عواقب مصیبت بار سکولار شدن حکومت اسلامی برای مسلمین و دسته هایی از غیر مسلمانان (۲۴۶)

عواقب مصیبت بار سکولار شدن حکومت اسلامی  برای مسلمین و دسته هایی از غیر مسلمانان (۲۴۶)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

قرار گرفتن جامعه در بستر سکولاریزاسیون و علاوه بر آن ابتلای حکومت به بیماری تدریجی عرفی شدن به نوع تفکر و عمل علمای دین و مسئولین  دولت و حکومت اسلامی و میزان پایبندی آنها به قانون شریعت و تحقق ارزشها و آرمانهای  اسلامی  بستگی دارد .

از منظر نظری، اسلام و اصل دولت و  حکومت اسلامی به دلیل پیوند عمیق میان دنیا و آخرت و هدایت مادی و معنوی بشر از گرایش به «سکولار شدن» به معنای حذف حضور دین اسلام از صحنه زندگی اجتماعی جامعه مصون است، اما از حیث عمل و اجرا، همواره خطر تغییر اندیشه و انگیزه حاکمان و مردم وجود دارد و تغییر باورها، رفتارها و نحوه تعامل دو جانبه مردم و حاکمان نیز تابعی از تغییر اندیشه‌ها و انگیزه‌هاست. از این‌رو، حاکمان اسلامی  و علمای دین علاوه بر ضرورت «تقویت معتقدات دینی»، موظف به «حفظ و ارتقای انگیزه‌های دینی» خود، مردم و کارگزاران حکومت می‌باشند.

سکولار شدن تدریجی مردم و مسئولین نظامهای دینی اسلامی خطری جبران ناپذیر برای چندین نسل از مسلمین خواهد بود . از دلایل مخاطره‌آمیز بودن سکولارشدن برای حکومت اسلامی  می توان به موارد زیر اشاره کرد :

  1. دولت و حکومت اسلامی همواره با احتمال شکست از منظر ظاهری مواجه است. با این حال، این مخاطره برای هر یک از دیگر انواع نظام‌های سیاسی نیز وجود دارد، اما به دلیل آنکه حکومت اسلامی بر مبانی دینی و حضور شریعت در عرصه تصمیم‌گیری اجرایی جامعه استوار است خطیرترین مسئله برای آن، زوال تدریجی شریعت و مبانی آن از صحنه حکومت و اندیشه و رفتار حاکمان خواهد بود. در چنین حالتی، حکومت اسلامی پوسته‌ای است بی‌مغز و جسدی است بی‌روح.
  2. دولت و حکومت اسلامی در صورت سکولارشدن نه تنها تمایزی با حکومت‌های سکولارنخواهد داشت، بلکه عنوان اسلامی آن، خطر تحریف حقایق دین و بیزاری شدید مردم را نیز در پی خواهد داشت. در چنین وضعیتی، مصلحان دینی در غایت صعوبت و رنج، خواهند توانست پیام واقعی و محتوای اساسی دین را به جامعه ای منتقل سازند که اکثریت آن به شدت از گفتمانی که حضور دین در امور اجرایی جامعه را توجیه کند گریزان است .
  3. «سکولارشدن حکومت دینی» موجب از بین رفتن زمینه‌ها و بسترهای ضروری در جهت تحقق «أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» و عبادتی جهت رشد و کمال انسانی و ایجاد فضای لازم برای گسترش ناهنجاری‌های اخلاقی ـ اجتماعی و افزایش مذاهب ، تفاسیر ، تفرق ، خرافات و هرج و مرج عقیدتی شده و امید ارتقا و تعالی معنوی اجتماع بشری و اصلاح  و منبع تمام مصیبتها و ذلیلی برای مسلمین گشته و زدودن خرافات و حرکت به سمت اتحاد اسلامی و از بین بردن تفرق و تفاسیر ضد اسلامی را به یأس مبدّل می‌سازد؛ چون حکومت سکولار خود مروج و تضمین کننده ی افزایش و رشد انواع و اقسام خرافات و تفاسیر مخرب و تفرق و… تحت عناوین پلورالیسم ، آزادیهای فردی و… می باشد .
  4. اساس دعوت پیامبر خاتم صلی ‌الله‌ علیه ‌و ‌آله، خروج از انزواطلبی و رهبانیّت و حضور مؤمنانه در عرصه اجتماع همراه با تقوا، معرفت و بصیرت و حمایت و پیروی از قوانین دین جهت تامین اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف، عبادت الله متعال و ایجاد امت واحده اسلامی است. در این دعوت، با تحکیم یک قانون یک امت هدفمند هم به وجود می آید و با تامین رفاه و امنیت برای همه و از میان برداشتن گرسنگی و ترس  زمینه مناسب جهت  « ‏فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ‏ »  فراهم گردیده و جامعه ای اسلامی  به صورت تدریجی شکل خواهد گرفت  . از این‌رو، سکولارشدن حکومت دینی در تعارض با رفاه و امنیت عمومی شهروندان ، وحدت اسلامی و اساس دعوت پیامبرخاتم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله  وسلم است .در انهدام حکومت دینی تنها  مذهب حاکمه ضررمند نخواهد بود بلکه تمام تفاسیر و مذاهب اسلامی به یکسان به حاشیه رانده شده و برای چندین نسل از وجود رفاه و امنیت اسلامی و عبادت بدون دغدغه الله محروم خواهند گردید .

ادامه خواندن عواقب مصیبت بار سکولار شدن حکومت اسلامی برای مسلمین و دسته هایی از غیر مسلمانان (۲۴۶)

اخلاق سکولار(۲۴۵)

اخلاق سکولار(۲۴۵)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

ازویژگیهای اومانیسم سکولار در این حوزه همانا جابجایی ارزشهاوفضایل ورذایل است.یکی از دانشمندان در این زمینه می نویسد:آنچه دراخلاق دینی رذیله محسوب می شد ، دردوران مدرن فضیلت محسوب می شود ، برجوانب مذموم وجودانسانی وابعاد قبیح اخلاقی او مهرصحت خورده می شود چراکه خود خواهی وسود جویی وخود نمایی ولاف واسراف که همه مورد طعن علمای اخلاق دینی اند خدمت مهمی به تعدیل معیشت اجتماعی می کند ،اگر سیئات فردی حذف شوند وهمگان راه زهد وقناعت درپیش گیرندنظام زندگی مختل خواهد شد ورشته معیشت جمعی گسسیخته می شود.

سودجویان  و زیادت طلبانند که بازار تجارت را پررونق دارند وجاه طلبان اند که به ریاست وسیاست میدوند ولاف زنان وخودنمایانند که مدرسه وکتابخانه را رونق می دهند ودانش خودرا به رخ دیگران می کشند ونام خودرا برکتب ومقالات می نهند و دنیا دوستانند که دنیا را آباد می کنند ، اگرروزی جهان از این اغراض و وامیال پست  تهی گردد مرگ وخفتگی معیشت جمعی رادربرخواهد گرفت .

خلاصه آنکه درجهان امروزعقل تابع نفس شده وبیرون به جای درون نشسته است ورذیلتها همنشین فضیلتها شده اند.   بطور کلی جابجایی ارزشها در این امور می توان خلاصه کرد.ارزشمداری بافایده گرایی نوع دوستی با خود خواهی، حق جویی با مصلحت اندیشی، عاقبت اندیشی با دم غنیمت شماری، تعالی خواهی بالذت جویی ،سعادت طلبی باعافیت طلبی، طلب رضایت خداوند باخرسندی دنیوی، عدالت خواهی با منفعت طلبی، تعبد وتقید باتنبلی وسبک سری، تعصب وغیرت دینی باتسامح وتساهل بی حد وحصر.

نیز مفاهیمی چون: ایمان، آرزو،وحی، تقوی و ایثار بی معنا وبیهوده است که نمونه آن جدایی اخلاق ازدین است که فروید آن رامطرح کرد. به عنوان مثال اخلاق سکولار اخلاق عاری از اندیشه خداست که موضوع آن فایده لذت کارهاوکشف رابطه به نحو عقلی وتجربی است.

ریشه این اندیشه ها در عصر حاضر  به آرای اخلاقی  امثال نیچه بر می گردد. در نظر وی فضایل مطرح در اخلاق دینی همچون افتادگی، تسلیم، رضا، عدل، رحم، شفقت، اخلاق زن صفت و بردگان است؛ واخلاق خود راکه شامل قوت شجاعت اراده معطوف به قدرت، غرور، سرسختی، استقامت و خشونت است را  اخلاق اشرافی و اخلاق سروران می نامد.   ادامه خواندن اخلاق سکولار(۲۴۵)

پیمان علیه دین سکولاریسم (۲۴۴)

پیمان علیه دین سکولاریسم (۲۴۴)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

در ابتدای امر باید پرسید که چرا پیمان؟ و بعد چرا علیه دین سکولاریسم.؟

ابن اسحاق می گوید: گروهی از مردم جرهم و قطورا پیمانی به اسم «پیمان فاضلان» را بستند که این نامها را داشتند: فضی بن حارث جرهمی، فضیل بن وداعه قطوری و مفضل بن نضاله جرهمی. اینان گرد هم آمدند و با یکدیگر بر این پایه هم داستان و هم پیمان شدند که در شهر مکه در برابر ستمکار پایداری کنند و هیچ بیدادگری را به خود وا نگذارند. اینان گفتند: شهر مکه را جز این سزاوار نباشد زیرا خدا جایگاه آنرا بر افراشته است.

عمرو بن عوف جرهمی در این باره گفت:

انَّ الفُضُولَ تَحَالَفُوا وَ تَعَاقَدُوا                     ألَّایَقِرَّ بِبَطنِ مکّةَ ظَالِمُ

اَمرٌ عَلَیه تَعَاهَدُوا وَ تَوَاثَقُوا                        فَالجَارُ وَالمُعتَرُّ فِیهِم سَالِمُ

یعنی: همانا فاضلان همداستان و هم پیمان شدند که هیچ بیدادگری را در شهر مکه آرام نگذارند، کاری بود که بر آن پیمان بستند و رشته های دوستی استوارساختند و اینک تهیدست و همسایه در میان ایشان تندرست و آسوده باشد.

سپس این پیمان از میان رفت و در قریش جز یک یاد چیزی از آن بر جای نماند. آنگاه قبیله های قریش یکدیگر را به همداستانی و هم پیمانی خواندند. اینان برای این کار، خانه عبدالله بن جدعان را برگزیدند که مردی بزرگوار و بزرگسال بود…

پیامبر خدا صلی الله و علیه و سلم به هنگام بسته شدن آن حاضر بود. پس چون خدای بزرگ او را صلی الله و علیه و سلم به پیامبری بر انگیخت فرمود: من با عمویانم گواه بسته شدن پیمانی در خانه ی عبدالله بن جدعان بودم که آنرا با همه شتران سرخ موی سودا نخواهم کرد. اگر به روزگار اسلامی مرا به چنین پیمانی می خواندند، آنرا می پذیرفتیم.

گوید: محمد بن ابراهیم بن حارث تیمی گفت: میان حسین بن علی بن ابی طالب و ولید بن عتبه بن ابی سفیان بر سر خواسته ای کشمکشی در گرفته و در این هنگام ولید فرماندار مدینه از سوی عموی خود معاویه بن ابی سفیان بود.

ولید بر پایه زور فرمانروایی که داشت، سخن به ستم گفت و زورگویی کرد. حسین به وی گفت: سوگند به خدا که خواسته من بدهی و دارایی ام به من سپاری یا در مسجد پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم بایستم و شمشیر از نیام برکشم و همگان را به «پیمان فاضلان» بخوانم.

عبدالله بن زبیر در آنجا بود؛ گفت: من به خدا سوگند می خورم که اگر مرا بدان بخواند، فراخوان او بپذیرم تا به خواسته اش رسد یا در راه آن بمیرم. گزارش به گوش مِسوَر بِن مَخرَمَه زهری رسید او نیز چونان گفت. عبدالرحمن بن عبدالله تیمی این بشنید و همان سخن بر زبان آورد. چون ولید از این کار آگاه شد، خواسته حسین علیه السلام بداد و او را از خود خرسند ساخت .[۱] ادامه خواندن پیمان علیه دین سکولاریسم (۲۴۴)

جایگاه فرق غلاه و گمراه منتسب به اسلام در دشمن شناسی اسلامی (۲۴۳)

جایگاه فرق غلاه و گمراه منتسب به اسلام در دشمن شناسی اسلامی (۲۴۳)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

با آنچه که آمد آشکارا می توان فهمید که در مرحله ی ابتدائی شکل گیری قدرت مسلمین مردمان جهان در دو جبهه ی اهل کتاب و غیر اهل کتاب دسته بندی می گردند و طبیعی است که اهل کتاب به مسلمین نزدیکترند و نمی توانند دشمن شماره یک مسلمین محسوب گردند ، در مراحل تشکیل حکومت اسلامی توسط پیامبر خاتم صلی الله دعلیه و سلم دسته ای از اهل کتاب ترجیح دادند که در صف مشرکین غیر اهل کتاب و دشمنان شماره یک مسلمین قرار گیرند ، با این وجود نصارا باز با صفاتی که قرآن برای آنها تعیین می کند در همان جایگاه قبلی خود باقی ماندند . در دسته بندی دیگری که عملا متوجه بودیم مشرکین شبهه اهل کتاب همچون مجوس قرار گرفته اند . اینها حد فاصل اهل کتاب و غیر اهل کتاب می باشند و به دلیل شباهت به اهل کتاب شامل همان احکام اهل کتاب می گردند .

در این صورت  یهود و سکولاریستها دشمن شماره یک مسلمین و نصارا و مشرکین شبهه اهل کتاب در درجات بعدی قرار می گیرند . و در ميان فرق منتسب به اسلام نيز در خشن ترين برداشت‌ها كه توسط ابن تيميه در اواخر كتاب «الدر البهيه من فتاوي ابن تيميه» آورده شده است، يكي از منحرف ترين غلاه تشيع كه هم اكنون نماد عيني و حقيقي آن در ميان مشعشعيان و علی اللهی های ايران و علوی های ترکیه  نمودار است، با آوردن دلايلي پائين تر از نصارا مي‌داند. یعنی از دیدگاه ابن تیمیه دشمن شماره یک مسلمین، مشرکین غیر اهل کتاب  (که امروزه به سکولاریستها مشهورند ) و یهود هستند ونصارا در درجه بعدی ودر نهایت فرقه های غلاه ومنحرف منتسب به اسلام قرار دارند.

در هنگام حمله مغول که صاحب قانون بشری به نام یاسا بوده و ترکیبی از یهودیت، نصرانیت، شریعت پیامبر خاتم و پاره ای از عقاید شخصی خودشان بود، درهمکاری با حکومت اهل بدعت وقت علیه حمله مغولها ، ابن تیمیه این اصل اساسی رااجرا نمودند وثمره آن هم وحدت عمل و متوقف کردن  تهاجمات مغولها بود.

متأسفانه نزديك به يك قرن است كه اين جريان نا مبارك دین سكولاريسم  با زور اسلحه و برپا کردن جویبارهایی از خون، در ميان مسلمان زاده‌ها جا خوش كرده و عده‌ي زيادي را به ارتداد كشانده است و پس از جنايت‌هاي نا بخشودني در سرزمين‌هاي مسلمان نشين هم اكنون با اتحاد با اتحاديه سكولاريستهاي جهانی به رهبري آمريكا حمله‌ي فراگير ی را عليه مسلمین تابع قانون شریعت الله به راه انداخته است و مي‌رود مغول وار تمام عقايد و باورهاي عقيدتي و ديني مردم و فرهنگ غني آن‌ها را در زير تبر خشونت بار خود درو و قرباني گرداند. ادامه خواندن جایگاه فرق غلاه و گمراه منتسب به اسلام در دشمن شناسی اسلامی (۲۴۳)

به دنبال یهود ، سكولاريسم دشمن شماره يك مسلمین(۲۴۲)

به دنبال یهود ، سكولاريسم دشمن شماره يك مسلمین(۲۴۲)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

دلیل تحرك در درجه بندي دشمنان دور و نزديك قانون شریعت در چه چیزی نهفته بود ؟ دیدیم در دوره‌اي كه در آن مسلمانان در ضعف و بي سر پناهي به سر برده و شديدا تحت فشار رواني و تبليغاتي دشمانان دين به سر مي‌برند، خداوند پيروزي كفار اهل كتاب را بر كفار غير اهل كتاب مايه‌ي مسرت و خوشحالي و تقويت جبهه‌ي دينگرايان و ضربه‌اي بر پيكره‌ي مشركين خارج از قوانين اهل كتاب مي‌شناساند .

چون مشرکین اهل کتاب خودی هایی هستند که از دامن دین اسلام دچار انحراف شده اند و علاوه بر آن در اين مرحله دشمن شماره يك مسلمين، مشركين غير اهل كتاب در برابر تمامي شریعتها و قوانين آسماني بودند و دينگرايان پناهگاهي جز كشورهاي داراي قدرت صاحب عقايد اهل كتاب كه آنزمان نصرانیت نماينده گیشان را مي كرد نداشتند، به همين دليل رسول الله صلی الله عليه و سلم يارانش را در اين دوره به نزد پادشاه اهل كتاب حبشه فرستاد كه صاحب حكومت و نيروي بازدارنده در برابر مشركين غير اهل كتاب به شمار مي‌رفت. در نتيجه شكست و ضرر اين كشور اهل كتاب به صورت غير مستقيم شكست و ضرر مسلمانان بدون پناه نوشگفته نيز محسورب مي‌گرديد.

اما مي‌بينيم به محض سپري شدن اين دوران، عصر جديدي در حيات مسلمين به وقوع مي‌پيوندد و آنها صاحب قدرت و پناهگاهي ثابت و دولتی اسلامي مي‌گردند. با ورود به اين دوران تمام شریعت گرایانجهان، به شهادت آينده و تاريخ، پناهگاهي بهتر از پناهگاه سابق به دست مي‌آورند. و خيلي طبيعي بود كه از ميان اهل كتاب كساني بودند كه حسادت ورزیده و نمي‌خواستند به اين راحتي پايگاه و طبقه‌ي معنوي و مادي خود را از دست بدند. و آرام آرام هركدام به نسبت بي رحمي شان نسبت به پيروان مكتبشان و دل بستن به ظواهر دنيوي و تبعيت از هوي و هوس و دسايس مشرکین غیر اهل کتاب به همان نسبت به اين پايگاه جديد دين گرايان دشمني ورزيده‌اند.

بعضي از اهل كتاب بعد از قدرت گرفتن اين پايگاه و دولت پشتيبان مستضعفين جهان، تمام قواعد و اصول را زير پا نهاده و با ساير مشركين غير اهل كتاب نيز عليه دولت وحكومت مسلمان‌ها وارد پيکار و دسيسه چيني گرديدند و در بسياري از توطئه‌ها و شورش‌ها بر عليه مسلمين از بزرگترين طراحان و بازيگران نقش اول گشتند.

البته مشركين اهل كتاب به يك اندازه در اين مسير توطئه آميز و خيانت بار شركت نكردند بلكه دسته‌اي از آنها از هيچ کوششي عليه مسلمين دريغ نورزيدند و با دست و زبان و قلب ددمنشي خود را به اوج رساندند. به همين دليل الله جل جلاله يك دسته بندي جديدي ميان دشمنان دور و نزديك مسلمين به وجود آورد. اعمال دشمنان عليه مسلمين باعث درجه بندي آنها مي‌گردد. در واقع امر اين خود دشمنان هستند كه خود را در اين يا آن دسته دور يا نزديك قرار مي‌دهندو غير مسلمين با اعمالشان خود را هم پيمان، ذمي، مستأمنين يا در حال جنگ با مسلمين قرار مي‌دهند.

دقيقا پس از سپري شدن دوره مكي وکسب قدرت حکومتی توسط مسلمین الله تعالی يك تقسيم بندي ديگري را در دشمن شناسي و درجه بندي دشمنان ارائه مي‌دهند، خداوند اين دسته را كه خارج‌از قوانين اهل كتاب براي خود قانون ساخته بودند را به همراه دسته‌ايي از اهل كتاب به نام يهوديان دشمنان شماره يك مسلمين می شناساند و نصارا را به دلايلي كه مي‌آورد در درجه ديگری قرار داده و می فرمایند : ادامه خواندن به دنبال یهود ، سكولاريسم دشمن شماره يك مسلمین(۲۴۲)

اهمیت درجه بندی مشرکین در میزان دوری و نزدیکی آنها به اسلام(۲۴۱)

اهمیت درجه بندی مشرکین در میزان دوری و نزدیکی آنها به اسلام(۲۴۱)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

سيد قطب  رحمه  الله عليه در تفسير سوره‌ي روم مي‌گويند: «آيات نخستين اين سوره به مناسبت ويژه‌اي نازل گرديده است، وقتي بوده است كه ايران بر روم چيره شده است و بر مستعمره هاي جزيره العرب روم دستيابي پيدا كرده است. اين تفسير در گيراگير مجادله و مباحثه‌اي بوده است كه پيروان عقيده، ميان مسلمانان صدر اسلام در مكه پيش از هجرت و در ميان مشركان در گرفته است. از آنجا كه روميان در آن وقت اهل كتاب و مسيحي بودند و ايرانيان يكتاپرست نبوده‌اند و آيين زردشتي داشته‌اند مشركان ساكن مكه در روي دادن اين حادثه فرصت پيدا كردند كه بگويند عقيده‌ي شرك بر عقيده‌ي يگانه پرستي غلبه پيدا كرده است، و آن را به فال نيك بگيرند و بگويند كه ملت كفر بر ملت ايمان چيره گرديده است.»[۱]

اين است كه آيات نخستين اين سوره نازل مي‌گردد و مژده مي‌دهد به اين كه اهل كتاب رومي در چند سال بعدي غلبه پيدا مي‌كنند و مايه‌ي شادي و سرور مؤمنان مي‌گردند، مؤمناني كه دوست مي‌دارند ملت ايمان از هر آئيني كه باشند پيروز گردند و نصرت پيدا كنند، خداوند در اين باره مي‌فرمايند:

«الف.لام.ميم، رويان شكست خورده اند، در نزديك ترين سرزمين، و ايشان پس از شكستشان پيروز خواهند در مدت (بضع سنين: كمتر از نه سال) چند سالي همه چيز در دست خدا و به فرمان اوست، چه قبل (كه روميان شكست خورده‌اند) و چه بعد (كه آنان پيروز مي‌گردند) در آن روز (كه روميان پيروز مي‌گردند) مؤمنان شاد مي‌شوند، (آري خوشحال مي‌شوند) از ياري خدا، خدا هر كسي را كه بخواهد ياري مي‌دهد و او بس چيره و بسيار مهربان است، اين وعده ايست كه خداوند داده است و خداوند هرگز در وعده‌اش خلاف نخواهد كرد و ليكن بيشتر مردم اين را نمي‌دانند، (اين اكثريت كوتاه بين) تنها ظاهر و نمادي از زندگي دنيا را مي‌دانند و ايشان از آخرت كاملا بي خبرند» (روم/ ۱-۶) ادامه خواندن اهمیت درجه بندی مشرکین در میزان دوری و نزدیکی آنها به اسلام(۲۴۱)

روند تاریخی دین سکولاریم در تاریخ معاصر ایران و خطر سکولاریزاسیون در جامعه نوین (۲۴۰)

روند تاریخی دین سکولاریم در تاریخ معاصر ایران و خطر سکولاریزاسیون در جامعه نوین (۲۴۰)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

سکولاریسم در قالب نوین آن در ایران سه فرایند تحولى طى کرده‏است:

نخست، مرحله شکل‏گیرى سکولاریسم از عصر قاجاریه تا حاکمیت رضا شاه

دوم ، دوران حاکمیت ‏سکولاریسم از روى کارآمدن رضا شاه تا پیروزى انقلاب ۵۷

سوم ، مقطع افول جریان سکولاریسم از دوران انقلاب سال  ۵۷ به بعد.

انقلاب سال ۵۷  ایران نتیجه واکنش به اشاعه دین سکولاریسم در جوامع تشیع و اهل سنت بود .این انقلاب یک واکنش غریزی به فعالیت‌های پهلوی اول و دوم و پروژه اشاعه دین سکولاریسم در جامعه بود و طبعاً این انقلاب نوعی حرکت خلاف موج بود.

پس از انقلاب فرانسه و انقلاب‌های این چنینی در دنیا ، حرکت به سمت سکولاریزه شدن جوامع آغاز شد، بنابراین همه حکومت‌ها و دولت‌ها به این سمت حرکت می‌کردند حتی سرزمینهای مسلمان نشین هم بالاجبار به این سمت برده می‌شدند، اما انقلاب ۵۷ ایران روندی خلاف دین سکولاریسم ابتدا «با نام قانون شریعت الله»، «برای خدمت به بندگان الله» و برای پایان دادن به کسوف دولت و حکومت اسلامی صورت گرفت. این نکته‌ای است که حتی خود صاحب‌نظران سکولارغربی چون «گیدنز» معتقد بودند که انقلاب ایران برخلاف انقلاب‌های مدرن در فضای سکولاریسم و مفروضات سکولاریستی برای اشاعه قلمرو دین و بازتعریف مجدد رابطه دین و سیاست انجام شد.

به صورت کلی حاکمیت کامل دین سکولاریسم زمانی اتفاق می‌افتد که قاعده جامعه و طبقات اجتماعی و اکثریت مردم آن را بپذیرند در غیر این صورت حکومت است که تنها اعتقاد به دین سکولاریسم دارد و این حکومت «سکولار» است اما در جوامع اسلامی، دین بالاترین ابر قدرت است و تجربه تاریخی در خاورمیانه و مشرق زمین نشان داده که همواره گرایش‌های دینی مردم قوی‌ترین بوده و هیچ قدرتی نتوانسته با آن مبارزه و زورآزمایی کند، حتی خود رژیم شاه نیز قربانی چنین زورآزمایی شد.

با این وجود و با توجه به اینکه قدرت در جامعه اسلامی با دین اسلام است، نفوذ کامل دین سکولاریسم به صورت کلی امکان ناپذیر است اما با این حال اشاعه فرهنگ، سبک زندگی غربی در بین مسلمانان در رگه‌های معرفتی،‌ اخلاقی و رفتاری افراد می‌تواند زمینه‌های سکولاریزاسیون از پایین را فراهم کند و این امر خطرناکی است به این معنا که مسلمانان و اقشاری از جامعه، با دور ریختن بخشی از دین و قوانین شریعت الله ، این مفهوم دین حداقلی را بپذیرند.

 

چه زمانی حکومت دینی در مسیر سکولاریزاسیون می‌‌افتد؟(۲۳۹)

چه زمانی حکومت دینی در مسیر سکولاریزاسیون می‌‌افتد؟(۲۳۹)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

تصور شایع آن است که حکومت دینی آن‌ ‌گاه به ورطه‌ی سکولاریزاسیون می‌‌افتد که معارف دین فاقد آموزه‌‌های عمومی و اجتماعی (اعم از سیاسی و فرهنگی و اقتصادی) معرفی شوند و به حوزه‌ی شخصی و فردی محدود گردند یا اینکه معارف دین، متناسب و سازگار با اقتضائات تاریخی و اجتماعی دوره‌‌های گذشته، پنداشته شوند که در دوره‌ی معاصر، قابلیت تحقق و نظام‌سازی ندارند.

روند سکولاریزه شدن نظام سیاسی، بدون شک، برخاسته از «ضعف فکری» و «کاستی اعتقادی» به عنوان یک زمینه‌ی معرفتی‌ـ‌اجتماعی است. به عبارت دیگر، روند سکولاریزه شدن نظام سیاسی محتاج «توجیهات تئوریک» و «اقناع معرفتی» جامعه است. در غیر این صورت، صرفاً از بالا و در سطح پاره‌ای از نخبگان (یعنی بدون بدنه و خاستگاه اجتماعی) به وقوع می‌پیوندد.

چنین وضعیتی امکان و احتمال وقوع سکولاریزاسیون را کاهش می‌دهد یا دست‌کم، تداوم و تثبیت آن را با موانعی روبه‌رو می‌سازد. اگر به تحلیل یادشده به صورت معکوس و وارونه بنگریم، به «تکلیف» و «حاجت» امروز خویش واقف می‌شویم؛ یعنی از طرح دشمن، تکالیف خود را درمی‌یابیم. همواره (یا اغلب) چنین است که علاج (راه‌حل) باید با مرض (گزند) تناسب و سنخیت داشته باشد؛ چنانچه مرض از نوع «معرفتی» و «فکری» است، علاج آن نیز از همین نوع خواهد بود. بر این اساس، باید گفت «پادزهر» و «علاج» دفع این تهدید، کسب «ایمان توحیدی آگاهانه» و ارتقای «بینش ایدئولوژیک» است

در خطبه‌ی پنجاهم کتاب نهج‌البلاغه درباره‌ی مسلمانان صدر اسلامی از علی بن ابی طالب نقل شده است که می گوید آن‌ها از روی بصیرت و با تکیه بر شناخت عمیق از حق و باطل، در میدان جهاد پا می‌نهادند و از اسلام دفاع می کردند:

حَمَلُوا بَصَائِرَهُمْ عَلَی أَسْیافِهمْ، وَدَانُوا لِرَبِّهِمْ بِأَمْرِ وَاعِظِهِم؛ چون فرمان خدا آزمایش را به سر آورد، شمشیرها در راه حق آختند و بصیرتی را كه در كار دین داشتند آشكار كردند، طاعت پروردگارشان را پذیرفتند و فرمان واعظشان را شنیدند .[۱]

[۱]نهج البلاغه ؛ مشهد ، موسسه تحقیقاتی امیر المومنین (ع) ۱۳۸۲. خطبه ۱۵۰، ص ۱۹۵

دین سکولاریسم بزرگترین تهديد داخلي و خارجی دولت و نظام اسلامي(۲۳۸)

دین سکولاریسم بزرگترین تهديد داخلي  و خارجی دولت  و نظام اسلامي(۲۳۸)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

آسیب شناسی از جمله مفاهیمی است كه از علم پزشكی وارد حوزه علوم انسانی  شده است. این واژه در لغت به معنای «مطالعه علل بیماری و علائم مخصوص مرض و یا علائم غیرعادی هر چیزی» می‌باشد .  بسیاری از مورخین ، از جمله ابن خلدون، جامعه شناس و اندیشمند مسلمان، بر این باورند كه جوامع و نظام‌های سیاسی نیز همچون یك موجود زنده، دارای دوران كودكی، نوجوانی، جوانی، میانسالی و كهنسالی هستند و عوامل مختلف و مولفه‌های گوناگونی در پایداری و تداوم و یا افول و زوال یك جامعه نقش دارد.

در این نظریه، جامعه به ارگانیسم انسان تشبیه شده است.  با این تفاوت که نمی توان از مرگ یک انسان پیش گیری نمود اما با حفظ و پایبندی به اصول و قوانین شریعت و نو و به روز نمودن نظام و نهادهای دولت اسلامی می توان آن را در یک سن فعال و پیش رونده نگه داشت و از مرگ آن جلوگیری نمود .  با این وصف، باید جامعه و نظام‌های سیاسی را به مثابه یك موجود زنده فرض كرد كه دارای هدف بوده و به سوی آن در حركت اند.

اگر دولت انقلابی و نظام سیاسی، بتواند به بالندگی، رشد و پویایی خود برسد و دوران‌های گوناگون را بدون مشكل طی نماید، آن جامعه، سالم و مطلوب است، ولی اگر روند تكاملی خود را طی نكند و به سمت و سوی آرمانهای خود حركت نكند، در آن صورت آن جامعه، بیمار می‌باشد و دچار آسیب و آفت شده است. به بیان دیگر، آسیب درونی، نقصان حادث شده و عارضه پدید آمده در كل پیكر جامعه است، همچنان كه بدن به عنوان یك سیستم برای بقا تلاش می‌كند و هر عضو در این راستا وظایفی بر عهده دارد، در جماعت، دولت، حکومت و جامعه نیز بروز آسیب به معنای وجود خلل در عضو یا اعضایی است كه به هر دلیل نتوانسته اند وظیفه یا وظایف خود را به نحو مطلوب به انجام رسانند .

با این وصف، انقلاب، دولت و حکومت هم به عنوان یك پدیده اجتماعی مانند هر موجود زنده، دارای حیات است و مانند بدن انسان ممكن است دچار خطرات، آفات و امراضی شود كه برای پویایی و شادابی آن تهدید محسوب می‌شود و مانع به ثمر رسیدن آرمانهای انقلاب و دولت اسلامی و تبدیل آنها به دستاورد می‌شود. ادامه خواندن دین سکولاریسم بزرگترین تهديد داخلي و خارجی دولت و نظام اسلامي(۲۳۸)

کالبد شکافی مسائل و مشكلات نظام اسلامي (۲۳۷)

کالبد شکافی مسائل و مشكلات نظام اسلامي (۲۳۷)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

در پاسخ به اين سوال كه «چگونه مي توان حساب مشكلات و مسائل مواجه بعد از انقلاب اسلامی را ازحساب نظام جدا كرد و حقانيت نظام اسلامی را ثابت كرد؟» ابتدا بايد بگوييم كه اثبات حقانيت نظام و دولت اسلامی در واقع به اثبات مباني نظام اسلامي باز مي گردد و در واقع موضوعي كلان است كه مبتني بر پذيرش مباني خاص خود مي باشد . به عبارتي براي اثبات حقانيت نظام سياسي اسلام به گونه اي كه گفته شد بايد ابتدا مباني مختلفي مورد پذيرش قرار گيرد همچون مباني هستي شناسانه نظير اعتقاد به خداوند متعال كه خالق و رب انسانها بوده و ربوبيت تكويني و تشريعي همه موجودات را بر عهده دارد و يا مباني انسان شناختي ديني مثل اعتقاد به مختار و در نتيجه تكليف محوري انسان و مبانی کفر به طاغوت (لا اله) و ایمان به قانون شریعت الله (الا الله) .

در نتيجه هر فردي كه معتقد به اين مباني باشد خود به خود در خواهد يافت كه تنها حكومتي كه داراي مشروعيت بوده و در نتيجه حقانيت از آن وي مي باشد حكومتي مي باشد كه مبتني بر نظام سياسي اسلام و داراي شاخص هاي فوق الذكر مي باشد . بنابراين براي اثبات حقانيت نظام اسلامي لزومي به استفاده از موضوع مشكلات نظام و … وجود ندارد و براي اين منظور بايد مباني مشروعيت آن نظام مورد بررسي قرار گيرد .

از طرفي براي جدا كردن حساب مشكلات به وجود آمده در طي اين سالها با اصل نظام نخستين كاري كه بايد صورت گيرد تقويت واقع بيني به جاي تابع احساسات شدن و قضاوت هاي عجولانه كردن مي باشد . چرا كه دردنيا هيچ نظام فاقد مشكلات وجود ندارد و امروزه مشاهده مي كنيم كه حتي كساني كه مدعي بودند بي نقص ترين نظام هاي دنيا را طراحي كرده اند خود داراي مسائل و مشكلات عديده اي مي باشند؛ و بنابر اين در صورتي كه صرف بروز مشكلات ، مبناي پذيرش نظام سياسي باشد هيچ نظام سياسي را نبايد به عنوان نظام سياسي مشروع بپذيريم .

در این صورت بهترين راهكار اين است كه با معیار شریعت و سپس به صورت منطقي وعقلائي به مسائل و مشكلات نگريسته، به ريشه يابي آنها پرداخته، رابطه مسائل و مشكلات را با كارآمدي دولت اسلامی  سنجيده و مواضع رهبران نظام را در برابر مسائل و مشكلات مورد توجه قرار دهيم تا بفهميم كه آيا اولا نظام سياسي مورد نظر تا چه ميزان در بروز آن مسائل و مشكلات دخيل مي باشد و ثانيا در صورت عدم دخالت نظام سياسي در آن مشكلات، آيا تا چه ميزان براي حل آن مسائل برنامه ريزي كرده است. بنابر اين به منظور تبيين هر چه بيشتر اين مساله و نيز نقش دولت اسلامی در مقابله با مشكلات و معضلات پيش آمده لازم است مطالبي به صورت نكته وار بيان شود و آنگاه به صورت مصداقي به برخي مشكلات و معضلات مطرح در جامعه و واكنش دولت اسلامی در برابر آنها به عنوان نمونه اشاره اي داشته باشيم : ادامه خواندن کالبد شکافی مسائل و مشكلات نظام اسلامي (۲۳۷)