
پیامی به حسن صوفان که هم اکنون ذلیل دست جولانی و تحالف تحت پرچم آمریکا شده و به آداب حیض و نفاس و … مشغول است
ترجمه: کارزان شکاک
ای بیچاره!
یادت هست زمانی را که ما تو را با فشار و اصرار وادار کردیم تا رهبری «أحرار الشام» را بپذیری؟
آن روز به من گفتی: «به من رسیده که جولانی گفته است: از هیچکس در احرار نمیترسم جز حسن صوفان.»
به تو گفتم: «جولانی تو را به کنار رود عاصی میبرد و تشنه بازمیگرداند!»
و از من رنجیدی.
اما بااینحال، تو در برابر تجاوز و ظلم او ایستادی و بهخوبی هم موفق شدی، و توانستید این مناطق را از او پس بگیرید: معرة النعمان، خان العسل، دارة عزة و بهعنوان «جبهة تحریر سوریه» (احرار الشام – صقور الشام – الزنکی) نوعی توازن در برابر هیئت جولانی ایجاد کردید.
امّا بعد چه شد؟ چه بر سرت آمد؟
آمدی و بهترین الگوی احیای شورا در یک جماعت اسلامی، از زمان پایان خلافت راشده تا امروز ــ یعنی حدود ۱۴۲۰ سال ــ را درهم شکستی.
در حرکت أحرار الشام، مجلس شورا قدرت برتر بود و «امیر» تنها یک مجری بود که بدون رجوع به شورا نمیتوانست تصمیمگیری کند.
ولی تو آمدی و شورا را مصادره کردی و راه و روش جولانی را پیش گرفتی، با بهانههایی سست و بیپایه.
پس از آنکه مجلس شورا سه بار به تو هشدار داد و تو همه را رد کردی، در نهایت تو را عزل کردند.
تا اینجا هنوز فاجعهای نبود.
اما بعد چه کردی؟
به هیئت (تحریر الشام) پناه بردی و با کمک آنها علیه رهبری أحرار الشام کودتای نظامی انجام دادی.
ابو عبیده را بهصورت صوری در رأس گذاشتی، امّا چند ماه بعد کار أحرار الشام پایان یافت و تبدیل شد به یک «لشکر» کوچک درون هیئت.
و خودت نیز شدی یک فرمانده درجهٔ پنجم زیر دست احمدالشرع.
پس از «آزادسازی» نیز، الشرع تو را فریب داد: به شما گفت: «شما کمیتهٔ مشورتی هستید.»
سپس شما را در «کمیتهٔ صلح اجتماعی» گذاشت؛ آنهم بدون هیچ اختیار و صلاحیتی.
و در پایان، تنها مقام باقیمانده برایت ــ مهر ختمشده ــ این شد که خطيب جمعه باشی.
این سرنوشتِ هر کسی است که پیش از «تحریر» با یک ظالم و باغی همراه شود
و در برابر ظلم، زندانیکردن و ساکتکردن ۲۱۰ زندانی ادلب خاموش بماند.
تو به نزدیکان خود میگویی:
«این مرد، تمام کشور را بلعیده؛ نمیدانیم با دولتها چه میکند. در داخل هم هر کاری دلش بخواهد از سر خودش انجام میدهد.»
به سوی پروردگارت توبه کن و به حقّ بلند بگو.
تو خوب میدانی: جایز نیست زیر ولایتِ ظالم قرار بگیری، وقتی توان کاهش ظلم او را هم نداری.