توشه مشتاق از سیرت شهدای اهل سنت عراق که پوزه آمریکا را به خاک مالیده و افتخارات امت را زنده کرده و روح جهاد و شهادت را در کالبد خفته امت دمیدند (۲)
به قلم: نورالدین بیرم(ابو عبدالرحمن)
ارائه: سایت بنیان جهاد علیه دین سکولاریسم و احزاب مختلف آن
طواغیت این عصر؛ وارثان فرعون مصر
وضعیت آمریکا و غلامانش در این زمان، همانند وضعیت طواغیت گذشته در طول تاریخ است که در رأسشان فرعون و اوتاد او قرار دارند. امروزه آمریکا “ فرعون زمان “ و دست پرورده اش اسرائیل “ هامان زمان “ و سربازان و اوتاد و یارانشان یعنی طواغیت کوچک که اینجا و آنجا پراکنده اند، در زمین گردن کشی کرده و در آن به فساد و افساد پرداخته و به برتری طلبی و استکبار و ظلم و کفر می پردازند همانند فرعون اول که الله تعالی درباره اش می فرماید:
﴿ إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ ﴾: فرعون در سرزمين ( مصر، شروع به ) استكبار و سلطهگري كرد، و ( در ميان ) مردمان آنجا ( تفرّقه انداخت و آنان ) را به گروهها و دستههاي مختلفي تبديل نمود . گروهي از ايشان را ضعيف و ناتوان ميكرد . پسرانشان را سر ميبريد و دخترانشان را ( براي خدمتگذاري ) زنده نگاه ميداشت . او مسلّماً از زمره تباهكاران ( و جنايتكاران تاريخ ) بود . (قصص: ۴)
و می فرماید: ﴿ إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا كَانُوا خَاطِئِينَ﴾: مسلّماً فرعون و هامان و لشكريانشان خطاكار بودند .(قصص: ۸)
و می فرماید: ﴿ وَفِرْعَوْنَ ذِي الْأَوْتَادِ . الَّذِينَ طَغَوْا فِي الْبِلَادِ . فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ ﴾: و ( آيا خبر نداري كه پروردگارت ) با فرعون چه كرده است ؟ فرعوني كه داراي ميخها بود . اقوامي كه در شهرها و كشورها طغيان و سركشي كردند . و در آنجاها خيلي فساد و تباهي به راه انداختند . (فجر: ۱۰-۱۲)
دستان آمریکا وهم پیمانانش به خون بسیاری از مستضعفین با رنگ ها و ادیان و زبان های گوناگون، آلوده شده است. ابتدا کشتن سرخ پوستان قاره آمریکا که بومیان و ساکنان اصلی این قاره بودند در طی اشغال سرزمین مادری شان در سال ۹۰۳ هجری به دست مهاجمان بریطانیایی و فرانسوی و ایتالیایی و این کشتار و نسل کشی و قتل عامی مقدمه تأسیس آمریکا بود، در واقع کشور آمریکا روی جنازه های این مردم بنا شد.
و سپس سازمان دهی سفرهای شکار انسان! در تمام گوشه و کنار قاره آفریقا به منظور شکار مردم سیاه پوست آنجا همانند شکار حیوانات و سپس صادرات آنها به سوی زمین ها و مزارع و ملتشان به منظور به بردگی کشاندن آنها.
و سپس جنایت وحشیانه هیروشیمای ژاپن که طی آن در صبح یک روز هشتاد هزار انسان کشته و نود هزار نفر دیگر زخمی شدند و این در اثر فرو ریختن بمب اتمی بر روی شهر توسط هواپیماهای آمریکا بود و البته آمریکا به این اکتفا نکرد و بعد از سه روز بازی را از نو شروع کرد و بمب دیگری را بر شهر ناکازاکی فرو انداخت که در اثر آن بیش از هفتاد و پنج هزار انسان کشته شدند.
و هنوز مردم این شهرها از آثار این دو بمب اتمی تا به امروز رنج می برند.
سپس حمله به ویتنام و تقسیم آن به دو قسمت شمالی و جنوبی میان خود و همپیمانش در جنگ جهانی دوم یعنی فرانسه.
و البته تأیید و حمایت آمریکا را در طی این سالیان از دست پرورده اش اسرائیل “ هامان “ و جنایتهای وحشیانه او در حق مسلمین در فلسطین و لبنان همانند جنایت دیر یاسین و جنایت صبرا و شاتیلا و جنایت قبیة و جنایت اردوگاه جنین و بسیاری جنایتهای دیگر را فراموش نمی کنیم.
و هنوز زنجیره جنایتها و کشتار های یهودیت تا به امروز ادامه دارد، کشتار مسلمین که امروزه در غزه و در الخلیل در جریان است جلوی چشم و گوش تمام جهانیان آنجام می شود و از هیچ کسی پوشیده نیست و لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظیم.
سپس آمریکا و همپیمانان عرب و عجم او، نیروهایشان را متحد کرده و امت اسلام را هدف اصلی شان قرار دادند و شمشیرهایشان را به سوی گردن امت اسلام نشانه رفته و نیزه هایشان را در پشت آن فرو کردند:
در سال ۱۴۰۹ هجری آمریکا اقدام به اشغال جزیرة العرب کرد و این به دنبال حمله ارتش بعثی صدام به کویت بود و البته بعد از اینکه دوستان آمریکا یعنی حکام آل سلول[آل سعود] و خادمانشان یعنی هیئت کبار عملاء[علماء!!] به این اقدام به بهانه “ جواز استعانت از کفار علیه کافر “ مشروعیّت بخشیدند!!! در حالی که همین آقایان-یعنی علما!!- قبلا در مورد استعانت مسلمان از کافر در اموری که بسیار ساده تر از این مسئله بود مثلاً استئجار کافر توسط مسلمان برای کار در فروشگاه های تجاری، فتوای حرمت می دادند.
