تاریخچه‌ای مختصر از گروهک سکولار-کمونیست کومله

تاریخچه‌ای مختصر از گروهک سکولار-کمونیست کومله

 

 
ارائه دهنده : احسان هورامی [دانشجوی علوم سیاسی ]

سلیمان معینی، از اعضای برجسته حزب سکولار -سوسیالیست دموکرات کردستان ایران، و نماینده جناحی تندرو در آن حزب، در سال ۱۳۴۸ خورشیدی، به همراه سه نفر دیگر از اعضای خانواده‌های فئودال شهر بوکان، گروهی را تشکیل داد به نام گروه انقلابی زحمتکشان کردستان ایران.

گروه شیرین بهاره: چاوه (فرزند امام جمعه مریوان)، فواد مصطفی سلطانی (فرزند خان روستای آلمانه)، صدیق کمانگر (یک مالک کامیارانی) از مهمترین و مشهورترین اعضای این گروه بودند که تا سال ۱۳۵۶ خورشیدی تعداد اعضای آن در مریوان به ۴۸ و در سنندج به ۱۰۰ نفر می‌رسید. این گروه پیرو اندیشه مائویسیم بودند.

اتحادیه کشاورزان: در سقز، محمد حسین کریمی، که رابطه خوبی با شیوخ و خانواده‌های آیینی داشت، این اتحادیه را تاسیس کرد. پس از اعدام وی در ۲۶ بهمن ۱۳۵۷، شیخ عزالدین حسینی (امام جمعه مهاباد) که اخیرا هلاک شد رهبری این اتحاد را بر عهده گرفت.

کومله: در سال ۱۳۵۷، این سه گروه در هم ادغام شدند و حزب کومله را بنیانگذاری کردند.

کومه له سازمانی با پیشینه بسیار  هولناک و با سابقه جنایت بر علیه بشریت در کردستان ایران است و سال‌ها پیش از تأسیس حزب کمونیست ایران وجود داشته‌است.

اکنون غیر از انشعابیون که چندین گروه درست کرده اند سه جریان مختلف با نام کومله فعالیت میکنند. ١. کومله زحمتکشان کردستان ٢. کومله سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران ٣. سازمان کردستان حزب کمونیست ایران (کومله)

از سرکردگان این گروهک سکولار-کمونیست که تحت حمایت حکومت اقلیم کردستان هستند می توان از : ادامه خواندن تاریخچه‌ای مختصر از گروهک سکولار-کمونیست کومله

مختصری از جریان « جنگ روانی » و جایگاه حیاتی آن

    مختصری از جریان  « جنگ روانی  » و جایگاه  حیاتی آن

نویسنده : ا ع  ساصد

ارائه دهنده : تحسین  هورامی ( دانشجوی علوم اجتماعی )

تـاریـخ بـشـرى بـا شـروع جـنـگ هـاى ابـتـدایـى ، شـبـه نـظـامـى و کـنـش هـاى متقابل خصومت آمیز میان افراد شروع شده است . تقریبا تمام تمدن هاى جدید زاییده جنگ و همچنیناضمحلال تمامى تمدن هاى معروف قبلى ، بر اثر جنگ بوده است .
ایـن پـدیـده بـا تـحـولات اقـتـصـادى ، اجـتـمـاعى ، تکنولوژیکى و نیز دگرگونى در شرایط ایدئولوژیک و سیاسى ، انگیزه ها، اهداف و اشکال مختلفى همراه بوده است . بنابراین ، سخن از جنگ روانى مضمون جدیدى براى اندیشه اى قدیمى بوده که فرایند پرفراز و نشیب و پیچیده اى دارد. ایـن فـرایـنـد مـوظـف اسـت به طور دائم از تجاربى که در مقیاس فراملّى و بین المللى گرد هم مى آید نیرو بگیرد و در جهانى که در گیرودار انقلاب ها و تحولات عظیم علمى و فنى و اطـلاعـاتـى و فرهنگى و معنوى ، مى باشد هر آینه این فرایند پیچیده تر مى شود. کوشش و تـلاش در زمـیـنه شناساندن جنگ روانى و تحولات آن براساس شواهد تاریخى و اسناد موجود نـیـازمـند یک مؤ سسه تحقیقاتى با امکانات فراوان است .

ادوار جنگ روانى

جنگ روانى را از نظر تاریخى مى توان به سه دوره تقسیم نمود:
– جنگ روانى در عصر باستان ؛
– جنگ روانى در عصر میانه ؛
– جنگ روانى در عصر جدید.
این سه دوره به ترتیب زیر مورد بحث قرار مى گیرد.
۱ ـ ۱ ـ جنگ روانى در عصر باستان

بـراسـاس اطـلاعـات مـوجـود در مـنـابـع تـاریـخـى ، جـنـگ روانـى از کهنسال ترین زمان تمدن بشرى مورد استفاده واقع مى شده است . لاین برگر استفاده از وحشت و هـراس تـوسـط کـیـدون در جـدال هـاى او در بـرابـر مـیـدیـانـیـت هـا (Midianies) حـوالى سـال ۱۲۵۴ قـبل از میلاد ذکر مى کند. استفاده از (اسب تراوا) توسط یونانیان براى تصرف تراوا، یکى از مشهورترین نمونه هاى تاریخى این شیوه مى باشد.
سون تزو، متفکر ارتش چین در سال ۵۰۰ قبل از میلاد ، در کتاب خود با نام (هنر جنگ ) مى گوید:
(در جـنـگ هـا با استفاده از صداى طبل ها و افراشتن پرچم ها و متاءثر کردن اذهان نیروهاى دشمن بـا اسـتـفـاده از جـاسـوسـان بـایـد آنـچـنـان وضـعـیـتـى را بـه وجـود آورد که موجب شکست دشمن گردد.)
وى همچنین در مورد دستیابى به اطلاعات به هنگام جنگ مى گوید:
(اگـر از نـیـروى دشـمـن و از نـیـروى خـودى اطلاع کافى داشته باشى ، صدها جنگ نباید ترا بـتـرسـانـد. اگـر خـودى را بـشـنـاسـى امـا دشـمـن را نـشـنـاسـى ، در مقابل هر پیروزى یک شکست را متحمل خواهى شد. اگرنه خودى و نه دشمن را بشناسى ، یک احمق بیش نیستى و در هر جنگى شکست خواهى خورد.) ادامه خواندن مختصری از جریان « جنگ روانی » و جایگاه حیاتی آن

نبايد اخبار را از رسانه هاي كفار اشغالگر خارجي و حكومتهاي دست نشانده ي آنها و منافقين دين فروش گرفت (۲۹۳)

نبايد اخبار را از رسانه هاي كفار اشغالگر خارجي و حكومتهاي دست نشانده ي آنها و منافقين دين فروش گرفت (۲۹۳)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

در حالي كه تمام رسانه هاي رسمي و ماهواره اي ، غير از اينترنت ، در اختيار آنهاست ؛ اگر مسلماني چنين اخباري گرفت چه ؟ زماني الله متعال به ما هشدارمي دهد كه : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا …(الحجرات/٦) يعني اينكه مسلمان نبايد اخبار را از يك مسلمان موحدي كه توسط رسول الله صلي الله عليه وسلم تربيت شده اما دچار يك فسقي گشته است به آساني دريافت كند، بلكه بايد راست و دروغ آن را روشن و آشكار گرداند ، با اين وجود در مورد مسلمانان  فاسق اين زمان  و بخصوص  كفار و مرتدين و منافقين دين فروش اجير شده چه بايد كرد ؟  زماني كه ما اخبار يك مسلمان فاسق را به همين سادگي باور نمي كنيم حالا چگونه بايد به اخبار كفاراشغالگر خارجي  و مرتدين محلي و منافقين دين فروش گوش كرده و اعتماد نمائیم ؟ در شریعت الله شهادت از کافر و مرتد پذیرفته نمی شود و بدون شک  شهادت در مورد وقوع خبر یا رویدادی نیز به هیچ وجه از آنها پذیرفتنی نیست .

آشكار و كاملاً روشن است كه دشمنان خارجي مسلمين و منافقين بومي از قرنها پيش به صورت عموم و در چند دهه گذشته به صورت اخص،  جنگي رواني و تبليغي را بر عليه مسلمين به راه انداخته اند، به همين دليل، اخبار مربوط به مجاهدين و مسلمين باعزت، و حتي مسلمين ذليل شده را نيز، تحت هيچ عنواني نمي توان از كفار و بخصوص مرتدين و منافقيني كه در اختيار اينها هستند گرفت، و مسلمان حق ندارد بدون توجه به سرچشمه ي خبر،  آن را نشخوار نموده و به ديگران نيز منتقل نمايد .

حالا فرض مي كنيم كه ما مجاهدين شريعت گرا را نمي شناسيم و از اعمال آنها نيز اطلاعي در دست نداريم، و اخباري در مورد آنها به ما مي رسد؛ چگونه بفهميم چنين خبري راست است يا دروغ ؟ طبق آن چيزي كه گفته شد در همان ابتداي امر بايد روشن نمود كه منبع خبر و كسي كه خبر را پخش مي كند كيست ؟ به دنبال آن بايد فهميده شود كه منبع و پخش كننده ي خبر طرفدار يا عضو جناح خاصي هست يا بي طرف می باشد.

زماني كه رسانه هاي وابسته به  آمريكا و انگليس و آل سعود و روسيه و …. و مرتدين محلي چون پ.ك.ك، بارزاني، طالباني، دين فروشان منافق همنشين با اينها، كه در حال جنگ مسلحانه با مجاهدين بوده و اخباري را با مخلوط نمودن راست و دروغ منتشر مي كنند، كدام عقل سليم به يك مسلمان اجازه مي دهد كه  كوركورانه آن را پذيرفته و نشخوار كند ؟   ادامه خواندن نبايد اخبار را از رسانه هاي كفار اشغالگر خارجي و حكومتهاي دست نشانده ي آنها و منافقين دين فروش گرفت (۲۹۳)

تولید شایعه و دروغپردازی (۲۹۲)

تولید شایعه و دروغپردازی (۲۹۲)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

دشمنان قانون شریعت و ظالمین، در طول تاریخ ، همیشه بر این عادت بوده و هستند که از ارهاب و مبارزات مشروع ما گله و شکایت کنند .  البته واقعیت آن است که منظور آنها از ارهاب و تروریسم، همیشه برای عموم،  نوعی ابهام داشته و ناروشن بوده است .  آنها تمایل دارند که کلیه ی فعالیتهای عملی و حتی عقیدتی مظلومینی که در برابر افکار پوسیده و ضد انسانی و همچنین در برابر  نیروی کشتار و خونریز آنها  و بر علیه منافع طبقاتی شان صورت می گیرد را، با برچسب ارهاب و تروریسم؛ مردود، وحشیانه و غیر متمدنانه اعلام نمایند .

از دیدگاه آنها «هرگونه واکنش عملی» در برابر اشغالگری، دیکتاتوری، غارت و چپاول، کشت و کشتار  و جنایات آنها شامل یکی از روشهای تروریسم می گردد. روشنگری مردم، سازماندهی یک اعتراض حق طلبانه، تلاش جهت تحریم اخلاقی نظامیان سرکوبگر وطن فروش  و خود روشنفکربینان خائن و دین فروشان مزدور(حتی در صفوف خودمان) نیز یکی از شکلها ی تروریسم معرفی می شود .

اگر درک از تروریسم و ارهابی به معنی فکر، عقیده یا عملی باشد که دشمن را ترسانده یا صدمه ای به آن وارد می کند، پس در این صورت، تمام مبارزات مظلومین و آزادیخواهان چیزی جز تروریسم و ارهاب نیست؛ و سوالی که باقی می ماند این است که : آیا تمام ابزارها و سیستمهای مورد استفاده ی حکومتهای ظالم و خونریز، همچون هواپیماها، موشکها، پلیس، ارتش، افکار و  رسانه های جنگ روانی، زندانهای مخوف و شکنجه های وحشیانه  چیزی غیر از وسایل تروریسم و ترساندن مظلومین می باشند؟  آیا باوجود چنین ابزارها و سیستمهای خشن سیاستمداران مسلح و جنایتکار، که  دم از شعارهای عوام فریبانه و ریاکارانه ی اخلاقی می زنند، حق محکوم کردن ارهاب و تروریسم  مظلومین آزادیخواه را دارند؟

جهت عدم پاسخدهی به اینگونه سوالات، ظالمین در تلاشند، با بهره گیری از مخدرهای فکری سکولار  و ساحران مذهبی و  تمام ابزارهای جنگ روانی موجود،  به کلمه ی تروریسم معنی غیر مستقیم و کلی تری دهند . بدین ترتیب یک سکولار سرمایه دار اعتصاب  توسط کارگران تحت ستم و ترویج افکار توحیدی جهت  تشکیل جامعه ای اسلامی که مجری قانون شریعت الله باشد را، و یک دین فروش خائن هر گونه ایراد گرفتن آشکار از دین فروشان و حاکم فاسد دست نشانده ی مرتد را  در مفهوم عام تروریسم جای می دهند . ادامه خواندن تولید شایعه و دروغپردازی (۲۹۲)

تولید انقلابات نمایشی و کنترل شده (۲۹۱)

تولید انقلابات نمایشی و کنترل شده (۲۹۱)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

شکی در آن نیست که این قرن را از هر لحاظ عصر انقلابات ایدئولوژیک و عصر بیداری نو پای اسلامی باید نامگذاری کرد. دیکتاتوری سکولاریسم با افزایش آگاهیهای عمومی اعلام ورشکستگی نموده و روز های پایانی حیات ننگین خود را در سرزمینهای مسلمان نشین سپری می کند.

کمپانی های فراماسونری و کارتلهای پشت پرده وابسته به جاهلیت با بهره گیری از اطاقهای فکریشان مدتهاست که برای چنین پیش آمدی آماده گشته اند، و جهت ممانعت از انقلاب اسلامی و بازگشت اقتدار و عزت انسانهای ستمدیده طرحها و برنامه های حساب شده ای را برای همچنین روزهایی تدارک دیده و در سرزمینهای مسلمان نشین نیز ، با بهره گیری از اهرمها و افرادی فریب خورده و اکثرا سکولار مرتد، در پی اجرایی شدن توطئه ای وحشتناک علیه اسلام راستین و انقلاب راستین اسلامی بر آمده اند.

آنها شکی ندارند که عمر فرمانروایان دست نشانده و فرسوده اشان به پایان رسیده و ملیتهای مسلمان با بازگشت فراگیر عقیده اسلامی و گسترش سریع توحید و کفر به طاغوت در صدد مبارزه ای ریشه ای با وضع موجودی اند که سالهاست با شعارهای دروغین غیر از فقر و دیکتاتوری سکولاریستی چیزی برایشان در برنداشته است.

سکولارهای دست نشانده و مزدور وعده آزادی و برابری در اندیشه و عمل را دادند، اما در واقع با دیکتاتوری سکولاریستی خود ، به جان تمام عقاید دینی و فرهنگ غنی سنتی مردم افتادند و تبر بی رحم خود را بر تنه ی نیرومند و ریشه دار فرهنگ چند هزار ساله مردم زده و با سکولاریزاسیون ویرانگر خود فرهنگی منحط با ارزشهایی کاملا بیگانه با مردم بر آنها تحمیل کردند.

همین سکولارهای خائن با آوردن مذهب سوسیالیستی و کمونیستی وعده ی از میان بردن فقر و محرومیت و بوجود آوردن دنیایی برابر و یکسان را به مردم داند که در چنین دنیایی هیچ فقیر و محرومی وجود نخواهد داشت و غنا و رفاه سراسر جامعه را در بر خواهد گرفت،اما در حقیقت امر غیر از نکبت و بیچارگی و تاراج رفتن سرمایه های طبیعی و زیر زمینی و … چیزی برایشان در برنداشت. ادامه خواندن تولید انقلابات نمایشی و کنترل شده (۲۹۱)

تولید و پرورش مخدرهای مذهبی (۲۹۰)

تولید و پرورش مخدرهای مذهبی (۲۹۰)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

در گذشته و زمانی که هنوز علوم به شکل امروزین آن تخصصی و وسیع نگشته بود، هنگامی که  نخبگان هر مجتمعی  وارد مراکز آموزشی می گشتند ابتدا از کانال قرآن، حدیت و فقه  علم آموزی خود را از حجره های مختلف و نزد علمای مختلف آغاز نموده و با همین معیارهایی که آموخته بودند به یادگیری دیگر علوم چون تیراندازی و نظامی، تاریخ، هندسه، هیات، نجوم، ادبیات، بلاغت و… می پرداختند، در میان ملت ما چنین اشخاصی به ملاهای ۱۲ علم مشهور بودند .

یعنی کسی که ۱۲ علم، که در آن زمانها لازمه ی زندگی مردم بوده، را فرا گرفته است و معمولا هر علمی را نیز نزد یک عالمی در منطقه و یا مناطق و حتی سرزمینهای مختلفی  فرا می گرفتند . بدون شک چنین اشخاصی نمی توانستند از قشر تنبل، تن پرور و کند ذهن جامعه باشند، بلکه نخبگان و شجاعان و تیزهوشان هر مجتمعی وارد این میدان می شدند . به همین دلیل است که ما در گذشته بزرگانی چون حنفی، شافعی، مالک، حنبل، جعفر صادق، ابن خلدون، ابن تیمیه، ابن قیم، خوارزمی، بخاری وصدها نمونه مشابه را در تاریخ بعد از صحابه  مشاهده می نماییم .

با اینکه پس از سلطنت معاویه شورای اولی الامر مرکزی جهت وحدت عقیدتی – فکری  و عمل مسلمین از میان رفته بود و مذاهب متفرق و رنگارنگی، به حکم ضرورت و به دلیل نبود شورا، به وجود آمده و در کنار این مذاهب نیز علفهای هرزی به حیات موزیانه ی خود ادامه دادند، و با وجود تعصبات خاصی که از طرف  پیروان هریک از مذاهب اسلامی  اعمال می شد [۱]هرکسی می توانست  در سرزمینهای اسلامی،  با افت و خیزهای مسالمت آمیز و گاه خشن، نظراتش را آزادانه بیان نموده و به بحث گذاشته و گوش شنوا پیدا کند .

هر چند که در برهه هایی از زمان، قدرت حاکمه با پشتیبانی  از مذهبی خاص، تلاش می کرد که جوی را فراهم سازد که نه قادر باشد وارد مسائل عقیدتی و منهجی  عمیق گردد و نه ظرفیت و سعه ی صدر اسلامی برای پیشبرد بحثهای  رایج متناسب با وضع موجود جامعه را در درون طبقه ی روشنفکر و شریعت گرا  را داشته باشد؛ در نهایت، سرانی که در آن دوره دارای قدرت نظامی و حکومتی بودند  برای آنکه اندیشه های این دسته از شریعت گرایان نتواند بر دیگر مسلمین تاثیر بگذارد و یا از تاثیر و شیوع آن در نزد عموم مردم بکاهند، تلاش می کردند با استفاده از جریان مطیع مذهبی جیره خواری که در اختیار داشتند در منابر و کتابها، جنگی روانی را به پشتیبانی از زندانها و اعدامهایشان جهت کنترل و بسیج عمومی مردم و افکار عمومی  به وجود آورند .

با اینکه این دسته از علمایان عقیدتی دین فروش وباسوادهای فکری  فاسد از نوعی عوام گرایی مفرط پیروی می کنند و در اندیشه ها و خطابه هایشان دچار تناقض گوئی و حتی افترا و دروغ گویی آشکاری می گردند، اما با پشتیبانی حکومتی و رسانه ای رسمی و منابر ی که در اختیار دارند معمولا در طول تاریخ قادر بوده اند که عده ای از مردم ناآگاه و جاهل را  فریفته و در دامی که اربابانشان برای رسیدن به هدفی مشخص پهن نموده اند گرفتار نمایند .

این دسته از مردم به همین راحتی ابزار و وسیله ای بر ضد منافع اساسی و شرعی خود در دنیا و در پاره ای موارد در قیامت نیز می گردند . چون خیلی از مردمان جاهل و نفهم با غلبه ی احساسات جاهلی بر عقل و شعورشان، بدون آنکه خود متوجه شوند به صورت تدریجی  در دایره ی ارتداد و کفر قرار گرفته و خود را در مسیر اهداف کفار خارجی و مرتدین محلی  قربانی و فدا می کنند . ادامه خواندن تولید و پرورش مخدرهای مذهبی (۲۹۰)

تولید بحرانهای فکری – عقیدتی و توطئه گسترش فساد معنوی (۲۸۹)

تولید بحرانهای فکری – عقیدتی  و توطئه گسترش فساد معنوی (۲۸۹)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

جاهلیت سکولار – صهیونی مهاجم و نوکرانی محلی آن جهت آشفته نمودن عقاید و بیداری اسلامی مردم  به چه حيله اي متوسل مي گردد و براي بقاي خود از چه راهي وارد عمل مي گردد؟

براي اينكه ملت يا گروهي از انسانها را به زير سلطه برده و در معرض ظلم و ستم قرار داد، الزاماً بايد شرايطي را تامين نمود كه طبق آن طبقه ستمكش لااقل بتواند برده وار زندگي كند. در نتيجه جاهلیت سنتی و دشمن دیرین قانون شریعت الله  بحرانهاي فكري و ايدئولوژيكي و تاريخي وسيعتر و مخربتري را در جامعه پرورش داده و آماده مي سازد و در برابر نيروها و همچنين وسايلي كه كند كننده يا برهم زننده نقشه ها و يا به هر نحوي عاملي بازدارنده در برابر اهداف آنان باشند به مقابله بر مي خيزند.

اما سلاح توهمي و خرافي كه با آن بر مردم حكم مي رانند، اكنون در قالب واقعي و عيني خود در برابر و بر ضد كاربران آن به پا خواسته است. و اين خرافه پرستان مستبد در صورت آگاهي مردم نه تنها سلاح و ايدئولوژي را پرورش داده كه هلاكش خواهد ساخت، بلكه مردمي را بوجود آورد كه با ايماني راسخ و قوي در جهت نابودي وي اين سلاح را به سويش هدايت خواهند نمود.

هنگامي كه خلق از اصل آن چيزي كه ستمگران به واسطه تبليغ آن بر آنان حكم مي رانند آگاهي يابند، به همان نسبت حاكمان در نظرشان سفله تر و منفورتر مي گردند و خشم و تنفر بيشتري متوجه اربابان مي گردد. چون وقتي كه من از اصل آگاهم و مي فهمم آن چيزي كه به نام همان مطلوب من برمن عرضه مي گردد جز خدعه و وسيله اي جز حكومت بر من و زير سلطه بردن من نيست، آنوقت به همان نسبتي كه آنان به دروغ از عقيدة من برعليه من استفاده مي كنند و نام مي برند تنفر و بيزاري من از آنان بيشتر مي گردد. در اين جاست كه مبارزه بر ضد استكبار و اتراف موازي با زندگي شخص آغاز مي گردد.  بدين سان برخورد با تمامي مسائل اجتماعي به شيوة صحيحش صورت مي پذيرد و نسبت به تمامي معضلات موضعگيري شايسته و قابل قبولي ارائه مي گردد بعنوان مثال :

مسائلي چون بيكاري، كم درآمدي، عدم دسترسي به امكانات و فرصت هاي اجتماعي براي ترقي و تعالي . ناتواني مسئولين سياسي در حل و فصل مسايل اقتصادي و سياسي همگي مي توانند به نحوي، موجبات نارضايتي را در افراد و گروههاي اجتماعي فراهم سازند. نارضايتي افراد و گروهها از يك نظام سياسي چنانچه براي مدتها ادامه يابد، سبب «بي تفاوتي»  و حتي «بيگانگي سياسي» مي شود. ادامه خواندن تولید بحرانهای فکری – عقیدتی و توطئه گسترش فساد معنوی (۲۸۹)

واکنش سنتی جاهلیت سکولاردر برابر جریان بیداری و انقلابی مسلمین (۲۸۸)

واکنش سنتی جاهلیت سکولاردر برابر جریان بیداری و انقلابی مسلمین (۲۸۸)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

سردمداران جاهليت به خوبي با تمام پشتوانه اي كه از تاريخ دارند درك كرده اند كه اگر روشنفكران ديني بتوانند آزادانه و بدون پيرايه و با صراحت خاص اسلامي ديدگاههاي بيان شده در قرآن و سنت صحيح و موثق را به صورت کامل به تمامي مؤمنين جهان و مسلمين بطور اخص ارائه داده و اشاعه دهند و وقاحت جاهليت سکولارهای حاكم را با مظالم موجود افشاء كنند، ضربة شديدي بر پيكر سيستم كهنه و فرسودة موجود وارد آمده و استحمار، استضعاف، استثمار، بهره كشي و در كل استكبار و اتراف براي هميشه از صحنه محو خواهد گرديد.   مي دانيم كه وجود جاهليت موجود هم به استحمار، استضعاف و استثمار ديگر انسانهاي در بند بستگي  دارد.

در نتيجه جاهليت مهاجم سکولار ـ صهيوني با بهره گیری ازمزدوران سکولار بومی  وثروت ، قدرت فيزيكي و تدليس و تزوير به استخدام در آمده اش برنامه و طرحهاي اجرايي را براي مبارزه و رو در رويي با ديدگاههاي خالص و پاك ديني در اختيار گرفته و سازمانهاي مخوف علني و مخفي را براي جنگ با آزاديخواهي و حق طلبي بوجود آورده است . و مي توان به يكي از تردسيتها و ابزارهاي بكار گرفته شده توسط آنها كه در راستاي انحراف افكار مؤمنين آزادانديش و محرومين از حقيقت و نيازمند به آن، اشاره نمود؛ كه ايجاد سازمانها و گسترش ايدئولوژيها و جهانبيني هاي ضدانساني كاذب و مشابه با اصل و ارائه طرحهاي مجالس رقص و آوازهاي ديوانه وار و فيلمها و محافل برنامه ريزي شده و دقيق و تشويق و كشانيدن آنان، بخصوص جوانان، به عملي نمودن چنين برنامه هايي است تا خشم و خستگي و نيروي مبارزه نهفته در آنان را با چنين جهانبيني ها و زندگيهاي متناسب با آن سبك و خالي نمايند.

بسياري از حكام جاهليت با همكاري و مشورت با اربابان بزرگشان در كنار تمام استثمار و بهره كشي ناجوانمردانه از مردم، كليساها، معابد و مساجد پرزرق و برقي [۱]بوجود آورده و مستضعفين را پس از تحمل كارهاي روزانه بدانجا كشانيده و در فضاي مصنوعي و خيالي به نماز و نيايش و گوش دادن به موعظه هاي تدوين شدة خود وا مي دارند تا خستگي جسمي را با حماقت روحي او برابر سازند و آنها را مجبور سازند تا با گرايش به برنامه هاي مدونشان راه رهايي از استكبار و اتراف كه سرچشمه تمامي بدبختيهاست را به فراموشي سپارند. ادامه خواندن واکنش سنتی جاهلیت سکولاردر برابر جریان بیداری و انقلابی مسلمین (۲۸۸)

جنگ نرم دین سکولاریسم بر جامعه ی اسلامی (۲۸۷)

                         

          جنگ نرم دین سکولاریسم  بر جامعه ی اسلامی (۲۸۷)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

خداوند می فرماید : هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ. (توبه / ۳۳)خدا است كه پيغمبر خود (محمّد) را همراه با هدايت و دين راستين (به ميان مردم) روانه كرده است تا اين آئين (كامل و شامل) را بر همه‌ي آئينها پيروز گرداند (و به منصّه‌ي ظهورش رساند) هرچند كه مشركان نپسندند.  با این وجود در قرون اخیر عده ای از سکولاریستهای محلی با استدلال به نظریه سکولاریزاسیون ماکس وبر که مدرنیته را اسیدی معرفی می کند که تمام نظامات ارزشی قدسی و فرامادی را می خورد، چنین تبلیغ می نمودند که دین اسلام نیز همانند نصرانیت شامل این حکم می گردد .

این نظریه بیشتر ازهرچیز سالهاست که با تشکیل دولت اسلامی ما ابطال شده است وامروزه جامعه شناسان به نصرانی- کاتولیکی بودن ریشه های نظریه سکولاریزاسیون  نوین و عدم صدق آن درباره اسلام اذعان می کنند.

با این حال دفع پیروان این نظریه به کلی متفی نیست . سرزمینهای مسلمان نشین ما در میان جنگ و محاصره و تحریم و تهدید بوده است اما سیاست دشمنان سکولار با گسترش رسانه های مختلف در حال تغییر است،  بنابراین سیاست حکومت اسلامی ما هم از امروز باید عوض شود. اگر تا دیروز مقابله امنیتی و نظامی و استحکام سخت افزاری، مادی و اقتصادی در اولویت بود از امروز صحنه مقابله به قلمرو پنهان بنیادهای هویتی نظام اسلامی ما کشیده شده است.

امروز وقت آن است که نظام اسلامی تنها به نهادها و طبقات نظامی و اقتصادی  توجه نداشته باشد بلکه علاوه بر آن به نهادها و طبقات فکری و فرهنگی  جامعه نیز اهمیتی متناسب با نیاز امروز جامعه را بدهد .

این یک واقعیت ملموس است که تهدیدها نسبت به یکدیگر، مراتب و منزلت‌‌های متعددی دارند؛ به گونه‌‌ای که پاره‌ای از آن‌ها، در مقایسه با پاره‌‌ای دیگر، اهمیت و اصالت بیشتری دارند. تهدیدهای عقیدتی – فرهنگی  و نرم را می‌‌باید بزرگ‌‌ترین نوع تهدیدهای درونیِ جامعه‌ی اسلامی قلمداد کرد. تهدیدهای نرم آن دسته از تهدیدهای اجتماعی هستند که به استحاله‌ی ماهوی انقلاب و جامعه‌ی اسلامی منجر می‌‌شوند و به این ترتیب، نظام اجتماعی [۱] برخاسته از اسلام را، از درون، پوک وتهی از ارزش‌ها می‌سازند. این سنخ از تهدیدهای اجتماعی، بر خلاف تهدیدهای سخت، بسیار پیچیده و تودرتو هستند و به صورت نامحسوس و تدریجی، ذات و هویت ایدئولوژیک نظام اجتماعیِ اسلامی را متلاشی و منهدم می‌کنند.

تجربه‌های تاریخی، نشان داده است که تحقق و فعلیت یافتن تهدیدهای فرهنگی در جامعه‌ی اسلامی، به دو صورت رخ می‌دهد: یکی از بالا و در سطح ساختار سیاسی [۲] و به واسطه‌ی ستیزه‌جویی با قانون شریعت الله و رهبران مجری این قانون ، دیگری از پایین و در سطح جامعه  و به واسطه‌ی تصرف در ذهنیت عمومی و تخریب باورها و ارزش‌های اسلامی. دشمن سکولار از هر دو بعد در حال فعالیت گسترده است، اما با نا امیدی از سطح رهبریت جامعه تمرکز خود را بر تخریب و تصرف افکار عمومی حاکم بر مردم  متوجه نموده است .

[۱]Social system

[۲]Political Structure

چه باید کرد ؟ (۲۸۵)

چه باید کرد ؟ (۲۸۵)

لزوم آنالیز جبهه دین سکولاریسم و توجه ویژه به پیروان مسلمان زاده ی آن

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

اسلام دینی است که به هدایت انسان در هر وضع و حالی که باشد حرص و طمع می‌ورزد، و امروزه مسلمین نیز به دلیل عدم وجود حکومتهای اسلامی دچار انواع بیماریهای درونی و هجمات خارجی گشته اند و جهت هدایت نیاز مبرمی به حداکثر تلاشهای آگاهانه دارد . درک «وضع موجود» و «نیازهای روز» از ابتدائی ترین وظایف بیدارگران شریعت گرا گشته است .

یکی از این مواردی که  «نیاز روز» بوده و در«وضع موجود»  باید درک شود آنالیز و تجزیه ی جبهه ای است که دین سکولاریسم به وجود آورده است:

اولاً، مباحثی که طرح شد، شامل بارزترین مباحثی است که معمولاً  پیروان دین سکولاریسم و جبهه سکولاریستی در گفتارها، محافل و نشریات و نوشته‌های خود مطرح کرده و مورد تأکید قرار می‌دهد.

ثانیا، جبهه سکولاریستی پیرامون واقعیت دولت اسلامی، در پی دگرگونی عظیمی است که ابعاد مختلفی از این گرایش را از تغییر معرفت‌شناختی و تحول روش‌ها گرفته تا متبلور ساختن مقولات فکری و مواضع نظری به صورت حاد و خشن که طی دهه‌های اخیر پیش از پیروزی حکومت اسلامی ما سابقه‌ای نداشته است، جمع می‌کند.

ثالثا، لازم است توجه داشته باشیم که صف جبهه دین سکولاریسم صفی کاملاً واحد بر محور نوعی واحد از انگیزه‌ها و افکار و باورها نیست، بلکه در درون خود شاهد تقسیم‌هایی در قوا و افکار و مواضع است، که به بروز اضطراب و تنافر و عدم یگانگی در برابر بعضی مسائل می‌انجامد. در جبهه دین سکولاریسم، به ویژه در دوره اخیر، جریانی وجود دارد که امتداد قطعی و کپی برداری طرح غربی است. در کنار آن، جریان دومی وجود دارد که با عقب نشینی ها و درک وضع موجود در لباس نفاق فرو رفته و امتداد انعطاف‌آمیز، عامدانه و هشیارانه  همان طرح است.

با این وجود در میان این دو جریان، و در رده های پائین تر هرم، انبوهی از پیروان وجود دارند که نگران وضع مسلمین  و آینده آن بوده، و با حسرت و آرزو به نجات  مسلمین چشم دوخته اند. اما تمام آنچه هست این است که  به دلیل نبود حکومت اسلامی و  شورا،  تربیت علمی و پیشینه فکری و برخی باورهای نادرست، این مسلمان زاده های دلسوز را در درون جبهه دین سکولاریسم  قرار داده است. این پیروان دلسوز که احساس دغدغه و مسئولیت دارند به حق بیشتر، دل‌مشغول وضعیت مسلمین است تا حمله به حقیقت دولت اسلامی یا دفاع از طرح دولت سکولاریستی؛ یعنی نوعی جریان غیر متعصبی است که با دین سکولاریسم تنها پیوند عملی دارد. ادامه خواندن چه باید کرد ؟ (۲۸۵)