دشمن شناسی؛ استعفای احتمالی رئیس DIA آمریکا، شکاف اداره اطلاعات که آنرا لرزاند(۵)

دشمن شناسی؛ استعفای احتمالی رئیس DIA آمریکا، شکاف اداره اطلاعات که آنرا لرزاند(۵)

به قلم: کارزان شکاک

شکست بر سر اوکراین

برخی از ناظران به اشتباهات انباشته شده در پرونده اوکراین اشاره می‌کنند. ارزیابی‌های بیش از حد خوش‌بینانه از قابلیت‌های دفاعی کیف یا برعکس، ارزیابی‌های بیش از حد بدبینانه از پتانسیل روسیه.

گفته می‌شود آژانس اطلاعات دفاعی (DIA) اطلاعات متناقضی ارائه داده است که اعتبار تحلیل‌های آن را تضعیف کرده است. در درگیری‌ای که اطلاعات به اندازه زره مهم است، آژانسی که اشتباه می‌کند محکوم به فنا است. و در شرایطی که حقیقت کشنده است، این اشتباهات به محکومیت شخصی تبدیل می‌شوند.

اگر استعفای رئیس آژانس اطلاعات با اوکراین مرتبط باشد، به این معنی است که جبهه نه تنها نظامی، بلکه اطلاعاتی نیز هست. و اینکه شکاف‌هایی که در میدان می‌بینیم اکنون مستقیماً در دفاتر بسته واشنگتن منعکس شده‌اند.

رویارویی بر سر چین

فرضیه دیگر تمرکز بر چین است. برخی آژانس اطلاعات دفاعی را به خاطر تمرکز بر تهدید روسیه مورد انتقاد قرار می‌دهند، در حالی که برخی دیگر معتقدند که پکن اولویت مطلق است: تایوان، دریای چین و گسترش نظامی-فنی چین.

اگر این مدیر در برابر این فشار مقاومت می‌کرد یا سعی می‌کرد سلسله مراتب متفاوتی از تهدیدها را تحمیل کند، حکم مرگ سیاسی خود را امضا می‌کرد. زیرا در سلسله مراتب فعلی آمریکا، مسئله چین بر همه موارد دیگر غالب است. بدون موضع‌گیری روشن در مورد این موضوع، او نمی‌توانست مدت زیادی دوام بیاورد.

استعفا نشان دهنده تغییر ناگهانی تمرکز است: آمریکا می‌خواهد اولویت‌های خود را دوباره بررسی کند. واشنگتن در حال ارسال یک سیگنال واضح است: از این پس، دیگر تحمل مخالفت در مورد پکن وجود ندارد. اولویت با چین است. و هر رهبری باید این را به خاطر داشته باشد.

یک خطای نامرئی اما مهلک

در نهایت، این احتمال وجود دارد که استعفا به سوء رفتارهای شخصی و رسوایی‌هایی که تاکنون پنهان مانده‌اند، مرتبط باشد. در دنیای پنهان‌کاری، هر چیزی می‌تواند باعث اخراج شود: ارتباطات مشکوک، تضاد منافع، مبارزات قدرت یا نشت اطلاعات داخلی. این حقایق هرگز به صورت آنی آشکار نمی‌شوند، بلکه همیشه بعداً ظاهر می‌شوند، مانند ارواحی که از زیرزمین برمی‌خیزند. استعفای رئیس سازمان اطلاعات ممکن است تنها اولین پرده از رسوایی باشد که طی چند هفته آشکار خواهد شد. و در آن روز، شکاف‌های قابل مشاهده در واشنگتن به شکافی عمیق تبدیل خواهند شد.

این نگران‌کننده‌ترین فرضیه است: اگر اخراج از قبل تصویر را تضعیف کرده باشد، رسوایی بعدی آن را به طور کامل نابود خواهد کرد. آنگاه جهان کشف خواهد کرد که این فقط یک واگرایی استراتژیک نیست، بلکه یک پوسیدگی داخلی است که قدرتمندترین سازمان‌ها را از بین می‌برد. و این، به طور نمادین، یکی از سخت‌ترین ضربات به آمریکا در دهه‌های اخیر خواهد بود.

ثمره ی جنگ و نعره های مُلافتاحی و سروصداهای شبهه جهادیش چه شد؟

ثمره ی جنگ و نعره های مُلافتاحی و سروصداهای شبهه جهادیش چه شد؟

به قلم: ابوخالد کردستانی

تمام مسلمین در تمام سرزمینهای اسلامی که در جریان سالهای جنگ و قتال در سوریه و آنهمه کشتار مهاجر و انصار توسط همدیگر و توسط حاکمیت بشار اسد یکولار و تحالف تحت پرچم آمریکا بودند همگی در حیرت‌اند که ثمره ی برادران مجاهد ما در شام و سوریه چه شد؟

