آنهایی که با نام انتقاد از چند مجری فاسد به تضعیف دارالاسلام ایران و خدمت به دشمنان مشغولند

آنهایی که با نام انتقاد از چند مجری فاسد به تضعیف دارالاسلام ایران و خدمت به دشمنان مشغولند

به قلم: مسعود سنه ای

باید توجه داشت که جهاد زمانی بر رسول الله صلی الله علیه وسلم فرض شد که مسلمین صاحب جماعت و دارالاسلام و حاکمیت واحدی بر دارالاسلام شده بودند . یعنی جهاد باید توسط اهل جماعت و تحت پرچم جماعت واحد با رهبر واحد صورت گیرد که از قدرت ایمان و قدرت اتحاد و وحدت اسلامی و جماعت برخوردارند .

در عهد نبوی “صلی الله علیه و سلم” اسب یکی از مهمترین وسایل جهاد شمار قرار داده شد، رسول الله “صل الله علیه و سلم” در این مورد فرموده اند : در سمّ اسب ها تا روز قیامت خیر وجود دارد [بخاری، جلد اوّل، کتاب الجهاد] در حدیث فوق، رسول الله “صل الله علیه و سلم” ما را از سخنی روشن آگاه فرموده است، اینکه جهاد تا روز قیامت ادامه خواهد داشت و چونکه جهاد توسط مجاهدین اهل جماعت انجام می شود بنابراین مجاهدان نیز تا قیامت وجود خواهند داشت اما در اینجا این سوال مطرح می شود که آیا همه مجاهدین اهل جماعت نیک هستند یا اشخاص بد نیز به آنها می پیوندند ؟

بدون شک در ارتش رسول الله صلی الله علیه وسلم گاه افرادی چون عبدالله بن ابی رهبر دارودسته ی منافقین به همراه افرادش حضور داشتند، پس ارتش جماعت و اهل جماعت یکدست نیستند.

انور شاه کشمیری رحمه الله می نویسد : اعمالی که با یک جماعت مرتبط هستند، اصلاح همه افرادی که عضو آن هستند ضروری نیست زیرا اصلاح کل صف غیرممکن می باشد و اگر اصلاح کل صف را شرط قرار داد بسیاری از کارهای بزرگ به حالت تعلیق در خواهند آمد .

 جهاد تا قیامت ادامه دارد و همه می دانند که جهاد کار یک فرد نیست بلکه کار یک جماعت با رهبر واحد و پرچم واحد می باشد، در یک جماعت رهبر و قیادت صالح لازم است و رهبر صالح برای همیشه زنده نیست، هنگامی که افراد صالح وجود نداشته باشند یکی از دو عمل لازم می شود، یا باید جهاد را ترک کرد و یا باید در پیروی از رهبر ناصالح جهاد نمود زیرا پیروی از قیادت غیرصالح بهتر از روی گردانی از جهاد و گردن نهادن طوق بردگی است [فیض الباری شرح صحیح البخاری]

اگر مسائل و ایراداتی در نظام حاکم بر دارالاسلام ایران یا دارالاسلام الشباب سومالی و سایر دارالاسمهای موازی می بینیم که در حال جهاد با کفار اشغالگر خارجی و مزدوران محلی آنها هستند باید به جای اهل تفرق شدن و فرقه بازی  بر اصلاح توجه داده شود و به جای تضعیف نظام با قدرت مردم، به توسعه و اصلاح توجه شود .

ما نباید به دلیل برخی ایرادات در حکومت، زمینه را برای سقوط نظام و بازگشت به نظامهای کفری سکولاریستی فراهم کنیم زیرا اصول مهم شرع است کہ “ما لایدرک کله لا يترک کله” یعنی آن چیزی را که کاملاً درک نکردید آن را کاملاً نیز رها نکنید. عده ای در واقع به نام خوبی دارالاسلام ایران با آن دشمنی می کنند و چنین فعالیت هایی را در رسانه ها انجام می دهند که در واقع آسیب زیادی به نظام وارد می شود، آنها به جلو نگاه می کنند اما به عقب نگاه نمی کنند اگر آنها اقدامات حکومتهای سکولار جنایتکار را به یاد بیاورند بنابراین آنها ارزش نظام کنونی را درک خواهند کرد .

صبور باشید، آهسته آهسته پروردگار همه مسائل را درست خواهد کرد زیرا در دارالاسلام ایران جماعت و جریانی با ایده های سازنده وجود دارد .

روشی که در دارالاسلام ایران داریم ما را به هدف نزدیک می کند یا دور؟!

روشی که در دارالاسلام ایران داریم ما را به هدف نزدیک می کند یا دور؟!

کاتب: خالد سیف الله المسلول

برای دست یابی به وحدت و اتحادی که الله تعالی از مسلمین خواسته است لازم است که مسلمین به دو عامل درونی و بیرونی دقت داشته باشند، و بر این اساس «روش عمل واحد» و «هدف واحد» خود را تعیین کنند که به عنوان اصلی ترین عوامل وحدت بخش مطرح می گردند.

در اینجا نمی توان گفت که مثلاً بنده هدف را قبول دارم اما روش عمل واحد را نمی پذیرم . چون با این کار آشکارا وارد دایره ی عذاب تفرق شده ایم (الفرقة عذاب) که بزرگترین مانع وحدت است، وحدتی که بزرگترین ابزار رسیدن به هدف است.

کسانی که با توسل به عصبیت و جاهلیت از اتخاذ روشی واحد دوری می کنند و مسلمین را از پیوستن به هم و درپیش گرفتن روشی واحد منع می کنند و باز ادعای رسیدن به اهدافی بزرگ چون اخراج اشغالگران خارجی و نوکران محلی آنها و تشکیل حکومتی یکپارچه ی اسلامی را دارند، بدون شک یا دارودسته ی منافقین هستند که می خواهند از درون اجازه ی رسیدن به چنین هدفی را به مسلمین ندهند یا دوستان جاهلی هستند که فریب اینها را خورده اند.

کسانی که با ایجاد کینه و تنفر و حسادت و تهمت و غیبت نسبت به سایر فرق اسلامی نوعی لجاجت را در میان مسلمین تولید می کنند مستقیماً به تزکیه و درون مسلمین یورش آورده اند، و به این شکل با همین عوامل درونی جرقه های اختلاف و تفرق را می زنند، تا در نهایت کار به تفرق در عالم بیرون هم کشیده می شود، و مسلمین نمی توانند با اتخاذ روشی واحد به هدف واحدشان برسند.

اینجاست که دشمن درون و بیرون از جنّی و انسی بیکار نمی نشیند و میکوشد که با بهره‌گیری از نقاط ضعف و مشکلات و دشواریهای پیش آمده، تخم عناد و دشمنی را در میان جامعه بپراکند و مردمان را به تنازع و درگیری بکشاند. به همین ترتیب است که مسلمین به تدریج به دلیل تضادهای درونی به سمت و سوی دوری از هم و جنگهای داخلی کشیده می شوند، اما دشمنان با تمام اختلافاتی که در منافشان دارند در برابر مومنینی که متفرق شده اند با هم متحد می شوند و دسته جمعی میکوشند تا اسباب شکست و نابودی مؤمنان را فراهم آورند.

اگر می بینی که تمام مشرکین (سکولاریستها) هم اکنون با هم متحد شده اند باید از خودت بپرسی آیا تمام مسلمین هم با هم متحد شده اند تا اینکه بتوانند این دستور و امر الله تعالی را اجراء کنند و خود را نجات دهند که می فرماید: وَقَاتِلُواْ الْمُشْرِکِینَ کَآفَّةً کَمَا یُقَاتِلُونَکُمْ کَآفَّةً (توبه/۳۶) (ای مؤمنان !) با همه مشرکان بجنگید همان گونه که آنان جملگی با شما می‌جنگند.

بزرگترین قلم و نوشتاری که می نویسی

بزرگترین قلم و نوشتاری که می نویسی

ارائه دهنده: آغسار تورکمن

ضمن رعایت مسائل اساسی متعلق به اهل جماعت شدن بر اهل دعوت و جهاد لازم است که با آلودگی های عقیدتی و حرکتی و فکری که در جامعه وجود دارد ۱- مودبانه ۲- مستند و با درپیش گرفتن ۱- عدالت ۲- انصاف ۳- حکمت مبارزه کند.  

امام ابن القیم  رَحمه الله رحمةً واسعه [تـ: ۷٥١ هـ.ق] می‌فرماید:

«القلم الجامع، وهو قلم الرد على المبطلين، ورفع سنّة المحقين، وكشف أباطيل المبطلين على اختلاف أنواعها وأجناسها، وبياني تناقضهم، وتهافتهم، وخروجهم عن الحق، ودخولهم في الباطل. وهذا «القلم» في الأقلام نظير الملوك في الأنام، وأصحابه أهل الحجة الناصرون لما جاءت به الرسل، المحاربون لأعدائهم، وهم الداعون إلى الله بالحكمة والموعظة الحسنة، المجادلون لمن خرج عن سبيله بأنواع الجدال. وأصحاب هذا «القلم» حرب لكل مبطل، عدو لكل مخالف للرسل. فهم في شأني، وغيرهم من أصحاب الأقلام في شأن. فهذه الأقلام التي بها انتظام مصالح العالم. ويكفي في جلالة «القلم» أنه لم تكتب كتب الله إلا به، وأن الله – سبحانه – أقسم به في كتابه، وتعرف إلى غيره بأن علم بالقلم، وإنما وصل إلينا ما بعث به نبینا بواسطة «القلم». ولقد أبدع أبو تمام… »

بزرگ ترین قلم قلمی است که بر اهل باطل نوشته می‌شود و با آن راه اهل حق تبیین و مشخص می‌گردد، قلمی که دلایل باطل اهل گمراه گشته را با وجود انواع شبهه ها و رنگ‌های مختلف بر ملا می‌سازد، قلمی که تناقض‌ها و دورنگی های ایشان را نشان داده و علت بیرون شدن ایشان از حق و داخل شدن شان بر باطل را نمایان می سازد.

و این قلم در میان دیگر قلم‌ها به مانند و مثل پادشاه در مقابل دیگر انسان هاست.

 و صاحبان این قلم اهل دلیل و برهان هستند، کسانی که با عملشان آن دعوتی که انبیاء به خاطر آن فرستاده شده‌اند را یاری می‌دهند، کسانی که با دشمنان به مبارزه بر می‌خیزند، آنها داعیان باحکمت و صاحبان پندهای نیک به سوی راه الله هستند، همچنین کسانی هستند که با اشخاصی که از راه الله خارج گشته با روش های مختلف به جدال می‌پردازند. و صاحبان این قلم با هر گمراه گشته و اهل باطل در مبارزه بوده و با هر مخالف گر انبیاء و راه ایشان دشمن می‌باشند، پس ایشان در منزلت والایی هستند، منزلتی خاص که دیگران در این منزلت و شأن نبوده و نیستند…»[۱]


[۱]  التبیان فی أیمان القرآن، ص ۳۱۰

کفار بر ما یورش آورده اند، اهل جماعت شده ای یا خیر؟

کفار بر ما یورش آورده اند، اهل جماعت شده ای یا خیر؟

به قلم: محمد اسامه

رسول الله صلی الله علیه وسلم یم فرماید: يُوشِكُ أن تَدَاعَى عليكم الأممُ من كلِّ أُفُقٍ ، كما تَدَاعَى الْأَكَلَةُ إلى قَصْعَتِها ، قيل : يا رسولَ اللهِ ! فمِن قِلَّةٍ يَوْمَئِذٍ ؟ قال لا ، ولكنكم غُثاءٌ كغُثاءِ السَّيْلِ ، يُجْعَلُ الْوَهَنُ في قلوبِكم ، ويُنْزَعُ الرُّعْبُ من قلوبِ عَدُوِّكم ؛ لِحُبِّكُمُ الدنيا وكَرَاهِيَتِكُم الموتَ.[۱]گمانِ این میرود كه ملّتها بر شما هجوم آورند، همچون هجوم گرسنگان به ظرف غذا. يكى از آن ميان گفت: آيا به علت آن كه در آن هنگام شمارمان اندك است [چنين مى كنند]؟ فرمود: بر عكس، (آن هنگام) تعدادتان بسيار زياد است اما چنان كف و خاشاك روى سيلاب هستيد، خداوند هيبت و شكوه شما را از دلهاى دشمنانتان بر میگيرد و در دلهاى شما «وهن» مى افكند. يكى پرسيد: اى پيامبر خدا! «وهن» چيست؟ فرمود: دوست داشتن دنيا و ناخوش داشتنِ مرگ

راست فرمود پیامبر ﷺ امروز امت های سکولار جهانی و منطقه ای و محلی با هم متحد گشته و بر سر اندک مردم مسلمان ستمدیده‌ی بی‌پناه و بی‌دفاع غزه برای قتل عام و نابودی خانه و کاشانه‌شان گرده هم آمده‌اند و قبل از آن نیز مردم ستمدیده افغان و بوسنی و هرزگوئی و مالی و سومالی و یمن و… در مقابل نیز امت مسلمان با جمعیتی بالغ بر دو میلیارد نفر بزرگترین کاری که می‌توانند انجام دهند اظهار نارضایتی بوسیله تظاهرات است. چرا؟! برای اینکه دوست داشتن دنیا و رقابت بر سر بدست آوردن کالای دنیا و پیروی از غرب سکولار.

