شرک چیست و مشرک کیست؟(۱۷)

شرک چیست و مشرک کیست؟(۱۷)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

هر چیزی که دارای جرم و حجم بوده و از ذرات بسیار کوچکی (اتم یا مولکول) ساخته شده باشد را ماده می نامیم؛ که می تواند به سه حالت اصلی جامد، مایع و گاز وجود داشته باشد. ماده ی خالص هم ماده ای است که تنها از یک جفت ساخته شده باشد، هر چند به ندرت می توان ماده ای خالص به معنای واقعی خود در طبیعت یافت و خالص ترین مواد نیز مقداری ناخالصی به همراه دارند؛ با این وجود مواد خالص یا عنصر هستند و یا ترکیب. به همین دلیل می توان گفت مواد خالص از یک نوع اتم یا ترکیبی از دو یا چند نوع اتم ساخته شده اند. جیوه، اکسیژن، روی، آلومینیوم، گوگرد، طلا، آهن و … عنصرهای خالص و آب، زنگ آهن، نمک طعام، دی اکسید کربن و … ترکیبات خالص هستند. در تعریفی دیگر می توان گفت مواد خالص از یک نوع اتم یا یک نوع مولکول ساخته شده اند. یکی از موادی که خالص نگه داشتن آن کاری بسیار مشکلی است و در زندگی مادی انسان ها نقش حیاتی بر عهده دارد، آب است. زیرا آب می تواند بسیاری از مواد را در خود حل کند. حالا این ماده ی خالص را هم می توان مخلوط کرد و هم به دو شیوه تغییر داد:

۱-تغییرات فیزیکی: تغییراتی هستند که در آن جنس ماده عوض نشده و ماده به ماده ی دیگر تبدیل نمی شود و تنها خواصی مانند شکل، حجم، حالت و … تغییر نموده و مولکول های ماده تغییر نمی کنند، مانند: پاره کردن کاغذ، انبساط و انقباض، تغییر حالت های ماده، آهن ربا شدن میله ی آهنی، تهیه ی خاک اره از چوب، تهیه ی آرد گندم، کف کردن سفیده ی تخم مرغ در اثر هم زدن، تبدیل میوه به آب میوه، خرد کردن سبزی، چرخه ی آب، تراشیدن مداد و قالب گیری فلزات (ریخته گری).

۲-تغییرات شیمیایی: تغییراتی هستند که در آن ماده به ماده ی دیگر تبدیل می شود و خواص ماده به کلی تغییر می کند و در طی آن نوع مولکول های ماده تغییر می کند، مانند: پختن غذا و نان، زرد شدن برگ درختان، اضافه کردن سرکه به جوش شیرین و یا به شیر، فاسد شدن غذا، تبدیل شیر به ماست یا پنیر، تهیه ی سرکه از سیب، تهیه ی رنگ و پلاستیک از نفت خام و … مثال هایی از تغییرات شیمیایی هستند.

البته در این زمینه باید به خواص شیمیایی مواد هم توجه نمود که خواصی از ماده است که نشان دهنده ی تمایل یا عدم تمایل آن ماده برای شرکت در یک تغییر شیمیایی می باشد. برای مثال وقتی می گوییم آب اشتعال پذیر نیست یعنی آب تمایلی برای شرکت در واکنش سوختن و شعله ور شدن ندارد. پس عدم اشتعال پذیری جزو خواص شیمیایی آب و اشتعال پذیری جزو خواص شیمیایی بنزین است.

در مورد مخلوط هم می توان گفت که مخلوط ماده ای است که از دو یا چند نوع ماده مختلف ساخته شده باشد. مانند: آب گل آلود، خاک، هوا، دود، شیشه، موزائیک، نوشابه، کاغذ، نفت، جوهر، خون، آب لوله کشی یا آب رودخانه، فولاد، چدن، طلای زینتی، شربت، آب هویج و … مثال هایی از مخلوط ها هستند ولی در هر گروه مخلوط ها، اجزای مخلوط خواص خود را حفظ می کنند.

جداکردن اجزای یک مخلوط از هم، گاهی خیلی آسان است، مثلاً جداکردن مواد تشکیل دهنده ی آجیل از یکدیگر کار بسیارآسانی است. اما گاهی این جدائی با مشکلاتی همراه است مانند جدا کردن روغن از آب و گاه جدا کردن اجزای مخلوط مشکل تر است، مثلاً اگر شکر و نمک را با هم مخلوط کنیم گرچه خواص هریک از مواد عوض نمی شوند اما جدا کردن آن ها از هم بسیار مشکل خواهد بود؛ جدا کردن دود و مواد شیمیایی در هوا نیز به همین گونه است.

حالا خداوند متعال قانون و برنامه ی خالص و کاملی را برای زندگی مادی و معنوی انسان ها فرستاده است که نیازی به دست کاری بشر، مخلوط نمودن و تغییر ندارد، و چنانچه چیزی به آن بیفزایند یا کم کنند خاصیت و کارکرد اصلی خود را از دست داده و تبدیل به چیز دیگری می گردد.

