ترور شیخ رحیم الله حقانی در کابل، ترور منهج صحیح اسلامی توسط نجدیت
به قلم: عبدالرحمن براهویی / سراوان
امروز در مدرسه ی دینی احناف در محله شش درک واقع در منطقه دوم شهر کابل فرقه نجدی دوله (داعش) یکی از افرادش را منفجر کرد که طی آن مولانا شیخ رحیم الله حقانی رئیس این مدرسه و از نزدیکان سراج الدین حقانی به همراه برادر و دو تا از فرزندانش و طلبه ی دیگر قتل عام شدند.
خالد لوگری که خودش را منفجر کرده است با یک پای مصنوعی به شکل یک فقیر به مدت دو ماه به این مدرسه رفت و آمد داشت که امروز داخل پای مصنوعی خودش مواد منفجره را جاساز کرده بود بعد از فراغت درس داخل اتاق شخصی شیخ شده بود و با شیخ گفت و گو میکرد همینکه پای خودش را جلوی آورد منفجر شد.
فرقه نجدی در مجله ی رسمی خود (مجله النبا شماره ۲۵۰) رسما با مرتد نامیدن مخالفین فکری خود فتوای کشتن آنها را صادر می کند و می گوید: ” ما به مسلمانان در سراسر جهان توصیه میکنیم که آزارشان را بر مرتدان افزایش دهند مخصوصا پیشوایان و امامان کفر که در میانشان علمای سوء و حامیان فتنه که دین و آئین الله تعالی را تحریف میکنند”
به دنبال این رسانه ی رسمی فرقه نجدی دوله(داعش) در بیانیه ی خود علت قتل این شخص را اینگونه توضیح می دهد و می گوید: « بدلیل فتواهای تحریک آمیز برای ریختن خون جنگجویان دولت و توصیف کردن انها به ” وهابی” و ” خارجی” شهرت داشت.»
شیخ رحیم الله حقانی یکی از مبارزین و روشنگران بر علیه تفکرات اهل بدعتی چون صوفی های غالی سیفی و بریلوی ها و تفکرات نجدیت و همچنین تفکرات کفری سکولاریستها بود و بر اساس منابع رسمی فرقه نجدی دوله(داعش) علت مرتد نامیدن این عالم علم حدیث و ترور آن این بوده که او گروه نجدی دوله(داعش) را وهابی و جزو خوارج می نامیده . یعنی یکی از مخالفین فکری آنها بوده؛ اما آیا واقعاً این فرقه وهابی و یا دقیقتر نجدی نیستند؟ آیا اگر کسی حتی به ناحق به آنها گفت خوارج یا حتی به فرض محال به آنها گفت کافر، چنین شخصی فوراً مرتد می شود و باید کشته شود؟
اگر کسی به منابع فکری فرقه نجدی دوله(داعش) و فتواهای آنها نگاهی بیندازد به سادگی متوجه خواهد شد که این فرقه مقلد مخلص تفکرات محمد بن عبدالوهاب و علمای نجد است که غیر اهل دعوت و جهاد حتی عادل کلبانی امام سابق مسجد الحرام نیز که خودش از نجدی های رسمی و درباری آل سعود به شمار می رود به این حقیقت اعتراف می کند.
پس نجدی یا وهابی نامیدن فرقه نجدی دوله(داعش) واقعیتی غیر قابل انکار است. نجدیت با تعریف اشتباه و حتی با برداشتی یهودی از مساله ی توحید که آن یهودی اشکالاتی در باب توحید و سوگند خوردن به رسول الله صلی الله علیه وسلم و اصحاب او می گرفتند و آنها را به شرک متهم می کردند (سلسله الحادیث صحیحه البانی ج ۳ ص ۱۵۴) به همین شکل نجدیت از توحید مسلمین ایراد می گیرند و مسلمین را به ناحق «مشرک» می نامند و بعد از آن با تکفیر این مسلمین، حکم کفار مشرک و مرتدین را بر آنها تطبیق می دهند.
تفکرات نجدیت به این شکل در مساله ی تعریف اصطلاحات و مفاهیمی چون شرک و عبادت و توحید و عذرهای معتبر شرعی برای مسلمین و درجه بندی شرعی دشمنان و غیره با منهج رسول الله صلی الله علیه وسلم و اصحاب او و سایر مذاهب اسلامی فرق دارد و فرقه ای است که با شعار توحید و مبارزه با شرک و بدعت به مبارزه با اهل توحید و مومنین برخاسته است و
پس اگر امروز کسی چون شیخ رحیم الله حقانی را به عنوان یکی از علمای اهل حدیث و اطرافیانش به این شیوه قتل عام می کنند در یمن و سومالی و غزه و کردستان ایران و… نیز شافعی را و در الجزائر و لیبی و مالی و … مالکی ها را و در یمن زیدی ها را و در افغانستان و پاکستان و بخشهایی از سوریه نیز حنفی ها را و در عراق و ایران و افغانستان و پاکستان نیز شیعیان را به همین بهانه های غیر شرعی قتل عام می کنند که در واقع دست به ترور منهج اسلامی زده اند.
در این صورت مشکل تنها در فرقه نجدی دوله(داعش) یا فرقه نجدی جولانی در شمال سوریه و صدها فرقه ی نجدی دیگر نیست، بلکه مشکل در اساس تفکرات نجدیت است و با از بین رفتن فرقه نجدی دوله(داعش) یا گروه جولانی ما نباید انتظار داشته باشیم این جنایات خاتمه پیدا کنند تا زمانی که تفکرات نجدیت وجود دارد.
تفکرات اشتباه محمد بن عبدالوهاب از زمان خودش تا کنون مثل کارخانه ای، صدها فرقه و گروه را تولید کرده است که در اطراف خود هزاران مسلمان را قتل عام کرده اند؛(شما تصور کنید که تنها در انقلاب سوریه بیشتر از ۸۰۰ فرقه و گروه و دسته نجدی وجود داشتند که همدیگر را خوردند تا اینکه به این چند فرقه در ادلب رسیده اند و تحت فرماندهی ناتو و ترکیه و با انتخاب حکومتی دموکراسی خواه در حال فعالیت هستند) پس مسلمین لازم است به دور از خشونت و با اندیشه و منهج صحیح اسلامی به روشنگری در باره ی این تفکر مخرب و ضد اسلامی بپردازند.