 افکار کفار سکولار را به جای احکام شریعت در پیش گرفته‌ایم و از جهاد کردن و مجاهدان نیز بدور هستیم، نه تنها به دور هستیم بلکه دارالاسلام ایران و جبهه ی مقاومت آن و اندک کسانی که دارالاسلامهای موازی الشباب سومالی و یمن و مالی و … که به جهاد پرداخته برای برافراشتن کلمه لا اله الا الله و یاری رساندن به ستمدیدگان را تروریست می‌نامیم و به آنها طعنه می زنیم ، که در نتیجه حاصل امر این خواهد شد که امروز شاهد آن هستیم ، ذلت و خواری و زبونی همانطور که پیامبر صلی الله علیه و سلم می فرماید: إِذَا تَبَايَعْتُمْ بِالْعِينَةِ، وَأَخَذْتُمْ أَذْنَابَ الْبَقَرِ، وَرَضِيتُمْ بِالزَّرْعِ، وَتَرَكْتُم الْجِهَادَ؛ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ ذُلًّا لَا يَنْزِعُهُ حَتَّى تَرْجِعُوا إِلَى دِينِكُمْ.[۲]

اگر خرید و فروش ربوی انجام دادید و دُم گاوها را گرفتید و به کشاورزی کردن رضایت دادید و جهاد کردن را رها کردید، (پس) خداوند خوار و زبونی را بر شما تحمیل خواهد کرد و آن را از شما کنار نخواهد زد تا به دین تان باز گردید.

به دینتان برگردید یعنی به آن ۴ معنی و مفهوم دین برگردید نه اینکه با ترک جهاد مرتد شده باشید . باید به ۱- قدرت حاکمیت ۲- قانون و برنامه ۳- اطاعت کردن ۴- مجازات و پاداش بر اساس دین الله برگردید که معادل آن می شود یعنی: اهل جماعت و دارالاسلام و حاکمیت شریعت الله شوید.

حال همانطور که عرب می گوید «الللیب تغنیه اللمحة» دانا را اشاره اى كافيس؛  این از مشکل (ذلت و خواری و زیر دستی) و این نیز راه حل آن (اهل جماعت شدن و جهاد از کانال این جماعت واحد)


[۱]  الألباني، صحيح الجامع ۸۱۸۳

[۲]  الألباني، صحيح الجامع ۴۲۳

علمایی که برای اهل جهاد و گروههای مسلح فرقه باز سم هستند

علمایی که برای اهل جهاد و گروههای مسلح فرقه باز سم هستند

به قلم: ابوخالد کردستانی  

دسته هایی از افراد و جریانات و فرقه های مسلح و غیر مسلح حزب باز زمانی که با یک مذهب یا تفسر یا حزب مخالف می جنگند دنبال علمایی می گردند که مخالف آن حزبی باشند که اینها مخالفش هستند.

مثلاً کسانی که با فرقه ی نجدی دوله (داعش) دشمنی دارند دنبال بعضی از آثار و سخنان امثال هانی السباعی و ابوبصیر طرطوسی و ابوقتاده فلسطینی و ابومحمد مقدسی و عبدالرحیم حقانی و… می دوند هر چند در این آثار دروغ و خلاف شرع هم وجود داشته باشد.

  یا کسانی که مخالف تشیع یا ایران باشند به هر جاهل و یا دغل باز دروغگوی حیله گری مثل ابوقتاده فلسطینی و … که مخالف ایران یا تشیع سخنی گفته باشد پناه می برند.

دسته ای از این علما واقعا در مسائلی اهل قلم هستند ما نمی گوئیم که اینها یاید به دارالاسلام هجرت کنند چون به چنان درجه ای از رشد منهجی نرسیده اند یا معاند و سربازی از سربازان جنگ روانی دشمن هستند، بلکه اگر میخواهند تا صد سال دیگر هم در دارالکفر باشند اما میگوئیم  اینها در مورد مخالفین از علم و بخصوص از عدالت و انصاف دور شده اند و انسان عاقل در این زمینه ها نباید از آنها چیزی بگیرد.

علمای واقعی در دارالکفرهای سکولار کنونی یا در جهاد هستن یا در زندان یا زیر خاک و به خاطر اسلام شهید شده اند.

مسئله دیگر این است که علمایانی در دارالکفرهای سکولار وجود دارند که مواضع توحیدی و جهادی خود را بیان کرده اند ، خطبه داده اند و کتاب نوشته اند ، به زندان افتاده اند و خلاصه سابقه ی فعالیت جهادی داشته اند اما اهل جماعت نیستند و باز از انصاف و عدالت نسبت به مخالفین به دورند. اینها نیز در این زمینه، برای مومنین اهل دعوت و جهاد سم هستند.

باید دقت داشته باشییم که کسانی مجاهد بوده اند و بعد  مزدور کفار سکولار جهانی و منطقه ایی شده اند مثل احمد شاه مسعود و ربانی و حکمتیار و سیاف و جولانی و …  که واقعا با دلایل محکم برای ما ثابت شده که این فرد در اختیار کفار سکولار جهانی مثل آمریکا و ناتو و غیره است نه با شبهات واهی.

در مورد دارودسته ی جولانی و بوقهای رسانه ای آن: واقعا کسی اگر کمی تفکر کند میداند که چه رابطه تنگاتنگی بین دارودسته ی جولانی و ترکیه  (عضو ناتو) وجود دارد و همکاری آنان برای ضربه زدن به مسلمین … که ابومحمد مقدسی و بزرگان جدا شده از آن به جاسوس بودن جولانی و گروهش شاهدی داده اند …  دارودسته ی جولانی مثل آب خوردن وقتی سرباز بغدادی بود به ایشان پشت کرده و خواهان استقلال خودش شد و بعد به الظواهری هم خیانت کرد و بعد از این خیانتها خیلی چیزهای دیگر گریبانگیرش شد و هم اکنون هم از سوی آمریکا و ناتو و رژیم صیهیونستی قصد دارد رئیس جمهور  پس از بشار اسد شود.

 کسانی از اهل علم هم که با اینها هستند سربازی از سربازان جنگ روانی اینها هستند و باز برای اهل دعوت و جهاد حکم سم را دارند.

چرا خطبای شبه جهادی و علمای غیر متخصص سودی برای جهاد ندارند؟

چرا خطبای شبه جهادی و علمای غیر متخصص سودی برای جهاد ندارند؟

به قلم: مجاهد مهاجر

برای شما جالب نیست که عده ای در قلب کفاری فتوا میدادند که معتقد بودند باید با آنها جنگ شود اما کفار با آنها کاری نداشت! در عوض یک مجاهد راستین را هر جا پیدا می کردند فوراً می کشتند یا زندانی و دییپورت می کرده اند.

برای شما جالب نیست که افرادی در بلوچستان پاکستان بر علیه دارالاسلام ایران جنگ مسلحانه می کنند و در پنجگور و کویته و… همراه زن و بچه ی خود زندگی می کنند یا آزادانه زندگی دارند و در عین حال معتقد هستند که باید با آمریکا هم جهاد شود و پاکستان هم مرتد است که باید با آن جهاد شود اما نه آمریکا با آنها کاری دارد و نه پاکستان؟ بلکه صدها نفر مثل خالد شیخ بلوچ و خواهرمان دکتر عافیه صدیقی و استاد یاسر را دستگیر و زندانی و یا به قتل رسانده اند چون واقعا مجاهد و مخالف آمریکا بودند. 

 موضوع این است که این عده اگر به جهاد هم بروند باز هم سودی برای اهل جهاد ندارند، بلکه این ایراد ما نسبت به آنها، بخاطر شناخت حقایقشان است.

اما چرا سودی ندارند؟ چون علم جهاد و قتال با دشمنان اسلام را ندارند،  بلکه اینها یا جنگنده هایی در مسیر اهداف دشمنان و یا نویسندگان خوش قلمی هستند که باز در مسیر اهداف دشمنان.

مثالی از غیر مسلحین میان این فرقه ها عرض میکنم، عبدالرزاق مهدی، یکی از علمای با سابقه  اسلام که در علم حدیث بسیار خبره و جای اطمینان است، هیچگاه به جهاد هجرت نکرد بهتره بگیم جهاد به سوی او آمد، چون اهل شام بود و ناخواسته وارد ماجرا شد.

حالا این شخص که فقط علم حدیث دارد نه میدانه جهاد معاصر چیست نه میداند اصول مبارزه نظامی و سیاسی با دشمن چیست

نه میداند دستگاه های اطلاعاتی چه برنامه ای دارند نه اصلا سابقه جا به جا کردن یک اسلحه را دارد میتواند تبدیل به رهبران جهاد شوند؟؟ و بگویند قتال با جیش الحر اشتباه است؟؟ سیاست تعیین کنند برای مجاهدینی که از تورا بورا تا صحرای انبار تجربه جنگ و جهاد دارند

و این میشود که سیاست های شیخ اسامه بن لادن را هم این شخص عبدالرزاق مهدی به هیچ میپندارد و حتی بعدا به جماعت های به نام معتدل خودشان هم تاختن، چون هیچی نمی دانند از اصول جهاد فقط تحت تاثیر یک سری اخبار و داستان های تاریخی هستند

ما در سازمان القاعده ی شیخ اسامه بن لادن با منهج اخوانی سید قطبی اشخاصی را داشتیم که درسته در علوم حدیث یا فقه یا اینگونه مسائل علمشان به علمای دار الکفر نشین نرسد اما این مشایخ جهاد میدانند علم جهاد علم مبارزه علم چگونگی برخورد با دشمنان علم چگونگی برخورد با سیاست های دستگاه اطلاعاتی علم حاکمیت علم سیاست ووو

حالا معلوم است ممکنه در برخی مسائل علمی اشتباه نیز داشته باشند اما آیا جهادی که تا زمان کودتای نجدیتی ایمن الظواهری ادامه دادند کافی نبود تا به شما ثابت شود علم سیاست و جهاد دارند؟

بله القاعده ی شیخ اسامه بن لادن بر خلاف القاعده ی نجدی ایمن الظواهری هیچگاه اختیار جهاد خودش را در دست عده ای نمیدهد که علاوه بر اینکه علم جهاد ندارد در کنار دستگاه اطلاعاتی کسانی نشسته اند که قصد نابودی جهاد و اهل جهاد را دارند

با احترامی که به علم این علما ی ساکن در انگلیس و کانادا و اردن و… قائل هستم اما اگر بخواهند در غیر رشته خود نظر بدهند مجبوریم با تندی و حتی بی ادبی ردش کنیم.

اهل دعوت و جهاد در برابر توطئه های کفار هشیار باشید

اهل دعوت و جهاد در برابر توطئه های کفار هشیار باشید

به قلم: ابو الحسن رشید

جنگ میان لشکر کفر و لشکر ایمان پیوسته ادامه دارد، به همین شکل توطئه های طاغوت و ابتکارشان در حیله هایی که برای ضربه زدن به مجاهدان خاصتا تلاش برای كشاندنشان به درگیری با مردم و بهره برداری رسانه ای از این مسئله همچنان وجود خواهد داشت، لذا دو امر بر اهل جهاد واجب است:

اول: هوشیاری مستمر در برابر شیوه های فریب و نیرنگ، همانگونه که عمر رضی الله عنه می گوید: «من فریبکار نیستم و فریبکار هم نمی تواند مرا بفریبد».

دوم: برخورد با نوازل ( قضایای جدیدی که رخ می دهد) با فقه وحکمت  و نیز با پایبندی تام به دین الله تعالی به دور از غلوّ  و یا فرار از احکام شرعی چرا که هردو شیوه مذموم و غیر مقبول هستند.

زنی که فقیه و مفتی و از حافظ ترین مردم در فقه بود

زنی که فقیه و مفتی و از حافظ ترین مردم در فقه بود

به قلم: اسماء هورامی

تاریخ اسلام دارای زنان بزرگی در فقه و جهاد است که لازم است به عنوان الگوهایی به نسل سرگردان امروز معرفی شوند. نسلی که عقل و هوش خود را به ماهواره ها و رسانه های مجازی سپرده است.

بانو سُتیته دختر قاضی حسین محاملی (م۳۷۷هـ) یکی از زنان بزرگ تاریخ اسلام است.

امام ابن کثیر می گوید : «او دانشمندی فاضل که قرآن، فقه، فرایض(علم ارث)، ریاضی، و همچنین در علوم عربی سرآمد و به منصب فتوا رسیده بود».[۱]

همچنین امام حافظ شمس الدین ذهبی (م۷۴۸هـ) می‌گوید :«امة الواحد رضی الله عنها دختر حسین محاملی رحمه الله زنی دانشمند، فقیه و مفتی بود؛ نزد پدرش فقه آموخت و از وی اسماعیل وراق و عبدالغفار حمصی روایت نموده است. قرآن و فقه شافعی را حفظ نمود و در فرایض (علم ارث) و شیوه محاسبات و علوم عربی و …، تسلط یافت. نام او سُتیته بود؛ بَرقانی گفته است: این بانو به همراه علی بن ابی هریره فتوا می داد. و دیگران گفته‌اند : از حافظ ترین مردم در فقه بوده است.»[۲]

این یکی از نمونه ها و الگوهای زنان ما در تاریخ اسلام است همچنانکه قبل از این مجتهد و اهل فقه و عالمی چون ام المومنین عایشه رضیی الله عنها در همان دوران صدر اسلام داشته ایم.


[۱]  ابن کثیر، طبقات الشافعیین، ص۳۱۴

[۲]  سیر أعلام النبلاء ج۱۵ ،ص۲۶۴

عوامفریبی های مُلافتاحی در قضیه جهاد حماس و مردم فلسطین

عوامفریبی های مُلافتاحی در قضیه جهاد حماس و مردم فلسطین

به قلم: مجاهد مهاجر

قرار است ارتش سکولار و لیبرال سوریه ی پس از بشار اسد جایگزین تمام گروههای مسلح شود و اگر گروهی وجود داشته باشد نقش واگنرها و مزدورانی را خواهد داشت که جهت عدم ورود این ارتش، در قبال مبلغی وارد جنگ با مخالفین خواهد شد.

چنانچه گروه چند نفره ی مُلافتاحی به زودی خلع سلاح نشود و چنانچه طی معاملاتی قرار به جنگ با مزدوران حزب کارگران اوجالان و … باشد ممکن است گروه مُلافتاحی با همان شعارهای کلیشه ای جهادی و … به شغل مزدوری خود ادامه دهند.

با تمام این احوال شما هرگز نخواهید دید که گروه چند نفره ی مُلافتاحی با صهیونیستهای جنایتکاری که هم اکنون بخشهایی از خاک سوریه را نیز اشغال کرده اند و به چند کیلومتری شاهراه بیروت -دمشق رسیده اند عملیات جنگی انجام دهند.

این در حالی است که مُلا فتاحی قبلاً که می دانست در آن شرایط هرگز دستش به صهیونیستها نمی رسد می گفت:

” شايد گلایه‌هایی از حماس داشته باشیم واز برخی از عملکردهایشان انتقاد کنیم اما هیچگاه آنها را تنها رها نخواهیم کرد، چون پشت کردن به دوستان در زمان ضعف، از اخلاق و شیم مردان بزرگ نیست‌.”

حالا این مرد کوچک به همین سادگی صهیونیستها را در چند قدمی و روبری خودش می بیند اما به مجاهدین غزه که در حال ضعف هستند پشت کرده است.

در آن زمان ملا فتاحی می گفت:

” می گفتند بوسنی و هرزگوین دور است و رفتن به اروپا برای جهاد و دفاع از مردم مسلمان ممکن نیست !!!اما اکنون غزه که دور نیست … بلکه در قلب جهان اسلام و خاور میانه قرار دارد !!!وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ. ما مسلمانان تمام سعی خود را بکار می‌گیریم تا بار دیگر سرزمین فلسطین را از وجود یهود پلید پاک نمائیم …و به نسل‌های آينده توصیه می‌کنیم که پاکسازی قبله اول مسلمانان از نجاست یهود را هدف و اولویت اولشان قرار دهند و قدس اسیر را آزاد کنند.”

آیا این وصف دارودسته ی منافقین هم اکنون به خود مُلا فتاحی بر نمی گردد؟

آیا اولویت اول مُلا فتاحی و گروهش هم اکنون جهاد با اشغالگران جنایتکار صهیونیست است؟

آیا این انسان کوچک و دست آموز جاسوس و خائن عصر «جولانی» از اینهمه دروغگوئی و دغلبازی شرم نمی کند؟

مُلافتاحی از نجدیت تا لیبرالی نجدی زده

مُلافتاحی از نجدیت تا لیبرالی نجدی زده

به قلم: ابوخالد کُردستانی

کسانی که وقت گوش دادن به سخنرانی های۱۳- ۱۴ سال قبل مُلافتاحی را ندارند که در ایران بود فقط کافی است که به کلیپهائی نگاه کنند که او در آن پیشنماز بوده است. فقط از روی نماز خواندن او و شاگردانش به خوبی می توانید ببینید که مُلافتاحی و شاگردانش دارای تفکرات نجدی هستند نه مذهب امام شافعی رحمه الله.

اگر به کانال او هم مراجعه کنید به سادگی می توانید میزان ارادت او به محمد بن عبدالوهاب و بخصوص به مسائل اختلافی او و پیروان او و تعریف آنها از شرک و توحید و توسل و مشرک و مشرکین و غیره را ببینید که نه تنها در تضاد با مذهب امام شافعی رحمه الله است بلکه در تضاد با سایر مذاهب حنفی و مالکی و حنبلی نیز هست.

چنین شخصی با چنین زمینه ای هم اکنون که اربابش جولانی بعد از کسب قدرت باز بر حاکمیت جمهوری عربی سوریه تأکید دارد نه حکومت اسلامی و وارد بازی های سیاسی سکولاریستی و دموکراسی خواهانه شده است و آشکارا تبدیل به یکی از صهیونیستهای عرب منطقه شده است، او نیز سعی دارد پوست بیندازد و در رسانه هایی که او را نمی شناسد خودش را شخصی شافعی مذهب معرفی کند نه شخصی نجدی با تفکرات نجدی.

مُلا فتاحی زمانی گروه داعش را به تندروی متهم می کند که تفکرات نجدی خودش هم همان تفکرات نجدی داعش است با این تفاوت که داعش نه تنها در بیان، بلکه در عمل به این تفکرات نجدیت صادق است، اما مُلافتاحی دغل بازی است که تفکرات نجدیت را صرفا برای دشمنی با مسلمین اهل سنت و شیعه می خواهد.

با اهل سنت به خاطر مسائل اختلافی زیارت قبور و توسل و… دشمنی می کند و با شیعیان هم به خاطر این مسائل و همچنین به خاطر عقاید غلاة شیعه با آنها دشمنی دارد.

اما در برابر می بینیم که سالهاست در ادلب در کنار ارتش کفار ناتو از کانال حکومت سکولار ترکیه زندگی مسالمت آمیزی دارد، همچنین سالهاست با آمریکائی های اشغالگر و مزدوران آنها در سوریه زندگی مسالمت آمیزی دارد و زبانش لال می شود اگر در مورد پایگاههای ناتو و آمریکا در سوریه حرفی بزند؛ علاوه بر این هم اکنون نیز که اسرائیل بخشهایی از سوریه تا قنیطره را اشغال کرده باز زبانش لال می شود که در مورد جهاد با کفار اشغالگر خارجی و بخصوص صهیونیستهای جنایتکاری که روزانه در حال قتل عام مسلمین شافعی مذهب غزه هستند سخنی برزبان براند.

این همان اسلام آمریکائی – صهیونی جدید است، یعنی مشغول کردن مسلمین به مسلمین و رها کردن کفار اصلی.

مُلا فتاحی که در ابتدا به خاطر اجرای شریعت الله و آزاد سازی فلسطین و تشکیل خلافت اسلامی و… جوانان اهل سنت ایران را فریب داده و به کشتن می داد هم اکنون کاسه لیس یکی از مزدوران آمریکا و ناتو و اسرائیل شده است که قصد دارد رئیس جمهور آینده ی یک حکومت دموکراسی خواه لیبرال در سوریه شود.

جولانی لیبرالی که بعد از کسب قدرت اعلام کرده تمام گروههای مسلح باید خلع سلاح شوند و ارتش واحد سوریه دوباره تشکیل شود؛ حالا مُلافتاحی بگوید با این چند نفری که برایش باقی مانده اند در سوریه چه محلی از اعراب دارد؟ آیا به او پناهندگی می دهند یا به زودی مورد معامله قرار می گیرند یا در کشور دیگری از آنها استفاده می شود یا مجبور به فرار می شوند یا…؟