علت اینهمه تنازل آمریکا و آل سعود و سایر مزدورانش در برابر دارالاسلام ایران (۱)

علت اینهمه تنازل آمریکا و آل سعود و سایر مزدورانش در برابر دارالاسلام ایران (۱)

به قلم: صلاح الدین عبدالرحمن

 برای انسانی که از کمترین بهره ی هوشی برخوردار است هیچ جای شک و شبهه ای باقی نمانده است که امروزه این دارالاسلام ایران است که نقشه ی خاورمیانه را تعیین می کند و دارالاسلام ایران قویترین حاکم سرزمینهای اسلامی و پرچمدار جهاد با کفار سکولار جهانی به رهبری آمریکا و متحدذین آن است. آمریکائی که به قول سید قطب «شیطان بزرگ» است و به قول اسامه بن لادن «سر افعی» است که اگر این سر زده شود تمام مزدوران و بدنه ی او در میان مسلمین هم خود به خود فروریخته و نابود می شوند.

آمریکائی ها و متحدانش واضح در عراق و سوریه و یمن و افغانستان و فلسطین و غیره شکست خورده اند، تاکی می توانند شکست را پنهان کنند و تا به کی می توانند تابوت ها را در یخچال های دیگر کشورها نگهداری کنند؟

آمریکائی ها فرقه ها و احزاب مختلف سکولار و یا اسلامی غیر منسجم را تجربه کرده بودند اما دارالاسلامی قدرتمند مثل دارالاسلام ایران و یا جماعتی یکدست مثل ملت مسلمان افغان را تجربه نکرده بودند و از رقیب خود روسیه نیز درس عبرت نگرفتند زیرا پول و دلار و مزدوران زیاد داشتند و با تکیه بر پول و تکنولوژی برتر خود و مزدوران زیادی که خریده اند احساس غرور کردند.

اما کجا برابری می کند قدرت خدایی و قدرت اتحاد و وحدت و جماعت و دارالاسلام با قدرت تکنولوژی غرب و شرق؟ خود قیاس کنید و در صد شکست شان را – با این عجله ای که نشان می دهند – در ذهن خود حاضر کنید.و می توان در چند چیز این عجله امریکا را خلاصه کرد

۱- شکست کامل در میدان نبرد:

الف: دارالاسلام ایران و متحدین آن در یمن و عراق و سوریه و فلسطین و سومالی و غیره روز به روز قوی تر شده و رزم دیده تر می گردند و بر تعداد شان نیز افزوده می شود.

ب: شکست فاحش تکنولوژی برتر شان در مقابل ایمان جوانان مومن با ماین ها، بمها، نیروهای فدایی و غیره.

ج: کشته شدن نیروهای انسانی آنها که باعث شده تا روحیه سربازان شان به صفر برسد گرچه برای سانسور خبرهای دقیق ازآمار کشته ها از هیچ کوششی دریغ نکرده اند اما تا کی .

د: ازبین رفتن مهمات، تانگها ، هلی کوپترها و طیاره های شان در مدت اینهمه و در طول شبانه روز بدون هیچ نتیجه مطلوبی.

۲- شکست اقتصادی آمریکا :

در باب اقتصادی، مبالغ هنگفتی را متحمل شدند و مبالغ بالایی را در مصارف نیروهای شان در حالت جنگ از دست دادند ولی کاری از پیش نبردند و فقط در باب تبلیغات وخالی بندی میدان را در دست داشتند.

از روزهای اول تا به امروز کمراقتصادی آمریکا کج شد و دوباره راست نگشت و روز به روز دلارش در کشورهای مختلف حال کاهشاعتبار و حتی خارج شدن از مبادلات تجاری است و مشکلات اقتصادی در داخل حکومت شان غوغا میکند.

جایگاه اطاعت از امام دارالاسلام

جایگاه اطاعت از امام دارالاسلام

به قلم: خالد هورامی

یکی از معانی دین: اطاعت و فرمانبرداری است، اما محدوده ی این اطاعت از امام در دارالاسلام چگونه و تا کجاست؟

أبو اسحاق إبراهيم بن علي بن يوسف الشيرازي (المتوفى: ۴۷۶هـ) در کتاب التبصره فی اصول الفقه در مورد اولی الامر می گوید: قُلْنَا المُرَاد بِالْآيَةِ الطَّاعَة فِي أُمُور الدُّنْيَا والتجهيز والغزوات والسرايات وَغير ذَلِك وَالدَّلِيل أَنه خص بِهِ أولي الْأَمر وَالَّذِي يخْتَص بِهِ أولو الْأَمر مَا ذَكرْنَاهُ من تجهيز الجيوش وتدبير الْأُمُور.[۱]مراد به آیه اطاعت در امور دنیا و آماده سازی و غزوات و جنگها و سرانه ها و غیر ذلک است و دلیلش این است خاص به کارداران و امورداران است و کسی که مختص می کند به امورداران درباره تدبیر امور و آماده سازی لشکرها.

 رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ در مورد امیران و امراء مسلمین می فرماید: مَنْ أَطَاعَنِي فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ، وَمَنْ عَصَانِي فَقَدْ عَصَى اللَّهَ، وَمَنْ يُطِعِ الْأَمِيرَ فَقَدْ أَطَاعَنِي، وَمَنْ يَعْصِ الْأَمِيرَ فَقَدْ عَصَانِي.[۲] هركس، از من اطاعت كند، همانا از خدا اطاعت كرده است. و هركس از من نافرماني كند، همانا از خدا نافرماني كرده است. و هركس از اميرش، اطاعت كند، يقيناً از من اطاعت كرده است. و هركس كه از او نافرماني كند، يقيناً از من نافرماني كرده است.

 در لفظ دیگر در صحیح بخاری در ادامه این حدیث آمده است: وَإِنَّمَا الإِمَامُ جُنَّةٌ يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَيُتَّقَى بِهِ، فَإِنْ أَمَرَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَعَدَلَ فَإِنَّ لَهُ بِذَلِكَ أَجْرًا، وَإِنْ قَالَ بِغَيْرِهِ فَإِنَّ عَلَيْهِ مِنْهُ .[۳] همانا امام، سپر است. از او دفاع مي كنند و به او پناه مي برند. پس اگر به خدا ترسي و عدالت، امر نمايد، مستوجب پاداش مي شود. و اگر خلاف آن، امر كند، گناهكار مي گردد.

پس اطاعت از امام و امیران و ولاه امر و امورداران تا زمانی که در راستای قرآن و سنت باشد بر ما واجب است ولی در صورتی  که از راه کتاب و سنت خارج شد باید در آن امر اولی الامر را به کتاب و سنت برگردانیم.

در مورد اولی الامر سخنان و اقوال بسیاری هست.عده ای آن را فقها و علما می دانند عده ای آن را فرماندهان جنگی و عده ای آن را ولاه امور مسلمین دانسته اند که امور آنان را در راستای کتاب و سنت انجام می دهند و تدبیر امور را بر عهده دارند که نصب این امام توسط شورا «و امرهم شوری بینهم» واجب شرعی بر امت است.

ولی قول ارجح با توجه به نظر مفسرین و اهل علم بیشتر بر معنی امام و رهبر و امورداران و مدبران امور مسلمین اطلاق می گردد.

ناصر الدين أبو سعيد عبد الله بن عمر بن محمد الشيرازي البيضاوي (المتوفى: ۶۸۵هـ) در کتابش به اسم: أنوار التنزيل وأسرار التأويل ملقب به تفسیر البیضاوی می گوید: أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ يريد بهم أمراء المسلمين في عهد الرسول صلّى الله عليه وسلّم وبعده، ويندرج فيهم الخلفاء والقضاة وأمراء السرية.[۴] می گوید مراد از اولی الامر منکم امرای مسلمان در عهد پیامبر و بعدش هستند از جمله خلفا و قاضیان و سرانه داران یا امیران سریه.واضح است که خلیفه های مسلمین که امورداران مسلمین بعد از رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بودند مشمول اولی الامر قرار گرفته اند.

این جایگاه  و محدوده ی اطاعت از امام دارالاسلام است که امروزه عده ای هنوز به این درجه از فهم نرسیده اند که به رهبر دارالاسلام خود بگویند «امام»، امامی که  برای به پا داشتن و تحاکم الی الله و رسوله امری واجب بر مسلمین است و هر گاه در تدبیر امور مسلمین توسط ولی امر مسلمان خلاف قرآن و سنت عمل شد بایستی به دو مصدر وحیانی قران و سنت بازگردیم.


[۱] التبصره فی اصول الفقه ۱/۴۰۷ الناشر دارالکتب-دمشق-باب ما لایجوز للعالم تقلید العالم

[۲] مسلم في الإمارة – باب وجوب طاعة الأمراء في غير معصية برقم (۱۸۳۵) : ۳ / ۱۴۶۶٫ والمصنف في شرح السنة: ۱۰ / ۶۹٫

[۳] أخرجه البخاري في الجهاد، باب يقاتل من وراء الإمام ويتقي به: ۶ / ۱۱۶، وفي الأحكام: ۱۳ / ۱۱۱

[۴] تفسیر البیضاوی۱/۸۷- دار إحياء التراث العربي – بيروت-محقق:مرعشی

نگرش عمر بن خطاب به علی ابن ابی طالب رضی الله عنهما

نگرش عمر بن خطاب به علی ابن ابی طالب رضی الله عنهما

به قلم: عبدالباسط دهواری

این روزها عده ای از مولوی ها و همچنین دسته هائی از شیعیان انگلیسی در ماهواره ها و فضای مجازی سعی دارند چنین نشان دهند که عمر دشمن علی بوده و به این نتیجه برسند که شیعه و سنی هم دشمن هم هستند و…. و متاسفانه عده ای از مولوی ها هم با بازی با تاریخ در حال عوام فریبی و تحریک احساسات مردم حنفی مذهب شده اند همچنانکه شیعیان انگلیسی قصد دارند همین بازی را بر سر شیعیان عامی و ناآگاه در بیاورند اما حکومت ایران مانع اصلی آنها شده است.

در زیر به چند سخن عمر بن خطاب در مورد علی ابن ابی طالب اشاره می کنم تا این توطئه و دسیسه هم پوچ و بی ارزش شود.

عمر بن خطاب در تأئید این واقعیت در مناسبتهای مختلفی گفته است:

  • اي پدر حسن، خدا باقي نگذارد مرا در امر سختي كه تو براي آسان كردنش نباشي و نه در شهري كه تو در آن حاضر نباشي[۱].
  • پناه می‌برم به خدا از مشكلي كه علي براي حل آن نباشد[۲].
  • خداوند خود آگاه‌تر است كه بار نبوت را كجا قرار دهد[۳].
  • بارالها! باقي مگذار مرا در برابر مشكلي كه علي براي حل آن زنده نباشد[۴].
  • بارالها! كار سختي را بر من فرود نياور مگر آنكه ابوالحسن (براي حل آن) در پهلوي من باشد[۵].
  • تو اي علي بهترين صحابه در امر فتوي هستي[۶].
  • سه چيز بود كه من در پي آن بودم و حمد خداي را كه قبل از مرگم بواسطه علي بدان دست يافتم‌[۷].
  • ناداني‌ها را به سنت برگردانيد و گفتة عمر را هم به علي[۸].
  • قول عمر را به علي برگردانيد اگر علي نبود عمر هلاك شده بود[۹].[۱۰].[۱۱].
  • علي بدانچه خدا بر محمد نازل فرمود آگاه‌ترين مردم است[۱۲].
  • پيوسته عمر به خدا پناه می‌برد (و اعوذ بالله می‌گفت) از پيشامد مشكلي كه ابوحسن براي حل آن نباشد[۱۳].
  • در برابر مشكلي كه ابوحسن براي حل و فصلش نباشد خدا مرا باقي نگذارد[۱۴].[۱۵].
  • اگر علي نبود عمر گمراه شده بود[۱۶].
  • اي علي پيوسته زداينده هر گونه غم و غصه‌ای باشي و واضح كننده هر حكمي.[۱۷]
  • اين (علي) اعلم و آگاه‌ترين صحابه به پيامبر ما و به كتاب پيامبر ماست[۱۸].
  • اي ابوالحسن تو (يگانه كسي هستي) كه براي حل و فصل هر مشكل  و سختي آماده‌ای و دعوت مي‌شوي[۱۹].
  • اي فرند ابوطالب همانا كه پيوسته پرده بردار از هر شبهه و توضيح دهنده هر حكمي هستي[۲۰].

[۱]كنزالعمال: ۵/۸۳۲،مصباح الظلام جردانی: ۲/۵۶٫

[۲]مناقب خوارزمی فصل ۷ ص ۵۱، نورالابصار شبلنجی ص ۷۹٫

[۳]الطرق الحكمیة ابن قیم: ص ۴۶٫

[۴] فضایل احمد: شماره حدیث ۲۱۶، مقتل خوارزمی: ۱/۴۵،ینابیع الـموده قندوزی: ص ۸۶٫

[۵]ذخایر العقبی: ص ۸۲، ریاض النضرة: ۲/۵۰ و ۱۹۴،فرائد الـمسطین:۱/۳۴۳، شماره ۲۶۴، كفایه شنقیطی ص ۵۷٫

[۶]طبقات ابن سعد: ج ۲ بخش ۲/۱۰۲، سنن دارقطنی: ج ۲ ص ۱۸۱٫

[۷]كنزالعمال: ۱۳/۱۷۰ به نقل از دیلمی، منتخب كنزالعمال چ حاشیه مسند احمد: ۵/۵۶٫

[۸]احكام القران جصاص: ۱/۵۰۴، سنن بیهقی: ۷/۴۴۱، مناقب خوارزمی ص ۵۰٫

[۹]تذكره سبط ابن جوزی: ص ۱۴۷٫

[۱۰]طرق الحكمیه ابن قیم: ص ۴۶،كفایة الطالب گنجی اول باب ۵۷٫

[۱۱] اربعین فخر رازی: ص ۴۶۶، سنن ابن ماجه قزوینی: ج ۲، مناقب خطیب خوارزمی: ص ۳۹ چ نجف، ینابیع الـمودة قندوزی: ص ۷۰ و ۷۵ و ۴۴۸ چ نجف.

[۱۲]شواهد التزیل حاكم حسكانی: ۱/۲۹٫

[۱۳] استیعاب قرطبی: ۸/۱۵۷ چاپ ذیل اصابه – اسدالغابة این اثیر: ۴/۲۲، اصابه ابن حجر: ۷/۵۹،تاریخ الخلفاء سیوطی: ۶۶ و ۱۷۱، تاریخ دمشق ابن عساكر: ۳/۵۱،ذخایرالعقبی محب طبری: ص ۸۲، فتح الباری شرح صحیح بخاری: ۱۷/۱۰۵ – فضایل الصحابة احمد حنبل: ۲/۶۴۷ شماره ۱۱۰۰،نورالابصار شبلنجی: ص ۷۴٫

[۱۴]انساب الاشراف بلاذری: ۲/۹۹٫

[۱۵]الجامع اللطیف محمد جارالله قرشی: ص ۳۵ چ ۱۳۹۳ مصر.

[۱۶] تمهید باقلانی: ص ۱۹۹٫

[۱۷]كنزالعمال، متقی هندی: ۵/۸۳۴٫

[۱۸]زین الفتی در تفسیر سوره هل اتی.

[۱۹]قصص الانبیاء ثعلبی: ص ۵۶۶، عرائس ثعلبی: ص ۲۳۲٫

[۲۰]كنزالعمال: ۵/۸۳۴٫

حکومت اسلامی واجب است

حکومت اسلامی واجب است

به قلم: خالد هورامی

همانطور که می دانیم در هر عصری برای تشکیل هر دولت و حکومت اسلامی اعداد جهاد و زمینه سازی برای تشکیل حکومت اسلامی  واجب است چرا که الله متعال می فرماید: وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ

ترجمه:براي (مبارزه با) آنان تا آنجا كه مي توانيد نيروي (مادي و معنوي) و (از جمله) اسبهاي ورزيده آماده سازيد، تا بدان (آمادگي و ساز و برگ جنگي) دشمنِ خدا و دشمن خويش را بترسانيد، و كسان ديگري جز آنان را۰ نيز به هراس اندازيد كه ايشان را نمي شناسيد و خدا آنان را مي شناسد. هر آنچه را در راه خدا (از جمله تجهيزات جنگي و تقويت بنيه دفاعي و نظامي اسلامي) صرف كنيد، پاداش آن به تمام و كمال به شما داده مي شود و هيچ گونه ستمي نمي بينيد.(انفال۶۰)

خلیفه راشد عثمان بن عفان رضی الله عنه می فرماید: إن الله ليزع بالسلطان ما لا يزع بالقرآن.ترجمه: همانان خداوند بوسيلهء حكومت(مراد از آن قدرت و رهبری قاطع سلطان است) از كارهايي جلوگيري مينمايد كه بوسيلهء قرآن جلوگيري نميشوند.[۱]

این سخن بیانگر آن است که در فهم سلف صالح امت، سلطان و حکومت و رهبری لازم وضروری است.پس از این سخن عثمان بن عفان می فهمیم که یک رهبر و حکومت برای استحکام شرع ضرورت دارد و نقش اساسی را ایفا می کند.از قدیم گفته اند:الناس علی دین ملوکهم .مردم بر دین پادشاهانشان هستند.[۲]

البته مراد ما از استناد به اصطلاح رایج ،الناس علی دین ملوکهم، این است که دین ۴ معنی و مفهوم دارد: ۱- قدرت حاکمیت ۲- قانون و برنامه ۳- اطاعت کردن  4- مجازات و پاداش . این اصطلاح به حدی صحیح است و واقعیت عینی دارد که اکنون در تمام دنیا اگر بنگرید می فهمید که غالب توده مردم در این ۴ مورد بر دینی هستند که حاکمان آنان بر آن دین هستند.

در کشورهای سکولار هم می بینیم که مردم در این ۴ مورد تابع دین حکومتهای خود هستند. پس سلطه و حکومت اسلامی باید باشد تا مردم بر عقیده و منهج صحیح عمل کنند و بایستی مسلمان هشیار باشد و در تحقق و استحکام حاکمیت اسلامی کوشا باشد.حاکم و حکومت دور اساسی در سوق دادن مردم به اجرای شریعت دارند.

شما تابع چه دینی هستی؟ اسلام یا سکولاریسم؟

اگر دارای عذر شرعی نباشی و توان هجرت به دارالاسلام را نداشته باشی، حاکمیت تو دین تو را مشخص می کند.


[۱] البداية والنهاية جلد۲ص۱۳-المؤلف: أبو الفداء إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي البصري ثم الدمشقي (المتوفى: ۷۷۴هـ)-داراحیاء التراث العربی

[۲] شرح کتاب الفتن من صحیح البخاری ج۲ص۳۶-عبدالکریم الخضیر.الکامل فی التاریخ ج۱ص۲۶۸-ازاله الخفاء عن خلافه الخلفاءج۳ص۱۴و کتب دیگر هم ذکر گردیده است

یحیی السنوار الگویی غرور آمیز برای جوانان مسلمان در دهه اخیر:

یحیی السنوار الگویی غرور آمیز برای جوانان مسلمان در دهه اخیر:


الله متعال میفرماید:«إِنَّ ٱلَّذِينَ قَالُوا۟ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱسْتَقَـٰمُوا۟ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» (سوره احقاف، آیه ۱۳)

“همانا کسانی که گفتند: ‘پروردگار ما الله است’ و سپس استقامت کردند، هیچ ترسی بر آنان نیست و غمگین نخواهند شد.”

به راستی شهید یحیی السنوار تک تک راه مقاومت و شهادت را صرف نمود و به معنای واقعی کلمه تا آخرین نفس و امکانات خود مقاومت کرد و این خواست الله متعال بود تا به عنوان یکی از خوشنام ترین فرمانده هان مجاهد سپاه اسلام در تاریخ معاصر شناخته شود، بدون شک السنوار الگوی شجاعت و غیرت برای جهان اسلام خواهد بود، او کسی است که نحوه استقامت در مقابل دشمنان الله متعال را برای جوانان و تمامی مسلمانان آزاده صرف کرد.
او نه تنها در بین مسلمانان جاودانه شد، بلکه نزد غیر مسلمانان به عنوان یک الگوی شجاعت و غیرت شناخته شد و این سرفصلی جدید برای صدور مکتب اسلام برای غرب و سرزمین دارالکفر می باشد.

کیتلین جان استون نویسنده استرالیایی در مورد او نوشت:

‏او با یک دست، در حال نبرد با سربازها، پهبادها، و یک تانک لعنتی بود. و مردهای غربی درحال رویاپردازی درباره چنین مرگی خودارضایی می‌کنند و آخرش در خانه‌ی سالمندان به دلیل پارکینسون و با معده‌ای پر از کاستارد وانیلی می‌میرند . به شماها نمیرسد که بخواهید به سنوار بگویید بزدل!

الله متعال شهادت او را قبول کند و به اذن الله این شهادت آغاز بیداری و حرکت روز افزون مسلمانان علیه کفار صهیونیست باشد.

از الله بترسید در مورد اهل دعوت و جهاد مخالف خودتان

از الله بترسید در مورد اهل دعوت و جهاد مخالف خودتان

به قلم: داد الله خراسانی

عده ای وجود دارند که نیمچه قدرتی به هم رسانده اند اما سخنانشان را اعمالشان مخالف است و به بهانه های دروغین خوارج بودن و رافضی بودن و غیره اهل دعوت و جهاد مخالف خودشان را با سخنانشان یا اعمالشان آزار می دهند و حتی اقدام به کشتن آنها می کنند!

من به پیروان این صاحبان نیمچه قدرت می گویم دنبال گروهی که درآن هستی تحقیق کن ببین با چه کسانی (نمی گویم تحالف چون به مزاج شماسازگارنیست می گویم)هم پیمان شده است برضد مجاهدان الله که شما به انها می گوید خوارج پناه برالله آنها ازاین صفت برئ هستن ببین هم پیمانتان بیشترشان یا نوکر آمریکا و ترکیه و قطر و عربستان هستند یا ادعای همکاری با کفار علیه تروریسم (اهل جهاد) می کنند و کفار هم بعد از این معامله، دروازه های کمکهای میلیونی و انواع کمکهای خودشان را برایشان باز کرده اند.

 یک سئوال دارم آیا در ترکیه و در زمان کرزای و غنی حزبهای دمکراسی خواه وجود داشتند که می گفتند بر علیه تروریسم با آمریکا و ناتو و سایر کفار همکاری می کنند آیا بیشترانها نمازنمی خوانند چرا آنها را تکفیرمی کنید اما این صحوات را نه؟ مگر چه فرقی باهم دارند؟

ازالله بترسید و برسرراه مستقیم یعنی ملت ابراهیم بازگردید و از این دامی که آمریکا و ناتو برایتان پهن کرده اند خود را نجات دهید.

شما می گوییدعلما، کدام علما؟ آیا ابوبصیرطرطوسی و هانی السباعی ساکن انگلیس یا طارق عبدالحلیم ساکن کانادا یا ابومحمد مقدسی و ابوقتاده فلسطینی ساکن حیاط خلوت اسرائیل (اردن) را می گویید؟ پس چرا کتاب ملت ابراهیم را نگاه نمی کنید که می گوید درست نیست دررسانه های کفری درباره برادرمجاهدت حرف بزنی اگر هم خوارج باشد؛ انصاف داشته باشید تاچه حدتناقض درحرفهاتان و اعمالتان وجوددارد

الله تعالی منت گذاشته برسرمسلمانان چنین بیداری اسلامی و اینهمه آگاهی شرعی را توسط اینهمه رسانه اینترنتی و مجازی و حتی ماهواره ای را در اختیارمان قرار داده تا با چشم سر واقعیتها را ببینیم ولی شما قدرآن را نمی دانید وبا آمریکا و ناتو تحالف کرده اید ببخشید هم پیمان شده اید آنهم بر علیه سایر اهل دعوت و جهاد مخالف خودتان و مخالف این کفار. اتقی الله

لطفا بیدار شوید، عده ای در حال بازی با شعور و در حال معامله بر سر شما هستند، آنهم بر علیه سایر برادران و خواهران مسلمانتان

اجازه نمی دهیم حرکت تکاملی ما در مساله ی حاکمیت را به عقب برگردانند

اجازه نمی دهیم حرکت تکاملی ما در مساله ی حاکمیت را به عقب برگردانند

در مساله  ی الجماعة و اهل الجماعة شدن  که در واقع همان اهل حاکمیت اسلامی شدن و اهل دارالاسلام شدن و مطیع حاکمیت بر دارالاسلام شدن است ما به غیر از حرکت رو به تکامل و رو به جلو تا  ارتقاء و رسیدن به «ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ» به چیزی کمتر از آن راضی نخواهیم شد؛ ما اجازه نمی دهیم کفار ۵گانه ی آشکار ۱- الَّذِينَ هَادُوا ۲- وَالصَّابِئِينَ ۳- وَالنَّصَارَىٰ ۴- وَالْمَجُوسَ ۵- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا   (حج/۱۷) به همراه «الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ» (احزاب/۶۰)  ما را به عقب برگردانند یا با باز کردن جبهات انحرافی ما را مجبور به حرکت و بازی در نقشه ها و سناریوهای خودشان و مجبور به در جا زدن نمایند.

 تنها گزینه ی مومنین این است که اهل الجماعة شوند و با چنین چشم اندازی رو به جلو و رو به تکامل در حرکت باشند تا باذن الله حاکمیت بدیل اضطراری کنونی را به تدریج به «خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ» ارتقاء دهند و از هر گونه قتال فتنه ای پرهیز کنند.

احادیثی بر وجوب اطاعت از حاکم اسلامی

احادیثی بر وجوب اطاعت از حاکم اسلامی

به قلم: خالد هورامی

از انس رضي الله عنه روايت شده که رسول خدا صلى الله عليه وسلم  فرمود: اسْمَعُوا وَأَطِيعُوا وَإِنْ أُمِّرَ عَلَيْكُمْ عَبْدٌ حَبَشِىٌّ كَأَنَّ رَأْسَهُ زَبِيبَةٌ.[۱] بشنويد و فرمان بريد هرچند غلامي حبشي بر شما امير شود که سرش گويا دانه کشمشي است.

همچنین رسول الله در حجه الوداع فرمودند: وَلَوِ اسْتُعْمِلَ عَلَيْكُمْ عَبْدٌ حَبَشِىٌّ يَقُودُكُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ فَاسْمَعُوا لَهُ وَأَطِيعُوا.[۲]  و هرگاه غلامي بر شما امير شود که شما را به وسيلة کتاب خدا رهبري ميکند، از او بشنويد و فرمان بريد.

در مورد وجوب امام و امیر برای مسلمین کاملا واضح است که برای مسلمانان در هر زمانی باید باشد.در احادیث فوق الذکر رسول گرامی مان سیدنا و نبینا محمد صلی الله علیه و آله و اصحابه اجمعین به مسلمین می رساند که  اطاعت امراء و واليان و امامان حاکم بر دارالاسلام واجب است.

رسول الله صلی الله علیه و سلم در مورد وجوب اطاعت از امراء پس از خودش هم چنین می فرماید: سَيَلِيكُمْ بَعْدِي وُلاةٌ، فَيَلِيَكُمُ الْبَرُّ بِبِرِّهِ، وَالْفَاجِرُ بِفُجُورِهِ، فَاسْمَعُوا لَهُمْ وَأَطِيعُوا فِي كُلِّ مَا وَافَقَ الْحَقَّ، وَصَلَّوْا وَرَاءَهُمْ، فَإِنْ أَحْسَنُوا فَلَكُمْ وَلَهُمْ، وَإِنْ أَسَاءُوا فَلَكُمْ وَعَلَيْهِمْ” “به زودي پس از من کساني زمامداران شما خواهند شد که پرهيزگاران را به علت تقوايشان و بدکاران را به دليل بدکاريشان به خود نزديک خواهند نمود، پس از ايشان بشنويد و فرمان بريد در هرچه که با حق موافق است و در پشت سرشان نماز بگزاريد، پس هرگاه آن را نيکو ادا نمودند، به سود شما و آنان است و اگر آن را به نحوي نادرست ادا کردند، به سود شماست و بر زيان آنان.

پر واضح است که بر امت اطاعت از خلیفه و امام و والی ولو فاجر و ظالم هم باشد واجب است به شرط آنکه مسلمان باشد. ولیکن متاسفانه در عصر حاضر کفاری سکولار(مشرک) بر مردم حاکم شده اند که بویی از اسلام نبرده اند و طواغیتی هستند که کفر بواح از آنان صادر شده و در این شکی وجود ندارد که این حکام کافر گشته اند و پناه می بریم به الله از اطاعت طواغیت چرا که توحید الله مستلزمش نفی طاغوت است و اگر کسی طاغوتی را مسلمان بداند مشمول یکی از نواقض اسلام خواهد گشت.

طواغیت هم ۶ تا هستند، او شیطان و بعد ۵ تا در میان انسانها که عبارتند از : ۱- الَّذِينَ هَادُوا [یهودی ها]۲- وَالصَّابِئِينَ [مندائیان یا ستاره پرستان] ۳- وَالنَّصَارَىٰ [مسیحی ها] ۴- وَالْمَجُوسَ[زرتشتی ها] ۵- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا [مشرکین= احزاب = سکولاریستها]  (حج/۱۷)

از ابن عمر رضي الله عنه روايت است که رسول الله صلی الله علیهی وسلم فرمود: عَلى المَرْءِ المُسْلِم السَّمْعُ والطَّاعَةُ فِيما أَحَبَّ وكِرَه، إِلاَّ أنْ يُؤْمَرَ بِمَعْصِيَةٍ فَإذا أُمِر بِمعْصِيَةٍ فَلاَ سَمْعَ وَلا طاعَةَ.[۳]بر شخص مسلمان لازم است که بشنود و اطاعت کند، در آنچه که دوست دارد، يا از آن بد مي برد، مگر اينکه به معصيت امر شود و چون به معصيتي امر شود، شنيدن و فرمانبرداريي در ميان نيست.

پس اگر در دارالاسلام حاکم مسلمان باشد و توسط خبرگان و شورای اهل حل و عقد امیر گردد و سعی در اقامت شرع الله داشته باشد ولو اهل فجور و ستم هم باشد اطاعتش در غیر معصیت الله بر ما بنا به حدیث رسول الله که ذکرش گذشت واجب است و ما بر اساس منهج صحیح اهل سنت و جماعت سعی در امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح جامعه خواهیم کرد.


[۱]  بخارى۷۱۴۲

[۲]  مسلم ۱۸۳۸

[۳]  . بخاري به شماره هاي: ۲۹۵۵ و ۷۱۴۴؛ مسلم به شماره: ۱۸۳۹؛ ترمذي به شماره: ۱۷۰۷؛ ابن ماجه به شماره: ۲۸۶۴؛ نسائي، ۷/۱۶۰؛ احمد در «المسند»، ۲/۱۷ و ۱۴۲؛ ابوداود به شماره: ۲۵۳۶؛ و بغوي به شماره: ۲۴۵۳ از طريق روايت ابن عمر آن را آورده اند

‫ برچه کسی پوشیده مانده که رژیم آل سلول رژیم طاغوتی وعلمای دربارش خرهای اند که فقط برای آل سلول کتاب حمل می کنند

‫ برچه کسی پوشیده مانده که رژیم آل سلول رژیم طاغوتی وعلمای دربارش خرهای اند که فقط برای آل سلول کتاب حمل می کنند

ئا : ب .کوردستانی

الله می فرماید: مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا ۚ بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (توبه/۵) کسانی که تورات بدیشان واگذار گردید ، ولی بدان عمل نکردند و حق آن را ادا ننمودند ، به درازگوشی می‌مانند که کتابهائی را برمی‌دارد ( ولی از محتوای آنها خبر ندارد ) . مردمانی که آیات خدا را تکذیب می‌دارند ، بدترین مثل را دارند . خداوند مردمان ستمکار را هدایت نمی‌دهد ( و به سعادت هر دو سرا نائل نمی‌گرداند ) .‏

آل سعود مثل بسیاری از طاغوتهای اطراف خودمان، علماء و اهل دعوت و مخالفین خود را با برچست خوارج و تروریست بودن زندانی و تبعید و اعدام می کنند. حالا به نظر شما خوارج تروریست اند ؟ یا اینکه تروریست ها خوارج اند؟ آیا شما می توانید جواب این معما را در نصوص شرع پیدا کنید؟

رژیم کفر آل سلول میگوید چند تروریست را اعدام کرد. خرهای نجدی دربارشان میگویند خوارج اعدام شدند. درعین حال هیئت خرهای کبار – بیانیه صادر می کند که این کار ولی خمر اجراکردن شرع الله بود؟

سوال می شود آیا شرع الله بود؟ نه والله شرع الله نیست – بلکه آل سلول وهیئت حمارهای کبار شان شرع الله را تبدیل کرده اند واین کفری آشکار است. این شرع الله نیست – بلکه شرع کفار سکولار (مشرک) و شرع سازمان ملل کفری و سکولار است که آل سلول آن را اجرا می کند.

اینهمه علماء و طلبه و اهل دعوت و دلسوزان امت و اهل غیرت که سال ها را در شکنجه گاه های آل سلول به دلیل مخالف با آمریکا و ناتو و صهیونیستهای سکولار سپری می کنند یا به شیوه ای مشکوک کشته می شوند یا آشکارا آنها را اعدام می کنند.

کسی برای این کشته شده های اهل سنت واکنشی نشان نداد اما چند سال پیش زمانی که یک شیعه را اعدام کردند دیدیم که شیعیان دنیا را به لرزه در آوردند. درحالیکه اهل سنت در سکوت مرگ سپری می کنند.آیا غیر این است که نجدی های هیئت های خرهای کبار با اسامی بزرگ شان اهل سنت را سحر کرده اند؟

تا دیروز اگر برای فرد عوامی از اهل سنت می گفتی که رژیم آل سلول – صدها تن از علماء طلاب ومجاهدین وعموم مسلمانان را زندان کرده واعدام کرده است – فورا نفی میکرد – حتی بعضی ها می گفتند مگر ممکن است که علماء را زندان کند وقتل کند درحالیکه هیئت علمای کبار دارد وعلمای بزرگ – فورا برایت نام های از پرورش دهندگان آل سلول را ذکر می کرد.

اگر برایش می گفتی علمایی که آل سلول آن ها را بزرگ کرده واسامی بزرگ بر آنها نهاده علمای دربارش هستند که خود آنها را پرورش داده – بازهم نفی میکرد-

اما امروزه و با اینهمه رسانه ی ماهواره ای و مجازی چی؟ امروزه دیگر خود رژیم کفر آل سلول ثابت کرده که سال ها است علماء را زندان کرده و  به این صورت آنها را قتل عام می کند و برای سکولاریسم به صورت تدریجی فعالیت می کند و هیچ مخالفتی را تحمل نمی کند.

دیگر برچه کسی پوشیده مانده که رژیم آل سلول رژیم طاغوتی وعلمای دربارش خرهای اند که فقط برای آل سلول کتاب حمل می کنند؟

جایگاه قرآن در فقه جعفری امامی

جایگاه قرآن در فقه جعفری امامی

به قلم: خالد هورامی

زندگی ائمه ی شیعه درطول تاریخ نسخة متحركی ازقرآن كریم بوده است، پس در شناخت جریان فراگیر و وسیع شیعه ی علی  نادرست است كه ما بخواهیم آنها را از طریق دشمنان داخلی و خارجی اش بشناسیم، همچنین معقول نیست که اجتهاد یکی از پیروان این جریان عظیم را معیار قرار داده و اصل جریان را زیر سوال ببریم .

زمانی که : از امام علی رضی الله عنه  روایت شده است که فرمود: «پس آنچه که با کتاب خدا موافق باشد، برگیرید و آنچه که مخالف آن باشد، واگذارید»[۱]. و از از جعفر صادق‏ علیه السلام نیز چنین روایت شده است: «از خدا بترسید و هیچ حدیثى از ما را نپذیرید که با فرموده‏هاى پروردگار ما و سنّت پیامبرمان، محمد مخالف باشد، آنگاه که مى‏گوییم: قال اللّه وقال الرسول!»[۲]. و یا همین جعفر صادق می گوید : «هر حدیثی كه از ما به شما رسید بر قرآن عرضه كنید هر چه با قرآن موافق بود به آن عمل كنید و آنچه با قرآن مخالف بود به دیوار بزنید»

چند نکته ی اساسی را آموزش می دهد:

  1. دین الهی بویژه بخش اعتقادات خارج از دائره تقلید است وهیچ مسلمانی درهیچ اصلی ازاصول اعتقادی نباید مقلد كس دیگری باشد.
  2. چنانچه از زبان فلان امام  یا حتی رسول الله صلی علیه وسلم مطلبی گفته شود كه مخالف با قرآن باشد به هیچ عنوان قابل قبول نیست، چون هیچ شخصی بشمول رسولالله صلی علیه وسلم نمی‌تواند مطلبی برخلاف قرآن بگوید، اگر چنین چیزی به ما رسید حتما دروغ است نه اینكه آن شخصیت دروغ گفته باشد بلكه از زبان او دروغ ساخته‌اند.
  3. محوری که همه مسلمین را می توان به آن وصل و متحد نمود فقط قرآن است .از حاشیه‌ی محور كه سنت است هرگز مستغنی نخواهیم بود، اما فقط آن قسمت از روایات و احادیث را می‌پذیریم كه با قرآن كریم سازگار باشد.
  4. محوریت قرآن به این مفهوم که از روایات برای آن مثال و شاهد و نمونه و تأیید بیاوریم نه اینكه احادیث محور باشد و برای مطلب از پیش تعیین شده‌ای كه توسط روایات جعلی و دروغین اساسش گذاشته شده است آیات قرآن را هر جوری كه لازم بود قیچی كنیم و با تأویل و تفسیر خلاف واقع به آن بچسپانیم، این كار نه تنها تحقیق نیست كه بازی كردن بانصوص وحی و بلكه بازی كردن با عقل انسان‌های آزادمنش و خدا جوست كه همواره بر قوت استدلال تكیه دارند و می‌خواهند برای همه معتقداتشان از قرآن دلیل واضح و روشن داشته باشند.
  5. هر اصل اعتقادی حتما باید در قرآن با صراحت ثابت شده باشد، ناممكن است كه چیزی جزو اصول اعتقادی باشد اما در قرآن آشكار بیان نشده باشد، بنابراین هر آنچه كه در قرآن باصراحت نیامده باشد عقیده نیست.

 برای توضیح بیشتر به مثال ذیل توجه فرمایید: اگر كسی از نبوت منكر شود كافر می‌شود چون در قرآن باصراحت و مفصل ثابت شده است اما اگر كسی از ولایت یا امام زمان یا عصمت ائمه  منكر شود كافر نمی‌شود، چون ثبوت این موضوعات (البته برای كسانی كه به آنها معتقدند) اجتهادی است یا حداكثر بوسیله روایات ثابت شده و روایات احتیاج به بحث و تحقیق مفصل دارد.


[۱] أمالى، شیخ طوسى، ج‏۱، ص‏۲۳۷٫

[۲] رجال الکشى، ص‏۱۹۵٫