از واقعیت قرآن سوزی سکولاریستها تا دروغ کتابسوزی مسلمین

از واقعیت قرآن سوزی سکولاریستها تا دروغ کتابسوزی مسلمین

به قلم: جعفر غفوری بوکانی

سالهاست که رسانه های وابسته به سکولاریستهای محلی ما در جنگی روانی تبلیغ میی کنند که مسلمین در فتوحات خود کتابخانه های اسکندریه مصر و سپس ایران را سوزانده اند و این موضوع را به عنوان طعن و عیب علیه اسلام و مسلمانان مطرح می‌کنند که اسلام با علم و تمدن سازگار نیست.

این احزاب سکولار هرگز نتوانسته اند این دروغ بزرگ را ثابت کنند اما تاریخ نشان داده است که مغولهای سکولار هزاران کتاب مسلمین را رد بغداد و سایر سرزمینهای اشغال شده سوزاندند و نصرانی ها و سکولاریستهای جدید هم هزاران کتاب مسلمین را آشکارا سوزانده و در تاریخ خود به عنوان یک افتخار ثبت کرده اند.

در همین قرن حاضر نیست که مدعیان سکولاریسم ادعای فتح قله های علم را دارند باز در جلو چشم میلیونهای انسان و در رسانه های رسمی و مجازی و با حکم قانونی حکومتهای سکولار دست به سوزاندن قرآن می کنند و اسم این کار را نیز می گذارند آزادی شخصی و بیان!

سوزاندن کتابی که توان مقابله با آن را نداری نشانه ی چیست؟

نشانه ی ضعف و ناتوانی و زدن به سیم آخر؛ مثل همین سکولاریستهایی که در فضای مجازی هم در بحث با مسلمین کم می آورند مثل دیوانه ها شروع می کنند به توهین و فحاشی و اسم این کار را نیز می گذارند آزادی شخصی و بیان!

پس جها و نادانی یعنی مقابله کردن در برابر حقی که الله فرستاده است و مدعیان و حامیان سکولاریسم و دموکراسی در حقیقت در قله‌ی جهل و نادانی قرار دارند و نوادگان اقوامی هستند که در طول تاریخ دانشمندان و نخبگان علمی را به دار بسته‌اند و کتابخانه‌های ارزشمند را به آتش کشیده‌اند.

نکته ی جالب این است که این سکولاریستهای فحاش بومی میان مسلمین هم در زمینه ی علمی و تجربی هم هیییچی نیستند و از خودشان هیییچی ندارند و تنها اختراعات و تجربیات فنی دیگران را بیان می کنند.

این هیچهای بی دروپیکر سکولار را اگر قابل اصلاح نیستند از خانواده و جامعه و گروههای خود جارو کنید و با یک لگد جانانه به زباله دانی دور از خانواده و جامعه پرتشان کنید. 

غلو در دین توسط مومنین ابزار دست کفار در ضربه زدن به اهل دعوت و جهاد

غلو در دین توسط مومنین ابزار دست کفار در ضربه زدن به اهل دعوت و جهاد

به قلم: ابوعبدالله موکریانی

الله تعالی می فرماید: قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ (مائده/۷۷) بگو : ای اهل کتاب ! به ناحق در دین خود راه افراط و تفریط را طی نکنید. یعنی چیزی غیر از آنچه الله در شریعتش قرار داده اضافه نکنید.

یکی از مواردی که عده ای به ناحق در آن دچار زیاده رویی و غلو می شوند تکفیر به ناحق مسلمین است. این دسته ظوابط تکفیر و فیلترهای ۴ گانه در مورد تکفیر را رعایت نمی کنند و به سادگی دست به تکفیر مسلمین می زنند و باعت تفرقه و تولید جنگ داخلی در میان مسلمین می شوند.

دشمنان نیز از این تفکرات و از این افراد به عنوان یک ابزار جهت تولید تفرق و جنگ داخلی بیشتر و ضربه زدن به اهل دعوت و جهاد راستین استفاده می کند. فقط کافی است به تجربیات جنگ الجزائر دقت کنید تا عمق فاجعه را متوجه شوید.

ای اهل توحید از الله بترسید و هیچگاه غلو نکنید و از افراط در صدور احکام بپرهیزید مبادا با یک کلمه ی شما عصمت یک مسلمانی شکسته و مال و خون و ناموس و آبرویش از بین برود، از الله بترسید و مدام الله را بر کلمات خود مراقب بدانید و یقین داشته باشید که بابت تک تک کلماتتان فردای قیامت پاسخ خواهید داد!!

از ابن مسعود روایت است که رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمودند: ” هَلَكَ الْمُتَنَطِعُونَ قَالَهَا ثَلَاثًا ” : سه بار فرمودند متجاوزین از حد و اهل غلو نابود شوند. (صحیح مسلم / ۲۰۰۰) .

این غلو کننده ها نه تنها خودشان بلکه اسباب ضربه زدن به دعوت و جهاد مسلمین و خدمت به دشمنان را نیز فراهم می کنند.

ریشه های سکولارهای «پان» در میان قومیتهای تُرک و کُرد و بلوچ و عرب وفارس و … ایران زمین

ریشه های سکولارهای «پان» در میان قومیتهای تُرک و کُرد و بلوچ و عرب وفارس و … ایران زمین

به قلم: ابوعبدالله جاف جوانرو

هیتلر که شخصی سکولار با نگرشی قوم پرستی و سوسیالیستی بود با برجسته کردن قومیت سیستمی را به وجود آورده بود که بعدها از سوی مللی که با او در جنگ جهانی همسو شده بودند به شکلهای مختلفی پذیرفته شد.

در امپراطوری عثمان سرانجام شخصی چون آتاتورک را پرورش داد و در ایران هم رضاخان تولید شد.

رضا خان با همان دیدگاههای سکولاریستی و قومیت گرائی در سال ۱۳۱۷سازمان پرورش افکار عمومی را با تاسی از دستگاه تبلیغاتی هیتلر نازی به وجود آورد. رئیس این اداره جدید، احمد متین دفتری وزیر دادگستری بود که نخست وزیر شد.

تفکرات ناسیونالیستی سکولاریستی رضا خان با محوریت اساتید دانشگاهها  از طریق مجله، جزوه، روزنامه، کتاب درسی، و برنامه‌های رادیویی در بین مردم گسترش پیدا کرد.

ثمره ی آن این شد که نژاد و خاک با پشتوانه ی تفکرات سکولاریستی را با ارزشتر و برتر از عقیده و دین مردم و قومیتهای دیگر میدانند.

قومیت گرائی و سکولاریسم دو بیماری ویرانگری بودند که از طریق آتاتورک و رضا خان در میان قومیتهای مختلف ایران زمین رایج شدند و در میان قومیتهای کُرد و آذری و عرب و بلوچ و … ایرانی هم جوجه ناسیونالیستهای قومیت گرائی به وجود آمدند که تا کنون مسبب بدترین صدمات فرهنگی و عقیدتی و اخلاقی و رفتاری در میان این قومیتها شده اند.

نکته ی جالب و ظریف این پانها این است که اگر به آنها بگوئی عقاید تو کپی عقاید هیتلر است انگار به او توهین کردی، یا اگر بگوئی که آتاتورک و رضا خان و صدام حسین هم دقیقا همفکر تو هستند و اینها بودند که با پشتوانه ی آمریکا و سایر قدرتهای سکولار جهانی تفکرات قومیت گرائی سکولاریستی را در میان ملت ما رایج کردند و امثال تو فرآورده ی زحمات اینها هستی، چنان هیجان زده و عصبانی می شود که انگار بدترین تهمت را به او زده ای.

اما واقعیت را نمی توان تغییر داد.

 این موجودات سکولار نژاد پرست حاکم بر ایران و ترکیه و عراق بودند که این جوجه پانها را در میان قومیتهای ایرانی تولید کردند و امروزه هم فضای مجازی و … به آن دامن زده است.

 حدو وحدود احترام متقابل در برابر کفار سکولار

 حدو وحدود احترام متقابل در برابر کفار سکولار کنونی

به قلم: صلاح الدین هورامی

نزدیک به چند قرن است که بزرگترین مصیبت پیروان تمام شریعتهای آسمانی تمام جهان قدرت گیری کفار سکولار است.

در سرزمینهای اسلامی هم سکولاریم و سکولاریستها تبدیل به سرطانی شده اند که بزرگترین ضربات را به عقیده و فرهنگ و آداب و رسوم و بدن جامعه ی اسلامی مسلمین زده اند.

 یکی از بزرگترین حییله های این سکولاریستها این است که می گویند ما به عقاید و افکار شما احترام می گذاریم و شما می توانید در مسائل شخصی و فردی خود آزاد باشید و شما هم در عوض به عقاید و باورهای ما احترام بگذارید و در امور اجتماعی و عمومی تابع قوانین سکولاریستی شوید.

با آنکه این حد از آزادی در مسائل عقیدتی و فردی هم که شعارش را می دهند برای مسلمین وجود ندارد و در امور فردی هم تا زمانی یک مسلمان آزاد است که مخالف قوانین سکولاریستی عمل نکند با این وجود هیچ سازشی بین یک مسلمان با یک کافر سکولار وجود ندارد.

سالهای نخست دوره طلایی اسلام دوره مکی بود، دعوت اسلام با گذشت روزها وسعت پیدا می‌کرد و درد سر مشرکین بیشتر می‌شد، مشرکین هر نوع حربه‌ها را استفاده کردند، اما کامیاب نشدند، بالآخره هیئتی را نزد رسول‌اللهﷺ فرستادند و فلسفه (احترام متقابل) را آوردند و گفتند: اگر مال می‌خواهی، مالها را برایت جمع خواهیم کرد، اگر رهبری می‌خواهی رهبرت خواهیم کرد، اگر زن می‌خواهی آن را هم برایت می‌گیریم اما به معبودان ما بدگویی نکن و یا احترام متقابل داشته باش، ما با معبود تو کاری نداریم تو با معبود ما کاری نداشته باش، ما یک مدت پرستش معبود تو را می‌کنیم، تو همچنین یک مدت بندگی معبودان ما را بکن. یک مدت قوانین تو باشد و یک مدت قوانین ما و…

رسول اللهﷺ این معامله شان را رد کرده و نپذیرفت و سورة الکافرون نازل شد که جدائی کامل از قوانین و برنامه های ضد اسلامی کفـار سکولار در آن است.

اما متاسفانه امروزه این تفکر در سرزمین مسلمین به شکل وسیع منتشر شده است و این سخنان باطل از طرف کفار سکولار خارجی و بالعکس از سوی زمامداران سکولار در سرزمینهای اسلامی رد و بدل میشود که می‌گویند روابط من و شما بناء بر احترام متقابل باشد و از شما هم می‌خواهیم که بر اساس همین احترام متقابل روابط تان را با ما تامین کنید!

از نظر شریعت اسلام احترام متقابل در مورد “دین و اعتقاد” هیچ اعتبار ندارد و اگر بنا باشد به دین و اعتقاد  کفار سکولار احترام گذاشته شود، پس رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله و سلم و اصحاب فداکار او رضی‌الله‌عنهم به چه دلیلی این همه جنگ و جهاد را علیه ‌کفار سکولار قریش و سایر کفار سکولار برپا کرده‌اند؟

الله در مییان تمام انسانها کفار سکولار را نجس نامیده است و می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ (توبه/۲۸) ای یکسانی که ایمان آوردیه اید به درستی که تنها سکولاریستها نجس هستند.

باید با قاطعیت بگوئیم: یا اسلام یا سکولاریسم و سکولاریستها با عقایدشان هیچ احترامی نزد ما ندارد.

کشف نقشه ی اصلی و باستانی کُردستان بزرگ توسط هه فال كوباني

کشف نقشه ی اصلی و باستانی کُردستان بزرگ توسط هه فال كوباني

به قلم: شاهو سنه ای

برای اولین بار نقشه ای توسط  کُردهای سکولار از کُردستان بزرگ با مناطق مختلف آن به اضافه ی قاره ی کُردی که دریاسالار کُرد هه فال كرمنجوس كولومبس  آنرا کشف کرده است رونمایی شد.

بعد از تحقیقات زیاد توسط زبانشناسان سکولار و ناسیونالیست کُرد روشن شد که دریاسالار كريستوف كولمبوس اصالتاً کُرد است که جد او كولومبس از روستای فیلیپوس (فیلقوس) اطراف دریاچه ی زریوار مریوان به غرب کوچ کرد.

دلیل اصلی این زبانشناسان سکولار کُرد مبنی بر کُرد بودن كولومبس این است که حرف اول اسمش با «ک» شروع می شود و این نشان می دهد که او کُرد بوده است چون کُرد هم با حرف «ک» شروع می شود!

این واقعیت بسیاری از توهماتی است که ناسیونالیستهای سکولار کُرد و غیر کُرد در برابر هویت اسلامی قوم خود می بافند به این امید که هویتی نژادی را جایگزین هویت اسلامی کنند.

زمانی که نضر بن حارث داستانها و تاریخ ایران باستان را جهت ناچیز نشان دادن قرآن ارائه می داد الله تعالی از این تاریخ باستان ایران زمین تحت عنوان « لَهْوَ الْحَدِيثِ » (لقمان/۶)  افسانه های بیهوده و سخنان یاوه و پوچ و سرگرم کننده از آن یاد می کند اما تمام سکولارهای ناسیونالیست پهنه ی ایران زمین این سخنان پوچ و بی یارزش را همچون حقیقتی خدشه ناپذیر به مریدان جاهل خود می قبولانند.

به صورت مشخص و در این زمینه ی خاص کُردستان بزرگ باید گفت در طول تاریخ هرگز کشوری به نام کُردستان بزرگ که قوم گراهای سکولار کُرد نقشه اش را ارائه داده اند وجود نداشته است. هرگز. اگر در تارییخ افسانه ایی خودشان از گوتی ها و لولوبی ها و کاسی ها و اورارتویی ها و مادها و خاخام منشی ها و سلوکی ها و پارتها و ساسانیان وجود داشته ارائه دهند تا همه سود ببرد.

کُردها مثل تمام قومیتهای ایران زمین دارای ولایتها و خان نشینها و امارتهای متعدد منطقه ای خاص خود بوده اند در کنار سایر قومیتهای ایران زمین که گاه بین این امارتها جنگهای طولانی هم وجود داشته مثل جنگ بین امارت بابان با امارت اردلان.

 سکولارهای سرزمینهای اسلامی انتهای جهالت و توهم و خرافات هستند به همین دلیل است که در دنیای عقیده ی سکولاریسم هم از این موجودات یک متفکر سکولار پیدا نمی شود که نظریات و کتابش مرجع و دارای ارزش باشد بلکه کلا منتاژ کننده دیدگاههای سکولار غربی به زبان محلی خود هستند. مقلد مثل میمون.

سکولار (مشرک) حال و عملش به سادگی سخنش را تکذیب می کند

سکولار (مشرک) حال و عملش به سادگی سخنش را تکذیب می کند

به قلم: ابوعبدالله موکریانی

کفار از زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم تا روز قیامت پنج دسته هستند: الَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَىٰ وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا (حج/۱۷)  یهودی ها – منداِئیان – مسیحی ها – زرتشتی ها – مشرکین(سکولاریستها)

پس با آنکه تمام کفار دچار شرک می شوند اما الله تعالی تنها دسته ای از آنها را مشرک نامیده است که امروزه به آنها می گوییم سکولار.

ابن قیم رحمه الله که در آثار خودش به صراحت این تفکیک را آورده است در مورد مشرکین ( سکولاریستها) که معمولا مثل بسیاری از سکولارهای اطراف ما بعضی از آداب اسلامی یا یهودی یا مسیحی و… را نیز انجام می دهند گفته است:

«مشرک را می‌بینی که حال و عملش، سخنش را تکذیب می‌کند! می‌گوید: ما آنها را مثل الله دوست نداریم، و آنها را با الله همسان نمی‌گردانیم، اما برای آنها و حرماتشان بیشتر از اینکه برای الله خشمگین شود، خشمگین می‌شود! اگر کسی معبودانشان را یاد کند، شاد می‌شوند و بشاشت می‌یابند؛ مخصوصاً وقتی چیزی ذکر شود که در آنها نیست مثل اینکه بگویند آنها یاری‌رسان و اندوه‌بر و برآورده‌کننده‌ی حاجات و واسطه‌ی میان خداوند و بندگان هستند… اما اگر الله به تنهایی و توحید خالص نزد آنها یاد شود، دچار وحشت و ضیق و سختی می‌شوند! به الله سوگند که این را آشکارا از آنها دیدیم و حجتی جز اینکه مانند برادرانشان (یعنی مشرکین مکه) بگویند “عاب آلتهنا” (به معبودانمان عیب گرفته‌اند) نداشتند؛ گفتند از قدر مشایخ و ابواب حاجتمان کاسته‌اید! در قرآن پر از امثال و نظائر اینهاست ولی بیشتر مردم گمان می‌کنند که آنچه در قرآن آمده، شامل اینها نمی‌شود و درباره‌ی نوع و مردمی است که رفته‌اند و وارثی به جا نگذاشته‌اند؛ درحالیکه اگر مشرکین عصر ظهور اسلام رفته باشند، کسانی وارثشان شده و جایشان را گرفته‌اند که مثل، یا بدتر یا پایین‌تر از آنها باشند!»[۱]

این واقعیتی است که همه داریم می بینیم، نزد این سکولاریستها اگر به تمام پیامبران و به الله و تمام مقدسات مسلمین و آیات و پیامبر و اصحاب و … توهین شود برایشان اشکالی ندارد و تحت شعار آزادی بیان و آزادی های شخصی و… آنرا توجیه می کنند اما مثلا زمانی که به بتشان قاضی محمد مرتد و قاسملو و اوجالان و… توهین کنی انگار موی پس گردنشان را کنده ای فورا نیم متر می پرند رو هوا و….

سکولاریسم یک دیکتاوری بر قوانین شریعت الله است و برای قوانین شریعت الله که مخالفتی با قوانین سکولاریستی داشته باشند هیچ گونه آزادیی وجود ندارد  و مسلمین هم تا زمانی می توانند به قوانین شریعت الله عمل کنند که عمل آنها مخالف قوانین سکولاریستی نباشد.

پس ادعای آزادی که سکولاریستها شعار آنرا می دهند در عمل دروغی بیش نیست و تنها برای کسانی آزادی وجود دارد که بر اساس قوانین سکولاریستی آنها عمل کند و به این شکل باز عمل و حال آنها سخنانشان را تکذیب می کند و عملشان می گوید که سخنانمان دروغ است.


[۱]  مدارج السالكين، الناشر: دار الكتاب العربي، ج ۱، ص ۳۵۱