
درسی ایمانی از مروان حدید در دادگاه نظام سکولار بعثی و آنچه جولانی با ثمره ی جهاد امثال مروان کرد
به قلم: مسعود سنه ای
در دادگاه نظامی به ریاست مصطفی طلاس در شهر حمص الشیخ مروان حدید و همراهانش دادگاهی صوری شدند که به صورت مستقیم از رادیو پخش می شد.
طلاس به الشیخ مروان گفت:
قال طلاس للشيخ مروان: أنت عميل.
– تو مزدور هستی؟
قال مروان لطلاس: أنا عميلٌ لله.
+ مزدور الله هستم!
قال طلاس: أنت مأجور.
– مزدت میدهند؟!
قال مروان: أنا مأجورٌ من الله.
+ الله مزد من را میدهد!
قال طلاس: حكمت عليك المحكمة بالإعدام شنقاً حتى الموت.
در نهایت، دادگاه حکم اعدامش را صادر کرد و او دربارهی حکم با لبخندی تمسخر آمیز گفت:
فرد مروان بابتسامة ساخرة: والله يا مسكين لو عرفتُ أنّ بيدك الموت والحياة لعبدتُّكَ من دون الله.
ای مسکین! به خدا اگر میدانستم که زندگی و مرگ به دست توست، به جای خداوند تو را عبادت میکردم!
اینجا بود که قاضی به مسخره گرفته شد و آنها هم فورا برق را قطع کردند و پخش مستقیم رادیوئی هم قطع شد.
حکم او بعداً لغو گردید و آزاد شد، اما بار دیگر توسط همین نظام سکولار دستگیر شد و در زندان این دژخیمان به شهادت رسید!
رحمه الله وتقبله في الشهداء
بر اثر غفلت مومنین اهل دعوت و جهاد و دسیسه های دشمنان آشکار و پنهان مومنین، ثمره ی جهاد و رشادت هزاران نفر چون مروان حدید در نهایت توسط جولانی به فروش رسید و سوریه تبدیل شد به ابزاری در دست غرب سکولار و اسرائیل وحشی.