ترجمه فارسی نوار صوتی أسامة بن لادن (راه نقش بر آب كردن نقشه هاي دشمن)

ترجمه فارسی نوار صوتی أسامة بن لادن (راه نقش بر آب كردن نقشه هاي دشمن)

أسامة بن لادن 

إن الحمدَ  لله نحمده و نستعينه و نستغفره , و نعوذُ بالله من شرور أنفسنا و سيئات أعمالنا , من يهده الله فلا مُضل له و من يُضلل فلا هادي له , و أشهدُ ألا إله إلا الله وحده لا شريك له و أشهد أن محمداً عبده و رسوله .

 أما بعد به امت اسلامي گرانقدر به صورت عام و خصوصا به اهل شكيباي خودم در جبهه هاي جنگ مرزها عراق  ،اهل علم وفضل،به فرماندهان گروههاي جهادي و اعضاي شوري آن، و به شيوخ قبيله ها آزاده وبا صلابت، و به همه برادران مجاهدم. السلام عليكم و رحمة الله و بركاته .

صحبتي كه الان با شما دارم راجع نقشه هاي صلبيها و يهودان به رهبري امريكا و همكاري هم پيمانانشان در منطقه براي سرقت ثمره جهاد مبارك در سرزمين دو نهر(عراق) ميباشد،و ما بايد براي خنثي كردن آن چه كار بايد انجام بدهيم.

بر شما پوشيده نيست كه امريكا نتوانست با راههاي مختلف نظامي وسياسي در عراق نيروهاي خود را تثبيت نمايد. براي همين وقتي فهميد با جنگ نمي تواند كاري انجام دهد راهكارهاي سياسي وتبليغاتي خود را براي فريب دادن مسلمين زيادتر كرد،واز جمله مكرهايش سعي در فربيب دادن عشاير و خريدن آنها كرد. و گروههاي به نام (مجالس صحوات)بيداري تشكيل داد آنطور كه ادعا ميكنند.و عشاير زيادي از اين كار امتنا كردند،كه اينگونه دينشان و شرفشان را بفروشند.واز خداوند طلب ثبات برحق و ذخيره اي براي نصرت اسلام را براي آنها دارم. وخداوند در نفسشان و اهلشان و اموالشان بركت قرار دهد، وجزاي خيري نصيبشان بگرداند.

در اين بين بعضي از ضعيف النفسها مانند گمراه، گمراه كننده عبدالستار ابو ريشه و همدستانش به ملت و امت خيانت كردند. وبراي خودشان بدبختي دنيا ،رسوايي و ننگ كه تا ابدا دامنگيرشان است خريدند.(مگر اينكه توبه كنند). و بدترين تجار آنهاي هستند كه با دين خودشان و پيروانشان تجارت ميكنند، وآن را به اين دنياي پست ميفروشند.اما شيران اسلام او را مهلت ندادند و بوش نتوانست از او سودي ببرد.وخسارت دنيا و آخرت نصيبش شد، بدرستيكه خسارت آشكاري است.

من نصيحت ميكنم به كساني كه در اين راه گمراهي هستند، دستشان را از اين كفر وننگ بشورند با توبه نصوح به امت باز گردند. خداوند ميفرمايد: ((آنهايكه بعد از اين توبه كنند و راه اصلاح را در پيش گيرند،خداوند بخشنده ومهربان است)) سرباز گيري امريكا از منافقين عشاير يك هدف است و هدف ديگر سعي امريكا از خلال نمايندگانش در منطقه تشكيل يك حكومت دست نشانده مانند حكومتهاي خليج به جاي مالكي به اسم حكومت وحدت ملي .

 اين اسم خيليها را فريب ميدهد خصوصا آنهايي كه ار جنگ خسته شده اند،اما بر مسلمانان واجب است اين حكومت را قبل از تاييد آن بشناسند.حكومت وحدت ملي يعني: كشور مقدسترين چيز براي همه افراد ميباشد.

كشور بالاترين درجه را داراست وچيزي بالاتر از آن نيست،پس همه اطراف مردم به ميدان مي آيند ،بعثيها بايد از بعضي اصول خود تنازل كنند همچنين مسلمانان نيز بعضي از دينشان را بايد رها سازند وديگر اقوام هم بدين صورت .لذا يك مسلمان بايد به قوانين حكومتي كه حلال وحرام را تعيين ميكند راضي شود.و اين مشاركت شرك بزرگ وخارج شدن از اسلام و جاودانگي در آتش جهنم را به همراه دارد.(به خداوند از آن پناه ميبرم).

به اسم همين ملي گرايي دولتهاي خليج براي كوبيدن عراق به امريكا كمك كردنند. كه اهالي آن اينچنين رنج مي ببينند.و آن هم براي ترسشان از اينكه وطنشان كه ادعا ميكنند،پاره پاره نگردد طبق نقشه(خاورميانه جديد) هم پيمان قبليشان صدام نابود شد، وعراق تقسيم نشد.پس به اسم ملي و ملي گرايي امروز صليبيان توانستند عراق ار اشغال كنند.وبا هماهنگي و موافقت با حكومت دست نشانده آن ،عراق بزرگترين پايگاه ارتش آمريكا گشت.وتحت اسم قانون نفت ،نفت عراق به هر قدر كه بخواهد در اختيارش قرار گرفت ،و وجودش تهديدي مستمر براي به يوغ كشيدن دولتهاي منطقه شد.

 اما جاي بسي تاسف است كه در اين خيانت بزرگ احزاب وگروههاي را ميبينيم كه داعيه دين هستند و خود را منسوب به علم،دعوت و جهاد ميدانند، واين پوشاندن حق بباطل است،و مردم ميبينند كه آنها به شكل مستقيم با امريكا همكاري ميكنند مثل حزب به اصلاح اسلامي كه خودشان ادعا دارند،وبا كمال صراحت اصرار بر پيمانهاي امنيتي با امريكا را دارند.

و همچنين مردم بزرگان ديگر را ديدند كه به شكل غير مستقيم و از طريق نمايندگان امريكا در منطقه خصوصا حاكم سرزمين حرمين با آنها همكاري ميكنند.وممكن نيست كه حاكمان رياض اين سردمداران احزاب و گروههاي را بپذيرد واستقبال كند مگر به شرط اعتراف به دولت وحدت ملي، و عبرتي ديگر براي عقلا  موضوع حماس است كه به همين بلا دچار شدند ، وقتي آنها از حاكم رياض اطاعت كردند و به دولت وحدت ملي احترام گذاشتن و پيمانهاي بين المللي ظالم  را پذيرفتند دين خود را از دست دادند اما به دنيا هم نرسيدند.آيا راستگويان حماس اين مسير را تصحيح كردنند؟

و حاكمان رياض سعي دارند همانطور كه ر هبران حماس را اغوا كردند ميخواهند گروههاي جهادي عراق را بفريبند.براي همين از سفر غير رسمي بعضي از اعضاي گروهاي جهادي در خليج جهت اطمينان از پشتيباني اغماض كردند،و اين چيزي است كه گروههاي آن را انكار ميكنند.و اين سفرها را به عنوان جمع كمك از بعضي علماي غير رسمي انجام ميدهند،اما بيشتر آنها مهره هاي حكومتها هستند.كه سعي در تحقق اهداف سياستاشان در عراق را دارند.كه با اين كار زير پاي مجاهدين راستين را خالي كنند.

پس هدف اين دعوتگران و علماء راضي كردن رهبران با همان شرط قبلي است.و آن رضايت دادن به حكومت وحدت ملي،علاوه بر شرط تبليغات مغرضانه عليه دولت اسلامي عراق و اگر امكان داشت جنگ به آن و اين از اسرار حمله سخت  تبليغاتي و نظامي بر عليه دولت ميباشد.

 شخص در عجب ميماند كه چگونه اين رهبران امانتي كه به عهده دارند را ضايع ميكنند ودست در دست سخترين دشمنانشان يعني حاكمان رياض ميگذارند،او كه نصرت و كمكش را در جنگ عراق به آمريكا ثابت كرده،واين بر بچه هم پوشيده نيست تا چه برسد به علماء وشيوخ وفرماندهان مجاهدين ،كه اين حاكم، بزرگترين مزدور امريكا در منطقه است،او راضي و اغوا كردن تمام آزاده ها ومردان شريف و كشيدن آنها را به راه بغي وگمراهي را به عهده دارد.اين راهي است كه خود را به آن راضي كرده كه در حالي نزديك نود سال سن دارد، راه خيانت به امت و ملت، راه تسليم در برابر تحالف صليبيان و صهيونيستها ، پس بدترين راه گزيده است.

اما من تمنا دارم كه علماء وامناء فاضل به راه حقيقت برگردند. و صاحبان اين روش همكاري خود را با دشمنان امت و حكام منطقه ونمايندگانشان بدين گونه توجيه ميكنند كه جلو جنايات سپاه صدر و گردان غدر به فرماندهي عبدالعزيز حكيم و منتسبان حزب دعوت داخل حكومت مالكي و خارج آن را بگيرند. و من ميگويم جنايات ايشان در حق اهل اسلام باورنكردني نيست و از همه مرزها گذشته است،اما حقيقت چيزي است كه برادرانمان در عراق طعم آن را كشيده اند،اين قوم نقشه هاي هاي ديگري دارند و آن توسعه جناياتشان در خارج از عراق است ،اما با همه اين ميتوانيم به اذن خداوند و اعتماد به تلاش مجاهدين و وحدت آنها و پشتيباني عامه مسلمين از مجاهدين و تامين نيازهاي آنها، جلو جنايتهاي اين شبه نظاميان و پيشروي آنها راگرفت وبه جنگ با آنها و همدستانشان پرداخت.

و بدرستيكه امير احمد خلايه ابو مصعب زرقاوي در اين امر گوي سبقت را ربوده از همه ربوده بود و با بلند كردن پرچم جهاد به مقابله با آنها برخاست،اما شما جلو مجاهدين را گرفتيد و گفتيد كه جنگ دو قسمت است ،جنگ با امريكا مقاومت شريف است و جنگ با شبه نظاميان مرتد و اعضاي ارتش وپليس همدست با امريكايان كه ادوات اشغال عراق هستند ودست به قتل انسانهاي آزاده ميزنند درست نيست، اما اين تقسيمات  فرماني نيست كه خدا نازل كرده .

و ميدانيم كه رسول الله صلى الله عليه وسلم  با عموزادگان خود از قريش جنگيد ،و فقط دين است كه خون را نگه ميدارد، ونه عراق و كشور،و دهها نفر از علماء دولتي پادشاهان و دوستانشان در سرزمين حرمين بر اين گفته تقسيم مقاومت شريف و مقاومت نادرست صحه گذاشتند،واين فرصتي بود براي شبه نظاميان كه دست به نسل كشي بزنند. ترجو النجاةَ ولم تسلك مسالكها  ***  إن السفينةَ لا تجري على اليبسِ

پس حرص شما به دفع شر اينها باعث دوستي با كفار و حكومات مرتد شده ،اما آيا بر شما وكساني كه از شما اطاعت ميكنند و به شما اطمينان لازم است كه آنها را از دولت اسلامي دور كنيد؟بهتر نيست شما شكست خود را بر امري كه همه بر آن متفق هستند اعلام كنيد. چون شما به دولت وحدت ملي راضي شديد. اما در حقيقت دولت وحدت بت پرستي،در آن كلمه العليا خدا نيست وآن كشور و مجلس و جادوگر است،و من دعوت ميكنم از كساني كه پايشان در اين راه لغزيده است كه تقواي خدا در خودشان و امتشان پيشه كنند،و ثمره خون پاكي كه در راه برپاي دولت اسلامي و تمكين ريخته شده را پايمال نكنند.

 و به سوي حق برگشتن خيلي بهتر ازادامه دادن در راه باطل است. برادران مجاهدم پس واجب است اين نقشه خطرناك عليه جهاد درعراق را به شكست وا داريم.و آن تشكيل دولت اسلامي بر تمام سرزمين عراق است كه خط اول دفاع از امت ونصرتي و كمكي به همه اهل اسلام در هر مكان ديگري باشد.

و شكست نقشه امريكا در تقسيم عراق است ، و تاكييد ميكنم از بزرگترين واجبات وحدت مجاهدين با همديگر است تا صفي واحد باشند وكلمه الله بالاتر از همه چيز و ادامه جهاد تا شكست همه نيرنگهاي آنها. لازم است در اينجا كوشش مجاهدين افغان را در وحدت بين خودشان ذكر كنم ،كه ربط به همين موضوع مورد بحث خودمان دارد.

