیتهای اردن و مصر و امارات و عربستان و بحرین و غیره شده اند؟

اللهم اجعل هذا الحرکة بدايةً لنصرٍ أعظم في فلسطين وحرر المسجد الأقصى من دنس الاحتلال، وانصر المجاهدين والمقاومين في كل مكان.

نجدیت و تفکرات علمای سعودی در افغانستان

نجدیت و تفکرات علمای سعودی در افغانستان

به قلم: ابوبکر الخراسانی

برکسی پوشیده نیست که با روی کار آمدن مجدد طالبان در افغانستان، پیروان تفکرات نجدیت با محدویتهایی غیر قابل انکاری مواجه شده اند، عده ای از بزرگان آنها به قتل رسیده و عده ای تغییر روییه داده و عده ای هم به ایران و دیگر دول فراری شده اند.

باید بدانیم که افغانها از سال۱۹۱۲ و توسط شیخ محمد شارع که اهل مدینه منوره بود و به دره فرغانه در آسیای مرکزی مهاجرت کرده بود و شروع به تبلیغ کرد با تفکرات نجدیت آشنایی پیدا کردند و در مناطق قبایلی بدخشان، کنر، خوست و نورستان طرفدارانی پیدا کرد.

نجدیت به دلیل وجود جریانات مرجئه و متصوفه و دیوبندیه و تشیع و اخوان المسلمین نتوانست به اهداف خود برسد، به همین دلیل مجاهدین نجدی هم تنها بر جنگ مسلحانه با کمونیستهای اشغالگر و سپس بر آمریکائیان اشغالگر تمرکز داشتند تا به ترویج تفکرات نجدی خود.

اشخاصی چون شیخ اسامه بن لادن و ابوحمزه المهاجر مصری در عراق و…. از تولیدات اخوان المسلمین بودند تا سلفیت خاص نجدیت . این از بخشی از همان حقایق در مورد امثال اسامه بن لادن است  که برادران سلفیت خاص نجدیت  ما تمایلی به شندین آن ندارند . شیخ اسامه هرگز از جریان اخوان به میل خودش جدا نشد بلکه امیر عام اخوان او را بین ماندن در صف مجاهدین یا خودشان تحت فشار قرار داد و اسامه ماندن با مجاهدین را انتخاب کرد و به این شکل او را اخراج کردند .

باید بدانیم سلفیت خاص نجدیت هر جا وارد شده ضمن رشادتها و حماسه هائی که آفریده در عرصه ی عقیدتی که قدرت دستش بوده همچون علف هرز در میان جریانات جهادی عمل کرده که گاه مثل چچن و … باعث کم نور شدن جهاد چند قرنه ی اهل سنت و حتی نابودی جهاد در سرزمینهائی چون عراق و…. شده است .

به همین دلیل است که می بینم آل سعود به دستور آمریکا، تنها در زمان کرزای با اختصاص یکصد میلیون دلار برای تاسیس دانشگاهی به اصطلاح اسلامی سعی در نشر سلفیت خاص خودش جهت ضربه زدن به جهاد افغانستان و ایجاد تفرق بیشتر و جنگ داخلی و…. نمود، اما موفق نشد و بعد شروع به راه انداختن شبکه های ماهوراه ای نموده است.

نجدیت یا اخوان المسلمین یا حزب التحریر و غیره اجتهادات مسلمین از منابع شرعی هستند، امارت اسلامی مدعی است که افغانستان سقفی برای همه ی شهروندان مسلمان و غیر مسلمان آن است.

امارت اسلامی به این سخن خود در مورد بودائی های کافر عمل کرده است اما در برخورد با مسلمین مخالف خود ناموفق و بیمار بوده است.

آیا مسلمین به اندازه ی کفار حق و حقوق ندارند؟

امارت اسلامی افغانستان باید شورائی متشکل از همه ی مذاهب و تفاسیر اسلامی تشکیل دهد و اجماع این شورا را جهت متحد کردن مسلمین به مرحله ی اجرا بگذارد. راه دیگری وجود ندارد.

غیرت امارت اسلامی افغانستان و بی غیرتی گروه جولانی سوریه در مورد مرزها

غیرت امارت اسلامی افغانستان و بی غیرتی گروه جولانی سوریه در مورد مرزها

به قلم: فضل احمد هراتی

امارت اسلامی افغانستان با آنکه ایران را کشوری اسلامی و برادر می داند اما در خرداد ۱۴۰۲ش به خاطر اینکه علامت مرزی ایران ۲ سانتیمتر و نیم بیشتر وارد خاک افغانستان شده بود با مسئولین فنی و مرزداران ایران بحث و جدل کردند تا اینکه علامت مرزی را به جای حقیقی آن برگرداندند.

علاوه بر این، امارت اسلامی افغانستان  بر سر مرزهای مورد مناقشه موسوم به «خط  دیورند» در مناطق مرزی ولایت خوست، گذرگاه مرزی چمن ایالت بلوچستان پاکستان و خط مرزی «کُرم» و… با نیروهای پاکستانی درگیر شده و با دادن چند شهید و به هلاکت رساندن دهها نیروی پاکستانی اجازه ی تجاوز به خاک افغانستان حتی به اندازه ی یک وجب را ندادند.

امارت اسلامی افغانستان اینگونه از مرزهایش محافظت کرده است اما دارودسته ی جولانی چکار کرده اند؟

ابتدا ارتش ناتو را از کانال حکومت سکولار ترکیه به عنوان یکی از قویترین بازوان ناتو وارد ادلب و خاک سوریه کردند؛ زمانی که به آنها اعتراض شد که چرا مناطق آزاد شده را دوباره به اشغال ناتو در آورده اید؟ پاسخ دادند هروقت بشار اسد برود ما اینها را بیرون می کنیم!

به آنها گفته شد اینهمه نیرو اسلحه دارید چرا به کمک برادرنتان در غزه نمی روید که جلو چشم تمام دنیا در حال قتل عام و نسل کشی شدن هستند؟ پاسخ دادند هروقت بشار اسد برود مانعی بین ما و اسرائیل وجود ندارد و آنوقت به جنگ با اسرائیل می رویم!

به آنها گفته شد چرا با آمریکا که حامی اصلی صهیونیستهاست و بخشهایی از خاک سوریه را اشغال کرده نمی جنگید در حالی که آمریکا با مزدورانش در جلو چشمتان هستند و پایگاههای مختلف نظامی دارند؟ پاسخ دادند هروقت بشار اسد برود ما اینها را بیرون می کنیم!

بشار اسد رفت و ۳ اتفاق بزرگ دیگر افتاد:

  1. ارتش ناتو از کانال حکومت سکولار ترکیه نه تنها در ادلب و اطراف ادلب بلکه در حلب و اطراف آنهم مستقر شدند و دایره ی اشغالگری هیا خود را وسعت دادند
  2. آمریکای اشغالگر اعلام کرد با گروه جولانی و متحدین او مشکلی ندارد و ماندنش در سوریه را رسما اعلام کرد
  3. رژیم جنایتکار صهیونیستی صدها کیلومتر مربع از خاک سوریه را اشغال کرده و بر مناطق استراتژیک جولان و منطقه مسلط شده است و حتی به چند کیلومتری حومه ی دمشق رسیده و رودروی آنهاست.

در چنین وضعیتی، گروه جولانی اعلام می کنند: منبع نگرانی در سوریه وجود شبه نظامیان ایران و حزب الله بودند که اکنون در سوریه نیستند، بنابراین جای نگراین برای هیچ کشوری وجود ندارد!

یعنی مشکل و نگرانی اینها نه اشغالگری های آمریکاست، نه ناتو، نه رژیم صهیونیستی.

این چهره ی واقعی اسلام آمریکائی – صهیونی جدید است که پس از سالها برای کم هوشها خودش را آشکار کرده است؛ چون عاقلان سالها قبل اینها را شناخته بودند.

پس، از اینها نه انتظار تطبیق شریعت الله را داشته باشید، نه انتظار غیرت، و نه آنها را با غیرتمندان مقایسه کنید.

 شرمندگی برای کسانی می ماند که سالهاست در راه آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی با نام جهاد در حال قتال بوده اند و اینگونه با خون و ناموس هزاران مسلمان مهاجر و سوریه ای تجارت و بازی کرده اند.

طولی نمی کشد که مومنین شجاع به دور از افراط و تفریط، در برابر این تاجران جهاد و اربکی های سوریه ای قیام خواهند کرد.