ميشه بفرماييد ارتداد چيست و مرتد كيست ؟ و دليل ارتداد شيعيان چيست ؟ ( ۱ )

ميشه بفرماييد ارتداد چيست و مرتد كيست ؟ و دليل ارتداد شيعيان چيست ؟ ( ۱ )

ما به كرات از رهبران و بزرگان دولت اسلامي در عراق و شام و بعضي از فرق القاعده در يمن وغيره شنيده ايم كه شيعيان مرتد هستند ، ميشه بفرماييد ارتداد چيست و مرتد كيست ؟ و دليل ارتداد شيعيان چيست ؟(سلسله درسهاي : پرسش از ما و شما ،  پاسخ  از استاد مجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامي )

بسم الله والحمد لله
اما بعد :

ج : قبل از پرداختن به اصل موضوع و سپاردن قضاوت به خوانندگان ، لازم است جهت روشن شدن اين موضوع مقدمه اي تاريخي در باره ي جهاد در عراق بيان شود كه مي تواند كمك مفيدي باشد :

در ۱۱ فوریه ۲۰۰۳  امام شهيد  – باذن الله – اسامه بن لادن تقبله الله در نامه ای به مردم عراق ، که از طریق شبکه الجزیره پخش شد به آنها هشدار داد که خود را برای یک جنگ صلیبی با هدف اشغال یکی از پایتختهای قدیمی جهان اسلام ، چپاول ثروتهای مسلمانان ، و روی کار آوردن یک رژیم دست نشانده برای پیروی از دستورات واشنگتن و تل آویو به منظور صاف کردن راه تاسیس ” یک اسرائیل بزرگ ” آماده کنند. او به مردم عراق توصیه کرد برای یک جنگ طولانی علیه صلیبیون و بویژه درگیر شدن در یک جنگ شهری و خیابانی آماده شوند ، در ضمن روی اهمیت عملیاتهای شهادت طلبانه ای که ضربات و آسیبهای بی سابقه ای را بر پیکر آمریکا و اسرائیل وارد کرده تاکید نمود.
بن لادن رحمه الله حتی جهادگران عراقی را تشویق نمود تا تحت یک ” همگرایی منافع” با ” سوسیالیستها ی کافر” مثل بعثی ها و دیگر گروهها ، علیه صلیبیون همکاری کنند . ارسال این پیام آشکاربن لادن –  تقبله الله – آنهم پنج هفته قبل از تهاجم نیروهای آمریکایی و انگلیسی به عراق ، با اقدامات فعالانه تری همراه شد.
نیروهای القاعده ،در همان اوایل امر حمله آمریکا به عراق، به همراه نیروهای صدر شیعه مذهب وبه دفاع ازمردمان شیعه ونهضت  آنها  ، متحداً در شهرهای شیعه نشین به جنگ با آمریکا به عنوان دشمن مشترک می پرداختند وصدها جوان خود را در این راه فدا نمودند . اما زمانی که رهبران شیعه مذهب عراق  به همراه اخوان الشياطين و بعضي از عشاير اهل سنت با آمریکا متحد شدند وبر علیه مجاهدین وتحت رهبریت سکولارهای مرتد اهل سنت وشیعه وارد جنگ با آنها گردیدند، جنگي ناخواسته بر مبارزين آزاديخواه  تحميل گردید.

ادامه خواندن ميشه بفرماييد ارتداد چيست و مرتد كيست ؟ و دليل ارتداد شيعيان چيست ؟ ( ۱ )

تروریسم و خوارج در ادبیات اسلامی و خوارج به عنوان یک برچسپ ، فحش و ترور شخصیت ( قسمت پنجم و پایانی )

تروریسم و خوارج در ادبیات اسلامی و خوارج به عنوان یک برچسپ ، فحش و ترور شخصیت  ( قسمت پنجم و پایانی  ) 

 

کاتب : شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی

 

 

زمانی که بیشتر ملاها از نالایقترین افراد جامعه برمی خیزند

 

در گذشته و زمانی که هنوز علوم به شکل امروزین آن تخصصی و وسیع نگشته بود و زمانی که  نخبگان هر مجتمعی  وارد مراکز آموزشی می گشتند ابتدا از کانال قرآن ، حدیت و فقه  علم آموزی خود را از حجره های مختلف و نزد علمای مختلف آغاز نموده و با همین معیارهایی که آموخته بودند به یادگیری دیگر علوم چون تیراندازی و نظامی ، تاریخ ، هندسه ، هیات ، نجوم ، ادبیات ، بلاغت و… می پرداختند ، در میان ملت ما چنین اشخاصی به ملاهای ۱۲ علم مشهور بودند .

یعنی کسی که ۱۲ علم را که در آن زمانها لازمه ی زندگی مردم بوده را فرا گرفته است و معمولا هر علمی را نیز نزد یک عالمی در منطقه و یا مناطق و حتی سرزمینهای مختلفی  فرا می گرفتند . بدون شک چنین اشخاصی نمی توانستند از قشر تنبل ، تن پرور و کند ذهن جامعه باشند ، بلکه نخبگان و شجاعان و تیزهوشان هر مجتمعی وارد این میدان می شدند . به همین دلیل است که ما در گذشته بزرگانی چون حنفی ، شافعی ، مالک ، حنبل ، جعفر صادق ، ابن خلدون ، ابن تیمیه ،  ابن قیم ، خوارزمی ، بخاری ، ابن خلکان وصدها نمونه مشابه را در تاریخ بعد از صحابه  مشاهده می نماییم .

با اینکه پس از سلطنت معاویه شورای اولی الامر مرکزی جهت وحدت عقیدتی – فکری  و عمل مسلمین از میان رفته بود و مذاهب متفرق و رنگارنگی ،  به حکم ضرورت و به دلیل نبود شورا  ، به وجود آمده و در کنار این مذاهب نیز علفهای هرزی به حیات موزیانه ی خود ادامه دادند ،  و با وجود تعصبات خاصی که از طرف  پیروان هریک از مذاهب اسلامی  اعمال می شد (  و این هم به این دلیل بود که معمولا به نحوی با دستگاه حکومت مرکزی یا منطقه ای مرتبط بودند و پشتیبانی می شدند )  هرکسی می توانست  در سرزمینهای اسلامی ،   با افت و خیزهای مسالمت آمیز و گاه خشن ، نظراتش را آزادانه بیان نموده و به بحث گذاشته و گوش شنوا پیدا کند .

ادامه خواندن تروریسم و خوارج در ادبیات اسلامی و خوارج به عنوان یک برچسپ ، فحش و ترور شخصیت ( قسمت پنجم و پایانی )

تروریسم و خوارج در ادبیات اسلامی و خوارج به عنوان یک برچسپ ، فحش و ترور شخصیت ( قسمت چهارم)

تروریسم و خوارج در ادبیات اسلامی و خوارج به عنوان یک برچسپ ، فحش و ترور شخصیت  ( قسمت چهارم) 

 

کاتب : شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی

 

آیا در ابتدای امر بر علیه خوارج اقدام به جنگ مسلحانه و کشتار آنها می شود ؟  و آیا در زمان غیر مناسب جنگدین با خوارج به مصلحت مسلمین است ؟

 

کسان زیادی را دیده ایم که از طریق رسانه های مختلف اعلام نمودند که دولت اسلامی خوارج است و مردم را  ، در این برهه از زمان که تمام سکولاریستهای جهانی و دولتها و گروههای محلی به رهبری آمریکا به سرزمینهای مسلمین یورش آورده اند ، جهت کشتار و قتال آنها تشویق می کردند و کار به آنجا کشیده شد که شخصی چون ابوبصیر طرطوسی  در بیانیه ی خود در مورد دولت اسلامی اعلام  نماید که :

«يجب شرعاً على جميع مجاهدي أهل الشام قتالهم، ورد عدوانهم.. وهو من الجهاد في سبيل الله. . ونشهد حينئذٍ -شهادة عامة- جازمين ومستيقنين أن قتلى مجاهدي أهل الشام مأجورون.. وهم شهداء بإذن الله.. وقتلى داعش آثمون.. وهم في النار، بل ومن كلاب أهل النار. . وهم في قتالهم لأهل وجند الشام، قد وقفوا في صف الطاغوت بشارالأسد في قتاله وحربه لأهل الشام.. ونردد ما قاله الحبيب صلىالله عليه وسلم: (طُوبَى لِمَنْ قَتَلَهُمْ وَقَتَلُوهُ) ».

یعنی : واجب است شرعاً  بر تمام مجاهدین شام  قتال و کشتن  مجاهدین دولت اسلامی و دور نمودن شر آنها ..  این کار جهاد در راه خدا است . در آن  هنگام شهادت می دهیم – شهادتی عمومی –  بدون شک و با اطمینان که کشته شده های مجاهدان شام پاداش دریافت می نمایند و شهید هستند بإذن الله .. و کشته شده های داعش گنهکار هستند و در آتش قرار دارند بلکه  از سگان جهنم هستند … آنها با جنگشان بر علیه اهل و مجاهدان شام  ، در صف طاغوتی چوت بشار اسد در جنگش بر علیه مردم شام قرار گرفته اند … و آنچه را که  حبیب صلی الله علیه و سلم در مورد خوارج گفته است را دوباره می کنیم : (طُوبَى لِمَنْ قَتَلَهُمْ وَقَتَلُوهُ)  خوشبختی برای آن کسی که آنها را می کشد و آنکه به دست اینها کشته می شود

ادامه خواندن تروریسم و خوارج در ادبیات اسلامی و خوارج به عنوان یک برچسپ ، فحش و ترور شخصیت ( قسمت چهارم)

تروریسم و خوارج در ادبیات اسلامی و خوارج به عنوان یک برچسپ ، فحش و ترور شخصیت ( قسمت سوم )

تروریسم و خوارج در ادبیات اسلامی و خوارج به عنوان یک برچسپ ، فحش و ترور شخصیت  ( قسمت سوم ) 

 

کاتب : شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی

 

چنانکه می دانیم در میان فراموشی ، خطاء و انسان رابطه ی متلازمی وجود دارد ؛ به گونه ای که می توان  گفت که فراموشی و خطاء جزئی از سرشت انسان محسوب می گردد . به همین دلیل  قانون شریعت الله نیز خطاکاران و کسانی که  ، حتی ، دچار گناه و عصیان می گردند را از خود نرانده است ، بلکه در ابتدا آنان را از سرانجام کارشان باخبر نموده و به بازگشت به قانون الله و توبه تشویق می نماید  ، و چنانکه نپذیرفتند  ، حد و جزای خاصی را برایشان در نظر گرفته  ، تا با دور نمودن شر آنان از دیگران و با پاک نمودن مسلمین در دنیا ، اسباب زندگی سعادتمند بندگان الله  فراهم گردد .

در سیره ی رسول الله صلی الله علیه و سلم مشاهده می کنیم که شخص خطاکار و یا گناهکاری جهت تحکیم قانون شریعت الله نزدش می آمد که گاه او را نصیحت می نمود و دیگری جهت اجرای قانون شریعت الله می آمد و رسول الله صلی الله علیه و سلم امر می نمود که حد بر وی اجرا گردد و یا شخص دیگری  جهت اجرای قانون شریعت و پاک شدن از گناه نزدش می آمد و رسول الله صلی الله علیه و سلم او را به توبه و رهانمودن اشتباهی که کرده و بازگشت به قانون شریعت الله دعوت می نمود ، در واقع هر کس به تناسب خطاء و گناهی که مرتکب می گردید شامل حکم ویژه ای در قانون شریعت می گردید .

چیزی که به تواتر در سیره و تاریخ زندگانی رسول الله صلی الله علیه و سلم به ثبت رسیده است اینکه  ،  ایشان هرگز با خطاکاران و عاصیان به گونه ای برخورد نمی کرد که این اشخاص  مجرم از دایره ی اسلام خارج شده و مرتد گشته اند ، و راهکارهای برگشت به قانون شرعیت و مطیع قانون شریعت شدن و حتی حدودی که در مورد این دسته از مسلمین به اجرا درآمده است  نشان از مرتد بودن خطاکاران و مرتکبین معاصی نمی باشد . زمانی که شخص خطاکار دچار اشتباهی گشته و با توبه به راه راست باز می گردد و یا هنگاهی که  شخص دزد دستش قطع گشته ، و مشروب خور تازیانه می خورد و یا حد بر زناکار  اجرا می گرد ؛ اگر قرار بود گناهان کبیره کفر اکبر محسوب گردند  ، پس شخص باید به قتل می رسید .

ادامه خواندن تروریسم و خوارج در ادبیات اسلامی و خوارج به عنوان یک برچسپ ، فحش و ترور شخصیت ( قسمت سوم )

تروریسم و خوارج در ادبیات اسلامی و خوارج به عنوان یک برچسپ ، فحش و ترور شخصیت ( قسمت دوم )

تروریسم و خوارج در ادبیات اسلامی و خوارج به عنوان یک برچسپ ، فحش و ترور شخصیت  ( قسمت دوم ) 

 

کاتب : شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی

 

تعریف  خوارج

 

اهل علم تعریف های زیادی از خوارج ارائه کرده اند. از جمله آن ها تعریفی است که ابوالحسن اَشعری بیان کرده است که اسم خوارج بر آن طایفه ای که علیه چهارمین خلیفه راشدی، علی بن ابی طالب خروج کردند اطلاق می‏شود، او بیان می‏کند که خروج آنان علیه علی، علت نام گذاری آنان به این اسم است. در جایی که میگوید: علت این که آنان خوارج نامیده شدند، خروج آنان علیه علی در هنگام پذیرفتن حکمیت است.[مقالات إلاسلامیین (۱/۲۰۷)]

امام ابن حزم تعریف کاملتری را ارائه می دهد ، ایشان بیان کرده است که  : اسم خارجی به هر کسی که همچون آن گروهی که علیه علی بن ابی طالب خروج کردند، طغیان کند و در اعتقادات با آنان شریک باشد، اطلاق می‏گردد. او میگوید هر کس که همچون خوارج حکمیت را انکار کند و صحابه بزرگوار را تکفیر کند و به خروج علیه حاکمان و امامان غیر عادل و ماندگاری همیشگی صاحبان گناه کبیره در جهنم و جایز بودن امامت در میان غیر قریش، معتقد باشد، خارجی است. و اگر در سایر موارد اختلافی میان مسلمانان و آن مواردی که ذکر کردیم با آنان مخالف باشد، خارجی نیست.[هدی الساری فی مقدمة فتح الباری، ص (۴۵۹)]

اما شهرستانی خوارج را با یک تعریف عام تعریف نموده و در آن خروج کردن علیه امامی‏که همه بر او و امامت شرعی او، توافق کرده باشند، در هر زمانی که باشد، خروج می‏داند. او در تعریف خود از خوارج میگوید: هر کس که بر امام بر حقی که جماعت بر او توافق کرده باشند، خروج کند، خارجی نامیده می‏شود خواه این خروج در زمان صحابه بر امامان راشدین بوده باشد و یا بعد از آن بر تابعین نیکوی آنان و امامان در هر زمان باشد.[فتح الباری (۲/۲۸۳)]

ابن حجر در تعریف آنان میگوید: خوارج کسانی هستند که پذیرش حکمیت از جانب علی را ناشایست دانستند و از او و عثمان و فرزندان او خود را بری کردند و با آنان جنگیدند و اگر آنان را کافر بدانند آنان، غالی (اهل غلو) هستند.[هدی الساری فی مقدمة فتح الباری، ص: ۴۵۹]

ادامه خواندن تروریسم و خوارج در ادبیات اسلامی و خوارج به عنوان یک برچسپ ، فحش و ترور شخصیت ( قسمت دوم )

تروریسم و خوارج در ادبیات اسلامی و خوارج به عنوان یک برچسپ ، فحش و ترور شخصیت ( قسمت اول )

تروریسم و خوارج در ادبیات اسلامی و خوارج به عنوان یک برچسپ ، فحش و ترور شخصیت  ( قسمت اول )  

 

کاتب : شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی

 

بسم الله و الحمد لله

اما بعد :

دشمنان قانون شریعت و ظالمین  ، در طول تاریخ ، همیشه بر این عادت بوده و هستند که از ارهاب و تروریزم ما گله و شکایت کنند .  البته واقعیت آن است که منظور آنها از ارهاب و تروریسم  ، همیشه برای عموم ،  نوعی ابهام داشته و ناروشن بوده است .  آنها تمایل دارند که کلیه ی فعالیتهای عملی و حتی عقیدتی مظلومینی که در برابر افکار پوسیده و ضد انسانی و همچنین در برابر  نیروی کشتار و خونریز آنها  و بر علیه منافع طبقاتی شان صورت می گیرد را  ، با برچسب ارهاب و تروریسم  ؛ مردود ، وحشیانه و غیر متمدنانه اعلام نمایند .

از دیدگاه آنها « هرگونه واکنش عملی »  در برابر اشغالگری ، دیکتاتوری ، غارت و چپاول  ، کشت و کشتار  و جنایات آنها شامل یکی از روشهای تروریسم می گردد . روشنگری مردم ، سازماندهی یک اعتراض حق طلبانه ، تلاش جهت تحریم اخلاقی نظامیان سرکوبگر وطن فروش  و خودروشنفکرنمایان خائن و دین فروشان مزدور ( حتی در صفوف خودمان ) نیز یکی از شکلها ی تروریسم معرفی می شود .

اگر درک از تروریسم و ارهابی به معنی فکر ، عقیده یا عملی باشد که دشمن را ترسانده یا صدمه ای به آن وارد می کند ، پس در این صورت تمام مبارزات مظلومین و آزادیخواهان چیزی جز تروریسم و ارهاب نیست  ؛ و سوالی که باقی می ماند این است که : آیا تمام ابزارها و سیستمهای مورد استفاده ی حکومتهای ظالم و خونریز ، همچون هواپیماها ، موشکها ، پلیس ، ارتش  ، افکار و  رسانه های جنگ روانی  ، زندانهای مخوف و شکنجه های وحشیانه  چیزی غیر از وسایل تروریسم و ترساندن مظلومین می باشند ؟  آیا باوجود چنین ابزارها و سیستمهای خشن سیاستمداران مسلح و جنایتکار ، که  دم از شعارهای عوام فریبانه و ریاکارانه ی اخلاقی می زنند ، حق محکوم کردن ارهاب و تروریسم  مظلومین آزادیخواه را دارند ؟

ادامه خواندن تروریسم و خوارج در ادبیات اسلامی و خوارج به عنوان یک برچسپ ، فحش و ترور شخصیت ( قسمت اول )

به خداسوگند(این دعوت) شوخی نیست که مفلسان عهده دارامرآن شوند

 

به خداسوگند(این دعوت) شوخی نیست که مفلسان عهده دارامرآن شوند

 

نویسنده: عاصم مقدسی

مترجم: ایمان  . ص

بسم الله الرحمن الرحیم

این دعوت، دعوتی عظیم است،واین جهاد،کالایی گرانبهاونفیس است که هر کسی توان به دوش کشیدن آن را ندارد. مگر کسی که به حق آن را اخذ کرده و نسبت به حقیقت آن بصیرت داشته و تکالیـف آن را بشناسد و از هر دو جنبه علم شرعی و علم واقع بر آن احاطه داشته باشد.

«قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَاْ وَمَنِ اتَّبَعَنِي» یوسف/۱۰۸

«بگو: اين راه من است كه من (مردمان را) با آگاهي و بينش به سوي خدا مي­خوانم و پيروان من هم (چنين مي­باشند).»

همانا در بیان راه و طریق ابراهیم،هرعاقلی راآگاه ساخته­ایم که این طریق باگُل و ریحان فرش نشده و یاباراحتی وآسایش پوشیده نشده، بلکه باسختی­هاواذیت و آزمون­هاپوشیده شده،وباخون­هاوزندان­هاوبازداشتگاه­ها،گل­کاری شده،واین راهی است که درآن جدایی دوستان ازهم وسرازگردن جداشدن­ها وجود دارد،وبه همین دلیل کسی نمی­تواند تکالیف این راه رابه حق اداکند،جزشیران بیشه وعقاب­های تیزپرواز،نه پرندگان کندپروازونه دراویش.

امابعضی ازکسانی که این موضوع رادرک نکرده وبه آن توجهی نداشته­اندوبه نیرنگ دشمنان دین و اوج خشم و کینه­ی آنها نسبت به دعوت و جهاد و مجاهدان،بصیرت ندارند چه بسا لباس این دعوت را به تن کنند وخودرابدان نسبت دهندبدون آن که توانایی احقاق آنراداشته باشند. بطوریکه شخص خام وبی تجربه گمان می­کندکه این دعوت، تفرجگاهی است که درآن تفریحی می­کندیا نوعی بازی است که باآن آرامشی می­یابد.

