
پروژهٔ فشار بر دارالاسلام امارت اسلامی افغانستان
به قلم: فضل احمد هراتی
تمام نشانهها حاکی از آن است که تحولات اخیر در مرز، فقط یک منازعهٔ مرزی ساده نیست؛ بلکه بخشی از یک سیاست چندلایهٔ فشار است که با طراحی آمریکا و همراهی برخی حلقات منطقهای دنبال میشود.
- فاز نخست: تحریک نظامی در خط دیورند
- فاز دوم: فشار اقتصادی و بستن گذرگاهها
- فاز سوم: مذاکرات کنترلشده در قطر، ترکیه و ریاض
- هدف نهایی: کشاندن امارت اسلامی به پیمانهای امنیتی مورد نظر غرب تحت عنوان «مبارزه با تروریسم»
نام تروریزم در قاموس غرب، برچسبی برای شریعتگرایان مستقل است.
آنان با این برچسب میخواهند مشروعیت جهادگرایی و استقلال تصمیم امارت اسلامی را هدف قرار دهند.
هدف آمریکا چیست؟
مبنای این سیاست آن است که:
۱٫ دارالاسلام امارت اسلامی افغانستان تضعیف شود.
۲٫ از طریق فشار امنیتی و اقتصادی، امارت به پیمانهای کفری و امنیتی کشانده شود.
۳٫ اختلاف داخلی ایجاد گردد تا افغانستان به طرف شکاف، دوگانگی و جنگ داخلی سوق داده شود.
۴٫ زمینهٔ بازگشت نفوذ آمریکا فراهم گردد تا دوباره از افغانستان به
چین، روسیه و آسیای میانه فشار وارد کند و نظارت منطقهای خود را احیا نماید.
در واقع، اگر امارت اسلامی وارد پیمانهای امنیتی غرب شود،
اختلاف فکری – اعتقادی در داخل شکل میگیرد
و این همان چیزی است که واشنگتن میخواهد؛
شکستن انسجام داخلی و تبدیل افغانستان به میدان رقابت نیابتی.
پاسخ اسلامگرایان شریعتگرا چه باید باشد؟
شریعتگرایان امت این سناریو را میفهمند؛میدانند که فشارهای نرم و سخت فقط برای آن است که:
- امارت اسلامی از استقلال عقیدتی فاصله گیرد
- برچسب امنیتی بپذیرد
- علیه جریانهای شریعتگرا وارد جنگ شود
و این یعنی انحراف از مسیر استقلال اسلامی.
اما آگاهان امت این فتنه را شناختهاند.
پس:
- تنشهای مرزی تصادفی نیست
- مذاکرات کنترلشده برای امتیازگیری است
- فشار اقتصادی ابزار نفوذ است
- پروژهٔ اصلی، تسلیمسازی دارالاسلام است
و تا زمانی که امارت اسلامی بر شورای داخلی، استقلال سیاسی و حکم قرآن تکیه کند، امریکا و هیچ قدرت جهانی قادر به شکستن این اراده نخواهد بود.