تاريخ ارتداد به صورت جمعي در میان مسلمین (۱۹۶)

تاريخ ارتداد به صورت جمعي در میان مسلمین (۱۹۶)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

ترسناكترين و مصيبت بار ترين نوع ارتداد آن است كه به صورت جمعي و فراگير باشد و مردم به دو قسمت تقسيم گردند و مرتدين هم صاحب قدرت و حكومت گردند . مانند :

  • مرتد شدن عربها در اواخر عمر رسول الله صلي الله عليه وسلم و اوايل خلافت ابوبكر صديق

در اين زمينه گواهان زيادي وجود دارند ، به عنوان نمونه :

  • عمربن خطاب رضي الله عنه مي گويد: “إن العرب قد إرتدت علي أعقابها كفارا “به درستي كه عرب به عقب برگشتند و كافر شدند .
  • ام المومنين عايشه رضي الله عنها مي فرمايد :” ارتدت العرب قاطبه و اشراب النفاق “يعني : تمام عرب مرتد شدند و دوررويي و نفاق جاي گرفت .
  • انس رضي الله عنه مي گويد : ” ارتدت العرب ” . يعني عرب مرتد شدند .
  • ابوهريره رضي الله عنه مي گويد : ” ارتد من ارتد من العرب  و قال : ارتد عامه العرب  . ”  هر آنچه از عرب مانده بود مرتد شدند  و باز گفت : تمام عرب مرتد شدند .
  • باز ابوهريره رضي الله عنه مي گويد : ” يخرج الناس اليوم من دين الله أفواجا كما دخلوا أفواجا ” . يعني : امروزه مردم به صورت جمعي از دين خدا خارج مي شوند همچنانكه روزاني بود كه به صورت جمعي وارد دين مي شدند .
  • ابن كثير و ابن هشام از ابن اسحاق روايت كرده اند كه : ” قبيله اسد و غطفان در نجد به رهبري طليحه فرزند خويلد اسدي كه دعواي پيامبري مي كرد مرتد شدند ؛ و قبيله بني حنيفه در يمامه به رهبري مسيلمه مرتد شدند ، و قبيله تميم به همراه سجاح دختر حارث تميمي كه ادعاي پيامبري مي كرد و با مسيلمه ازدواج كرد مرتد شدند، قبيله فزاره  هم به رهبري عويينه فرزند حصن مرتد شدند و قبايل ربيعه و بكربن وائل در بحرين به رهبري منذر فرزند نعمان مرتد شدند و قبايل كنده و حضرموت به رهبري اشعث بن قيس كندي مرتد شدند  و مزحج و در ميان انها قبيله ي عناس و مراد در يمن به رهبري اسود عنسي كه قبل از وفات رسول الله صلي الله عليه وسلم به قتل رسيد مرتد شدند ، و چند طايفه از سويلم و قضاعه هم مرتد شدند . “
  • ارتداد عمومی در زمان آشوبهایی چون مختار ثقفی،بابک و…. و قرامطه
  • ارتداد عمومی از جانب غلاه علی اللهی
  • مغول . ابن تيميه مي گويد : در ميان مردم كساني بودند كه اگر دشمن پيروز مي شد آنها نيز كفر و ارتداد خود را آشكار مي نمودند ، كه اين حال اكثريت مسلمانان اين عصر است كه زماني  دچار سختي و مشكلاتي مي گردد مرتد مي شود ، در اين زمينه خودمان و غير خودمان اين اندازه ديده ايم كه براي عبرت گرفتن كافي باشد .[۱]
  • مرتد شدن آن دسته از مسلماناني كه در اندلس مانده بودند و هجرت نكرده بودند . …. ابوالعباس بن الزكري كه در سال ۸۹۹ وفات نموده است در باره ي آن قبايلي كه با نصارا بر عليه مسلمين متحد شده و از نصارا حمايت و پشتيباني مي كردند مي فرمايد : ” ما وصف به القوم المذكورون يوجب قتلهم كالكفار .”[۲] يعني آن قومي كه اينگونه وصف شده اند كشتار آنها مانند كفار واجب است .
  • مرتد شدن گروهي مسلمين در يكي دو قرن اخير تحت عنوان پیوستن به دین سكولاريسم و مذاهب منشعب از آن چون سوسياليسم، سوسيال دموكراسي، ليبرال دموكراسي، كمونيسم و…
  • مرتد شدن گروهي بسياري از مسلمان زاده ها به واسته ي پشتيباني كردن از كفار سكولار اشغالگرجهاني و مرتدين سكولار محلي كه فقط الله مي داند شماره اين بيچاره هاچند است.

