چرائی واکنش غیر شرعی ماموستایان «زن، هرزگی، فاحشگی» در برابر حکم اعدام شرعی وریشه مرادی و پخشان عزیزی از اعضای گروهک کمونیستی پژاک
به قلم: کیوان مریوانی
زیلان وژین رئیس مشترک پژاک به صورت رسمی اعلام کرد که “وریشه مرادی و پخشان عزیزی از اعضای این گروه سکولار کمونیست هستند که برای انجام ماموریت وارد ایران شده اند و منتظر عواقبی چون کشته شدن و اسارت نیز بوده اند، این مبارزه ای ایدئولوژیک و سیاسی است که بهای سنگینی دارد و به سخنان آپو (اوجالان) استناد می کند و پ.ک.ک را بزرگترین حزب سوسیالیست و چپ گرای جهان معرفی می کند …”
پخشان عزیزی که با نام مستعار«پخشان روژهلات» از اعضای «کژار» بود یکی از مبلغین رسانه ای و تئوریک تفکرات کمونیستی پ.ک.ک و از محرکین و حامیان اغتشاشات «زن، هرزگی، فاحشگی» نیز به شما می رفت، و تنها یکی از اعضای ساده ی حزب کمونیستی پژاک شاخه ایرانی پ.ک.ک نبود.
این زنان مسلح گروه مسلح پژاک حین ماموریت در داخل ایران توسط نیروهای امنیتی دارالاسلام ایران دستگیر شده و بر اساس قانون شریعت الله حکم اعدام این مرتدین دستگیر شده را صادر شده است که با واکنش منفی چند ماموستای جریان «زن، هرزگی، فاحشگی» مواجه شده است! اما حکم چنین مرتدین مسلحی چیست؟
شخصی که آگاهانه، عمدا، به میل خودش و اختیاری دست از قوانین شریعت الله می کشد و قوانین و برنامه ی دیگری را انتخاب می کند و برای اجرائی شدن این قوانین کفری وارد گروه کفری مسلح می شود و به صورت مسلحانه سعی دارد این قوانین کفری را اجرا کند چنین شخصی نعوذ بالله، الله را در احکام و قوانین جاهل می داند و خودش یا سایر مخلوقات را در این مورد عالم تر، عاقل تر، حکیم تر، دلسوزتر، با تدبیرتر و مفید تر از الله دانسته است و این یعنی، شریک قائل شدن برای الله و حتی توهین به الله.
پخشان عزیزی شخص مکلفی است که آگاهانه، عمداً، به میل خودش و اختیاری تفکرات کفری کمونیستی و آتئیستی عبدالله اوجالان را به جای اسلام پذیرفته و «آشکارا» در گروهی مسلح معاند در برابر قانون شریعت الله قرار گرفت و «آشکارا» با پیوستن به حزبی مسلح معاند از جامعه ی مسلمین جدا شد و اقوال و عمل او، جز كفر «آشکار»، قابل تأويل به چيز ديگری نیست؛ چنین شخصی بر اساس رأی تمام مذاهب اسلامی مرتدی است که: «وَشَهِدُوا عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ»، شاهدی دادند بر نفس خودشان که کافرند.
این زن، با ۱- گواهی خودش ۲- بینه های شرعی ۳- اِستفاضه یا شايع شدن و مشهور شدن در ميان مردم، جرم ارتداد وعضویتش در گروه مسلح کمونیست و معاند پژاک ثابت شده است و در رِدّه، چیزی به نام رِدّه ی اصغر و رِدّه ی اکبر وجود ندارد. ردّه، ردّه است. حالا، ممکن است مال یکی (مُغَلّظِه) تند و شدید باشد و مال یکی دیگر (مجرّده) و ساده.
این شخص ضمن ارتداد، شروع به دعوت منفی و ایجاد جنگ روانی علیه اسلام و مسلمین کرده و بخشی از حزب کمونیست پ.ک.ک است که به جنگیدن با مسلمین و جلوگیری کردن از تطبیق قانون شریعت الله پرداخته و جزو «طائفة الممتنعة»است.
طائفة الممتنعة، یعنی مرتدينی كه دارای قدرت نظامی و گروهی باشند و گروهی سازماندهی شده باشند که به صورت جماعت و حزب درآمده باشند و دارای قدرت نظامی باشند که از قانون شريعت الله سرپیچی می کنند و مانع از این می شوند که قانون شريعت الله تطبیق داده شود، حكم آنها با ساير مرتدين فرق دارد.
طائفة الممتنعة، شامل تمام گروهها، جماعتها، طوايف و دولتهای مرتدی می شوند كه به دليل نيروهای نظامی، امنيتی و اجرايی كه دارند «از تشكيل حكومت قانون شريعت الله ممانعت و جلوگيری مي كنند» به همين دليل به آنها «طائفه و جماعت بازدارنده و زيربارِ قانونِ شريعت نرو» می گویند كه حاضر نيستند قانون شريعت الله بر آنها حكومت كند و با قدرت نظامی و بشری كه دارند از اجرایی شدن قانون شريعت الله جلوگیری می کنند.
باید به محارب و فاسد بودن امثال این زن مرتد شهادت داد همچنانکه رسول الله صلی الله عليه وسلم می فرمايند: ” وَاشْهَدُوا عَلَى الْمُحْسِنِ بِأَنَّهُ مُحْسِنٌ، وَعَلَى الْمُسِيءِ بِأَنَّهُ مُسِيءٌ”[۱] شاهدی بدهيد بر انسان نيكوكار كه نيكوكار است، و بر انسان بدكار هم شاهدی بدهيد كه بدكار است.
هیچ شر و هیچ بدی بدتر از کفر و ارتداد وجود ندارد، و ارتداد هم جرم است، و جزو حدود است. ابن عباس رضی الله عنهما روايت است كه رسول الله صلی الله عليه وسلم می فرمايند: “مَنْ بَدَّڵ دِینَهُ فَاقْتُلُوهُ”[۲] کسی که دینش را عوض کرد او را بکشید
مورد دیگر، زمانی كه معاذ رضی الله عنه به يمن رسيد و ديد ابوموسی اشعری مردی را به دليل اينكه از اسلام برگشته و مرتد شده و يهودی شده بود بسته بود، معاذ سه بار گفت: لَا أَجْلِسُ حَتَّى يُقْتَل،َ قَضَاءُ اللَّهِ وَرَسُولِهِ،فَأَمَرَ بِهِ فَقُتِلَ. [۳]يعنی: نمی نشينم تا به حكم الله و رسولش اين شخص مرتد كشته شود. سه بار این را گفت، به دنبال آن فرمان داده شد و كشته شد .فَأَمَرَ بِهِ فَقُتِلَ.
المغني از منابع مهم فقهی فرق معروف به اهل سنت ذکر می کند که: وأجمع أهل العلم على وُجوبِ قَتْلِ المُرْتَدِّ. و همه ی دانشمندان بر وجوب قتل مرتد اجماع دارند.[۴] امام شافعی رحمه الله که این ماموستاها خود را به او منتسب کرده اند معتقد است که مرد و زن مرتد به دلیل شمولیت حکم قتل مرتد باید کشته شوند،[۵] و امام نووی رحمه اللهدر شرح مسلم می گوید: “نزد تمام علماء غير از ابوحنيفه، حسن و قتاده، زن هم بايد مانند مرد كشته شود.”