آنان که تشنهٔ جهاد بودند، آمادهٔ مقابله با صهیونیست‌های اشغالگر در سرزمین فلسطین

چه شد که نیزه‌های آنان، که قرار بود به مرز فلسطین برسد، شکسته شد؟

چه شد که بر زمین افتاد، زیر فشار خیانت و نفاق منافقان خودفروخته جاهلیت سکولار بشار اسدی به جاهلیت سکولار جولانی تبدیل شد؟

چه شد که مزدوران آمریکا، ناتو، ترکیه و آل سعود توانستند به سادگی جهاد مسلمین را به انحراف بکشانند؟

 مُلا فتاحی که از نوچه های جولانی خائن است که خون برادران مجاهد را پایمال کردند و با نام مبارزه با تروریسم جهت مبارزه با اهل دعوت و جهاد راستین زیر پرچم آمریکا و شرکای آمریکا قرار گرفته اند، الان چه برای گفتن دارند غیر از سکوتی خفت بار؟

ای مسلمین، ببینید دشمن کیست، و چه کسانی پشت پرده خیانت می‌کنند.

ببینید که چگونه دل‌های پاک و شمشیرهای برنده، توسط این خائنین زمین‌گیر شد.

هم اکنون که وقت بیداری و انتقام از آمریکا و شرکای آمریکاست، وقت آنهم رسیده که غیرت و ایمان خود را در برابر تاجران جهاد و خائنین به اهل دعوت و جهاد نشان دهیم.

وقت آن است که دیگر اجازه ندهیم خائنینی چون مُلافتاحی در میان ملت ما دوباره رشد کنند.

نباید اجازه دهیم خیانت و نفاق، ما را از دشمن اشغالگر و کافر اصلی غافل نموده و جوانان ما را در مسیر اهداف این دشمن اصلی خرج کرده و مجاهدین را زمین‌گیر کند.

اگر امروز بیدارگری کنیم، علاوه بر آنکه به وظیفه ی اصلی دعوتگری خود عمل کرده ایم، فردا تاریخ ما را ستایش خواهد کرد و اگر کوتاهی کنیم، حسرت و ندامت بر دل‌هایمان خواهد ماند.

دشمن شناسی؛ استعفای احتمالی رئیس DIA آمریکا، شکاف اداره اطلاعات که آنرا لرزاند(۴)

دشمن شناسی؛ استعفای احتمالی رئیس DIA آمریکا، شکاف اداره اطلاعات که آنرا لرزاند(۴)

به قلم: کارزان شکاک

رقبا احساس ضعف می‌کنند

در مسکو، پکن، تهران و پیونگ یانگ، این داستان لبخندهایی را برمی‌انگیزد. زیرا اختلاف داخلی، چه به دلیل نزاع‌ها و چه به دلیل اشتباهات، همیشه به عنوان نشانه ضعف تلقی می‌شود.

ایالات متحده که همیشه وحدت خود را نشان داده است، اکنون متفرق، ضعیف و آشفته به نظر می‌رسد. مخالفانش این را فرصتی می‌بینند، لحظه‌ای که امپراتوری برای مقابله با شکستگی‌های داخلی خود از جهان خارج روی برمی‌گرداند.

و در این دنیای گوشتخوار، از هر نقصی سوءاستفاده می‌شود، هر تردیدی به فرصتی برای به حاشیه راندن نفوذ آمریکا تبدیل می‌شود.

کرملین ممکن است این را فرصتی برای تثبیت دستاوردهای خود در اوکراین ببیند. پکن ممکن است تایوان را بیشتر آزمایش کند. قدرت‌های منطقه‌ای، به نوبه خود، شکاف احتمالی در آمریکا را احساس می‌کنند و در مداخله و واکنش کندتر عمل می‌کنند.

این یک قانون تغییرناپذیر است: یک سازمان اطلاعاتی ضعیف، یک قدرت ضعیف است. و اکنون همه در حال انجام این بازی هستند.

متحدان در شک و تردید فرو رفته‌اند

اما این فقط دشمنان نیستند. متحدان آمریکا نیز با نگرانی در حال بررسی وضعیت هستند. ناتو، که از قبل به دلیل اختلاف در منابع و اولویت‌ها تکه‌تکه شده است، برای پیش‌بینی و پشتیبانی از استراتژی خود به اداره اطلاعات (IID) نیاز دارد.

شرکای اروپایی، که تشنه اطلاعات نظامی آمریکا هستند، اکنون می‌دانند که ثبات این سازمان در معرض خطر است. اعتماد در حال فروپاشی است. چگونه می‌توان عملیات مشترک ایجاد کرد وقتی نهادی که برای هدایت اطلاعات نظامی فراخوانده شده است، دچار بحران داخلی است؟ تردیدها در حال ظهور است و در اتحادها، شک یک سم قوی است.

کاملاً ممکن است که برخی از متحدان در حال حاضر شروع به جستجوی جایگزین‌هایی کرده باشند: توسعه شبکه‌های اطلاعاتی خود، تقویت اتحادهای موازی. جهان چندقطبی در حال شتاب گرفتن است.

درک یک امپراتوری تکه‌تکه شده

تصویر اغلب از واقعیت مهم‌تر است.

این منطق بی‌رحمانه نمادها است: یک شکست به افسانه تبدیل می‌شود. و در دنیای استراتژیک، یک افسانه ارزش هزار موشک را دارد. واشنگتن نه تنها برای بازیابی جایگاه خود، بلکه برای بازیابی وجهه خود نیز باید بجنگد. و این سخت‌ترین نبرد از همه است.

تفاوت آشکار القاعده ی اسامه بن لادن در سومالی را با مدعیان دروغین جهاد در سوریه را ببین

تفاوت آشکار القاعده ی اسامه بن لادن در سومالی را با مدعیان دروغین جهاد در سوریه را ببین

به قلم: صلاح الدین مجاهد

بر کسی پوشیده نیست که آمریکا دشمن شماره یک مجاهدین اهل غزه و اکثر سرزمینهای اسلامی محسوب می شود و صهیونیستهای کودک کش نیز با حمایت مستقیم آمریکا دچار آنهمه جنایت در غزه می شوند.

زمانی که جولانی و دارودسته ی چند نفره ی مُلافتاحی برای چندین سال شعار جهاد و آزاد سازی قدس سر می دادند و دعا می کردند اگر بشار اسد سکولار برود اینها چنین و چنان می کنند و به یاد اهل فلسطین می شتابند و… اما صهیونیستها با پای خود به سوریه آمده اند و این شعاردهنده ها تنها نظاره گر و حتی محافظ صهیونیستها بوده اند.

در برابر این مدعیان دروغین جهاد، ما شاهد حمله واحدهای الشباب به پایگاه آمریکایی در کیسمایو در تلافی همدستی آمریکا در قتل عام غزه هستیم.

جماعت الشباب سومالی در بیانیه ای اعلام کرد این عملیات به عنوان اقدامی تلافی‌جویانه در قبال همدستی آمریکا در نسل‌کشی غزه که توسط باند کودک‌کش صهیونیستی “اسرائیل” انجام شده است، انجام شده است.

فرماندهی الشباب اعلام کرد که این حمله تلفاتی داشته و تجهیزات نظامی آمریکا را نابود کرده است.

در مقابل، فرماندهی آمریکا در آفریقا (آفریکام) تأیید کرد که نیروهایش در منطقه کیسمایو مورد حمله قرار گرفته‌اند، اما هیچ جزئیاتی در مورد نتایج این حمله ارائه نکرد.

این حمله جدیدترین حمله از سری عملیات الشباب علیه مواضع آمریکا در سومالی بود. مجاهدین پیش از این به یک پایگاه پهپاد آمریکایی در بلدوگل حمله کرده بودند و در سال ۲۰۲۰، به یک پایگاه مشترک آمریکا و کنیا در خلیج ماندا حمله کردند و سه آمریکایی را کشتند.

کسی که مدعی جهاد و دفاع از اهل غزه باشد اما آمریکائی ها و متحدینش از دست و زبان او در امان باشند و یا خودش را به اختلافات داخلی مسلمین مشغول کرده باشد چنین شخص یا گروهی بخشی از جبهه ی آمریکا محسوب می شود چه بخواهد چه نخواهد.

واکنش در برابر آمریکا و متحدینش موضع شما را در برابر اهل غزه مشخص می کند.

دشمن شناسی؛ استعفای احتمالی رئیس DIA آمریکا، شکاف اداره اطلاعات که آنرا لرزاند(۳)

دشمن شناسی؛ استعفای احتمالی رئیس DIA آمریکا، شکاف اداره اطلاعات که آنرا لرزاند(۳)

به قلم: کارزان شکاک

مبارزه آرام با سیا

رقابت بین سیا و اداره اطلاعات (IDI) سابقه طولانی دارد. در حالی که سیا رسانه‌دوست، سیاسی و در تخیل جمعی همه جا حاضر است، DIA ​​در سکوت تنبیهی عمل می‌کند.

اما در سال‌های اخیر، اختلافات حادتر شده است: تحلیل‌های متناقض در مورد روسیه، اختلاف نظر در مورد سرعت فروش اسلحه به اوکراین و دیدگاه‌های متضاد در مورد تهدید چین.

سیا، DIA ​​را به انعطاف‌ناپذیری، کندی و تمرکز بیش از حد بر مسائل نظامی متهم می‌کند؛ DIA، سیا را فرصت‌طلب، نمایشی و گاهی اوقات بی‌ارتباط با ارتش می‌داند. استعفای رئیس DIA می‌تواند اوج این درگیری در حال جوشش باشد: واشنگتن صدای لانگلی را به صدای پنتاگون ترجیح می‌دهد.

اگر این شایعات و افشاگری‌ها تأیید شوند (طبق آخرین اطلاعات، رئیس DIA قبلاً اخراج شده است – KC)، به این معنی خواهد بود که حتی در رأس نهادهای آمریکایی، به جای وحدت، اختلاف وجود دارد.

هیچ چیز بیش از تفرقه در ارگان‌های حیاتی یک امپراتوری، آن را تضعیف نمی‌کند. به هر حال، رقابت‌های داخلی در جنگ سرد فناوری و جنگ گرم در اوکراین می‌تواند کشنده‌تر از یک موشک دشمن باشد.

سایه و اطلاعات کامل NSA

اما سیا در این “رقص” تنها نیست. در دنیای پراکنده آژانس‌ها، NSA هژمونی خاموش خود را از طریق انبوه داده‌هایی که روزانه جمع‌آوری می‌کند، اعمال می‌کند.

DIA اغلب خود را در موقعیت پایین‌تری در این رقابت سه‌جانبه می‌بیند: از نظر نظارت جهانی از NSA قدرتمندتر، و در محافل سیاسی از CIA نفوذ کمتری دارد.

بنابراین، سقوط مدیر ممکن است نشان‌دهنده ضعف ساختاری آژانس باشد که بین همسایگان قدرتمندتر قرار گرفته است. سقوط او همچنین ممکن است بازگشت سریع به یک سوال ساده را نشان دهد: نقش DIA در اکوسیستمی که از قبل با چشم و گوش اشباع شده است چیست؟

پاسخ در ویژگی‌های ارتش نهفته است: آژانس اطلاعات دفاعی (DIA) چشم سرباز، آژانس امنیت ملی (NSA) گوش و سیا دهان است. اما در این بازی قیاس‌ها، ما درک می‌کنیم که محروم کردن ارتش از یک چشم، حتی به طور موقت، به معنای محکوم کردن بدن به پیشروی در تاریکی است.

اینجاست که خطر چند برابر می‌شود. آمریکایی بدون DIA قوی، آمریکایی کور است که به سازمان‌های دیگری با منطق متفاوت وابسته است.

این دستور کار با موضع کاخ سفید در تضاد است.

توضیح دیگر، هرچند پیش‌پاافتاده‌تر، اما به همان اندازه خطرناک است: ناسازگاری خط مشی کاخ سفید و موضع مدیر آژانس اطلاعات ایالات متحده.

شاید او بیش از حد مستقل، بیش از حد منتقد و بیش از حد کند برای اجرای اراده رئیس جمهور در نظر گرفته می‌شد. شاید هم به دلیل اختلاف نظر در مورد استراتژی در قبال چین یا حمایت گسترده از اوکراین.

در دنیای آرام اطلاعات، این اختلافات هرگز با صدای بلند بیان نمی‌شوند، اما زخم‌های عمیقی بر جای می‌گذارند. استعفای اعلام شده نشانه روشنی است: همه باید تسلیم شوند یا بروند.

اما این منطق انطباق کامل خطرناک است: قرار نیست اطلاعات از صاحبان قدرت تعریف و تمجید کند، بلکه باید آنها را با واقعیت روبرو کند. برکناری مدیر آن به دلیل اقدامات نامناسبش، محکوم کردن خود به بی‌تفاوتی عمدی است. این تکرار دوباره و دوباره اشتباه غم‌انگیز همه قدرت‌های بزرگ سقوط کرده است: ترجیح دادن توهمات راحت به حقایق بی‌رحمانه.

مُلا فتاحی و گروه چند نفره اش حق ندارند از شریعت الله سخنی بگویند و از سیسی عیب بگیرند

مُلا فتاحی و گروه چند نفره اش حق ندارند از شریعت الله سخنی بگویند و از سیسی عیب بگیرند

به قلم: مسعود سنه ای

واقعاً امت اسلامی در حیرت است!

در این دو سال، کودکان، زنان، مردان پیر و جوان غزه بی‌گناه کشته می‌شوند، زیر ظلم و تجاوز صهیونیست‌ها و حامیانشان.

اگر امروز فرعونیان بر مصر حاکم بودند، یقیناً آزادی خواهان مصر شخصی چون موسی رهبر خود می کردند و انتقام مظلومان غزه را می‌گرفتند و جلوی این ظلم را می‌ایستادند.

اما امروز، مردم مصر گرفتار فرعون بی‌غیرتی مثل سیسی هستند، کسی که نه شجاعت دارد و نه عزت، و تنها چشم به دشمنان اسلام دوخته است.

این وضعیت، هشدار به همه امت اسلامی است: اگر ملت‌ها و حکام ایمان و شجاعت نداشته باشند، خون مظلومان پایمال می‌شود و دشمن بر سرزمین‌های اسلامی مسلط می‌گردد پس انتظاری از امثال سیسی و ملک عبدالله اردن و بن زاید امارات و بن سلمان آل سعود و سایر صهیونیستهای عرب نیست اما این باعث توجیه سکوت و خیانت دیگران در سوریه و سایر سرزمینهای اسلامی نسبت به جنایات صهیونیستها و آنهمه کشتار اهل غزه نمی شود.

ای نجدی‌ها و بخصوص گروهک چند نفره ی ملا فتاحی:

شماها اینهمه سال تبلیغ کردید و شعار دادید که جهاد می کنیم برای تطبیق شریعت الله و تشکیل حکومت اسلامی و آزاد قدس اما نه حاکمیت اسلامی تشکیل دادید نه تطبیق شریعت الله شد و نه کمک به اهل غزه بلکه صهیونیستها وارد سوریه شده و در تیررس شماها قرار گرفتند و شماها ذلیلانه فقط آنها را نگاه کرده اید.

اگر جهاد به تشکیل حکومت اسلامی و جهاد با اشغالگران خارجی منجر نشود، پس انجام آن بی‌ثمر و بی‌فایده است!

این یک هشدار به تمام جهادگران در سوریه و شام است: جهاد باید هدفمند و مطابق با احکام و دستورات قرآن و شریعت باشد، نه صرفاً درگیری و خونریزی بدون نتیجه.

شما از خود پرسیدید، غیر از اعتماد به آمریکا و هم جبهه یا شدن با آمریکا تحت شعار مبارزه با تروریسم و تشکیل جامعه ای سکولار غربگرا «چی بدست آوردید با، ابو محمد الجولانی؟»

جهاد واقعی، جهادی است که اسلام و امت اسلامی را عزت بخشد و پایه‌های حکومت الهی را مستقر کند.

اگر هدف این نباشد، تلاش و خون ریخته شده، ثمر نخواهد داشت و همان بهتر که انجام نشود. بخصوص زمانی که خون مومنین منجر به تولید مزدور دیگری برای آمریکا و صهیونیست عرب دیگری در سوریه و سایر سرزمینهای اسلامی شود.

سازمان همکاری شانگهای: نمایش قدرت و تضعیف غرب. تهدید جنگ بزرگ در خاورمیانه (۴)

سازمان همکاری شانگهای: نمایش قدرت و تضعیف غرب. تهدید جنگ بزرگ در خاورمیانه (۴)

به قلم: محمد اسامه

۵. غزه: علیرغم خشم عمومی از نسل‌کشی انجام شده توسط “اسرائیل” در غزه، همدستی نخبگان حاکم در غرب با صهیونیست‌ها و موضع کاملاً بی‌رحمانه و آشکارا بزدلانه حاکمان جهان اسلام، هیچ تغییر اساسی در وضعیت را پیش‌بینی نمی‌کند. علاوه بر این، واضح است که غرب و رژیم‌های عربی در واقع در نسل‌کشی غزه همدست هستند.

امیدها مبنی بر اینکه پس از سرنگونی رژیم شیعه اسد در سوریه، فلسطینی‌ها از دمشق کمک دریافت کنند، به حقیقت نپیوسته است. دولت احمد الشرع راه رژیم‌های حاکم بر نوچه‌های عرب را دنبال کرده و نقش نگهبانان “اسرائیل” را ایفا می‌کند. در مورد ترکیه، جدا از لفاظی‌های عمومی شدید، تحریم‌های اقتصادی و سیاسی، نمی‌توانیم انتظار هیچ گام نظامی واقعی از آنکارا برای توقف قتل عام در غزه داشته باشیم. حداقل فعلاً.

با این حال، اوضاع ممکن است به طرز چشمگیری تغییر کند و دلیل این تغییرات، رژیم صهیونیستی در تل آویو خواهد بود که شیفته‌ی ایده‌ی ساخت «اسرائیل بزرگ» از نیل تا فرات است.

اگر اظهارات مبنی بر اینکه «اسرائیل» قصد احترام به مرزهای فعلی کشورهای خاورمیانه را ندارد، به اقدامات واقعی تبدیل شود (که تا حدودی با تصرف خاک سوریه آغاز شده است)، اوضاع ممکن است از کنترل ایالات متحده و متحدان اروپایی آن خارج شود.

در این صورت، محتمل‌ترین سناریو می‌تواند درگیری نظامی بین ترکیه و «اسرائیل» باشد که در آن سوریه به میدان نبرد تبدیل خواهد شد. که به نوبه خود می‌تواند منجر به سرنگونی رژیم احمد الشرع شود، اگر او سعی کند به ایفای نقش «صلح‌طلب» ادامه دهد، و به حمله‌ی نیروهای نظامی از سوریه به «اسرائیل». با توجه به رفتار غیرمنطقی «اسرائیل»، که ناشی از تعصب مذهبی است (در حالی که خود صهیونیست‌ها فقط از عامل مذهبی برای پیشبرد برنامه‌های توسعه‌طلبانه خود استفاده می‌کنند)، می‌توان با احتمال بالایی فرض کرد که «اسرائیل» سعی در تحریک یک جنگ بزرگ در منطقه خواهد داشت (که در واقع، در حال حاضر با کمک مبلغان صهیونیست آمریکایی در حال انجام آن است).

