معنی و مفهوم طاغوت (۱۱)
بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم
مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی
طاغوت در ساده ترین معنی آن یعنی، چیزی یا کسی که از حد معمول خودش تجاوز کند. رودخانه که از حد معمول خود فراتر می رود می گویند طغیان کرده است و انسان که مخلوق است و باید در حد مخلوق بودن باقی بماند می رود و کار خالق را انجام می دهد و از حد خود فراتر می رود نیز طغیان کرده است. طاغوت مصدر است ولی معنی فاعلی دارد یعنی طاغی. این کلمه هشت بار در قرآن کریم آمده و مراد از آن خدایان دروغین و مردمان متجاوز و طاغی است.[۱] طاغوت صیغه ی مبالغه از ماده ی طغیان به معنی تعدی و تجاوز از حد و مرز است، و به هر چیزی که سبب تجاوز از حد گردد گفته می شود، از این رو شیاطین، بت ها، حکام جبار و مستکبر و هر معبودی غیر از پروردگار و هر مسیری که به غیرحق منتهی می شود، همه طاغوت است.[۲]
علماء و امامان صالح اين امت تعريف روشني از اين بلاي ويرانگر ارائه داده اند، مثلاً ابن القيم مي فرمايند: طاغوت، لغتي است عمومي و فراگير براي هر كسي كه عبادتي برايش انجام مي شود، يا مردم در قانوني غير از قانون الله از وي اطاعت كرده و دنباله روش مي گردند، و اين شخص به چنين كارهايي راضي است، در اين صورت چنين شخصي تبديل به طاغوت مي گردد.
عبادت براي غير الله يعني اين كه يكي از امورات زندگي ات را كه الله برايش قانون و برنامه فرستاده است را طبق قانون و برنامه ي ديگري انجام دهي. يكي از اين عبادت ها كه براي غير الله صورت مي گيرد عبارت است از حرف شنوي و اطاعت كوركورانه كه خداوند در آيات ۲۵ و ۲۶ سوره ي محمد از كافر شدن مردماني صحبت مي كند كه حرف شنوي خودشان را براي طاغوت اعلام مي كنند. إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ* ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ. نوع طاغوتي كه در اين دو آيه از آن صحبت شده عيناً شامل سكولاريست ها مي گردد كه به معني دور كردن دين اسلام است از حكم كردن.
طاغوت ها زيادند اما بزرگ ترين آن ها عبارتند از:
- اول: خود شيطان
- دوم: كسي كه حكم الله را با حكم ديگري عوض مي كند.
- سوم: كسي كه به قانوني غير از قانون الله حكم مي كند. قال الله تعالى: يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُواْ أَن يَكْفُرُوا ْبِه ِ(النساء/۶۰). (اي پيغمبر!) آيا تعجّب نميكني از كساني كه ميگويند كه آنان بدانچه بر تو نازل شده و بدانچه پيش از تو نازل شده ايمان دارند (ولي با وجود تصديق كتاب هاي آسمان، به هنگام اختلاف) ميخواهند داوري را به پيش طاغوت ببرند (و حكم او را به جاي حكم خدا بپذيرند؟!) و حال آن كه بديشان فرمان داده شده است كه به طاغوت ايمان نداشته باشند. و اهريمن ميخواهد كه ايشان را بسي گمراه (و از راه حق و حقيقت به در) كند.
- چهارم: كسي كه ادعاي علم غيب دارد.
- پنجم: كسي كه مردم عبادتي(عملی درونی یا ظاهری که باید مختص الله باشد) را برايش انجام مي دهند و او به اين كار راضي است.
اينها خطرناك ترين و ويرانگرترين طاغوت هايي هستند كه به «رؤس الطواغیت» معروف گشته اند و ايستادگي و برائت از آن ها بر هر مسلماني واجب است و بايد در برابر آن ها ايستاد. بي باور شدن و كفر به طاغوت نصف «لا اله- الا الله» است و هر كسي كه نسبت به طاغوت بي باور و متنفر نباشد اهل بهشت نيست يعني غیر مسلمان است و وارد دايره ي اسلام نگشته است. به همين دليل علماء گفته اند: «فأما صفة الکفر الطاغوت أن تعتقد بطلان عبادة غیرالله وتترکها وتبغضها وتکفر أهلها وتعادیهم» يعني چگونگي بي باور شدن به طاغوت اين گونه است كه به چنين باوري برسي كه عبادت براي غير الله باطل است و به دنبال آن رهايش كني واز آن متفر و بيزار باشي و پيروان آن را كافر بداني و با آن ها نيز دشمني كني.
[۱]– علی اکبر قرشی بنابی، نگاهی به قرآن، قم، جامعه ی مدرسین حوزه ی علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی ۱۳۷۴، ج۴ ص۲۲۴
[۲]– ناصر مكارم شيرازى، تفسير نمونه، ناشر: دار الكتب الاسلاميه، تهران ۱۳۷۴ه، ج۲ ص۲۸۰