بر همین اساس در موارد مختلفی خداوند امر نموده است که  قانون و دین الله حق است و قوانین دیگر باطل و نباید این دو را با هم مخلوط نمود و امر می کند که: وَلاَتَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُواْ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ (بقره/۴۲) و حق را (كه از جانب خدا فرو فرستاده شده است) با باطل (كه خودتان آن را به هم بافته‌ايد) نياميزيد، و حق را پنهان نكنيد، و حال آن كه مي‌دانيد.  ‏

دلیل این ممنوعیت هم این است که مخلوط نمودن حق با باطل باعث کتمان و پوشیده ماندن حق می شود و خداوند شریک کردن هر چیزی با آنچه که مختص خالق است را ظلمی بزرگ معرفی نموده است و می فرماید : لَاتُشْرِکْ بِاللَّهِ اِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ!.. (لقمان/۱۳) ‏(يادآور شو) زماني را كه لقمان به پسرش گفت- در حالي كه او را پند مي‌داد -پسر عزيزم! (چيزي و كسي را) انباز خدا مكن، واقعاً شرك ستم بزرگي است. ‏

الله متعال به عنوان یک حکم ثابت در مورد کسانی که مرتکب این ظلم بزرگ شوند اعلام می نماید که:

  • اِنَّ اللّهَ لاَیَغْفِرُ اَن یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَن یَشَاء وَمَن یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرَی اِثْمًا عَظِیمًا (النساء/۴۸) بي گمان خداوند (هرگز) شرك به خود را نمي‌بخشد، ولي گناهان جز آن را از هركس كه خود بخواهد مي‌بخشد و هر كه براي خدا شريكي قائل گردد، گناه بزرگي را مرتكب شده است.
  • اِنَّ اللّهَ لاَیَغْفِرُ اَن یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَن یَشَاء وَمَن یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاَلاً بَعِیدًا (النساء/۱۱۶) ‏بي گمان خداوند شرك ورزيدن به خود را (از كسي) نمي‌آمرزد و بلكه پائين‌تر از آن را از هركس كه بخواهد (و صلاح بداند) مي‌بخشد. هر كه براي خدا انباز بگيرد، به راستي بسي گمراه گشته است (و خيلي از حق پرت شده است). ‏

در این صورت باید مفهوم شرک روشن شده باشد. «شرک»، در لغت به معنای این است که چیزی یا کسی در کاری مورد شرکت و کمک قرار گیرد؛ یعنی به همان معنای معروف، شریک شود.[۱]

و در فرهنگ و اصطلاحات دینى به معناى شریک قرار دادن موجود دیگرى با خداى بزرگ در یکى از مقامات و شئون مخصوص به آفریننده ی عالم است؛ چه این که در آفرینش جهان شریک شمرده شود، یا در تدبیر و اداره ی نظام هستی یا در تأمین نیازمندى هاى انسان و یا در چیزهاى مشابه آن. پس، مشرک به کسی گویند که برای خدا در ذات یا در صفات شریک قائل است، و یا غیر خداوند را مستقل در عالم وجود می داند؛ خواه کتابی باشد یا غیر کتابی و معلوم است که شریک گرفتن مراتب مختلفى از نظر ظهور و خفا دارد، همان طور که کفر و ایمان هم از این نظر داراى مراتب اند؛ مثلاً اعتقاد به این که خدا دو تا و یا بیشتر است و نیز بت ها را شفیعان درگاه خدا گرفتن، و یا قانونی را بهتر از قانون الله دانستن شرکى است ظاهر، … پس هرکسی، گروهی و افراد هر کشوری اگر چنین اعتقادی داشته باشند، مشرک هستند.[۲]

 

[۱]– محمد بن مکرم ابن منظور، لسان العرب، بیروت، دار صادر،۱۴۱۴ قمری؛ چاپ سوم، ج۱۰، ص ۴۴۹؛ نیز:خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، قم، انتشارات هجرت، ۱۴۱۰ قمری؛ چاپ دوم، ج۵، ص ۲۹۳؛ نیز:سید علی اکبرقرشی، قاموس قرآن، تهران، انتشارات  دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۷۱ شمسی چاپ ششم، ج۴، ص۲۰؛ نیز: رضا مهیار، فرهنگ ابجدی عربی – فارسی، تهران، انتشارات اسلامی، ۱۳۷۰٫

[۲]– سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، مترجم: موسوی همدانی، سید محمدباقر، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه ی مدرسین حوزه ی علمیه قم، ۱۳۷۴ شمسی؛ چاپ پنجم، ج۲، ص ۳۰۳؛ نیز: سید امیر ابوالفتوح حسینی جرجانی، آیات الاحکام، تهران، انتشارات نوید،۱۴۰۴ قمری، چاپ اول، ص ۷۸ ؛ نیز: علی اکبر قرشی بنایی، قاموس قرآن، تهران، انتشارات دار الکتب اسلامیه  ۱۳۰۷

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *