صهیونیستها، هیولاهای خونین روان‌پریش و منجلابی نفرت‌انگیز از دیوانگان سکولار نژادپرست

صهیونیستها، هیولاهای خونین روان‌پریش و منجلابی نفرت‌انگیز از دیوانگان سکولار نژادپرست

به قلم: سلیمان یعقوبی

وزیر ترینیداد و توباگو می گوید:  «جهان اسرائیلی» این شکلی است: ۳۳۳ نفر از کارکنان سازمان ملل کشته شده‌اند، ۲۰ هزار کودک کشته شده‌اند و نوار غزه به تلی از خاک تبدیل شده است. وقاحت آنها در درس اخلاق به ما نفس‌گیر است. –

در کنار این، یائیر لاپید، رهبر حزب اصلی مخالف اسرائیل نیز می گوید: «اگر حملات به غزه متوقف نشود، تمام جهان درهای خود را به روی اسرائیلی‌ها خواهد بست. غزه یک فاجعه کامل است. تل‌آویو از نظر استراتژیک، عملیاتی و سیاسی شکست خورده است.» به عبارت دیگر، آنها از این کشتار به وجد آمدند. دیگر بس است!

آیا آمریکا به عنوان حامی اصلی رژیم صهیونیستی نیز می گوید بس است؟ نه، بلکه امروز مایک جانسون، رئیس کنگره آمریکا در بازدید از دیوار ندبه در قدس اشغالی گفت: «آمریکا همیشه در کنار اسرائیل خواهد ایستاد و ما همیشه برای رفاه آن دعا خواهیم کرد»

شما تصور کنید زمانی که صهیونیستها اسباب‌بازی‌های کودکان را در خانه‌های فلسطینیان آویزان می‌کنند و سپس این تصاویر را “برای لذت” در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌کنند. اگر این موجودات این کار را با عروسک‌ها انجام می‌دهند، پس با کودکان زنده چه می‌کنند؟ این شیطان‌پرستی خودشیفته‌ی مطلق است. بشریت با هیولاها، هیولاهای خونین، روان‌پریش‌ها، و منجلابی نفرت‌انگیز از دیوانگان سکولار نژادپرست دست و پنجه نرم می‌کند.

به همین دلیل است که به عنوان نمونه ای از میان هزاران نمونه دیدیم که امروز صهیونیستهای کودک کش گروه دیگری از فلسطینی‌های گرسنه را که برای دریافت غذا از یک مرکز توزیع به اصطلاح کمک‌های بشردوستانه آمده بودند، هدف گلوله قرار دادند. ۳۵ فلسطینی کشته شده‌اند. قتل‌ها هر روز اتفاق می‌افتد. این مراکز کمک‌های بشردوستانه به تله‌های مرگ واقعی برای فلسطینی‌های گرسنه تبدیل شده‌اند.

صهیونیستهای کودک کش از باند ارتش اسرائیل، وقتی یک تک تیرانداز به یک کودک فلسطینی در نزدیکی حصار در نوار غزه شلیک می‌کند، به معنای واقعی کلمه شادی می‌کنند. صدای خنده، شادی، فیلمبرداری و ستایش صهیونیستها از ویدیوی تیراندازی شنیده می‌شود و آن را “ویدیوی افسانه‌ای” می‌نامند. موجوداتی سکولار کاملاً شیطانی و جهنمی. چندش‌آور!

در برابر چنین جنایتکاران وحشی صهیونیستی، دیدیم که بیش از ۷۰۰ نفر از کادر پزشکی ایتالیایی روز جمعه در همبستگی با فلسطینی‌های غزه که از گرسنگی دسته جمعی ناشی از صهیونیستهای کودک کش رنج می‌برند، اعتصاب غذا را آغاز کردند. دکتر جیامپائولو کولچینی، یکی از مبتکران این اقدام، آن را «یک اقدام مدنی مقاومت در برابر نسل‌کشی» و «بخشی از تعهد اخلاقی» برای مقابله با آنچه بر فلسطینیان می‌گذرد، نامید.

عضو باند کودک‌کش صهیونیستی «اسرائیل» از رستورانی در ایرلند بیرون رانده شد. کودک‌کش‌ها جایی در میان مردم عادی ندارند

اتحادیه ی شافعی ها و زیدی های یمن حاکم بر صنعا نیز با ۵ پهپاد به «اسرائیل» حمله کردند. این حملات اهداف حیاتی در یافا، تل‌آویو و تأسیسات نظامی در عسقلان و نجف را هدف قرار داده و این حمله موفقیت‌آمیز بوده است. اسرائیل پیش از این ادعا کرده بود که یک پهپاد پرتاب شده از یمن را سرنگون کرده است.

به هر حال باید گفت سکوت در برابر این وحشی های جنایتکار صهیونیست نوعی خیانت به فطرت سالم انسان و خیانت آشکار به منهج صحیح اسلامی در برابر اشغالگران سرزمینهای اسلامی است .

جنگ احتمالی چین و روسیه با آمریکا، بمب‌های هسته‌ای آمریکا و هدف قرار دادن روسیه

جنگ احتمالی چین و روسیه با آمریکا، بمب‌های هسته‌ای آمریکا و هدف قرار دادن روسیه

ترامپ به مسکو ۱۰ روز فرصت داد تا فکر کند دونالد ترامپ گفت که به روسیه ۱۰ روز فرصت داده است تا با اوکراین به توافق صلح برسد و تهدید کرد که اگر در بازه زمانی مشخص شده توافقی حاصل نشود، تحریم‌هایی را اعمال خواهد کرد.

ترامپ گفت: “آنها از امروز ۱۰ روز فرصت دارند. سپس ما عوارض گمرکی و سایر اقدامات را اعمال خواهیم کرد. اینکه آیا این موضوع بر روسیه تأثیر خواهد گذاشت یا خیر، من نمی‌دانم. بدیهی است که پوتین می‌خواهد جنگ را ادامه دهد، اما ما عوارض گمرکی اعمال خواهیم کرد.”

بلومبرگ با استناد به کارشناسان و داده‌های منبع باز گزارش می‌دهد که در بحبوحه “اولتیماتوم” جدید ترامپ، ایالات متحده برای اولین بار از سال ۲۰۰۸ سلاح‌های هسته‌ای را در خاک بریتانیا مستقر کرده است.

یک هواپیمای ترابری C-17 آمریکایی با یک فرستنده فعال در ۱۶ ژوئیه از پایگاه نیروی هوایی کرتلند در نیومکزیکو، جایی که سلاح‌های هسته‌ای ذخیره شده‌اند، برخاست و به سمت پایگاه نیروی هوایی لکنهیث در بریتانیا حرکت کرد. آمریکایی‌ها سلاح‌ها را با هواپیمایی که فرستنده‌ها روشن بودند، تحویل دادند تا سیگنالی به روسیه ارسال کنند.

نمایندگان فرماندهی آمریکا توضیح دادند که فرستنده‌ها عمداً روشن گذاشته شده‌اند: ایالات متحده می‌خواهد به روسیه نشان دهد که پتانسیل هسته‌ای خود را در اروپا کاهش نمی‌دهد.

ناتو، طبق گفته این آژانس، از اظهار نظر فوری خودداری کرد. بلومبرگ یادآوری می‌کند که مقامات ایالات متحده و بریتانیا به طور سنتی اطلاعات مربوط به استقرار و وضعیت زرادخانه‌های هسته‌ای خود را فاش نمی‌کنند.

هانس کریستنسون، مدیر پروژه اطلاعات هسته‌ای در فدراسیون دانشمندان آمریکایی، گفت: «دلایل خوبی وجود دارد که باور کنیم ایالات متحده سلاح‌های هسته‌ای را به بریتانیا بازگردانده است.»

 کارشناسان خاطرنشان می‌کنند که این اولین گام در جهت تقویت موضع بازدارندگی ناتو است. سیتارت کاوشال از موسسه خدمات متحد سلطنتی معتقد است که واشنگتن در حال افزایش انعطاف‌پذیری پتانسیل هسته‌ای خود در اروپا و گسترش قابلیت‌های ارتش است.

 تحویل B61-12 به بریتانیا نشان دهنده استقرار کامل این سیستم در اروپا است. این سلاح‌ها اکنون در هفت تأسیسات نظامی در شش کشور این اتحاد مستقر شده‌اند. در عین حال، همانطور که بلومبرگ تأکید می‌کند، هرگونه استفاده از سلاح‌های هسته‌ای آمریکا، صرف نظر از مکان آنها، فقط با دستور رئیس جمهور ایالات متحده امکان‌پذیر است.

مفسران خاطرنشان می‌کنند که انتقال سلاح‌های هسته‌ای به اروپا در حالی صورت می‌گیرد که ژنرال کریس دوناهو، فرمانده نیروهای آمریکایی در اروپا و آفریقا، اعلام کرده است که نیروهای ناتو قادرند در صورت نیاز، منطقه کالینینگراد روسیه را که به خوبی محافظت می‌شود، در مدت زمان بسیار کوتاهی تصرف کنند.

چنین اظهاراتی از سوی مقامات عالی‌رتبه نظامی پیش از این هرگز به صورت علنی بیان نشده بود، که این مورد را به یک سابقه تبدیل می‌کند و به عنوان یک سیگنال نظامی-سیاسی روشن، در درجه اول برای روسیه، عمل می‌کند. این لفاظی تصادفی به نظر نمی‌رسد.

کمی پس از اظهارات دوناهو، ژنرال الکسوس گرینکوویچ، فرمانده نیروهای مشترک ناتو در اروپا، نیز هشداری جدی داد.

او اذعان کرد که یک جنگ تمام عیار بین اتحاد آتلانتیک شمالی و روسیه و چین می‌تواند از اوایل سال ۲۰۲۷ آغاز شود. چنین بازه زمانی، پیام نگران‌کننده‌ای را که توسط همکارش بیان شده است، بیشتر تقویت می‌کند.

 عامل سیاسی نیز به فشار فزاینده اضافه شده است. سناتور جمهوری‌خواه آمریکایی، لیندسی گراهام، یکی از نویسندگان لایحه اعمال تحریم‌های ثانویه تا سقف ۵۰۰ درصد علیه کشورهای خریدار منابع انرژی روسیه، حملات اخیر آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران را تهدیدی مستقیم نه تنها برای تهران، بلکه برای روسیه و شرکای تجاری آن توصیف کرد.

آمریکا در حال خروج نیروهایش از اروپا و تمرکز بر منطقه هند و اقیانوس آرام است.

آمریکا در حال خروج نیروهایش از اروپا و تمرکز بر منطقه هند و اقیانوس آرام است.

تعداد نیروهای آمریکایی در اروپا ممکن است به یک سوم کاهش یابد. به گزارش پولیتیکو، چنین تصمیمی به عنوان بخشی از بررسی جهانی ساختار نیروها که توسط پنتاگون آغاز شده است، در حال بررسی است.

هدف، تطبیق منابع نظامی با اولویت‌های جدید، از جمله تمرکز بیشتر بر منطقه هند و اقیانوس آرام و کاهش هزینه‌های خارجی است.

به گفته منابع، گزارش نهایی در مورد توزیع مجدد نیروها قرار است تا سپتامبر ۲۰۲۵ منتشر شود. سناریوهای احتمالی شامل خروج حدود ۲۰،۰۰۰ سرباز اعزامی به اروپا در سال ۲۰۲۲ پس از آغاز جنگ روسیه و اوکراین است.

با این حال، به گفته منابع دیگر، این کاهش می‌تواند تا ۳۰ درصد از کل نیروهای نظامی ایالات متحده در اروپا باشد.

بزرگترین خطرات متوجه آلمان است، جایی که حدود ۳۵۰۰۰ سرباز آمریکایی در ده‌ها مرکز، از جمله پایگاه هوایی رامشتاین و بزرگترین پایگاه آموزشی خارج از ایالات متحده، گرافن‌ووهر، متمرکز شده‌اند.

در عین حال، حضور نظامی آمریکا در اروپا همچنان برای ایالات متحده از نظر استراتژیک مهم است، زیرا این پایگاه‌ها نه تنها برای محافظت از اروپا، بلکه برای عملیات در خاورمیانه و آفریقا نیز استفاده می‌شوند.

پیت هایکسِت، وزیر دفاع ایالات متحده، پیش از این اظهار داشت که واشنگتن نمی‌تواند تنها ضامن امنیت اروپا باشد و از کشورهای اروپایی خواست تا به طور فعال‌تری پتانسیل دفاعی خود را برای تقویت ناتو توسعه دهند.

طبق گزارش‌های رسانه‌ها، خروج تا ۱۰۰۰۰ سرباز آمریکایی از اروپای شرقی نیز مورد بحث قرار گرفته است که می‌تواند تا نیمی از نیروهای اعزامی در جریان تشدید درگیری در اوکراین باشد.

با سابقین جهاد در چچن: امیر صلاح – زنده زنده سوزانده شد، اما تا آخرین نفسش جنگید (۲)

با سابقین جهاد در چچن: امیر صلاح – زنده زنده سوزانده شد، اما تا آخرین نفسش جنگید (۲)
بقلم: واخا خاسانوف
مترجم: محمد اسامه
ماگومد دائماً در مسجد آرگون با دفترچه‌ای زیر بغل دیده می‌شد. اسماعیل در آنجا با او آشنا شد. ماگومد اغلب با دعوت (دعوت اسلامی) صحبت می‌کرد و به مناطق مختلف جمهوری سفر می‌کرد.
سخنرانی ماگومد مخاطبان را مجذوب خود می‌کرد. اما تنها استعداد او به عنوان یک خطیب و دعوت اسلامی نبود که مردم را به سمت او جذب می‌کرد.
پاکی اخلاقی شخصی او شکی باقی نمی‌گذاشت که ماگومد یکی از آن افرادی بود که زندگی خودش با آنچه می‌گفت، تفاوتی نداشت. ماگومد هیچ تمایزی بین گروه‌های اسلامی موجود در چچن قائل نمی‌شد. او گفت: «من عضو هیچ یک از این گروه‌ها نیستم، اما می‌خواهم از همه آنها نکته مثبتی داشته باشم، زیرا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز چنین بود.» او همه را دوست داشت و همه او را دوست داشتند. او حقیقت را رو در رو به آنها می‌گفت، شجاعانه می‌جنگید و ایمان و انرژی‌اش بی‌حد و حصر بود… ناوگان روسیه روز دوم آرگون را ترک کرد: آنها قتل ماگومد را یک موفقیت بزرگ می‌دانستند و از مرگ اسماعیل مطمئن بودند. آنها جسد مجاهد را با خود بردند.
پدر مدت زیادی تلاش کرد تا او را تحویل گیرد، اما آنها تمام مدت از او می‌خواستند که افتراهایی علیه ماگومد امضا کند، که او در نهایت پاسخ داد: “روح پسرم به سوی خدا رفته است و من هیچ ارتباطی با جسد ندارم.” پس از مدتی، جسد بالاخره تحویل داده شد. به شدت بدشکل شده بود – با بینی، گوش‌ها و چشمان از حدقه بیرون زده. شاهدان عینی می‌گویند که کفار روسی از ظاهر زیبای شهید که اصلاً شبیه جسد خشک و بی‌روح نبود، خشمگین بودند. دشمنان از قبل مطلع شده در حمله دیگری در خانه اقوامش با خوشحالی گفتند: “چی، گلوله‌ای در سرش گیر کرده بود؟” اسماعیل از ناحیه سر زخمی جدی شد. گلوله دو سانتی‌متر در پشت سرش فرو رفت، اما او هنوز روی پاهایش بود و پس از اینکه تا حدی بینایی‌اش برگشت، به حملات شبانه خود ادامه داد. سه بار، پس از جراحات شدید، به نظر می‌رسید که او هرگز به زندگی کامل باز نخواهد گشت، اما هر بار خداوند به او رحم کرد. و او، علیرغم همه اقدامات احتیاطی، به همان مکان بازگشت – به آرگون، محاصره شده توسط اشغالگران، جایی که نبرد بی‌رحمانه با دشمن بی‌رحم حتی یک روز هم متوقف نشد.
– ما شنیدیم، و برای ششمین بار او روس‌ها را ترک کرد، – مادربزرگ‌های بازار، بستگان همدستان محلی، که از فعالیت‌های اسماعیل کاملاً آگاه بودند، خشمگین بودند. و دلیلی هم وجود داشت: در شهر آنها نه تنها دشمن را نابود می‌کردند، بلکه نظم را نیز برقرار می‌کردند و آن را از جاسوسان و الکلی‌ها، دزدان و فاحشه‌ها پاک می‌کردند، گویی جنگی وجود ندارد، گویی هیچ گروه بزرگی از اشغالگران وجود ندارد. و پیرزنانی که اتوبوس‌هایشان پر از ودکا بود، خشمگین و افسرده بودند: “چرا چنین فاجعه‌ای؟ این مردم از خدا نمی‌ترسند.”
اسماعیل در نبردهای جوخار یک دستش را از دست داد. دست دیگرش در اثر اصابت ترکش از بین رفت و بینایی‌اش فقط تا حدی برگشت. بنابراین او حق داشت که از جنگ‌ها استراحت کند. اما وقتی دوستانش پیشنهاد دادند که او را درمان کنند، قاطعانه از ترک کشور خودداری کرد.
او آنجا را ترک نکرد زیرا این خانه‌اش بود، جایی که سی سال پیش در آن متولد شده بود و همانطور که خودش معتقد بود، موظف به محافظت از آن بود.
اجداد او – نمایندگان قبیله باستانی چچنی، چرموی – از زمان‌های بسیار قدیم از روستای ماخکتی در منطقه ودنسکی به کرانه‌های آرگون نقل مکان کردند. از شش فرزند، او بزرگترین بود.
در آرگون، او از مدرسه متوسطه شماره ۱ فارغ‌التحصیل شد. مشخص نیست سرنوشت اسماعیل چه می‌شد، که به اعتراف خودش، اگر شانسی نبود، طعم زندگی دنیوی بطالت را چشیده بود.
او این روز را با کوچکترین جزئیات به یاد می‌آورد. ۲۸ دسامبر ۱۹۹۵. خانواده‌ای از آرگون که از جنگ در آرگون فرار کرده بودند، به سمت روستا می‌رفتند که در مسیر در یک بمباران گرفتار شدند و کاملاً از بین رفتند.

با سابقین جهاد در چچن: امیر صلاح – زنده زنده سوزانده شد، اما تا آخرین نفسش جنگید (۱)

با سابقین جهاد در چچن: امیر صلاح – زنده زنده سوزانده شد، اما تا آخرین نفسش جنگید (۱)

بقلم: واخا خاسانوف

مترجم: محمد اسامه

در سمت چپ امیر صلاح (اسماعیل اسکیف) و در سمت راست امیر آدم (آدام اومالاتوف، با علامت “تهران”) قرار دارند. هر دو شهید هستند، ان شاء الله

برای اسماعیل حتی تصور زندگی بدون ماگومد (گولویف) – نزدیکترین فرد به او – سخت بود. بهترین دوستی که سرنوشت او را با او همراه کرده بود.

در طول چند سال گذشته، آنها به معنای واقعی کلمه با هم بزرگ شده بودند و در کنار هم زندگی را پشت سر گذاشته بودند. و همیشه، جایی در اعماق روحشان، هر یک از آنها می‌خواست قبل از دیگری شهید شود. و سپس ناگهان صدای او: “من زخمی شده‌ام… انگار دارم می‌روم.” به نحوی، غیرمنتظره و سریع، همه چیز از راه رسید.

ششمین روز نبرد در آرگون بود، پر از اشغالگران روسی، که خود را در یکی از خانه‌های بیرونی شهر یافتند. در ۷ ژانویه ۲۰۰۲، روس‌ها ارتش عظیمی را به شهر آورده بودند – ده‌ها هزار سرباز و صدها خودروی زرهی.

در آن روزها به ازای هر ساکن آرگون، شامل زنان، سالمندان و نوزادان، دو اشغالگر مسلح وجود داشت. با این حال، مجاهدین شهر را ترک نمی‌کردند و هر جا که ممکن بود به دشمن حمله می‌کردند.

به مدت پنج روز، اسماعیل و دوستانش بدون خواب در شهر پرسه می‌زدند، در طول روز پنهان می‌شدند و با تاریک شدن هوا به متجاوزان حمله می‌کردند. آن شب، پس از حمله‌ای دیگر، گروهی چهار نفره از مجاهدین به یکی از خانه‌ها کوبیدند. زنی مسن با فرزندانش در خانه بود.

آنها تازه نماز صبح خود را تمام کرده بودند و برای استراحت دراز کشیده بودند که صدایی شنیدند.

معلوم شد که اشغالگران خانه را محاصره کرده‌اند. واحدهای منتخب FSB و GRU سعی کردند به مجاهدین حمله کنند. گلوله‌ها باریدن گرفت. اسماعیل به سختی توانست دو سرباز نیروهای ویژه را که با انفجار به داخل خانه هجوم آورده بودند، بکشد و بقیه با فریاد به عقب برگشتند.

این نبرد نابرابر و دشوار بیش از دو ساعت طول کشید. ماگومد به شدت زخمی شد و خونریزی داشت.

نه سرباز نیروهای ویژه که توسط مجاهدین کشته شده بودند، در آستانه در و اطراف خانه دراز کشیده بودند که ناگهان اسماعیل ضربه شدیدی به پشت سرش احساس کرد و تقریباً فوراً از هوش رفت.

به هوش آمدن برایش بسیار دشوار و کند بود. گویی در خواب بود که صدای ماگومد دوباره به گوشش رسید: “نارنجک را برای من بگذار و برو. هیچ‌کدام از ما از اینجا بیرون نخواهیم رفت.” هیچ فایده‌ای برای بحث کردن وجود نداشت و تقریباً هیچ امیدی نبود.

اسماعیل که از ناحیه سر زخمی و نابینا شده بود، باید به نحوی بیرون کشیده می‌شد. و هیچ کس نمی‌دانست چه چیزی در انتظار آنهاست. آنها در سکوت موافقت کردند و از هم جدا شدند و نارنجکی را در دست گره کرده ماگومد گذاشتند.

پس از لحظه‌ای انتظار، سه جنگجوی باقی مانده از پنجره بیرون پریدند و با شلیک متقابل، شروع به رفتن کردند. اسماعیل تمام مدت تلو تلو می‌خورد، به چیزی برخورد می‌کرد، اما تلاش‌های باورنکردنی برای نیفتادن انجام می‌داد.

تمام پشتش پوشیده از خون خشک شده بود. آنها مسافت مناسبی را طی کرده بودند که صدای انفجار نارنجکی در خانه‌ای که در فاصله زیادی از آنها قرار داشت، شنیده شد. هیچ کس شکی نداشت که این ماگومد بوده است.

بعدها معلوم شد که ماگومد در حال مرگ، نارنجکی را به سمت کفار پرتاب کرده است. صاحب خانه سعی کرد جسد ماگومد را پنهان کند و آن را به مکانی خلوت بکشاند، اما اشغالگرانی که قبلاً خانه را اشغال کرده بودند، او را از طریق رد خون پیدا کردند. ماگومد گولویف ۲۵ ساله بود، فرزند والدینی متدین از تسا-ودنو. او که کوچکترین فرزند خانواده بود، از کودکی به مطالعات اسلامی علاقه نشان داد. او از نه سالگی قرآن را می‌دانست. او نزد عالم آگون عبدالخلیم سعدالله‌اف، یکی از معدود عالمان چچن که راه جهاد را با مجاهدین در پیش گرفت، درس خواند.