خوێنی هێمن محمد عزیز و کەسایەتیەکانی تر لە ئەستۆی هەموو موسلمانێکە

خوێنی هێمن محمد عزیز و کەسایەتیەکانی تر لە ئەستۆی هەموو موسلمانێکە

 

خوای گەورە ئەفەرموێت: بِأَيِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ (٩)…فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ (٢٦) – التكوير
واتا: بەچ تۆمەتێك کوژرا(٩)… بۆ کوێ ئەچن(٢٦) – التكوير

تاوانی هەموو کوژراوەکانی دەستی علمانیەت لە ئەستۆی هەموو ئەوکەسانەیە دەنگیان پێداون

خوێنی هێمن محمد عزیز و مەلا و کەسایەتیەکانی تر لە ئەستۆی هەموو موسلمانێکە نەك تەنها خانەوادەکانیان، فەرز و واجبە حەقیان لە قورقراگەی سیکولاره کان(علمانیەکان) دەربهێنین، نەهێشتنی ستەم و زولم فەرزی عەینە ئەگەر تۆلەیان نەکرێتەوە هەمومان تاوانبارین.

سەیری وێنەکە بکەن سیکولاره (علمانیە) کافرەکانی ئاسایشی یەکێتی چیان لە ( هێمن محمد عزیز)ی داماو کردووە تەنها لەبەر ئەوەی دینداربووە، لەکاتێکدا فرێندراوە و دادگایش نەکراوە، جگەلەوەی خاوەن خێزان و دوو مندالیشە – خوای گەورە بەشەهیدی قەبولبکات و ئەنجامدەرانی ریسوای دونیا و قیامەت بکات اللهم امین؟

آسیب شناسی جنبش مسلمانان سرزمینهای تحت اشغال روسیه ی تزاری و شوروی سوسیالیستی و درسهایی که از منهج اخوان المسلمین و قربانیانش باید آموخت(قسمت دوم ) (۳۹۱)

آسیب شناسی جنبش مسلمانان سرزمینهای تحت اشغال روسیه ی تزاری و شوروی سوسیالیستی  و درسهایی که از منهج  اخوان المسلمین و قربانیانش باید آموخت(قسمت دوم )  (۳۹۱)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

ممكن است كه يك سازمان داراي يك جهانبینی صحيح باشد ؛امّا اين براي به حاكميت رسيدن كافي نيست.درزماني كه مردم به هر كسي كه وعده بهتري بدهد آرزوها و اهدافشان را مي فروشند ودست به دست مي گردند.کسانی می توانند در این پروسه برنده گردندکه با برنامه وتجربه و دوری ازخيال پرستي سياسي ،نماينده ی «نه گفتن» و اعتراض مردم باشند . این گونه احزاب و امتها مي توانند حكومت را در دست بگيرند،دراين زمان  بلشویکها(جناح اکثریت انقلابیون مارکسیست تحت رهبری لنین ) داراي اين ويژگي ها بودند واينها پيروز شدند. بلشویکها تصادفي روي كار نيامدند، بلكه از كانال صحيح و بهره گيري صحيح وعلمی از وضع موجود روي كار آمدند.

بلشویکها توانستند ازاين آزادي به وجود آمده استفاده مناسب را ببرند، آنها از قبلها خودشان رابراي اين وضعيت آماده كرده بودند و شرايط ونيازهايش را به خوبی درك كرده وپاسخ مناسب برايش داشتند ،اما مسلمين دراين موقعيت چكار مي كردند؟

البته مسلمين هم بي كار ننشستند . زماني كه حكومت تزاري قبلي با آزادي هاي ليبرالي در اواخر عمرش مردم را مشغول كرده بود، مسلمين با استفاده از اين موقعيت؛ مدرسه،مسجد،دانشگاه، امور خيريه ،كتابهاي اسلامي نشر دادند، مجله واخبار نامه نشر كردندو رشد علمي اسلامي در همان زمان خيلي بالا رفت كه حتي باعث نگراني حكومت قبلي شده بود  و حكومت هميشه از پان اسلامیسم صحبت مي كردند واين موضوع حتي باعث نگراني بلشویکها نيز گشته بود.

لنين در يكي از مقاله هايش ازاين نگران بود كه، آموزش ها ي علمي قوم تاتارها وبشکرهاي مسلمان، ازشهرنشينان شهرهاي بزرگ هم بالاتر رفته بود.اما لنين بيهوده نگران شده بود، چون اين بيداري اسلامي را همين رهبران آموزش ديده ی فرهنگی متمدن و…به بن بست كشاندند. وبا تعليمات غلطشان ،مردم با فرهنگ را در مسير غلطي سوق دادند. ادامه خواندن آسیب شناسی جنبش مسلمانان سرزمینهای تحت اشغال روسیه ی تزاری و شوروی سوسیالیستی و درسهایی که از منهج اخوان المسلمین و قربانیانش باید آموخت(قسمت دوم ) (۳۹۱)

آسیب شناسی جنبش مسلمانان سرزمینهای تحت اشغال روسیه ی تزاری و شوروی سوسیالیستی و درسهایی که از منهج اخوان المسلمین و قربانیانش باید آموخت(قسمت اول ) (۳۹۰)

آسیب شناسی جنبش مسلمانان سرزمینهای تحت اشغال روسیه ی تزاری و شوروی سوسیالیستی  و درسهایی که از منهج  اخوان المسلمین و قربانیانش باید آموخت(قسمت اول )  (۳۹۰)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

بسياري از نهضتهاي اسلامي در ابتداي  امر با سر و  صداي منطقه اي وحتي جهاني  شروع به کار  مي کنند امّا در نهايت ثمره دنيوي مطلوب اسلامي نداشته اند.

براي اين گونه نهضتها مرحله تعليم و تربيت که يکي از لازمه هاي جنبش مي باشد به عنوان هدف مطرح مي گردد نه وسيله اي براي رسيدن به هدف. در اينجا مقصد و هدف اصلي جهاد و مبارزه كم رنگ مي شودوبسياري اوقات همين مسائل ريزتربيتي تدريجي ، عاملي جهت تجزيه و انهدام  جماعت و احزاب نیزمي گردند.

هم اكنون كه سرزمين هاي مسلمين مورد هجوم كفار سکولار خارجی ومرتدين محلی واقع شده است، وهزاران زن وكودك مسلمان با فجيع ترين شكل ممكن كشته مي شوند،بسياري از افرادي كه صرفاً تربيت و تعليم مسائل فقهي ريزراهدف قرارداده اند نهايت دلسوزيشان دراين است كه به مجاهدين كمك مالي ويا تبليغي مي نمايند،اما هرگز خودشان به جهاد مسلحانه تن در نمي دهند و با آوردن شبهاتي درپاره اي ازمواقع عدم جهادشان را توجيه مي كنند.

بسياري از افراد از یک طرف به خاطر ناکارآمد بودن اینگونه احزاب و جماعتهای ناقص به بن بست رسیده ، حتي وجود سازماندهي وتشكيلات را نيز دست كم گرفته  و از دیگر سو ، ايمان هم دارند كه بايد راه پيامبرخاتم صلي الله عیله وسلم و خلفا در تشکیل جامعه و دولت اسلامی تبعيت شود، امّا در همين مسئله تشكيلات و سازماندهي باز دچاراختلاف مي شوند . چون همه چيز را با عقل وخواست نفساني خودشان و با معیار قرار دادن جماعتهای ناقص به بن بست رسیده ، تأويل و تفسير مي نمايند. ادامه خواندن آسیب شناسی جنبش مسلمانان سرزمینهای تحت اشغال روسیه ی تزاری و شوروی سوسیالیستی و درسهایی که از منهج اخوان المسلمین و قربانیانش باید آموخت(قسمت اول ) (۳۹۰)

بازگرداندن اهميت نقش توحیدی زنان بعنوان نيمي از پيكرة انساني(۳۸۹)

بازگرداندن  اهميت نقش توحیدی زنان بعنوان نيمي از پيكرة انساني(۳۸۹)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

تمامي انسانها از دو نفر به نام آدم و حوا بوجود آمدند. يعني سرچشمه زن و مرد يكي است نه اينكه يكي باشد و ديگري نه[۱] و آدم و حوا هردو لغزيدند نه اينكه حوا يا زن باعث لغزيدن مرد گرديده باشد.[۲] و به دليل اينكه مردان قيوم زنانند (الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ)(نساء/۳۴) مردان بر زنان سرپرستند؛ مسئوليت بيشتر گردن مرد را مي گيرد تا زن و حوا را.

