انقلاب ۵۷ و آیت الله خمینی، تاریخ معاصر اهل سنت کردستان را به پیش و پس از خود تقسیم کرد (۲)
به قلم : ابوسلیمان هورامی
اگر ما تاریخ مظلومیت و اقتدار خود را در کردستان سرافراز مرور نکنیم و نگوئیم که اهل سنت برای آزادی و سرافرازی این خطه چه ها که نکشیدند فردا روزی شرمنده تاریخ خواهیم شد …شرمنده از آن روی که قلم به دستان مزدور و خائن سکولاریست تاریخ را خواهند نوشت و به دربار اربابانشان تقدیم خواهند نمود و از طریق رسانه ها با بهره گیری از دسیسه و حیله های بی شمار تبلیغاتی به خورد نسل جدید خواهند داد و بسیار سخت است تاریخی که نوشته شده است را تغییر داد مگر آن که واقعیت ها و حقیقت ها را آن گونه که هست مرور و به مردم ارائه کرد تا کسی را یارای تحریف نباشد …
از این رو است که ما ضرورت مرور تاریخ جهان اسلام به صورت عام و تاریخ کردستان پس از انقلاب ۵۷ به صورت خاص را احساس کرده و بر آن استمرار داریم و امیدواریم که این تلاش مختصر مورد رضایت الله قرار گرفته وادای احترامی باشد به ثمره ی خون تمام عزیزانی که در راه دفع سکولاریستهای مرتد از خود گذشتگی بی نظری نشان دادند .
بعد از سقوط حکومت سکولاریستی شاهنشاهی و با پیروزی انقلاب ۵۷ مردم ایران، اهل سنت کردستان انتظار داشتند به حقوق ضایع شده ای کە در زیر سایه حکومتهای قبلی ایران از آن بویی نبردە بودند، برسند. مردم پس از تحمل درد و رنج فراوان، با دادن خونهای زیاد انتظار داشتند که بتوانند بر سر نوشت خود تصمیم بگیرند و در امور مملکت سهیم باشند؛ اما ناگهان مشتی سکولاریست مرتد محلی را در صحنه دیدند که با اتحاد با سایر سکولاریستهای کمونیست و لیبرال فراری چند ملیتی از سایر استانهای ایران جهنمی به سبک استالین و خمرهای سرخ را برایشان ترسیم نموده بودند.
در فلسفه ی دین سکولاریسم هر گونه ابراز حق و حقوقی و هر گونه قانونی خارج از چارچوب نظام سکولاریستی باطل محسوب شده و عمل به آن ممنوع قلمداد می شود. همین فلسفه و ایدئولوژی بود کە احزاب سکولاریست را در مسیر سرکوب و قتل عام مسلمین هدایت کرد و کردستان را بە گورستان شریعت گرایان اهل سنت تبدیل نمود.
احزاب سکولاریست تازه به قدرت رسیده کردستان به جای احترام نهادن به خواستها و ارزشهای اسلامی و فرهنگی مردم، بە تقویت اقتدارگرایی پرولتاریایی و سرکوب اهل سنت و آزادی خواهانی که در پیروزی انقلاب و رهایی ملت کردستان سهیم بودند، شدت بخشیدند. با توجه به جغرافیای غرب ایران و بخصوص کردستان و با توجه به وجود باورها، آئین ها و ملیت ها ی گوناگون در این سرزمین احزاب سکولاریست نیز شیوه های گوناگونی را جهت بسیج و در نهایت سرکوب آنها به کار گرفتند. سرکوب را ابتدا علیه جنبش دینی مکتب قرآن احمد مفتی زاده و حرکت دانشجویی و صوفی های نقشبندی انجام دادند و سپس در بیجار و نقده و ارومیه و… مذاهب شیعه و سنی را علیه یکدیگر شوراندند که ماجرای خونین قارنا، نقده و بیجار را در پی داشت. همچنین با ایجاد تفرقه در مناطقی که کرد، ترک، ارمنی سالیان درازی بصورت مسالمت آمیز در کنار همدیگر زندگی کرده بودند، سبب بوجود آمدن جنگهای خونین و کاشته شدن بذر نفاق در بین این مردم شدند. این جنگ ها تنها در روستاهایی از قبیل قارنه و قلاتان، سوزی، ایندرقاش، دیلانچرخ، حلبی (حەلبێ)، کویکان، کارێز و برخی روستاهای دیگر منجر بە کشتە شدن صدها غیرنظامی بی گناه شد.