ادامه خواندن به خداسوگند(این دعوت) شوخی نیست که مفلسان عهده دارامرآن شوند

اسلام عقيده و طرز فکر انقلابي و سازنده

اسلام  عقيده و طرز فکر انقلابي و سازنده

 

شهيد سيد قطب(رحمه الله)

ارائه دهنده : حـذيـفـه

آنهايي که خيال مي کنند که مکتبهاي اجتماعي ديگر دنيا مي توانند آنچنان که اسلام مي تواند ، با ستمگريها و ستمگران و ياغيان و قلدران مبارزه کرده و از ستمديده ها و زجر کشيده هاي محروم اجتماعات بشري دفاع کند يا کاملا” اشتباه مي کنند يا کاملا” مغرض هستند يا از اسلام و حقيقت آن چيزي درک نکرده اند ، اين از يک طرف ;و آنهايي که خيال مي کنند مسلمان هستند ولي با ستمگريها و بيدادگريها نمي جنگند و از حقوق همه رنج ديده ها و ستم کشيده هاي جهان دفاع نمي کنند يا کاملا” در اشتباه هستند يا بي شک منافق هستند يا از اسلام چيزي نفهميده اند و اين از طرف ديگر. اصولا” اسلام در اساس و جوهر خود جنبشي آزاديبخش است که نخست دل افراد و سپس اجتماعات بشري را اصلاح و آزاد مي کند . اگر کسي واقعا با نور اسلام هدايت يافت ، او ديگر از هيچ نيرويي نمي ترسد و جز به قدرت الهي در قبال هيچ زورمندي سر تعظيم فرود نمي آورد و چنين فردي در برابر هيچ گونه ظلم وستمي ساکت نمي نشيند ، اگرچه اين ظلم و ستم بر شخص او نباشد و در گوشه دور افتاده اي بر انساني ديگر روا داشته شود.

اگر شما ديديد که ظلم و ستم روا داشته مي شود و فرياد ستمديدگان بلند مي شود و مردم مسلمان آماده براي دفع ظلم و برچيدن بساط ستم نيستند ، شما بايد بدون هيچ گونه ترديدي در مسلمان بودن آن مردم شک کنيد زيرا امکان ندارد که مردمي اسلام را به عنوان عقيده و طرز فکر بپذيرند ولي ظلم وستم و زندان و تبعيد را به مثابه قانون و نظام عملا قبول کنند زيرا از دو حال خارج نيست : اسلام يا هست يا نيست . اگر هست که اسلام مبارزه و جهاد پي گير و دامنه دار و سپس شهادت در راه خدا و در راه حق و عدالت و مساوات است و اگر نيست نشانه اش آن است که همه به ورد و ذکر مشغولند  و به تسبيح و سجاده چسبيده اند و صبح و شام منتظرند که خود به خود از آسمان خير و برکت و عدالت و آزادي ببارد . ولي هرگز هم آسمان چيزي بر آنها نخواهد فرستاد و خداوند هيچ گروهي را که به ياري خود نشتابند و بر خود اطمينان ندارند و قانون خداوندي را در جهاد و مبارزه اجرا نمي کنند ياري نخواهد کرد :

ادامه خواندن اسلام عقيده و طرز فکر انقلابي و سازنده

هەرێمە میلیشیایەی سیکولاری کوردی له کوردستان هەلوەشاندنەوەی زۆر قازانجترە لە بونیادنای

هەرێمە میلیشیایەی سیکولاری کوردی له کوردستان هەلوەشاندنەوەی زۆر قازانجترە لە بونیادنای

 

ئا: کیوان .م/ پیرانشار

سوپاسی الله ده که م که دین و عه قل و میزانی پیداوین و هه مو کورد به یه ك چاو ته ماشا ناکه ین ئه گینا ئيسته ده بوایه به ته قینه وه هه ولیر و سلیمانی و دهوک کاول بکریت، به لآم ئيمه جیاوازیمان کردوه له نیوان کوردی سیکولاری کافرو کوردی بئ لایه نی موسولمانداو هه مو موسولمانانی کوردی بئ لایه ن به باوك و برای خؤمان ده زانین و ئه وانیش زؤرینه ن له کوردستان هه ر بؤیه ئه من و ئارامی و خؤشگوزارانی موسولمانان یه کیكه له ئامانجه کانی جیهادی ئيمه یه .

الله تعالی جیهاد له ئيمه وه رگریت و خه لکیکی گومراو سه رلئ شیواوی میله ته که شمان هیدایه ت بدات و بیانگیریته وه به سه ر شه قامی راستی و یه کتاپه رستی. به لام به راشکاوی ده بیت بوتریت :

ئەو هەرێمە میلیشیایەی سیکولاری کوردی (حوکومەتی هەرێم) هەلوەشاندنەوەی زۆر قازانجترە لە بونیادنای، چونکە لە دژی میلەت و کەلتور و ئاین و ئەخلاقی رەسەنی کوردی پیلان رێژ کراوە بە هاوکاری وولاتانی غەرب، داروخاوە لە هەموو مەعریفەیەك دارماوە لەهەمو قیەمێکی کۆمەلایەتی دارزاوە لەهەمو مەبادئێك، هەرچی ماف بێت تێدا نیە، لەهەموو بوارێك فەشەلیان هێناوە، ملیشیای کوردی علمانی تەنها وەك ستافی کۆمپانیای غەرب کوردستانیان کردۆتە کارگەیەك بەرهەمەکی بۆ غەربە دووکەڵ و گازە ژەهراوەیەکی بۆ کوردستانە، ئەگەر بونیادی بنێنەوە لەدژی هەموو مان تەواودەبێت بۆیە فرستەتە لەم باروودۆخە گۆرانکاریەکی ریشەیی بکرێت

 

هەموو سیکۆلاره کانی جیهان لەسەر گۆی زەووی دز و داگیرکەر و دژی ئیسلامن

هەموو سیکۆلاره کانی جیهان لەسەر گۆی زەووی دز و داگیرکەر و دژی ئیسلامن

ئا: بارزان. ر
سیکۆلاره کانی (علمانیەکانی) هەموو جیهان بە درووشمی ئازادی و دیموکراسی و پێکەوە ژیان لە رێگای جاش سیکۆلاره کانی خۆمانەوە بانگەشە بۆ (رزگارکردنی) وولاتی موسلمانان دەکەن، بەلام لە واقیعدا سیکۆلاره کانی هەموو جیهان لە رێگای جاش سیکۆلاره کانی خۆمانەوە دیکتاتۆر و سامان دز و موسلمان کوژن، ئامانجیان تەنها داگیرکردنی وولاتی موسلمانان و لەناوبردنی ئاینی ئیسلامە بۆیە هەرگیز رێگانادەن دەولتێکی ئیسلامی درووست بێت یەکسەر دەیخەنە لیستی تیرۆرەوە ئيتر هەزار و یەك درۆیان بۆ هەلدەواسن لە رێگای میدیا و کەنالەکانیانەوە، ئەگەر لە وولاتێكی موسلمان نشیندا حیزبێکی ئیسلامی لە هەلبژرادنەکاندا گرەو لە سیکۆلاره کان بباتەوە بە کۆی زۆرینەی دەنگی هاوولاتی سەرکەوێت و حوکومەت بەکەوێتە دەست حیزبێکی ئیسلامی ئەوا بە هەموو سیکۆلاره کانی جیهان لە ژێرەوە ئینقلابیێکی نێوجیهانی لەسەردەکەن هەرخۆیان هەزار جار دیموکراسی بەنەفرەت دەکەنەوە و لەناوی دەبەن، چونکە علمانیەکانی هەموو جیهان تەنها ئامانجیان دزینی سامانى وولات و داگیرکردنی خاك و چەوساندنەوەی موسلمانان و دژایەتی كردنى دینی ئیسلامە، بەردەوامیش لە وولاتی موسلماناندا فیتنە و ئاژاوە درووست ئەکەن بۆ ئەوەی وولاتیش لەوپەری شەر و کوشتارو قران دابێت ئەوانیش بۆ خۆیان لەم فرسەتە پیلانە گلاوەکانیان بەردەوام بێت.

موسلمانانی خۆشەوویست هەرگیز بە درووشمەکانی سیکۆلاریسم هەلمەخەلەتێن چوونکە هەموو درووشمەکانیان درۆیە و تەنها بۆ ئیلغاکردنەوەی ئەقل و ئیمانی ئوومەتی موسلمانە.

سەیرێکی ئەم وێنانە بکەن ئەوکات بۆتان دەردەکەوێت سیکۆلاریه تی راستە قینە مانای چیە و ئامانجیان چیە لە وولاتی موسلماناندا ؟