سکولاریسم یا شریعت ؟ چه کسی هزینه ی برپایی حکم شریعت را می دهد ؟ (۲)

سکولاریسم یا شریعت ؟ چه کسی هزینه ی برپایی حکم شریعت را می دهد ؟ (۲)

مؤلف: شیخ ابراهیم سلیمان

ارائه دهنده: ابومحمود کندزی

محمد قطب رحمه الله می­فرماید: «به داعیانی که به دمکراسی دعوت می­کنند صادقانه می­گویم: دمکراسی به شکل موجود آن در زمین هیچگاه آنها را به اسلام نخواهد رساند؛ چرا که دمکراسی به طور اساسی با هر گونه التزام سابق حتی اگر از جانب خداوند متعال باشد در تعارض است و حتی اولین چیزی که این دمکراسی آن را به کنار می­گذارد التزام به آن چیزی است که از سوی خداوند متعال آمده است. سپس به آنها می­گویم دمکراسی هیچگاه آنها را به اسلام نخواهد رساند چرا که کسانی که وارد بازی دمکراسی شده­اند، درها را برای هر فاسد و مفسدی در زمین می­گشایند اما هیچگاه آن را برای اسلام باز نمی­کنند و قضیه الجزایر در این رابطه همچنان حی و حاضر است و از اذهان پاک نشده­ است. حق هر گروهی از بشریت است که اکثریت صندلی­های پارلمان را به دست آورد جز مسلمانان. پس با خود و مردم رو راست باشیم؛ قطعا چیزی که خواهان آن هستیم فقط اسلام است و بر همین اساس نامی جز اسلام نیز برای آن وجو ندارد. این داعیان چنین گمان نکنند که اگر آنها هویت خود را مخفی سازند و نقاب دمکراسی بر چهره زنند به آنها اجازه داه می­شود و می­توانند مسیر خود را طی کنند؟! هرگز بلکه سگان شکاری شامه­ای قوی دارند و از دور تشخیص می­دهند.

­«فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ‏» حجر ۹۴
‏«پس آشكارا بيان كن آنچه را كه بدان فرمان داده مي‌شوی (كه دعوت حق است) و به مشركان اعتنا مكن (كه چه مي‌گويند و چه مي‌كنند).» پایان سخن قطب رحمه الله، از کتاب «لا إله إلا الله عقيدةٌ وشريعةٌ ومنهاج حياة» کتاب بزرگی که شایسته است هر مسلمانی که لا إاله إلا الله را بر زبان آورده است آن را بخواند.

همانا لازم و ضروری است که قضیه «جبهه رهایی و نجات» (جبهة الانقاذ) در الجزایر از ذهن کسانی که در خصوص تحکیم شریعت خداوند متعال حریص هستند، هیچگاه پاک نشود. زمانی که اعلام جنگی نشده بود و قدرت و توانی فرآهم نشده بود و رایحه اسلام از نتایج انتخابات حس می­شد، دشمنان خداوند متعال با قدرت نظامی وارد میدان شدند تا بر نتایج انتخابات حکمرانی کنند، غرب بر این وضعیت سیطره یافت و هیچگونه مجالی برای شریعت اسلام باقی نگذاشت. در همین راستا تاکنون هیچ جنبشی در خصوص شریعت اسلام اعلام وجود نکرده و ظاهر نشده است مگر اینکه غرب با بهانه­ های مختلف، شدیدترین جنگ­ها را علیه آنان به راه انداخته است؛ هنگامی که حکومت طالبان برپا شد با بهانه پناه دادن شیخ اسامه بن لادن رحمه الله به جنگ با این حکومت پرداختند و حال آنکه پناه دادن شیخ اسامه بن لادن رحمه الله چیزی جز حکم شریعت اسلام نبود و همانا تنها هدف آنها جنگ علیه این شریعت بود. در عراق علیه دولت اسلامی عراق به جنگ پرداختند نه به این خاطر که آنها مبارزانی مقاوم برای اهداف شخصی و ملی خود بودند بلکه تنها به این خاطر بود که آنها مجاهدانی بودند که برای تحکیم شریعت خداوند متعال سعی و تلاش می­کردند. در سومالی نیز هنگامی که حکومتی با احکام شریعت برپا شد، غرب نیروهای آفریقایی را برای اشغال این کشور به کار گرفت. در یمن نیروهای حوثی بر قسمت وسیعی از خاک­های این کشور سیطره دارند اما حکومت یمن با آنها به شکلی بی­اهمیت برخورد کرد ولی همین که جماعت أنصار الشریعه بر قسمت کوچکی سیطره یافت و با حکم خداوند متعال بر آن حکومت نمود، خشم و غضب صلیبیان و نوکران­شان به جوش آمد و یمن را از جنگ با حوثیان بازداشتند تا علیه أنصار الشریعه به جنگ و قتال بپردازد که در پی آن کشور نابود گردید و بر خانه­ها و منازل مسلمانان بمباران سرخود و بی­برنامه انجام گرفت و تعداد زیادی از زنان و کودکان که گناهی جز اینکه سرزمین­شان یاری دهندگان شریعت خداوند متعال را در خود مأوا داده بود، قتل عام شدند. این جنگ جز علیه شریعت خداوند متعال و أنصار آن آغاز نگردید و اگر به خاطر حرص بر حفظ قدرت و سیادت کشور می­بود باید این جنگ ابتدا علیه نیروهای حوثی انجام می­گرفت که چندین سال است بر سرزمین­های گسترده­ای از این کشور سیطره دارند و مسلمانان اهل­سنت زیر اذیت و آزار آنان قرار دارند.[۱]

اگر فرض کنیم که کفر به ما راست گفته است و افغانستان به خاطر پناه دادن و اسکان مجاهدان مورد حمله قرار گرفت و دولت اسلامی عراق به دلیل اینکه با نیروهای اشغالگر می­جنگید، مورد حمله قرار گرفت و مجاهدان سومالی و أنصار الشریعة به این خاطر مورد حمله قرار گرفته­اند که آنها تجارت نفت ـ که از نزدیک سرزمین­های تحت سیطره مجاهدان در جریان بود ـ را تهدید می­کردند؛ اما گناه  مجاهدین شریعت گرا چیست و فرق این گروه با گروه­های دیگر چیست و حال آنکه همه آنها علیه رژیمهای سکولاریست می­جنگند؟ این مجاهدین شریعت گرا در لیست ارهاب غرب قرار داده نشدند مگر به این خاطر که غرب می­داند مجاهدین شریعت گرا جز به تحکیم شریعت خداوند متعال رضایت نخواهد داد. و جای بسی تعجب است که برخی از هم­خونانمان در رسانه­ها جماعت مجاهدین شریعت گرا و شجاعت و شدت و سرسختی آن در جنگ علیه رژیمهای سکولار را مدح و ستایش می­کنند اما به این خاطر که مجاهدین شریعت گرا خواهان حکومت اسلامی هستند، از آنها ترس و واهمه دارند. خداوند متعال نوکران نصارا را پست و فرومایه گرداند.

و چه چیزی آن­ها را برای جنگ علیه جماعت أنصار دین در مالی فراخواند؟ جماعتی که اسم القاعده را بر خود حمل نمی­کرد و نیز هیچ خطری کشورهای همسایه را تهدید نمی­کرد و آنها فقط بر قسمت کوچکی از صحراء سیطره خود را گسترانیده بودند نه بر دریا و بر هیچ یک از ثروت­های صلیبیان دست نیافته بودند. اگر استناد می­کنند به اینکه این جنگ به خاطر کمک به یک کشور دوست بوده است همانا کشور یمن دوستی است که سال­هاست از سوی حوثی­ها مورد حمله و هجوم قرار دارد، سودان نیز دوستی است که به مدت دهها سال­ است از سوی مسیحیان جنوب، با درگیری و مناقشه مواجه است پس این همه حرص برای جنگ علیه مسلمانان به خاطر چیست؟ خداوند متعال می­فرماید:

‏­«وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَنْ يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ‏‏» بروج ۸
‏ «شكنجه‌گران هيچ ايرادی و عيبی و جرمی بر مؤمنان نمي‌ديدند جز اين كه ايشان به خداوند قادر و چيره و شايسته‌ي هرگونه ستايشی، ايمان داشتند!»

دولت­های کفر آماده می­شوند و فرانسه با سربازها، هواپیماها و متخصصین خود برای جنگ علیه مالی پیش آمده است، آیا می­توان قبول کرد که تمامی این­ها برای کمک به یک کشور دوست بسیار فقیر بوده باشد؟ براستی که این جنگ فقط علیه تحکیم شریعت است.

و سپس رئیس جمهور فرانسه با تمام وقاحت می­گوید: ما برای کمک­های انسان دوستانه آمده­ایم. کمک­های انسان دوستانه از کسی انجام می­گیرد که امنیت و آرامش مردم را تأمین کند و برخی از امکانات و نیازهایشان را فراهم نماید و این در حالی است که سگ­های سکولار بعثی برادرانمان در سوریه را قتل عام می­کنند و سران سکولار غرب جز برخی اظهارت رسانه­ای نیاز به انجام هیچ کاری نمی­بینند!! دروغ­شان چقدر وقیحانه است.

بر ما لازم است که از بندگان صلیب و سکولاریسم بپرسیم: چرا همانند آنچه که با مسیحیان جنوب سودان و تیمور شرقی رفتار نمودند، با مسلمانان معامله نمی­کنند؟ چرا این کار را انجام نمی­دهند؟ و چرا با وجود اینکه قوانین­ خود را می­پرستند و آن را پاک و مقدس می­شمارند اما هرگاه همین قوانین در جهت مصالح مسلمانان مطرح گردد، تمامی آن را انکار می­کنند؟!

و مشرکان نیز چنین هستند، هیچ کدام از مشرکان قریش با پدرش در حرم نمی­جنگید، اما برای کشتن فرزند­ان قبیله­هایشان در حرم خداوند جمع می­شدند، چرا که جنگ علیه اسلام بود.

همه مسلمانان آرزو دارند که به شرع خداوند متعال حکم نمایند و به راستی هرکس که آرزوی تحکیم شریعت را ندارد باید بار دیگر در ایمان خود تجدید نظر نماید. خداوند متعال می­فرماید:

­«فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ‏‏» نساء ۵۹
«اگر در چيزي اختلاف داشتيد (و در امری از امور كشمكش پيدا كرديد) آن را به خدا (با عرضه‌ي به قرآن) و پيغمبر او (با رجوع به سنّت نبوی) برگردانيد (تا در پرتو قرآن و سنّت، حكم آن را بدانيد. چرا كه خدا قرآن را نازل کرده و پيغمبرش آن را بيان و روشن داشته است. بايد چنين عمل كنيد) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد.»

اما این ناراحت کننده است که کسانی که برای تحکیم شریعت تلاش می­کنند، تحکیم شریعت را تنها خواسته و هدف خود قرار نمی­دهند بلکه آن را گوشه­ای از اهدافی که برای آن در تلاش هستند، جای می­دهند. تحکیم شریعت را در ضمن اهدافی قرار می­دهند که حاضرند برای آنها قربانی دهند و مال و وقت خود را صرف آن اهداف کنند؛ و حال آنکه تمام کسانی که برای تحکیم شریعت تلاش می­کند تعداد اندکی هستند، پس با این وجود کسانی که فقط برای این هدف ـ تحکیم شرعیت ـ تلاش می­کنند باید چه تعداد باشند و چگونه باشند؟! به تمامی اینها می­گویم: به طور یقین تاریخ معاصر شدت جنگ کفار علیه کسانی که خواهان تحکیم شریعت هرچند به صورت مسالمت­آمیز هستند را ثبت کرده است و برهمین اساس قطعا پرچم توحید هیچگاه برافراشته نخواهد شد مگر بر جمجمه­های موحدین و قربانی­هایی که آنان در این راه تقدیم کرده­اند و در این سرزمین هیچگاه شریعت حاکم نخواهد شد مگر اینکه سهمی از خون أنصار الشریعة در این راه گرفته شود. برهمین اساس هرگونه دعوت به سوی تحکیم شریعت، از سوی پیمان جهانی علیه اسلام محکوم به جنگ خواهد بود تا آنگاه که از بخشی از دینشان کوتاه آمده باشند یا قدرتی برای حمایت از آنها شده باشد.

همانا امت اسلامی به تحکیم شریعت دست پیدا نمی­کند مگر با قربانی کردن پیشگامان جان فدا و با شهادت در راه خداوند متعال تا اینکه بقیه امت از زندگی زیر سایه شرع خداوند متعال بهرمند شوند.

نعرف الموت الذي يعرفنا *** مسَّنا قتلاً ودسناه قتال
مرگی که ما را می­شناسد را می­­شناسیم، با قتل و کشتار آن را احساس کردیم و با نبرد آنرا آزمودیم.

وتقحّمنا الدواهي صورا *** أكلت منا أكلناها نضال
اشکال مختلف سختی را پیمودیم، از ما قربانی گرفت و ما نیز به پیکار با او برخاستیم.

موت بعض الشعب يحيي كله *** إنّ بعض النقص روح الاكتمال
مرگ تعدادی از امت همه امت را زنده نگه می­دارد، همانا بعضی از نقصان­ها، باعث کمال می­شود.

ها هنا بعض النجوم انطفأت *** كي تزيد الأنجم الأخرى اشتعال
آنجا تعدادی از ستاره­ها خاموش شدند، تا نور ستاره­های دیگر بیشتر شود.

تفقد الأشجار من أغصانها *** ثم تزداد اخضرارًا واخضلال
درخت برخی از شاخه­هایش را از دست می­دهد، سپس سبزتر و با طراوت­تر گردد.


[۱] اما چندین سال است که جنگ این کفار بر علیه حوثی ها نیز در جریان است (ابومحمود کندزی)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *