تفاوت سکولاریسم و سکولاریزاسیون (۴۴)
بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم
مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی
سکولاریزاسیون با سکولاریسم تفاوت هایی دارد از جمله اینکه:
سکولاریسم یک مسلک و ایدئولوژی است اما سکولاریزاسیون یک جریان و فرآینداست.
سکولاریسم مکتب و جهان بینی است با اصول، مبانی واهداف ویژه خویش اما سکولاریزاسیون یک پدیده عینی است. جریانی است که تحقق خارجی دارد و درآن قداست زدایی، نادینی کردن، غیرمذهبی شدن و دنیوی شدن رخ می نماید. فرآیندی که درآن نقش و جایگاه اجتماعی عقیده به دین خدا و نیز وظایف واعمال دینی و نهادهای مذهبی مرتبط با دین خدارنگ می بازد.
در این صورت سكولاريسم با سكولاريزاسيون تفاوتهایی دارد. سكولاريسم به منزله يك مكتب و مشرب فكرى مبتنى بر يك سلسله پيش فرضها و مقدمات نظرى خاصى است. اما سكولاريزاسيون جريانى است كه در طى آن دين خدا به حاشيه جامعه منتقل مىشود و دچار انحطاط و زوال گشته، قدرت و سيطره و نفوذ آن كاهش یافته و باعث تثبیت بیشتر دین سکولاریسم می گردد . دین سكولاريسم پايهاى نظرى براى جريان انزواى دين خدا و خصوصى شدن دين خدا در نهايت سكولاريزاسيون است. اين هر دو ملازم يكديگرند و صرف تفاوت معنا نبايد باعث شود كه اين دو را به كلى از يكديگر منفك ساخت.
دستاورد این دو پدیدة اجتماعی یک چیز است و آن حذف دین خداوآموزشهای مذهبی آن از متن برنامههای مدیریتی و کشورداری است؛ با اینتفاوت که سکولاریسم به عنوان یک دین، ایدئولوژی و طرز تفکر خاص آگاهانهبرای نیل به این مقصود تلاش میکند، ولی سکولاریزاسیون صرفاً یک فرایندو پدیدهای اجتماعی است که در شرایط خاص و بر اثر یک سلسله عواملاجتماعی به جداسازی دین آسمانی از دنیا میانجامد. ویلسون دربارة تفاوت ایندوچنین گفته است: سکولاریزاسیون اساساً به فرایندی از نقصان و زوال فعالیتها، باورها،روشهای اندیشه و نهادهای دینی مربوط است که عمدتاً با سایر فرایندهایتحول ساختاری اجتماعی یا به عنوان پیامد ناخواسته یا ناخودآگاه فرایندهایمزبور، رخ میدهد؛ درحالیکه سکولاریسم یا دنیویگری یا اعتقاد بهاصالت دنیا یک ایدئولوژی است. قائلان و مبلغان این ایدئولوژی همهاشکال اعتقاد به امور و مفاهیم ماورای طبیعی و وسایط و کارکرد های مختصبهآنرا طرد و تخطئه میکنند و از اصول غیردینی و ضددینیبهعنوان مبنای اخلاق شخصی و سازمانی حمایت میکنند.[۱]
بریان ویلسون دراین باب می گوید: سکولاریزاسیون با دنیوی گری که گاهی با آن مشتبه می شود تفاوت دارد جدا انگاری دین [آسمانی] و دنیا اساسا به فرآیندی از نقصان و زوال فعالیت ها، باورها، روشهای اندیشه و نهادهای دینی مربوط است که عمدتا متلازم با دیگر فرآیندهای تحول ساختاری اجتماعی یا پیامد ناخواسته یا ناخودآگاه فرآیندهای مزبور رخ می دهد در حالی که دنیوی گری یا قول به اصالت دنیا یک ایدئولوژی است مبلغان این ایدئولوژی آگاهانه همه اشکال اعتقاد به امور و مفاهیم ماورای طبیعی و وسایط و کارکردهای مختص به آن را طرد و تخطئه می کنند و از اصول غیردینی و ضد دینی به عنوان مبنای اخلاق شخصی و سازمان اجتماعی حمایت می کنند[۲].
این ایدئولوژی به جداانگاری دین و دنیا مدد میرساند ولی قراین و شواهد درباره جوامعی همچون شوروی سابق که به ماتریالیسم (اصالت ماده) قایل بوده اند نشان می دهد که این مساله بسیار تدریجی تر نسبت به تحولاتی مثل صنعتی شدن و شهرنشینی بر جریان جدا انگاری دین خدا و دنیا داشته اند صورت می پذیرد.پیداست که سکولاریزه شدن، همان فلسفی یا علمی شدن دینی نیست بلکه به حاشیه راندن دین آسمانی و فروکاستن نفوذ و حضور دین آسمانی درمتن زندگی اجتماعی انسان هاست .
[۱] همان
[۲] میرچا الیاده ، پیشین ، ص ۱۳۰