ارائه: مسعود سنه ای
در این روزهای اغتشاش ۱۴۰۱ش که در مناطق کورد نشین غرب ایران لیدرهای احزاب سکولار خارج نشنین هدایت آنرا به عهده گرفته اند و متاسفانه دسته هائی از «الرویبضه» یا همان مُلاهای سوء نیز با شعارهای عامه پسند به این جمع پیوسته و به این اغتشاشات جنبه ی شبه شرعی بخشیده و دامنه ی آنرا گسترش داده اند، ما شاهد شعارهای هنجار شکنانه ای حتی در حضور این نیمچه مُلاها و حتی توسط خود همین نیمچه مُلاها هستیم که با اصل مذهبی که خود این مُلاها سالها برایش تبلیغ کرده اند در تضاد است؛ مثل اینکه یک منافق آشکار شده به نام فاروق قادری در جوانرود رسماً رهبر حزب سکولار و ارتدادی دمکرات کردستان ایران را رهبر خودش و حتی کوردها!! معرفی می کند یا عده ای از مردم در حضور طیفِ خواننده و مولودی خوانی به اسم مُلا لقمان امینی بر علیه اصل «ولایت فقیه» شعار می دهند و این نیمچه مُلاها نظاره گر هستند و… . اما واقعاً «ولایت فقیه» یعنی چیه و چه جایگاهی در مذاهب مختلف اسلامی دارد؟
رهبر دارالاسلام که از سوی شورای اولی الامر یا اهل حل و عقد و خبرگان اهل فقه و اجتهاد انتخاب می شود از نگاه مذاهب معروف به اهل سنت باید دارای شروط خاصی باشد:
- مسلمان باشد. چون: وَلَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً ( نساء/ ۱۴۱). هرگز خداوند كافران را بر مؤمنان چيره نخواهد ساخت؛ پس روا نيست انسان كافر، والى و رئيس مسلمانان شود. ۲- مرد باشد ۳- آزاد بودن ۴- سلامت جسمی ۵ – قریشی و سید بودن رهبر که مورد اختلاف است. “. ۶- اهل عدالت باشد ۷- كفایت و توانائی داشته باشد : مهمترین چیزی که رهبر جامعه ی اسلامی باید در آن کفایت و توانائی داشته باشد علم به قانون شریعت الله و «مسائل روز» و «تخصص در امور حکومت داری» است.
این رهبر توسط شورای اولی الامری انتخاب می شود که خود این شورا از بزرگترین فقها و متخصصین تشکیل شده است و عادی است که باید عالمترین و متخصص ترین شخص میان خودشان را انتخاب کنند. به همین دلیل فرقه های معروف به اهل سنت تنها علم داشتن به احكام شرعی در حد تقلید را برای رهبر جامعه کافی نمی دانند، چون تقلید به قول ابن خلدون درحقیقت یك نوع نقص وكمبود است، به همین دلیل بر این باورند که غیر از حالت اضطرار و ضرورت، رهبر و سرپرست و ولی مسلمین در امر حکومتداری باید فقیهی مجتهد باشد و در حالت ضرورت هم باید عالمی باشد در حد قاضی، و پائین تر از این مطلوب علما و ائمه ی خیرالقرون نبوده .
البته عده ای از دوستان جاهل و بخصوص دشمنان آگاه و دارودسته ی منافقین در جنگ روانی خود دو بازی بچه گانه در می آورند:
- اول اینکه: سعی دارند این رهبریت فقیه یا ولایت و سرپرستی فقیه بر «دارالاسلام» را از تولیدات آیت الله خمینی در سال ۱۳۴۸ بدانند اما این عین دغلبازی و فریب افکار عمومی مسلمین است.
- دوم اینکه : «دوستان جاهل به همراه دارودسته ی منافقین» بومی و داخلی در میان اهل سنت با تهاجم به «ولایت فقیه» که اصطلاح مورد پذیرش شیعیان است در واقع با «ولایت مجتهد» در میان اهل سنت دشمنی می کنند اما جرئت و غیرت بیان آن را در میان اهل سنت ندارند و می خواهند با این حقه اهل سنت را بر علیه شیعه با خود همراه کنند.
دارودسته ی منافقین موجود در میان اهل سنت و تشیع همچون «کفار۶گانه ی آشکار» نه اعتقادی به «ولایت مجتهد» دارند و نه «ولایت فقیه» اما در پناه اهل سنت به «ولایت فقیه» هجوم می برند و در پناه تشیع هم به «ولایت مجتهد».
ادامه دارد … ان شاء الله