شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله : پرهیز از توطئه، دام و خط انحرافی جنگ مسلحانه در سرزمین (سوریه) شام

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله : پرهیز از توطئه، دام و خط انحرافی جنگ مسلحانه در سرزمین (سوریه) شام

پیاده شده از پیام صوتی: شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله (۱۵/۹/۱۴۰۳ش)

بسم الله، والحمد لله

اما بعد:

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

یکی از معانی انسان در لغت، به معنی نسیان و فراموش کار است. [۱] همه می دانیم که می میریم اما گاه این حقیقت آشکار و غیر قابل انکار را فراموش می کنیم به همین دلیل رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: زُورُوا القُبُورَ؛ فإنَّهَا تُذَكِّرُ الْمَوْتَ.[۲] به زیارت قبرها بروید، چون شما را به یاد مرگ می‌اندازد.

شیطان و سپس یارانش از این فراموشکاری انسان سوء استفاده می کنند و انسان فراموشکار را به راه و مسیری می کشانند که خودشان می خواهند، از موسی پیامبر بگیر که به آن بنده ی صالح الله گفت: قَالَ إِنْ سَأَلْتُكَ عَنْ شَيْءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِي (کهف/۷۶) اگر بعد از این، از تو درباره چیزی پرسیدم (و اعتراض کردم) با من همدم مشو؛ اما فراموش کرد و دوباره پرسید؛ تا پیروان خودش که تازه از آنهمه جنایات فرعون نجات پیدا کرده بودند و تازه با چشم خود دیده بودند که الله چه بر سر فرعون و فرعونیان سکولار بت پرست آورد با این وجود این مسائل را فراموش کرده و در مسیر حرکت خود زمانی که قومی سکولار را دیدند که برای بتهایشان سجده می کردند به موسی گفتند: یَا مُوسَى اجْعَل لَّنَا إِلَهاً کَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ (اعراف/۱۳۸) ای موسی! برای ما معبودی بساز همان گونه که آنان دارای معبودهائی هستند.

پس این خصلت فراموشکاری از ویژگیهای انسان است به همین دلیل آنهمه به یادآوری تأکید شده است. به صورت خاص در مورد شام و جهاد در شام هم واقعیتهایی وجود دارد که مومنین آنرا فراموش کرده اند و دشمنان نیز با سوء استفاده از این فراموشکاری مومنین آنها را به مسیری انحرافی کشانده اند که ناخواسته به عنوان «دارائی های راهبردی کفار» به هدف جهاد شام ضربه می زنند و ناخواسته در پازل دشمنان و براساس سناریوها و نقشه های دشمنان عمل می کنند.

سرزمین شام در روایات اسلامی و تاریخی شامل بخشهایی از جنوب ترکیه و بخشهایی از عراق وکشورهای لبنان، قبرس، سوریه، اردن، فلسطین و شرق مصر است، و زمانی که از جهاد در شام صحبت می شود یعنی جهاد مومنین تابع دارالاسلام با رهبریت واحد « تَلْزَمُ جَمَاعَةَ المُسْلِمِينَ وإمَامَهُمْ » نه قتال الفتنه ی گروههای متفرق که «فَاعْتَزِلْ تِلكَ الفِرَقَ كُلَّهَا»[۳] باید از همه ی این گروهها دوری کرد.

می دانیم از اردیبهشت ۱۳۲۷ش تا کنون فلسطین به عنوان بخشی از شام به اشغال صهیونیستهای سکولار در آمده است، و بر اساس رای تمام مذاهب اسلامی، جهاد با این اشغالگران کافر خارجی، بر فلسطینی ها و در صورت ناتوان بودن فلسطینی ها، جهاد به صورت دایره وار بر تمام مسلمین جهان تا بیرون راندن این اشغالگران کافر خارجی همچون نماز فرض عین است، و مسلمین باید تحت پرچم دارالاسلام، با رهبریت واحد آن، به اندازه ی توان و وسعت خودشان و بر اساس حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم که: «جَاهِدُوا الْمُشْرِكِينَ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ وَأَلْسِنَتِكُمْ» با مال و جان و زبان به جهاد این کفار سکولار و مشرک اشغالگر خارجی بروند.

