
مولوی عبدالحمید و زمینه سازی برای انحراف «نسبیسازی شریعت» پشت نقاب دلسوزی اجتماعی
به قلم: ابراهیم یعقوبی هورامی
آنچه مولانا عبدالحمید در پوشش دلسوزی برای معیشت مردم مطرح میکند، در ظاهر سخن حقی است؛ اما باطلی بزرگ در بطن خود پنهان دارد. اسلام هرگز اجازه نمیدهد که درد اقتصادی، نردبان تحریف شریعت شود.
گفتنِ اینکه «احکام ادیان با شرایط تغییر کردهاند» سخنی است خلاف قرآن، خلاف اجماع امت و همسو با پروژهٔ سکولاریزهکردن عقاید اسلامی مسلمین.
زمانی که الله تعالی می فرماید: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ» دینی که کامل شد، دیگر «قابل تغییر بر اساس نیاز زمان» نیست.
تدرّج در تشریع، مربوط به دوران تکمیل شریعت اسلام بود، نه ابزاری برای حذف یا تعطیلی احکام در قرن پانزدهم هجری.
امروز هرکس از «تغییر نصوص شریعت به نفع مردم» سخن میگوید، عملاً میگوید: می توان نصر شریعت را به نفع خواست مردم حذف کرد و شریعت دیگر کارایی ندارد.
این همان مسیری است که در ترکیه به لائیسیته انجامید، در تونس به حذف شریعت و در تمام سرزمینهای اسلامی که طاغوتهای سکولار و دست نشانده بر آنها چیره شده اند به اسلامِ بیاثر وخنثی.
بله این صحیح است که اسلام دینِ رحمت است، اما رحمتِ بدون حدود و تطبیق شریعت الله معنی شرعی ندارد و کلمه ی حقی است که باطلی را پشت سرخود پنهان کرده که به فساد و انحراف از دستورات شریعت ختم می شود.
ای مولوی گرامی بهترین گزینه این است که به منهج اهل سنت و جماعت و علمای امت برگردی که همه اتفاق دارند تدرّج در نزول احکام بوده و تغییر بعد از اکمال دین باطل است
الله تعالی می فرماید: وَقُرْآناً فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُکْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنزِیلاً (اسراء/۱۰۶) قرآنی است که آن را ( در مدّت بیست و سه سال به گونه آیهها و بخشهای ) جداگانه فرستادهایم تا آن را آرام بر مردم بخوانی و قطعاً ما آن را کم کم و بهره بهره فرستادهایم ( نه یکجا و سرِهم ).
این یعنی به صورت تدریجی نازل شدن احکام قرآن، اما اگر به صورت کامل نازل شد چه؟ آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ ۚ (بقره/۲۸۵) فرستاده (خدا ، محمّد) ایمان دارد بدانچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده است و مؤمنان (نیز) بدان باور دارند.
حالا این مومنان نسبت به آنچه الله نازل کرده است چه واکنشی نشان می دهند: وَقَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا (بقره/۲۸۵) و میگویند: (اوامر و نواهی ربّانی را توسّط محمّد) شنیدیم و اطاعت کردیم.
این واکنش مومنین در برابر تمام آنچیزی است که از شریعت الله به آنها رسیده است، چون الله تعالی باز می فرماید: وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالاً مُّبِیناً (احزاب/ ۳۶) هیچ مرد و زن مؤمنی، در کاری که خدا و پیغمبرش داوری کرده باشند (و آن را مقرّر نموده باشند) اختیاری از خود در آن ندارند (و اراده ایشان باید تابع اراده خدا و رسول باشد). هر کس هم از دستور خدا و پیغمبرش سرپیچی کند، گرفتار گمراهی کاملاً آشکاری میگردد.
در این صورت می توان گفت هر گونه زمینه سازی که منجر به این شود قانون شریعت الله از زندگی اجتماعی انسانها کنار زده شود خیانت آشکار به دین الله و بندگان الله است هر چند با سخنان زیبنده ی دلسوزی اجتماعی و غیره بیان شود.