
دو تفسیر مختلف مومنین در مورد توسل (۲)
به قلم: خالد هورامی
همچنین این دسته از مسلمین بر این باورند که توسّل فقط باید به خدا صورت بگیرد که جز تقوا یعنى ایمان به خدا و عمل صالح میسّر نخواهد بود.
طبق همان آیه، خداوند همه مؤمنان – از شخص پیامبر گرفته که اوّلین مؤمن بوده تا تمام اولیاء و بندگان صالح و برگزیده خدا – را مورد خطاب قرار مىدهد:﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ﴾ در صورتى که اگر چنانچه وسیله همین انبیاء و ائمه باشند، آنها خود نیز باید – بنابه آیه – به دنبال واسطه باشند؛ چون آنها نیز مجبور و مأمورند براى نزدیکى به خدا،وسیلهاى را بجویند! پس، وسیله نمىتواند خود ایشان باشد؛ زیرا «وسیله»، هرگز «وسیلهاى» دیگر نمىجوید!
علی در مورد «وسیله» مى گوید:
«إن أفضل ما توسل به المتوسلون إلى الله سبحانه وتعالى الإيمان به وبرسوله والجهاد فى سبيله… وإقام الصلوة… وإيتاء الزكوة… وصوم شهر رمضان… وحج البيت واعتماره… وصلة الرحم… وصدقة السر… وصدقة العلانية… وصنائع المعروف»[۱]. «برترین وسیله تقرّب به سوى خداوند – سبحان و متعال – براى متوسّلین به او، ایمان به او و به رسولش… جهاد در راهش… برپاداشتن نماز… دادن زکات… روزه ماه رمضان… حج و عمره خانه خدا… صله رحم… صدقهدادن به صورت پنهان… صدقهدادن به صورت آشکار… و انجام دیگر کارهاى نیک و شایسته است». همچنین در جایى دیگر، در توصیه به اصحابش، نماز و زکات و اداى امانت و… را وسیله تقرّب به خدا مىداند[۲].
امام علی علیه السلام سفارش مى کند: مسلمانان پس از وفات پیامبر راه استغفار را در پیش بگیرند؛ چنانکه از امام باقر مذکور است که جدّش علی فرمود:
«كان فى الأرض أمانان من عذاب اللّه وقد رفع أحدهما فدونكما الآخر فتمسكوا به: أمّا الأمان الذى رفع فهو رسول اللّه وأمّا الأمان الذى الباقى فالإستغفار، قال اللّه تعالى:﴿وَمَا كَانَ ٱللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمۡ وَأَنتَ فِيهِمۡۚ وَمَا كَانَ ٱللَّهُ مُعَذِّبَهُمۡ وَهُمۡ يَسۡتَغۡفِرُونَ٣٣﴾[الأنفال: ۳۳]»[۳].«در آسودگى و پناه از کیفر خدا روى زمین دو عامل وجود داشت: یکى از دست رفت و بر شما باد که به دیگرى که نزدتان است، متوسّل شوید؛ پناه و امانى که از دست رفت، رسول خدا بود (که تا میانتان بود، از بلا مصون بودید) و پناهى که باقى است، استغفار و طلب آمرزش گناهان از خداست؛ چنانکه خدایتعالى فرمود: خداوند عذابشان نکند تا زمانى که تو (اى پیامبر) میانشان هستى، و عذابشان نکند تا زمانى که استغفار مىکنند».
«زبیربنبکار»، دعاى عبّاس – عموى پیامبر – را به هنگامى که عمر از او خواست که طلب نزول باران کند، چنین آورده است:«خداوندا! هیچ بلایى نازل نشده است، مگر به سبب گناهى و هیچ بلایى هم برطرف نشده است، مگر به سبب توبهاى.. اینک مردم مرا به خاطر مکانت من پیش پیامبرت، به پیشگاه تو متوجّه ساختهاند.. اینک دستان گناهکار ما به سوى تو برداشته شده و پیشانى ما با توبه به سوى تو روى آورده است.. پس ما را از باران رحمت خود سیراب گردان!»[۴] و همچنان که تواریخ آوردهاند، همان موقع ناگهان ابرهاى ضخیم و تیرهاى در آسمان پدیدار شدند و باران شروع به باریدن گرفت![۵]
پس، هر دو تاویل از «وسیله» و توسل در میان مسلمین با استناد به آیات و روایتهایی وجود دارد و این اختلاف تا زمان تشکیل شورای اولی الامر مومنین به عنوان قاضی باقی خواهد ماند و مومنین تنها با اجماع واحد این شورا است که به عنوان حکم نهائی یک رای خواهند شد.
تا زمان رسیدن به چنین هدف شرعیی نباید خود را جایگاه شاکی و قاضی قرار داد و بر مخالفین حکم صادر کرد، تنها گزینه، گفتگوی شرعی ضمن رعایت اصول گفتگو به صورت مستند و مودبانه است؛ بعد از آن شخص رای شما را پذیرفت یا نپذیرفت به شما ربطی ندارد، برای من و شما مهم رساندن تاویل و اجتهاد و دیدگاه خودمان است و بس، و قرار نیست هر کسی مخالف فکر و مذهب و دیدگاه ما در امور اجتهاد پذیر باشد خارج از اسلام باشد، چون ما محک برای صحیح یا غلط بودن اجتهادات و تاویلات سایر مذاهب مخالف نیستیم بلکه تنها رای واحد شورا محک برای همه ست.
[۱] نهج البلاغة، شرح فیض الإسلام، خطبه ۱۰۹٫
[۲]همان، جزء۴، کلام۱۹۰٫
[۳] نهجالبلاغة، شرح فیض الإسلام، جزء۶، کلمات قصار، شماره ۸۵٫
[۴]– «الأنساب»، زبیربنبکار، نقل از «عقیدة المسلم»، محمّد غزالى المصرى.
[۵]– إبنالأثیر، ج۲، ص۵۵۷٫