اما راهبان و خاخامها و به تقليد آنها ملايان ومولويان كهنه پرست، اين مطلب را به صورت تحريفي بي شرمانه در آورده و وسيله اي گردانيدند جهت پست نشان دادن زنان، چنانكه هيتلر سکولاریست به تبعيت از جامعه اي كه پرورشش داده بود وظايف زنان را چنين پيشنهاد مي كرد: بچه داري، آشپزي ورفتن به كليسا. و ملايان و مولويان و آخوندهاي كهنه پرست اهل سنت ما وظايف زنان را چنين پيشنهاد مي كرده اند: بچه داري، آشپزي و شستشو، كار در مزرعه مرد و… و نرفتن به مسجد.

اين شد گوشه اي از دسيسه ها و نيرنگها و افكار پوسيده و بدعتهايي كه همچون سمي مهلك به خورد جامعه دادند. اسلام از زمان اولين پيامبرش تا آخرين رسول عليهم الصلوة و السلام، زن و مرد را به يكسان مكلف به داشتن ايمان توحيدي و اخلاق اسلامي نموده است[۳] و عمل صالح از«زن» و «مرد» كه «مؤمن » باشد به يكسان خواسته شده . و اين نقش سنگين زنان را نيز در جامعه مي رساند. بر اساس قوانين الهي زن در درك كمالات معنوي همچون مرد تواناست تا به هر افقي كه مي خواهد به پيش رود و زن و مرد به يكسان نتيجه اعمال خود را مي بينند .[۴].

بدينسان با توجه به تجربياتي كه تاريخ بشريت در مورد زنان و كل انسانيت به نمايش گذاشته تنها فرمان خداوند در مورد زنان قابل قبول است نه هيچ نظر شخصي يا متحجرانة جاهلي كه تمامي حقوق انساني زنان را به اشكال مختلف پايمال نموده و باعث فاسد شدن زنان و استثمار و استضعاف آنان گرديده است. [۵]. ادامه خواندن بازگرداندن اهميت نقش توحیدی زنان بعنوان نيمي از پيكرة انساني(۳۸۹)

اسلامی نمودن اقتصاد جامعه گامی اساسی در مبارزه با دین سکولاریسم(۳۸۸)

اسلامی نمودن اقتصاد جامعه گامی اساسی در مبارزه با دین سکولاریسم(۳۸۸)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

خداوند متعال می فرمایند :

  • هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (البقره / ۲۹)خدا آن كسي است كه همه‌ي موجودات و پديده‌هاي روي زمين را براي همه ی شما آفريد ، آن گاه به آسمان پرداخت و از آن هفت آسمان منظّم ترتيب داد . خدا دانا و آشنا به هر چيزي است . ‏
  • ‏وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا‏ (اسراء/ ۱۶)هرگاه بخواهيم شهر و دياري را نابود گردانيم ، افراد دارا و خوشگذران و شهوتران آنجا را سردار و چيره‌ مي‌گردانيم ، و آنان در آن شهر و ديار به فسق و فجور مي‌پردازند ( و به مخالفت با دستورات الهي برمي‌خيزند ) ، پس فرمان ( وقوع عذاب ) بر آنجا واجب و قطعي مي‌گردد و آن گاه آن مكان را سخت درهم مي‌كوبيم ( و ساكنانش را هلاك مي‌گردانيم)
  • الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاء وَاللّهُ يَعِدُكُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلاً وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (البقره / ۲۶۸)اهريمن شما را وعده‌ي تهيدستي مي‌دهد و به انجام گناه شما را دستور مي‌دهد ، ولي خداوند به شما وعده آمرزش خويش و فزوني ( نعمت ) مي‌دهد . و خداوند ( فضل و مرحمتش ) وسيع ( و از همه چيز ) آگاه است
  • مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (حشر/۹)كساني كه از بخل نفس خود ، نگاهداري و مصون و محفوظ گردند ، ايشان قطعاً رستگارند
  • أَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ (بقره /۱۹۵) و در راه خدا انفاق ( و بذل مال ) كنيد و ( با ترك انفاق ) ، خود را با دست خويش به هلاكت نيفكنيد
  • فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ‏ الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ‏ (قریش/۳و۴)‏‏

در بسیاری موارد راههاي تكامل انسان قبل از هر چيزي بوسيلة محروميت اقتصادي و عدم امنيت سد مي شود، محروميت موجب نگراني و ترس است، و نگراني و ترس موجب تزلزل شخصيت و زايل شدن ارزش هاي انساني مي گردد.

براي غالب مردم پرداختن به نيازهاي روحي و تكامل بخشيدن به بعد فكري و اخلاقي شخصيت، قبل از مرتفع ساختن خواستها و احتياجات جسماني، سخت دشوار و حتي غير ممكن است. و محروميت در اين زمينه مانعي در راه ايمان و شناخت حقيقت و تسليم در برابر حق است چه :  كاد الفقر ان يكون كفرا . ادامه خواندن اسلامی نمودن اقتصاد جامعه گامی اساسی در مبارزه با دین سکولاریسم(۳۸۸)

غرب ایران زمین هم مسير و همگام انقلاب و بیداری اسلامی(۳۸۷)

غرب ایران زمین هم مسير و همگام انقلاب و بیداری اسلامی(۳۸۷)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

در طول تمام قرون اخیر که عصر انقلابات بزرگ و موفق ملل تحت ستم واستثمار کوچک و بزرگ به شمار می رود ملت ما که از یوغ  استثمارگران و  ظالمین بجان آمده است همواره برای کسب مجدد اعتبار و عزت به تاراج رفته قهرمانانه به پا خاسته و سالها پیش موفق به تشکیل دولت و حکومت اسلامی خود گردید و تا کنون نیز با وجود تمام دشمنیهای جهانی دین سکولاریسم به رهبری آمریکا و جنگ افروزیهای همسایگان دست نشانده ، از این نعمت و دستاورد عظیم خود پاسداری و دفاع می کند . اما در سایر سرزمینهای مسلمان نشین این رویداد نتوانسته است در این حجم گسترده و مداوم تشکیل یافته وبه حیات خود ادامه  دهد .

در سرزمینهای مسلمان نشین از پس هر مبارزی که از پا می افتد مبارز دیگری قد علم کرده و سر برافراشته است ، با این وجود کلیۀ جنبشهای آزادی بخش ملی آنها با شکست مواجه گردیدند . از دلایل عمده این امر در این نهفته بود که پیشگامان انقلاب آنها هنوز نسبت به جها نبینی علمی مردم، این کارآمدترین و موفقترین ابزار تمام اعصار ، شناخت نداشتند ، غافل بودند از اینکه خصوصیت عمدۀ عصر ما، محتوای عمده، جهت عمده و مشخصات عمدۀ رشد تاریخی و آزادی بخش جامۀ اسلامی در تمام اعصار، توسط سیستم اسلام جهانی، توسط نیروهائی که بخاطر دگرگونی اسلامی جامعه با استثمار، ظلم ، فقر و بی عدالتی  و در کل استکبار و اتراف، در حال پیکار هستند، مشخص می گردد .

جماعت ما در درجۀ اول به این مسأله توجه نمود که کردستان و هورامان سرزمینی است مسلمان نشین [۱]با تجربه های گرانبها و زیر سلطه بی عدالتی . می دانیم که ظالمین داخلی و خارجی با زور و زر و تزویر خود،  گروهی از طبقۀ به اصطلاح روحانی كردها را با شناختی کاملاً آگاهانه و دقیق در تركيه، عراق، سوريه و انقلابيون بي وطن مرتد ايراني خائن به زیر سلطه خود کشانده اند و آنها را جهت تخدير، استحمار و توجیه اعمال بدور از مدنیت و انسانیت خود بکار گماشته اند که در این راستا جهل، نا آگاهی و خرافات مردم پل محکم استواری در اتصال و دوام این و ضع و طبقات گرديده است .

این به اصطلاح سرچشمه هاي آگاهی و ایدئولوژیک جامعه ، چون خادمین استثمار گران رفتار می کرده اند و برای حفظ امتیازات و مزایا یشان به همراه طبقه نوکر بوروکرات خود را تحت حمایت آنها قرار می داده اند . بنابراین خیزش مترقیانۀ ما در کردستان و هورامان دو وظیفۀ عمده داردک ادامه خواندن غرب ایران زمین هم مسير و همگام انقلاب و بیداری اسلامی(۳۸۷)

درک وضع موجود عقیدتی جامعه(۳۸۶)

درک وضع موجود عقیدتی جامعه(۳۸۶)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

براي فهم و درك و متقابلاً برخورد با پديده هاي موجود و بافتهاي دروني و در كل موجوديت اين حقيقت انكار ناپذير، روشها و مسيرهاي مختلفي پيشنهاد و  اجرا مي گردند، در اين ميان ديدگاه فرد بعنوان موجودي مختار و آزاد نسبت به يك پديده ، قطعاً در روش تحليلي وي نسبت به آن پديده تأثير قاطعي خواهد داشت.

براي شناخت دقيق هر سيستم و يا شيوة سياسي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، نظامي و يا مذهبي بايد خود را در آن شرايط تاريخي كه اين ديدگاه و شيوه را پرورانده و ارائه داده است، قرار داد. مثلاً براي شناخت انديشه بوديسم يا كنفوسيوس يا شينتوئيسم در شرق، و يا شيوة شكل گيري دین سكولاريسم به شیوه ی نوین آن بعد از قرون وسطي و رنسانس ،بايد خود را در جامعه آن زمان قرار داد و يا براي شناخت روشها و تفاسير كنوني مذهبي اسلامي بايد به چگونگي انهدام شوراي اولي الامر و تأسيس حكومت استبداد فردي و شرايط جبري پيدايش اين مذاهب توسط پيروان دانشمندان هر قرن، به همان قرن يا سال تولد آن، كه شرايط را براي تولد چنين ديدگاهي از دين فراهم نموده مراجعه نمود.

با اين ديدگاه مشخص ،مي توان به عمده ديدگاهها و نظامهاي موجود و روشهاي مختلف ارائه شده جهت اداره زندگي بشريت، اشاره كرد:

  • دین سکولاریسم و مذاهب متعدد و مختلف آن چون :
  • ليبرال دموكراسي كاپيتاليست غرب (نيز نئوليبرال دمكراتهاي مدعي)
  • كمونيسم كلاسيك جزمي (اعم از كمونيسم رمانتيك يا دموكراتيك يا ماركسيستی ، ماركس جوان يا پير، تنها يا با فردريك انگلس و…)
  • ناسيوناليستي آميخته با يكي از اينها و يا التقاطي از دو مذهب نامبرده
  • چپ جديد يا سوسياليستهاي سربرآوده ناشي از شكست و انحراف انقلابات و انديشه هاي جزمي ماركسيستي و كمونيستي.
  • جهانبيني مذهبي التقاطی زيرسلطه موبدان، خاخامها ، پاپها ، مولويان ،‌برهمنها و…. که التقاطي اند از دين توحيدي و انديشه هاي سکولاریستی  قديمي يا   جديد  بشر ، که به صورت وعاظ السلاطین و خادمین آنها درآمده اند و بر اساس تقاضای آنها فتوا تولید نموده و از کانال آنها به جامعه عرضه می کنند .
  • جهانبيني ديني توحیدی اسلام، كه بدون كوچكترين اعلان جنگي، تمامي روشهاي ياد شدة بالا به ستيز با آن برخاسته اند، چرا كه اين بيداري براي چهار مورد از موارد ذكر شده، مخالف و حريفي سرسخت و بدون سازش، نوپا و تازه نفس، و با مراجعه به مبدأ آن،  حريفي شناخته شده؛ و براي جهانبینی مذهبی التقاطی رقيبي افشاگر، بدون ملاحظه و از بين برنده موقعيتهاي ايجاد شده طبقاتي (چه مادي و چه معنوي) به حساب مي آيد.

ادامه خواندن درک وضع موجود عقیدتی جامعه(۳۸۶)

با اختیار و آزادگی دست به مبارزه با دین سکولاریسم و مذاهب متعدد آن می زنیم (۳۸۵)

با اختیار و آزادگی دست به مبارزه با دین سکولاریسم و مذاهب متعدد آن می زنیم (۳۸۵)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

قرآن كريم آزادي اختيار و ارادة قومي و همچنين قدرت بر تغيير و دگرگوني نفس و درون و سپس اجتماع را براي انسان امري بديهي دانسته، و وسيله ايست براي متعادل ساختن آدمهاي مغرور و برتري جو ،و معالجه ضعف آناني كه دچار احساس پوچ گرايي و نهيليسم و يأس و نااميدي گشته اند. و با مطرح كردن اراده و اختيارشان راه سلامت دروني و اجتماعي را به آنان مي نماياند :

متكبرين را مي كوبد كه :

  • إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ أَيُّهَا النَّاسُ وَيَأْتِ بِآخَرِينَ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى ذَلِكَ قَدِيرًا‏ (نساء/ ۱۳۳)
  • وَإِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُمْ (محمد/۳۸)

و سنت عنصر اختيار انسان را با طرح آزادي و شخصيت مستقل آن زنده گرداند. اما مي بينيم كه در همين مسير خداوند مي فرمايد :  يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ (مدثر/ ۳۱)

پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم نیز مي فرمايد :  من يهده الله فلامضل له و من يضلل فلا هادي له. و اين سوال براي بعضي پيش آمده كه، اختيار و آزادي انسان كه خداوند به وي داده، در اين صورت چه جايگاهي دارد؟ و بدون اين جايگاه و ارزش ، چرا محاسبه مي گرديم؟

خداوند چه افرادي را گمراه مي كند: ادامه خواندن با اختیار و آزادگی دست به مبارزه با دین سکولاریسم و مذاهب متعدد آن می زنیم (۳۸۵)

جایگاه عمل و قیام جهت برپا ساختن و تحکیم قانون شریعت الله(۳۸۴)

جایگاه عمل و قیام جهت برپا ساختن و تحکیم قانون شریعت الله(۳۸۴)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

كسي كه اعمال اسلامي از وي سرنزند غيرممكن و محال است كه مسلمان ناميده شود. [۱] بدين معني كه تنها اقرار زباني و ابلاغ و دانستن و يقين كافي نيست، بلكه بايد گفت بمن رسيد به آن يقين پيدا كردم و از آن اطاعت و پيروي نمودم و بدينسان اطاعت و پيروي شرط اصلي و زيربناي تمام فرمانهاي خداوند از طرف تمام پيامبران، برجسته مي گردد .[۲]

و عملگرايي و تكيه برعمل افراد در كيفر ديدن در جهنم [۳] و پاداش بهشت[۴]  چهرة هميشه ماندگار سرنوشت ساز خود را در انديشه اسلامي به نمايش مي گذارد. ما بايد بار ديگر به خود يادآور شويم كه يكي از تفاوتهاي شریعت پیامبر خاتم   با شریعتهای ديگر در اين است كه، آنان فقط مسئول روي آوري به دين خدا و در مسير دين و تكاليف آن قرار گرفتن و پايداري و استقامت در اين راه، در حيطه خودشان بودند و بس. اما وظيفه مسلمين با طي اين مرحله مقدماتي كه برخلاف امم قبلي ديگر پيامبري نخواهد آمد در چيست؟[۵]

آيا با بيان احوال بني اسرائيل و بر حذر داشتن مسلمين از تكيه صرف بر تصديق و اقرار سواي عمل صالح آنچه مرجئه هاي جديد بدان دامنه مي دهند به معني اسلام منهاي تكاليف و حكم خواستن و…. در واقع اسلام منهاي اسلام نيست[۶].  مگر نمي دانيم كه كتمان و خيانت سكوت و در نتيجه فساد و تباهي تنها گريبانگر ستمكاران و ظالمين نمي گردد مگر از ارتباط ويرانگر استبداد (تحت هر شعار و لباس و دين و مذهب و….) با فساد و ويراني بي خبريم [۷] يا اينكه از ” لاطاعه لاحد في معصيه الله انما الطاعه في معروف . ” (متفق عليه )[۸] جاهل و بي خبرمان كرده اند. و وارثين زمين را نيز مزدورانه و دغلكارانه به غلط به ما شناسانده اند[۹]

مگر نمي دانيم كه بازگشت حقيقت و ابهت مسلمين امريست اجتناب ناپذير، جبری و قابل تحقق (اجراي قانون و حكم خداوند)[۱۰] امري كه تمام آناني كه بويي از واقعيات عيني برده اند بدان اقرار نموده اند. [۱۱] ادامه خواندن جایگاه عمل و قیام جهت برپا ساختن و تحکیم قانون شریعت الله(۳۸۴)

جماعت، هم مسيرجماعت شدن و كسب قدرت حكومتي (۳۸۳)

جماعت، هم مسيرجماعت شدن و كسب قدرت حكومتي (۳۸۳)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

آنچه که يک سازمان را تبديل به يک حزب سياسي  و جماعتي شريعت گرا مي کند و آن را از گروههاى فشار، محافل فکرى، فرقه هاى عقيدتى، کانون هاى ادبى و انتشاراتى و شبکه هاى محفلى و انجمنهاي خيريه و امثالهم متمايز مي کند، در درجه اول رابطه آن سازمان با قدرت  حكومتي و اجرائي جامعه است، چه به عنوان يک مفهوم در انديشه و عقيده ي  آن سازمان و چه به عنوان يک واقعيت در حيات و عمل آن سازمان.  در اينجا منظور از قدرت سياسى،  فقط قدرت دولتي و حكومتي  و فقط فتح و کسب قدرت دولتى است .  اين امرى نيست که هر روز رخ بدهد اما براي مسلميني كه در زير چتر حكومتهاي اشغالگر سكولاريست خارجي و مزدوران و مرتدين محلي به سر مي برند مهمترين و قويترين اولويت هر جماعت شريعت گراي وابسطه به جريان فرقه ي ناجيه مي باشد. و گرنه هر حلف، سنديكا و سازماني مي تواند جهت دفاع از اهداف خاص خود از راهكارهايي براي تاثير گذارى بر معادلات قدرت در يک جامعه استفاده نمايد.

 در وضع موجود، نياز و اولويت ما  به عنوان هم مسيران مجاهدين شريعت گراي فرقه ي ناجيه ،  تبديل شدن يک سازمان به يک وزنه مهم در تعيين تکليف سياسى و حكومتي جامعه است. وقتى از نبود حزب و جماعت مختص شريعت گرايان  در جامعه اى  چون جامعه ي هوراميها يا سورانها و يا شكاكها و غيره شکوه مي کنيم، منظورمان اين نيست که لزوما گروههاى اسلامي  وجود ندارند، نشريات و محافل و شبکه هاى اسلامي مسلمين و مرتبط با سازمانهاى شريعت گرا و مجاهدين مسلح  وجود ندارند. بلکه منظور اينست که مجاهدين و مسلمين شريعت گرايي كه از سالها قبل تا کنون هنوز به دولت و حکومت اسلامی  متصل نگشته اند،  فاقد حزب و جماعتي اند که در قلمرو سياست سراسرى، در جدال قدرت، نمايندگى اشان کند و سازمانشان بدهد و نيرويشان را بکار بياندازد و هدايت کند. چون رابطه يک سازمان با قدرت سياسى و حكومتي جامعه، شاخص حزبى بودن و نبودن کارآکتر آن سازمان است. ادامه خواندن جماعت، هم مسيرجماعت شدن و كسب قدرت حكومتي (۳۸۳)