ملتهای اسلامی در مسیر امت شدن با اهل جماعت شدن

ملتهای اسلامی در مسیر امت شدن با اهل جماعت شدن

به قلم: محمد الکوردی

اینکه امروزه دارالاسلام ایران به عنوان قدرتمندترین نیروی اسلامی توانسته است جبهه ای تحت عنوان جبهه ی مقاومت تشکیل دهد که مستقییماً آمریکا و منافع آمریکا و ناتو و صهیونیستهای سکولار را مورد هدف قرار دهد واقعیتی است غیر قابل انکار.

دارالاسلام ایران و جبهه مقاومت تحت پرچم آن با آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی درگیر مستقیم شده اند که دیگران حتی جرئت ندارند زنگ در آنها را بزنند و دربرن.

اما باید بدانیم که جنگ های آزادی خواهانه را ملت ها به پا می کنند نه جماعت ها، ملت ها بهایش را می پردازند -چه بخواهند چه نخواهند- میلیون ها کشته و زخمی می دهند تا به آزادی و بزرگی دست یابند و این سرنوشتِ محتومِ مسلمانان است.

جنگ هایی که به مسلمانان تحمیل شده، خود آن را انتخاب نکرده اند و راه چاره ای ندارند جز این که در برابرش به پاخیزند همان طور که همه ملت ها در برابر اشغالگران به پاخواستند بدون این که به قربانیان این جنگ ها و خسارت های سنگینِ آن توجهی بکنند، چرا که هیچ بهایی هم طرازِ آزادی و نجات یافتن از ظلمِ اشغالگر جود ندارد.

مسلمانان به سبب کمبود تعدادشان شکست نمی خورند چون بیشتر از یک و نیم میلیارد نفرند و تا کنون به اندازه ی اروپا در جنگ جهانی دوم برای آزاد شدن از دست نازی ها قربانی نداده اند، اروپایی ها در این جنگ ۶۰ میلیون قربانی دادند و تمدن و شهرهایشان بخاطر آزادی نابود شد.

مسلمانان به سبب کمبود ثروت شکست نمی خورند چرا که اراضی مسلمانان اکثریت مطلق ثروت، نفت و گاز جهان را در خود جای داده است.

مسلمانان تنها به یک دلیل شکست می خورند و آن تفرق و اهل جماعت نشدن است آنهم به دلیل تعصبات خشک و جاهلانه ی مذهبی و قومیتی و سپس سستیِ اراده، خیانت حاکمان، و ترس علماست، وگرنه ملت های مسلمان بارها در طول تاریخ قربانی داده اند در برابر این حملات سکولاریستی ایستاده اند و میلیون ها شهید، مجروح و آواره تقدیم کرده اند و این صادقانه ترین روش و پاک ترین راه است.

در مقابل، حکومت های دست نشانده ای وجود دارند که با وَهمِ استقلال مردم را می فریبند، علیه شان توطئه می کنند، با دشمنانشان هم پیمان می شوند و آن ها را به اشغالگرانِ جدید تسلیم می کنند.

با وجودِ همه ی این اوصاف، دشمن هنوز نتوانسته اهدافش را در جنگ های نظامی تحقق ببخشد و اکنون می خواهد با جنگ رسانه ای و روانی و نیز توطئه های سیاسی به منویات و اهدافش دست یابد و آنچه را که با جنگ های نظامیِ وحشیانه از حصولش عاجز مانده این بار به شیوه های دیگر به دست آورد اما باذن الله هرگز موفق نخواهد شد چرا که امت راهشان را با اهل جماعت شدن و پرهیز از تفرق شناخته اند و در قیامشان پابرجا هستند و حرکتشان متوقف نخواهد شد تا وقتی که از زنجیرهای بندگی آزاد شوند.

ملتهای اسلامی چاره ای جز اهل جماعت شدن ندارند، باید تعصبات مذهبی و قومیتی را کنار بگذارند و همگی در بدترین حالت یک «جبهه ی متحد مقاومت» در برابر این کفار اشغالگر و مزدوران محلی آنها شوند.

این مسیر صحیح اسلامی جهت «امت شدن» است که هم اکنون دارالاسلام ایران و سایر اعضای جبهه ی مقاومت اسلامی تا قلب فلسطین خواستار آن هستند و در آن قرار گرفته اند.

تو هنوز به تفرق ذلیلانه دلخوشی یا در این مسیر مبارک و عزتمند قدم گذاشته ای؟

حزب الله لبنان صداقت و ایمان راستین خود در دفاع از جهاد اهل سنت غزه برای بار چندم ثابت کرد

حزب الله لبنان صداقت و ایمان راستین خود در دفاع از جهاد اهل سنت غزه برای بار چندم ثابت کرد

به قلم: مسعود سنه ای

اگر – باذن الله- این اتفاق عظیم و روشن نتواند بیماردلان را درمان و جاهلان را بیدار کند، تنها مرگ و قیامت است که می تواند حقایق را به آنها نشان دهد.
اینها از درک قلب و شنوایی گوش و بیایی چشم خود را محروم کرده اند.

امروز:

مذاکرات آتش بس میان حزب الله و صهیونیستها شکست خورد و فرستاده آمریکا تل آویو را ترک کرد

چرا؟

چون حزب الله لبنان حاضر نشد جنگ در غزه را از جنگ لبنان مجزا بداند.
به همین دلیل هوخشتاین فرستاده ویژه بایدن سفر خود به لبنان را لغو کرد.

پس از این اتفاق تاریخی، رویدادها به هر سمتی برود مهم نیست، مهم این واکنش حزب الله لبنان نسبت به اهل سنت غزه است که تنها از ایمان اسلامی سرچشمه می گیرد و نشان می دهد جنگ حزب الله در سوریه هم جنگ با اهل سنت نیست بلکه جنگ با مزدوران آمریکا و ناتو است خواه این مزدوران شیعه باشند یا سنی.

جنایات صهیونیستهای سکولار در غزه و صداقت تو در عهدی که با الله بسته ای

 جنایات صهیونیستهای سکولار در غزه و صداقت تو در عهدی که با الله بسته ای

به قلم: محمد اسامه

امروزه افراد زیادی هستند که در «زبان» شعار دفاع از مردم مظلوم فلسطین را می دهند اما در «عمل» به ۳ گروه و جبهه تقسیم شده اند:

  1. گروه و جبهه ای که در گفتار و عمل خود صادق بوده و در حال جهاد با صهیونیستهای سکولار (مشرک) به سر می برند و حتی تا رده های رهبری هم در این راه قربانی و شهید تقدیم کرده اند.
  2. جبهه ای که تنها در زبان «ادعا» دارد اما در «عمل» در جبهه ی صهیونیستها و آمریکا و ناتو و سایر متحدین آنها قرار دارند.
  3. گروهی که خنثی و بی ارزش و تماشاچی هستند که ادعای مییانه روی و بی طرفی و خنثی بودن دارند اما این خنثی و بی طرفی و شل روی بودنشان تنها به سود جبهه ی دشمنان است، چون حرکت بین حق و باطل میانه روی نیست بلکه عین «نفاق» است.

با داستانی از صدر اسلام ، خودت را بررسی کن که جایگاهت در میان این سه گروه کجاست؟

داستان انس بن نضر رضی الله عنه برای همه هویداست که گفت : یا رسول الله من در  نخستین نبرد با سکولاریستها (مشرکین) نبودم، اگر دوباره با سکولاریستها (مشرکین) جنگ شود، الله رب العزت مرا خواهد دید که چه کاری خواهم نمود.

هنگامیکه روز احد فرا رسید، رو به جلو در حرکت بود، با سعد بن معاذ مقابل شد، برای او گفت : ای سعد! قسم به رب کعبه بوی جنت از کناره های کوه احد به مشامم میرسد.

 بعدها سعد هنگام تمجید و توصیف از کارنامه های انس بن نضر می گفت : یا رسول الله من توانایی همچون کارنامه های او را نداشتم.

 انس بن مالک می فرمود: ما در حالی او را دریافتیم که بر جسمش بیش از هشتاد جراحت و ضربات شمشیر، تیر و نیزه بود، و در حالی او را دیدیم که به شهادت رسیده بود، سکولاریستها (مشرکین)  جسمش را مثله نموده بودند و به سبب جراحت های بسیار کاملا تغییر یافته که غیر قابل شناسایی بود تا اینکه خواهرش از انگشتانش وی را شناخت.

 انس می فرماید : ما گمان می کردیم که این آیه در شٲن وی و همثالان او نازل گردیده است : مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا [الاحزاب : ۲۳] از میان مومنان مردانی هستند که بر سر عهد شان که با الله بسته اند صادقانه ایستاده اند.

هم اکنون که کودکان و زنان و مردان و زنان پیر و جوان غزه که برادران و خواهران ایمانی ما هستند و با انواع تسلیحات نظامی کشورهای سکولار(سکولار) آمریکا و هند و اروپائی ها توسط جنایتکاران سکولار (مشرک) صهیونیست در حال قتل عام شدن هستند و دارالاسلام ایران و جبهه ی مقاومت همسو با آن در حال جهاد با این وحشی های صهیونیست است، توئی که ادعای حمایت از مومنین غزه را داری در کجا ایستاده ای؟

جبهه ی تو، صداقت یا کذاب بودن تو را نشان می دهد.

انحراف از عبدالحمید زاهدان تا عبدالحمیدهای قم در مساله ی فلسطین

انحراف از عبدالحمید زاهدان تا عبدالحمیدهای قم در مساله ی فلسطین

کاتب: مولوی سید محمد رخشانی بادینی

رژیم اشغالگر و جنایت پیشه ی صهیونیستی که تا این لحظه بیشتر از ۴۲ هزار کودک و زن و پیرو جوان مسلمان را قتل عام کرده و هزاران نفر دیگر را ناقص العضو و مجروح و مفقود الاثر کرده و تمام زیربناهای غزه را نابود کرده است نماینده ی آمریکا و تمدن سکولار غرب در کشتار مسلمین است.  

موضع شریعت اسلام در برابر کفار اشغالگر فرض عین بودن جهاد تا زمان بیرون راندن اشغالگر از سرزمینهای اشغال شده است و حمایت عمیق دارالاسلام ایران و جبهه ی مقاومت از حق مشروع ملت فلسطین هم بر این مبنای شرعی است.

 البته موضع هر انسانی که مسلمان هم نباشد اما آزاده باشد و سرزمینش توسط دیگران اشغال شده باشد باز جنگ و مقاومت تا بیرون راندن این اشغالگر از سرزمینش است نه سازش و به رسمیت شناختن اشغالگر.

موضع گیری های کسی چون مولوی عبدالحمید در زاهدان در قضیه ی فلسطین و سعی در مشروعیت بخشیدن به حاکمیت لکه ی سرطانی صهیونیستهای اشغالگر بر بخشهایی از سرزمین فلسطین، دقیقاً متضاد با این موضع گیری شریعت و دارالاسلام ایران و انسانهای آزاده بوده و خروجی آن کمک به جبهه ی صهیونیستها و آمریکا و تثبیت موقعیت آنها در سرزمینهای اشغالی و سایر سرزمینهای اشغالی مسلمین بوده است.

هر انسان صاحب عقلی می داند که در این موضع گیری ها و توهم وجود حاکمیتی غاصب و اشغالگر در کنار حاکمیت مسلمین بر بخشهایی از سرزمینشان تنها نصرت و یاری جبهه ی دشمنان اشغالگر خارجی وجود دارد نه نصرت و یاری و پشتیبانی و حمایت از اسلام و مسلمین تحت ستم؛ توهمی که یاسر عرفات با مرگ حقیرانه ی خودش آنرا به گور برد.

برای جامعه ی ما وجود افرادی بی سواد رسانه ای گنده گو همچون عبدالحمید و سکولارهای وطن فروشی چون پان بلوچها و پان فارسها و پان ترکها و پان کُردها که هیچ یک تحمل آن یکی را ندارد اما همگی در جبهه ی صهیونیستها و آمریکا و بر علیه کشورشان قرار گرفته اند دردناک است اما دردناکتر از آن افرادی عمامه به سر مدعی علم و عقل در حوزه های علمیه ی قم تحت عنوان مجمع به اصطلاح محققین و مدرسین قم هستند که دچار توهم شرم آور این دشمنان داخلی اسلام و ایران شده اند و در پازل و جبهه ی دشمن بازی می کنند.

اینکه این مجمع برای اشغالگر در سرزمینهایی که اشغال کرده مرز قانونی متصور می شود و سعی دارد به این شکل حاکمیت این اشغالگر را بر بخشهایی از سرزمینهای مردم فلسطین به رسمیت بشناسد حتی برای کم هوش ترین انسان روشن می کند که این سخن از عقلی سلیم تراوش نکرده چه رسد به شریعت اسلام بلکه خیانتی است از نوع خیانت حقرانی چون حاکمیتهای دست نشانده و مزدور امارات و مصر و اردن و آل سعود و غیره اما در سطح کوچکتری.

این مجمع به همراه امثال عبدالحمید زاهدان باید پاسخ دهند از کدام مرز قانونی صحبت می کنند؟

اشغالگر در سرزمینهای اشغال شده چه مرز قانونی برای مومنین و انسانهای آزاده ی دنیا دارد؟

شخصی اگر به زور وارد منزل شما شده باشد و حتی بخشی از خانواده ی شما را نیز از شما جدا کرده باشد برای مومنین باغیرت و حتی کفار آزادی خواه باغیرت چه حق قانونی بر آنها دارد؟

فقط با کمی تامل متوجه خواهیم شد که این موضع گیری خائنانه تنها از سوی دارودسته ی منافقین داخلی و دشمنان دین و ملت سرچشمه گرفته است که در میان مسلمین از زمان عبدالله بن ابی تا کنون در مسیر اهداف دشمنان بازی و حرکت کرده اند و الله تعالی در مورد اینها می فرماید:

هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ ۚ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ ۖ أَنَّىٰ يُؤْفَكُونَ (منافقون/۴) دشمنان به حقیقت اینان هستند، و از اینها برحذر باش . خدایشان بکُشاد! چگونه (از حق) برگردانده می‌شوند (و منحرف می‌گردند؟!).‏

پس اگر مومن هستیم باید اینها را دشمن بدانیم و نسبت به سخنان و تحرکات این دشمنان داخلی، هوشیاری و حذر و احتیاط خود را حفظ کنیم و مواظب باشیم که در دام سخنان فریبنده ی آنها نیافتیم اینها نماینده ی همان «اسلام آمریکائی – صهیونی جدید» هستند.  

شستشویی مغزی مردم توسط اهل دعوت و جهاد چگونه است؟

شستشویی مغزی مردم توسط اهل دعوت و جهاد چگونه است؟

به قلم: صلاح الدین مجاهد

این روزها که جهاد قهرمانانه و افسانه ای جبهه ی مقاومت در غزه و جنوب لبنان و یمن و غیره در برابر صهیونیستهای جنایتکار سکولار و متحدین سکولار آنها در جریان است بارها و بارها از زبان رسانه های مختلف سکولار و حتی از زبان مردم جاهل اطراف خود شنیده ایم که می گویند این دعوتگران و این اهل جهاد مغز مردم را شستشو می دهند که چنین کارهای شجاعانه ای انجام می دهند و…

اما لازم است باور کنید که این سخن به قول امیر المومنین علی بن ابی طالب رضی الله عنه « كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا الْبَاطِلُ » است، یعنی کلمه ی حقی است اما منظور باطلی از آن دارند.

بلی دقیقا این ها راست می گویند البته :

  1. اهل دعوت و جهاد مغز ها را شستشو می‌دهند از حب دنیا
  2. اهل دعوت و جهاد مغز ها را شستشو می دهند از حب گناه
  3. اهل دعوت و جهاد مغز ها را شستشو می‌دهند از عقیده های باطل
  4. اهل دعوت و جهاد مغز ها را شستشو می دهند از داشتن ترس مرگ
  5. اهل دعوت و جهاد مغز ها را شستشو می دهند از داشتن روابط با نامحرم
  6. اهل دعوت و جهاد مغز ها را شستشو می دهند از داشتن حب زیاد به مخلوق به جای خالق
  7. اهل دعوت و جهاد مغز ها را شستشو می‌دهند از اعمال نفاق

و بجای آن تزریق می‌کنند:

  1. دوستی و حب جنت و بهشت جاودانه را
  2. دوستی و حب شهادت  را
  3. دوستی و حب الله جل جلا له را
  4. دوستی و حب رسول الله  صلی الله علیه وسلم را
  5. کفر به طاغوت را
  6. برائت از سکولاریستها (مشرکین) را
  7. دل نبستن بیش از حد به مخلوق را
  8. نترسیدن از کسی جز از خالق یکتا جل جلاله  را

این است راز شستشوئی که اهل دعوت و جهاد در دلها و مغزهای جاهلان و سرگردانها انجام می دهند و آنها را به مسیر توحید و اسلام و جهاد و به دست آوردن یکی از دو پیروزی (پیروز در دنیا یا بهشت همیشگی) راهنمائی می کنند.

پس بگذار تمام دنیا بداند که هدف تمام پیامبران شتشوی قلبها از انواع آلودگی ها و جایگزین کردن قانون شریعت الله در آن بوده و اهل دعوت و جهاد هم ادامه دهنده ی کار پیامبران هستند.

نکاتی از سخنان جدید عبدالحمید خراسانی به نسبت رهبر ایران و مردم ایران

نکاتی از سخنان جدید عبدالحمید خراسانی به نسبت رهبر ایران و مردم ایران

به قلم: فضل احمد هراتی

چند دهه است که در فضای مجازی و اینترنت دو کار خطرناک جهت تولید جنگ میان شیعه و سنی انجام می شود «بدون آنکه کسی بداند چه کسی و چه منبعی اولین بار این کار را انجام داده است»:

  1. با عقاید شیعیان غلاة و منحرف که از سوی خود شیعیان هم طرد شده اند و حتی تکفیر شده اند به کل شیعیان حمله می کنند
  2. سخنان علمای اهل سنت در مورد این شیعیان غلاة را «قیچی کاری» کرده و چنین به مخاطب تلقین می کنند که این علماء چنین دیدگاه و فتوائی در مورد تمام شیعیان دارند.

این جنگی روانی سازماندهی شده ای است که اهداف پلید و خطرناکی را در میان مسلمین دنبال می کند و بدون شک چنین سخنانی از سوی اهل سنت و جماعت که به راستگوئی و عدالت و انصاف به نسبت مخالفیین مشهور هستند صادر نشده است، بلکه از سوی سربازان جنگ روانی دشمنان طرح ریزی شده است که توسط عده ای مسلمین ناآگاه تکرار شده است.

بهترین راهکار جهت پوچ و باطل کردن این طرح خائنانه این است که پس و پیش این سخنان قیچی کاری شده از کسی که آنرا نشر می دهد خواسته شود، با این کار کل جنگ روانی دشمنان شکست می خورد چون منظور اهل علم روشن می شود.

البته لازم است بدانیم که اشتباه و خطاء ممکن است از سوی مجتهدان امت هم انجام شود چه رسد به کسانی که در چنین جایگاهی نیستند اما انسان «ارزشمند» و «حق طلب» کسی است که به محض آنکه متوجه می شود اشتباه کرده است این «شجاعت» را دارد که بگوید سخن من اشتباه بوده است و سخن اشتباهش را اصلاح کند.

گاه انسان از تمام منابعی که در اختیار دارد تمام تلاش و کوشش را می کند که حق را پیدا کند و زمانی که متوجه می شود حق چیست آنرا بیان می کند اما بعدا متوجه می شود اشتباه کرده است و باید اصلاح کند.

الله تعالی می فرماید: وَلَیۡسَ عَلَیۡکُمۡ جُنَاحٞ فِیمَآ أَخۡطَأۡتُم بِهِۦ وَلَٰکِن مَّا تَعَمَّدَتۡ قُلُوبُکُمۡۚ (الأحزاب/ ۵) هرگاه در این مورد اشتباه کردید (و مثلاً بر اثر عادت گذشته، یا سبق‌لسان، به لغزش افتادید و به خطا رفتید) گناهی بر شما نیست. ولی آنچه را که دلتان می‌خواهد (یعنی از روی عمد و اختیار می‌گویید، گناه است و کیفر دارد)

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: إذا حَكَمَ الحاكِمُ فاجْتَهَدَ ثُمَّ أصابَ فَلَهُ أجْرانِ، وإذا حَكَمَ فاجْتَهَدَ ثُمَّ أخْطَأَ فَلَهُ أجْرٌ.[۱]وقتی که حاکم قضاوت و حکم کند و برای این کار دست به اجتهاد بزند و در اجتهاد خود راه صواب و درست رود، دو اجر خواهد داشت و اگر به خطا برود، تنها یک اجر دارد».

پس حق یکی است و خطاکار باید به محض آنکه متوجه شد خطا و اشتباه کرده خطای خودش را اصلاح کند، اگر کسی تمام تلاش خودش را در بیان سخنی انجام دهد هر چند اشتباه کرده باشد و حق طلب باشد گناهی بر او نیست چون او دارای یک اجر است و اجر هم در کنارِ گناه نخواهد بود و اجرش به خاطر خطای ارتکابی‌اش نیست، بلکه فقط به خاطر جستجو و تلاش وی جهت دستیابی به حق است و زمانی که اشتباهش را اصلاح و بیان می کند صاحب سه اجر می شود اجری که به خاطر تلاش جهت بیان حق کرده و اشتباه کرده و دو اجر به خاطر بیان حقی که الان برایش روشن شده است و آنرا بیان کرده است.

افرادی که از این قاعده دوری می کنند و به محض رسیدن به حق از آن اطاعت نمی کنند و اشتباه خود را اصلاح نمی کنند و تابع بغی (تجاوز و سرکشی از حق) و هوی و جهل می شوند همین برای گناهکارشدن و هلاک‌شدن آنها کفایت می‌کند.

بغی قصدِ فساد و ظلم و حسد و تکبر و کذب است چون از حدی که شریعت تعیین کرده که نباید از آن فراتر رود، تجاوز کرده است.  الله تعالی می فرماید: إِنَّ ٱلدِّینَ عِندَ ٱللَّهِ ٱلۡإِسۡلَٰمُۗ وَمَا ٱخۡتَلَفَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَهُمُ ٱلۡعِلۡمُ بَغۡیَۢا بَیۡنَهُمۡۗ وَمَن یَکۡفُرۡ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ فَإِنَّ ٱللَّهَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ (آل عمران/ ۱۹) «بی‌گمان دینِ (حق و پسندیده) در پیشگاه الله اسلام است و اهل کتاب (در آن) به اختلاف برنخاستند مگر بعد از آگاهی (بر حقیقت و صحت آن؛ این کار هم) به سبب بغی و تجاوز و سرکشی میان خودشان بود (و انگیزه‌ای جز ریاست‌خواهی و انحصارطلبی نداشت). و کسی که به آیات الله کفر ورزد، (بداند که) بی‌گمان الله زود حساب‌رسی می‌کند.

ابن کثیر در تفسیر این آیه می گوید: «آیه به این معنی است که آنان بر همدیگر بغی کردند و به خاطر حسادت و بغض و کینه به همدیگر و پشت‌کردنشان به هم، در مورد حق دچار اختلاف شدند و کینه‌ای که از یکدیگر داشتند آنان را واداشت که با اقوال و افعال همدیگر گرچه بر حق هم باشد، مخالفت ورزند.( تفسیر ابن کثیر: ۱/ ۳۵۴٫)


[۱]  بخاری ۷۳۵۲/ مسلم ۱۷۱۶

سخنان ابوعبیده سخنگوی حماس در مورد سید حسن نصرالله تلنگری دیگر جهت بیداری اهل سنت

سخنان ابوعبیده سخنگوی حماس در مورد سید حسن نصرالله تلنگری دیگر جهت بیداری اهل سنت

به قلم: مسعود سنه ای

بارها و بارها رهبران و سخنگوی حماس و جهاد اسلامی و سایر گروههای جهادی فلسطین و حتی مجاهدین میدانی حماس با ادبیاتی اسلامی و برادرانه در اهمیت و جایگاه ایران و جبهه ی مقاومت چون حزب الله و انصارالله یمن و سایر گروههای جهادی عراق تعریف و تمجیدها و تشکرات کرده اند و یا به مناسبت ترور سید حسن نصرالله بیانه صادر کرده و اعلام می کنند که سید حسن نصرالله در مسیر قدس و در حمایت از ملت فلسطین و مقاومت در برابر دشمن صهیوینستی به شهادت رسید و… اما تمام این موارد توسط گروههایی خاص که خود را در زبان حامی فلسطین می دانند اما در عمل در جبهه ی آمریکا و ناتو(ترکیه) و رژیم صهیونیستی بر علیه جبهه ی مقاومت هستند تحریف و قیچی کاری شده و اجازه نداده اند مخاطبین آنها چنین سخناین را ببینند یا بشنوند.
سخنان ابوعبیده در سالگر عملیات مبارک ۷ اکتبر که مدتها قبل از آن همه منتظر چنین بیانیه ای از سوی حماس و مقاومت اسلامی فلسطین بودند رساتر و بزرگتر از آن بود که اینها بتوانند این سخنان را سانسور و تحریف و قیچی کاری کنند.
ابوعبیده می گوید: “ای خانواده های ما و ای ملت ما و ایی امت ما، آنچه که باعث افتخار مقاومت و گردانهای ما و جنبش مقاومت ما در این نبرد و در همه ی روند آن می شود این است که فرماندهانش را پیش از سربازانش به عنوان شهید تقدیم می کند و خوشحالی صهیونیستها در خصوص ترور فرماندهان ما و رهبران مقاومت در رأس و ابتدای آنها رهبر این جنبش و مجاهد بزرگ اسماعیل هنیه رحمت های الله و خشنودی او بر وی باد، و رهبر بزرگ شهید حسن نصر الله دبیرکل حزب الله، الله ایشان را به عنوان شهید بپذیرد، و غیر از اینها از کاروان شهیدان نیک در همه جبهه ها، بزرگترین دلیل بر این است که این دشمن متکبر از تاریخ درس نمی گیرد و حقایق و واقعیتها و فرهنگ و اراده ی ملت ما را متوجه نیست.”
ابوعبیده که سخنگوی مردان مجاهد حاضر در میدان جهاد است بهتر حامیان خودشان را می شناسد یا دیگرانی که از دور تنها تماشاچی هستند؟ قطعاً ابوعبیده و امثال ابوعبیده. پس چرا سخنان ابوعبیده در مورد سید حسن نصرالله، تماشاچی ها و گروههای همسو با جبهه ی آمریکا و ناتو و صهیوینستها را هراس کرده است؟
عبدالله محیسنی که اهل کویت و از طرفداران سرسخت سابق گروه جولانی و هم اکنون تنها نظاره گری در ادلب است و به بشکه ی شام معروف است گواهی می دهد که دارودسته ی جولانی به نوامیس اهل سنت و به خصوص به زنان و دختران مهاجر تجاوز کرده اند با این وجود با سر هم کردن چند شبهه از ابوعبیده ایراد می گیرد چرا به سید حسن نصر الله گفته شهید و در موقعیتهای مختلف از آنها تشکر و قدردانی کرده است؟
به نظر شما باید از کسی که به اسلحه و با جانش از مسلمین اهل سنت غزه حمایت کرده است تشکر کرد یا از کسانی که به نوامیس اهل سنت تجاوز کرده اند؟
نکته ی مهمی در مورد اتهامات محسینی و گروههای همسو با آن متهم کردن امثال سید حسن نصرالله و آیت الله خامنه ای به داشتن عقیده به تحریف قرآن و توهین به ام المومنین رضی الله عنه است که هرگز نتوانسته و نخواهند توانست آنرا ثابت کنند چون این جریان از شیعیان واقعاً این گونه نیستند؛ تمام آثار مکتوب و سخنرانی های آنها موجود است: قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (بقره/۱۱۱)
مورد دیگر جنگ سوریه است که قصد دارند آنرا جنگی شیعی – سنی نشان دهند در حالی که هر انسان کم هوشی می داند که این جنگ بین ایران و متحدین آن با آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی است که گروههایی با شعار سلفی گری و غیره در جبهه ی آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی قرار گرفته اند و اهل سنت را فدای طرحهای اینها کرده اند.
علاوه بر این، شیخ عبدالرزاق المهدی محدث مشهور ساکن در ادلب گواهی می دهد که گروه جولانی زنان و دختران و حتی کودکان اهل سنت را ظالمانه زندانی کرده اند و حتی کسانی که برای مردم غزه کمکهای مالی جمع آوری می کنند را دستگیر و زندانی می کنند.
آیا ابوعبیده باید این گروهها را که در زیر چتر آمریکا و ناتو و ۱۱۳ نهاد کمک رسانی جهانی و منطقه ای هستند و یک سال است تنها نظاره گر جنایات صهیونیستها با اسلحه ی آمریکا و ناتو هستند و حتی مانع کمکهای مادی به مسلمین غزه می شوند چه بنامد؟
تنفر امثال ابوعبیده از این گروهها غیر قابل انکار است، به همین دلیل اینها را تنها در قالب «تماشاچی» و «نظاره گر» نام می برد. یعنی دارودسته ی منافقینی که الله تعالی در زمان جنگ احزاب می فرماید: يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بَادُونَ فِي الْأَعْرَابِ يَسْأَلُونَ عَنْ أَنْبَائِكُمْ (احزاب/۲۰) ایشان دوست می‌دارند در میان اعراب بادیه‌نشین، صحرانشین شوند (تا اذیّت و آزاری بدیشان نرسد، و بدین اکتفاء می‌کنند که از از دور تماشاچی باشند و از دور) اخبار شما را جویا شوند.