حال قطره ای از دریای “ تغییر و تبدیل فتاوا به وفق مراد سلاطین “ را ببینید: ابن باز در “ نقد قومیّت عربی در پرتو اسلام و واقعیت “ می گوید: «برای مسلمین جایز نیست که با کافران موالات داشته باشند و یا از آنها علیه دشمنانشان یاری و استعانت جویند چون آنها دشمن هستند و از مکر و نیرنگشان نباید ایمن بود و الله دوستی و موالاتشان را حرام کرده است و از همراز گرفتن آنها نهی نموده و درباره کسی که با آنها دوستی کند حکم نموده که او جزو آنان به شمار است و خبر داده که همگی شان از ظالمین هستند… و در صحیح مسلم از عائشة رضی الله عنها روایت است که گفت:
«رسول الله صلی الله علیه وسلم به سوی بدر حرکت کرد و هنگامی که در حرة الوبرة بود مردی به نزد او آمد که به جرأت و شجاعت مشهور بود، اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم وقتی او را دیدند خوشحال شدند، هنگامی که به پیامبرصلی الله علیه وسلم رسید به ایشان گفت: آمده ام تا با تو بیایم و همراهت از غنیمت بهره مند شوم، رسول الله صلی الله علیه وسلم به او فرمود: “ أتؤمن بالله و رسوله؟ “ : (آیا به الله و رسولش ایمان داری؟)، او گفت: نه، پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: “ فارجع فلن استعین بمشرک “ : (برگرد: من از مشرک کمک نمی گیرم). عائشه رضی الله عنها گفت: سپس پیامبر صلی الله علیه وسلم به راه افتاد تا اینکه وقتی نزدیک محل درخت بودیم آن مرد دوباره نزدش آمد و همان سخنش را تکرار کرد و پیامبر صلی الله علیه وسلم همانند بار اول از او سؤال کرد و او در جواب گفت: نه، رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: “ فارجع فلن استعین بمشرک “ (برگرد، من از مشرک یاری نمی جویم). عائشه گفت: سپس آن مرد برگشت و بار دیگر در منطقه “ البیراء “ نزد پیامبرصلی الله علیه وسلم آمد و پیامبرصلی الله علیه وسلم با دیگر از او سؤال کرد: “ أتؤمن بالله و رسوله؟ “ : (آیا به الله و رسولش ایمان می آوری؟)، آن مرد گفت: بله، رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: پس راه بیفت».
این حدیث گرانقدر، انسان را به ترک استعانت از مشرکین (سکولاریستها) ارشاد می کند و دلالت دارد بر اینکه برای مسلمین جایز نیست که غیر خودی را وارد لشکرشان کنند…چون کافر، دشمن است و نباید از او ایمن بود و تا اینکه دشمنان الله بدانند که مسلمین در صورتی که به الله توکل کرده و با خدایشان صادق باشند بدانان نیاز ندارند چون پیروزی و نصرت به دست اوست نه دست کسی دیگر و الله مؤمنان را به نصرت وعده داده هرچند که تعداد و امکاناتشان اندک باشد همانطور که در آیات مذکور گذشت و همانطور که برای اهل اسلام در صدر اسلام رخ داد….پس ای مؤمن! بنگر به کتاب خدایت و سنت پیامبرت علیه الصلاة و السلام که چگونه با دوستی و موالات کفار و استعانت و کمک گرفتن از آنها و محرم راز گرفتنشان مبارزه کرده اند و الله سبحانه و تعالی به مصالح بندگانش داناتر و به خودشان از خودشان مهربانتر است و اگر در دوستی کردن با کفار و یاری گرفتن از آنان مصلحت راجحی وجود داشت الله تعالی آن را اجازه می داد و آن را برای بندگانش جایز می نمود اما از آنجایی که الله تعالی می داند که در این کار مفسده کبری و عواقب وخیمی است از آن نهی کرده و انجام دهنده اش را مذمّت نموده است…همین آیات برای هشدار در مورد اطاعت ار کفار و استعانت از آنان و دور کردن مسلمین از آنان و روشن نمودن عواقب این امور کافی می باشد».(به نقل از کتاب “ مفتی آل سعود عبدالعزیز بن باز “ ص۱۲].
اما این تحریم قطعی در مسئله استعانت از کفار به سرعت تغییر کرد البته نه اینکه به مباح تغییر کرد بلکه به واجبی شرعی تبدیل شد که تأخیر در عمل به موجب آن جایز نیست!!! و این زمانی بود که ولی الخمر! در اینباره دستور صادر کرد و در نتیجه ابن باز به سرعت برای تحریف دین اقدام کرد و در یک چشم بهم زدن حرام حلال و حلال حرام شد- اللهم یا مقلب القلوب ثبت قلوبنا علی دینک-.او در یک سخنرانی فوری به دنبال اشغال کویت توسط حاکم عراق گفت: «دولت در این وضعیت مجبور شده است که از برخی دولتهای کافر علیه این ظالم طغیانگر کمک بگیرد چون او خطر بزرگی است و او حامیان دیگری دارد که اگر پیروز شود ظهور پیدا خواهند کرد و شرّشان زیاد خواهد بود، بدین خاطر حکومت سعودی و بقیه دول خلیج چنین نظر دارند که باید دولت نیرومندی باشد که جلوی این دشمن را بگیرد … و هیئت کبار علما وقتی در این باره تأمل کرده و آن را بررسی نمودند و وضعیت را درک کردند بیان نمودند که این امر جایز است و واجب است که آنچه موجب دفع ضرر است استعمال شود و تأخیر در این باره جایز نیست بلکه فوراً واجب است که آنچه ضرر را دفع میکند به کار گرفته شود..حتی اگر این کار با استعانت از گروهی از مشرکین (سکولاریستها) برای جلوگیری از تجاوز و از بین بردن ظلم صورت گیرد و آنها نیز برای همین آمده اند و برای اشغال کشور یا تصرف آن نیامده اند بلکه برای جلوگیری از تجاوز و از بین بردن ظلم آمده اند و بعد از این کار به بلادشان باز خواهند گشت… و آنها قصد ندارند بیگناهان یا افراد غیرنظامی را عمداً بکشند بلکه فقط قصد کشتن ظالمان تجاوزگر و نقش بر آب کردن نقشه ها و توطئه ها و نابود کردن طرق امدادی و نابودی نیرویشان در جنگ را دارند».(به نقل از کتاب مفتی آل سعود عبدالعزیز بن باز/ص۱۲).
ابن باز جای دیگری می گوید: «در رابطه با مسئله استعانت از غیرمسلمین، حکمش نزد اهل علم معروف است و دلایل زیادی در این باره هست و رأی درست همان است که هیئت کبار علما در عربستان سعودی مقرر کرده اند که : استعانت از غیر مسلمین در ضرورت به منظور عقب راندن دشمن متجاوز و نابود کردن آن و حمایت کشور از شرّش جایز است، وقتی نیروهای مسلمان برای عقب راندن دشمن کافی نباشد استعانت از کسانی که گمان می رود که آنها کمک خواهند کرد و برای جلوگیری از تجاوز دشمن مساعدت خواهند کرد جایز است و فرقی نمی کند که کسی که از او استعانت می شود یهودی باشد یا نصرانی یا بت پرست و یا ….در صورتی که دولت اسلامی معتقد باشد که این گروه کافر توانایی داشته و برای جلوگیری از تجاوز دشن مشترک مساعدت خواهند کرد جایز است».( به نقل از کتاب مفتی آل سعود عبدالعزیز بن باز/ص۱۳)
خواننده محترم! این سخن ابن باز را ملاحظه کن: « بدین خاطر حکومت سعودی و بقیه دول خلیج چنین نظر دارند که باید دولت نیرومندی باشد که جلوی این دشمن را بگیرد». به الله سوگند بدبخت و خسران زده است امّتی که اهل رأی و بصیرت در آن حکام آل سلول و حکام دول خلیج باشند و آنچه که آنها در رابطه با امور امّت اظهار نظر کنند در نزد علمایش جایز و بلکه واجب باشد!!! حسبنا الله و نعم الوکیل.
یری الجبناء أن العجز عقل و تلک خدیعة الطبع اللئیم
و کل شجاعة فی المرء تغنی و لا مثل الشجاعة فی الحکیم
و کم من عائب قولا صحیحا و آفته من الفهم السقیم
ترجمه: بزدلان عجز و ناتوانی را عقل و خرد می پندارند و این نیرنگ طبع انسان پست است. هر شجاعتی که در انسان باشد مانند شجاعت در انسان حکیم نیست و چه بسیار کسانی که قول صحیحی را مذّمت می کند و علت این کار فهم ناقص خود اوست.
امام احمد در مسندش از ابوهریره رضی الله عنه روایت می کند که او گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:
“ ستأتي على الناس سنون خداعة يصدق فيها الكاذب ويكذب فيها الصادق ويؤتمن فيها الخائن ويخون فيها الأمين وينطق فيها الرويبضة “ : در آینده نزدیک سالهای فریبی به سراغ مردم خواهد آمد که دروغگو در آن دوران تصدیق شده و صادق تکذیب می شود و خائن امین شمرده شده و امین خائن به حساب می آید و “ رویبضه “ در آن دوران سخن می گویند و در صدر امور قرار می گیرند.از رسول الله صلی الله علیه وسلم سؤال شد که “ رویبضه “ چه کسانی هستند؟، فرمودند: “ السفیه یتکلم فی أمر العامة “ : نادان که در امور کلان اظهار نظر می کند.
و عبدالرزاق در مصنف خود از طریق عبدالله بن دینار چنین روایت می کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: “ و تنطق الرویبضة فی أمر العامة “ : (رویبضه در امور کلان و مسائل بزرگ اظهار نظر می کنند) از ایشان سؤال شد که : رویبضه چه کسانی هستند ای رسول خدا!، فرمودند: “ سفلة الناس “ : (فرومایگان مردم).
بر خردمند، سفاهت و نادانی اولیاء امر بن باز و بی خردی و فرومایگی و فسقشان پوشیده نیست چه برسد به کفر وارتدادشان و نیز حرص آنان به صدارت و ریاست در این پست و مقامات بی ارزش پنهان نیست.
و ای کاش آنها که در یک چشم بهم زدن این چنین فتوایشان را تغییر دادند و با جمهور سلف در تحریم استعانت از کفار مخالفت کردند، ای کاش به ضوابط و شروط قائلان به جواز ملتزم می ماندند، شرایطی چون : کافری که از او کمک گرفته می شود تحت سلطه و امر مسلمین باشد و ملتزم به اوامر و نواهی و دستورات مسلمین باشند نه اینکه زمام امور را در دست خود بگیرد و خود فرمانده و دستور دهنده و آمر و ناهی باشد و فرمان معکره نبرد در دست او باشد و نه اینکه سربازان “ دولت اسلامی!!! “ – به قول ابن باز- نگهبان و سربازش باشند و نیز شروط دیگری چون: به کار گرفتن تمام تلاش در جستجوی مسلمانانی که این کار را انجام دهند.
لازم به ذکر است که شیخ المجاهدین و نور چشم موحدین ؛شیخ اسامه بن لادن حفظه الله ، به حکام دولت سعودی پیشنهاد داده بود که ایشان و همراهان شیرمرد شجاعشان جلوی صدام را و ارتش ستمگرش را بگیرند اما این پیشنهاد جز جواب رد جواب دیگری نداشت و رد این پیشنهاد علتی نداشت جز اینکه هدف کسانی که آمریکا را به یاری خواستند فقط عقب راندن صدام نبود بلکه هدفشان جای دادن خدایشان آمریکا “ فرعون عصر “ در بلاد مسلمین بود تا در آن به فساد بپردازند و اهل این بلاد را ذلیل و خوار کرده به بردگی بکشند، بلکه این علما ضوابط قائلین به جواز را خرد کرده و به دیوار کوبیدند تا پیرو راه احبار و رهبان و حاملان الاغ وار کتب و سگهای هار باشند و قدم به قدم به دنبال این اسوه هایشان رفته باشند و به این ترتیب کلام الله تعالی را تحریف کرده و حقائق دین را کتمان نموده و نصوص کتاب و سنت را چنان پیچیدند تا با هوا و هوس ولی امر های طاغوتیشان موافق آید، همان طواغیتی که پیشانیشان را در مقابل فرعون زمان؛ آمریکا به خاک مالیده و با ذلت و خواری نزد او سر خم کردند و آن را به جای الله و رسولش و مؤمنین به دوستی و سرپرستی گرفتند و خون و ناموس و ثروات امت را به پیش پایش ریختند تا شاید موجب نزدیکی آنها به خدایانشان شوند:
﴿ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أُولَئِكَ يُعْرَضُونَ عَلَى رَبِّهِمْ وَيَقُولُ الأَشْهَادُ هَؤُلاءِ الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى رَبِّهِمْ أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُمْ بِالآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ أُولَئِكَ لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزِينَ فِي الأَرْضِ وَمَا كَانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ يُضَاعَفُ لَهُمُ الْعَذَابُ مَا كَانُوا يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ وَمَا كَانُوا يُبْصِرُونَ أُولَئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُمْ مََا كَانُوا يَفْتَرُونَ لا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الآخِرَةِ هُمُ الأَخْسَرُونَ ﴾ : چه كسي ستمگرتر از كسي است كه به خدا دروغ بندد ؟ ! ( كساني كه به خدا دروغ ميبندند و چيزهائي را بدو نسبت ميدهند كه از او نيست، در قيامت به گونه خاصّي ) آنان به پروردگارشان عرضه ميگردند ( و در دادگاه عدل الهي بهسان ميشوند ) و گواهان ( حاضر در آنجا، اعم از پيغمبران و فرشتگان و غيره بر آنان گواهي ميدهند و ) ميگويند : اينان بر پروردگار خود دروغ بستهاند ( و لذا زشتترين گناه و رسواكنندهترين ستم را مرتكب شدهاند ) . هان ! نفرين خدا بر ستمگران باد ! . آن ستمكاراني كه ( مردمان را ) از راه خدا باز ميداشتند، و ( بر راستاي خداشناسي سدها و مانعها ايجاد ميكردند، و در دلهاي مردمان شكّها و گمانها ميانداختند تا آنان را منحرف سازند و بديشان ) راه خدا را كج و نادرست نشان دهند، و آناني كه به آخرت كفر ميورزيدند ( و به جهان ديگر ايمان نداشتند ) . ( اين كافران ) چنان نيستند كه آنان بتوانند ( خدا را از عذاب رساندن به خود ) در دنيا ناتوان و درمانده سازند ( و از قلمرو قدرت او خارج شوند . اگر خدا بخواهد ايشان را گرفتار عذاب و بلائي كند ) آنان بجز خدا ياور و فريادرسي ندارند ( كه ايشان را از عذاب و بلاي آسماني برهاند . در آخرت هم به سبب عصيان و طغيانشان ) عذابشان چندين برابر ميگردد ( و پيوسته افزونتر و افزونتر ميشود . چرا كه در دنيا ) آنان نميتوانستند ( نشانههاي خداشناسيِ پخش در آفاق و انفس را ) ببينند . آنان كسانيند كه خويشتن را زيانبار ميكنند و هستي خود را ميبازند، و معبودهائي را كه به دروغ به هم ميبافند و ميسازند، گم و ناپديد ميگردند ( و دروغگوئيها و ياوهسرائيهايشان از بين ميرود و بيفائده و بيسود ميشود ) . مسلّماً آنان زيانبارترين ( مردمان ) هستند ( چرا كه سعادت خود را باختهاند، و باقي را به فاني، و نعمت را به نقمت، و جنّان را به نيران دادهاند ) . (هود: ۱۸-۲۲)
این سفیهان از سنن کونی و قدری الهی غافل شدند، سنّت های الهی که قابل تبدیل و تغییر نیست هر چند که نیرنگ مکاران و نیروی سرکشان کینه توز، زیاد و شدید باشد:
﴿… وَلا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلاَّ بِأَهْلِهِ فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ سُنَّتَ الأَوَّلِينَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلاً وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلاً أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَكَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِنْ شَيْءٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلا فِي الأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ عَلِيمًا قَدِيرًا ﴾: و حيلهگريهاي زشت جز دامنگير حيلهگران نميگردد . آيا آنان انتظار دارند سرنوشتي جز سرنوشت پيشينيان را داشته باشند ؟ ! هرگز دگرگوني و تبديلي در شيوه رفتار خدا ( در معامله با ملّتها ) نخواهي يافت، و هرگز نخواهي ديد كه روش خدا تغيير مسير و جهت دهد . آيا در زمين به گشت و گذار نميپردازند تا ببينند فرجام كار پيشينيان به كجا كشيده است، در حالي كه آنان از اينان قدرت و قوت بيشتري داشتهاند ؟ هيچ چيزي چه در آسمآنها و چه در زمين خدا را درمانده و ناتوان نخواهد كرد . چرا كه او بسيار فرزانه و خيلي قدرتمند است . (فاطر: ۴۳-۴۴)
وقتی فرعون شروع به ذبح فرزندان بنی اسرائیل کرد و زنانشان را به خدمت گرفت و در زمین به فساد پرداخت چنانکه الله تعالی می فرماید:
﴿ إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ﴾ : فرعون در سرزمين ( مصر، شروع به ) استكبار و سلطهگري كرد، و ( در ميان ) مردمان آنجا ( تفرّقه انداخت و آنان ) را به گروهها و دستههاي مختلفي تبديل نمود . ( هر گروهي و دستهاي به دفاع از افراد خود و جنگ و دشمني با سايرين ميپرداخت . فرعون مخصوصاً مردمان مصر را به دو گروه مشخّص قبطيان و سبطيان تقسيم كرد، و ) گروهي از ايشان را ( كه سبطيان يعني بنياسرائيل بودند، در برابر قبطيان ) ضعيف و ناتوان ميكرد . پسرانشان را سر ميبريد و دخترانشان را ( براي خدمتگذاري ) زنده نگاه ميداشت . او مسلّماً از زمره تباهكاران ( و جنايتكاران تاريخ ) بود . (قصص: ۴)
و بعد از آنکه در سرکشی به جایی رسید که ادعای الوهیت و خدایی کرد، الله تعالی موسی و برادرش هارون علیهما السلام را به سویش برانگیخت تا او را تذکر دهند که او بنده ای از بندگان الله است و هر اندازه در سرکشی و گردن کشی بتازد نمی تواند در مقابل الله بایستد و عذاب خدا به او نزدیکتر از آنست که گمانش را ببرد، همانطور که الله تعالی می فرماید:
﴿ اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى ﴾: به سوي فرعون برويد كه سركشي كرده است ( و در كفر و طغيان از حدّ گذشته است ) . (طه: ۴۳)
و می فرماید: ﴿ ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَى وَأَخَاهُ هَارُونَ بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِينٍ . إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْماً عَالِينَ . فَقَالُوا أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنَا وَقَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُونَ ﴾: سپس موسي و برادرش هارون را همراه با معجزات و براهين ( دالّ بر صدق رسالتشان ) و حجّت واضحي كه بيانگر ( اثبات پيغمبري آنان ) باشد روانه كرديم . به سوي فرعون و فرعونيان، ولي آنان ( خود را بالاتر از اين دانستند كه دعوت ايشان را بپذيرند و ) تكبّر ورزيدند، و ايشان اصولاً مردمان سلطهطلب و خود بزرگبين بودند . ( فرعون و فرعونيان ) گفتند : آيا به دو انسان همچون خودمان ايمان بياوريم ( و پيغمبرشان بدانيم ) و حال اين كه قوم آن دو ( يعني بنياسرائيل ) پرستندگان و خدمتگذاران ما بوده و هستند ؟ ! (مؤمنون: ۴۵-۴۷)
و هنگامی که فرعون و اشراف قومش تکبر ورزیدند و نپذیرفتند که مختارانه بنده الله واحد و قهار شوند- گفتم مختارانه چون همه اهل آسمانها و زمین جبراً بنده الله هستند همانطور که الله تعالی می فرماید: ﴿ إِن كُلُّ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَنِ عَبْداً ﴾: تمام كساني كه در آسمانها و زمين هستند، بنده خداوند مهربان ( و فرمانبردار يزدان ) ميباشند . (مریم: ۹۳) -، وقتی عبودیّت مختارانه برای الله را نپذیرفتند و فرعون پافشاری نمود که معبودی به جای الله باشد{ فَحَشَرَ فَنَادَى . فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى : آن گاه ( جادوگران را ) گرد آورد و ( مردمان را ) دعوت كرد . و گفت : من والاترين معبود شما هستم ! }(نازعات: ۲۳-۲۴)… در آن هنگام الله تعالی او را به سوی نابودی کشاند تا او و سربازانش از جایی که گمانش را نمی بردند هلاک شوند و چنان عذاب و غضب الله تعالی آنها را گرفت که به خیالشان خطور نمی کرد.
الله سبحانه و تعالی این حوادث را چنین حکایت می کند:
﴿ فَلَمَّا جَاءهُم مُّوسَى بِآيَاتِنَا بَيِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّفْتَرًى وَمَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ . وَقَالَ مُوسَى رَبِّي أَعْلَمُ بِمَن جَاء بِالْهُدَى مِنْ عِندِهِ وَمَن تَكُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ . وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَل لِّي صَرْحاً لَّعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِينَ . وَاسْتَكْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنَا لَا يُرْجَعُونَ . فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ . وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنصَرُونَ . وَأَتْبَعْنَاهُمْ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ هُم مِّنَ الْمَقْبُوحِينَ ﴾ : هنگامي كه موسي با آيات روشن و دلائل قاطع ما به سراغ آنان رفت ( و خويشتن را معرّفي كرد و فرمان خدا و معجزههاي يد بيضاء و قلب عصا را بديشان نمود ) گفتند : اين چيزي جز جادوي دروغ و به هم بافتهاي نيست ( و سخن خود را به دروغ فرموده خدا مينامي ) و ما نشنيدهايم چنين چيزي در ميان نياكان ما بوده باشد ( و كسي تا حال خدا را يكي معرّفي و ادّعاي توحيد كرده باشد ) . موسي گفت : ( آنچه ميگويم حقيقت و هدايت است و جادو نيست و ) پروردگار من بهتر ميداند كه چه كساني هدايت را از سوي او ( براي مردم ) آوردهاند و چه كساني سراي آخرت از آن ايشان است . بيگمان ستمكاران رستگار نميگردند ( و به عذاب خدا گرفتار ميآيند و از دست مجازات خدا نجات پيدا نميكنند ) . فرعون گفت : اي سران و بزرگان قوم ! من خدائي جز خودم براي شما سراغ ندارم . ( امّا محض احتياط و تحقيق بيشتر ) اي هامان ! آتشي بر گِل بيفروز ( و از خشتها آجرهاي محكم بساز ) و براي من كاخ بزرگي بساز . شايد من خداي موسي را از بالا ببينم، هر چند كه من يقين دارم كه موسي از زمره دروغگويان است . فرعون و سپاهيانش به ناحق در سرزمين ( مصر ) تكبّر ورزيدند و گمان بردند كه ( پس از مرگ زنده نميگردند و ) به سوي ما برگردانده نميشوند . پس ما او و سپاهيانش را ( به سوي دريا كشانديم و آنان را ) گرفتيم و به دريايشان انداختيم ( و نابودشان ساختيم ) . بنگر كه عاقبت كار ستمگران چگونه شد ؟ ( اين، سرنوشت ستمكاران در همه دوران است ؛ نه ويژه فرعون و فرعونيان ) . و ما آنان را سردستگان و پيشواياني كرديم كه مردمان را به سوي دوزخ ميخواندند و روز قيامت ( از سوي كسي ) ياري نميگردند ( و ايشان و دنباله روانشان از آتش دوزخ رهائي ندارند ) . در همين جهان در عقبشان نفرين فرستاديم و در روز قيامت هم ( زشت سيرتان اين جهان ) از زمره زشت صورتان ( آن جهان ) خواهند بود . (قصص: ۳۶-۴۲)
و این چیزی است که به اذن خداوند عزیز و حکیم، سرنوشت آمریکا “ فرعون زمان “ و اوتاد و جنودش بدان خواهد انجامید چرا که حتی یک بند انگشت از روش فرعون و فرعونیان فاصله نگرفته اند{ أَتَوَاصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ : مگر همديگر را ( به گفتن چنين سخني ) سفارش كردهاند ؟ ! نه، بلكه آنان مردمان طغيانگريند. }(ذاریات: ۵۳)، هنگامی که آمریکا در زمین به فساد پرداخت و به تمام جهان بدون کوچکترین تردّد و شرم گفت: { أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى : من والاترين معبود شما هستم !}(نازعات: ۲۴) و با صدای بلند فریاد کشید که : من پلیس جهان هستم، من نظم نوین جهانی هستم، من قدرت شکست ناپذیرم، من دارنده ارتش عظیمی هستم که هرگز شکست نمی خورد…. و او و هامان و لشکریانشان فرزندان مستضعفین را به طور عام و مسلمانان مستضعف را به طور خاص در همه جای زمین سر بریدند و زنانشان را به خدمت گرفتند…..
در این هنگام، برای مقابله با سرکشی و گردن کشی و طغیانشان گروهی از مردان به پا خاستند که قلوبشان هیچ کسی را بزرگ نمی دانست جز الله و از هیچ قدرتمندی نمی ترسیدند جز جبار آسمانها و زمین، کسانی که به مال و منال نمی نازیدند و به مقام و منصب افتخار نمی کردند و چگونه به مال بنازند در حالیکه الله تعالی آنها را با لا اله الا الله عزیز کرده و چگونه به مقام و منصب افتخار کنند در حالیکه الله واحد و لاشریک آنها را به عبودیت و بندگی خود مفتخر کرده است، آنها مردانی هستند که دارنده سلاح مادی مهمی نیستند و افراد و نیرو و امکانات زیادی ندارند جز سلاح ویرانگر موحدین یعنی لا اله الا الله، سلاحی که اهل کفر و یاران و همکاران و شیاطین انسی و جنی عاجز مانده اند که سلاحی ضد آن تولید کنند و یا سپری داشته باشند که از خطر آن در پشت این سپر پنهان شوند.
آنها مردانی هستند متقی، پاک و پنهان که بسیاری از مردم آنها را نمی شناسند و سوگند به الله این چیزی نیست که بدانان ضرر رساند یا آنان را غمگین نماید و برایشان همین کافیست که آن کسی آنها را بشناسد که آنها جنگیده اند تا دین او برترین و والاترین و دوستانش باعزت ترین شوند.
این جوانانی که الله تعالی قلوبشان را محکم و با عزیمت و پر اراده کرده بود{ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَن نَّدْعُوَ مِن دُونِهِ إِلَهاً : آن گاه كه بپا خاستند و گفتند : پروردگار ما، پروردگار آسمآنها و زمين است . ما هرگز غير از او معبودي را نميپرستيم .}(کهف: ۱۴)، تخت فرعون عصر؛ آمریکا را در قلب کشورش کوبیدند و با عقیده ثابت و ایمان راسخ و یقین و توکلشان بر الله از مرزها و سدها و موانعشان گذشتند به طوریکه دشمن الله ؛ آمریکا را به خشم آوردند و احساساتش را تحریک کردند دقیقا همانطور که موسی علیه الصلاة و السلام و مؤمنان همراه ایشان جد آمریکا یعنی فرعون را به خشم آورده بودند، الله تعالی می فرماید:
﴿ فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ . إِنَّ هَؤُلَاء لَشِرْذِمَةٌ قَلِيلُونَ . وَإِنَّهُمْ لَنَا لَغَائِظُونَ . وَإِنَّا لَجَمِيعٌ حَاذِرُونَ ﴾ : پس فرعون ( مأموراني ) به شهرها فرستاد تا ( نيرو ) جمع كنند ( و جلو ايشان را بگيرند ) . ( فرعون به مأموران دستور داد و گفت : به اهالي شهرها بگوئيد : ) اينها ( كه قصد فرار و تجمع و تقويت در جاي ديگري را دارند ) گروه اندك و ناچيزي هستند ( و ما با نخستين تاخت ايشان را گرفتار و به شكنجه و آزار ميرسانيم ) . آنان ما را بر سر خشم ميآورند . ( البتّه جاي هيچ گونه نگراني نيست، و ليكن ) ما گروهي هستيم محتاط ( و بيدار و دورانديش ) . (شعراء: ۵۳-۵۶)
و آتشفشان کینه پنهانشان منفجر گشت و الله تعالی آنچه را که در اعماق سینه شان پنهان کرده بودند بر زبانشان جاری کرد و با وضوح تمام اعلان کردند که این جنگ، جنگ صلیبی سوزاننده و کینه توزانه ای است علیه کسانی که حاضر به سرخم کردن جلوی عظمت آن نشده و در مقابل طغیانش رکوع و سجود ننموده اند و روح عزتمندشان حاضر به پذیرش هیچ چیز نشده جز اینکه بنده خداوند یکتای قهار شوند. ( اما این کذابان دروغ گفتند ، چون این جنگ جنگی صلیبی نیست بلکه جنگ سکولاریستها (مشرکین) است بر علیه مومنین شریعت گرا و جنگی است که قرنها قبل با نصرانی ها انجام شده و خاتمه یافته بود و نزدیک به یک قرن و نیم است بر علیه مسلمین شروع شده است. پس جنگ جنگی سکولاریستی است نه جنگی صلیبی)
و از آنجایی که امکانات مجاهدین اندک بود و نیروی مادیشان ضعیف بود و تعداد و ابزارآلاتشان کم بود برای همین این مردان در نظر آمریکا و غلامانشان کمتر از آن بودند که به ذهنشان خطور کند که سرانجام و نهایت او و همراهان و دوستان و حامیانش به دست آنها رقم خورد و زبان حال این طاغوتیان همان سخنی را به زبان می آورد که جدشان فرعون درباره پیامبر الله موسی علیه الصلاة و السلام و مؤمنان همراهش می گفت، همانطور که الله تعالی در کتابش می فرماید:
﴿ وَنَادَى فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قَالَ يَا قَوْمِ أَلَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَهَذِهِ الْآنهارُ تَجْرِي مِن تَحْتِي أَفَلَا تُبْصِرُونَ . أَمْ أَنَا خَيْرٌ مِّنْ هَذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَلَا يَكَادُ يُبِينُ . فَلَوْلَا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِّن ذَهَبٍ أَوْ جَاء مَعَهُ الْمَلَائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ . فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْماً فَاسِقِينَ . فَلَمَّا آسَفُونَا انتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ . فَجَعَلْنَاهُمْ سَلَفاً وَمَثَلاً لِلْآخِرِينَ﴾ : فرعون در ميان قوم خود ندا درداد و گفت : اي قوم من ! آيا حكومت و مملكت مصر، و اين رودبارهائي كه در زير ( كاخها و قصرهاي ) من روانند، از آن من نيست ؟ مگر ( ضعف موسي و شكوه مرا ) نميبينيد ؟ اصلاً من برترم از اين مردي كه حقير و ضعيف ( و از خانواده پائين و از طبقه پستي ) است و هرگز نميتواند گويا سخن بگويد و مراد خويش را روشن بيان دارد . ( اگر راست ميگويد كه پيغمبر خدا و داراي مقام والا است ) پس چرا دستبندهاي زرين بدو داده نشده است ( تا دستبندها نشانه عظمت و رياست او باشد ؟ ) و يا چرا فرشتگان همراه او نيامدهاند ( تا صداقت گفتار و ادّعاي رسالت او را تأييد كنند و براي پيروزي او بكوشند و بجنگند ؟ ) . فرعون ( براي ادامه خودكامگي خود ) قوم خويش را فرومايه و ناآگاه بارآورد ( و آنان را در سطح پائيني از فرهنگ و رشد فكري نگاه داشت ) و ايشان هم از او فرمانبرداري و پيروي كردند . آنان قومي فاسق ( و خارج از اطاعت فرمان خدا و حكم عقل ) بودند . هنگامي كه ما را ( با افراط در فساد و استمرار در طغيان ) بر سر خشم آوردند، از آنان انتقام گرفتيم و به كيفرشان رسانديم و همه را ( در رودخانه درياگون نيل ) غرق كرديم . ما آنان را پيشگاماني ( در كفر و زندقه ) و پيشينياني ( براي كفّار و فسقه )، و مثالي عبرتانگيز و سرگذشتي پندآميز براي ديگران ساختهايم . ( زخرف: ۵۱-۵۶)
آمریکا در مشرق و مغرب زمین ندا سر داد و گفت: آیا پادشاهی جهان از آن من نیست، آیا من بهتر نیستم از اینانی که حقیر و ضعیفند و توانایی بیان مراد خویش را ندارند، آمریکا غلامان و مزدورانش را فرومایه و پست ساخت و آنها ندایش را لبیک گفته و اراذل و اوباش عرب و عجم اطاعتش کردند، { وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَى : ( بدين منوال ) فرعون قوم خود را گمراه ساخت و ( به بيراهه كشاند، و ايشان را به راه راست ) هدايت ننمود . }(طه: ۷۹) سپس به همراه سگانش به امارت اسلامی افغانستان یورش بردند و با بمباران هایی ویرانگر آنرا ویران کرد، الله تعالی چنین مقدر کرد که در ابتدای حمله آمریکا با مقاومت و مقابله زیادی از سوی مسلمین مواجه نشود و این باعث شد که غرور و تکبر او را فریب داده و به حمله خود به بلاد مسلمین ادامه دهد و هدف دومش عراق-سرزمین خلافت- بود و گمان کرد و بلکه یقین داشت که این جنگ بیشتر به یک گردش تفریحی شبیه خواهد بود و به سربازانش چنین القا کرد که آنها به سفری می روند که بیشتر به سفر توریستی شبیه است و مردم عراق با گل و شکوفه منتظر استقبال از آنان هستند، الله تعالی می فرماید:
﴿ وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لاَ يَعْلَمُونَ . وَأُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ ﴾: كساني كه آيات ( قرآني و نشانههاي جهاني ) ما را تكذيب ميدارند، كمكم گرفتار و ( به عذاب خود ) دچارشان ميسازيم، از راهي و به گونهاي كه نميدانند . و به آنان مهلت ميدهم ( و در عقوبت ايشان شتاب نميورزم و در گمراهي رهايشان ميسازم ) . بيگمان طرح و نقشه من سخت استوار است ( و دائماً ايشان را ميپايد و نابودشان مينمايد ) . (اعراف: ۱۸۲-۱۸۳)
و الله عز و جل می فرماید: ﴿ وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ . وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِي فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا كَانُوا يَحْذَرُونَ ﴾ : ما ميخواستيم كه به ضعيفان و ناتوانان تفضّل نمائيم و ايشان را پيشوايان و وارثان ( حكومت و قدرت ) سازيم . و ايشان را در سرزمين مستقرّ گردانيم و سلطه و حكومتشان دهيم، و بر دست مستضعفان، به فرعون و هامان و لشكريانشان چيزي را بنمايانيم كه از آن در هراس بودند . (قصص: ۵-۶)
به این ترتیب الله سبحانه و تعالی آنها را با همه غرور و تکبر و طغیانشان به سوی بلاد بین النهرین کشاند، جایی که شیرانی از سلاله خالد و مثنی در کمینشان بودندکه آنها را شیرانی درنده و دلیر و جسوری رهبری می کرد، الله تعالی آنها را در والاترین درجات قبول کند و امت را بعد از آنها مادرانی عطا کند که امثال آنها را به دنیا آورند، سوگند به کسی که جانم در دست اوست گمان نمی کنم که فقدان احدی در این زمان برای امت اسلام همانند فقدان این شیران زیانبار بوده باشد»
لعمرک ما الرزیة فقد مال ولا شاة تموت و لا بعیر
و لکن الرزیة فقد فذ یموت بفقده خلق کثیر
ترجمه: حقّا که خسارت، فقدان مال و مردن میش و شتر نیست، بلکه خسارت فقدان پهلوانی است که با از دست رفتن او خلق زیادی بمیرند.
آه…آه…آه به خاطر از دست دادن تو ای شیخ ما! امّت چه حسرت تلخی به خاطر فقدان تو به جان خرید، قسم به الله قلب محزون است و چشم گریان و ما به خاطر فراق تو غمگین هستیم اما سخنی نمی گوییم جز آنچه که خدایمان را راضی کند: { إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ : ما از آنِ خدائيم و به سوي او بازميگرديم .}
غرب النجوم فغرن دون همومه و طلعن حین طلعن دون مناله
ترجمه: ستارگان غروب می کنند و همّت او آن سوی غروبگاه شان است و ستارگان از مشرقشان طلوع می کنند و ستارگان پایینتر از جایگاهی هستند که او با همّت خود بدان رسیده است(منظور این است که محل طلوع و غروب ستارگان نزدیکتر و قابل دسترستر از جایگاهی است که همّت و اراده او بدانجا رسیده است)
لو لم تکن تجری علی أسیافه مهجاتهم لجرت علی إقباله
ترجمه: اگر دشمنانش حتی با شمشیر او کشته نمی شدند، از نیروی پشتکار و نیکبختی و سعادتش می مردند و شمشیر خوشبختی او آنان را می کشت.
لم یترکوا أثرا علیه من الوغی إلا دمائهم علی سرباله
ترجمه: وقتی او با دشمنان می جنگید، آنان هیچ اثری بر او به جای نگذاشتند جز خونالود شدن پیراهنش به خون آنان.
فلمثله جمع العرمرم نفسه و بمثله انفصمت عری أقتاله
ترجمه: لشکر به خاطر او جمع شده اند و به خاطر او نیروی دشمنانش درهم شکسته می شود.
یا أیها القمر المباهی وجهه لا تکذبن فلست من أشکاله
ترجمه: ای ماه! به دروغ گوش فرا نده چرا که تو در حسن و زیبایی و درخشش همانند او نیستی(یعنی هر کس به تو گفت که تو همانند اویی دروغ گفته است)
و إذا طما البحر المحیط فقل له دع ذا فإلک عاجز عن حاله
ترجمه: هنگامی که دریا از آب پر شد به او بگو این پری را رها کن(این چیزی نیست) چرا که تو در جود و سخا و بخشش نمی توانی همانند او شوی.
وهب الذی ورث الجدود و ما رأی أفعالهم لابن بلا أفعاله
ترجمه: همه اموالی و افتخاراتی که از آباء و اجادش به ارث برده بود را بخشید، اموالش را بخشید و مفاخر اجدادش را برای قومش رها کرد بی آنکه بدان افتخار کند چون او افتخار را در افعال خود می بیند و افعال اجدادش را بدون افعال خود که بر آنها بنا شده باشد را مایه افتخار نمی داند.
حتی إذا فنی التراث سوی العلی قصد العداة من القنا بطواله
ترجمه: مال نابود شد اما برتری و سروری نه!(چون اموال با بخشش تمام می شود اما برتری و آقایی از بین نمی رود هر چند که افتخار بدان را رها کند)، از اموال موروثی چیزی نمانده که دشمنان با نیزه های بلندشان قصد آن را بکنند.
و بأرعن لبس العجاج إلیهم فوق الحدید و جر من أذیاله
ترجمه: با لشکر عظیمی به سوی دشمن رفت و این لشکر روی زره آهنی گرد و خاک پوشیده بود و لشکر زیر گرد و خاک و غبار حرکت می کرد(چون هر چه لشکر بزرگتر باشد گرد وخاکش نیز بیشتر خواهد بود)
فکأنما قذی النهار بنقعه أو غض عنه الطرف من إجلاله
ترجمه: روز تاریک شد گویی که غبار آن چشمش را کور کرد(یعنی گرد و غبار روشنایی روز را پوشاند) یا اینکه روز به خاطر احترام این لشکر چشمش را فرو هشت(منظور از چشم روز: خورشید)(منظور این است که این گرد و غبار نور آفتاب را کم کرده و آن را پوشاند)
الجیش جیشک غیر أنک جیشه فی قلبه و یمینه و شماله
لشکر لشکر توست و هر لشکری به غیر لشکرت در واقع لشکر به حساب نمی آید اما تو خودت لشکر لشکرت هستی چون آنها به وسیله تو نیرو می گیرند و قلب و دو بال لشکر نیرویشان از توست.
ترد الطعان المرعن فرسانه و تنازل الأبطال عن أبطاله
ترجمه: تو برای دفاع از سوارکاران سپاهت می جنگی و زخمهای تلخ بر تو فرود می آیند و با پهلوانان لشکر دشمنت در دفاع از پهلوانان سپاهت می جنگی و زحمت جنگ و رنج زخم را به جایشان به دوش می گیری.
کل یرید رجاله لحیاته یا من یرید حیاته لرجاله
ترجمه: تمام شاهان، مردان جنگی شان را برای این می خواهند که از آن شاه دفاع کرده و در مقابل دشمنانش حمایتش کنند تا او زنده و سالم بماند اما تو می خواهی باقی بمانی تا از مردانت دفاع کنی و از آنان حمایت نمایی(و این نهایت کرم و شجاعت است)
دون الحلاوة فی الزمان مرارة لا تختطی إلا علی أهواله
به شیرینی زندگی نمی توان رسید مگر بعد از چشیدن تلخی آن و از این تلخی نمی توان عبور کرد مگر با سوار شدن به حوادث هولناک.