بنابراین، احتمال اینکه «اسرائیل» با مشارکت ایالات متحده، جنگی را به صورت فیزیکی بر سوریه و ترکیه تحمیل کند، بسیار زیاد است. و با تمام اکراه آنکارا و دمشق، دیر یا زود آنها مجبور به جنگ خواهند شد.

هیچ تضمینی وجود ندارد که در چنین سناریویی، رژیم‌های حاکم بر کشورهای نوظهور عرب بتوانند جمعیت خود را در مرزهای تعریف شده توسط توافق‌نامه بدنام سایکس-پیکو نگه دارند، که اتفاقاً «اسرائیل» آن را به رسمیت نمی‌شناسد.

در نتیجه،

اجلاس سازمان همکاری شانگهای در تیانجین، گذار جهان به یک نظام چندقطبی را تأیید کرد، جایی که چین و روسیه هژمونی ایالات متحده را به چالش می‌کشند. در سال ۲۰۲۶، سازمان همکاری شانگهای احتمالاً نفوذ خود را تقویت خواهد کرد، اما تناقضات داخلی و سیاست‌های تهاجمی ترامپ، خطرات تشدید تنش در قفقاز جنوبی، تایوان و خاورمیانه را ایجاد خواهد کرد.

احتمال جنگ جهانی هنوز به “خط قرمز” نرسیده است، اما تشدید درگیری‌های محلی می‌تواند پتانسیل تشدید درگیری‌های گسترده‌تر با حضور بازیگران اصلی را به طرز چشمگیری افزایش دهد. این تهدید، دستور کار بین‌المللی را تعیین خواهد کرد.

ترکیه و آذربایجان، به دلیل موقعیت استراتژیک خود، نقش کلیدی در مهار تشدید تنش ایفا خواهند کرد، اما موفقیت دیپلماسی آنها به توانایی غرب و سازمان همکاری شانگهای در یافتن سازش در مواجهه با رویارویی فزاینده بستگی دارد.

خطرناک‌ترین “بازیگر” در صفحه شطرنج سیاسی، “اسرائیل” است. منطقه صهیونیستی در فلسطین اشغالی، که به مسیحایی‌گرایی روان‌پریشانه آلوده شده است، می‌تواند (و در واقع، به طور فعال به دنبال آن است) با دخالت بازیگران اصلی جهان در این درگیری، اوضاع خاورمیانه را منفجر کند.

نجدیت درباری آل سعود و سکوت در برابر جنایات صهیونیستهای وحشی

نجدیت درباری آل سعود و سکوت در برابر جنایات صهیونیستهای وحشی

به قلم: ابومحمود کندزی

صهیونیستها با حمایت آمریکا و اتحادیه اروپا و مرتدین محلی چون محمود عباس و شاه اردن و مصر و آل سعود و امارات متحده عربی و… در حال جنایت در غزه هستند اما سوال اینجاست که چرا علمای درباری نجدی در برابر خون‌های ریخته‌شده در غزه و فریادهای فلسطین خاموش‌اند؟!

زیرا این خائنان، ابن‌سلمانِ سکولار مرتد را ولی‌امر خود می‌دانند؛ همان کسی که در سرزمین وحی، قانون کفر و سکولار را حاکم ساخته، دست دوستی به آمریکا و اسرائیل داده و در جنگ علیه مسلمین شریک است!

ای علمای درباری!

شما کورید، شما کرّید، شما لالید!

شما نه صدای مظلوم را می‌شنوید، نه غیرت اسلام را دارید، و نه عزت امت را می‌شناسید.

تاریخ شهادت می‌دهد:

تفکر نجدی جز نفاق و تفرقه چیزی برای امت نداشت!

جز ذلت و خفت چیزی نیاورد!

جز خیانت و مزدوری چیزی به جا نگذاشت!

بله، ابن‌سلمان «ولی‌امر» آنهاست که با آمریکا و اسرائیل ـ سرکردگان کفر در منطقه ـ روابط دوستانه برقرار نموده و در جنگ علیه مسلمین شریک شده است به همین دلیل است که این علمای سوء و درباریان خائن، نه غیرت اسلامی دارند، نه درد امت را احساس می‌کنند. تاریخ گواه است که این تفکر نجدی و علمای وابسته‌اش هیچ سودی برای امت اسلامی نداشت، جز مصیبت، نفاق و ذلت.

ننگ و لعنت بر چنین علمای مزدور که لباس دین پوشیده‌اند اما در حقیقت، خنجری زهرآگین بر پشت امت اسلامی‌اند.

اما گوشه ای از کارنامه ی آل سعود:

سال‌هاست که خاندان آل‌سعود با زور و زر و تکیه بر علمای سوء درباری، بر سرزمین وحی و مدینهٔ رسول‌الله صلی الله علیه وسلم حکمرانی می‌کنند.

این خاندان مجعول، با حمایت انگلیس و آمریکا و غرب بر تخت نشسته است؛شریک خونریزی در بلاد مسلمین است؛شریک اشغال و جنایت علیه امت اسلامی است؛شریک کفر و طاغوت پرستی در هر جنگ و خیانت است.

آل‌سعود دست در دست آمریکا و اسرائیل است که بمب بر سر کودکان یمن فرو می‌ریزند،و در جنایت‌های غزه سکوت و خیانت پیشه می‌کنند.

اینان نان و نفت امت را به دشمن می‌دهند،و خون مسلمین را برای بقای تخت خود می‌فروشند.

سازمان همکاری شانگهای: نمایش قدرت و تضعیف غرب. تهدید جنگ بزرگ در خاورمیانه (۳)

سازمان همکاری شانگهای: نمایش قدرت و تضعیف غرب. تهدید جنگ بزرگ در خاورمیانه (۳)
به قلم: محمد اسامه

نقاط درد و خطرات یک جنگ جهانی:
۱. تایوان: درگیری بر سر تایوان همچنان خطرناک‌ترین نقطه است. منابع پنتاگون به برنامه‌های ایالات متحده برای افزایش عرضه سلاح به تایپه در سال ۲۰۲۶، از جمله سیستم‌های دفاع موشکی، اشاره می‌کنند.
چین در واکنش می‌تواند رزمایش‌های نظامی گسترده‌ای برگزار کند یا این جزیره را محاصره دریایی کند. کارشناسان احتمال درگیری نظامی مستقیم بین ایالات متحده و چین را در سال ۲۰۲۶، ۲۰ درصد تخمین می‌زنند، اما تحریم‌های اقتصادی و حملات سایبری محتمل‌تر هستند.
۲. اوکراین: بعید است مذاکرات بین روسیه و اوکراین به آتش‌بس پایدار در سال ۲۰۲۶ منجر شود. منابع اطلاعاتی بریتانیا می‌گویند که پوتین بدون تضمین بی‌طرفی اوکراین و لغو تحریم‌ها آماده سازش نیست. ادامه درگیری با احتمال ۸۰ درصد، تنش‌ها بین روسیه و ناتو را افزایش می‌دهد، به ویژه اگر ایالات متحده کمک‌های نظامی به کیف را افزایش دهد.
۳. خاورمیانه: قتل عام غزه و حملات اسرائیل به ایران در ژوئن ۲۰۲۵ که در اجلاس سازمان همکاری شانگهای محکوم شد، احساسات ضد غربی را افزایش می‌دهد. اطلاعات محرمانه از واشنگتن نشان می‌دهد که “اسرائیل” قصد دارد به بهانه یافتن “شواهد جدید” از توسعه سلاح‌های هسته‌ای تهران، حملات جدیدی به تأسیسات هسته‌ای ایران انجام دهد. این می‌تواند باعث یک جنگ منطقه‌ای با دخالت نیابتی چین شود که منافع اقتصادی عمیقی در ایران دارد. در مورد روسیه، نباید انتظار کمک واقعی از مسکو داشت، مگر در حد لفاظی.
۴. دریای چین جنوبی: تقویت حضور نظامی ایالات متحده و متحدانش در منطقه می‌تواند اقدامات تلافی‌جویانه چین، از جمله رهگیری کشتی‌های جنگی و هواپیماها را برانگیزد. با این حال، احتمال وقوع یک حادثه با درگیری نظامی محدود در سال ۲۰۲۶ هنوز کم است، اگرچه پویایی تنش‌ها رو به افزایش است که می‌تواند منجر به عواقب غیرمنتظره‌ای شود.
چه انتظاری باید داشت؟
۱. فشار اقتصادی ایالات متحده: ترامپ ممکن است تحریم‌های جدیدی را علیه کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای، از جمله هند و ترکیه، به دلیل همکاری با روسیه و چین اعمال کند. این امر پکن را به سمت ایجاد یک سیستم مالی جایگزین در سازمان همکاری شانگهای سوق می‌دهد که تا پایان سال ۲۰۲۶ به صورت محدود شروع به کار خواهد کرد.

۲. کریدور زنگزور: آذربایجان و ارمنستان تحت فشار ترکیه و ایالات متحده به توافق‌نامه افتتاح این کریدور پایبند خواهند بود. با این حال، روسیه و ایران مانع اجرای این پروژه خواهند شد و نیروهای ارمنی را به طور غیررسمی تحریک می‌کنند که این امر خطر درگیری محلی را افزایش می‌دهد.
۳. بحران تایوان: چین فشار نظامی بر تایوان را افزایش خواهد داد، اما به احتمال زیاد سعی خواهد کرد از درگیری مستقیم جلوگیری کند و اقدامات اقتصادی مانند محدود کردن صادرات فلزات خاکی کمیاب را ترجیح می‌دهد. ایالات متحده با افزایش حضور نظامی خود در منطقه پاسخ خواهد داد که این امر خطر درگیری‌های تصادفی را افزایش می‌دهد.
۴. اوکراین: تلاش‌ها برای ایجاد یک روند مذاکره با روسیه ادامه خواهد یافت، اما با توجه به اقدامات و لفاظی‌های کرملین، پیشرفت قابل توجهی نخواهد داشت. روسیه برای تقویت موضع خود قبل از مذاکرات احتمالی آینده با دولت آمریکا، فشار نظامی در شرق اوکراین را افزایش خواهد داد.