ابوعبیده رضی الله عنه اهل مدینه  و ابوعبیده حفظه الله جهان اسلام را به جهاد کمک فرا می خواند

ابوعبیده رضی الله عنه اهل مدینه  و ابوعبیده حفظه الله جهان اسلام را به جهاد کمک فرا می خواند

به قلم: ابراهیم هورامی

آنچه برای اصحاب به عنوان ابزاری جهت امر به معروف و نهی از منکر به کار می رفت ابتدا قرآن کریم بود و اگر در قرآن آیه ای یافت نمی شد و یا در فهم آیه نیاز به توضیحات رسول الله صلی الله علیه وسلم بود به احادیث مراجعه می کردند و در مرحله ی بعدی رای شورا و اجماع آنها مرجع حکم بر دارالاسلام و جماعت می شد که از زبان رهبریت بر دارالاسلام بیان می شد.

در زیر نمونه ای تاریخی ذکر می شود: به عمر بن خطاب رضی الله عنه خبر رسید که ابوعبیده بن الجراح رضی الله عنه در شام محاصره شده و دشمن از هر طرف به او هجوم آورده است…

عمر رضی الله عنه در جواب نامه او نوشت: اما بعد،  همانا هیچ سختی و شدتی بر بنده ایی نمی آید، مگر این که خداوند متعال بعد از آن گشایش و فرجی را نازل خواهد کرد و بعد از هر سختی آسانی است پس: یَـٰۤأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ ٱصۡبِرُوا۟ وَصَابِرُوا۟ وَرَابِطُوا۟ وَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ[آل عمران: ۲۰۰]

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، [بر تکالیف دینی و رنج‌های دنیوی] شکیبایی ورزید و [در برابر دشمنان] پایدار باشید و مرزها[ی سرزمین اسلامی] را نگهبانى كنيد و پرهیزگاری پیشه کنید؛ باشد که رستگار شوید.

ابو عبیده رضی الله عنه در جواب نامه عمر نوشت: خداوند متعال می فرماید: { ٱعۡلَمُوۤا۟ أَنَّمَا ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَا لَعِبࣱ وَلَهۡوࣱ وَزِینَةࣱ وَتَفَاخُرُۢ بَیۡنَكُمۡ وَتَكَاثُرࣱ فِی ٱلۡأَمۡوَ ٰ⁠لِ وَٱلۡأَوۡلَـٰدِۖ كَمَثَلِ غَیۡثٍ أَعۡجَبَ ٱلۡكُفَّارَ نَبَاتُهُۥ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَىٰهُ مُصۡفَرࣰّا ثُمَّ یَكُونُ حُطَـٰمࣰاۖ وَفِی ٱلۡـَٔاخِرَةِ عَذَابࣱ شَدِیدࣱ وَمَغۡفِرَةࣱ مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَ ٰ⁠نࣱۚ وَمَا ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَاۤ إِلَّا مَتَـٰعُ ٱلۡغُرُورِ }[سوره الحديد: ۲۰]