ما همراه با شيخ عبدالله عزام رحمه الله اقدام به ايجاد وحدت در بينشان كرديم وبعد از چند ماه تلاش و وپشت سر نهادن چندين مرحله مشكلات به نتيجه نرسيد و بعد از حل يك مشكل ،مشكل ديگري را پيش ميكشيدند،درآخر بدين نتيجه رسيديم كه شيخ عبدالله به اينصورت بيان فرمود:آيا ممكن است حاكم رياض براي وحدت امت اسلامي به نفع حاكم اردن از حكومت كنار بكشد؟يا برعكس،طبعا جواب منفي خواهد بود.

پس هيچگاه سياف براي رباني و يا حكمتيار و بر عكس آن از حكم تنازل نمي كنند. يكي از مجاهدين قدما و از بزرگان كه تجربه زيادي در زندگي مردم داشت و ما از او حرف شنوي داشتيم راي درست در بيان حال ايشان دارد كه بعضي از جملاتش را برايتان ميگويم و خلاصه آن:

 اين فرماندهان تجار هستند و برايشان فقط قدرت و پست و مقام مهم است و مصالح شخصي كه بر همه قضايا برايشان مهمتر است.

ما در آن زمان حرف او را باور نمي كرديم چون تصور ديگري از اشخاص و رويدادها داشتيم، و پوشيده نماند كه براي همين ضررهاي زيادي بر آن مترتب شد.اما با گذشت ايام و حوادث در پي آن گفتار آن مجاهد در باره اينها واضحتر شد و حرفش راجع بعضي از آنها تصديق پيدا كرد.و پس از آن حوادثي رخ اد كه اصلا توقع آن را نداشتيم، و آن هم براي اين بود كه در آن زمان سن و تجربه كافي نداشتيم،اما در حال حاضر همه شما ميدانيد كه اتحاد شمال به رهبري سياف و رباني از همدستان و ياران آمريكا بر ضد مجاهدين در افغانستان هستند،و همچنين در حال حاضر در عراق كه حزب اسلامي و بعضي از گروههاي جنگجوي ديگر ياوران امريكا بر عليه مسلمين هستند. واين كفري آشكار و ارتداري واضح است ولا حول ولا قوة إلا بالله العلي العظيم .

 پس بر اعضاي حزب اسلامي و ان گروههاي جنگوي واجب است كه از رهبرانشان تبرئه بجويند و مسير خود را تصحيح نمايند واين رهبران منافق را عزل كنند و به مجاهدين راستين در عراق بپيوندند. امريكا سعي فراواني براي قانع كردن رهبران افغان به واسطه حاكم رياض و اسلام آباد در ورود آنها به حكومت وحدت ملي همراه با كمونيستها و لامذهبان كه از غرب آمده بودند انجام داد.

و رياض براي اين كار از مردانش در بين علماء غير دولتي استفاده كرد،چون به واسطه آنها راحتر صفوف مجاهدين قابل شكاف بود.آنها از خطيبان موثر در بين مردم براي جهاد بودند و اموال فرواني را نيز براي رهبران مجاهدين دادند. ودر وقت تعيين شده از فرماندهان مجاهدين خواستند كه با كمونيستها و لامذهبان متحد شوند.آن هم تحت اسم حكومت وحدت ملي . در حقيقت آنها علماء شر و مردان طاغوت هستند. آنها اقدام به باطل نمودن طرح وحدت مجاهدين نموده و در بين آنها يكي را با مال بسيار اغوا نموده به او وعده رياست افغانستان را دادند،اما بعدا به اين وعده خود عمل نكردند.

اما به خاطر اين وعده كرسي رياست ،زماني زيادي نگذشت كه موضوع بر ما واضح گشت و ما نيز وقت خود را براي وحدت صرف نكرديم،و در آخرين مرحله او تصميم را بدست رئيس اطلاعات رياض كه براي پي گيري و همكاري با اطلاعات پاكستان به پيشاور آمده بود سپرد،و پيكهاي كه با او در ارتباط بود همان علماء غير دولتي بودندو در اثر فشار رياض و اسلام آباد بيشتر فرماندهان با رياستش موافقت كردند.

و اين شبيه شب گذشته بود اما حكومت رياض همچنين تا امروز اقدام به ايفاي همين نقش خبيث خودش در فريب بسياري از بزرگان مجاهدين و اسلاميين در امت ما ادامه ميدهد.پناه به خداوند از شر آنها. و از اسباب شكست وحدت فرماندهان افغان اين بود كه تصميم وحدت به دست خودشان بود.وبراي خيلي از مردم سخت است براي مصلحت جهاد وامت تصميم بگيرند در صورتي كه خودشان يك طرف قضيه باشند.و امور خاص مربوط به خودش با امور مصلحت عامه تداخل ميكند.وفكر ميكند كه او حزبش از همه اصلح تر براي رهبري عموم مجاهدين هستند.و در اينجاست كه تمسك او به پست و مقام خطاهاي فرماندهان و رهبران ديگر را در نظرش بيشتر ميكند،ولي خطاي خودش و حزبش را نمي بيند.و حال او مثل يك قاضي است كه از خودش هم شكايت شده باشد.

او نمي تواند بر نفس خودش حكم كند كه به نفع امير ديگر كه بيشتر مسلمان بر او توافق دارندكناره گيري كند.و حال او در اين مصيبت مثل حال پادشاهان و روساء در سرزمينهاي خودمان است. ودر موقع تدبر واعتراض وآوردن عذر فكر اينكه وحدت به تاخير ميافتد را ندارد.وبيشتر بحث حول چگونگي تحسين رهبري و پست است.براي همين اصرار آنها بر امارت باعث از دست رفتن ضروريات ميشود كه مهمترين آنها دين و افراد و ناموس ميباشد.

پس ديديم كه كفر در كابل ظاهر گشت وفساد همه جا را گرفت،راه ها بسته شد و ناموسها بر باد رفت و اموال به سرقت و قدرت مجاهدين هم از دست رفت . ودر واقع حكم اصلي در دست حاكم سابق آن نجيب بود فرماندهان واعضاي احزاب در توهم اين بودند كه خودشان بر كابل حكم ميرانند واقامه شريعت اسلامي ميكنند.

وبيشتر اعضاي احزاب اين دروغها را باور كردند اما عده اي از راستگويان فروش دينشان را در مقابل كمي از دنيا رد كردنند پس بر تمام برادران مجاهد است كه باينديشند و عقل خود را بكار اندازند وبين حسن ظن به فرماندهان وبين زيرك بودن و در ميزان اسلام قرار دادن امور ومردان فرق بگذارند.وبدون بصيرت تابع فرمانده نشوند،همچون كساني كه همراه سياف ورباني ماندند وبه آنها عليه مسلمانان كمك ميكنند با وجود كل مسائلي كه گذشت آنها پشتيبان كفار بر ضد مسلمين هستند.و اين ناقض كننده اي از نواقض دين است.

وبراي اينها حسن ظن به فرماندهان عذر نيست و واجب است كه از شرك واهلش تبري بجويند واز جديد به اسلام بگروند وچقدر بودند كه از روي تعصب به بزرگانشان گمراه گشتند،در اين قول خداوند دقت كنيد: ( رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا ) خداوندا ما پيروي كرديم از سروران وبزرگانمان وآنها ما را گمراه كردند(( الأحزاب۶۷))  و از عبرتها اين است برادران نبايد فريب نام احزاب را بخورند و اين سياف اسم حزبش اتحاد اسلامي بود ،او يكي از بارزترين فرماندهان مجاهدين بود كه اسمش در چشمها و گوشها پر بود اما بعد از ياران امريكا بر ضد مسلمين گشت و اين كفري اشكار است.و اين رباني كه نام حزبش جمعيت اسلامي هم بهمين شكل عمل كرد.واحمد شاه مسعود كه به اروپا رفت و خودش را به همه نشان داد و از آنها خواست كه امارت اسلامي را از بين ببرند. وبعضي از گمراهان او را شهيد مينامند.

اگر چه بعضي از فرماندهان افغان گمراه شدنداما بعضي ديگر به فضل خداوند ثابت قدم ماندند.و آنها صادق و مخلص بودندو از آنهاشيخ يونس خالص عليه رحمة الله و شيخ جلال الدين حقاني ((حفظه الله)) واين دو فتوي جنگ با امريكا را صادر كردند ودنيا صدق و ثبات اميرمجاهد ملامحمدعمر در جنگ با نيروهاي هم پيمان كفر جهاني را ديد. كه به هيچ گونه در مقابل آنها تسليم نشد و امانت را ضايع نكرد و تخلي از شريعت و تسليم برادران عرب مهاجر را رد كرد براي اينكه آنها برادر دينيش هستند.

اگر چه امارت و كرسي او رفت اما كار بزرگ از مردان بزرگ بر ميآيد . ((-نحسبهم والله حسيبهم ولا أزكي على الله أحداً)) و فرق عظيمي بين موضع يك حاكم اسلامي ويك حاكم منافق است آنهاييكه با امريكا همكاري كردند در جنگ جهاني ضد اسلام،اولي حكومتش را براي دين خدا ميدهد و ديگران دينشان را بخاطر حكومتشان قرباني ميكنند.و فرق بين آنها فرق بين كفر وايمان است،و چقدر از هم دور است موضع مومنين جوانمرد وبين منافقين شبه مرد،وبعضي از مردم راجع بعضي از فرماندهان جهاد افغانستان ميگويند: قدمهايشان لغزيد انها اولين كساني بودند كه پرچم جهاد را بر عليه روس بلند كردند،اما لغزيدند.

من ميگويم:بايد فرقي بين خطا كه ميشود تصحيح كرد و بين ارتكاب گناهي كه حد در آن  واجب ا ست باشد،استثايي ندارد مثل جريان همان زني كه در اسلام سابقه داشت و از مهاجرين بود اما سرقت كرد ورسول خدا صلى الله عليه وسلم حد را بر او جاري كرد تا از هلاكت امت اجنتاب شود.پس تدبركن. و ذكر اين فرماندهان در اين باب براي اين بود كه آنها ناقضي از نواقص دين را انجام داده و آن پشتيباني كفار بر عليه مسلمين است، ورسم افتخار به بزرگان وزعيم هاي قوم فرهنگي منتشر در بين مسلمين است وگمراهي صاحبان اين طريق از راه راست همينجاست. گقته شده :   پس بايد از آن پرهيز كرد.واقامه حد بر مرتكب آن واجب شرعي خواهد بود تا جامعه اسلامي پاك گردد. والا راه به سوي هلاك خواهد برد.همانطور كه رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمودند : ((بدرستيكه امتهاي قبل از شما هلاك گشتند براي اينكه وقتي شخص نامداري دزدي ميكرد حد را بر او جاري نمي ساختند ،اما وقتي ضعيفي خطا ميكرد حد را بر او اجرا ميكردند،به خدا قسم اگر فاطمه دختر محمد دزدي كند دستش را قطع خواهم كرد)).

خلاصه قول اينكه در اين امر بر برادران واجب است و همچنين بر مجالس شوري كه به هيچ عنوان تسليم بهانه هاي به تعويق انداختن وحدت و اجماع نشوند. و در نزد صاحبان فكر درست نيست كه يك شخص اصرار بر فرع نمايد واصل را ضايع كند و بدنبال آن همه چيز را.شيخ اللاسلام ابن تيميه ميفرمايد: وقتي مردم امر خدا را رها ساختند در بينشان دشمني وكينه مستولي ميشود، و وقتي متفرق شدند فاسد ميگردند و هلاك ميشوند. واگر جمع شدند واصلاح كردند به قدرت ميرسند پس جماعت رحمه است و فرقه عذاب وكلامش تمام شد.

 پس چگونه شما احزاب وگروهها را مي بينيد كه به همين امت ما وابسته اند به فتنه ميافتند و در جلو در سلاطين قرباني ميشوند . اسباب تاخر در وحدت را ميابيم. بدرستيكه در بين بعضي از امير ها شهوت پست و مقام به صورت مخفي و حرص بر رهبري وجود دارد. واين مانع حقيقي است پس چرا بايد بر مردان واحزاب تعصب داشته باشيم ولي تعصب بايد بر حق داشت. وهركس به آن تمسك جست از او اطاعت ميكنيم وهر كس از اين راه خارج شد در مقابل او مقاومت ميكنيم.و به او تذكر ميدهيم كه در راه حق بماند و حق را پيروي كند چون پيروي از حق اولي تر است اگر كسي مقتدي است پس اقتدا كند به اسوه ها كه مرده اند.چون زنده از فنته در امان نمي باشد.حق را بشناس تا اهلش را بشناسي.و حق با مردان شناخته نمي شود بلكه مردان با حق شناخته ميشود.

و اينجا لازم است يادي از اهل فضل سابقين داشته باشيم كه در باب وحدت واجماع سبقت گرفتند، اين عده از اميران گروههاي جنگجو در راه خدا وتعدادي از شيوخ قبيله ها ي مبارز مجاهد براي وحدت كلمه با شيخ فاضل ابا عمر بغدادي امير دولت اسلامي عراق بيعت دادند كه باعث خوشحالي مسلمين گشت.كنارگيري آنها از رهبري گروهشان براي چنگ زدن به ريسمان الهي نشان دهنده صدق و عدل و انصاف و دوري آنها از وسوسه هاي نفس و حرصشان براي مصلحت مسلمين است. نحسبهم كذلك والله حسبيهم- فجزاهم الله خير الجزاء

وحدت آنها قدمي عظيم و مباركي به سوي وحدت بقيه در تكوين جماعت مسلمانان بزرگ بود و مسلمان شنيدند كه بعضي از برادران فرماندهان و علماء در بعضي از گروهها مجاهد گفتند كه اينكار تشكيل دولت بدن حضور ما انجام شده من ميگويم كه اين چيز شما را ناراحت نكند چون ان بدليل اوضاع سخت امنيتي و تحرك و ارتباط كار را مشكل كرده بود.اما با علم به اينكه برادرانتان ذكر ميكنند كه نامه ها ارسال شده و به مدت دو ماه منتظر مانده اند تا اينكه محكم كاري لازم انجام شود.شما حضور داشته باشيد.اما آمدن شما ميسر نشد. و بعضي از خيار صحابه وقتي خبر سقيفه را شنيده بودندكه بدون مشورت آنها بود.و در مقابل سيدنا ابي بكر و عمر و ابي عبيده رغبتي در بدست گرفتن رهبري نداشتند.يا اينكه كسي را خبر نكنند بلكه موقعيت و جو باعث شد آنها اين تصميم را گرفتند،بدون اينكه با همه اطراف مشورت شود.آن  هم به سبب ترس از فتنه و تفرقه بود و اما آنهائيكه باز مانده بودن همه با ابي بكر بيعت كردند و كسي خارج از بيعت نماند.پس تدبر كنيد.

و هدف و خواسته شرعي چنگ زدن مسلمين به ريسمان الهي است . و اجماع اميران تحت فرماندهي اميري واحد است.تا دين خدا را اقامه و نصرت كندو در اين كار بايد عجله كرد و آن واجب است. و از بزرگترين واجباب دين خداست ، قال الله عز وجل : ( وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعاً وَلاَ تَفَرَّقُواْ ) و چقدر دولتها داريم كه به اسم اسلامي هستند و همه فاقد شروط هستند.

 از جمله اولا شرع خداوند در آن اقامه نمي شود(تطبيق شريعت)  و بدون استثناء به اشكال مختلف با آمريكا در جنگ جهاني ضد مسلمين همكاري ميكنند. و اين يك از نواقض دين است.اما با همه اين اوصاف خيلي از مردم با اين دولتها همكاري دارند وميگويد دولت اسلامي صاحب راي وسيادت است.و همكاريشان شرعاصحيح نيست كه قبلا ذكر ان رفت.

پس من ميگويم: آنهايكه به سبب عدم مشورت مانده اند اگر رغبت در وحدت كلمه مسلمين دارند پس مشاركت آنها هيچ حرجي ندارد. اما اگر آنها معتقد هستند كه الان وقت تشكيل حكومت اسلامي نيست و بايد به وقت ديگر موكول شود ، و حكم خداوند تبارك وتعالي و رسولش( صلى الله عليه وسلم) به تاخير مياندازند.براي صاحبان اين فكرهيچ دليلي براي تعطيل كردن امر دين وبه انتظار نشستن وجود ندارد،.وقتي مردم خارج از دولت اسلامي زندگي كردند ودور از سايه آن بودند حس احتياج به آن را از دست ميدهند. وهيچ احساس ناراحتي بزرگي در تاخير آن نمي كنند.

من براردانم را در اين موضوع نصيحت ميكنم.رغم اهميت شوري در امارت و وضوح نصوص در اين ضمينه و قول سيدنا عمر در همين باره ،پوشيده نيست كه امر اجماع بر يك امير مقدم بر شوري است اگر چه همه اطراف نباشند. و موقعيت مثل سقيفه بارها در تاريخ تكرار شده .وامارت تكميل نشد مگر بعد از مشاوره همه اطراف ،وقتي سيدنا عمر بدون مشورت ديگران با ابوبكر بيعت كرد و وقتي ابي بكر دستش را براي قبول دراز كرد پس از آن اصحاب مبايعه كردند (رضي الله عنهم أجمعين) اگر شرط تشكيل دولت اسلامي در اين زمان تسلط مطلق باشد.تا اسلام پيروز شود، همه ميدانند كه دشمنان چه قدرت وتفوق نظامي عظيمي دارد.و آنها ميتوانند با هر دولتي بجنگند و آن را ساقط كنند.

و اين چيزي بود كه ما در افغانستان و اسقاط دولت بعثي عراق ديديم.. اما سقوط دولت آخر راه نيست معني سقوط جماعت اسلامي وامتش نيست،بلكه جهاد ضد كفار بايد استمرار پيدا كند. مانند افغانستان وعراق وصومالي،واگر كسي تدبر كند ميداند كه حال دولت اسلامي در جنگ احد وخندق چگونه بود.جانها به لب رسيده بود وقبايل حمله كردند و مدينه اولين پايتخت اسلام را محاصره نمودند.و همچنين حال مسلمان پس از وفات رسول الله صلى الله عليه وسلم چگونه بود،جزيره العرب بجز تعداد كمي همه مرتد شدند و اين دليلي است كه تمكين و تسلط مطلق شرط بيعت با امام و تشكيل دولت اسلامي نيست.

نمي توان به كسي كه دولت اسلامي تشكيل ميدهد گفته شودچون دشمن ميتواند ترا ساقط كند ما ديگر با تو بيعت نمي كنيم و حرفت را نمي شنويم و اطاعت نمي كنيم.و از عجايب اين است كساني كه اينحرف را ميزنند در دول خليج زندگي ميكنند و از جمله در كويت كه در حمله بعثيها سقوط كرد.و خطيب ها با صداي بلند ميگفتند:ما به شريعت الهي عمل ميكنيم!!، ،و منظورشان حكام كويت آل صباح بود كه خود از مخالف دين خدا هستند؛آنهائيكه فقط چيزي كمي از حكومت كويت را در دست دارند. برادران مسلمانم از واجبات بزرگ سعي در وحدت است،و نشستن و انجام ندادن آن گناهي از گناهان كبيره است،چون دين تكميل نمي شود،راهها تامين نمي گردد،فتنه ها سركوب نمي شود،امنيت بر قرار نمي گردد،و دسيسه ها از بين نمي رود،و نظم در اعضاي مجاهدين كه از عامه فرزندان امت هستند ايجاد نمي گردد،و خيلي از امورات بزرگ ديگر تحقق نمي بايد.

 آنكه جماعت مسلمين را يك وجب ترك كند عهد اسلام از گردنش خارج ميشود پس چگونه ميتواند كار جماعت را براي هميشه به تاخير اندازد. وسبب ترك صدهاميليونها انساني ميشود كه درزير سايه حكومتهاي طاغوت وجاهليت زندگي ميكنند.پس اين فتنه در دين بس است.اين امري مهم وخطرناك است وجايز نيست آن را بتاخير انداخت.و بنيان اسلام براي سربلندي وپيروزي مسلمانان در دنيا و رستگاري و فوز در آخرت به اذن خداوند شود.

 برادران مسلمانم در عراق: در اين چند سال اين  ندا هاي دلسوزانه براي فرماندهان مجاهدين بارها تكرار شده،پس كسي كه ميخواهد متحد شود،اقدام كند وكسي كه ميخواهد امتاع كند،كنار رود.چون تحرك فرماندهان ومجالس شوري گروههاي جهادي با جديت است،تا به آنچه كه از دست رفته برسيم وآن سعي در وحدت مجاهدين زير يك پرچم و براي جهادي واحد با صليبيان ومرتدين.و آن از واجبات است كه خداوند به ما امر ميكند به وحدت ونهي از تفرقه. ببينيد كه كفر جهاني و محلي با تمام افرادش چگونه هر روز متحد ميشوند و گرگ طاغوت چگونه از گوسفندان ميدرد.

اما اگر عذر اين باشد كه جماعت براي التزام به دينش به جماعتهاي ديگر نمي پيوندد چون منهج صحيحي ندارد اين درست است همانطور كه رسول الله صلى الله عليه وسلم به حذيفة گفت : ملازم جماعت مسلمين و امامشان باش، سعي در اقامه جماعت اسلامي بزرگ بر همه آحاد مسلمين ومجاهدين ميباشد. و كسي كه با او بيعت ميشود بايد داراي التزام بحق و مشهور به صداقت باشد. قال الله تعالى : ( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ ) .

 و اگر توجه كرده باشيد نوك حمله كفر جهاني ومحلي متوجه دولت اسلامي عراق است. و براي همين منظور امريكا به طور مستمر به يك شهر چندين بارحمله انجام ميدهد.يا حمله به ديالي يكسره شش ماه است كه ادامه دارد.همچنين به موصل و صلاح الدين، وحمله هاي ارتش و سپاه ملي وپليس و حمله هاي جوخه هاي مرگ صدر و حكيم ،وهمچنين هدف قرار دادن دولت اسلامي عراق توسط تمام دولتهاي همسايه بدون استثنا  وغير از حمله گروههاي صحوات منافقين و احزاب وگروههاي منافق به فرماندهي خيانتكار به ملت و امت طارق هاشمي و بعد از اين حمله تبليغاتي براي زشت جلوه دادن دولت اسلامي عراق كه متوالي اين امر بزرگان رياض به وعلماء دولتي و رسانه هايشان مي باشند.

و ما تمام اين حملات سخت را به خاطر اين ميدانيم كه كه التزام به حق و روش رسول الله صلى عليه و سلم توسط دولت اسلامي عراق بيشتر است. پس امير ابوعمر و برادرانش از كساني نيستند كه دينشان را در معرض فروش گذاشته باشند،يا كسي باشند كه دشمنش را در وسط راه ملاقات كرده،اما آنها دنبال حق هستند و راضي با خالقشان واگر مخلوق ناراحت باشد و در نزدخدا از هيچ ملامت كننده اي هراس ندارند.-أحسبهم كذلك والله حسيبهم و بدون استثنا با هيچ پايتخت دول جهان اسلامي ارتباط نداشته اند.و از دوستي با مشركين ابا كردند و بر آن يقين دارند كه خداوند دينش و بندگانش را هر كه خواست نصرت ميكند.واو سبحان غني است از اينكه شريكي براي نصرت دينش برايش قرار دهديم.

و محال است كه نصرت دين خداوند به واسطه حكام طواغيت مشركين و رهبرشان انجام پذيرد.ودر اين ضمينه حديث پيامبر محمد صلى الله عليه وسلم ميفرمايد: (( اي پسر من كلماتي را به تو مي آموزم:خدا را نگه دار ،خدا تر هم نگه ميدارد،خدا را نگه دار او را همه جا ميبيني،اگر ميخواهي از كسي چيزي بخواهي از خدا طلب كن،و اگر خواستي كمك بطلبي از خدا كمك بخواه و بدان اگر همه جمع شود كه به تو نفعي برسانند نمي توانند مگر بمقداري كه خدا خواسته باشد.و اگر جمع شوند كه به تو ضرر برسانند نمي توانند مگر هر انچه خدا برايت نوشته باشد.قلمها برداشته شد و برگها خشك گرديد)).اگر رهبران دولت اسلامي عراق دست خود را در دست هر يك از دولتهاي همسايه ميگذاشتند.تا پشتيبان آنها شود مثل كاري كه بعضي از گروهها واحزاب انجام دادند،به هر حال بودجه آنها الان به دهها بلكه صدها ميليون ميرسيد.اما رزق آنها در زير سايه نيزه خودشان است واين برايشان بهتر است اگر بدانند.

آنها كه كمك گرفتند استقلال وتصميم گيري خود را از دست دادند.چون امريكا ودوستانش به دولت كمك كننده فشار مي آورد واين فشار نهايتا به امير جماعت منتقل ميشود و اين امر را در لبنان با كمال وضوح ميبينيم. دبير كل حزب الله بعد از يك سخنراني در مورد كرامت فلسطين وكمك كردن به آن وهمچنين به مبارزه طلبيدن تمام دنيا قطعنامه شماره هزار وهفتصد ويك سازمان ملل امريكايي را قبول ميكند كه ارتش صليبي آن وارد خاك لبنان شود،و آيا بر كسي پوشيده است كه اين روي ديگر پيمان بين امريكا وصهيونيستها است؟اما دبير كل حزب الله مردم را غافل كرد وبلند شدو به خوشامدگويي آنها آمد وقول داد شرايط را برايشان مهيا كند.رغم اينكه ميداند كه اين نيرو براي حمايت اسرائيل وبستن مرزها در برابر مجاهدين راستين است.واين كار را به دستور دولتهاي انجام داد كه او را پشتيباني مالي ميكنند.وراجع آن قبلا صحبت شد. و عملا سادات و ملك حسين نيز همين خيانت را انجام دادند،و قراردادي امضاء كردند كه بستن مرزها مقابل مجاهدين ضد يهود را تضمين ميكرد. و آنها هميطور بودند وشكي در آن نيست. ودر مقابل دبير كل حزب الله انسان شريفي است كه با اينچنين قراردادهاي موافقت ميكند!!؟ و مردم اتهام حزب الله را چگونه باور ميكنند كه ميگويد احزاب اكثريت در دولت لبنان نوكر امريكا هستند،ولي خودشان هم همينطورند؟ودر مقابل مي آيد و ميگويد محمد باقر حكيم يك قهرمان وشهيد است در صورتي كه با امريكا در جنگ عراق همكاري نمود،و جنگجويانش را از جنگيدن با امريكا نهي كرد.آيا اين عين نفاق نيست؟

و صنف ديگر از ايشان اينگونه رفتار ميكند كه  وقتي فشار از طرف دولت تامين كننده مالي زياد شد اقدام به مرخصي دادن به نيروهاي خود به مدت شش ماه ميكنند،واين مرخصي نيز قابل تمديد است!،آيا تا حالا ارتشي در دنيا وجود داشته كه دشمن در كشور نشسته وخودش به مرخصي برود!!!؟ و اين حال بعضي است كه تصميمشان به دست دولتهاي تامين كننده است.پس اگر ميخواستيم نامه ميفرستاديم ومقامي ميگرفتيم!!(نعوذ بالله) اما مسلمين آزاده امثال امير ابي عمر بغدادي وبرادرانش برايشان راحتر است سرشان برود ولي جهاد در راه خدا را رها نكنند. و دست در دست هيچ حاكمي نگذارند تا همراه او بر ضد امت اسلامي باشند. واينجا مسئله اي است كه خيلي از مردم شخصيت اميران مجاهدين در عراق را نمي شناسند.

پس ميگويم :سبب موقعيت ومشكل امنيتي است. ومن اينگونه برداشت كردم كه نشناختن امير ضرري ندارد تا وقتي كه در بينشان پاكاني وعادلاني چون ابي عمر باشند. او را ابو مصعب رحمه الله از بين مجاهدين انتخاب نمود، و وزير جنگش ابوحمزه مهاجر كه از انتخاب شدگان مجاهدين با صبر وثبات در جنگهاي كوههاي هندوكش است.

و كساني هستند كه برادرانتان در افغانستان آنها ميشناسند. أحسبهم كذلك والله حسبيهم ولا أزكي على الله أحداً و امتناع از بيعت با اميري از مجاهدين در عراق بعد از انتخابش از جانب معتمدين عادل وبه عذر اينكه نمي شناسيم منجر به  مفاسد بزرگي ميشود ،كه مهمتر از همه عدم تشكيل اجتماع بزرگ مسلمين تحت رهبري امام واحد كه اين خوداين باطل است. – و در آخر مسلمانان را به صورت عام و اهل خودمان را در دولتهاي همسايه اطمينان ميدهم كه از مجاهدين جز خير چيزي نبينند.باذن خداوند.

ما فرزندان شمايم واز دين اين امت دفاع ميكنيم همينطور كه از فرزندان آن محافظت ميكنيم، واگر يكي از فرزندان مسلمين در ضمن عمليات جهادي ضد كفار ومزدوران غاصبشان كشته شد،به عمد نبوده،وخدا ميداند كه اين موضوع ما را شديدا ناراحت ميكند،كه بعضي مورد اصابت قرار ميگيرند،ما مسئول هستيم،با اين حال از خداوند طلب استغفار ميكنيم و از خدا ميخواهيم آنها در فسيح جنتاتش قرار دهد. به خانواده اش و اقاربشان جزاي خير بدهد.و بر كسي پوشيده نيست كه دشمنان از اماكني استفاده ميكنند كه از مسلمين به عنوان سپر انساني استفاده كنند.

 واينجا به مجاهدين تاكييد ميكنم كه در عمليات هدف قرار دادن دشمن خوب دقت كنند وانضباط شرعي را  رعايت نمايند و از مسئله (ترس =سپر انساني) تا جاييكه امكان داشته باشند برحذر باشند.بدون اينكه مسئله جهاد تعطيل شود.  دشمني ما با حكام مزدور است آنها را هيچ وقت راحت نمي گذاريم تا اينكه آنها را ساقط و محاكمه شرعي نمايم.چگونه آنها را رها كنيم كه با دشمنان امت همدست شدند و كارها كردند؟چگونه آنها را رها سازيم كه شرعيت خدا را آلوده با شرعت بشري كردند؟چگونه آنها را رها كنيم در صورتي كه راه و جبهه گسترده آزادي فلسطين از سرزميني مي گذرد كه تحت سيطره آنهاست. و من اهل خودم در فلسطين را اطمينان ميدهم كه ما دامنه جهاد را گسترش ميدهيم و هرگز مرزهاي پيمان سايكس بيكو  و حكومتهايي كه توسط استعمار گذاشته شده اند را به رسميت نمي شناسيم.

به خدا قسم ما بعد از حوادث يازدهم سپتامبر شما را فراموش نكرده ايم،آيا كسي خانوداه اش را فراموش ميكند؟ وبعد از غزوه مباركي كه راس كفر جهاني وهم پيمان بزرگ صهيونيستها را هدف قرارداد،ما مشغول ادامه جنگ با امريكا ونوكرانش در عراق وافغانستان ومغرب اسلامي و صومالي هستيم وبا شكست امريكا و نوكرانش در عراق به اذن خداوند منان كه چيزي زيادي و كمي باقي نمانده،گردانهاي بغداد،انبار،موصل،ديالي،صلاح الدين به اذن خداوند حطين را باز پس خواهند گرفت.

 ما يهود با دولتش را به رسميت نمي شناسيم حتي بر يك وجب از خاك فلسطين، همينطور كه ديديد حكام عرب چگونه فلسطين را فروختند هنگاميكه حاكم رياض طرح پيشنهادي آن را چند سال قبل اعلام كرد اما اينها بدين هم اكتفا نكردند و دست به ارتكاب مصيبتي بزرگتر زدند و مردم ديدند كه چگونه با پرچم تسليم وخيانت و چهار دست پا به سوي آناپوليس شتافتند. كه چه چيز را بفروشند؟ قدس را بفروشند،اقصي را،خون شهيدان را، ولاحول ولاقوة إلا بالله عليهم من الله مايستحقون. و مشخص شد كه چه كسي خيانتكار است و چه كسي امانتدار و چه كسي آلت دست صهيونيستهاست.

همچنين ما هيچ كدام از قرادادهاي بين المللي كه راجع به صهيونيستها روي خاك فلسطين باشد به رسميت نمي شناسيم. همانگونه كه بعضي از رهبران حماس قبول كردند و يا بعضي از رهبران اخوان المسلمين به آن تصريح كردند.

هدف ما فقط جهاد در راه آزاد كردن فلسطين از نهر تا بحر است ،به اذن خداوند. ما دستهايمان در آنجا در دست مجاهدين راستين قرار ميدهيم از فرماندهان حماس و گروههاي ديگر كه مخالف عدول از حق رهبرانشان هستند.خون با خون و خرابي با خرابي پاسخ داده خواهد شد.

وباري ديگر تكرار ميكنم به خدا قسم به ياري شما خواهيم آمد تا پيروز شويم يا به آنچه كه حمزه بن عبدالمطلب چشيد برسيم(رضي الله عنه).

و در آخر به امت اسلامي گرانقدرتذكر ميدهم و ميگويم:

اي مردم براي شما در اين حوادثي كه گذشت عبرتهاي زيادي بود پس دست از بازي،بي مسئوليتي بكشيد،گوش دهيد،و آگاه شويد واز خواب برخيزيد، چون امري بسيار خطرناك است پس كجا ميخواهيد برويد؟ ومنتظر چه هستيد؟ ديگر كار به آخر رسيده وهيچ راهي جز استجابت اوامر خدا نيست. دوري از گناه و از بزرگترين اوامر جهاد در راهش،چون با آن شر آشكار و شر پنهان نابود ميشود.پس امانت را به جاي آوريد.و براي انجام واجبات خود برخيزيد.به ياري برادرانتان در جهاد بشتابيد،چون تمام آنچه كه داريد مورد تهديد است ، جانتان، ناموستان، سرزمينتان، واموالتان و از همه مهمتر،واز همه مهمتر دين شما مورد تعرض است.

موضوع خيلي مهم است ودر آن هيچ شوخي نيست، در مثال گويند خورده شد همانطور كه گاو سفيد خورده شد،امروز بغداد،فردا دمشق و عمان ورياض پس تقواي خدا را پيشه كنيد آنچه حق آنست.و ازملامت كننده در راه خدا نترسيد.چيزي كه فرزندانتان مجاهدتان از مال و وسايل براي جنگ در راه خدا ميخواهند چيزي كم است كه هر كدام از تاجران بين شما ميتواند پرداخت كند.( بإذن الله) –

بسوي شكست كفر جهاني بشتابيد،تا كي از امريكا و نوكرانش ميترسيد؟ آيا در بين شما ثروتمندي فاضل نيست كه اين بند را بشكند ومرگ و بلاي آخرت را به ياد آورد، و براي روز آخرت خودش توشه اي فراهم كند.بدون مال به اين دنيا آمد وبدون آن از اين دنيا خواهد  رفت.پس تقوا خدا را داشته باشيد و از او بترسيد. – و بقيه عمر را بمحاسبه نفس ذخيره براي روز آخرت بگذراند، وكارهايش را با سر وكتمان به جاي آورد و در اين امر به رسول الله عليه الصلاه والسلام اقتدا كند در هنگام هجرت از ديدگان قريش در غار ثور پنهان گشت ،سپس به سوي انصار (رضي الله عنهم) هجرت نمود.

پس امور امنيتي را مرتب كند و اگر لازم بود هجرت نمايد بياد داشته باشد كه اجري بزرگ دارد.و باعث نصرت دين ميشودو نجات امت محمد صلي الله عليه وسلم در زماني كه دشمنان از همه طرف آن را احاطه كرده اند. – و اين بزرگترين شرف وذخيره است مثل عثمان رضي الله عنه كه او به تنهايي جيش عسره براي جنگ ضد روم را تجهيز كرد.و رسول الله صلى الله عليه وسلم گفت :عثمان بعد از امروز هيچ ضرري نمي كند.

قال الله تعالى : ( وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا  تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ) وقال الله تعالى : (لَا يَسْتَوِي مِنكُم مَّنْ أَنفَقَ مِن قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ أُوْلَئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِّنَ الَّذِينَ أَنفَقُوا مِن بَعْدُ وَقَاتَلُوا وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ) . وقد قيل : بخدا قسم پشتيباني مجاهدين در فلسطين،عراق، افغانستان،مغرب اسلامي و صومالي وظيفه بزرگ همه امت است.و اولين خط دفاعي مقابل همه دشمناني است كه به آن طمع دارند. ودر اين پشتيباني صلاح دين و دنيا وعزت وسلامت امت است.و امنيت امت از همه لحاظ، امنيت نظامي امنيت اجتماعي،امنيت غذايي و امنيت اقتصادي.نفت وثروتهايتان واموالتان كه از دستتان رفته حفظ ميشود.پشتيباني مجاهدين وظيفه امت براي آزاد سازي تمام فلسطين و اقصي است وآزد كردن تمام خواهران و وبرادران اسير بإذن الله ، (وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ ) , ( وَاللّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ)) وآخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمين .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *