دين سكولاريسم عامل تحريف دين اسلام قبل از پیامبر خاتم(۲۵۶)

دين سكولاريسم عامل تحريف دين اسلام قبل از پیامبر خاتم(۲۵۶)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

دين سكولاريسم نوعی رویکرد به هستی و درواقع نوعی هستی‏شناسی است كه درنقطه مقابل چنین نگرشي شریعتهای آسماني قرار گرفته اند و با استناد به آيات قرآن مي توان فهميد كه دين سكولاريسم عكس العمل و واكنشي به دين اسلام پس از آدم تا قيامت بوده است. تمام تلاش دين سكولاريسم سازگار نمودن دين اسلام با قوانين و برنامه هاي دين سكولاريسم بوده است .

عنوان سکولاریزاسیون هم، که به معنای سکولاری کردن است، به سکولاریسم مفهوم فرآیند را می‏دهد. فرآیند به معنای آن است که سکولاریسم طی پروسه‏ای زما‏نبر از یک نقطه‏ای به نقطه دیگر در حوزه عقايد، ارزشها، فرهنگ و تاریخ رخ می‏دهد.

البته دين و فرهنگ ديني نیز پروسه ايست كه در حوزه ي عقيده، فرهنگ، نهادها و ساختار اجتماعي  و اجرايي جامعه  و تاریخ تحقق می‌یابد؛ بنابراین مقوله‏ای فرآیندی است.

موضوعی که ما را بر آن وامی‏دارد حوزۀ عقيده را بر حوزۀ تاریخ و فرآیند تاریخی مقدم سازیم وجود جوامعی است که چه بسا به لحاظ رفتاری، عملی و شیوه زندگی از اديان آسماني سکولار گردیده و فرآیند سکولاریزاسیون در آنها طی شده باشد، ولی به لحاظ باور و اعتقاد به شریعتهای ديگرسکولار نباشند. درواقع بین باور و عمل به شریعتهای آسماني و مذاهب نوظهور دین سکولاریسم تمايزات غير قابل انكاري وجود دارد .

در طول تاريخ به كرات ديده شده است كه اثردين سکولاریسم در حوزه شریعتهای آسمانی ديگر هرگز دربردارنده ي مفهوم استقلال داخلي اين شریعتها از سيستم و قوانين اجرايي و حكومتي جامعه نبوده است بلكه شریعتهای ديگر مجبور بوده اند كه خود را به نسبتهاي مختلف با دين سكولاريسم حاكمه تطبيق دهند. اين تطبيق شریعتهای مختلف با دين سكولاريسم منجر به نوعي آميختگي آنها با دين سكولاريسم گرديده و از شریعتها معجوني پديد آمده است كه در عرصه ي ساستهاي حكومتي از آن استقبال شده است و در اكثر موارد  همچون يك ابزار در خدمت سياستهاي متوليان دين سكولاريسم قرار گرفته اند و در معادلات قدرت ايفاي نقش نموده اند .

همين ايفاي نقش شریعتهای مختلف در برابر دين سكولاريسم باعث ايجاد يك شریعت التقاطي و رسمي جديد در پاره اي از جوامع گشته است كه هيچ ارتباطي با اسلامي كه به آنها معرفي شده است ندارد . اين امرباعث سردرگمي دسته اي از محققين گشته است به گونه اي كه چنين پندارند اين شریعت جديدي كه از سازگاري و تركيب دين اسلام با دين سكولاريسم  توليد گشته است تفاوتي با اصل اسلام ندارد و دين اسلام، يعني همين مخدر و معجوني كه در حال تخدير مردم و خادم طبقات منفعت طلب ستم پيشه است .

زماني كه قوانين اسلامي از دين آسمانی پالفته مي گردند و هستی‌شناسی سکولار می‏شود، زندگي عقيدتي و دنيوي هم با همۀ تنوعاتی که می‌تواند به صورت عملی پیدا کند، صورتی سکولار به خود می‏گیرد.

انسان  اگر در هستی‏شناسی خودش به این حقیقت رسیده باشد که دين اسلام (نه اسلام سازگار شده با دين سكولاريسم)  قوه شناخت جهان و ابزار اداره ي زندگي معنوي و مادي است، باید در هستی‏شناسی خودش به این باور برسد و نبايد هیچ تحمیلی از بیرون بر انسان بشود. این جزء ذاتی انسان مختار و آزاد است و اگر انسان با پیش‏فرض دين سکولاريسم به عالم نگاه کند، درواقع تحمیلی است که به انسان شده است. بر اثر چنین پیش‏فرضی است که خود انسان به آن راه نمی‌برد و در نتیجه تناقضی در نظام معرفتی را به دنبال می‏آورد. در اين مرحله گفته مي شود كه دين اسلام در اين برهه از تاريخ تحريف شده است ونياز به آمدن رسول و پيامبري جديد به شدت احساس مي شد .

اسباب و عوامل خارجی رشد دین سکولاریسم در میاین مسلمین(۲۵۵)

اسباب و عوامل خارجی رشد دین سکولاریسم در میاین مسلمین(۲۵۵)

دین سکولاریسم و سوء استفاده از عقاید دینی مردم همچون یک ابزار :

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

در عقیده ی اسلامی اساسا تنها نظامی که می‌تواند انسان را به سعادت برساند، نظام الهی است؛ تنها قانونی که انسان را می‌تواند به سعادت برساند، قانون الهی است و تنها رهبری که می‌تواند انسان را به سعادت برساند، رهبری الهی است. البته باید حواسمان هم باشد که در طول تاریخ افراد بسیاری از شریعتهای آسمانی سوءاستفاده کرده‌اند که این ربطی به دین اسلام ندارد. خیلی‌ها حتی به نام دین در برابر انبیا و پیروان صادق آنها ‌ایستادند. فرعون با نام دین و دفاع از دین مردم را بر علیه موسی بسیج نمود و  حسین بن علی علیهما السلام را تحت رهبریت حاکمیت دینی کشتند و گفتند که او علیه حکومت حق خروج کرده است. ا‌ین‌ها ربطی به دین اسلام ندارد..

در طول تاریخ دین سکولاریسم کوشیده است تا حاکمیت خود بر مردم را از کانال علمای درباری بر زیر دستان بفهماند و به آن جنبه ی قدسی بدهد. و در دوراني كه دين سكولاريسم موفق به تحريف و سازگار نمودن دين اسلام با اهداف و برنامه هاي خود مي شود از كانال علماي دست پرورده اش به توده هاي مردم چنين القاء مي كند كه  نظم اجتماعی موجود، نوعی «نظم قدسی» است؛ بدین معنا که اعضای جامعه تصور می‏کنند سازنده این نظم، نیرویی متعال مثل خداوند بوده و کنش و عقلانیت انسان‏ها دخالتی در ساخته شدن آن ندارد.

به تعبیر دیگر، در جوامعی که دين سكولاريسم موفق شده است كه نظم قدسی را حاكم گرداند ، یک نظام نمادین دینی سازگار با اميال و اهداف دين سكولاريسم وجود دارد که همه‏ چیز را سازمان‏دهی می‏کند و انسان‏ها باید در زیر سایه آن  زندگی کنند،  و کنش‏های خود را بر اساس آن توجیه کنند و بدیهی است که این نظام‏های نمادین تا حد زیادی انحصار طلبند. اين همان چيزي است كه در ايران عصر ساساني و ظهور امثال كرتير و قرون وسطي وانگيزاسيون نصارا در اروپا و ايران عصر صفوي و غيره مشاهده اش نموده ايم . در عصر صفوي یک نظام سلطنتی الگوبرداری شده از دوره ساسانی، با این دید که شاه فرّه ایزدی دارد و ظل الله است و به همین دلیل نمی‏توان آن را زیر سؤال برد، حاکم شده بود.

تکفیر غیر شرعی ابزاری جهت تفرق  و فرسودگی  مسلمین(۲۵۴)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

مسئله تکفیر از جمله مسائل و قضایای عظیم و بزرگی است که آثار بزرگ و عظیمی را نیز به دنبال دارد و بر هیچ مسلمانی حلال نیست که در آن وارد شود مگر اینکه دلیلی روشنتر و واضحتر از خورشید در وسط آسمان صاف از جانب الله جل جلاله یا حدیث صحیحی از رسول الله صلی الله علیه و سلم داشته باشد.

شیخ الاسلام ابن تیمیه می گوید: بدان نسبت کفر یا فسق دادن به کسی از جمله مسائل اسماء و احکامی است که در آخرت وعده و وعید به آن تعلق می گیرد و در دنیا هم دوستی و دشمنی. قتل و سلامتی و … . و الله – سبحانه و تعالی – بهشت را بر مؤمنین واجب و آنرا بر کافرین حرام گردانیده است. این قاعده احکام کلی در هر زمان و مکانی می باشد.

همچنین می گویند: ” بدین دلیل اهل علم و سنت مخالفانشان را تکفیر نمی کنند هر چند مخالفین ایشان را تکفیر کنند، چون مسئله کفر حکم شرعی است و برای انسان صحیح نیست که در این گونه موارد مقابله به مثل کند. همچون کسی که به شما دروغی می بندد شما حق ندارید که در مقابل به وی دروغ ببندید، چون دروغ حرامی است در حق الله تعالی. به همین شیوه مسئله تکفیر هم حق الله تعالی است. پس هیچ کس کافر شمرده نمی شود مگر اینکه خدا و رسولش صلی الله علیه و سلم آنرا کافر شمرده باشند.

و خوارجی که رسول الله صلی الله علیه و سلم امر به کشتنشان داد و با اینکه با نص و اجماع گمراهیشان اثبات گردید و علی رضی الله عنه و امامان دین از صحابه و تابعین با آنان جنگیدند، اما هیچ یک از ائمه آنها را کافر نشمرد ، بلکه با آنها به خاطر بغی شان جنگیدند… ”

نباید به اشتباه رفت ، هنگامی که صحبت از خطرات تکفیر وعواقب وخیم و سنگینی سخنی که در این مقوله گفته می شود به میان می آید این به معنی سهل انگاری، سازش، ماست مالیزه کردن و – پناه بر خدا – بستن درهای رده و ارتداد و حکم به ایمان کسی نیست که کفرش با دلیل و برهان آشکار و قلبش را به سوی کفر و طغیان باز کرده است. بلکه هدف، بیان خطر مسئله و پرهیز از جرأت پیدا کردن در باز کردن ووارد شدن به درهای آن است. تا آنجا که گروهی از اهل علم گفته اند: اگر شما بمیری و در مورد فرعون چیزی نگویی خداوند به واسطه چنین عملی تو را باز خواست نمی کند.

بسیار دیده شده که اهل علم در مورد امری حکم به کفر بودن آن می دهند اما اگر کسی مرتکب آن شد را خارج از ملت و کافر نمی شمارند. چون از شروط تکفیر چنین شخصی آن است که عذر قابل قبولی در شریعت نداشته باشد. ادامه خواندن

کدام دلايل جهت حل اختلافات ، شرعی اند؟(۲۵۳)

کدام دلايل  جهت حل اختلافات ،  شرعی اند؟(۲۵۳)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

بسياري اوقات ديده شده  كه ميان چند مسلمان بر سر موضوعي خاص جر و بحث شده است و با تمام غوغاسالاري كه طرفين به راه انداخته اند، اغلب بدون نتيجه و گاه با نگراني و … خاتمه يافته است. هر كدام از طرقين برداشت خود را صحيح دانسته و يا اگر خيلي بالاتر رفته،  به حرف يكي از اشخاص و علماي مورد اعتمادش استناد نموده و طرف مقابل هم به همين شيوه آراء و نظريات افراد مورد اعتمادش را كه مخالف نظريات طرف مقابل و در تائيد اهداف و گفته‌هايش بوده به ميان مي‌کشد و ….

امام شافعي رحمه الله عليه با درك چنين وضعي نخستين كسي بود كه جهت درمان اين بيماري «علم اصول فقه» را بنيان گذاشت. وبرای گريز از چنين سرگرداني ، در علم اصول فقه با بي بعنوان ادله الفقه بازگشته است كه در آن با بيان چارچوبی اساسي و شرعي، جهت هدفمند كردن و به نتيجه رساندن تمام بحث‌ها و گفتگوها و تحقيقات اسلامي،  راه هر گونه كجروي و سوء استفاده‌اي را مي‌بندد.

اين ادله و دلايل شرعي به دو دسته‌ي مهم ۱-متفق علیه ۲-مختلف فیه و هر دسته به چند زير مجموعه تقسيم مي‌گردند:

الف: متفق عليه : ۱٫ قرآن ۲٫ سنت ۳٫ اجماع ۴٫ قياس

ب: مختلف فيه ۵٫ استحسان ۶٫ استسحاب ۷٫ عرف و عادت ۸٫ شرع من قبلنا ۹٫ مصالح مرسله ۱۰٫ سد الزرايع ۱۱٫ تتبع الاستقراء ۱۲٫ قول صحابي

اين موارد دوازده گانه ابزارها و كانالهايي هستند كه بحث و تحقيق را به سوي هدف مطلوب راهنمايي و هدايت مي‌كنند. آن دسته از دلايل شرعي كه به متفق عليه مشهورند به اين معني است كه تمامي علماء و بزرگان اهل سنت در استفاده از چنين ابزار هايي اختلاف نداشته و با هم متفق القول هستند اما دسته‌ي دوم بر مواردي از استفاده از آن اختلاف نظر وجود دارد.

در هر صورت ما در هيچ يك از موارد ياد شده قول خود شخص يا علماي مورد اعتماد آن شخص را به عنوان دليل شرعي نمي‌بينيم؛ در اينجا فقط با ميزان استفاده‌ي صحيح از اين ترازوها و كانال‌هاست كه ميان يك باحث مبارز حق طلب با يك هرج و مرج طلب سر در گم جدايي مي‌افكند.

اگر شخص باحث مبارز از روش صحيح استفاده از اين كانال‌ها بي خبر است و مي‌ترسد كه خير از زبانش جاري نشود براي وي و ديگر خواهر و برادرانش بهتر است كه ساكت بماند و اين امر خطير را به ديگران يا زمان تسلط خودش بر ادله‌ي شرعي موكول كند.

مردمان عادي نيز ، كه به تبعيت از مذهب خاصي از اسلام دل بسته‌اند ، برايشان بهتر است كه بر اصول و آرائي پايبند باشند كه رهبران اصلي مذهبشان، كه مورد قبول و جاي استناد ديگر هم مذهبهايشان در ديگر نقاط جان مي‌باشند،  آن را وضع نموده‌اند. ابن مسعود مي‌گفت: كسي كه مي‌خواهد از كسي دنباله روي و تقلید نمايد، از كسي پيروي كند كه مرده است. زيرا زنده‌ها پيوسته در معرض فتنه و آزمايشند.[۱]

به عنوان مثال يك شافعي مذهب بحث‌هايش را از كانال‌هاي: ۱٫ قرآن ۲٫سنت ۳٫ اجماع ۴٫ قول صحابه ۵٫ قياس هدايت نمايد، برايش بهتر است؛ تا اينكه خداي ناكرده وارد كانال‌هايي گردد كه خطواط شيطان خوانده شده و امروزه مدافعین دین سکولاریسم و كفار مهاجم جهت هدايت بحث‌ها و افكار مسلمين چنين كانال‌هايي را از طريق كتب، سايت‌هاي اينترنتي و كانال‌هاي ماهواره‌اي با بهره‌گيري از تمامي امكانات رسانه‌اي و تبليغي موجود و استفاده از دين فروشان مردم فريب (فقهاي مارينز) ايجاد نموده‌اند. ادامه خواندن کدام دلايل جهت حل اختلافات ، شرعی اند؟(۲۵۳)

قدم اول در حل مسائل اختلافي مسلمین(۲۵۲)

قدم اول در حل مسائل اختلافي  مسلمین(۲۵۲)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

«وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا » (اسراء/۳۶) از چيزي دنباله‌روي مكن كه از آن ناآگاهي . بي‌گمان (انسان در برابر كارهائي كه) چشم و گوش و دل همه (و ساير اعضاء ديگر انجام مي‌دهند) مورد پرس و جوي از آن قرار مي‌گيرد.

شناخت نخستين قدم در بر خورد با مسائل اختلافي ميان مسلمين با همديگر و حتي ميان مسلمين با غير مسلمين مي‌باشد. شناخت علمي و دقيق اولين مرحله و استارت شروع صحبت در مورد هر مسئله اختلافي حتي پذيرش هر حكمي مي‌باشد،  به همين دلیل خداوند گوش جهت خوب شنيدن، چشم جهت خوب ديدن ، كه دو ابزار ووسیله ی بزرگ عقل و علوم تجربي به شمار مي‌روند، از يك طرف، و قلب جهت درك و تفقه حقايق از ديگر سو را، در برابر تمامي آنچه كه پذيرفته‌اي مسئول مي‌داند و قطعا مورد باز خواست قرار مي‌گيريم.

در خصوص انصاف شيخ الاسلام ابن تيميه اين گونه ذكر شده كه مخالفان در حلقه‌ي درس او حضور مي‌يافتند تا از ادله‌ي خود و تقرير و بيان آن از جانب شيخ آگاهي يابند، زيرا شيخ الاسلام قبل از رد سخنان مخالفين به شیوه ای واقع گرایانه ادعا و گفتارشان را شرح مي‌داد، او در هر مسأله‌اي كه مورد اختلاف بود عميقا به جست و جو پرداخته و گاه دلايل و استدالات قوي را در مطالب بيان مي‌داشت كه خود صاحب سخني كه با وي مخالف بود نيز از چنين نقاط قوت برجسته‌اي آگاه نبود و آنرا نمي‌دانست و اين نهايت عدل و انصاف، بي طرفي و تحقيق در باره‌ي حقيقت يابي يك مطلب است[۱]اين مطلب را محمد بن علي بن زاملكاني شافعي بيان مي‌دارد او از جمله كساني بود كه بارها به مناظره با شيخ الاسلام پرداخته است، در مورد ابن تيميه مي‌گفت: سرور ما، شيخ ما، الگوي ما.

بيان نمودن نقاط قوت و ضعف انديشه‌هاي مشركين و اهل كتاب هيچ مشكلي براي مسلمين در بر ندارد ، تا اينكه خدايي ناكرده شخص مسلمان خيال كند با توصيف دقيق جاهليت موجود جايگاه وي متزلزل مي‌گردد. اگر مي‌بيند كه برداشت‌ها و انديشه‌هاي اسلامي وي در برابر پاره‌ي شبهات و انديشه‌هاي مشركين از درجه قوت كمتر برخوردار است به خاطر خود اوست نه عقيده‌ي اسلامي .چون اگر خوب دقت شود خداوند تا روز قيامت تمامي عقايد اسلامي را از يك طرف و انديشه‌ها و اعمال شرك آلود را بيان نموده است و حتي به ريز ترين ويژگي ظاهري و حتي قلبي مشركين نيز پرداخته و از بيان دقيق آن‌ها كوتاهي به عمل نيامده است  و ما تا روز قيامت اين آيات و ويژگي‌ها را به همراه ديگر احكام توحيدي و عقيدتي اسلامي قرآئت نموده و كسب ثواب مي‌كنيم. ادامه خواندن قدم اول در حل مسائل اختلافي مسلمین(۲۵۲)

اختلاف مشروع و مسئله‌ي مفاسد و مصالح(۲۵۱)

اختلاف مشروع و مسئله‌ي مفاسد و مصالح(۲۵۱)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

شيخ الاسلام ابن تيميه در مسئله اختلاف رأي ميان سيدنا داود و سيدنا سليمان در تفسير آيه‌ي: وَدَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ * فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَكُلًّا آتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا” (انبياء/ ۷۸-۷۹) مي‌گويد: ميان انبياء نيز اختلاف روي داده است و علماء وارث انبياء هستند. يكي از ويژگي‌هاي اين وراثت وقوع اختلاف ميان آنان نيز مي‌باشد، بلكه به طريق اولي اختلاف ميان علما نمود بيشتري دارد.[۱]

تفاوت و اختلاف در ميزان توانايي‌هاي فهمي و ادراكي انسان‌ها چيز قطعي است و به همين دليل است كه خداوند متعال مي‌فرمايند: لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ… . و هرگز نمي‌توان همه‌ي انسان‌ها را از لحاظ عقلي و فهمي در يك سطح قرار داد و خيال پردازي، آرمانگرايي و توهم هم فايده‌اي ندارد.

اختلاف ميان علما، رهبران و حتي مردم عادي در بعضي موارد بر سر مصالح و مفاسد انجام دادن يا انجام ندادن عمل خاص است. خداوند در آيه ۱۰۸ سوره انعام مي‌فرمايد: (اي مؤمنان) به معبودها و بت‌هايي كه مشركان بجز خدا مي‌پرستند دشنام ندهيد تا آنان (مبادا خشمگين شوند و) تجاوزكارانه و جاهلانه خدا را دشنام دهند… .

همچنين در آيه ۷۹ سوره‌ي كهف، خضر، هدف از معيوب كردن كشتي را چنين بيان مي‌كند: «من خواستم آن را معيوب كنم [چرا كه] سر راه آنان پادشاه ستمگري بود كه همه‌ي كشتي‌هاي [سالم را] غصب مي‌كرد و مي‌برد.

در مسئله‌ي اختلاف و درگيري لفظي ميان سيدنا موسی و سيدنا هارون بر سر گوساله‌ي سامري و تشخيص سيدنا هارون در حفظ وحدت و جلوگيري از تفرق نيز باز مي‌بينيم كه اين حالات جز لاينفك زندگاني مبارزاتي انسان‌ها به شمار مي‌رود. اختلاف ميان ابوبكر و عمرنيز جهت جنگ با اهل رده از همين  موارد مي‌باشد.

بعضي از امور پيش مي‌آيد كه علما هم در اصل حكم و هم در تطبيق آن اختلافي ندارند، اما در مورد ميزان مصلحت و مفسده‌اي كه بعد ها كه بر اثر تطبيق حكم روي مي‌دهد با هم اختلاف دارند. همچون مخالفت ابن عمر با تصميم حسين ابن علي در قيام عليه حكومت يزيد آن هم با پشتوانه افرادي چون اهل كوفه كه منجر به وقوع حادثه‌ي كربلا و … گرديد.

در ضرورت وجود مبارزات مسلحانه در هر عصري عليه طواغيت و ستمگران آن عصر گروهي‌مي‌گويند بر خورد اين چنيني با اين منكر موجب منكر بزرگتر مي‌گردد و گروهي ديگر مي‌گويند كه اين منكر بسيار بزرگتر و تأثير گذارتر از عواقب برخورد با آن است و با تحمل مشكلات آن بايد از بين برده شود.

در تمام اين موارد ميان اهل توحيد كه در همان قدم اول كفر به طاغوت خود را اعلام نموده‌اند در ارزيابي وضع موجود و شيوه‌ي برخورد با آن نظريات مختلفي بوجود مي‌آيد در اينگونه موارد نه كسي برچسب مرجئه‌اي بودن مي‌خورد و نه غلات و خوارج بودن. ادامه خواندن اختلاف مشروع و مسئله‌ي مفاسد و مصالح(۲۵۱)

مسلمین و اختلافات درون گروهی (۲۵۰)

مسلمین و اختلافات درون گروهی (۲۵۰)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

هستند کسانی که ،با وجود این که خود شدیداً در تشدد و تضاد با هم به سر می برند ، همواره در تلاشند هر اختلاف رأی هر چند کوچک و سلیقه ای در میان مسلمین و بخصوص در میان جماعت جهادی آن را به انشعاب ، تفرقه و جدایی تبدیل نمایند. به عبارت دیگر حرفه ای را برگزیده اند که به آتش بیار معرکه مشهور است. از پخش شایعه و سنجیدن وضع موجود گرفته تا ایراد سخنرانی و بر پا نمودن جلسات بحث و گفتگو تا پخش نوشته ها و رسانه ها و… . تمام انرژی شان را ابتدا در اثبات شخصیت ناچیز و بی ارزش خود به انسانی صاحب فکر و منتقد، و در نهایت، تسویه حساب با جریان مبارک اسلامی و تخریب و انهدام تدریجی آن متمرکز می نمایند.

اینان دسته ای اند که گاه دست به اقدامات خشونت آمیز و حتی ترور و تصفیه های درون گروهی نیز می زنند و با توجیهات ناقص خود گاه به رادیکالیسم و شتابزدگی و گاه به مداهنه و سازشکاری کشیده می شوند.

در واقعیت امر این جماعت هم می توانند افراد مومن ، صادق ، وطن دوست و مجاهد مبارزی باشند که در چنین دامی افتاده اند و هم ممکن است عده ای مخلص ، مجاهد  صادقی باشند که فریب دشمنی نفوذی یا توطئه و دسیسه ای از جانب دشمن را خورده باشند. در هر دو صورت ظاهراً هر دو طیف مرتکب اشتباه واحدی می شوند که معمولاً واکنش واحدی را نیز به خاطر پیچیدگی و مه آلود بودن وضعیت آنان و حکم به ظاهر عمل آنان در پی داشته است.

برای تمام کسانی که در برابر چنین فتنه ای قرار می گیرند باید جای تعجب و سئوال باشد که این «مومنان به ظاهر صادق» چرا بر خلاف دیگر جماعت های اسلامی مجاهد در جهان اینقدر مشتاقانه در انتظار تفرقه و تکه تکه شدن و در نهایت ضعف و سستی جنبش آزادی خواهانه مسلمان هستند؟ بیننده و شنونده باید از خود بپرسد ضعیف شدن و در نهایت متلاشی شدن جنبش حق طلبانه ی مستضعفین چه سودی به حال این به ظاهر مسلمانان و به ظاهر انقلابیون دارد که خود از اعضاء و هم مسیران آن به شمار می رفته اند؟

حل این مسایل و پاسخ به آن ها می تواند هم به عنوان عاملی پیش گیرنده به کار رود و هم پرده از جنایتی نابخشودنی بردارد که عده ای خواسته یا نا خواسته با آن در مسیر منافع دشمن و ضربه زدن به دین اسلام، دنیا و آخرت خود و دیگران گوسفندوار به سوی قصاب خانه در حرکتند هر چند که فکر چمن زار را درسر خود بپرورانند.

ما از نیت ها می گذریم اما در دنیای کنونی و شرایط عینی موجود سود چنین حرکت هایی نصیب دشمن،و ضرر و فاجعه ی تکراری آن در تاریخ بشریت متوجه تمامی آزادی خواهان و رنج دیدگان می شود.

از نظر درونی این افراد هر چند که خود را پالایش شده و پیشروان درجه یک می شناسانند ،اما در واقع امر، خود در نهایت، دچار اختلافات متعددی گشته و بیشترین انرژی شان را صرف بد و بیراه گفتن به همدیگر نموده و در نهایت دست کشیدن از فعالیت، گوشه گیری و غالب شدن روحیه ی یأس و نا امیدی بر آن ها چیره می شود. این وضعیت آن هایی ست که فریب خورده اند، اما رهروانی که اکثراً مزدوران دشمن و عاملین مستقیم و غیر مستقیم آن هایند با مزدی که از مردم فروشی و دین فروشی نصیبشان شده است به ریش همه می خندند و پیروزیشان را جشن می گیرند.

شما برای اندک زمانی کودتایی که علیه خلیفه سوم رسول الله صلی الله علیه و سلم شد را مجسم کنید ، اغتشاشگران چه کسانی بودند ، رهبرانشان از کجا آب می خوردند، در سپاه خلیفه چهارم رسول الله صلی الله علیه و سلم چه وضعیتی داشتند، چه فجایعی را که به بار نیاوردند، و مسبب چه خون هایی که نشدند، پس از قتل خلیفه چهارم به چه بلایی گرفتار شدند، و چگونه تا هم اکنون پس از چهارده قرن هنوز هم فتنه ای که این خائنین به دین مرتکب شده اند  خاموش نشده و هنوز هم قربانی و خون می گیرد؟

رشد سریع و قدرتگیری دین سکولاریسم نتیجه منفی مناقشات درونگروهی شریعتها و مذاهب آسمانی: (۲۴۹)

رشد سریع و قدرتگیری دین سکولاریسم نتیجه منفی مناقشات درونگروهی شریعتها و مذاهب آسمانی:  (۲۴۹)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

نهضت اصلاح دینی (رفورمیسم)  یکی از عوامل مؤثر در شکل گیری امروزین دین سکولاریسم در غرب است  ، یعنی جریانی که طی آن به تدریج از نفوذ نصرانیت  در شؤون زندگی کاسته شد.

مارتین لوتر (۱۴۸۳- ۱۵۴۶م) از پیشگامان این حرکت بود. وی با هدف اصلاح دین و برقراری انضباط در کلیسا، دیدگاه های جدیدی درباره نصرانیت ارائه کرد. جدایی قدرت حکومتی از کلیسا از جمله اصول مورد نظر وی بود. «لوتر» اظهار داشت پادشاهان قدرت خود را مستقیما از خدا می گیرند و وظیفه کلیسا فقط پرداختن به امور معنوی و روحی است.نهضت اصلاح دینی، باعث درهم شکستن حاکمیت کلیسا گشت. از پیامدهای این حرکت، درگیری فرقه های مذهبی بود که موجب سستی و زوال قداست دین و زمینه ساز سکولاریسم شد.[۱]

زمانی که حکومتی داعیه پرچمداری نصرانیت یا اسلام داشته باشد اما در وظایف خود کوتاهی کند و نا کار آمد باشد ، این دین اسلام است که متهم به ناکارآمدی می‌شود ، و جامعه  به چندین فرقه ی مذهبی موافق و مخالف تقسیم گشته و تفرق و جنگهای داخلی دامنگیر آن می گردد . یکی از دلایلی که به اشاعه دین سکولاریسم در اروپا کمک کرد، اشاعه مناقشات مذهبی پروتستان‌ها و کاتولیک‌ها بود که به جنگ‌های چند دهه‌ای انجامید .

بر همین اساس یکی از مهمترین دلایل نفوذ دین سکولاریسم  در جوامع اسلامی را دامن زدن به مناقشات مذهبی  باید دانست ، اختلاف شیعه و سنی مهندسی شده و پروژه‌ی  تولید جریانات و تفاسیر موازی با اسلام که از سوی غرب هدایت می‌شود نیز تلاشی جهت تکرار همین سناریو می باشد .

[۱] هارولد لاسکی ، سیر آزادی در اروپا  ، ترجمه رحمت الله مقدم مراغه ای، تهران، خوارزمی، ۱۳۸۴ ه ش.  ص ۱۴

استدلال اساسى معتقدان به دین سكولاريسم در میان مسلمین: (۲۴۸)

استدلال اساسى معتقدان به دین سكولاريسم در میان مسلمین: (۲۴۸)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

مفهوم سازی دینی حداقلی یک حیله فکری برای باز کردن باب دین  سکولاریسم در جامعه است به این معنا که شما می‌توانید سکولار باشید، و دین آسمانی را از قلمروهای سیاست، دولت، اقتصاد، فرهنگ و سیاست جدا بدانید اما مسلمان هم باشید، این همان حیله فکری است که با مفهوم سازی دین حداقلی اشاعه پیدا می‌کند و در سبد اعتقادی و معرفتی مردم قرار می‌گیرد. در این صورت دین سکولاریسم به به معنی  محصورسازی دین خدا در قلمرو کوچکی است که دین سکولاریسم برایش تعیین کرده است .

دست اندرکاران نصرانیت در گام‌های اولیه  دین سکولاریسم را برای محافظت از نصرانیت خلق کردند تا از فشار آسیب‌های سیاست و سیاست‌گذاران و دولت‌های سکولار بر کلیسا کم کنند اما این در واقع همان محصورسازی دین آسمانی در قلمرو کوچک زندگی یعنی رابطه فرد با خود و خدایش است در حالیکه انسان علاوه بر این دو بُعد باید به رابطه خود با دیگران، جامعه، سیاست، اقتصاد و … در قلمرو دین آسمانی توجه نشان دهد، نبود این ابعاد در نصرانیت تحریف شده دلیل بر عدم وجود آن در شریعت پیامبر خاتم نیست .

با این وجود مدافعین دین سکولاریسم استدلالهایی برای توجیه کار خود آورده اند که به آنها اشاره می شود :

  • استدلال نخست آنان اين است كه قلمرو دين آسمانی، بيان حدود وظايف آدمى، در ارتباط با خداست و بيان مقررات مربوط به اداره جامعه، از حوزه دين آسمانی خارج است، لذا تلاش براى تدوين مجموعه اى از نظام هاى اجتماعى درچارچوب مبانى دينىآسمانی، كارى بيهوده است و براى اداره جامعه، چاره اى جز مراجعه به عقل انسانى و فهم بشرى نيست.

مطهرى در نقد اين استدلال مى گویند: «بعضى گفته اند زندگى يك مسأله است و دين مسأله اى ديگر و دين را نبايد با مسايل زندگى مخلوط كرد. اين اشخاص، اشتباه اولشان اين است كه مسايل زندگى را مجرّد فرض مى كنند. خير، زندگى يك واحد، و همه شؤونش توأم با يكديگر است، صلاح و فساد هر يك از شؤون زندگى، در ساير شؤون مؤثر است. ممكن نيست اجتماعى، مثلاً فرهنگ و سياست، يا قضاوت يا اخلاق و تربيت و اقتصادش فاسد باشد، امّا دينش درست باشد و بالعكس. اگر فرض كنيم، دين، تنها رفتن به مسجد و كليسا و نماز خواندن و روزه گرفتن است، اين مطلب فرضاً در مورد مسيحيت صادق باشد، در مورد اسلام، صادق نيست». ادامه خواندن استدلال اساسى معتقدان به دین سكولاريسم در میان مسلمین: (۲۴۸)

راههای نفوذ و نهادینه شدن دین سکولاریسم در میان مسلمین (۲۴۷)

راههای نفوذ و نهادینه شدن دین سکولاریسم در میان مسلمین (۲۴۷)

گروههایی که عامل مطرح شدن دین سكولاريسم به شکل امروزین  بودند:

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

دین  سكولاريسم به شیوه ی منسجم و سازماندهی شده ی امروزین آن، مانند بسيارى از مذاهب مختلف آن در مغرب زمين، از يك سو محصول و نتيجه بدآموزى هاى نصرانیت تحريف شده و از سوى ديگر حاصل عملكرد غلط متوليان كليساست. زيرا نصرانیت تحريف شده، از يك سو بينشى متشتت داشته و دين و دنيا و آخرت و دولت را به عنوان دو قطب متضاد و مخالف معرفى كرده است، چنان كه هر كس آخرت را بخواهد، بايد از دنيا، كنار بكشد، و هر كس، به امور دنيوى بپردازد، بايد از جهان آخرت، دست شويد. از سوى ديگر، كليسا استبداد شديد مذهبى را ـ كه ظاهراً بر خلاف تعاليم خود مسيحيت است ـ برقرار ساخته و اداره امور سياسى را قبضه كرده بود.

كليسا و تعاليمش، بزرگترين پشتوانه نظام فئودالى قرون وسطايى بوده است و وقتى طبقه سوداگر نوپا، مى خواست فئوداليسم را كنار بزند و قدرت را به دست گيرد، كليساى كاتوليك را بزرگترين مانع بر سر راه خود مى ديد. اين طبقه، براى خنثى كردن نفوذ كشيش ها و عبور از اين مانع بزرگ، اصل تفكيك دين و سياست را كه با بينش مسيحيت تحريف شده نيز سازگار بود، مطرح كرد. اين حربه، سبب شد كه دست كشيش ها و كليسا، از مسايل سياسى، اجتماعى و اقتصادى، كوتاه گردد.

پس از سپرى شدن قرون وسطا در غرب، هنگامى كه در ميان طبقه نوپاى سوداگر، اين طرز تفكر به وجود آمد كه كليسا، نبايد در مسايل كشور دخالت كند، از آن پس دین سكولاريسم نام مكتبى گرديد كه اساس تفكر آن اعتقاد به جدايى مسايل دنيوى، مانند سياست، اقتصاد و معيشت از مسايل مذهبى کلیسا است. در اين دین و مذاهب مختلف آن، شریعتهای دیگر تنها به عبادات و مراسم مخصوص خود و زندگى شخصى افراد مربوط باشند و نبايد در سياست دخالت كنند.

به اين ترتيب، ملاحظه مى شود كه در مورد ريشه هاى بروز تفكر سكولار، جهان بينى مسلمانان و شرايط جهان اسلام، به طور كامل با غرب متفاوت بوده است. افزون بر اين، نظام خاص كليسا كه مانعى در راه دگرگونى وضع موجود بوده، روشنفكران آن ديار را وامى داشته است تا گمانه جدايى دين از سياست را با شدت هر چه بيشتر مطرح سازند . ادامه خواندن راههای نفوذ و نهادینه شدن دین سکولاریسم در میان مسلمین (۲۴۷)