بدانید که زندگى دنیا، بازیچه و سرگرمى و زیور، و فخرفروشى در برابر یكدیگر و افزون‌طلبى در اموال و فرزندان است؛ [این زندگى،] همچون بارانى است كه گیاهان [روییده از] آن، كشاورزان را به شگفت می‌آورد؛ سپس [این گیاه شاداب،] پژمرده شود؛ آنگاه مى‌بینى كه زرد می‌شود و سپس خاشاک مى‌گردد؛ و در آخرت، [نصیبِ منافقان و کافران] عذابی شدید است؛ و [نصیبِ مؤمنان،] آمرزش و رضایت الهی است. [در هر حال] زندگى دنیا چیزی جز [لذت و] برخوردارىِ فانی [و فریبنده] نیست.

عمر با نامه ابو عبيده بن جراح بالاى منبر می‌رود و آنرا بر اهل مدینه قرائت نمود، سپس گفت: ای اهل مدینه، ابوعبیده من و شما را فرا‌ می خواند پس برای جهاد در راه خدا خارج شوید.

ابوعبیده با این آیه اهل مدینه و حاکمیت بر دارالاسلام را به کمک می طلبد و مومنین اهل مدینه فوراً به ندای او پاسخ می دهند، اما ابوعبیده ی زمان ما در فلسطین یک سال است که مسلمین جهان را به کمک می طلبد تنها «جبهه ی مقاومت» تحت پرچم ایران به ندای او پاسخ داده اند.

بیشتر از ۴۲هزار مسلمان اهل سنت زن و کودک و پیرو جوان در جلو چشمان مسلمین جهان به فجیع ترین شیوه ی ممکن با اسلحه و بمبهای آمریکا و فرانسه و انگلیس و سایر متحدین صهیونیستهای جنایتکار توسط صهیوینستها قتل عام شده اند و تمام مردم جهان از جمله مسلمین اهل سنت جهان این جنایات را روزانه و از کانال ماهواره ها و فضای مجازی با چشم سر می بینند اما صرفنظر از حمایت علنی بسیاری از حکام خائن حاکم بر اهل سنت چون مصر و اردن و آل سعود و … و صرفنظر از گروههای شبه جهادی مثل گروه جولانی و … که در جبهه ی آمریکا و ناتو و صهیونیستها قرار گرفته اند بقیه هم فقط تماشاچی هستند و کاری انجام نمی دهند.

آیا ما در حال تکرار فجایع اندلس و صدها قتل عام دیگر مسلمین توسط کفار و نظاره گر شدن اهل سنت هستیم؟

آیا تنها «جبهه ی مقاومت» تحت پرچم ایران است که راه اصحاب را ادامه می دهد و به ندای کمک ابوعبیده لبیک می گوید؟  

این ننگ را با چه پاک می کنید؟

راز و رمز پیروزی مومنین اهل دعوت و جهاد

راز و رمز پیروزی مومنین اهل دعوت و جهاد

به قلم: خالد سیف الله المسلول

حملات مستقیم دیروز دارالاسلام ایران به رژیم صهیونیستی در واقع حمله ی مستقیم «اهل جماعت» به جبهه ی آمریکا و ناتو و مزدوران عرب و شکستش ابهت پوشالی آنها بود که در ذهن و قلب عده ای شکست خورده ی روحی و خودباخته جا خوش کرده است.

راز و رمز پیروزی مسلمانان بر تمام نیروهای کفر و شرک و تسلط بر سرزمین شان و کنترل نمودن غالبیت آن و حکمرانی آن با شریعت الله ، چنگ زدن آنان به عقیده برگرفته شده از قرآن و سنت به عنوان عاملی درونی و چنگ زدن به جماعت حاکم بر دارالاسلام و اهل جماعت شدن به عنوان یک عامل قدرت بخش ظاهری است.

آن عقیده ی ربّانی که بر اساس عبودیت کامل در برابر الله و احساس نیاز به او بنا شده است و همچنین محکم نمودن گره های ولاء و دوستی نسبت به مومنان و برائت و بیزاری ازکفار سکولار و نداشتن تعلّق و دلبستگی به اسباب مادی است.

پس داشتن یقین به وعده الله که نصرت و پیروزی و رسیدن به قدرت و تمکین وی می باشد به همراه اهل جماعت شدن و دوری از تفرق و فرقه بازی، عاملی اساسی در محقق شدن این هدف می باشد تا اینکه «فتنه ای باقی نماند و دین خالصانه از آن الله گردد» [انفال/ ۳۹] .

قطعا ایمان به قدرت و نیروی الله – عز وجل و داشتن حسن ظن نسبت به او که یاور و جبار و انتقام گیرنده است و اینکه تمام امور در دستان اوست، کمک می کند تا یقین محکمی در درون مجاهد شکل بگیرد، هر اندازه ملتهای کفر و ائتلاف هایشان طغیان کنند و به تجهیزات و تکنولوژی و نیروی نظامی خود افتخار نمایند؛ این هرگز مانعی در برابر تقديرات الله -عز وجل- نسبت به آنان نخواهد بود .

 هر مومن اهل جماعتی که یقینش به وعده های الله -عز وجل- را شکل دهد و بدون هیچ شک و تردیدی آن را تصدیق نماید؛ آنچه را که دشمنان الله ترویج می دهند و روی آن مانور میزنند، در نظرش خوار و کوچک می گردد.{أَمَّنْ هَذَا الَّذِي هُوَ جُنْدٌ لَكُمْ يَنْصُرُكُمْ مِنْ دُونِ الرَّحْمَنِ إِنِ الْكَافِرُونَ إِلَّا فِي غُرُورٍ} [ملک/ ۲۰]  ترجمه: «آیا این کسی که لشکر شماست، میتواند شما را در برابر الله یاری دهد؟ ولی کافران تنها گرفتار فریبند!».

اما اگر این میزان از یقین در جماعت حاکم بر دارالاسلام و اهل جماعت متحد نشود، و شخص، مومن اهل جماعت نشود و این درجه از یقین در فرقه های مختلف قرار اده شود بدون شک این درجه از یقین نه تنها منجر به پیروزی نخواهد شد بلکه حرکت به سوی شکست و ذلیلی را تسرییع می کند چون: الجَماعَةُ رَحمَةٌ و الفُرقَةُ عَذابٌ.[۱] جماعت رحمت است و جدائی و تفرق عذاب. چون چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: إِنَّمَا أَهْلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمُ الْفُرْقَةُ.[۲] در حقیقت آنچه که امت‌های پیش از شما را هلاک ونابود گردانید جدائی و تفرق (از جماعت مومنین) بود.

پس در نبرد با ملت های کفر موازین قدرت را نباید تنها از دیدگاه مادی و دنیوی منحصر نمود، منشأ این فهم کوتاه ، تاثیر گرفتن از بسیاری نظریات جنگی است که به دست افرادی وضع شده که در حساب خود نیاورده اند که پیروزی بدست الله است و تحمل نکرده اند که در میادین نبرد و جهاد استوار باشند و در مواجهه با سختی و بلا صبر و شکیبایی نمایند، بنابراین شیطان این نظریات را برایش مزيّن ساخته است و آنان را دچار سردرگمی نموده تا دوباره به سمت دنیا و پشت کردن به جماعت و اهل جماعت و دارالاسلام گرایش پیدا کنندو اهل تفرق و فرقه بازی شوند .


[۱]  الألباني، السلسلة الصحيحة ۶۶۷

[۲] مسند أحمد ۱۵۳۹

اگر بگوئی آمریکا (سر افعی) در حال نابودی است

اگر بگوئی آمریکا (سر افعی) در حال نابودی است

به قلم: محمد اسامه

امروزه حکومتهای مرتد و احزاب و فرقه های مختلف به ظاهر اسلامگرا و سکولار زیادی وجود دارند که موجودیت خود را به وجود آمریکا گره زده اند و سرنوشت خود را با سرنوشت آمریکا بسته اند به همین دلیل آمریکا سر افعی است، اگر آمریکا در منطقه و یا جهان از بین برود این حاکمیتها و احزاب نیز خودبه خود از بین میروند.

زمانیکه که جکومت سکولار و سوسیالیستی شوروی در اوج قدرت بود اگر به جوجه کمونیستهایی که داخل ایران یا هر جای دیگری بودند میگفتی شوروی فرو خواهد پاشید و از بین خواهد رفت تو را به باد سخره می‌گرفتند چرا که معبودشان در نظرشان آنچنان بزرگ بود که نابودیش را محال می‌دانستند… به همین دلیل به نامه آیت الله خمینی به گورباچف که وعده نابودی شوروی را داده بود زیاد خندیدند اما بعد از نابودی شوروی تا کنون این ما هستیم که به آنها می خندیم

و حال و روز امروز کسانی که دموکراسی و لیبرالیسم آمریکا را معبودشان قرار داده‌اند نیز اینچنین است…

اگر به آنها بگویی آمریکای سکولار و لیبرال از بین خواهد رفت و نابود می‌شود خواهند گفت؛ دیوانه شده‌ای!!!

آمریکا؟؟!! ابر قدرت جهان؟؟!! امکان ندارد شکست بخورد!!!

و این جواب هم‌کیشان قدیم‌شان است زمانی‌ که گفتند:فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَقَالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً (فصلت/۱۵) امّا قوم عاد به ناحق در زمین تکبّر ورزیدند و گفتند: «چه کسی از ما نیرومندتر است؟

و پروردگار در پاسخ‌ به آنها می‌فرماید: أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً (فصلت/۱۵) آیا نمی‌دانستند خداوندی که آنان را آفریده از آنها قوی‌تر است؟

پس آمریکای سکولار و لیبرال بدون شک نابود خواهد شد و از سرزمینهای اسلامی نیز برچیده خواهد شد اگر ما خود را جزو مومنین اهل جماعت قرار دهیم و به جهاد دامنه دار خود تحت پرچم این جماعت و دارالاسلام ادامه دهیم که هم اکنون دارالاسلام ایران بزرگترین و اصلی ترین پرچمدار این جهاد است.

آمریکا به قول سید قطب رحمه الله «شیطان بزرگ» است و به قول اسامه بن لادن آمریکا «سر افعی» است، جهاد را باید بر این دشمن متمرکز کرد و از جبهات و جنگهای انحرافی دوری کرد.

آمریکا به صورت مستقیم یا از کانال نوچه هایش چون رژیم صهیونیستی و حکام دست نشانده ی عرب و مفتی ها و علمای سوء و گروههای متفرقی که با نام اسلام و قومیت گرائی و غیره در اختیار دارد می خواهد با مطرح کردن مسائل مذهبی و قومیتی و فکری و غیره برای ما جبهات و جنگهای انحرافی درست کند، به این جرثومه فساد چنین اجازه ای ندهیم و در پازل و سناریوی آمریکا بازی نکنیم و اسباب بازی دست این دشمن شماره یک خود نشویم .