این، دشمن اصلی در سرزمین شام است که باید بر آن تمرکز کرد، دشمنی سکولار و اشغالگر صهیونیست جنایتکار وحشی که آمریکا (سرافعی) با اعضای ناتو و متحدین آنها از تمام جنبه های مالی و تسلیحاتی و سیاسی از آن حمایت و پشتیبانی می کنند و باز کردن جبهات انحرافی در سرزمین شام یعنی ضربه زدن به این هدف اصلی.

به زبانی ساده تر در سیره، رسول الله صلی الله علیه وسلم بر کفار مشرک قریش تمرکز کرده بود و با کفار یهودی اطراف مدینه و کفار نصرانی نجران و کفار مجوس الاحساء و همچنین با کفار مشرک بنی خزاعه و بنی ضمره و دیگران متحد شده بود، اتحاد با این کفار بر علیه کافر اصلی دلیل بر خوب بودن عقاید و رفتارهای عقیدتی این کفاری که با آنها متحد شده ایم نیست.

 مسلمین صدر اسلام هم، تحت پرچم دارالاسلامی واحد با رهبریتی واحد بر این دشمن اصلی تمرکز کرده بودند، حتی مومنینی که بر اساس صلح حدیبیه نمی توانستند به دارالاسلام و رهبریت واحد آن ملحق شوند و به فرماندهی ابوبصیر الکوردی رضی الله عنه جماعتی واحد با رهبریتی واحد برای خود تشکیل داده بودند باز جهاد مسلحانه ی خود را بر کفار مشرک قریش به عنوان دشمن اصلی متمرکز کرده بودند نه بر سایر کفاری که وجود داشتند.

یعنی مومنی از «السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ» پیدا نشد که از این هدف و خط مشتی جهادی دارالاسلام سرپیچی کند، و بالفرض اگر چنین افرادی به بهانه ی آنهمه شرکیات و کفریات و مفاسد عقیدتی و رفتاری کفار یهودی و نصرانی و مجوس و مشرک که با دارالاسلام هم پیمان بودند و پیمان شکنی هم نکرده بودند،  جبهه ای جداگانه و انحرافی باز می کردند عملاً در خدمت دشمنان بودند و به هدف اصلی مومنین صدمه می زدند؛ پس مومنی حتی تصور باز کردن چنین جبهات انحرافی را نداشت، و دارودسته ی منافقین ضرار ساز و فرقه باز هم به دلیل مدیریت صحیح حاکمیت بر دارالاسلام و هوشیاری مومنین جرئت باز کردن چنین جبهاتی با شعارهای شبه اسلامی و شبه جهادی را نداشتند.  

در جبهه ی مشخص شام نیز اسامه بن لادن تقبله الله در سال ۱۳۷۴ش تمام مسلمین جهان را به جهاد با دو دشمن اصلی دعوت می کند و می گوید: برادارن شما، از شما می خواهند به جنگ با دشمن خود برخیزید: صهیونیستها و آمریکایی ها. باز طی پیامی تاریخ ۱۵ مهر ۱۳۸۰ش برای آمریکا و مردم آمریکا، قَسَم مشهورش را بیان کرد که:

قسم می خورم به الله بزرگ، کسی که آسمانها را چنان که می‌بینید، بدون ستون برپا داشت، قبل از آنکه ما در فلسطین زندگی واقعی خود را داشته باشیم و قبل از آنکه نیروهای خارجی از جزیره العرب خارج شوند، تحت هیچ عنوانی و هرگز آمریکا و هر کسی که در آمریکا زندگی می کند خواب امنیت را نخواهد دید، «الدَّمَ الدَّمَ، والهَدَمَ الهَدَمَ»،  خون در ازای خون، نابودی در ازای نابودی؛ ما به جنگ خود عليه صهیونیستها و متحدانشان ادامه خواهيم داد، ما ذره ای از خاک فلسطين عقب نشينی نخواهيم کرد.

حتی در این پیام، جهت جلوگیری از جنگ داخلی مجاهدین عراق با هم و تمرکز بر آمریکا به عنوان دشمن اصلی و «سرافعی» می گوید: با اينكه جنگيدن در كنار بعثی های کافر اصلا خوشايند نيست، اما نكته‌ی مهم اين‌جاست كه با آمريكا مبارزه می‌شود. اين جنگ آمریکا اساساً مسلمانان را هدف قرار داده است و صدام و حزبش تنها يك بهانه هستند. (الان هم بشار اسد و حزبش سکولارش برای آمریکا و صهیونیستها و متحدیدنشان تنها یک بهانه است و هدف چیز دیگری است.)

خط اصلی جهاد القاعده در شام این بود که اسامه بن لادن در سخنرانی تحت عنوان: « خطواتٌ عملية لتحريرِ فلسطين» در اسفند ۱۳۸۷ش جهت آزادی قدس و فلسطین ترسیم می کند و ضمن معرفی صهیونیستهای عرب مثل اردن و مصر و کرانه باختری که همچون سپری از رژیم صهیونیستی محافظت می کنند می گوید:

ما باید به دنبال کشورهایی خارج از این کشورهای محاصره کننده و محافظ صهیونیستها بگردیم که مجاهدین از آنجا به زور مرزها را باز کنند تا بتوانیم به اهلمان در اقصی مبارک برسیم، و فرصت گرانبها و نادر برای صادقینی که تمایل به آزادسازی اقصی دارند، حمایت و پشتیبانی از مجاهدین در عراق به تمام آنچه به آن نیاز دارند هست، تا اینکه سرزمین رافدین را از اشغال آمریکا (به عنوان بزرگترین حامی و همپیمان با صهیونیستها) پاک کنیم. با این کار، آنها دو واجب را انجام می دهند: شکست دادن بزرگترین متحد صهیونیست ها، سپس راهی اردن می شوند. این بهترین و وسیع ترین جبهه است، زیرا نیمی از جمعیت اردن را مردم فلسطین تشکیل می دهند که قبلاً از فلسطین فرار کرده اند، حرکت سوم به سمت کرانه باختری و اطراف آن است، و مرزها به زور باز می شوند تا عملیات آزادسازی فلسطین از نهر تا بحر تکمیل شود.باذن الله . فهذا هوَ السبيلُ الشَرعي، وهو السبيلُ الْواقعيُ الْعملي، بعيداً عن صرفِ الْجهود بأقوالٍ وأفعالٍ مُعظمها لا تَكُفُ بأسَ سلاح، ولا تَنكَأُ لِلْعدوِجراح. این راه شرعی است و راه واقع بینانه و عملی، به دور از اتلاف زحمات با سخنان و کرداری است که اکثر این سخنان و اعمال هدر دادن وقت و فرار از مسئولیت است و نمی تواند به دشمن زخمی وارد کند. [۴]

در این سخن اسامه بن لادن ابتدای مقصد مشخص است: عراق، و آزادی آن از آمریکا و متحدین کافر و اشغالگرش، و هدف نیز مشخص است: آزادی فلسطین از اشغالگران کافر صهیونیست.

 یکی دیگر از دلایل اصلی انتخاب این مسیر توسط اسامه بن لادن این بود که دارالاسلام ایران نیز سالهای قبل از اسامه بن لادن، حرکت جهادی فرامذهبی خودش را تحت عنوان «جبهه ی مقاومت اسلامی» و با تمرکز بر رژیم صهیونیستی و حامی اصلی آن یعنی آمریکا در منطقه شروع کرده است، و مجاهدین فلسطین چون حماس و جهاد اسلامی و غیره نیز آشکارا خود را به این جبهه ی مقاومت اسلامی ملحق کرده اند و همه ی ما بارها در سخنان قهرمانانی چون السنوار و اسماعیل هنیه و سخنگوی حماس ابوعبیده و سایر رهبران جهاد اسلامی فلسطین شنیده و دیده ایم، به همین دلیل اسامه بن لادن، همچون ابوبصیر الکوردی رضی الله عنه مسیری عملی برای مجاهدین فرقه های معروف به اهل سنتی معرفی می کند که ضمن هم مسیری با دارالاسلام ایران با تمرکز بر دشمن اصلی به هدف مشترک تمام مومنین جهان خدمت کند.   

این مسیر صحیح حرکتی جهاد جهت آزاد سازی فلسطین است، اما مومنین به سادگی این مسیر جهادی مبارک را فراموش کردند و دشمنان نیز با سوء استفاده از این فراموشی مومنین با انگشت گذاشتن بر زخمها و بزرگ نمائی اختلافات مذهبی میان مسلمین برای آنها رهبرانی دست نشانده و نیابتی شبه جهادی با «مسیر انحرافی» به وجود آوردند.

این مسیر انحرافی و موازی با مسیر اصلی، هم ابتدایش از عراق بود و هم انتهایش به فلسطین ختم می شد، ابتدایش از عراق بود اما نه با تمرکز بر بیرون راندن آمریکا و اشغالگران کافر خارجی بلکه با تمرکز بر نابودی تشیع و تولید جنگ بی پایان مذهبی و جنگ با یکی از بازوان «جبهه ی مقاومت اسلامی» حامی جهاد فلسطین؛ یعنی برنامه ی دشمنان چنان بود که مسلمین هرگز نمی توانستند از این مرحله ی عراق عبور کنند؛ قدم دوم این جریان انحرافی هم بعد از عراق، اردن نبود بلکه سوریه بود، ابتدا با شعارهای ضد شیعی اما در واقع جهت حاکمیتی لیبرال (مثل آنچه در این چند سال گذشته در ادلب و اطراف آن تحت حاکمیت جولانی و ارتش آزاد حاکم بوده) و قطع خط امداد رسانی به جبهه ی مقاومت اسلامی در فلسطین و لبنان و قطع یکی دیگر از بازوهای «جبهه ی مقاومت اسلامی» حامی جهاد فلسطین، و قدم سوم این مسیر انحرافی هم کرانه ی باختری تحت حاکمیت سکولاریستهای مرتد و خائن فلسطینی نبود بلکه لبنان و باز جنگ با شیعیان و جنگ با یکی دیگر از بازوان «جبهه ی مقاومت اسلامی» حامی جهاد فلسطین بود.

به این شکل، این خط انحرافی، در جنگی نیابتی، بسیاری از مومنین را با شعارهای جهادی و احساسی در مسیری انحرافی و به مردابی کشانده است که هیچ راه برون رفت و پیشرفتی به سمت آزادی فلسطین و سرزمینهای اطراف آن، در آن وجود ندارد و خروجی تمام اقدامات این حرکتهای نیابتی و انحرافی ۱- ضربه زدن به مسیر صحیح جهاد و خرج کردن مومنین صادق اهل جهاد طی معاملات تکراری قدرتهای جهانی و منطقه ای  2- و خدمت به رژیم صهیونیستی و طاغوتهای اطراف سوریه ۳- و در نهایت ضربه زدن به جهاد فلسطین و سرزمینهای اطراف سوریه خواهد بود.

این طرح مسموم و انحرافی آمریکائی – صهیونی که به «اسلام آمریکائی – صهیونی جدید» هم شناخته شده است، عملاً افرادی با پیش زمینه های مذهبی متعصب و محدود بین اکثراً نجدی و نجدی زده را تبدیل به بازیگران اصلی این «مسیر انحرافی» و تبدیل به «سرمایه های راهبردی کفار» می کند که طبق سناریوهای برنامه ریزی شده ی تکراری در الجزایر و افغانستان و یمن و سومالی و مالی و غیره در مسیر اهداف آمریکا و صهیونیستها و سایر کفار حرکت می کنند.  

«وسلی کلارک» فرمانده سابق کل نیروهای ناتو در مصاحبه با سی‌ان‌ان ضمن اشاره به اینکه گروههای متعدد و متفرق مسلح منتسب به اهل سنت موجود در سوریه «با منابع مالی دوستان و متحدان ما شکل گرفت.» می گوید:«چراکه وقتی شما کسانی را می‌خواهید که باید تا پای مرگ با حزب‌الله بجنگند، نمی‌توانید اطلاعیه بدهید و بگویید بیائید در جنگ ثبت نام کنید چون می‌خواهیم جهان را به مکانی بهتر تبدیل کنیم، بلکه شما می‌روید دنبال آدم‌های متعصب، می‌روید دنبال بنیادگراهای مذهبی، چون آن‌ها هستند که حاضرند با حزب‌الله مبارزه کنند».

تاجران جهاد و رهبران این گروههای مسلح «خواسته، و پیروان آنها اکثراً ناخواسته» بر اساس نقشی که برایشان تعیین شده در راستای اهداف این کفار اشغالگر و مرتدین محلی عمل می کنند.

 بر این اساس جنگ نیابتی گروههای مسلحانه مختلف تحت پرچم جولانی و سکولارهای متحد آن در سوریه:

  • «فِي سَبِيلِ اللهِ» و مشروع نیست، چون خط انحرافی، توطئه و بازی در پازل و سناریوی دشمنان است
  • «فِي سَبِيلِ اللهِ» و مشروع نیست، چون بر اساس «مَنْ قَاتَلَ لِتَكُونَ كَلِمَةُ اللهِ هِيَ الْعُلْيَا، فَهُوَ فِي سَبِيلِ اللهِ»[۵] هدف نهائی این قتال و جنگ، حاکم کردن دین الله و بالابردن حاکمیت وقوانین شریعت الله و مختص کردن اطاعت و مجازات و پاداش برای دین الله نیست
  • «فِي سَبِيلِ اللهِ» و مشروع نیست، چون فرقه های مختلف سکولار و غیر سکولار با رهبران مختلف و منافع مختلف و صاحبکاران مختلفی فعالند که در نهایت ثمره ی اینهمه سال جنگ و خونریزی و اینهمه هزینه های ناموسی و جانی و مالی، به جیب کفار سکولار جهانی و مزدوران محلی آنها خواهد رفت.

پس این فیلمنامه ی خونین، جهاد « فِي سَبِيلِ اللهِ» نیست بلکه «قتال الفتنه» ای است که قصد دارد ۱- با قطع کردن مسیر امداد رسانی به جهاد فلسطین  2-  با شعارهای فریبنده ی منافع ملی و ارتباط با تمام دنیا و همسایگان و غیره، تبدیل به یکی دیگر از سپرهای مدافع رژیم اشغالگر صهیونیستی و سایر طاغوتهای اطراف سوریه و تبدیل به یکی دیگر از صهیونیستها عرب شود، و نه تنها به جهاد مردم مظلوم فلسطین ضرر برساند بلکه به جهاد مومنین همسایه با سوریه نیز صدمه بزند؛ پس، باید از این توطئه و دام و مسیر انحرافی و از تمام فرقه های مختلف در این «قتال الفتنه»  دوری کرد.

رَبَّنَا أَعِزَّنَا بِالإِسْلامِ، وَأَعِزَّ بِنَا الإسْلامَ، اللَّهُمَّ أَعْلِ بِنَا كَلِمَةَ الإسْلاَمِ، وَارْفَعْ بِنَا رَايَةَ القُرْآنِ.

سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَبِحَمْدِكَ، لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ، أَسْتَغْفِرُكَ وَأَتُوبُ إِلَيْكَ

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته


[۱]  جوهری، صحاح اللغه، قاهره، چ ۱، ۱۳۷۶ ه، دارالعلم ملایین، ذیل ماده «انس».

[۲]  مسلم ۹۷۶

[۳]  بخاری ۳۶۰۶ / الألباني، صحيح الجامع ۲۹۹۴

[۴]  لا بد من البحث عن دول خارج دول الطوق، يتم تحرك المجاهدين منها لتفتح الحدود بالقوة، لنصل إلى أهلنا في ربوع الأقصى المبارك، والفرصة الثمينة النادرة للصادقين في رغبتهم في تخليص الأقصى، هي بدعم المجاهدين في العراق بكل ما يحتاجون إليه، لكي يحرروا أرض الرافدين، وبذا يقومون بواجبين اثنين: هزيمة الحليف الأكبر للصهاينة ثم ينطلقوا إلى الأردن، حيث إنها أفضل وأوسع الجبهات، فنصف سكانها هم من أهل فلسطين الذين هجروا منها سابقاً، ومن الأردن تكون الإنطلاقة الثانية إلى الضفة الغربية وما جاورها، وتفتح الحدود بالقوة لاستكمال النقص في المقومات المطلوبة، لكي يتم تحرير فلسطين كلها من النهر إلى البحر بإذن الله. فهذا هو السبيل الشرعي وهو السبيل الواقعي العملي، بعيداً عن صرف الجهود بأقوال وأفعال معظمها لا تكف بأس سلاح، ولا تنكأ للعدوجراح.فكفى قعوداً وإهداراً للوقت وتهرباً من المسؤولية،

[۵]  بخاري ۱۲۳ / مسلم ۱۹۰۴

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *