ریشه های سکولارهای «پان» در میان قومیتهای تُرک و کُرد و بلوچ و عرب وفارس و … ایران زمین

ریشه های سکولارهای «پان» در میان قومیتهای تُرک و کُرد و بلوچ و عرب وفارس و … ایران زمین

به قلم: ابوعبدالله جاف جوانرو

هیتلر که شخصی سکولار با نگرشی قوم پرستی و سوسیالیستی بود با برجسته کردن قومیت سیستمی را به وجود آورده بود که بعدها از سوی مللی که با او در جنگ جهانی همسو شده بودند به شکلهای مختلفی پذیرفته شد.

در امپراطوری عثمان سرانجام شخصی چون آتاتورک را پرورش داد و در ایران هم رضاخان تولید شد.

رضا خان با همان دیدگاههای سکولاریستی و قومیت گرائی در سال ۱۳۱۷سازمان پرورش افکار عمومی را با تاسی از دستگاه تبلیغاتی هیتلر نازی به وجود آورد. رئیس این اداره جدید، احمد متین دفتری وزیر دادگستری بود که نخست وزیر شد.

تفکرات ناسیونالیستی سکولاریستی رضا خان با محوریت اساتید دانشگاهها  از طریق مجله، جزوه، روزنامه، کتاب درسی، و برنامه‌های رادیویی در بین مردم گسترش پیدا کرد.

ثمره ی آن این شد که نژاد و خاک با پشتوانه ی تفکرات سکولاریستی را با ارزشتر و برتر از عقیده و دین مردم و قومیتهای دیگر میدانند.

قومیت گرائی و سکولاریسم دو بیماری ویرانگری بودند که از طریق آتاتورک و رضا خان در میان قومیتهای مختلف ایران زمین رایج شدند و در میان قومیتهای کُرد و آذری و عرب و بلوچ و … ایرانی هم جوجه ناسیونالیستهای قومیت گرائی به وجود آمدند که تا کنون مسبب بدترین صدمات فرهنگی و عقیدتی و اخلاقی و رفتاری در میان این قومیتها شده اند.

نکته ی جالب و ظریف این پانها این است که اگر به آنها بگوئی عقاید تو کپی عقاید هیتلر است انگار به او توهین کردی، یا اگر بگوئی که آتاتورک و رضا خان و صدام حسین هم دقیقا همفکر تو هستند و اینها بودند که با پشتوانه ی آمریکا و سایر قدرتهای سکولار جهانی تفکرات قومیت گرائی سکولاریستی را در میان ملت ما رایج کردند و امثال تو فرآورده ی زحمات اینها هستی، چنان هیجان زده و عصبانی می شود که انگار بدترین تهمت را به او زده ای.

اما واقعیت را نمی توان تغییر داد.

 این موجودات سکولار نژاد پرست حاکم بر ایران و ترکیه و عراق بودند که این جوجه پانها را در میان قومیتهای ایرانی تولید کردند و امروزه هم فضای مجازی و … به آن دامن زده است.

کشف نقشه ی اصلی و باستانی کُردستان بزرگ توسط هه فال كوباني

کشف نقشه ی اصلی و باستانی کُردستان بزرگ توسط هه فال كوباني

به قلم: شاهو سنه ای

برای اولین بار نقشه ای توسط  کُردهای سکولار از کُردستان بزرگ با مناطق مختلف آن به اضافه ی قاره ی کُردی که دریاسالار کُرد هه فال كرمنجوس كولومبس  آنرا کشف کرده است رونمایی شد.

بعد از تحقیقات زیاد توسط زبانشناسان سکولار و ناسیونالیست کُرد روشن شد که دریاسالار كريستوف كولمبوس اصالتاً کُرد است که جد او كولومبس از روستای فیلیپوس (فیلقوس) اطراف دریاچه ی زریوار مریوان به غرب کوچ کرد.

دلیل اصلی این زبانشناسان سکولار کُرد مبنی بر کُرد بودن كولومبس این است که حرف اول اسمش با «ک» شروع می شود و این نشان می دهد که او کُرد بوده است چون کُرد هم با حرف «ک» شروع می شود!

این واقعیت بسیاری از توهماتی است که ناسیونالیستهای سکولار کُرد و غیر کُرد در برابر هویت اسلامی قوم خود می بافند به این امید که هویتی نژادی را جایگزین هویت اسلامی کنند.