نجدیت قابله ی تفرق و مشغول کردن مسلمین به مسلمین

نجدیت قابله ی تفرق و مشغول کردن مسلمین به مسلمین

به قلم: ابومحمود کندزی

نجدیت یعنی تفکر محمد بن عبدالوهاب که در نجد شروع شد و خودشان آنرا «الدعوه النجدیه» می نامند.  این تفکر که انشعابی از پیروان مذهب امام احمد بن حنبل است با شعار توحید و مبارزه با خرافات و بدعت و شرک و … تا کنون ضربان سنگینی بر اتحاد اسلامی مسلمین وارد کرده و هر جا رفته با برداشت غلطی که از اصطلاحات شرعی توحید و شرک و مشرکین و … دارد و با برداشتن عذرهای معتبر شرعی برای مسلمین پیام آور تفرق و جنگ داخلی و در نهایت خواسته ( مثل جولانی و گروهش) یا ناخواسته ( مثل داعش) در خدمت پروژه های کفار اشغالگر خارجی و مرتدین داخلی بوده است چون خروجی تمام کارهای آنها به نفع همین دشمنان بوده است.

دوست دارم در اینجا با آوردن نمونه های عینی خطاب به این دسته از نجدی ها که گاه به اشتباه خود را به عوام الناس، سلفی هم معرفی می کنند بگویم:

ای نجدی‌ها،در همین یمنِ باعزت نگاه کنید، شما چه می‌کنید؟ امریکا و مزدوران محلی را رها کرده‌اید،شمشیر برادرکشی به دست گرفته‌اید.

به جای اینکه در برابر امریکا و امارت عربی و آل سعود مزدور بایستید، رفته‌اید سراغ اتحاد مظلوم زیدی‌ها و شافعی‌ها، آیا این همان چیزی نیست که دشمن می‌خواهد؟ آیا این همان خنجری نیست که از پشت بر پیکر امت فرو می‌برید؟

الله متعال فرمود‏ وَأَطِیعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ(انفال/۴۶) ‏و از خدا و پیغمبرش اطاعت نمائید و ( در میان خود اختلاف و ) کشمکش مکنید ،  ( که اگر کشمکش کنید ) درمانده و ناتوان می‌شوید و شکوه و هیبت شما از میان می‌رود ( و ترس و هراسی از شما نمی‌شود ) . شکیبائی کنید که خدا با شکیبایان است.

اما شما نجدی‌ها، نزاع را دین ساخته‌اید؛ به جای جهاد علیه کفار، به جان مسلمان افتاده‌اید؛ به جای عزت، ذلت می‌آوری؛ به جای وحدت، تفرقه می‌پراکنید.

یمنِ عزیز امروز شاهد است: مجاهدین واقعی در برابر امریکا و مزدورانش و به حمایت از اهل سنت غزه ایستاده‌اند، اما شما در گوشه‌های تاریک، آتش تفرقه را شعله‌ور می‌کنید.

ای نجدی‌ها، در آفریقا چه می‌کنید؟!

به جای جهاد علیه کفار اشغالگر خارجی و استعمارگر،شمشیر برادرکشی کشیده‌اید.

شما در میان خود خون هم می‌ریزید، گروه گروه تکفیر می‌کنید،مسلمانان مظلوم را به خاک و خون می‌کشید، و سکولارزده‌های مزدور و نوکران استعمار فقط می‌نشینند و تماشا می‌کنند.

آیا نمی‌بینید که دشمنان اسلام از خنده شادمان‌اند؟ زیرا شما به جای زدن امریکا و فرانسه و مزدوران‌شان، به جان برادران مسلمان خود افتاده‌اید و نزاع و خون‌ریزی را جهاد نامیدید، در حالی که جهاد حقیقی، علیه استعمارگران و سکولارزده‌هاست، نه علیه خودِ امت اسلامی.

لطفاً بیدار شوید و دست از تفرق و مشغول شدن به مسلمین بردارید و از اتحاد اسلامی در برابر اشغالگران خارجی به رهبری آمریکا و شرکای آن چون صهیونیستها و ناتو حمایت و پشتیبانی کنید.

اتحاد خیلی ساده است: مثل تمام سلف صالح و پیروان صادق آنها از هر اهل قبله ای در برابر هر کافر اشغالگر خارجی حمایت کنید.