الله اکبر، «وعده صادق ۳» دارالاسلام ایران بر علیه رژیم کودک کش صهیونیستی عظیمتر از وعده صادق ۱ و۲: اطلاعیه وزارت استخبارات دارالاسلام ایران در مورد عملیات پیچیده ی اطلاعاتی در انتقال اسناد رژیم صهیونیستی

الله اکبر، «وعده صادق ۳» دارالاسلام ایران بر علیه رژیم کودک کش صهیونیستی عظیمتر از وعده صادق ۱ و۲: اطلاعیه وزارت استخبارات دارالاسلام ایران در مورد عملیات پیچیده ی اطلاعاتی در انتقال اسناد رژیم صهیونیستی

دارالاسلام ایران به عنوان اولین کشور مستقل در سرزمینهای اسلامی که دو عملیات مستقیم نظامی تحت عنوان «وعده صادق» بر علیه رژیم صهیونیستی انجام داده است اینبار حمله ای سهمناک و پیچیده ی امنیتی را با موفقیت به ثمر رساند که به باور تمام تحلیلگران نظامی و امنیتی، این عملیات از دو عملیات سابق عظیمتر و برای صهیونیستها و حامیان آن مهلکتر بوده است.

این عملیات امنیتی و استخباراتی دارالاسلام ایران نه تنها صهیونیستها بلکه حامیان آنها را نیز مورد هدف قرار داده است.

یا الله هر کسی با هر وسیله ای به این صهیونیستهای وحشی جنایتکار ضربه ای می زند نصرت بده، بخصوص مسلمین مومنی که جانشان را برای دفاع از دین و بندگان ستمدیده ات به تو فروخته اند.

امروز وزارت استخبارات و اطلاعات دارالاسلام ایران در این زمینه اطلاعیه ای نشر داده که متن آن به شرح زیر است:

بسمه تعالی

در خجسته ایام بین دو عید بزرگ قربان و غدیر، با تمسک به مولای متقیان، فاتح خیبر، امیرالمؤمنین، حضرت علی بن ابیطالب «علیه آلاف التحیة و الثناء» به استحضار ملت بزرگ و ولایت مدار ایران اسلامی می‌رساند که فرزندان بی‌نام و نشان آنها در وزارت اطلاعات، در یک عملیات اطلاعاتی بی‌سابقه، ضربه‌ای سهمگین به رژیم کودک‌کش صهیونیست وارد ساختند.

این عملیات تاریخی که با هدف دسترسی به اسناد حساس، راهبردی و برخوردار از بالاترین سطح طبقه‌بندی رژیم، طراحی و در محیط عملیاتی پویا و تحت سخت‌ترین تدابیر حفاظتی آن رژیم صورت گرفت، اخیراً با انتقال حجمی انبوه از اسناد به داخل  کشور، با موفقیت به پایان رسیده و اکنون تمامی نیرو‌های عمل کننده، در کمال صحت در مقر‌های خود مستقر هستند؛ بنابراین به خلاصه‌ای از برخی ابعاد و دستاورد‌های این عملیات اشاره می‌گردد:

۱. اسناد به‌دست‌آمده از منظر محتوا، ضمن تنوع موضوعی، دارای ارزش‌های راهبردی، کاربردی، تحقیقاتی وعلمی است. اطلاعات متنوعی که بخشی از آن در حوزه‌های مرتبط با برنامه‌های غیر قانونی و پنهانِ تسلیحات هسته‌ای، من‌جمله تأسیسات، تحقیقات، ارتباطات با مؤسسات آمریکایی و اروپایی، شامل برنامه‌های هسته‌ای جاری و آتی رژیم صهیونیستی است. بخش‏‌های دیگر، در بردارنده‌ی اسناد مرتبط با برنامه‌های نظامی و موشکی، اسناد فنی مربوط به پروژه‌هایی با کاربرد دوگانه‌ی علمی و فنی، اسامی، مشخصات، تصاویر و آدرس مجموعه‌ی مدیران و مقامات و دانشمندان درگیر در این پروژه‌ها را شامل می‌گردد. از نکات مهم کشف شده آنکه رژیم صهیونیستی علاوه بر اتباع آن رژیم، از محققیّنی با تابعیت کشور‌های دیگر هم بهره می‌گیرد که مشخصات کامل آنها نیز موجود می‌باشد. بدیهی است که بخش‌هایی از اسناد برای استحضار ملت سرافراز ایران منتشر خواهد شد و بخشی از دستاورد‌های علمی و تحقیقاتی به‌دست آمده، قابلیت بهره‌برداری در کشور عزیزمان دارند که به مؤسسات و دستگاه‌های ذیربط ارائه می‌شوند. حجم قابل توجهی از اسناد، مورد استفاده‌ی نیرو‌های مسلح مقتدر کشورمان می‌باشند و بخش‏‌هایی از آن قابل تبادل با کشور‌های دوست یا ارائه به سازمان‏‌ها و گروه‌‏های ضد صهیونیستی خواهند بود.

۲. اسناد به وضوح بیانگر آن است که آمریکا و برخی کشور‌های اروپایی، چگونه در نقش پشتیبان، همکار و پیمان‌کار، در ارتقای برنامه‌های تسلیحاتی رژیم جنایت پیشه‌ی صهیونیستی نقش‌آفرینی کرده و می‌کنند، اما به دروغ و با استاندارد‌های دوگانه، جمهوری اسلامی ایران را به حرکت در مسیری غیرصلح‌آمیز متهم می‌نمایند. سال‌هاست رژیم منحوس صهیونیستی در سایه سکوت و حمایت باشگاه سلطه‌گران، با نوعی  پنهان‌کاری مرموز هسته‌ای، تا انتهای مسیری را که آنها مدعی‏‌اند برای صلح و امنیت جهان مخاطره‏‌آلود است، پیموده، اما سلطه‏‌گران ظالم و مستکبر جهان، مزورانه بیشترین فشار‌ها را بر کشورمان وارد می‌‏سازند درحالی که جمهوری اسلامی ایران صرفاً به دنبال استفاده صلح‌‏آمیز از انرژی هسته‏‌ای برای افزایش سطح سلامت و رفاه شهروندان خود است و قاطعانه اعلام کرده در پی ساخت سلاح هسته‌‏ای نبوده است.

۳. از جالب‌ترین اسناد به دست آمده، گزارشات متعدد و دروغین رژیم جنایت کار صهیونیستی به برخی نهاد‌های بین‌المللی «علیه برنامه‌های صلح آمیز هسته‌ای کشور‌مان» است و جالب‌تر از آن، انعکاس عین همان دروغ پردازی‌های مزّورانه‌ی رژیم در گزارشات و ادعا‌های آن نهادهاست!

۴. شیوه‌های دسترسی سربازان گمنام امام زمان (عج) به اسناد رژیم و نیز شگرد‌های خارج‌کردن آنها از سرزمین‌های اشغالی فلسطین، به‌گونه‌ای طراحی و اجرا شد که تور‌های متعدد امنیتی و دالان‌های تودرتوی حفاظتی رژیم پر ادعا را کاملاً خثنی کردند. اهتمام ویژه‌ی آن رژیم بر حراست از اسنادی چنین راهبردی، باعث شده بود تا شدیدترین تدابیر برای حفاظت از آنها اعمال شود. به‌همین نسبت، تلاش برای دستیابی به این اسناد نیز باید با طرحی کاملاً هوشمندانه و چندلایه انجام می‌شد؛ لذا پیچیدگی عملیات مورد بحث فراتر از آن است که آن رژیم به ابعاد مختلف آن آگاهی یابد یا بتواند با اقدامات نمایشی، بر ناتوانی امنیتی و اطلاعاتی خود سرپوش بگذارد؛ چنان‌که در ایام اخیر با بازداشت تعدادی از صهیونیست‌‏ها و در واقع قربانی ساختن آنها، بازسازی تصویر آسیب‌‏دیده‌ی خود نزد افکار عمومی را دنبال کرده و البته ثمربخش نبوده است.