زمانی که نضر بن حارث داستانها و تاریخ ایران باستان را جهت ناچیز نشان دادن قرآن ارائه می داد الله تعالی از این تاریخ باستان ایران زمین تحت عنوان « لَهْوَ الْحَدِيثِ » (لقمان/۶)  افسانه های بیهوده و سخنان یاوه و پوچ و سرگرم کننده از آن یاد می کند اما تمام سکولارهای ناسیونالیست پهنه ی ایران زمین این سخنان پوچ و بی یارزش را همچون حقیقتی خدشه ناپذیر به مریدان جاهل خود می قبولانند.

به صورت مشخص و در این زمینه ی خاص کُردستان بزرگ باید گفت در طول تاریخ هرگز کشوری به نام کُردستان بزرگ که قوم گراهای سکولار کُرد نقشه اش را ارائه داده اند وجود نداشته است. هرگز. اگر در تارییخ افسانه ایی خودشان از گوتی ها و لولوبی ها و کاسی ها و اورارتویی ها و مادها و خاخام منشی ها و سلوکی ها و پارتها و ساسانیان وجود داشته ارائه دهند تا همه سود ببرد.

کُردها مثل تمام قومیتهای ایران زمین دارای ولایتها و خان نشینها و امارتهای متعدد منطقه ای خاص خود بوده اند در کنار سایر قومیتهای ایران زمین که گاه بین این امارتها جنگهای طولانی هم وجود داشته مثل جنگ بین امارت بابان با امارت اردلان.

 سکولارهای سرزمینهای اسلامی انتهای جهالت و توهم و خرافات هستند به همین دلیل است که در دنیای عقیده ی سکولاریسم هم از این موجودات یک متفکر سکولار پیدا نمی شود که نظریات و کتابش مرجع و دارای ارزش باشد بلکه کلا منتاژ کننده دیدگاههای سکولار غربی به زبان محلی خود هستند. مقلد مثل میمون.

سکولار (مشرک) حال و عملش به سادگی سخنش را تکذیب می کند

سکولار (مشرک) حال و عملش به سادگی سخنش را تکذیب می کند

به قلم: ابوعبدالله موکریانی

کفار از زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم تا روز قیامت پنج دسته هستند: الَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَىٰ وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا (حج/۱۷)  یهودی ها – منداِئیان – مسیحی ها – زرتشتی ها – مشرکین(سکولاریستها)

پس با آنکه تمام کفار دچار شرک می شوند اما الله تعالی تنها دسته ای از آنها را مشرک نامیده است که امروزه به آنها می گوییم سکولار.

ابن قیم رحمه الله که در آثار خودش به صراحت این تفکیک را آورده است در مورد مشرکین ( سکولاریستها) که معمولا مثل بسیاری از سکولارهای اطراف ما بعضی از آداب اسلامی یا یهودی یا مسیحی و… را نیز انجام می دهند گفته است:

«مشرک را می‌بینی که حال و عملش، سخنش را تکذیب می‌کند! می‌گوید: ما آنها را مثل الله دوست نداریم، و آنها را با الله همسان نمی‌گردانیم، اما برای آنها و حرماتشان بیشتر از اینکه برای الله خشمگین شود، خشمگین می‌شود! اگر کسی معبودانشان را یاد کند، شاد می‌شوند و بشاشت می‌یابند؛ مخصوصاً وقتی چیزی ذکر شود که در آنها نیست مثل اینکه بگویند آنها یاری‌رسان و اندوه‌بر و برآورده‌کننده‌ی حاجات و واسطه‌ی میان خداوند و بندگان هستند… اما اگر الله به تنهایی و توحید خالص نزد آنها یاد شود، دچار وحشت و ضیق و سختی می‌شوند! به الله سوگند که این را آشکارا از آنها دیدیم و حجتی جز اینکه مانند برادرانشان (یعنی مشرکین مکه) بگویند “عاب آلتهنا” (به معبودانمان عیب گرفته‌اند) نداشتند؛ گفتند از قدر مشایخ و ابواب حاجتمان کاسته‌اید! در قرآن پر از امثال و نظائر اینهاست ولی بیشتر مردم گمان می‌کنند که آنچه در قرآن آمده، شامل اینها نمی‌شود و درباره‌ی نوع و مردمی است که رفته‌اند و وارثی به جا نگذاشته‌اند؛ درحالیکه اگر مشرکین عصر ظهور اسلام رفته باشند، کسانی وارثشان شده و جایشان را گرفته‌اند که مثل، یا بدتر یا پایین‌تر از آنها باشند!»[۱]

این واقعیتی است که همه داریم می بینیم، نزد این سکولاریستها اگر به تمام پیامبران و به الله و تمام مقدسات مسلمین و آیات و پیامبر و اصحاب و … توهین شود برایشان اشکالی ندارد و تحت شعار آزادی بیان و آزادی های شخصی و… آنرا توجیه می کنند اما مثلا زمانی که به بتشان قاضی محمد مرتد و قاسملو و اوجالان و… توهین کنی انگار موی پس گردنشان را کنده ای فورا نیم متر می پرند رو هوا و….

سکولاریسم یک دیکتاوری بر قوانین شریعت الله است و برای قوانین شریعت الله که مخالفتی با قوانین سکولاریستی داشته باشند هیچ گونه آزادیی وجود ندارد  و مسلمین هم تا زمانی می توانند به قوانین شریعت الله عمل کنند که عمل آنها مخالف قوانین سکولاریستی نباشد.

پس ادعای آزادی که سکولاریستها شعار آنرا می دهند در عمل دروغی بیش نیست و تنها برای کسانی آزادی وجود دارد که بر اساس قوانین سکولاریستی آنها عمل کند و به این شکل باز عمل و حال آنها سخنانشان را تکذیب می کند و عملشان می گوید که سخنانمان دروغ است.


[۱]  مدارج السالكين، الناشر: دار الكتاب العربي، ج ۱، ص ۳۵۱

درسهایی که از غزه آموختیم

درسهایی که از غزه آموختیم

به قلم: ادهم شرقاوی  

۱- غزه به ما آموخت که شورای امنیت یک باند (تبهکار) است، موازین بین‌المللی تنها مرکب روی کاغذ و لوایح حقوق بشری تنها یک طنز!

۲- غزه به ما آموخت که این دنیا یک چشمش کور است. چشم بینایش را به هر کجا که بخواهد می‌چرخاند و چشم کورش را هم به هر کجا که بخواهد می‌چرخاند. کودکان غزه مانند کودکان اوکراین نیستند! اوکراینی‌ها مانند رومیان‌اند، ولی ما عرب هستیم.

۳- غزه به ما آموخت که حق گرفتنی است نه التماس کردنی، هیچکس نزد تو نمی‌آید و بگوید آدم خوبی هستی و هر چه می‌خواهی به تو می‌دهم! اگر چیزی می‌خواهی دستت را دراز کن و بر خلاف میل دنیا، آن را بگیر!

۴- غزه به ما آموخت، که آزادسازی فلسطین از بحر تا نهر امکان‌پذیر است و آنچه این بار اتفاق افتاد تنها یک «نمایش» کوچک برای اتفاقات پیش رو خواهد بود.

۵- غزه به ما آموخت، که خواستن، توانستن است. و این توانایی هرگز وابسته به میزان امکانات نبوده، بلکه وابسته به اراده‌‌ی انسان‌هاست. چه کسی حتی تصور می‌کرد که غزه‌ی محاصره شده، می‌تواند سلاح‌های خود را بسازد، با اشغال‌گران بجنگد و دوستان خود را قبل از دشمنانش شگفت‌زده کند!؟

۶- غزه به ما آموخت که به نعمت‌ها احترام بگذاریم، جایی که نوشیدن آب پاک به یک رویا تبدیل می‌شود و یک قرص نان تازه تبدیل به یک دستاورد بزرگ می‌‌گردد، استحمام تجملاتی شبیه به دراز کشیدن در سواحل مالدیو است و یک خانه بسیار محقر تا زمانی که بر سر ساکنانش خراب نشده، از قصرهای دنیا ارزشمندتر است.

۷- غزه به ما آموخت که امثال صحابه در میان ما زندگی می‌کنند؛ فرزندان خالد بن ولید به صفوف دشمنان یورش می‌برند، فرزندان سعد بن ابی وقاص با دقت شلیک می‌کنند، فرزندان عکرمه همچنان تا سر حد مرگ بیعت می‌کنند و فرزندان قعقاع که صدایشان در میان لشکریان قلب را از جایش برمی‌کند! شنیدیم که می‌گفتند: باسم الله الغالب!

۸- غزه به ما آموخت که خنساء نمرده‌ است و هنوز هم ده‌ها هزار امثال او در میان ما زندگی می‌کنند که فرزندان خود را با شکیبایی در راه خدا قربانی می‌کنند و اجر آن را می‌خواهند، و زبان حال آن‌ها این است: اللهُمَّ خذ من دماء أولادنا حتى ترضى!

۹- غزه به ما آموخت که اگر سختی‌ها کودکان را تربیت کند، زودتر از موعد خود بزرگ می‌شوند و قبل از همسالان خود مرد می‌گردند. انگار جوان داستان اصحاب الاخدود اند که خونش قوم مؤمنی را زنده کرد که همه در آتش سوختند و مرتد نشدند. این دین با خون زنده می‌شود و با اشک خاموش می‌گردد، پس اشک‌هایتان را پاک کنید و شهدای فردای امت را پرورش دهید.

۱۰- غزه به ما آموخت که ایمان عمل و رفتار است نه خطوط و سطور کتاب‌ها. ما اهل غزه را ناخرسند از تقدیر الهی نیافتیم. آن‌ها در حالی که خداوند را (با زیباترین تعابیر و کلمات) شکر می‌گویند، اجساد عزیزانشان را جمع‌‌آوری می‌نمایند. اشک‌هایشان را با یک دست پاک می‌کنند و با دست دیگر به جمع کردن اجساد عزیزانشان ادامه می‌دهند. قلب‌های اهل غزه انباشته از ایمانی است که بر جوارح‌شان نیز جاری است.

اهل دعوت و جهاد در برابر توطئه های کفار هشیار باشید

اهل دعوت و جهاد در برابر توطئه های کفار هشیار باشید

به قلم: ابو الحسن رشید

جنگ میان لشکر کفر و لشکر ایمان پیوسته ادامه دارد، به همین شکل توطئه های طاغوت و ابتکارشان در حیله هایی که برای ضربه زدن به مجاهدان خاصتا تلاش برای كشاندنشان به درگیری با مردم و بهره برداری رسانه ای از این مسئله همچنان وجود خواهد داشت، لذا دو امر بر اهل جهاد واجب است:

اول: هوشیاری مستمر در برابر شیوه های فریب و نیرنگ، همانگونه که عمر رضی الله عنه می گوید: «من فریبکار نیستم و فریبکار هم نمی تواند مرا بفریبد».

دوم: برخورد با نوازل ( قضایای جدیدی که رخ می دهد) با فقه وحکمت  و نیز با پایبندی تام به دین الله تعالی به دور از غلوّ  و یا فرار از احکام شرعی چرا که هردو شیوه مذموم و غیر مقبول هستند.

واقعیتهائی مستند در چگونگی تولد فرقه ی نجدی «دوله» یا «داعش»(۴)

واقعیتهائی مستند در چگونگی تولد فرقه ی نجدی «دوله» یا «داعش»(۴)

به قلم: طاهرجان فرغانه ای

۴-ايستادگی جمعی برای به پا داشتن هدایت رسول الله و مبارزه با کفار تا پیروزی توحید بر شرک و جهل و بلند نمودن کلمه الله و از بین بردن کفار و بریدن راههای مزدوران محلی سکولار و کافر با جهاد نمودن در راه الله متعال.بعد از آنکه مجاهدان از تاریخ درک واقعی پیدا نمودند و خواستند که شرع الله بر زمین حاکم شود و مسلمین و مجاهدین دست بالاتری در سرزمین داشته باشند مجاهدین فهمیدند که هیچ فرقی بین طاغوت عرب و عجم و غربی و شرقی وجود ندارد و فهمیدند که اهل کفر چه برنامه های خطرناک الحادی برای اهل اسلام چیده اند شروع به جهاد مبارک نمودند.

۵-مشخص نمودن موقف آشکار در برابر رویدادها و اتفاقات تا اینکه پرده از روی چشمان مردم کنار رود و حق و باطل با هم آمیخته نشوند و دشمنان مسلمین و خاک اسلام بدانند که همانطور که برای کفر و باطل افرادی وجود دارند برای اسلام و حق و جهاد هم مردانی پاک سرشت وجود دارد که در برابر ظلم هیچ سکوتی نخواهند کرد.

