انعقاد پیمانهای سیاسی با قدرتهای بی طرف (۱۷۸)
بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم
مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی
همواره سعی پیامبر(ص) بر این بود که تا جایی که مقدور است، در جنگها از تفرق جبهه ها جلوگیری شود. به همین سبب، پس از تشریع جهاد و هجرت به مدینه با اینکه تمامی داخل و خارج شبه جزیره عربستان هنوز در شرک به سر میبردند، پیامبر ابتدا، متوجه کانون دشمن شدند. بنابراین، بیشتر تلاش خویش را مصروف تضعیف و مخالفت با قریش کردند. این سیاست، مستلزم این بود که پیامبر، حتیالامکان از ایجاد تنش با قدرتهای کوچک و بزرگ بیطرف بپرهیزد و خود این پرهیز از تنش، گاه با نمایش قدرت و گاه با صلح بود. به این ترتیب، پیامبر(ص) با اجرای یک دیپلماسی فعال، از یک سو مانع همبستگی غیرمسلمانان با قریش شده و از سوی دیگر، سعی میکرد تا از آنان گرچه هنوز اسلام نیاورده اند، به عنوان متحدان خویش در برابر قریش استفاده کند[۱]
انعقاد قراردادهای همکاری، اتحاد، عدم تعرض و ترک مخاصمه
پیامبر خاتم در دعوت خود، بهرغم انحرافات عملی، وجوه منفی و ضعفهای عقیدتی که از مخالفین مشاهده میکرد، اعتماد و اعتقاد خود را نسبت به اصلاحپذیری و رشدطلبی و امید به کمالپذیری انسان از دست نمیداد و در هر مرحلهای، تولد جدید برای انسان را ممکن، تلقی مینمود.
گرچه پیامبر خاتم (ص) شخصا با سران کشورها و زمامداران زمانش ملاقات نکرد ولی با تعدادی از آنان به وسیله مکاتبه و نمایندگانش رابطه برقرار کرد و نمایندگانی را برای مذاکره یا دعوت به میان قبایل و اقوام مختلف فرستاد و خود شخصا با نمایندگان سران حکومتها و قبایل مختلف به مذاکره نشست و موافقتنامه و قراردادهایی را امضاء کرد. وی طی این مذاکرات و توافق ها، امتیازاتی داد و امتیازاتی نیز گرفت و قراردادهای صلحی نیز منعقد ساخت و همواره برای رسیدن به توافق در قدر مشترکها از همه جهانیان خواست که با وی همکاری کنند و به مذاکره بنشینند[۲]
پیامبر اسلام برای ایجاد انگیزه در مخالفان برای مذاکره و توافقهای اصولی و کشاندن آنان به صورت منطقی و معقولی به پای مذاکرات صلح آمیز، از توافقهای جزئی در مورد قدر مشترکها هرگز صرف نظر نمی کرد و با توافق و قرارداد و معاهده در زمینه مسائل فرعی، برای رسیدن به توافقهای اصولی تر و بیشتر هموار می کرد، زیرا قصد دست یافتن به تمامی هدفها و توافقها در یک مرحله خود مانع بزرگ پیشرفت مذاکرات و ادامه روابط مثبت دیپلماتیک است، ولی با دستیابی به توافق بیشتر در مسایل ساده تر و کم اهمیت تر می تواند سر آغازی بر توافقها و حتی همکاری های مهمتر و اصولی تر باشد.
از سوی دیگر، با توجه به اینکه انعقاد قراردادهای همکاری، اتحاد، عدم تعرض و ترک مخاصمه از نتایج شیوه مسالمتآمیز در سیاست خارجی میباشد، لذا پیامبر خاتم با درک اهمیت این بعد از دیپلماسی از نخستین سالهای بعثت در این جهت، گام برداشته و با عقد پیمانهای متعدد، زمینه گسترش قلمرو دولت اسلامی را فراهم ساختند که در این زمینه میتوان به پیمان اتحاد اهالی یثرب، قبل از هجرت و پیمان سیاسی مدینه در بدو ورود به مدینه با ساکنان غیر مسلمان این شهر و پیمان با مشرکین مخالف قریش و قرارداد صلح حدیبیه که مهمترین پیمان در طول حیات با برکت رسول گرامی اسلام بود و منجر به گسترش قلمرو دولت اسلامی گشت، اشاره نمود.
[۱] سعید جلیلی، سیاست پیامبر، صص۱۰۵-۱۰۶
[۲] محمد موسوی، دیپلماسی و رفتار سیاسی در اسلام، ص ۶۵