بعد از اینکه انقلاب پیروز شد در کردستان غیر از نیروهای وابسته به کاک احمد مفتی زاده رحمه الله کمتر مردم عادی جرأت می کردند به طرف انقلاب بیایند و اگر آنها می خواستند در تظاهرات شرکت بکنند یا اینکه حرفی بزنند و صحبتی بکنند، اطرافیان حزب دمکرات قاسملو و عزالدین حسینی ساواکی و سکولاریستهای چند ملیتی نمی گذاشتند. عزالدین یک ملای وابسته به سازمان اصلاعات و امنیت شاه بود. او در زمان طاغوت همه کاره ی شهر خود بود و از ساواک حقوق می گرفت، و کارش مثل تمام ملاهای درباری آرام نگه داشتن منطقه ی کردستان بود. بعد از اینکه انقلاب پیروز شد مشخص بود که جهت فرار از محاکمه و اعدام چه برخوردی با نیروهای انقلابی نموده و چه بلاهایی بر سر روحانیت اهل تسنن می آورد .خلاصه بعد از اینکه انقلاب شد یکدفعه عزالدین حسینی شد شیخ عزالدین حسینی رهبر مذهبی کمونیستهای کومله در کردستان که این آقا دستور جنگ مسلحانه را دادند. بیشتر به یک جک و تراژدی وحشتناک شبیه است تا یک رویداد تاریخی . یک ملا مفتی یک گروه کمونیست شود .
اندیشه های غیر اسلامی از داخل نمی جوشند
آیت الله خامنه ای طی سخنانی در مسجد دانشگاه تهران گفتند : محال است جامعه ای از داخل خودش نجوشد و از خارج الهام بگیرد در اعماق نفوذ کند . آن مقداری که در این ۶۰سال اخیر طرفداران تفکر ماتریالیسم در ایران فعالیت کردند اعم از تشکیلاتی و مطبوعاتی اگر یکصدم آن برای تفکر مذهبی شده بود اکنون تفکر اسلامی در اوج اعتلا بود .آنچه ماتریالیست ها بدنبال آن بودند کلمه طیبه نبود بلکه کلمه خبیثه بود ، کلمه خبیثه در دل این سرزمین جا ندارد ، از نهاد انسانها نمی جوشد این مردم آنرا بصورت سوغاتی میگیرند و سوغاتی هرگز جزو وجود انسان نمی شود .
ایشان ادامه دادند : چرا هنوز ۸روز از پیروزی انقلاب نگذشته حمله میکنند به پادگان مهاباد و این پادگان را تصرف میکنند فرمانده اش را مورد سوء قصد قرار می دهند تردیدی هست که این دست دشمن است ؟![۱]
نمونه ای از وحشیگریهای سکولاریستها در کردستان و هورامان :
- در آذر سال ۱۳۶۰ کاک اسماعیل مسگری به طرز وحشیانه ای در سقز توسط کومله به شهادت رسید . کاک اسماعیل مردی آب دیده با حدود ۵۰ سال یکی از مخالفین غیر مسلح گروههای سکولاربود . از این رو کومله ها بد جوری اون رو شکنجه کردند که فقط نمونه ای از شکنجه اونها سوراخ کردن پاها و رد کردن طناب از سوراخها و کشیدنش روی زمین بود.