۶-رساندن صداهای مظلومانه به برادران و هم کیشان که در کنار هم صف ببند و در راه الله یک نفس بایستند و رساندن این نداهای توحیدی به تمامی کسانی که طالب جنگیدن برای اقامت شرع الله هستند و تحقق این ایه شریفه:{إِنَّ الله يُحِبُّ الَّذِينَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ} (صف: ۴).«خداوند كساني را دوست مي دارد كه راه او صف زده (و يكپارچه) مي جنگند، گويي ايشان بنايي هستند كه از فلز ريخته شده است.

چیزی که حایض اهمیت و شایان ذکر است این است که این مجلس همه ی جاهای سنی نشین را زیر دستش داشته است.

بعد از این مجلس زمینه سازی پیمانی آغاز گردید تحت عنوان حلف المطیبین یا پیمان پاکان.مجلس متحد شوری المجاهدین و پیمان حلف المطیبین منجر به قدرتمند شدن جماعت گردید و در نهایت با مشارکت همه گروههای جهادی ((دوله العراق الاسلامیه)) شکل گرفت و دیگر آن جماعت سابق تنظیم القاعده فی بلاد الرافدین نبودند.

دولت عراق اسلامی از این جماعات ساخته شده بود:۱-مجلس شوری المجاهدین که همه گروههای مسلح و مبارز زیر پرچمش بودند.۲- جماعة جند الصحابة ۳- كتائب أنصار التوحيد و السنة ۴- سرايا ملة إبراهيم ۵- سرايا فرسان التوحيد ۶- جيش الفاتحين(سابقا تعدادی از کتیبه هایش در زیر پرچم القاعده فی بلاد الرافدین گرد آمده بودند و اکنون ۴کتیبه دیگر آن هم به این پیمان حلف المطیبین پیوسته اند)۷-کتائب کردستان.

این دولت با همکاری دهها فرقه و کتیبه و هزاران مجاهد دیگر تشکیل شده بود از جمله:

مانند کتیبه ی الجیش الاسلامی در بغداد و الانبار و از این دسته که عملکرد این کتیبه پس از شکل گیری دولت اسلامی عراق اسمش به انصار السنه (انصار الاسلام کنونی) تغییر یافت.چند کتیبه از كتائب ثورة العشرين و تعدادی کتیبه از جیش المجاهدین و بیعت بیشتر از ۷۰درصد از عشایر اهل سنت منطقه.و ابو عمر البغدادی به عنوان امیر دولت انتخاب شد و تمامی مناطق سنی را تحت کنترل خود داشت و از این زمان به بعد اعلام شکل گیری وزارت برای دولت اسلامی عراق صورت گرفت.

مشعل المپیک ۲۰۲۴ در دستان شیطان

مشعل المپیک ۲۰۲۴ در دستان شیطان

به قلم: دکتر امید حبیبی

  • ۱۲ سال پیش که وارد دانشگاه شدم، کتاب مرجع روانپزشکی DSM4 بود. در این کتاب به وضوح، تمام گرایشات جنسی منحرف از جمله همجنسگرایی، نوعی بیماری تلقی می‌شد. اما در سال ۲۰۱۳، که نسخه‌ی بعدی این کتاب منتشر شد، دیگر خبری از این بیماری نبود!

بله! درست متوجه شدید… نویسندگان این کتاب، این انحرافات را از لیست بیماری‌ها حذف کرده و آن‌ها را به عنوان گرایشاتی کاملاً طبیعی جلوه دادند.

به راستی چه اتفاقی افتاد؟ آیا علم و تحقیقات روان آن‌ها را به این نتایج رسانده یا علم را نیز به ابزاری برای گسترش بیشتر فساد تبدیل کردند؟

  • در حقیقت حامیان فساد (در عصری که به عصر علم معروف شده)، به دلایل علمی برای گسترش فحشاء در جامعه نیاز داشتند و به بهترین شیوه آن را در قالب علم به مردم عرضه کردند.

همان‌طور که می‌بینیم، قدم اول برای عادی‌سازی فساد، توجیه کردن آن از نظر علمی است. چنین رویه‌ای درباره‌ی موضوعات مختلفی صادق بوده و هم‌اکنون نوبت‌ عادی‌سازی این فساد بود.

و از اینجا به بعد، افراد دارای این انحرافات، با جرأت بیشتری پا در جامعه نهادند و به تبلیغ فساد خود پرداختند و دامنه‌ی آن را روز به روز گسترده‌تر کردند.

  • این مقدمه را عرض کردم که موضوعی را بیان کنم. چند روز پیش در مهم‌ترین رویداد ورزشی جهان یعنی افتتاحیه‌ی المپیک، به قبیح‌ترین شکل ممکن این انحرافات تبلیغ شدند. آن هم نه یک تبلیغ ساده، بلکه تبلیغ همراه با ضربه و توهین آشکار به باورهای دینی.

دنیای کفر با قوی‌ترین بلندگوی خود فریاد زد که قصد دارد فساد و فحشاء را به تک تک جوامع و تمام خانواده‌ها بکشاند.

دنیای کفر، دین خود را از دعوت مخفی و نیمه مخفی و کمی آشکار خارج کرده و آن را به آشکارترین شکل ممکن اعلام کرد.
مبارزه‌ای آشکار با دشمنان و مخالفان انحرافات جنسی که مهمترینشان حامیان ادیان الهی هستند. در چنین حالتی، زنگ خطر را باید بیش از پیش به صدا درآوریم. دشمن که حمله می‌کند، باید با آمادگی وارد میدان مبارزه شویم.

  • درباره‌ی این مبارزه باید بیشتر و بیشتر بگوییم، اما اولین و مهمترین قدم، این است که فرزندانتان را دریابید و در فضاهای مجازی بی‌کران، رهایشان نکنید.

روح فرزندانتان را می‌دزدند. فرزندانتان را منحرف می‌کنند. فرزندانتان را فاسد می‌کنند.

درآمریکای سکولار چه می گزرد؟

درآمریکای سکولار چه می گزرد؟

به قلم: ابومحمود کندزی

سیکولاریزم دین سکولاریستها است که در تاریخ قرآن تحت عنوان مشرکین و احزاب شناخته شده اند.
بنیانگذار دین سیکولاریزم هم شیطان است آن زمان که در برابر حکم الله مبنی بر سجده بر آدم حکم خودش را قرار داد.

سیکولاریزم، دشمن هویت معنوی جامعۀ انسانی است و جامعه را از همه خوبی‌ها تهی می‌گرداند و همچون جنگلی می‌سازد بی‌در و سر که شماری از دروغ‌گویان عاری از اخلاق، بر سر سایر افراد هرچه می‌خواهند در آنجا انجام دهند. یکی از اندیشه‌مندان در بارۀ سیکولاریزم می‌گوید:
«من سیکولاریزم را طوری تعریف می‌کنم که تنها جدایی دین از دولت و سیاست نیست؛ بلکه سیکولاریزم همه زندگی انسانی را از ارزش‌های انسانی، اخلاقی و دینی جدا می‌سازد».
در آمریکا هر ۴۰ ثانیه بعد یک کودک ناپدید میشود!
که ۴۶۰ هزار کودک در سال فقط در آمریکا ناپدید میشود، در تمام جهان ۸۵۰ هزار کودک ناپدید میشود که هرگز پیدا نمیشوند!
منبع سخن FBI و لینکش در آخر متن،  خوب سوال اینجه است که این اطفال چی میشوند و سرنوشت شان چی میشود؟
متاسفانه بعد از یک سال بدون پیدا شدن پرونده شان توسط پلیس بسته میشود، آیا FBI و غیره در این کار درست دارند؟ بلی
جواب در داستان جنایت آلیستر کراولی، آلیستر کراولی در آثار خودش فراوان تاکید داشته که : هر گناه در مسیحیت یک ثواب در عرفان است . او درسال ۱۹۲۹ در  کتابش نوشت:
ساحران باستان باور داشتند که هر موجود زنده انباری از انرژی است که کمیت آن بسته به اندازه و سلامتی آن موجود و کیفیت آن بسته به شخصیت ذهنی و روحی اوست . هنگام مرگ این انرژی ناگهان آزاد می شود و برای بهترین عمل « روحانی » فرد باید قربانی ای  انتخاب کند که دارای عظیم ترین و خالص ترین نیرو و انرژی باشد . فرزند ذکور با معصومیت کامل و هوش بالا بهترین و مناسبترین قربانی است .
بین سالهای ۱۹۱۲ تا ۱۹۲۸ آلیستر کراولی هر سال تقریبا ۱۵۰ و در مجموع بیش از ۲۵۰۰ کودک معصوم را در پیشگاه شیطان قر-بانی کرد.
مطبوعات انگلیس او را شیطانی ترین مرد جهان نام گذاری کرد.
و اینجاست که معلوم می شود میلیونها کودکی که هر سال در سرتا سر جهان گم می شوند و هرگز پیدا نمی شوند سراز کجا در می آورند.
نوت: جالب اینجه است باز همین مردم در عید قربان میگن چرا حیوان بیچاره ره ذبح میکنین ایقدر خوده مهربان نشان میدن باز خودشان طفل مردمه  قر-بانی میکنن بخاطر شیطان،
-نا گفته نمانه بیل گیت-س رییس ای کار هاست. 
منبع مفقودین: https://childsafety.losangelescriminallawyer.pro/missing-and-abducted-children.html

آزادی حزب به سبک سکولاریستها: حبس ابد برای انجم چودری، واعظ اسلام‌گرا در انگلیس به اتهام رهبری یک حزب اسلامگرای شریعت گرا

آزادی حزب به سبک سکولاریستها: حبس ابد برای انجم چودری، واعظ اسلام‌گرا در انگلیس به اتهام رهبری یک حزب اسلامگرای شریعت گرا

در حاکمیتهای سکولار افرادی می توانند حذب به ظاهر اسلامگرا داشته باشند به شرطی که خواهان قوانین شریعت الله و مخالفت با قوانین سکولاریستی نباشد و در واقع از درون تهی از قوانینی باشه که مخالف قوانین سکولاریستی حاکم بر جامعه است.
حالا یک واعظ و خطیب مسجد در کشور سکولار انگلیس حزبی ساخته که برای احرای قوانین الله در جامعه تبلیغ می کند.
دادگاه انگلیس هم روز سه‌شنبه، انجم چودری، واعظ اسلام‌گرا در این کشور را به اتهام رهبری یک حزب اسلامگرای شریعت گرا که از نگاه سکوالاریستها ممنوعه و تروریستی است به حبس ابد محکوم کرد.

انجم چودری باید  ۲۸ سال در زندان بماند تا بتواند برای آزادی مشروط خود درخواست بدهد.

اهل جماعت نمی شوی در کشتار مسلمین توسط کفار شریکی

اهل جماعت نمی شوی در کشتار مسلمین توسط کفار شریکی

به قلم: خالد هورامی

امام ابن حزم اندلسی رحمه الله می گوید: «اگر فردی [در جامعه ی اسلامی] از  گرسنگی در شهری بمیرد، اهل آن شهر  قاتلان او محسوب می شوند؛ و  دیه ی آن فرد از آنها گرفته می شود». در ادامه می افزاید: «فرد گرسنه به هنگام ضرورت می تواند در راه به دست آوردن حق خود از غذای اضافی نزد دیگران  بجنگد که در این صورت اگر کشته شود، قاتل وی قصاص می شود و اگر کسی را بکشد که مانع رسیدن او به حقش شده، مقتول گرفتار لعنت خداوند می گردد زیرا از حقی منع کرده و بازداشته است و جزو  باغیان محسوب می گردد». [۱]

الان:

مگر کشتار مسلمین غزه توسط صهیونیستهای سکولار را نمی بینی؟

مگر خود مجاهدیین فلسطینی در جبهه ای تحت عنوان جبهه یی مقاومت که رهبریت آنرا دارالاسلام ایران بر عهده دارد عضو نیستند و با ایران در یک جبهه نیستند؟

پس تو در کجا ایستاده ای؟

اگر ادعا می کنی با مجاهدیین فلسطینی هستیی پس باید مثل مجاهدیین فلسطینی در کنار ایران باشی، اگر نیستی، پس در ادعایت دروغ می گوئی.

اینهمه جنایت صهیونیستهای سکولار را با حمایت آمریکا و ناتو و حکومتهای خائن منطقه می بینی و تنها نظاره گر شده ای، پس بدان که شریک جرم اینها هستی چه بدانی چه ندانی.

تنها گزینه این است که اهل جماعت شوی و در جبهه ی مقاومت قرار بگیری . راه و گزینه ی دیگری وجود ندارد.


[۱] المحلى، الجزء السادس، المسألة رقم ۷۲۵ ص۲۲۶ و۲۲۷٫