
تروریسم و خوارج در ادبیات اسلامی و خوارج به عنوان یک برچسپ ، فحش و ترور شخصیت ( قسمت پنجم و پایانی )
کاتب : شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی
زمانی که بیشتر ملاها از نالایقترین افراد جامعه برمی خیزند
در گذشته و زمانی که هنوز علوم به شکل امروزین آن تخصصی و وسیع نگشته بود و زمانی که نخبگان هر مجتمعی وارد مراکز آموزشی می گشتند ابتدا از کانال قرآن ، حدیت و فقه علم آموزی خود را از حجره های مختلف و نزد علمای مختلف آغاز نموده و با همین معیارهایی که آموخته بودند به یادگیری دیگر علوم چون تیراندازی و نظامی ، تاریخ ، هندسه ، هیات ، نجوم ، ادبیات ، بلاغت و… می پرداختند ، در میان ملت ما چنین اشخاصی به ملاهای ۱۲ علم مشهور بودند .
یعنی کسی که ۱۲ علم را که در آن زمانها لازمه ی زندگی مردم بوده را فرا گرفته است و معمولا هر علمی را نیز نزد یک عالمی در منطقه و یا مناطق و حتی سرزمینهای مختلفی فرا می گرفتند . بدون شک چنین اشخاصی نمی توانستند از قشر تنبل ، تن پرور و کند ذهن جامعه باشند ، بلکه نخبگان و شجاعان و تیزهوشان هر مجتمعی وارد این میدان می شدند . به همین دلیل است که ما در گذشته بزرگانی چون حنفی ، شافعی ، مالک ، حنبل ، جعفر صادق ، ابن خلدون ، ابن تیمیه ، ابن قیم ، خوارزمی ، بخاری ، ابن خلکان وصدها نمونه مشابه را در تاریخ بعد از صحابه مشاهده می نماییم .
با اینکه پس از سلطنت معاویه شورای اولی الامر مرکزی جهت وحدت عقیدتی – فکری و عمل مسلمین از میان رفته بود و مذاهب متفرق و رنگارنگی ، به حکم ضرورت و به دلیل نبود شورا ، به وجود آمده و در کنار این مذاهب نیز علفهای هرزی به حیات موزیانه ی خود ادامه دادند ، و با وجود تعصبات خاصی که از طرف پیروان هریک از مذاهب اسلامی اعمال می شد ( و این هم به این دلیل بود که معمولا به نحوی با دستگاه حکومت مرکزی یا منطقه ای مرتبط بودند و پشتیبانی می شدند ) هرکسی می توانست در سرزمینهای اسلامی ، با افت و خیزهای مسالمت آمیز و گاه خشن ، نظراتش را آزادانه بیان نموده و به بحث گذاشته و گوش شنوا پیدا کند .