آنچه اکنون در اختیار وزارت اطلاعات است، در شرایطی حاصل شده که رژیم صهیونیستی می‌کوشد تصویری نفوذناپذیر از خود به نمایش گذارد. آنها درحالی که درس‌آموخته‌های شکست‌های اطلاعاتی پیشین را مرور می‌کردند و به گمان خود، مسیر‌های نفوذ را سد کرده بودند، با عملیات سترگ  «طوفان الأقصی» مجاهدین قهرمان فلسطینی رو‌به‌رو شدند و  افتضاح اطلاعاتی-امنیتی بی‏‌نظیری را به نمایش گذاشتند. آنچه اکنون و در قالب عملیات وزارت اطلاعات صورت گرفته است، بی‌تردید نقطه‌ی عطف دیگری در کارنامه‌ی ننگین اطلاعاتی و امنیتی رژیم صهیونیستی و دستاورد تاریخی بی‌‏بدیلی برای محور مقاومت است که بار دیگر افسانه نفوذناپذیری این رژیم را به سخره کشید.

این عملیات، نشانی دیگر از اهتمام و پای‌بندی حداکثری سربازان گمنام امام زمان (عج) بر عهد دیرین خود برای مجاهدت جانانه و همه‌جانبه و رویارویی حرفه‌ای و دقیق با دشمنان شما مردم سرافراز ایران است و این رویکرد، تحت زعامت ولی حکیم و رهبر مقتدرمان حضرت آیت الله العظمی امام خامنه‌ای «مدظله العالی» تا ظهور حضرت حجت (عج) ادامه خواهد یافت، بعون الله تعالی.

روابط عمومی وزارت اطلاعات

۱۴۰۴/۳/۲۰

به اندازه ی اهمیت تکالیف و وظایف، در ادامه مسیر حق، پایبند صبر و استقامت باشیم

به اندازه ی اهمیت تکالیف و وظایف، در ادامه مسیر حق، پایبند صبر و استقامت باشیم

به قلم: ابومحمود کندزی

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: أَحَبُّ الأعمالِ إلى اللهِ أدْومُها و إن قَلَّ.[۱] بهترین اعمال نزد الله مداوم ترین آن است گرچه کم باشد.

در اینجا آنچه مهم دانسته شده است صبر بر ادامه ی مسیر حق است و انسان گاه جهت داشتن صبر به الگوهای عملی نیاز دارد که او را در داشتن صبر بر حق ترغیب و حریص کند.

امام احمد بن حنبل رحمه الله پس از پایان فتنه‌ی «خلق قرآن» بسیار در دعایش می‌گفت: خداوند ابوالهیثم را رحمت کند، خداوند ابوالهیثم را بیامرزد.

اما این ابوالهیثم که بود که امامی چون احمد بن حنبل برایش دعای رحمت می‌کرد؟ لابد امام یا محدث یا فقیه بزرگی است؟

نقل کرده‌اند که در محنت امام احمد او را می‌بردند که تازیانه بزنند. مردی لباس او را از پشت کشید و گفت: مرا می‌شناسی؟ احمد بن حنبل گفت: خیر.

گفت: من ابوالهیثم نام دارم، دزدی طَرّارم[۲] که به شکل پراکنده هجده هزار تازیانه خورده‌ام، اما در راه طاعت شیطان برای دنیا صبر کرده‌ام، تو برای طاعت رحمان در راه دین طاقت بیاور! [صفة الصفوة]

عده‌ای هم در پاسخ پیامبرشان می‌گفتند: {این چه پیامبری است که غذا می‌خورد و در بازارها می‌گردد!} [فرقان: ۷]

احتمالا یکی‌اش همین پذیرش نصیحت است که باعث می‌شود برخی در دین امام شوند، برخی در بهانه‌گیری.

نکته ی مهم:

همه گناه می‌کنند، اما برخی تسلیمش نمی‌شوند و تا روز آخر می‌جنگند… یکی می‌خورند اما سه تا می‌زنند… بعد از گناه صدقه می‌دهند… بعد از گُلی که می‌خورند سریع توپ را برمی‌دارند و وسط زمین می‌کارند، به بازی برمی‌گردند… خداوند این بندگانِ متواضعِ سرسخت را دوست دارد.

{وَآخَرُونَ اعْتَرَفُواْ بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُواْ عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللّهُ أَن يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ  (۱۰۲) خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم بِهَا…} [توبه: ۱۰۲ـ۱۰۳]

(و گروهی دیگر که به گناهان خود معترفند، و کار نیک را با [کاری] دیگر که بد است آمیخته‌اند. امید است که الله توبه‌ی آنان را بپذیرد که الله آمرزنده‌ی مهربان است (۱۰۲) از اموال آنان صدقه‌ای بگیر تا به وسیله‌ی آن پاک و پاکیزه‌شان سازی…)

اگر سخنی شبیه نصیحت بود اما به دلت نشست، با خودت بگو نه من از احمد بن حنبل بالاترم نه او از ابوهیثم عیار بدتر، چه بسا او هم تلاش می‌کند تا لحظه‌ی آخر تسلیم نشود. در هر صورت، خدایش رحمت کند.


[۱]  أخرجه البخاري (۶۴۶۵)، ومسلم (۷۸۳)

[۲]  طرار: کیسه‌بُر، جیب‌بُر

ابومحمد مقدسی، فروش حقایق و بازگشت به حرکت در مسیر اربابان طاغوت اردن

ابومحمد مقدسی، فروش حقایق و بازگشت به حرکت در مسیر اربابان طاغوت اردن

به قلم: کارزان شکاک

یکی از بزرگترین دلایل نشر آزادانه ی تفکرات نجدیت در تمام سرزمینهای اسلامی تحت سلطه ی طاغوتها این است که مسلمین را به مسلمین مشغول کند و از اشغالگران و مزدوران آنها غافل.

نجدیت در این مسیر هم، گاه با بزرگنمائی مسائل اختلافی ریز بین مسلمین این شغل را انجام می دهد گاه با برجسته کردن اولویتهای چندم مسائل فقه شخصی و گاه با اغواگری و حقه بازی و تحریف.

اغواگری و حقه بازی و تحریف، یعنی می داند مثلاً در میان تشیع فرقه های مختلفی وجود دارند و غلاتی هستند که رسما در طول تاریخ یا هم اکنون توسط شیعیان طرد و حتی تکفیرشده اند اما با عقاید و رفتارهای این دسته از غلاة به کل شیعیان حمله می کنند و مخاطبین خود را بر علیه کل شیعیان می شورانند.

البته در میان شیعیان هم چنین منحرفینی وجود دارند که مثلاً تیغ بازی و شمشیر و قهمه زنی و سنگ خوری و تیغ خوری و… دروایش شافعی مذهب کُردستان را می آورند و می گویند: اینهم سنی، سنی یعنی این، سنی یعنی خود آزاری و خود زنی و توحش و….

مورد ابو محمد مقدسی با تفکرات نجدیت که در زیر سایه ی طاغوت اردن و از سپرهای رژییم جنایتکار صهیونیستی و از مراکز اصلی سازمان جاسوسی آمریکا در خاورمیانه نشسته است بسیار جالب است.

 چند روز پیش ابو محمد مقدسی برای چند ساعتی توسط نیروهای امنیتی اردن احضار و مهمان شد و در مورد مطالبی که چند هفته اخیر در مورد دولت دست نشانده و خائن جولانی در سوریه نگاشته بود او را تفهیم کردند که دیگر هیچ چیزی علیه کشور دوست نشر نکند و به مسیر اصلی برگردد!

این شیخ هم بسیار مودبانه و با شعار همیشگی «توحید اول و آخر»، به شغل سنتی نجدیت رو آورد که تفهیم شده بود: مشغول کردن مسلمین به مسلمین و رها کردن دشمنان اصلی.

به همین دلیل اولین پیام او بعد از این مهمانی و تفهیم این بود که با قرار دادن دو تصویربنویسد:

کودک سنی با پدر خود در مکه مکرمه ادای حج توحیدی می‌کند!

و کودک شیعی با پدر خود در ایام عاشورا در نجف، زیارت شرکی انجام می‌دهد!

البته نه تنها خودش بلکه هر انسانی که یک سرچ ساده کرده باشد می داند که بر اساس فتوای آیت الله خامنه و … این قمه زنی ها حرام و در ایران ممنوع است و این انحرافات توسط کسانی انجام می شود که به شیعیان انگلیسی اخباری مشهور هستند و از بزرگترین دشمنان شیعیان اصولگرای حاکم بر ایران محسوب می شوند؛ اما ابومحمد مقدسی با تجاهل به این مساله، پشت سر این اغواگری که کرده فورا حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد فطرت را می آورد که در الفاظ مختلفی آورده شده است:

  • ما من مولود إلا يولد على الفطرة فأبواه يهودانه وينصرانه (بخاری ۶۵۹۲- مسلم ۶۷۶۰- ابوداود ۴۷۱۴)
  • ما من مولود إلا يولد على الفطرة فأبواه يهودانه أو ينصرانه أو يمجسانه (بخاری ۴۷۷۵- ۱۳۵۸- ۱۳۵۹-۱۳۸۵- مسلم ۶۷۶۱- ۶۷۵۵- موطا مالک ۲۲ – مشكوة المصابيح ۹۰)
  • ما من مولود إلا يولد على الفطرة فأبواه يهودانه وينصرانه ويشركانه (مسلم ۶۷۵۹- ترمذی ۲۱۳۸)

اما مقدسی با شعار لا إله إلا الله… آنرا با لفظ: «يُولد المولود على الفطرةفأبواه يهودانه أوينصرانه أو يُشَرِّكانه» هر نوزادی بر فطرت (توحید) متولد می‌شود؛ پدر و مادرش او را یهودی یا نصرانی یا مشرک می‌گردانند.

می آورد؛ و بعد می گوید فرق این دو عبادت، مثل فرق آسمان و زمین است؛ و از سیمای این دو کودک حق از باطل جدا می‌شود. الحمد لله علی نعمة التوحيد والإسلام؛ می دانید چرا؟

چون این نجدی ها، صهیونیستهای سکولار را یهودی و غرب سکولار را نصرانی و هر دو که هیچ اعتقادی به تطبیق قوانین یهودیت یا نصرانیت ندارند را اهل کتاب و مشمول حکم اهل کتاب می دانند، مثل اینکه یکی بیاید و مرتدین سکولار میان مسلمین را جزو همان مذهبی محسوب کند که از ان برخاسته اند؛ البته ابومحمد مقدسی وتمام نجدیت، در عوض، مسلمین اهل سنت را به بهانه ی داشتن افکار و رفتارهائی منتسب به تصوف و یا به دلیل تعریف دیگری که از توحید و توسل و زیارت قبور و … دارند و همچنین شیعیان را، جزو مشرکین محسوب می کنند و حکم مشرکین را بر این مسلمین مخالف خود تطبیق می دهند و در نهایت به این نتیجه می رسند که اهل کتاب را باید رها کرد و با مشرکین جنگید!

مسئولین اردن ابومحمد مقدسی را تفهیم کردند که به این مسیر برگردد، این چیزی است که آنها و اربابان آنها چون آمریکا و ناتو و اسرائیل می خواهند.

عید قربان عیدی مذهبی یا نژادی و عربی؟

عید قربان عیدی مذهبی یا نژادی و عربی؟

به قلم: محسن صادقی/سقز

جوجه سکولاریستهای شل مغز گاه در قالب روشنفکری سخنانی بر زبان می رانند که اگر کمی در این سخنان تعقل می کردند با بیان آنها شعور خود را به تمسخر نمی گرفتند.

هر مناسبت مذهبی اسلامی مثل حج و زکات و جهاد و … که برایشان مد شود بدون ملاحظه وارد بحثهای سبک و بی ارزش می شوند، در این روزهای عید قربان و در فضای مجازی فعلا عید قربان را بهانه ای برای شبهات خود کرده اند، مثلا می گویند: چرا باید «اعیاد عرب» را جشن بگیریم؟

 در ابتدا باید گفت که عید فطر و عید قربان برای مسلمین جنبه ی دینی دارند نه نژادی و قومیتی؛ چون در میان عربها یهودی ها و نصرانی ها و پیروان سایر عقاید وجود دارند که این دو عید را جشن نمی گیرند و نژادهای مختلف این دو عید را جشن می گیرند چون برایشان جنبه ی دینی دارد چنانچه انس بن مالک می‌گوید: قدمَ رسولُ اللَّهِ صلَّى اللهُ عليهِ وسلَّمَ المدينةَ ولَهم يومانِ يلعبونَ فيهما فقالَ ما هذانِ اليومانِ قالوا كنَّا نلعبُ فيهما في الجاهليَّةِ فقالَ رسولُ اللَّهِ صلَّى اللهُ عليهِ وسلَّمَ إنَّ اللَّهَ قد أبدلَكم بِهما خيرًا منهما يومَ الأضحى ويومَ الفطرِ.[۱]

یعنی: رسول خدا (ﷺ) پس از هجرت از مکه به مدینه تشریف آوردند و اهالی مدینه دارای دو روز بودند که در آن دو به بازی پرداخته و شادی می‌کردند.

پیامبر (ﷺ) فرمود: این دو روز چیست؟ عرض کردند ما در زمان جاهلیت در این دو روز به بازی و شادی میپرداختیم رسول خدا (ﷺ) فرمود: خداوند دو روز دیگر را به جای آن دو، برایتان قرار داده است که خیر و نیکی دنیا و آخرت در آن دو قرار دارد روز عید قربان و روز عید فطر.

پس ما عید فطر و قربان را جشن می‌گیریم زیرا مسلمانیم و این‌ها عید اسلام‌اند، نه به این خاطر که عرب‌ها جشن گرفته‌اند.

البته زمانی که این جوجه سکولارها کریسمس و هالووین و سایر اعیاد ملتهای مختلف را جشن می گیرند از این استدلالهای قوم گرایانه استفاده نمی کنند.

فقط کافی است در شبهات این جوجه سکولارها کمی با آرامش تامل کنیم تا به بی پایه و اساس بودن آنها پی ببریم به همین دلیل همیشه خواسته ی ما این بوده که : قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ (بقره/۱۱۱)


[۱]  أخرجه أبو داود (۱۱۳۴)

پیام عالیقدر آیت الله سید علی خامنه ای رهبر دارالاسلام ایران و رهبر انقلاب اسلامی به مناسب ایام حج الاکبر ۱۴۰۴ش

پیام عالیقدر آیت الله سید علی خامنه ای رهبر دارالاسلام ایران و رهبر انقلاب اسلامی به مناسب ایام حج الاکبر ۱۴۰۴ش

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی خیر خلق الله محمّدٍ المصطفی و آله الطّیّبین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین.

حج، آرزوی مؤمنان و عید مشتاقان و رزق معنوی سعادتمندان است، و اگر با معرفت به عمق رمزآلود آن همراه باشد، علاج دردهای عمده‌ی امّت اسلامی، بلکه همه‌ی بشریّت است.

سفر حج همانند دیگر سفرها نیست که برای تجارت یا گردشگری یا هدفهای گوناگون دیگر انجام میشوند و احیاناً در خلال آن، عبادتی یا کار نیکی هم صورت میگیرد؛ سفر حج تمرین هجرت از زندگیِ معمول به زندگی مطلوب است. زندگی مطلوب، زندگی توحیدی است که در آن، طوافِ دائم بر گِرد محور حق، سعیِ دائم در میانه‌ی قلّه‌های دشوار، رَمیِ دائم شیطان شریر، وقوف آمیخته با ذکر و ابتهال، اطعام فقیرِ زمینگیر و رهگذر، یکسان دیدنِ رنگ و نژاد و زبان و جغرافیای انسانها، و در همه حال آماده‌ی خدمت بودن و به خدا پناه بردن و پرچم دفاع از حق برافراشتن، اجزای اصلی و همیشگی است. آئین حج، نمونه‌های نمادین این زندگی را در خود گردآورده، و حج‌گزار را با آن آشنا و به آن دعوت میکند.

این دعوت را باید شنید؛ دل را و چشمِ ظاهر و باطن را باید گشود؛ باید آموخت و عزم خود را برای به‌کارگیری این درسها، استوار داشت. هر کس در حدّ توان میتواند گامی در این راه بردارد؛ و علما و روشنفکران و صاحبان مناصبِ سیاسی و جایگاه‌های اجتماعی، بیش از دیگران.

دنیای اسلام اکنون بیش از همیشه نیازمند به‌کارگیری این درسها است. اکنون این دوّمین موسم حجّی است که همزمان با فجایع غزّه و غرب آسیا برگزار میشود. باند صهیونیستِ جنایتکارِ حاکم بر فلسطین، با قساوتی بهت‌آور و شقاوت و شرارتی بی‌نظیر،‌ فاجعه‌ی غزّه را به نقطه‌ی باورنکردنی رسانده است. اکنون کودکان فلسطینی، فراتر از بمب و گلوله و موشک، با تشنگی و گرسنگی کشته میشوند؛ خانواده‌های داغدار عزیزان و جوانان و پدران و مادران، روزبه‌روز افزایش می‌یابد؛ چه کسی باید در برابر این فاجعه‌ی بشری بِایستد؟

بی‌شک دولتهای اسلامی، نخستین مخاطب این تکلیفند و ملّتها، مطالبه‌گرانِ عمل دولتها به آن. دولتهای مسلمان شاید در مسائل گوناگونی دچار اختلاف نظر سیاسی باشند، این نباید آنان را از اتّفاق نظر و همکاری در ماجرای سهمگین غزّه و دفاع از مظلوم‌ترین مجموعه‌ی بشری در جهانِ امروز باز دارد. دولتهای مسلمان باید همه‌ی راه‌های کمک‌رسانی به رژیم صهیونی را مسدود کنند و دست جنایتکار را از ادامه‌ی رفتار شقاوت‌آمیز در غزّه کوتاه سازند. آمریکا شریک قطعی جنایات رژیم صهیونی است؛ مرتبطین آمریکا در این منطقه و دیگر مناطق اسلامی، به ندای قرآن درباره‌ی دفاع از مظلوم گوش فرا دهند و دولت مستکبر آمریکا را مجبور به توقّف این رفتار ظالمانه کنند. آئین برائت در حج، گامی در این راه است.

مقاومت اعجاب‌انگیز مردم غزّه، مسئله‌ی فلسطین را در رأس توجّهات دنیای اسلام و همه‌ی آزادگان جهان  قرار داده است؛ از این فرصت باید استفاده کرد و به یاری این ملّت مظلوم شتافت. به رغم تلاش مستکبران و حامیان رژیم صهیونی برای فراموشیِ نام و یاد مسئله‌ی فلسطین، ذات شریر سردمداران این رژیم و سیاست احمقانه‌ی آنان، وضعیّتی پدید آورده که امروز نام فلسطین از همیشه درخشان‌تر، و نفرت عمومی از صهیونی‌ها و حامیانشان، از همیشه بیشتر است؛ و این فرصت مهمّی برای دنیای اسلام است.

سخنگویان و دارندگان جایگاه‌های اجتماعی، لازم است ملّتها را آگاه و حسّاس و مطالبات مربوط به فلسطین را گسترده‌تر کنند. شما حجّاج سعادتمند هم از فرصت دعا و یاری طلبیدن از خدای متعال در مراسم حج غفلت نورزید و پیروزی بر ستمگران صهیونی و حامیان آنها را از خدای متعال مسئلت کنید.

صلوات و سلام خدا بر پیامبر گرامی اسلام و خاندان مطهّر او، و سلام و درود بر حضرت مهدی بقیّة‌الله (عجّل الله ظهوره).

والسّلام علیکم و رحمة‌الله و‌ برکاته

سیّدعلی خامنه‌ای        

۱۴۰۴/۳/۹    

پیام عالیقدر مولوی هبة ﷲ اخندزاده رهبر ا.ا.افغانستان به مناسبت فرا رسیدن عید سعید اضحی ۱۴۰۴ش

پیام عالیقدر مولوی هبة ﷲ اخندزاده رهبر ا.ا.افغانستان به مناسبت فرا رسیدن عید سعید اضحی ۱۴۰۴ش

بِسْمِ اللّٰہَ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

اﷲ أکبر اﷲ أکبر، لا إله إلا اﷲ وﷲ أکبر، اﷲ أکبر ولله الحمد

الحمدلله نحمده ونستعينه ونستغفره ونعوذ باﷲ من شرور أنفسنا ومن سيئات أعمالنا من يهده اﷲ فلا مضل له ومن يضلل فلا هادي له وأشهد أن لا إله إلا اﷲ وحده لا شريك له وأشهد أن محمدا عبده ورسوله.

اما بعد: فقد قال ﷲ تبارک وتعالی: ــــ  قُلۡ  اِنَّ صَلَاتِیۡ وَ نُسُکِیۡ وَ مَحۡیَایَ وَ مَمَاتِیۡ لِلّٰہِ   رَبِّ الۡعٰلَمِیۡنَ ﴿۱۶۲﴾ۙ [سورة الأنعام]

ترجمه: بگو (ای محمد) به آنان، یقیناً نماز و قربانی من و (طاعات) زندگی من و مرگ من (بالای عمل صالح) خاص برای رب (پروردگار) تمام عالمیان(جهانیان) میباشد. [تفسیرکابلی] 

ــ وَ اَتِمُّوا الۡحَجَّ وَ الۡعُمۡرَۃَ  لِلّٰہِ ؕ… وَ اتَّقُوا اللّٰہَ وَ اعۡلَمُوۡۤا  اَنَّ اللّٰہَ  شَدِیۡدُ  الۡعِقَابِ﴿۱۹۶﴾ [سُورَةُ البَقَرَة]

ترجمه: و حج و عمره هردو را تنها برای رضای الله جل جلاله کاملاً ادا کنید…. و از الله جل جلاله بترسید و این را بدانید که بیشک عذاب الله جل جلاله بسیار دردناک است.  [تفسیر کابلی]

ــ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ رضی ﷲ تعالی عنه  قَالَ : ضَحَّى رَسُولُ اللَّهِ -صلى ﷲ عليه وسلم- بِكَبْشَيْنِ أَمْلَحَيْنِ أَقْرَنَيْنِ ذَبَحَهُمَا بِيَدِهِ وسَمّى وَكَبّرُ قال: رَأَيْتُهُ وَاضِعًا قَدَمَهُ عَلَى صِفَاحِهِمَا وَيَقُولُ بسم ﷲ وﷲ اکبر، متفق عليه.

ترجمه: از حضرت انس رضی الله تعالی عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم دو قوچ شاخ دار را(که شاخ های شان دراز بود یا اینکه شاخ های شان شکسته نبود) و کمر (با رنگ آمیخته سفید و سیاه بود) قربانی کرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم با گفتن بسم الله و الله اکبر و با دست (مبارک) خویش آنرا ذبح نمود. حضرت انس رضی الله عنه می فرماید: من دیدم که پای (مبارکش) را بر گردن آنها گذاشت و بسم الله و الله و اکبر گفت . [بخاري او مسلم]

خلاصه اینکه رسول الله صلی الله علیه وسلم دو قوچ شاخ دار با رنگ سیاه و سفید را قربانی کرد، آنها را به دستان خود ذبح نمود، بسم الله و تکبیر گفت و پای مبارکش را بر گردن آنها گذاشته بود.

ــ عَنْ عَائِشَةَ رضی ﷲ تعالی عنها أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ -صلى ﷲ عليه وسلم- قَالَ « مَا عَمِلَ آدَمِىٌّ مِنْ عَمَلٍ يَوْمَ النَّحْرِ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْ إِهْرَاقِ الدَّمِ إِنَّهَا لَتَأْتِى يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِقُرُونِهَا وَأَشْعَارِهَا وَأَظْلاَفِهَا وَإِنَّ الدَّمَ لَيَقَعُ مِنَ اللَّهِ بِمَكَانٍ قَبْلَ أَنْ يَقَعَ مِنَ الأَرْضِ فَطِيبُوا بِهَا نَفْسًا» [مشکوة المصابیح]

ترجمه: بی بی عایشه رضی الله تعالی عنها می فرماید که رسول الله صلی الله و علیه و سلم فرموده است:

هیچ عمل نحر ابن آدم (روز قربانی کردن) نزذ الله جل جلاله محبوب تر از ریختن خون (قربانی) نیست. حیوان (قربانی) ذبح شده در روز قیامت با شاخ ها، موها و ناخن های خود می آید و خون قربانی قبل از این که در روی زمین بریزد (یعنی در وقت اراده ذبح کردن) در درگاه الهی قبول می شود. پس شما به این سبب (یعنی قربانی کردن) نفس خویش را خشنود سازید.

به تمام افغان های مؤمن و مجاهد و برادران مسلمان!

السلام علیکم ورحمة ﷲ وبرکاته!

و بعد: نخست از همه به تمام شما عید سعید اضحی را تبریک می گویم، الله تعالی عبادات، قربانی، حج ها و خیرات ها و سایر اعمال نیک تانرا قبول فرماید. این روزهای عبادت و قربانی را در حالی تجلیل می کنیم که به نصرت الله جل جلاله  و به سبب قربانی های شهدا و معلولین امارت اسلامی و دعای مسلمانان از نظام شرعی و امنیت سرتاسری بهره مند می باشیم.

برادران مسلمان! اکنون مسئولیت مشترک ما و شماست که از فرصت موجود استفاده بهتر کنیم، برای پیشرفت و کامیابی نظام شرعی تلاش و کوشش زیاد نماییم، اتحاد و اتفاق خویش را بیشتر تقویت کنیم و هر مسئول متوجه مسئولیت خویش شده، غفلت نکند، وظایف خود را در زمان تعین شده به انجام برساند، با همدیگر هماهنگی داشته باشند، در کارهای همدیگر مداخله نکنند و کاملاً کوشش نمایند که شریعت را اول بالای خود و سپس بالای دیگران تطبیق کنند.

ــ علماء کرام در جامعه ما نسبت به همه مسئولیت بزرگ دارند، الله تعالی در حق آنان فرموده است: وَ اِذۡ اَخَذَ اللّٰہُ مِیۡثَاقَ الَّذِیۡنَ اُوۡتُوا الۡکِتٰبَ لَتُبَیِّنُنَّہٗ لِلنَّاسِ وَ لَا تَکۡتُمُوۡنَہٗ ۫ فَنَبَذُوۡہُ  وَرَآءَ ظُہُوۡرِہِمۡ وَ اشۡتَرَوۡا بِہٖ ثَمَنًا قَلِیۡلًا ؕ فَبِئۡسَ مَا یَشۡتَرُوۡنَ ﴿۱۸۷﴾ [سورة ال عمران]

ترجمه : و (یاد کن) وقتی که گرفت الله عهد محکم اهل کتاب را که هر آئینه بیان کنید آن را به مردم و پنهان مکنید آن را پس انداختند (این کتاب) را پس پشت خود و خریدند به عوض آن (کتاب) بهای اندک، پس چه بد است آنچه می ستانند.

تفسیر: از علمای اهل کتاب عهد گرفته شده بود که احکام و بشارت های الهی (ج) را به مردم آشکارا بیان کنند و چیزی را از آن پنهان ندارند. به تحریف و تغییر معنی آنرا تبدیل منمایند، اما به امرهای ما هیج اعتنایی ننمودند و برای نفع قلیل دنیوی، آن عهد و پیمان خود را شکستند و ا حکام شریعت را تغییر دادند و در آیات الهی تحریفات لفظی و معنوی کردند و مژده آمدن نبی کریم صلی الله و علیه و سلم  را که اظهارش از همه بیشتر ضرور بود مطلق مخفی داشتند و چندانکه در صرف مال بخل ورزیدند، در نشان دادن علم هم از بخل کار گرفتند و منشاء این بخل بدون محبت مال و متاع و جاه و جلال دنیوی چیز دیگری نبود – در اینجا ضمناً به علمای مسلمانان نیز تنبیه فرمود که در محبت دنیا مصروف نشوند. این طور نکنید (در هر وقت، هر جا و در مقابل هر کسی امر بالمعروف  و نهی عن المنکر  کنید و هیچگاه احکام شرعی را از مردم پنهان ننمایید زیرا رسول ﷲ صلی ﷲ علیه وسلم نیز فرموده است: هر کسی که علم را از اهل علم پنهان نمود، قیزه می گردد به قیزۀ آتش) [تفسیر کابلی]

ادامه خواندن پیام عالیقدر مولوی هبة ﷲ اخندزاده رهبر ا.ا.افغانستان به مناسبت فرا رسیدن عید سعید اضحی ۱۴۰۴ش

نقدی بر سخنان دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در مورد «ولایت فقیه» (۲)

نقدی بر سخنان دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در مورد «ولایت فقیه» (۲)

به قلم: مسعود سنه ای

امام ماوردی می گوید: الْإِمَامَةُ: مَوْضُوعَةٌ لِخِلَافَةِ النُّبُوَّةِ فِي حِرَاسَةِ الدِّينِ وَسِيَاسَةِ الدُّنْيَا، وَعَقْدُهَا لِمَنْ يَقُومُ بِهَا فِي الْأُمَّةِ وَاجِبٌ بِالْإِجْمَاعِ وَإِنْ شَذَّ عَنْهُمْ الْأَصَمُّ. [۱]  امامت موضوعی است برای جانشینی نبوت در امر حراست و نگهبانی از دین و سیاست و اداره ی دنیا.

تا روز قیامت هم، قانون اساسی مسلمین و دارالاسلام تنها یکی است و آنهم قانون شریعت الله  و کسی که در این قانون تفقه و آگاهی دقیقی نداشته باشد نمی تواند وکیل مومنین در تطبیق صحیح قوانین شریعت الله در جامعه باشد به همین دلیل اجماع علمای اهل سنت در مورد شرایط رهبریت بر این است که باید مجتهد باشد و تنها در حالت ضرورت به یک حاکم در حد قاضی رضایت داده اند، علمای شیعه هم در طول تاریخ وجود به چنین مجتهدی جهت رهبریت دارالاسلام مطالبی ذکر کرده اند با این تفاوت که به جای ولایت مجتهد گفته اند ولایت فقیه که هر دو به یک ماهیت اشاره دارند پس این ولایت فقیه در میان تشیع هم از ابداعات امام قبلی و بنیانگذار دارالاسلام جمهوری اسلامی ایران نیست که به چند مورد مستند اشاره می کنیم:

شیخ مفید(قرن سوم)می گوید: اگر حاکم عادل وجود نداشت، فقهای عادل شیعه که صاحب نظر و برترین هستند، آن مسئولیت را برعهده گیرند. (المقنعة ص۶۵۷)

محقق ثانی(قرن نهم) می گوید:  منظور از حاکم، در زمان غیبت، نایب عام امام حاکم می باشد و او کسی است که دارای شرایط فتوا و حکم باشد.(جامع المقاصد ج۱۱ ص۲۶۶)

شهید ثانی(قرن دهم) می گوید: مراد از فقیه، آن است که شرایط فتوا دادن را داشته باشد و عادل باشد. در اموری که در زمان حضور امام برعهده ایشان است، در مورد فقیه هم جاری است. (مسالک الافهام ج۱ ص۴۲۷)

محقق نراقی(قرن دوازدهم) می گوید: در قلمرو حکومتی اختیار داشتن فقیه بسان پیامبر(ص) و امامان(ع) از گزاره های ضروری فقه است…فقیهان اهل حق عادل خردمند…آنچه را فرمانروای عادل(امام معصوم) بر عهده داشت باید بر عهده بگیرند.( عوائدالأیام ص ۵۳۸)

صاحب جواهر(قرن سیزدهم) می گوید:  اگر کسی منکر مسئله ولایت فقیه باشد ، گویا طعم فقه را نچشیده است.( جواهر الکلام ج ۲۱ ، ص ۳۹۷)

شیخ انصاری(قرن سیزدهم) می گوید: هر چه که بر نظر امام معصوم متوقف است و احتمال دهیم که به نظر فقیه زمان (در حال غیبت) بستگی دارد، واجب است که در آن مورد به فقیه مراجعه کنیم.( مکاسب محرمه ص۵۵۴)

اگر دقت کنیم در میان شیعیان نیز اصطلاح «ولایت فقیه» به قرنها قبل از بنیانگذار دارالاسلام کنونی ایران برمی گردد هر چند ایشان در این زمان، مجدد این امر مهم و عینی بخش آن در میان مسلمین بود کاری که تمام امامان و علمای اهل سنت و تمام علمای شیعه نتوانسته بودند آنرا عینیت ببخشند و تنها به بیان ضرورت آن اشاره کرده بودند.


[۱]  الأحكام السلطانية للماوردي ص۳/ الإمامة موضوعة لخلافة النبوة في حراسة الدين وسياسة الدنيا / ابن خلدون في تاريخه (١/٢٣٩)

نقدی بر سخنان دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در مورد «ولایت فقیه» (۱)

نقدی بر سخنان دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در مورد «ولایت فقیه» (۱)

به قلم: مسعود سنه ای

امروز ۱۴ خرداد ماه ۱۴۰۴ش به مناسبت وفات آیت الله خمینی امام قبلی دارالاسلام ایران، حجت‌الاسلام دکتر حمید شهریاری، دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی ضمن توصیف جایگاه بنیانگذار دارالاسلام  ج.ا.ایران  گفت: «امام چون فلسفه و فقه را ترکیب کرده بود به همین جهت یک نظریه‌ای ابداع کرد که این نظریه ولایت فقیهی است که در قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی خودش را به منصه ظهور رساند.»

این ادعا نه تنها بر خلاف منابع معتبر تاریخی مذاهب اسلامی است بلکه شعار اصلی مخالفین «ولایت فقیه» در طول این چند دهه ی گذشته ی انقلاب اسلامی و بخصوص در زمان اغتشاشات ۱۴۰۱ش بود که به عنوان مثال عده ای از طرفداران مُلا لقمان امینی در اطرافش بر علیه اصل «ولایت فقیه» شعار می دادند و این نیمچه مُلاها نظاره گر بودند و… .

اما این ولایت فقیه یا همان ولایت مجتهد چیست و از کجا آمده و چه جایگاهی نزد مذاهب مختلف اسلامی دارد؟

رهبر دارالاسلام که از سوی شورای اولی الامر یا اهل حل و عقد و خبرگان اهل فقه و اجتهاد انتخاب می شود از نگاه مذاهب معروف به اهل سنت باید دارای شروط خاصی باشد:

۱-     مسلمان باشد. چون: وَلَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً ( نساء/ ۱۴۱). هرگز خداوند كافران را بر مؤمنان چيره نخواهد ساخت؛ پس روا نيست انسان كافر، والى و رئيس مسلمانان شود. ۲- مرد باشد ۳- آزاد بودن ۴- سلامت جسمی ۵ – قریشی و سید بودن رهبر که مورد اختلاف است. “. ۶- اهل عدالت باشد ۷- كفایت و توانائی داشته باشد : مهمترین چیزی که رهبر جامعه ی اسلامی باید در آن کفایت و توانائی داشته باشد علم به قانون شریعت الله و «مسائل روز» و «تخصص در امور حکومت داری» است.

این رهبر توسط شورای اولی الامری انتخاب می شود که خود این شورا از بزرگترین فقها و متخصصین تشکیل شده است و عادی است که باید عالمترین و متخصص ترین شخص میان خودشان را انتخاب کنند. به همین دلیل فرقه های معروف به اهل سنت تنها علم داشتن به احكام شرعی در حد تقلید را برای رهبر جامعه کافی نمی دانند، چون تقلید به قول ابن خلدون درحقیقت یك نوع نقص وكمبود است، به همین دلیل بر این باورند که غیر از حالت اضطرار و ضرورت، رهبر و سرپرست و ولی مسلمین در امر حکومتداری باید فقیهی مجتهد باشد و در حالت ضرورت هم باید عالمی باشد در حد قاضی، و پائین تر از این مطلوب علما و ائمه ی خیرالقرون نبوده . 

اما عده ای سعی دارند این رهبریت فقیه و مجتهد یا ولایت و سرپرستی فقیه و مجتهد بر «دارالاسلام» را از تولیدات آیت الله خمینی در سال ۱۳۴۸ بدانند و همین اشتباه تبدیل به سلاحی در دست دشمنان رهبریت فقیه و مجتهد در میان سکولاریستها و سکولار زده ها شده است به نحوی که در میان اهل سنت با تهاجم به «ولایت فقیه» که اصطلاح مورد پذیرش شیعیان است در واقع با «ولایت مجتهد» در میان اهل سنت دشمنی می کنند اما جرئت و غیرت بیان آن را در میان اهل سنت ندارند و می خواهند با این حقه اهل سنت را بر علیه شیعه با خود همراه کنند و در میان تشیع هم که نه اعتقادی به «ولایت مجتهد» دارند و نه «ولایت فقیه» اما در کنار اهل سنت به «ولایت فقیه» هجوم می برند و در پناه تشیع هم به «ولایت مجتهد».

سابقه ی تاریخی این مفهوم در میان خود شیعیان و اهل سنت به قرنها قبل از این تاریخ بر می گردد و چیز جدیدی نیست که در این عصر تولید شده باشد:

امام أبو حنيفة (متوفای ۱۵۰ق) در مورد حدیث « فَإِنْ كَانُوا في الْقِراءَةِ سَواءً، فَأَعْلَمُهُمْ بِالسُّنَّةِ، » می گوید: در اینجا منظور فقیه ترین و عالم ترین شخص است برای امامت است.

امام شافعی(متوفای۲۰۴ق) در الفقه الاکبر در بحث شروط امامت و رهبری  «دارالاسلام» می گوید: و علم؛ به گونه ای که صلاحیت افتاء داشته باشد و اهل اجتهاد باشد. [۲]

قاضى باقلانى (متوفاى ۴۰۳ ه.ق) و قاضى ابویعلى الفراء حنبلی ( متوفای ۴۵۸ق) نیز اجتهاد و علم را یکی از شروط انتخاب رهبر دارالاسلام مى دانند.[۳]

امام الحرمین الجوینی(متوفای ۴۷۸ق) می گوید:  از شرایط امام و رهبر این است که از اهل اجتهاد باشد، به گونه ای که در حوادث نیاز به استفتاء دیگران نداشته باشد  و این مورد (داشتن شرط اجتهاد برای رهبر) مورد اتفاق همه است، ».[۵]

أبو القاسم مكي الرميلي المقدسي(متوفای ۴۹۲ق) در ضمن برشمردن شروط رهبر «دارالاسلام» می گوید: در مجتهد بودن رهبر اجماع مذاهب اسلامی و اهل علم روایت شده است، و شرط اجتهاد درباره رهبر مورد اجماع فقها است. و اینکه اکثر رهبران مسلمین بعد از خلفای راشدین غیر مجتهد بوده اند به این دلیل است که اینها تنها با قدرت نظامی به حاکمیت رسیده اند.[۶]

متن کامل سخنان ابو عبدالرحمن سخنگوی فرقه نجدی دوله خراسان(داعش) در اعلام جنگ بر علیه گروههای مسلح سکولار و مرتد بلوچ

متن کامل سخنان ابو عبدالرحمن سخنگوی فرقه نجدی دوله خراسان(داعش) در اعلام جنگ بر علیه گروههای مسلح سکولار و مرتد بلوچ

ارایه دهنده: براهنک بلوچ

فرقه ی نجدی دوله (داعش) شاخه ی خراسان که پس از روی کار آمدن امارت اسلامی افغانستان تمام پایگاههای خود در افغانستان را از دست داد نتوانست در مناطق قبایلی وزیرستان و شمال پاکستان نیز که طالبان پاکستان و گروههای همسو با القاعده در آن قدرت برتر هستند جایگاهی برای خود دست و پا کند به همین دلیل در کوههای ایالت بلوچستان پاکستان و در کنار احزاب سکولار و مرتد بلوچ مستقر شد.

البته چند سال قبل از سقوط قدرت آنها در بخشهایی از افغانستان نیز در این مناطق صعب العبور اییالت بلوچستان پاکستان و در کنار این مرتدین سکولار بلوچ وجود داشته و زندگی مسالمت آمیزی داشتند که این سوال را به وجود آورده بود که چگونه است این فرقه ی نجدی می تواند با مرتدین سکولار در آرامش باشد اما در عین حال مسلمین اهل سنت به جرم صوفی بودن یا شیعیان باید به شیوه های مختلفی توسط این گروه نجدی در اماکن عبادی خود قتل عام شوند!

به هر حال همه دیدیم که این گروه سکولار و مرتد بلوچ هم طبق روال عادی تمام مرتدین سکولار در تمام سرزمینهای اسلامی دست به غدر و خیانت زدند و نزدیک به ۳۰ نفر از اعضای فرقه نجدی دوله(داعش) خراسان را در کوههای ایالت بلوچستان پاکستان قتل عام کردند.

فرقه نجدی دوله(داعش) به همین دلیل بیانیه ای صادر کرد و ابوعبدالرحمن سخنگوی این فرقه در این بیانیه می گوید:

مسلمانان عزیز و باعزت!

حقیقت این است که کفار (دشمنان اسلام) یک ملت واحدند و در مقابله با اسلام با هم متحدند. هر کدام از آنان به نوبه خود برای جنگ و مبارزه علیه اسلام به میدان می‌آیند.

در روزهای اخیر، گروه مسلح بلوچ نیز به دستور اربابان خود به میدان جنگ علیه اسلام آمده و با ریختن خون مؤمنان دولت اسلامی، نام خود را در تاریخ ثبت کرده‌اند.

مسلمانان باید بدانند که این گروه مسلح بلوچ نیز همانند دیگر گروه‌های طاغوتی و سکولار است و بر اساس دین نمی‌جنگد؛ بلکه جنگ او بر اساس ملی‌گرایی و قوم‌پرستی است. آنان نیز پیروان دین دموکراسی هستند و هیچ اعتقادی به حاکمیت اسلام ندارند.

بر همین اساس، این پیروان دموکراسی و کسانی که به دموکراسی ایمان دارند، از نظر اسلام گرفتار انواع نواقض ایمان شده‌اند که از جمله آنها عبارت‌اند از:

۱️⃣ گروه مسلح بلوچ نتیجه‌ی جنگ خود را حاکمیت دموکراسی می‌دانند، در حالی‌که دموکراسی دینی در برابر دین خداست و آنان غیر از اسلام، دین و قانونی دیگر (دموکراسی) را پذیرفته‌اند.

خداوند عزوجل می‌فرماید:

“و هر کس غیر از اسلام دینی بجوید، هرگز از او پذیرفته نمی‌شود و او در آخرت از زیانکاران است.” (سوره آل عمران، آیه ۸۵)

۲️⃣ آنان مانند سایر گروه‌های سکولار، به آزادی عقیده و برابری حقوق زن و مرد، آزادی بیان و دیگر عقاید و نظریه‌های کفرآمیز باور دارند که این‌ها از مهم‌ترین علل کفر و ارتداد است.

۳️⃣ آنان در مقابل شریعت خدا، به قوانین وضعی و قانون‌گذاری انسانی ایمان و اعتقاد دارند و حتی از آن دفاع می‌کنند و این نیز شرک بزرگی است.

خداوند متعال می‌فرماید:

“آیا برای آنان شریکانی است که دینی را برایشان تشریع کرده‌اند که خدا اجازه‌اش را نداده است؟ اگر کلمه‌ی جدایی (میان حق و باطل) نبود، حکم میان‌شان داده می‌شد و به یقین برای ستمکاران عذابی دردناک است.” (سوره شوری، آیه ۲۱)

۴️⃣ گروه مسلح بلوچ با هند، آمریکا و مرتدان افغان رابطه‌ی ولاء و دوستی دارند و نمونه‌ی عملی آن نیز در بلوچستان دیده شد که مجاهدین زیادی از دولت اسلامی را طبق نقشه‌ی آمریکا به شهادت رساندند. این نوع رابطه‌ی دوستی با کفار از مواردی است که در اسلام کفر شمرده می‌شود.

خداوند عزوجل می‌فرماید:

“ای کسانی که ایمان آورده‌اید! یهود و نصاری را دوستان خود نگیرید. آنان دوستان یکدیگرند و هر کس از شما با آنان دوستی کند، از آنان است. بی‌گمان خداوند قوم ستمکار را هدایت نمی‌کند.” (سوره مائده، آیه ۵۱)

۵️⃣ گروه مسلح بلوچ نیز به بیماری شرک‌آلود وطن‌پرستی گرفتارند و عقیده‌ی ملی‌گرایی و قوم‌گرایی در این عصر طاغوت بزرگ است و در برابر الله رب‌العالمین شرک محسوب می‌شود؛ چرا که این اساساً پرستش وطن و قوم در برابر خداوند متعال است. محبت و دشمنی آنان به خاطر وطن است، خون خود را برای وطن می‌ریزند و بر اساس وطن دوستی و دشمنی می‌کنند، نه به خاطر اسلام.

خداوند عزوجل می‌فرماید:

“و از مردم کسانی هستند که غیر از خداوند شریکانی می‌گیرند و آنان را چون محبت خدا دوست می‌دارند.” (سوره بقره، آیه ۱۶۵)

بر این اساس، جنگیدن در مسیر قوم‌پرستی و ملی‌گرایی جنگ کفر و جنگ در راه طاغوت شمرده می‌شود.

خداوند تعالی می‌فرماید:

“کسانی که ایمان آوردند، در راه خدا می‌جنگند و کسانی که کافر شدند، در راه طاغوت می‌جنگند. پس با دوستان شیطان بجنگید! همانا نیرنگ شیطان سست و ضعیف است.” (سوره نساء، آیه ۷۶)

و کسی که در این راه کشته شود، او مرده‌ی جاهلیت است؛ چنان‌که در حدیث جندب بن عبدالله بجلی رضی الله عنه آمده است:

“هر کسی که زیر پرچم کور (قوم‌پرستی) کشته شود، یا برای تعصب مردم را دعوت کند، یا برای تعصب یاری کند، مرگ او مرگ جاهلیت است.” (روایت مسلم، حدیث ۱۸۵۰)

خلاصه اینکه گروه مسلح بلوچ هم یکی از همان مردارآلوده‌ی سکولار است. اهداف اساسی آنان یکسان است: همه طاغوت ملی‌گرایی و قوم‌گرایی را پذیرفته‌اند، قوانین بین‌المللی را قبول دارند، در ترک احکام اساسی شریعت با هم متحدند، علیه خلافت اسلامی متحدند، در محبت و دوستی با طاغوت‌ها متحدند، در همکاری با طاغوت‌ها و مرتدان داخلی و خارجی برای بدنام کردن جهاد مقدس با برچسب تروریسم متحدند، و در بسیاری از زمینه‌های اساسی دیگر با هم متحدند.

بنابراین حکم آنان همانند حکم سایر کفار و مرتدان است:

آنان از دین خدا بیرون رفته‌اند. کشتن آنان واجب است و جهاد در برابر آنان عمل مقدس و مشروع است.

ما به مجاهدان و استشهادیان می‌گوییم: امروز گروه مسلح بلوچ در برابر شما ایستاده و در کشتار و شهادت یاران شما جسور شده است. پس چنان حملات استشهادی و عملیات کوبنده‌ای علیه آنان انجام دهید که برای دیگران عبرت شود.

خداوند متعال می‌فرماید:

“ماه حرام در برابر ماه حرام و [دیگر] حرمت‌ها قصاص دارد. پس هر کس بر شما تعدی کرد، شما هم بر او همانند آنچه بر شما تعدی کرد، تعدی کنید. و از خدا پروا کنید و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است.” (سوره بقره، آیه ۱۹۴)

و فرمود:

“گروهی دیگر را خواهید یافت که می‌خواهند از شما در امان باشند و از قوم خود نیز در امان باشند. هرگاه به فتنه بازگردانده شوند، در آن فرو می‌روند. پس اگر از شما کناره نگرفتند و تسلیم نشدند و دست برنداشتند، آنان را بگیرید و هر جا یافتید، بکشید! اینان کسانی‌اند که ما بر آنان به شما سلطه‌ی آشکاری داده‌ایم.” (سوره نساء، آیه ۹۱)

پس آگاه باشید!

ما همان کسانی هستیم که با مدد و فضل خداوند رب‌العالمین، در مجازات خائنین و مرتدان بی‌رحم تخصص و تاریخ داریم و ان‌شاءالله در آینده نیز از انتقام‌های فراموش‌نشدنی برخوردار خواهید شد.

ما به مسلمانان بلوچ می‌گوییم: خود را از این گروه مرتد جدا کنید! در حمایت و راهپیمایی‌هایشان شرکت نکنید و از هر گونه همکاری و تجمع در حمایت از آنان برحذر باشید.

از شما می‌خواهیم که از آنان دوری کنید؛ زیرا روزهای خونین و سختی میان ما و آنان در پیش است، ان‌شاءالله.

ما با ده‌ها جریان مرتد داخلی و حامیان کفار بین‌المللی سابقه‌ی دشمنی و مبارزه داریم. این بار سنگینی نیست که ما را به عقب براند!

آنان در انتظار مرگ‌های تلخ خود باشند، ان‌شاءالله!

پس از هرگونه همکاری و حمایت با این گروه مرتد بلوچ خودداری کنید.

ما منتظریم و شما هم منتظر باشید!

چرا در میان اهل سنت ایران فقط دسته ای خاص از مولوی ها و ماموستاهای کُرد و بلوچ ادای اپوزیسیون مخالف ایران را در می آورند؟

چرا در میان اهل سنت ایران فقط دسته ای خاص از مولوی ها و ماموستاهای کُرد و بلوچ ادای اپوزیسیون مخالف ایران را در می آورند؟

به قلم: ابوبکر الخراسانی

اگر به اغتشاشات سال ۱۴۰۱ش ایران نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که در میان اهل سنت ایران:

  1. تنها دسته از از مولوی ها و ماموستاهای میان کُردها و بلوچها به تحریک مردم و همسو شدن با کفار سکولار جهانی و سکولاریستهای محلی پرداختند که گرایشات سکولاریستی و قوم گرائی داشتند
  2. در میان کُردها و بلوچهای اهل سنت، هر گز یک عالم به حدیث و حتی یک شخص سلفی وجود نداشت. یعنی کسی که به هر نحوی با آیت و احادیث صحیح رسول الله صلی الله علیه ارتباط ضعیفی هم داشت با جریان اغتشاشات سکولاریستها هم مسیر نشد چون به میزان کفر همراهی با این کفار اصلی یا مرتدین بومی آگاه بودند.

مولوی نقشبندی مثالی برجسته در هم مسیر شدن با این جریان سکولاریستی بود ادعا کرد که با شنیدن سخنان یک دختر، جرم «زنا» برایش محرز شده و همین انحراف از مذاهب اسلامی در اثبات جرم «زنا» باعث فاجعه ی جمعه ی خونین مسجد مکی زاهدان و کشته شدن آنهمه جوان باغیرت و مومنی شد که سخنان انحرافی نقشبندی را تائید این جرم می دانستند! الله تعالی بر اساس نیتشان با این عزیزان شهید شده معامله کند و آنها را جرو شهدای دین خودش قبول کند.

تحقیق در مورد صحت اتهام جرم «زنا» و سایر اتهامات از بدیهیات اهل علم و مردمان ما در زمان وجود علماء بوده است، اما آیا این امر هم اکنون و در زمان غربت نیز از بدیهیات به شما می رود؟ من مطمئن نیستم، چون خطباء جای علماء را گرفته اند و مردم هم فرق بین عالم و خطیب را نمی دانند.

در کار این مولوی منحرف از فقه اسلامی باز ما شاهد ماموستاهائی در میان کُردهای اهل سنت غرب ایران بودیم که حتی به صورت رسمی از قاضی محمد بنیانگذار حزب سکولار و مرتد کُردستان ایران و احزاب سکولار و مرتدین سکولار حمایت می کردند که تماما ریشه در تعصبات نژادی و قومیتی و انحراف از منهج اهل سنت و جماعت داشته و دارد.  

پس ای بلوچها و کُردهای اهل سنت گرامی بدانید که اینها سکولار زده هائی از دارودسته ی منافقین هستند که با این طرفندهای قومیتی و شبه اسلامی در حال بازی با احساسات و خون شماها هستند؛ لطفاً فریب شعارهای دروغین و بازی با کلمات اینها را نخورید، کمی فکر کنید که چرا اهل سنت خراسان و ترکمن صحرا و جنوب و طالش و اردبیل و… وارد این بازی کثیف سکولاریستها نشده اند؟ چون اهلِ علمِ این مناطق، دلسوز دین و مردم خود هستند نه خطبای رسانه ای و مجازی و تابع جریانات کاذب موجود که با احساسات و خون مردم بازی می کنند.