روایت هایی که در نهی از کشتن زنان وجود دارد مربوط به جنگ با کفار اصلی است که به دلیل ضعف و عدم مشارکت زنها در جنگهاست. روایت نهی رسول الله صلی الله علیه وسلم هم زمانی صادر شد که در جنگ، زنی را دید که کشته شده بود و فرمود:”مَا كَانَتْ هَذِهِ لِتُقَاتِلَ”[۶]، یعنی این زن که جنگنجو نبود و نباید زنی که جنگجو نیست و از لحاظ تبلیغی در جنگ شرکت ندارد کشته شود. یعنی زنی که در قتال نیست، جنگجو نیست نباید کشته شود. مَا كَانَتْ هَذِهِ لِتُقَاتِلَ، یعنی علت این که رسول الله صلی الله علیه وسلم چنین حرفی را زده این است که زنی که کشته شده، علت این که نهی شده کشته شوند این است که در جنگ شرکتی ندارند.
زنهایی که در اکثر کشورهای سکولار دنیا و احزابی چون حزب پ.ک.ک، کومله ها، دمکراتها، دارودسته رجوی و …اسلحه به دست هستند یا در جنگ روانی شرکت می کنند مانند کنیزانی که رسول الله صلی الله علیه وسلم در فتح مکه فرمود: آن ها را بکشید حتی اگر خودشان را به پرده ی کعبه آویزان کرده باشند؛ اینها در جنگ روانی و مسلحانه با مردان فرقی ندارند و حکم آنها یکی است، چون این ها نیروی جنگی هستند و «عملاً» زمانی که ارتداد زن ساده نیست و مغلظه و شدید می شود «عملاً» فرقی بین هیچ یک از اهل قبله در مجازات زن مرتد شده وجود ندارد، و تمام اهل قبله «عملاً» در مجازات زنی که ارتداد او تبدیل به مغلظه و شدید شده باشد یک موقف دارند، همه «عملاً» یک کار را انجام می دهند بخصوص اگر این زن در طائفه ی ممتنعه یا گروههای بازدارنده از شریعت مثل همین گروههای مرتد و سکولار فعال باشد.
در این صورت، چنین زنانی که نیروهای مسلح هستند یا در جنگ فرهنگی در خدمت اسلحه و در خدمت جنگ هستند حکم ارتداد این ها فرقی با مردان ندارد و کل اهل قبله بر کشتن آن ها اتفاق دارند.
اما دلیل واکنش منفی این ماموستاها با اجماع تمام مذاهب اسلامی در مجازات این زنان مرتدی که جزو « طائفه ی ممتنعه» در آمده اند چیست؟ تنها یک دلیل تاریخی قومیتی و نژادی دارد:
طُلیحه نُمیری، نزد مسیلمه ی کذاب می رود و از او می پرسد: تو مسیلمه ای؟ گفت: آری. پرسید: چه کسی بر تو نازل می شود؟ گفت رحمان. آنگاه پرسید: در روشنایی می آید یا در تاریکی؟، گفت: در تاریکی، طلیحه گفت: شهادت می دهم که تو دروغگویی و محمد راستگوست، اما دروغگویی ربیعه را بر راستگوی مُضر ترجیح می دهم.[۷]
این همان گفتمانی است که این ماموستاها بر آن هستند و مخالفت آنها با اجرائی شدن حکم الله در مورد این مرتدین هیچ جایگاهی در فقه امام شافعی رحمه الله و سایر مذاهب اسلامی ندارد، به همین دلیل در بیانیه ی خود به فقه هیچ یک از مذاهب اسلامی و بخصوص به فقه امام شافعی رحمه الله که خود بر آن هستند اشاره نکرده اند.
[۱]– رواه الطبراني والبیهقي وصححە الألباني
[۲]– رواه البخاري
[۳] رواه احمد
[۴]– محمد بن محمد الخطيب الشربينى،مغنی المحتاج الی معرفه معانی الفاظ المنهاج، قم، دار الذخایر،۱۳۶۹، ج ۴، ص ۱۳۵
[۵]– شافعی، ابی عبدالله محمد ادریس، الام، ج ۶، ص ۱۸۱
[۶]– صححه الألباني في صحيح أبي داود (ح۲۶۶۹)
[۷]– طبری، تاریخ طبری، ج ۴، ص ۱۴۱۸