چگونه اختلافات را کنار بگذاريم؟

چگونه اختلافات را کنار بگذاريم؟

 

تألیف :دکترعائض‌بن عبدالله

ترجمه : ع . بلوچ

 

نمونه‌هاي عملي:در زمان حيات نبي اکرم -صلى الله عليه وسلم- نمونه‌هاي خوبي از اين حوادث، بوقوع پيوست که صحابه رضوان‌الله‌عليم اجمعين آنها را ثبت کرده‌اند. برخي از آنها عبارتند از:

۱) اختلاف ميان بلال و ابوذر -رضی الله عنهما-

ابوذر -رضي الله عنه- بلال را به خاطر مادرش، توهين کرد. بلال نزد نبي اکرم -صلى الله عليه وسلم- از او شکايت نمود. سپس، ابوذر پشيمان شد و چهره‌اش را بر زمين گذاشت و به بلال گفت: سوگند به خدا تا پايت را روي چهره‌ام نگذاري، آن را از زمين برنمي‌دارم. سرانجام، يکديگر را در آغوش گرفتند و با هم مصافحه کردند.

۲) اختلاف ميان مهاجرين و انصار

مهاجرين و انصار بعد از اينکه مسلمان شده بودند، در برابر يکديگر، شمشير کشيدند و آماده‌ي کارزار شدند و نزديک بود با يکديگر بجنگند. در اين هنگام، رسول خدا -صلى الله عليه وسلم- نزد آنان رفت و گفت: «مَا بَالُ دَعْوَى الْجَاهِلِيَّةِ». (چرا دعوت جاهليت سر داده‌ايد).

سپس فرمود: «دَعُوهَا فَإِنَّهَا مُنْتِنَةٌ»[۱](اين سخنان را کنار بگذاريد زيرا سخناني بدبويند).

با شنيدن اين جمله، به گريه افتادند و شمشيرهايشان را به زمين انداختند و يکديگر را در آغوش گرفتند.

بلي، اين همان اخوت اسلامي است که خداوند آن را به مسلمانان ارزاني داشته و به وسيله‌ي آن بر آنان منت نهاده است. و اين، نعمتي است که خداوند آن را فقط به بندگان محبوبش عنايت مي‌کند. و فقط اسلام است که قلب‌هاي متنفر از يکديگر را کنار هم قرار مي‌دهد طوري که کينه‌هاي تاريخي، انتقام‌هاي قبيله‌اي، خواسته‌هاي شخصي و پرچم‌هاي نژادپرستي در برابر اخوت اسلامي، احساس حقارت مي‌کند.

﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَلا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا﴾ (آل عمران: ۱۰۳)

ادامه خواندن چگونه اختلافات را کنار بگذاريم؟

به خداسوگند(این دعوت) شوخی نیست که مفلسان عهده دارامرآن شوند

 

به خداسوگند(این دعوت) شوخی نیست که مفلسان عهده دارامرآن شوند

 

نویسنده: عاصم مقدسی

مترجم: ایمان  . ص

بسم الله الرحمن الرحیم

این دعوت، دعوتی عظیم است،واین جهاد،کالایی گرانبهاونفیس است که هر کسی توان به دوش کشیدن آن را ندارد. مگر کسی که به حق آن را اخذ کرده و نسبت به حقیقت آن بصیرت داشته و تکالیـف آن را بشناسد و از هر دو جنبه علم شرعی و علم واقع بر آن احاطه داشته باشد.

«قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَاْ وَمَنِ اتَّبَعَنِي» یوسف/۱۰۸

«بگو: اين راه من است كه من (مردمان را) با آگاهي و بينش به سوي خدا مي­خوانم و پيروان من هم (چنين مي­باشند).»

همانا در بیان راه و طریق ابراهیم،هرعاقلی راآگاه ساخته­ایم که این طریق باگُل و ریحان فرش نشده و یاباراحتی وآسایش پوشیده نشده، بلکه باسختی­هاواذیت و آزمون­هاپوشیده شده،وباخون­هاوزندان­هاوبازداشتگاه­ها،گل­کاری شده،واین راهی است که درآن جدایی دوستان ازهم وسرازگردن جداشدن­ها وجود دارد،وبه همین دلیل کسی نمی­تواند تکالیف این راه رابه حق اداکند،جزشیران بیشه وعقاب­های تیزپرواز،نه پرندگان کندپروازونه دراویش.

امابعضی ازکسانی که این موضوع رادرک نکرده وبه آن توجهی نداشته­اندوبه نیرنگ دشمنان دین و اوج خشم و کینه­ی آنها نسبت به دعوت و جهاد و مجاهدان،بصیرت ندارند چه بسا لباس این دعوت را به تن کنند وخودرابدان نسبت دهندبدون آن که توانایی احقاق آنراداشته باشند. بطوریکه شخص خام وبی تجربه گمان می­کندکه این دعوت، تفرجگاهی است که درآن تفریحی می­کندیا نوعی بازی است که باآن آرامشی می­یابد.

ادامه خواندن به خداسوگند(این دعوت) شوخی نیست که مفلسان عهده دارامرآن شوند