علت اصلی سقوط تدریجی القاعده ی الظواهری، اینبار جماعت نصرالاسلام والمسلمین در مالی و بورکینافاسو

علت اصلی سقوط تدریجی القاعده ی الظواهری، اینبار جماعت نصرالاسلام والمسلمین در مالی و بورکینافاسو

به قلم: محمد اسامه

القاعده که با منهج و تفکرات اخوان المسلمینی سیدقطب رحمه الله توسط دکتر عبدالله عزام رحمه الله شکل گرفت و توسط شیخ اسامه بن لادن رحمه الله رسمیت یافت جریانی جهادی بود که بر دو محور اصلی فعالیت داشت:

  1.  اتحاد با تمام تفکرات و جریانات و مذاهب اسلامی
  2. تمرکز بر آمریکا و صهیونیستها و متحدان آنها به عنوان دشمنان اصلی و پرهیز از بازکردن هرگونه جبهه ی انحرافی

تا زمانی که شیخ اسامه بن لادن زنده بود این جریان با قدرت پیش می رفت و روز به روز در حال گسترش در تمام سرزمینهای اسلامی از غرب آفریقا تا اندونزی در شرق اسلامی بود و ضربات مهلکی هم به آمریکا و متحدینش وارد کرد.

بعد از کشته شدن شیخ اسامه و در زمان دکتر ایمن الظواهری رحمه الله به صورت بنیادین تغییراتی در القاعده رخ داد:

  1. منهج القاعده از تفکرات اخوان المسلمینی سید قطب رحمه الله به تفکرات نجدیت شیخ محمد بن عبدالوهاب و گرایش به شیوخ نجدی چون ابومحمد المقدسی و هانی السباعی و… تغییر یافت
  2. بعد از گرایش به نجدیت، به صورت اتوماتیک همچون تمام نجدی ها: القاعده ی الظواهری از اتحاد با تمام مذاهب اسلامی به فتنه و دامی جهت مشغول شدن مسلمین به مسلمین تبدیل شد و با باز شدن جبهات انحرافی میان گروههای مختلف اسلامی، تمرکز بر آمریکا و صهیونیستها و متحدین آنها از بین رفت  
  3. در بدترین حالت، القاعده ی الظواهری به صورت غیر مستقیم در جبهه ی آمریکا و ناتو قرار گرفت و بر علیه مسلمین مخالف خود در سوریه و یمن و … وارد جنگ شد.

نجدیت، القاعده را از درون نابود کرد تا اینکه به تدریج از جریانی بین المللی به گروه و حزبی منطقه ای و محدود در چند سرزمین محدود شد و در نهایت به این نقطه رسید که شاخه های آن به تدریج در حال انحلال خود هستند.

سه روز پیش حراس الدین شاخه القاعده در سوریه بعد از آنهمه قتال فی سبیل آمریکا و ناتو در کنار جولانی، خودش را منحل کرد و امروز هم جماعت نصرالاسلام والمسلمین (JNIM)، شاخه القاعده که در مالی و بورکینافاسو فعالیت می کند، تصمیم به جدایی از القاعده و منهج نجدیت گرفته است.

هدفی که القاعده برایش درست شده بود با کشته شدن شیخ اسامه رحمه الله در القاعده الظواهری از بین رفت و با کشته شدن دکتر ایمن الظواهری هم القاعده با رهبریتی کاریزماتیک در عمل وجود ندارد.

القاعده جهت اتحاد میان مسلمین با تفکرات مختلف و بیرون راندن اشغالگران خارجی از سرزمینهای اسلامی و تمرکز بر آمریکا به عنوان سر افعی و متحدینش درست شده بود با نفوذ نجدیت در آن نه تنها هدف از بین رفت بلکه خودش در سرزمینهایی چون سوریه و یمن به مانعی در برابر اهل دعوت و جهاد تبدیل شد.

بر این اساس آنهائی که این واقعیت را متوجه شده اند می دانند که دیگر هیچ توجیهی برای اطلاق نام القاعده ی الظواهری بر روی خودشان وجود ندارد و به جای سود بردن آنها، فقط مشکلات آنها را افزایش می دهد.

این یکی از ثمرات نجدیت است، نجدیت با نقاط مثبتی هم که دارد اما در کل نقاط منفی آن به اندازه یا زیاد است که همچون یک آفت و مانع عمل می کند که اگر به قلبی برود آنرا آلوده می کند و اگر به حزب و جریان و جامعه ای هم وارد شود آنرا به تدریج به سمت و سوی تفرق و خدمت به اهداف دشمنان سوق می دهد.

نقدی بر سخنان مجری شبکه کلمه در مورد جهاد مومنین غزه

نقدی بر سخنان مجری شبکه کلمه در مورد جهاد مومنین غزه

به قلم: ابوبکر الخراسانی

الله تعالی می فرماید: كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإذْنِ اللَّهِ واللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ

عقیل هاشمی مجری شبکه کلمه در پاسخ به سؤال بیننده‌ای مبنی بر اینکه چرا هنگامی که حماس برای آزادی‌اش می جنگند شما ترش می کنید؟جواب داد: در مباحث جهاد باید قوا برابر باشند!!

این پاسخ هاشمی با دین، واقع و تاریخ  در تضاد است.

در واقع با این شرطی که وی ذکر کردند، نباید جهاد کرد، چون برابری قوا امکان پذیر نیست…

در غزوه بدر قدرت طرفین برابر بود؟

در احد و خندق و یا فتح مکه و غزوه تبوک ومؤته برابری قدرت حاکم بود؟

الله تعالی می فرماید: وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ، هیچ بحثی در مورد برابری قدرت نیامده است و بلکه برای مومنین اهل جماعت، آمادگی به اندازه توان شرط است و جنبش حماس هم با وارد شدن به جبهه مقاومت تحت پرچم دارالاسلام ایران موفق به اهل جماعت شدن و سپس موفق به ساخت سلاح شده است و بعد از آمادگی وارد این نبرد مبارک شده است.

باید در نظر داشت: در طول تاریخ لشکر اسلام و کفر را نگاه کنیم، در کدام غزوه لشکر مسلمانان بیش از لشکر کفار بوده است؟

امروز که مسلمانان اهل تفرق هستند و مجاهدان هم هرگز نمی توانند با هیچ کشوری به برابری قدرت برسند، راه حل چیست؟ راه حل این است که اهل جماعت شوند.

یعنی در اولین دارالاسلامی که به وجود آمده عضو شوند و اهل جماعت شوند و یا مثل حماس و جهاد اسلامی جبهه ی واحدی با این دارالاسلام و جماعت تشکیل دهند، اگر به دلایل مذهبی به چنین رشدی نرسیده اند در دارالاسلامهای موازی که اهل جهاد هستند عضو شوند و به این شکل متحد و یکدست شوند.

جنگ ما، جنگِ ایمان و کفر است، ایمان و سپس اهل جماعت شدن است که تعیین کننده سرنوشت جنگ ها خواهد بود.

الله تعالی خطاب به جماعت و اهل جماعت متحد و یکدست زمان حاکمیت رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ

ایمان واقعی و سپس اهل جماعت شدن  شرط است، با اهل جماعت شدن مومنین قدرت می گیرند.

اهل تفرق چنین قدرتی را درک نمی کنند و نمی بینند.