- ملا محمد ذبیحی بیسارانی امام و خطیب جمعه روستای بیساران نیز در سخنرانی های متعددش وعده پیروزی انقلاب اسلامی را به مردم می داد و آنان را به مبارزه علیه حکومت پهلوی تشویق می کرد . ملا محمد پس از پیروزی انقلاب ۵۷ هویت گروهکهای سکولاریست را برای مردم منطقه روشن می ساخت خصوصاً تلاش بسیار کرد تا جوانان را آگاه سازد و از افتادن دردام شیطانی سکولاریسم برحذر دارد .وی شک و شبه هایی را که از سوی برخی سرکردگان گروهکها مطرح شده بود، پاسخ می داد و حتی در خطبههای نماز جمعه با استناد به قرآن کریم ، افکار باطل گروهکها را چنان درهم می کوبید که مورد کینه و تنفر گروهکها قرار گرفت.
ملا محمد ذبیحی روز ۲۶/۰۱/۱۳۶۰نماز صبح را در مسجد اقامه کرد سپس راهی منزل شد در بین راه متوجه شد برخی از افراد ضد انقلاب در تعقیب او هستند ، به منزل یکی از آشنایانش رفت تا در امان بماند اما منافقان او را تعقیب کرده بودند ، ملا محمد را درهمان منزلی که رفته بود دستگیر کرده و به رگبار بستند یکی از افراد ضد انقلاب قساوت را از حد گذراند و بر پیکر نیمه جان او نیز رحم نیاورده و سرنیزه ای را در سینه اش فرو کرده و می چرخاندند .
پس ازآنکه خبر زخمی شدن ملامحمد ذبیحی به مردم رسید،سراسیمه به سوی محل ترور روانه شدند.مردم پیکر نیمه جان امام جمعه خویش رابه مسجد بردند .شهید ملا محمد در مسجد ، مردم را به حفظ ایمان تشویق کرد وشهادتین را برز بان جاری کرد وچشمانش را بر هم نهاد پیکر پاک شهید ملا محمد ذبیحی را مردم بیساران در حیاط مسجد جامع در کنار بابا شیخ وشیخ عبدالسلام ذبیحی به خاک سپردند.
در بخشی از وصیتنامه این شهد بزرگوار آمده است «نظر به اینکه شربت مرگ را باید هر جانداری بچشد و البته این امری الهی است ، لکن خانواده و تبار اینجانب محمد ذبیحی فرزند مرحوم ملا نجم الدین نسل به نسل به راهنمای مسلمانان پرداخته است.ولی اکنون سه چهار ماه است که عده ای آشکار وپنهان علیه این بنده ، دست به رفتارها وکردارهای ناپسند میزنند بارها کتبا و شفاها مرا تهدید کرده اند که اگر درباره قرآن و دین خدا تبلیغ کنی گلوله تحویل می گیری. من از این تهدایدات باکی ندارم البته آنان چند بار مرا اسیر کرده اند و حتی جمعه ۱۱/۰۸/۱۳۵۸ساعت یک ونیم شب به منزلم تیراندازی کرده اند .
آنان دست از اعمال زشت و هولناک خود بر نمی دارند . بارها گفته ام مجددا می گویم و می نویسم که اگر بنده به سببی غیر از بیماری از دنیا بروم به وسیله دشمنان اسلام بوده است ، به دست گروهکها یی که از دین خدا وقرآن بیزارند .مردم مواظب باشید به بی راهه نروید و حق را از باطل تمییز دهید تا روز جزا مواخذه نشوید و دچار عذاب الهی نشوید».
شهید ذبیحی در آخرین خطبه نماز جمعه روز ۲۵/۱۰/۱۳۶۰ هنگامی که در مسجد جامع بیساران عده زیادی از مردم برای اقامه نماز جمعه گرد او جمع شده بودند چنین گفت:
« من کشته می شوم و با شما خداحافظی میکنم ،دینتان را حفظ کنید شهادت من حتمی است ، اما شما به هوش باشید دین خود را حفظ کنید و از تهدید سر سپردگان اجنبی نترسید. بالاخره روزی آرامش و امنیت برقرار خواهد شد و از بند کفر ونفاق نجات خواهید یافت . قرآن کریم می فرماید: « و اسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ».»
- درنودشه ، نزدیک شهر پاوه چریکهای فدائی خلق کردهای مخالف خود را تا گردن در خاک فرو می کردند و این کار را در کنار لانه ی موریانه ها انجام می دادند و این موریانه ها وارد سر و صورت اینها می شدند تا در نهایت بمیرند. و شش نفر از عزیزان ما را به این صورت به کشتن دادند. همین چریکهای کمونیست فدائی، در شهر بانه، مسلمانی که کشته بودند را روی مین کششی گذاشته، تا وقتی دوستش میاد این شهیدش را بلند می کند اون هم اونجا منفجر بشود.
- یا اجساد ۲۲ مسلمان کرد طرفدار احمد مفتی زاده رحمه الله در سنندج کشف شد . پیکرهای ۲۲ نفر از مسلمان که توسط گروه های مسلح شکنجه و زنده به گور شده بودند توسط پیشمرگان کشف شد . کشف این پیکرها به دنبال پاکسازی گردنه صلوات آباد تا قشلاق صورت گرفت .[۲]جالب است بدانید تنها جرم این افراد طرفداری از احمد مفتی زاده و فعالیت اسلامی بود که ابتدا گور این افراد توسط خودشان کنده می شود و پس از آنکه در داخل گورها قرار می گیرند بر روی آنها خاک می ریزند و به همین شکل به شهادت می رسند .
جنایات از این دست زیاد رخ داده اند فقط برای اطلاح خوانندگان محترم باید گفت تنها در عرض کمتر از ۶ ماه حکومت سکولاریستها در کردستان و هورامان ۶۸ نفر از علمای برجسته و خطبای مساجد اهل سنت تنها به جرم کهنه پرستی و طرفداری از قوانین شریعت الله به فجیع ترین شیوه ممکن به قتل رسیدند .
دولت مرکزی و اتخاذ گفتگو به جای سرکوب :
متاسفانه دولت مرکزی به ریاست بنی صدر وارد بازی های بیفایده ای با سکولاریستهای چند ملیتی در کردستان شد و در واقع جرم و جنایت بر علیه مردم اهل سنت کردستان و هورامان و زجر و شکنجه ی این مردم ستمدیده و قتل عام علما و روشنفکران مسلمان را بیشتر نمودند .
فرهمند علیپور، روزنامه نگار ایرانی مقیم ایتالیا با درج عکسی از جلسه دیدار نمایندگان حزب دموکرات کردستان با نمایندگان آیت الله خمینی در اوایل انقلاب نوشت:
این حکایت چقدر آشناست. چقدر تکرار می شود. حکایت فخر به میهن فروشی و سرشکستگی به میهن دوستی:
در پایان سال ۱۳۵۸ آیت الله حسینی کرمانی به نمایندگی از سوی آیت الله خمینی به مهاباد رفته و با دکتر قاسملو، ملاعبدالله و آقای غنی بلوریان ( سه تن از اعضای ارشد حزب دمکرات کردستان) دیدار کرده و نظر آیت الله خمینی را به شرح زیر به اطلاع آنان می رساند:”من بر این اعتقاد هستم که شما – حزب دمکرات – وابسته به رژیم عراق هستید و اسلحه و پول و حتی سوخت از عراق می گیرید.
خوب می دانیم رژیم عراق شما را علیه جمهوری اسلامی تحریک می کند. به همین دلیل ما به شما اعتماد نداریم و فکر می کنیم شما خواسته های خودتان را مطرح نمی کنید بلکه برنامه رژیم عراق را در کشور خودتان، که ایران است اجرا می کنید. با توجه به این ما چگونه می توانیم به حزب دموکرات اعتماد کنیم؟” [۳]
سپس آیت الله کرمانی به نقل از آیت الله خمینی می گوید که شما باید ایرانی بودن خود و غیر وابسته بودن خود به عراق را اثبات کنید. برای اثبات این خواسته پیشنهاد آیت الله خمینی را مطرح می کند :
“به مدت یک سال، فقط یک سال مسئولیت حفظ و حراست از مرزهای ایران را که در دست خود شماست به عهده بگیرید و این مرزها را از حمله بیگانگان و نفوذ دار و دسته دشمن به داخل خاک ایران حفظ کنید و همه نیروهای مسلح خود را آماده دفاع از کشور خودتان کنید. حکومت جمهوری اسلامی نیازهای شما را به اسلحه تأمین می کند و خواسته های تان را تعهد می کند، خودتان تعیین کنید که چه چیزی نیاز دارید، هیچ نیروی ارتشی به غیر از تعدادی که امروزه در این منطقه است به اینجا اعزام نخواهد شد و آنها نیز اجازه نخواهند داشت که در امور شما دخالت کنند.پذیرش این پیشنهاد از سوی شما موجب اطمینان ما به شما خواهد شد.
سپس اگر پس از گذشت این یک سال، ما اکثریت خواسته های شما را اجرا نکردیم و تعهدات خودمان را عملی نکردیم، شما می توانید لوله اسلحه هایی را که خودمان به شما داده ایم به طرف ما بگیرید”.[۴]
بلوریان می گوید که پیشنهاد خوب و معقولی است. اما ملاعبدالله و دکتر قاسملو آن را رد می کنند. آقای بلوریان می پرسد چرا رد می کنید؟ ملاعبدالله پاسخ می دهد.:”اگر ما این پیشنهاد را قبول کنیم، مردم کردستان به ما خواهند گفت جاش”. با شنیدن این حرف عصبانی شدم و خواستم بگویم پس چرا با وابسته شدن به رژیم عراق و گرفتن اسلحه و پول از این دشمن دیکتاتور و خونخوار کرد جاش نمی شویم”.دفاع از مرزهای ایران آدمی را “جاش” می سازد، اما وابستگی به صدام حسین، طرف را دگراندیش و آزادیخواه و وارد کننده مدرنیته به ایران می کند.[۵]
سکولاریستهای مرتد کردستان به همراه سکولاریستهای چند ملیتی فراری از سایر نقاط ایران قصد داشتند حکومتی سکولاریستی مثل آنچه هم اکنون در کردستان سوریه جاری است را تشکیل دهند یا چیزی مثل حکومت دست نشانده ی کردستان عراق که تا کنون هزاران اهل سنت را به خاک و خون کشیده و خانه ای نمانده که یک یا چند نفر از افرادش را در راه کفر و سکولاریسم و منافع کشورهای سکولاریست جهانی و خائنین منطقه تلف نموده باشند . آنها نوعی دموکراسی سکولاریستی برای کردستان و حتی ایران را خواستار بودند و آشکارا در برابر اهل سنت و تشیع رجز خوانی می نمودند و خواسته هایشان را در قالب چند ماده ی زیر اعلام نمودند :
هیئت نمایندگی کردستان ایران درباره صلح و چگونگی ترکیب هیئت اطلاعیه ای منتشر کرد . براساس این بیانیه سید عزالدین حسینی رئیس هیئت نمایندگی خلق کرد ، حزب دمکرات کردستان سخنگوی هیئت ، سازمان کومله عضو هیئت و سازمان چریک های فدایی خلق شاخه کردستان نیز عضو هیئت خواهند بود .
در طرح هشت ماده ای صلح این هیئت برموارد زیر تاکید شده است:
– خودمختاری کردستان ایران باید برسمیت شناخته شده و در قانون اساسی درج شود .
– مناطق کردنشین که بین چهار استان ایلام ، کرمانشاه ، کردستان و آذربایجان غربی تقسیم شده است بصورت یک واحد خودمختار شناخته می شود .
– مجلس ملی کردستان ایران باید تشکیل شود . این مجلس حکومت خودمختار کردستان ایران را برای اداره کلیه امور اقتصادی-اجتماعی، فرهنگی و انتظامی منطقه خود برخواهد گزید .
– زبان کردی زبان رسمی تدریس ، مکاتبه در ادارات و موسسات کردستان شناخته می شود ، پس از سال چهارم ابتدایی زبان فارسی نیز در کنار زبان کردی تدریس خواهد شد.
– اختصاص سهم عمومی بودجه کشور به کردستان به نحوی که عقب ماندگی اقتصادی ناشی از ستم ملی را جبران نماید .
– امور مربوط به سیاست خارجی ، دفاع ملی ، سیاست پولی و ارزی، بازرگانی خارجی و برنامه های درازمدت اقتصادی در صلاحیت دولت مرکزی خواهد بود .
– آزادی های دمکراتیک باید در سراسر ایران تامین گردد . [۶]
سکولاریستها و بخصوص نیروهای سکولار چپ که ادعای دمکراسی و آزادی بیان و انتخابات را دارند همیشه در میان مسلمین از متد دیکتاتوری و خشونت استفاده نموده اند و هر جا توان اجرای این خشونت نبوده متوسل به تقلب و خیانت گشته اند . سکولاریستهای مرتد در هیچ سرزمین مسلمان نشینی که انتخابات آزاد برگزار شود هرگز قادر به کسب آرای اکثریت نبوده و نخواهند بود در نتیجه متوسل به زور و خیانت خواهند شد . نمونه ی آن انتخابات شهر سنندج بود .
مفتي زاده: چپی ها در انتخابات تقلب کردند / شوراي شهر سنندج قانوني نيست .ساعت ۶بعد از ظهر دیروز سرانجام رسما اسامی شورای ۱۱نفری شهر سنندج از سوی هیئت ۵نفری این شهر اعلام شد .[۷]
احمد مفتي زاده با این ادعا که در انتخابات شورای شهر تقلب شده است گفت : انتخابات سنندج، مفهوم صحيح برگزارنشده است چرا كه هزاران نفر با راهپيمايي، تحصن و اعتصاب و تعطيل بازار، اعتراض خود را نسبت به تقلب و اعمال زور در انتخابات ابراز داشتند.
مفتي زاده در پاسخ به این سوال که آيا تقلب در انتخابات به همان شدتي است كه عده ای ادعاميكنند ؟ گفت: بله و حتي خيلي بيشتر از آن. وي در مورد تلاش گروههاي چپي و اعتراض گرو ههاي اسلامي نسبت به تقلب آنان، گفت: گروههاي چپ تلاش كردند كه جريان راي گيري بنفع يازده نفر گروه (پيشرو) تمام شود و گروههاي اسلامي هم وقتي كه اين تقلبات را ديدند دسته جمعي از اواسط راي گيري آنرا تحريم كردند و حدود ۱۲ هزار نفر از ثبت نام شدگان، در انتخابات شركت نكردند.[۸]
با سخنان مفتی زاده مبنی بر تقلب در انتخابات هزاران تن از طرفداران وی در سنندج دست به تظاهرات وسیعی علیه مخالفان خود زدند و در حالیکه احتمال یک برخورد خونین می رفت ولی سرانجام مفتی زاده خود دخالت کرد و طرفدارانش را از هر گونه شدت عملی بازداشت ، هم اکنون شهر سنندج آرام است . [۹]
با آنکه خیانت و تقلب گروههای سکولار بر ملا می گردد و بازشماری رای گیری جدید به نفع نیروهای مسلمان خاتمه می یابد اما باز تشنج در سنندج به دنبال تائید نتیجه انتخابات ادامه می یابد . مردم خواهان برخورد مسلحانه و جهاد با سکولاریستها بودند در این میان احمد مفتی زاده رحمه الله مردم را از دست زدن به اسلحه منع می کند امری که تا کنون انتقادات زیادی را از طرف شریعت گرایان کردستان و هورامان متوجه مفتی زاده رحمه الله نموده است. رسانه های آن زمان این واقعیت را چنین بازگو نموده اند :
با اعلام نتایج انتخابات شورای شهر سنندج و پیروزی قابل توجه گروه ائتلافی انجمن ها و جمعیت های اسلامی گروهی از مردم در اعتراض به این انتخابات همچنان به تحصن خود در مسجد جامع سنندج ادامه می دهند . این تحصن وارد ششمین روز خود شده است .
امروز سرانجام کمیته موقت ۵ نفری اداره امور شهر سنندج و مسئول برگزاری انتخابات شورای شهر به دنبال جلسه مشورتی طولانی با یونسی استاندار کردستان ، مفتی زاده و چند تن دیگر اسامی انتخاب شدگان اعلام شد .بعد از ظهر امروز همچنین نماینده آیت الله طالقانی و احمد مفتی زاده به مسجد جامع سنندج رفتند تا نتیجه انتخابات را به اطلاع متحصنین برسانند و از آنان بخواهند که به تحصن پایان دهند اما متحصنین از این که نتیجه انتخابات قانونی اعلام شده خشمگین شدند و پس از خروج از مسجد در خیابان ها به راهپیمایی پرداختند .
جمعیت که هر آن بر تعدادشان افزوده می شد همراه عده ای از دراویش که ذکر می گفتند و شمشیر و قمه و سلاح گرم بر دست داشتند به طرف میدان آزادی حرکت کردند .گروهی از جمعیت می خواست به سوی محل دفتر هواداران چریک های فدایی خلق و جمعیت دفاع از آزادی و انقلاب بروند و دفاتر آنان را تخلیه کنند اما چون احتمال برخورد می رفت احمد مفتی زاده چند نفر از روحانیون را مامورجلوگیری از حرکت جمعیت به طرف این محل کرد و خود نیز در میدان آزادی به جمعیت پیوست و از آنان خواست که از تصمیم خود منصرف شوند و مهلتی را تعیین کنند .
در این خصوص یونسی استاندار کردستان با اشاره به شایعاتی که در شهر مبنی بر جهاد مسلمانان و قصد حمله به مراکز و دفاتر جمعیت دفاع از آزادی و چریک های فدایی خلق وجود دارد هدف شایعه پراکنان را ایجاد تشنج در شهر اعلام کرد . [۱۰]
تحصن هفت روزه گروهی از مردم سنندج در مسجد جامع این شهر که به دنبال اعتراض گروه موتلفین ، انجمن ها و جمعیت های اسلامی نسبت به کیفیت برگزاری انتخابات شورای ۱۱ نفری آغاز شده بود بعد از مشورت احمد مفتی زاده و نمایندگان متحصنین و اعضای کمیته موقت ۵ نفری و در پی امضای یک موافقت نامه پایان یافت. در این موافقت نامه مقرر شد که مردم پس از اعلام نتیجه نهایی انتخابات یک هفته فرصت داشته باشند تا هرگونه اعتراض خود را اعلام دارند . [۱۱]
………………………………………………………………….
[۱] جمهوری اسلامی ، ۶آذر۱۳۵۸، صفحه۱۱
[۲] اطلاعات ، ۵ خرداد ۱۳۵۹ ، صفحه ۲
[۳] خاطرات غنی بلوریان
[۴] بلوریان، کتاب برگ سبز ۴۰۵-۴۰۶
[۵] بلوریان کتاب برگ سبز،۴۰۷ .
تعریف ساده جاش : جاش – در لغت به معنی کره الاغ – کلمه ای است تحقیر آمیز که از سوی گروههای سکولاریست به آن دسته از کردها و هورامیهای اهل سنت اطلاق می شود که با این گروههای سکولارمخالفت می کردند و یا با حکومت در سرکوب گروههای سکولار همراهی می کردند.
[۶] اطلاعات ، ۶آذر۱۳۵۸، صفحه ۲
[۷] اطلاعات ، ۳۰فروردین ۱۳۵۸، صفحه ۸
[۸] اطلاعات ، ۳۰فروردین ۱۳۵۸، صفحه ۳
[۹] اطلاعات ، ۳۰فروردین ۱۳۵۸، صفحه ۸
[۱۰] کیهان ، ۳۰ فروردین ۱۳۵۸ ، صفحه ۳
[۱۱] اطلاعات ، ۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ ، صفحه ۱