حاشیه ای کوتاه بر نوشتار : سلسلۀ جنایات و جرایم محمد بن عبد الوهّاب در حق مسلمانان (۱) توسط مجاهد دین
به قلم : کارزان شکاک
برادرم مجاهد دین در این زمینه می گوید :
” آنچه که به آن یقین پیدا کردهام این است که محمد بن عبد الوهاب مخالفانش را تکفیر میکرد و مال و جان آنان را برای خود حلال کرده بود.
و من در این سلسله مطالب، با استناد به کتاب: «عنوان المجد فی تاریخ النجد» که نوشتۀ «عثمان بن بشر النجدی» [۱]است، بعضی از جرایم و جنایات محمد بن عبد الوهاب و پیروانش را بیان میکنم. لازم به ذکر است که ابن بشر خودش پیرو محمد بن عبد الوهّاب است و این جنایاتی که ابن بشر با افتخار آنها را در کتابش آورده است، سخن خصم و دشمن محمد بن عبد الوهاب نیست، تا اینکه یکی بگوید اینها عادلانه نیست و سخن خصم است؛ بلکه سخن طرفداران آنان است.
?عثمان بن بشر النجدی دربارۀ اولین سریهای که برای غارت مسلمانان توسط محمد بن عبد الوهاب فرستاده شده بود میگوید: «ثم أمر الشيخ بالجهاد وحضهم عليه فامتثلوا، فأول جيش غزا سبع ركايب، فلما ركبوها وأعجلت بهم النجائب في سيرها سقطوا من أكوارها لأنهم لم يعتادوا ركوبها، فأغاروا أظنه على بعض الأعراب فغنموا ورجعوا سالمين».
?ترجمه: «سپس شیخ محمد بن عبد الوهاب به جهاد امر کرد و به آن تشویق نمود، و پیروانش به حرفش گوش کردند، و اولین جیشی که برای جنگ فرستاد هفت شتر سوار بودند، هنگامی که شتران را به حرکت در آورند و در مسیر به سرعت حرکت کردند از روی پالان شتر افتادند برای اینکه سوارکاران خوبی نبودند، سپس بر بعضی از اعراب حمله و غارت بردند و از آنان غنیمت گرفتند و به سلامت بازگشتند».[۲]
?چنانکه از سخن ابن بشر پیداست، این اولین غارتگری محمد بن عبد الوهّاب بوده است.
❓سوال ما این است که محمد بن عبد الوهّاب به چه دلیل به آن عربها حمله برده و اموال آنان را غارت کرده و از آنان غنیمت برده است؟ آیا این غارتی که از آن عربها کرده است، معنایی غیر از این دارد که محمد بن عبد الوهاب مخالفانش را بدون نیاز به هیچ اقامۀ حجتی، کافر میدانسته است؟ بله این حقیقت است که محمد بن عبد الوهاب مسلمانان مخالف خودش را کافر میدانست برای همین مال و جان آنان را برای خود حلال کرده بود. ”
بدون شک آنچه برادرم مجاهد دین گفته اند بخشی از تاریخ سلفیت خاص نجدیت یا سلفیت نوع سوم است که تولید آن با رژیم آل سعود و محمد بن عبدالوهاب گره خودره است ؛ و هم اکنون نیز با صدها شیخ مختلف همچون صدها مذهب مختلف از سلفیت خاص نجدیت، در اختیار طواغیت مختلف قرار گرفته اند .
آنچه در توضیح سوال برادرامان مجاهد دین باید گفته شود این است که محمد بن عبدالوهاب و تمام مریدان او تا کنون مسلمین را به صراحت تکفیر نکرده اند و حتی بارها این اتهام را نیز از خود دور کرده و با دلایل و مستندات کتب و منابع خود منکر آن شده اند و این سخن مخالفین بیشتر در قالب اتهام و حتی برداشتهای شخصی باقی مانده است . مثل همین برداشتی که برادرمان مجاهد دین از این وقایع کرده اند .
صرف نظر از عذرهای معتبر شرعی و…. آنچه لازم است در این زمینه گفته شود – و می تواند پاسخی دقیق و مستند به اینهمه کشتار سلفیت خاص نجدیت از مسلمین باشد- روشنگری در مورد اصطلاح «مشرک» و «مشرکین» است . محمد بن عبدالوهاب و تمام مریدان سلفیت نوع سوم تفسیر و برداشتشان از این اصطلاح غیر قرآنی و دقیقا در برای نصوص و احکام شرعی قرار گرفته است به همین دلیل دیده می شود که با مسلمین نه مثل کفاری چون یهود و نصارا و مجوس و صابئین بلکه همچون کفار مشرک معامله می شود . ریشه و علت اینهمه جنایت همینجاست .
مشرک و مشرکین در قرآن و سنت صحیح دسته ای از کفار مثل قریش هستند جدا از کفار اهل کتاب (یهود و نصارا)و شبه اهل کتاب(صابئین و مجوس) . به همین دلیل الله تعالی حکم کفار مشرک را در امر جزیه و ازدواج و طعام چیزی غیر از حکم کفار اهل کتاب و شبه اهل کتاب قرار داده است .
در ادبیات شرعی
کفار اهل کتاب (یهود و نصارا)و شبه اهل کتاب(صابئین و مجوس) با تمام شرکیات آشکاری
که مرتکب شده اند هرگز با لفظ مشرک و مشرکین مورد خطاب قرار نگرفته اند، بلکه
اینها نیز مثل مسلمین آلوده تکفیر شده اند نه تشریک . این از بدیهیات فقه اسلامی
است اما عده ای به تقلید از تعریف غیر شرعی امثال محمد بن عبدالوهاب از اصطلاح و
مفهوم مشرک و مشرکین به سادگی از کنار این بدیهیات شرعی گذشته و اینهمه مصیبت برای مسلمین و حتی کفار
اهل کتاب و شبه اهل کتاب آفریده اند .
[۱](https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%AB%D9%85%D8%A7%D9%86_%D8%A8%D9%86_%D8%A8%D8%B4%D8%B1)
[۲] عنوان المجد فی تاریخ النجد، ج ۱ صص ۱۴-۱۵٫