عقد پیمان با نزدیک ترین مشرکین اهل کتاب و سپس با سایر مشرکین (۲۱)
بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم
مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی
پیامبر خاتم صلی الله علیه و سلم، پس از آن که پایههای جامعه ی نوین را استوار نمودند، و وحدت عقیدتی و سیاسی و نظامی را میان مسلمانان برقرار کردند، به برقراری روابط با غیر مسلمانان پرداختند. مقصود ایشان از برقراری این روابط، تأمین رفاه و امنیت برای تمام ساکنین و سازماندهی تمامی منطقه در یک نظام واحد و وحدت عمل بود.
نزدیکترین همسایگان غیر مسلمان مدینه یهودیان بودند. یهودیان، با وجود آن که در باطن دشمن مسلمانان بودند، امّا هنوز هیچ گونه مقاومت یا خصومتی از خود نشان نداده بودند. رسولخدا صلى الله علیه و سلم نیز با آنان پیماننامهای امضا کردند، و طی آن نهایت خیرخواهی و همراهی را با آنان مقرر داشتند، و کمال آزادی آنان را در امور دینی و امور مالی تأیید کردند، و به هیچ وجه با آنان سیاست تبعید و مصادره و خصومت را پیش نگرفتند. مهم ترین مواد این پیماننامه عبارت بود از:
- یهود بنی عوف امّتی از مؤمناناند؛ یهودیان به دین خودشان و مسلمانان به دین خودشان، اعمّ از خودشان و بردگانشان؛ همچنین یهودیان دیگر جز بنیعوف.
- یهود هزینههای مربوط به خودشان را عهده دارند و مسلمانان هزینههای مربوط به خودشان را عهده دارند.
- همپیمانان در برابر کسانی که با امضاکنندگان این پیماننامه بجنگند، به یاری یکدیگر میشتابند.
- خیرخواهی و همراهی، روابط فیمابین امضاکنندگان این پیماننامه را تشکیل میدهد، و نیز نیکوکاری، نه خطا کاری.
- گناه هم پیمان کسی بر عهده ی او نیست.
- مظلوم را باید یاری کنند.
- در زمان جنگ، یهودیان نیز مانند مؤمنان باید هزینه کنند.
- حُرمت محدوده ی یثرب را همگی امضا کنندگان این پیماننامه باید رعایت کنند.
- هرگاه در میان امضاکنندگان این پیماننامه مشاجره و اختلاف و نزاعی روی دهد که نگران کننده باشد، مرجع حل اختلاف، خداوند عزوجل و محمد رسولالله خواهد بود.
- هیچکس نباید به قریش و یاری کنندگان قریش امان بدهد.
- همپیمانان یکدیگر را در برابر هر کس که به یثرب حمله کند یاری میکنند. هر گروهی سهم خودشان را از سویی که مورد حمله قرار گرفتهاند عهدهدار میشوند.
- این پیماننامه هیچگاه مانع مجازات و مؤاخذه ی فرد ستمگر و خطاکار نخواهد بود.[۱]
با قطعیت یافتن این پیماننامه، مدینه و اطراف آن شبیه یک دولت کنفِدِرال اسلامی درآمد که پایتخت آن مدینه و رهبر آن دولت شخص رسول خدا صلى الله علیه و سلم و قدرت و نفوذ و سلطه در چارچوب آن دولت از آن مسلمین بود. بعدها، به منظور وسعت بخشیدن منطقه ی اَمن و امان، نبیاکرم با قبایل دیگر نیز به اقتضای اوضاع و احوال، پیمان هایی نظیر این پیمان بستند.[۲]
با اينكه پیامبر خاتم صلی الله علیه و سلم با ورودش به مدينه با يهود قرارداد «صلح» امضا كرد و پيامبر هم به عهد خويش وفادار بود؛ ولي اين سؤال پيش ميآيد كه چرا پیامبر خاتم صلی الله علیه و سلم با آنان درافتاد و آن ها را از وطن آواره كرد يا كشت؟
از آيات بهخوبي برميآيد يهود که هر روز ميديدند شریعت جديد و پیامبر خاتم صلی الله علیه و سلم قويتر ميشود و بر تعداد مسلمانان افزوده ميگردد و از طرفي مشركان رو به ضعفند، كمكمشروع به پيمانشكني و نقض عهد كردند؛ لذا ميبينيم پيش از جنگ بدر هيچيك از يهودیان با پیامبر خاتم صلی الله علیه و سلم مخالفت نداشت؛ اما زمانی که جنگ بدر پيش آمد و سران قريش كشتهيا اسير شدند اولين طايفهاي كه از آن ها شروع به پيمانشكني كرد طايفهي «بنيقينقاع» بود و پس از جنگ احد طايفهي«بنينظير» پيمانشكني كردند و پس از غزوهي احزاب نوبت به يهود «بنيقريظه» ميرسد و سرانجام پس از صلح حديبيه «يهود خيبر» عهد و پيمان را زير پا ميگذارند. ريشهي اين كارها به حسادت يهود برميگردد كه قرآن از آن پرده برميدارد: أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا (نساء/۵۴) آيا آنان بر چيزي حسد ميبرند كه خداوند از روي فضل و رحمت خود (با برانگيختن محمّد) به مردم (عرب) داده است؟ ما كه به آل ابراهيم (كه ابراهيم نياي شما و ايشان است) كتاب (آسماني) و پيغمبري و پادشاهي عظيمي داديم (مانند سلطنت يوسف در مصر، و شاهي داود و سليمان در شام) .
[۱]– ابن هشام، السيرة النبوية، دار احياء التراث، چاپ دوم، ۱۰۱۳هـ/۱۳۳۳م
[۲]– صفی الرحمن مبارکفوری، خورشید نبوت، محمد علی لسانی فشارکی ، تهران، نشر احسان، ۱۳۸۸ ص ۲۴۴