خطاب به سوریه ای ها: موضع صحیح در مورد جنگ ایران و رژیم صهیونیستی

خطاب به سوریه ای ها: موضع صحیح در مورد جنگ ایران و رژیم صهیونیستی

بقلم: دکترمحمد الهامی

ترجمه: راصد

دکترمحمد الهامی که استاد تاریخ و تاریخ‌نگار مشهور اسلام‌گرا و منسوب به اخوان‌المسلمین رسمی مصر است که در این متن قصد ندارد جولانی را به عنوان یکی از صهیونیستهیا عرب و از سپرهای رژیم صیونیستی معرفی کند همچنانکه این طیف از اخوان رسمی و قانونمدار چنین قصدی در مورد سیسی مصر و ملک عبدالله اردن و سایر صهیونیستهای عرب نداشته است.

متن زیر از سوی چنین شخصی نوشته شده که به شرح زیر است:

برادران سوری ما اگر به سرنوشت تجربه سوریه در دو حالت بیندیشند:

۱. اگر اسرائیل بر ایران پیروز شود.

۲. اگر ایران بر اسرائیل پیروز شود.

درخواهند یافت که پیروزی ایران به نفع تجربه سوریه (دوران جدید سوریه) است!

و تقریباً هیچ شکی ندارم که رئیس‌جمهور احمد الشرع در عمق قلبش آرزو می‌کند ایران پیروز شود، چرا که این پیروزی، شرایط معادله و موضع او را در مقابل اسرائیل کاملاً تغییر می‌دهد.

درحالی‌که پیروزی اسرائیل به این معناست که الشرع خود را در یکی از دو موقعیت زیر بیابد:

۱. یا مانند السیسی یا عبدالله پادشاه اردن شود (البته اگر اسرائیل چنین اجازه‌ای بدهد و فکر کند که می‌توان روی انعطاف او حساب کرد — که شاید چنین اجازه‌ای ندهد).

۲. یا با تهدید به ترور و بمباران مواجه شود! در آن صورت، چاره‌ای جز عقب‌نشینی به کوه‌ها یا غارها و تهدید به ایجاد هرج و مرج و بازکردن مرزها نخواهد داشت — و این یک شرطبندی خطرناک برای همه است!

و در آن صورت، رؤیای حفظ سوریه از تجزیه و تقسیم، به آرزویی در گذشته‌های دور تبدیل خواهد شد!

موضع‌گیری در قبال ایران در این لحظه، فقط به این مسئله محدود نیست که آنها اهل قبله و از مسلمانان هستند و با کفار اصلی می‌جنگند — هرچند همین موضع شرعی به‌تنهایی برای هر کسی که عقلی داشته باشد، کافی است!

(و در اینجا دوست دارم به کسانی که به ما توصیه و فتوا می‌دهند که «ایرانیان کافرند و مسلمان و اهل قبله نیستند» بگویم: اگر راست می‌گویند، چرا سکوت کرده و نسبت به اجازه دادن به این «کفار» برای حج خانه خدا و زیارت قبر پیامبر(ص) اعتراض نمی‌کنند؟! این از گناهان بزرگ است! نباید در مسائل دیگر سخت‌گیر باشند، اما در برابر چنین گناه بزرگی سکوت کنند!)

اما می‌گویم: موضع در قبال ایران امروز فقط به مسلمان و اهل قبله بودن آنها محدود نیست، بلکه به موازنه قوای سیاسی نیز مربوط است.

شکست ایران در این جنگ، فاجعه واقعی برای دیگر کشورهای سنی خواهد بود — نه به این دلیل که ایران می‌تواند از آنها دفاع کند، بلکه به این خاطر که اسرائیل، با برتری سیاسی و نظامی خود، همه آنها را به سمت خیانت و عادی‌سازی روابط سوق خواهد داد.

ایران بر اساس دشمنی با اسرائیل شکل گرفته و ساختارهای نظامی، امنیتی، سیاسی و اقتصادی خود را بر همین اساس بنا نهاده است. در این مسیر، ایران بسیار قوی‌تر از کشورهای به‌اصطلاح «سنی» است که به‌صورت ارگانیک به آمریکا و غرب وابسته‌اند و در تسلیحات، اقتصاد و سیاست کاملاً به آنها تکیه دارند — از جمله ترکیه!

در ترکیه — چه از لحاظ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی یا فکری — حتی یک‌دهم میزان دشمنی با اسرائیل که در ایران وجود دارد، یافت نمی‌شود. (در این مورد قبلاً مفصلاً صحبت کرده‌ام

حال اگر این وضعیت درباره ترکیه — که دومین قدرت ناتو است — صادق باشد، تصور کنید وضعیت کشورهای خلیج (که از لحاظ نظامی ضعیف هستند)، یا مصر (که این هم ضعیف و آسیب‌پذیر است )، یا عراق، یا سوریه و یا لبنان چگونه خواهد بود؟ همه می‌دانیم چه خواهد شد.

حتی می‌توانید تصور کنید اگر غرب پاکستان (منظور مرز همسایگی‌اش با ایران) سقوط کند و تحت کنترل اسرائیل قرار گیرد، پاکستان بین دو فک انبر هند و صهیونیست‌ها گیر خواهد افتاد!

نکته اصلی این است که وجود ایران، حتی اگر فقط از خودش دفاع کند، نوعی توازن قوا در مقابل صهیونیست‌ها ایجاد می‌کند و لااقل تا حدی آنها را به چالش می‌کشد (مثل حمایت از گروه‌های فلسطينی).

(سقوط احتمالی حزب‌الله و تأثیر آن بر جنبش‌ حماس در لبنان باید درس عبرتی برای ما باشد. همچنین اگر در جنگ اخیر غزه، مداخله جسورانه حوثی‌ها نبود، وضعیت بسیار بدتر می‌شد.)

برابردانستن ایران و اسرائیل به‌عنوان دو دشمن همطراز که باید به یک اندازه از آنها فاصله گرفت = مانند این است که رافضی‌ها (شیعیان غلاة تندرو) را با کفار اصلی یا حتی با دشمن‌ترین دشمنان مؤمنان یکی بدانیم! هر دو نادیده گرفتن تفاوت‌های عظیم در وضعیت کنونی و پیامدهای هولناک آینده است.

البته من اینجا طوری صحبت می‌کنم که گویا موضع‌گیری ما می‌تواند تغییری ایجاد کند، درحالی‌که ما آنقدر ضعیف و ناتوانیم که نه می‌توانیم سودی برسانیم و نه ضرری. اگر چنین قدرتی داشتیم، قطعاً برای کمک به مردم غزه اقدام می‌کردیم — که وضعیتشان کاملاً واضح است.

هدف از این سخنان، اصلاح ترازوی عقل و بینش است، شاید روزی فرصتی پیش آید یا شرایط تغییر کند. زیرا فرد نابینا — اگر عقلش فریب‌خورده باشد — حتی اگر بینا شود، فایده‌ای نخواهد برد!

و لازم نیست کسی به من یادآوری کند که:

اختلاف دیرینه اهل سنت و شیعه چیست،یا تفاوت شیعه و رافضی کدام است،یا رافضیها چه میگویند، یا حکم شرعی عقایدشان چیست،یا جنایات بزرگشان در سوریا، عراق و یمن چه بوده،یا چگونه با آمریکا در اشغال عراق و افغانستان همدستی کردند…

من همه اینها را می‌دانم و قبلاً بسیار در موردشان سخن گفته‌ام. هر مقامی، گفتاری دارد، خواننده عزیز!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *