
قومکشی در چچن: ضربهای مضاعف به روح مردم (۱)
به قلم: ابراهیم چینخو
ترجمه: ابراهیم یعقوبی
من در سایه دو جنگ نسلکشی که توسط روسیه انجام شد بزرگ شدم و خود را در سرزمینی بیگانه یافتم.
من نمیتوانم ساکت بمانم. چچنِ خونآلود، نه تنها زیر بار اشغال، بلکه زیر بار قومکشی عمدی – نابودی هویت ملی و مذهبی ما – نیز رنج میبرد.
این صرفاً یک سیاست سرکوب پس از نسلکشی نیست؛ بلکه جنگی علیه روح چچنی است، با اشغالگران سکولار روسی و دستنشاندههای سکولارشان در یک طرف و مرتدان سکولار اروپاییشدهای که ریشههای خود را از دست دادهاند و ارزشهای بیگانه را به آنها تحمیل میکنند، در طرف دیگر.
پس از دو جنگی که جان تقریباً ۲۶۰۰۰۰ غیرنظامی را گرفته و ۴۰۰۰۰۰ چچنی را به تبعید مجبور کرده است، ما در لبه پرتگاه ایستادهایم. اما – الله اکبر – مردم ما اگر به بنیانهای واقعی خود بازگردند، یعنی استقلال زیر پرچم اسلام، دوام خواهند آورد.
هر دو جنگ روسیه و چچن صرفاً درگیریهای مسلحانه نبودند، بلکه نسلکشی سیستماتیک بودند. بمباران شهرها، حملات گسترده به روستاها، سلاحهای شیمیایی در کوهستانها – همه اینها ویرانهها، قبرها و پیامدهای جسمی و روانی وخیمی را برای یک نسل کامل به جا گذاشت.
روسیه حداقل ۲۶۰ هزار نفر بیگناه را کشت: زنان، کودکان، سالمندان، نمازگزاران در مساجد یا پنهان شده در زیرزمینها. ۴۰۰ هزار نفر دیگر از سرزمین خود گریختند و در سراسر اروپا، ترکیه و خاورمیانه پراکنده شدند.
این ارقام آمار نیستند، بلکه نامهای مشخصی هستند: احمد از اوروس-مارتان، که خانوادهاش را در یک گلولهباران از دست داد؛ زبیره از ودنو، که فرزندانش هرگز از «فیلتراسیون» برنگشتند. سعید-سلیم، که در مارس ۱۹۹۵ در بازار شالی توسط یک بمب خوشهای که نیمی از جمجمهاش را منفجر کرد، کشته شد.
چچنیها حداقل ۲۵٪ از جمعیت خود را در این دو جنگ از دست دادند. و اگر نوزادان متولد نشده را هم در نظر بگیرید، رقم تلفات به مراتب بیشتر میشود.
روسیه به بهانه «مبارزه با تروریسم»، نسلهای کامل را از بین برد، اما نتوانست اراده مردم را بشکند. یا این کار را کرد؟
پس از دو جنگ نسلکشی، روسیه به یک قومکشی سیستماتیک مردم چچن دست زد و هدف آن تضعیف، تحریف و تغییر بنیان ریشههای قومی-فرهنگی آنها، یعنی همان روانشناسی مردم، بود.
در چچن اشغالی، یک رژیم بیرحم از مانکورتها (mankurts) فعالیت میکند، جایی که شکنجه، آدمربایی و قتلهای فراقضایی به امری عادی تبدیل شده است. در کنار این، حملهای همهجانبه به ذهنیت مردم چچن در حال انجام است.
سنتهایی که با ذهنیت چچنی بیگانه هستند، از طریق زور، ترس و رشوه تحمیل میشوند و نه تنها با اسلام، بلکه با آداب و رسومی که عروسکهای خیمهشببازی آنها را «قانون چچن» (نوخچالا) اعلام کردهاند، در تضاد هستند.