ادامه خواندن تاريخ ارتداد به صورت جمعي در میان مسلمین (۱۹۶)

ترکیب جبهه ی مرتدین در صدر اسلام ( انواع مرتدین ) (۱۹۵)

ترکیب جبهه ی مرتدین در صدر اسلام  ( انواع مرتدین ) (۱۹۵)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

زمینه هاي پیدايش ارتداد: چرايي و اسباب ارتداد قبايل عرب را مي توان چنين برشمرد: يكه خوردن افراد به مصيبت ناگهاني وفات رسول خدا صلى الله عليه وسلم؛ عدم شناخت درست و اصولي از اسلام؛ وجود زمينه هاي جاهليتدر قبايل و عدم گسيختگي كامل از آداب و باورهاي دوره ي جاهلي؛ خروج و برون رفت از پذيرش حكومت اسلامي و شورش و خيزش بر ضد آن؛ تعصب قومي و قبيله اي؛ جاه طلبي و حرص و آز شديد به حكومتداري؛ دنياطلبي و ثروت اندوزي از طريق دين؛ دشمني و حسدورزي نسبت به يكديگر و دسيسه گري دشمنان اسلام اعم از يهوديان، مسيحيان و مجوسيان .[۱]

ارتداد، چند نوع و گونه ي متفاوت داشت: برخي، اسلام را كاملاً رها كردند و به بت پرستي پرداختند. بعضي، ادعاي نبوت و پيغمبري نمودند. عده اي نيز نماز را فروگذاشتند. بعضي از مرتدان، اسلام را قبول داشتند و نماز هم مي گزاردند؛ اما از اداي زكات امتناع مي كردند. دسته اي ديگر با وفات رسول خدا صلى الله عليه وسلم به عادات و باورهاي جاهلي خود بازگشتند. با وفات رسول اكرم صلى الله عليه وسلم عده اي، سرگشته و دودل شدند و خود را به گذشت ايام سپردند تا ببينند عاقبت چه مي شود[۲]

ظهور پیامبران دروغین:

در ارتباط با مدعیان نبوت یک انگیزه اساسی وجود داشت و آن این که برخی از قبایل یا اشخاص بلند پرواز، در این اندیشه بودند که اگر قرار باشد کسی با ادعای نبوت بر دیگر قبایل سروری داشته باشد ما نیز می توانیم چنین کنیم.این حرکت منجر به آن شد که کسانی از برخی قبایل ادعای نبوت کردند.نخستین اینان اسود عنسی بود که در یمن دست به شورش زده به نمایندگان پیامبرخاتم صلی الله علیه وسلم  نوشت: «امسکوا علینا ما أخذنا من أرضنا» هر آنچه از زمینهای ما گرفته اید به ما باز گردانید.[۳] ادامه خواندن ترکیب جبهه ی مرتدین در صدر اسلام ( انواع مرتدین ) (۱۹۵)

سابقه ارتداد در شریعت پیامبر خاتم (۱۹۴)

سابقه ارتداد در شریعت پیامبر خاتم  (۱۹۴)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

حكم مجازات مرتد برمي گردد به صدر اسلام وزمان حكومت پيامبر (ص)، آن حضرت دراين زمينه فرمود : «من بدل دينه فاقتلوه : هر كس دينش را تغييرداد بكشيدش»[۱]همه سيره نويسان و گزارشگران تاريخ اتفاق دارند كه حداقل چهار نفر در عصر رسالت بدين جرم اعدام شده است. در جريان فتح مكه و بعد از عفو عمومي پيامبر(ص) آن حضرت دستور قتل چهار نفر را كه به جرم ارتداد تحت تعقيب بود صادر فرمودند: «اقتلوهم و ان وجدتموهم متعلقين بأستار الكعبه : اين چهار نفر را بكشيد و لو كه خودشان را به پرده كعبه آويزان كرده باشند »[۲]  . اين چهار نفر عبارتند از:عبدالله بن سعد بن ابي سراح، عبدالله بن اخطل، مقيس بن صبابه ، ساره كنيزي از كنيزان ابي عبدالمطلب.[۳]

وجه مشترک عموم کفار در صورت تسلط بر اهل توحید و موضعگیری مسلمین

رسول الله صلی الله علیه وسلم پس از گذشت دو سال از پيمان صلح حديبيه و پيمان شکني مشرکان غیر اهل کتاب، با جمع آوري سپاه عظيم مجاهدین به طرف شهر مکه حرکت کرد. مشرکان غیر اهل کتاب که توان مقابله نداشتند، تسليم شده و از طرف رسول الله صلی الله علیه وسلم  به آنان امان داده شد . پس از هشت سال از زمان هجرت مسلمانان به مدينه، مکه توسط ايشان صلی الله علیه وسلم  فتح گرديد و تمام بتهاي خانه کعبه واژگون و ويران گرديد . و کعبه بار ديگر محل عبادت خداي يکتا شد. و علاوه بر آن اصحاب را به شهرها و روستاهای اطراف مکه و سراسر شبه جزیره ی عربستان روانه نمود تا تمام بتها را نابود و منهدم نمایند و در عوض به آنها سفارش نمود که هیچ آسیبی به دیرها و مکانهای عبادت مشرکین اهل کتاب نرسانند . ادامه خواندن سابقه ارتداد در شریعت پیامبر خاتم (۱۹۴)

علل سخت گیری اسلام در مسأله ی ارتداد (۱۹۳)

علل سخت گیری اسلام در مسأله ی ارتداد (۱۹۳)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

شاید این سئوال مطرح باشد که علت این همه سخت‌گیری اسلام در مورد شخص مرتد چیست؟ و اگر اسلام معتقد به آزادی عقیده هست که هست، آیا احکام اسلام در مورد مرتد با مسئله آزادی عقیده در تعارض نیست؟

در وهله اول باید به این نکته توجه داشت که شخص مرتد به صرف شک و تردید اعدام نمی‌شود بلکه در صورتی این حکم در مورد او اجرا می‌شود که شخص با قول یا عملکرد کفرآمیز ارتداد خود را اظهار کند و راه عناد و کج‌روی پیش گرفته و در صدد تضعیف آئین اسلام برآید و الا کسی که در ظاهر شهادتین بر زبان جاری کرده تا زمانی که اظهار اسلام می‌کند کسی حق تعرض به او را ندارد.[۱]

لذا مرتد در اصطلاح به کسی گفته می‌شود که بعد از قبول اسلام، با بلوغ و سلامت عقل و از روی عمد و اختیار به گفتار و کرداری در جامعه دست بزند که نشان دهنده تکذیب، استهزاء و تبلیغ علیه دین اسلام و ضروریات دینی باشد. بنابراین احکام ارتداد در مورد کسانی که رد و انکار خود را آشکار و علنی نمی‌کنند، اجراء نمی‌شود و از سوی دیگر از نظر اسلام تجسس در حریم خصوصی افراد و تفتیش عقاید حرام است..[۲]

بنابراین هرکس درانتخاب هر عقیده‌ای آزاد است ولی نمی‌تواند با بیان عقائد انحرافی و گمراه کننده هنجارهای اعتقادی جامعه اسلامی را بشکند. برخی معتقدند برای تحقق ارتداد شخص باید دین را به صورت تحقیقی پذیرفته باشد، نه این که انتخاب دین ازسوی او تقلیدی و ایمانش به دین غیر تحقیقی باشد. جوادی آملی می گوید : «ارتداد آن است که کسی محققانه دین را بپذیرد سپس دین را کنار گذارد. در ارتداد یک نکته مهم این است که شخص پیش از این دین را با برهان منطقی پذیرفته باشد. … بنابراین ارتداد یعنی، کسی که یقین معرفت شناختی دارد با این حال دین را به بازی بگیرد و از آن اعلام بیزاری کند.»[۳] ادامه خواندن علل سخت گیری اسلام در مسأله ی ارتداد (۱۹۳)

ارتداد و مرتد در ادبیات مذهبی شیعه ۱۲ امامی (۱۹۲)

ارتداد و مرتد در ادبیات مذهبی شیعه ۱۲ امامی  (۱۹۲)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

واژۀ ارتداد ریشه ی  قرآنی دارد [۱]و «ارتداد» از واژه «ردد» و در لغت به معنای «بازگشت» است. در فرهنگ دینی به بازگشت از اسلام به کفر «ارتداد و ردّه» گفته می‌شود.[۲]«ارتداد» واژه‏ای است فقهی ـ حقوقی از ریشه ردّ و به معنای «رد شدن»، «برگشت از دین»، «از مسلمانی برگشتن»[۳]، «رو گردانیدن از مذهب اسلام بعد از اسلام»[۴]  «برگرداندن»، «بازگرداندن، چه حسی چه معنوی»[۵] «عقب‏نشینی» و «کناره گیری»[۶]آمده است.

از معانی مذکور سنخیتی آشکار بین معنای لغوی و اصطلاح فقهی به دست می‏آید؛ گرچه برخی از فقها این سنخیت را به گونه‏ای دیگر یعنی به معنای «خروج از شی‏ء (کفر) و سپس بازگشت به همان شی‏ء» مطرح نموده‏اند.[۷]البته چنین معنایی تنها در مورد کافری که از اسلام به کفر خود باز می‏گردد صادق است؛ اما معانی نخست شامل مسلمانی که از دین خود روگردانده نیز می‏شود.

«ارتداد» در اصطلاح یعنى «حالت جدید اعتقادى و تحول عقیدتى است که با انکار یکى از اصول سه گانه دین اسلام توحید، نبوت، معاد) و یا نفى اصلى از اصول ضرورى دین که انکار آن به انکار اصول سه گانه منتهى شود به شخص مسلمان رخ مى‏دهد.[۸]در کل شخص مرتد به کسی گفته می‌شود که از اسلام خارج شده و کافر شده باشد.

  • انواع ارتداد: در مجموع سه نوع ارتداد در این بحث قابل فرض است: ارتداد با نیت و عزم صِرف، ارتداد قولی و ارتداد فعلی. تردید نمودن در کفر و بطلان آن نیز به صورت نخست ملحق شده است.[۹]از فرقه‏های اهل سنت، شافعیه نیت کفر را نیز مشمول ارتداد دانسته‏اند.[۱۰]
  • معیار ارتداد: انکار نمودن یکی از ضروریات دین به عنوان معیار ارتداد شناخته شده است. امّا انکار مسئله ضروری مذهب تشیّع، ارتداد تلقّی نمی‏گردد.[۱۱]شهید ثانی مخالفت با اجماع را مصداق انکار ضروریات نمی‏داند. مگر این که مسئله‏ای که بر آن اجماع اقامه گردیده، از ضروریات دین به شمار آید. و نیز اجماع مورد نظر می‏بایست توسط اهل حلّ و عقد از مسلمانان تحققّ یافته باشد.
  • اثبات ارتداد: از آن جا که فقهای شیعه و اهل سنت مسئله ارتداد را ضمن مباحث حدود مطرح می‏سازند، لذا اثبات این جرم را نیز منوط به اقرار مجرم و یا شهادت شاهد می‏دانند.[۱۲]لذا ارتداد با اقرار، بیّنه و صدور رفتار یا گفتار بیانگر ارتداد، ثابت می‌شود.[۱۳]
  • شرایط مرتد: منظور از برشمردن این شرایط در کتب فقهی، بیان مصداق مرتد شرعی برای تعیین مجازات وی از طرف شارع می‏باشد؛ به طوری که با فقدان هر یک از این شروط اصطلاح «مرتد» شرعا منتفی خواهد بود و در نتیجه مجازات به اجرا درنخواهد آمد.

ادامه خواندن ارتداد و مرتد در ادبیات مذهبی شیعه ۱۲ امامی (۱۹۲)

اقداماتي كه مسلمين بايد جهت اجراي حكم الله بر مرتدين انجام دهند (۱۹۱)

اقداماتي كه مسلمين بايد جهت اجراي حكم الله بر مرتدين  انجام دهند (۱۹۱)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

۱ –  اعلام كافر بودن آنها و كشتن آنها در صورتي كه توبه نكردند. امام بربهاری  مي فرمايد: فإذا فعل – أي المرتد –  شيئا من ذلك فقد وجب عليك أن تخرجه من الإسلام  .  [۱] يعني : اگر شخص مرتد چيزي از اينها را انجام داد ، در اين صورت بر تو واجب است كه از اسلام خارجش كني ، يعني او را كافر بداني .

البته اعلام كافر و مرتد شدن شخص نيز داراي  شرايط و نكات دقيق و روشني است كه بايد در نظر گرفته شود . در مورد كساني كه تازه مسلمان گشته يا به صورت اجبار از آگاهيهاي شرعي دور نگه داشته شده اند (مانند مسلمين تحت حاكميت شوروي سوسياليستي سابق و مسلمين چين سوسياليستي كنوني  و ….)  اگر جاهلانه پاره اي از حرامها را انكار نموده و يا از قبول پاره اي از حلالها و واجبات  شانه خالي كردند  يا به پاره اي از كفرهايي كه مرتكب مي شوند آگاهي نداشتند ، بايد ابتدا به آنها آگاهي لازم از كانال صلاحيت دار داده شود و سپس از آنها درخواست توبه شود و چنانچه زير بار نرفتند و در ضمن آگاهي و علم باز بر كفر خود اصرار نمودند ، در اين صورت كافر و مرتد بودن آنها اعلام مي گردد .

ابن تيميه در مورد كساني كه نوشيدن مشروبات مست كننده را حلال نموده بودند و عمر بن خطاب رضي الله عنه از آنها درخواست توبه نمود مي گويد : ” يستتابون و تقيم عليهم الحجة ، فإن أصروا كفروا حينئذ ، لا يحكم بكفرهم قبل ذلك ، كما لم يحكم الصحابة بكفر قدامة بن مضعون “.[۲]  يعني از آنها درخواست توبه مي شود و به آنها اتمام حجت مي شود ، به دنبال آن اگر باز بر كفر خود اصرار داشتند در اين صورت كافر مي گردند، پيش از آن بر آنها حكم كفر داده نمي شود ؛  همچنانكه صحابه بر كافر بودن  قدامة بن مضعون  حكم ندادند . ادامه خواندن اقداماتي كه مسلمين بايد جهت اجراي حكم الله بر مرتدين انجام دهند (۱۹۱)

مرتد شدن حاكم و حكم فرمانبران وكارمندان دستگاه حكومتي اش (۱۹۰)

مرتد شدن حاكم و حكم فرمانبران وكارمندان دستگاه حكومتي اش (۱۹۰)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

امام نووي در شرح مسلم مي فرمايد كه قاضي عياض فرموده است : ” أجمع العلماء علي أن الأمامه لا تعتقد لكافر و علي أنه لو طرأ عليه كفر انعزل ، و قال : فلو طرأ عليه الكفر ، خرج عن حكم الولاية و سقطت طاعته ووجب علي المسلمين القيام عليه ، و خلعه و نصب إمام عادل فإن لم يقع الا لطائفة وجب عليهم القيام بخلع الكافر، فإن تحققوا العجز لم يجب القيام و ليهاجر المسلم عن أرضه إلي غيرها و يفر بدينه “.

يعني : علما اجماع دارند كه رهبريت و فرمانروايي براي كافر منعقد نمي گردد ، به همين دليل اگر مرتكب كفر گرديد ( به كُردي : كوفري كه وته سه ر )  عزل مي گردد . و فرموده است : اگر مرتكب كفر گرديد ، حكم رهبريت و فرماندهي او هدر مي رود و اطاعت كردن از او هم  برداشته مي شود ، و بر مسلمين واجب مي گردد كه او را برداشته و امام و پيشواي عادلي را به جايش بگمارند .  حالا اگر انجام اين واجب تنها به وسيله يك جماعت صورت مي گيرد در اين صورت اين كار بر آنها واجب مي گردد ،اگر هم به ضعف خود در انجام اين واجب اطمينان داشتند در اين صورت واجب بودن آن از دوش آنها برداشته مي شود و برمسلمين است كه  جهت محافظت از دين ( و عمل به قوانين آن )، سرزمين خود را ترك نموده و هجرت نمايند .ابن حجر فرموده است : ” و من عجز وجبت عليه الهجرة ” .[۱]هر كسي كه توانايي نداشت هجرت كردن بر او واجب مي گردد .

زماني كه مامون عباسي تابع مذهب جهمي ها گرديد و احمد بن نصر خزاعي  بر عليه وي قيام نمود ؛ امام احمد بن حنبل وي را مدح و ستايش نموده و فرمود : ” رحمه الله ما أسخاه لقد جاد بنفسه له  ” .[۲] رحمت خدا بر او باد چقدر بخشنده بود كه در اين راه جانش را فدا نمود .

در اين مورد اهل اسلام اجماع دارند كه مرتد شدن حاكم  به صورت زنجيروار مرتد شدن نظاميان ، نيروهاي امنيتي و ساير كارمندان و خادمين و زير مجموعه ي او مي باشد . چون اينها هستند كه حكومت او را نگه داشته اند و باعث دوام حكومت و قانون كفري او و جنگ با قانون شريعت الله و بازگرداندن عدالت هستند . ادامه خواندن مرتد شدن حاكم و حكم فرمانبران وكارمندان دستگاه حكومتي اش (۱۹۰)

حكم شخص مرتد در دنيا و قيامت (۱۸۹)

حكم شخص مرتد در دنيا و قيامت (۱۸۹)

 بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

در دنيا شخص مرتد اگر توبه نكرد و تسليم قانون شريعت الله نشد از كانال شرعي اش بايد كشته شود . تمام احكام كفار بر وي جاري مي شود مانند :

  • برائت و تنفر از وي
  • از وي پشتيباني نكردن
  • مسلمان به نكاح او در نمي آيد و چنانچه همسر داشته باشد بايد از وي جدا شود ، الله متعال مي فرمايد : لا هُنَّ حِلٌّ ڵهُمْ ۆلا هُمْ ێحِلُّونَ ڵهُنَّ  .(الممتحنه‌/ ۱۰) اين زنان براي آن مردان ، و آن مردان براي اين زنان حلال نيستند .و اگر زنش از وي دوري نكند او هم مانند شوهرش مرتد مي گردد . عبدالله بن زبير رضي الله عنهما همسرمختار ثقفي را نيز كشت زماني كه از اينكه همسرش را كافر بداند ابا مي نمود.
  • مسئوليت سرپرستي كردن فرزندانش و شوهر دادن دخترانش از وي گرفته مي شود و حقي برايش نمي ماند .
  • فرزند مرتد اگر قبل از ارتداد پدرش به دنيا آمده باشد به دليل مرتد شدن پدرش كافر نمي گردد، اما اگر پس ازمرتد شدن پدرش به دنيا آمده باشد، حكم به كافر بودنش داده مي شود و برده كردن او اشكالي ندارد .
  • مرتد صاحب مالش نيست و قول صحيح آن است كه مال و ثروت مرتد به غنيمت گرفته مي شود . دليل براي اين كار هم داستان شخصي است كه با همسر پدرش نكاح نمود و اصحاب رسول الله صلي الله عليه وسلم پس از كشتن او اموالش را نيز بردند .
  • حيواني كه توسط او ذبح شده باشد حرام است و مصرف نمي شود.
  • نماز خواندن پشت سر او باطل است و حق امامت براي مردم را ندارد . و كسي كه پشت سر او نماز خوانده باشد بايد نمازش را دوباره بخواند چه دانسته باشد اين شخص مرتد است چه ندانسته باشد . امام احمد بن حنبل فرموده است : ” منهم من قال ذلك لايصلي خلفه الجمعه و لا غيرها، إلا أنا لا ندع اتيانها،فإن صلي خلفه أعاد ” .[۱] كساني هستند كه گفته اند نماز جمعه و غير آن هم پشت سرش خوانده نمي شود ، اما من مي گويم خواندن به جماعت نمازها را رها نكنيد اما زماني كه پشت سرشان نماز خوانديد آن را دوباره كنيد . يحي بن معين مي فرمايد : چهل سال است كه به دليل ظهور جهميها توسط مامون عباسي من نماز جمعه ام را دوباره مي خوانم  .
  • حكومت و بيعت با او باطل مي گردد اگر داراي قدرت حكومتي باشد چون الله متعال مي فرمايد : ۆڵنْ ێجْعَڵ اللَّهُ لِلْكَافِرِینَ عَڵى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً  . (النساء/۱۴۱٫) هرگز خداوند راهی قرار نداده است که  در آن كافران بر مؤمنان چيره شوند.
  • پيمان آشتي با مرتد در صورتي صحيح است كه رهبريت تشخيص داده باشد مسلمين از قدرت كمتري برخوردار بوده و توان دفع شر او را در وضع موجود ندارند .
  • اگر مرتد در زمان ارتدادش جرم قتل يا دزدي يا زنا را انجام داده باشد و پس از آن توبه نموده باشد راي اصح اين است كه بايد تاوان همه را بپردازد . هر چند كه عده اي مي گويند توبه گناهان سابق را مي شويد و يا اينكه ممكن است امير يا حاكم اسلامي بنا به دلايلي (چون تشويق مرتدين به توبه و …) خود جبران خسارت نمايد .
  • اگر مرتد قبل از توبه و مسلمان شدن دوباره، خرابي و ضرر و زياني به بار آورده باشد بايد آن را جبران نمايد . در اين زمينه هم عده اي مي گويند توبه گناهان سابق را مي شويد و يا اينكه ممكن است امير يا حاكم اسلامي بنا به دلايلي خود جبران خسارت نمايد .
  • عموم علماء طلب توبه از مرتد هنگام دستگير شدن را واجب مي دانند و عده اي نيز هستند كه آن را سنت مي دانند، هر چند كه اين مرتد در هر صورتي كشته مي شود، اما شايسته آن است كه از وي درخواست توبه شود و با ايمان از دنيا برود  .

ادامه خواندن حكم شخص مرتد در دنيا و قيامت (۱۸۹)

چه كسي مجازت شخص مرتد را بر وي جاري مي كند ؟ (۱۸۸)

چه كسي مجازت شخص مرتد را بر وي جاري مي كند ؟ (۱۸۸)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

با آنكه در مكه كساني بودند كه به پيامبر خاتم صلي الله عليه وسلم توهين مي كردند وحتي به صورت فيزيكي اورا مورد اذيت وآزار قرارمي دادند اما دستور دفع آنها صادر نشد ؛در ميان مهاجرين حبشه نيز با آنكه مسلماني مرتد مي شود اما كسي حكم ارتداد را بر وي اجرا نمي كند ؛ در مدينه هم با آنكه تعداد منافقين وكفرگوئيهاي آنها مشخص و روشن بود و يا كساني از يهود جهت تضعيف صف مسلمين ابتدا ايمان مي آوردند و دوباره مرتد مي شدند و… باز مي بينيم حكم ارتداد بر آنها اجرا نمي گردد . هر چند كه حكومت اسلامي ورهبريت موحد و قاطع هم وجود دارد .

با آنكه حدود را امام  يا نمايندگان رهبر حكومت اسلامي  كه معمولاً دستگاه قضايي اسلامي است به مرحله ي اجرا در مي آورند ، اما وضع موجود زماني و مكاني دولت اسلامي و تشخيص رهبريت حرف اول را مي زند . تنها رهبريتي كه از طريق شوراي حل و عقد محل انتخاب شده است شايستگي دستور تحكيم شريعت الله را دارد ، چون او بيشتر از تك تك افراد جامعه و حتي گروهها ، از كانالهاي مختلف با وضع موجود جامعه و فضاي اطراف و بين الملل آشنايي و شناخت دارد و مصالح و مفاسد را بهتر و مطمئن تر تشخيص مي دهد .

در اين صورت اين قاعده حاكم مي گردد كه ” أن الحدود لا يقيمها إلا الإمام أو نائبه ” . يعني :  حدود تنها از طرف امام يا جانشين او برپا مي گردند . اگر رهبريت تشخيص داد كه در مرحله مكه در برابر اذيتهاي جسمي وتوهينهاي روحي كه به پيامبر صلي الله عليه وسلم مي شود بايد صبر كرد و كاري انجام نداد ، در اين صورت حكم براي تك تك افراد  همين است ؛ اما اگر در مرحله اي امر به دفع و ترور توهين كنندگان مي شود ، حكم اجراء براي تك تك مسلمين اجراي حدود است . به همين دليل مي بينيم در بين مسلمين براي اجراي اين حدود به صورت فردي و جمعي مسابقه گذاشته مي شود . در هر دو حالت ، اصل ، تشخيص رهبريت اسلامي جامعه است .  ادامه خواندن چه كسي مجازت شخص مرتد را بر وي جاري مي كند ؟ (۱۸۸)

قواعد و ضوابط عمومی مربوط به ارتداد و مرتدین (۱۸۷)

قواعد و ضوابط  عمومی مربوط به ارتداد و مرتدین (۱۸۷)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

حكمت اجرا كردن مجازات مرتد:

مجازات مرتد شامل کسى می شود که از دین خارج شده و این خروج رابه صورت علنی ابراز و اظهار می دارد اما اگر ارتداد خود را ابراز و اظهار نکرده است وکسی از ارتداد او با خبر نباشد مجازات نمی شود. زیرا اعتقاد یک امر قلبی است. بنابراین، مجازات مرتد در دنيا  به دلیل جرم و گناه اجتماعى اوست نه عقیده‏ى شخصى وى .

هرگاه مرتد، ارتداد خود را به جامعه بکشاند، رفتار او در حوزه‏ى احکام اجتماعى قرار مى‏گیرد و ملاک‏هاى احکام اجتماعى را پیدا مى‏کند و از این دیدگاه مجرمي است كه در جنگ نرم و رواني بر عليه مسلمين وارد عمل شده است؛ او آشكاراحقوق دیگران را ضایع کرده و به ايمان و باورهاي آنها يورش برده است، چراکه در اذهان عمومى ایجاد شبهه و شک مى‏کند و واضح است که ترویج شبهات در افکار عمومى باعث تضعیف روحیه‏ى ایمانى جامعه و قانون گريزي و تضعيف اراده و ايمان مردم مى‏شود . و از آن جا که بررسى شبهات در توان متخصصان و دین شناسان است، عامه‏ى مردمِ دیندار – که این توانایى را در خود نمى‏بینند – حق خود مى‏دانند که فضاى عمومى جامعه براي خود و پرورش فرزندانشان سالم بماند وحفظ روحیه‏ى ایمانى جامعه،  كه اساس و پايه ي محافظت از افراد جامعه وقوي ترين ابزارجهت مقابله با دشمنان قانون شريعت الله مي باشد، حق مردم است.

دشمنان الله و مردم به اين ابزار مهم پي برده اند به همين دليل مي بينيم كه در صدر اسلام نیز عده‏اى از دشمنان اسلام نقشه کشیدند که به ظاهر اسلام بیاورند و سپس مرتد شوند تا با این کار، ایمان مسلمانان را تضعیف کرده و باعث ايجاد اختلاف و چند دستگي در ميان آنها گردند . الله متعال در اين باره مي فرمايند : وَقَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آمِنُوا بِالَّذِي أُنْزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ  .( آل عمران / ۷۲)جمعي از اهل كتاب ( به همكيشان خود ) گفتند : بدانچه بر مسلمانان نازل شده است ، در آغاز روز ايمان بياوريد ، و در پايان روز بدان كافر شويد ، تا شايد ( از قرآن پيروي نكنند و از آن ) برگردند ادامه خواندن قواعد و ضوابط عمومی مربوط به ارتداد و مرتدین (۱۸۷)