حالاتی که در آن جهاد فرض عین می شود (۱۳۴)
بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم
مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی
فرض عین: به فرضی گفته می شود که بر هر مسلمانی واجب است؛ آنرا خودش، مانند نماز و روزه، انجام می دهد. علماء گفته اند در سه حالت جهاد واجب و فرض عين می شود :
- زمانی که کفار به سرزمين معيني حمله ور شود بر اهل آن شهر جنگیدن واجب است زیرا دفاع از نفس واجب است .
الله سبحانه می فرماید: وَقَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبِّ الْمُعْتَدِينَ (بقره /۱۹۰) و در راه خدا بجنگيد با كساني كه با شما ميجنگند . و تجاوز و تعدّي نكنيد . ( شما جنگافروزي نكنيد و بيگناهان و بيخبران و زناني كه نميجنگند ، و كودكان و پيرمردان و بيماران و امانخواهان را نكشيد و خانهها و كشتزارها را ويران نسازيد ) . زيرا خداوند تجاوزگران را دوست نميدارد. جهاد دفع(راندن کافران از شهرهای اسلامی) نه تنها فرض عین، بلکه مهمترین آن هست.
- زمانیکه دو لشکر اسلام وکفربا هم روبه رو شدند دیگر حق نداری به معرکه پشت كني
خداوند مي فرمايند: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُواْ زَحْفاً فَلاَ تُوَلُّوهُمُ الأَدْبَارَ ٭وَمَن يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاَّ مُتَحَرِّفاً لِّقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلَى فِئَةٍ فَقَدْ بَاء بِغَضَبٍ مِّنَ اللّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ (انفال/ ۱۵،۱۶) اي مؤمنان ! هنگامي كه با انبوه كافران (در ميدان نبرد) روبرو شديد ، بدانان پشت نكنيد (و فرار ننمائيد). هركس در آن هنگام بدانان پشت كند و فرار نمايد – مگر براي تاكتيك جنگي يا پيوستن به دستهاي – گرفتار خشم خدا خواهد شد و جايگاه او دوزخ خواهد بود ، و دوزخ بدترين جايگاه است .
- زمانی که ولی امر مسلمین گروهی را موظف کرد به اینکه برای جهاد به منطقه ای بروند ، اطاعت دستورش واجب است.
همان گونه كه الله متعال مي فرمايند : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انفِرُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الأَرْضِ أَرَضِيتُم بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الآخِرَةِ إِلاَّ قَلِيلٌ٭إِلاَّ تَنفِرُواْ يُعَذِّبْكُمْ عَذَاباً أَلِيماً وَيَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ وَلاَ تَضُرُّوهُ شَيْئاً وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (توبه / ۳۸ ،۳۹). اي مؤمنان ! چرا هنگامي كه به شما گفته ميشود : (براي جهاد) در راه خدا حركت كنيد، سستي ميكنيد و دل به دنيا ميدهيد ؟ آيا به زندگي اين جهان به جاي زندگي آن جهان خوشنوديد؟ (و فاني را بر باقي ترجيح ميدهيد ؟ آيا سزد كه چنين كنيد ؟) تمتّع و كالاي اين جهان در برابر تمتّع و كالاي آن جهان ، چيز كمي بيش نيست . اگر براي جهاد بيرون نرويد ، خداوند شما را ( در دنيا با استيلاء دشمنان و در آخرت با آتش سوزان ) عذاب دردناكي ميدهد و ( شما را نابود ميكند و ) قومي را جايگزينتان ميسازد كه جداي از شمايند (و پاسخگوي فرمان خدايند و در اسرع وقت دستور او را اجرا مينمايند . شما بدانيد كه با نافرماني خود تنها به خويشتن زيان ميرسانيد) و هيچ زياني به خدا نميرسانيد (چرا كه خدا بينياز از همگان و داراي قدرت فراوان است) و خدا بر هر چيزي توانا است (و از جمله بدون شما هم ميتواند اسلام را پيروز گرداند، و همچنين شما را از بين ببرد و دستهي فرمانبرداري را جانشين شما كند). رهبر جامعه نيز هر دشمني را انتخاب نمود وظيفه ي مسلمين سمع و طاعه مي باشد .
در زمانی که کفّار مجموعه ای از مسلمانان را به اسارت خود درآوردند. بنا بر قول شافعیها وحنفیها وقولی ازمالکیها زیرا رسول خداصلی الله علیه وسلم می فرماید:عن أبي موسى الأشعري – رضي الله عنه – عن النبي – صلى الله عليه وسلم – أنه قال:”أطعموا الجائع وعودوا المريض وفكوا العاني”[۱]ابوموسی اشعری فرمود رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود گرسنه را خوراک دهید وبیمار را ملاقات کنید واسیر را آزاد سازيد.
بنا بر قول بعضی ازمالکیها هرگاه کسی نذر کرد که به میدانهای قتال برود در این صورت بر او واجب می شود . البته نذر شامل تمام عبادتها می شود نه فقط جهاد .
در اين حالات تنها کسانی از اذعان وبسیج عمومی برای جهاد و تحقّق این فریضه سرباز می زنند که مصداق این آیه باشند:
وَيَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا لَوْلَا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْكَمَةٌ وَذُكِرَ فِيهَا الْقِتَالُ رَأَيْتَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ نَظَرَ الْمَغْشِيِّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلَى لَهُمْ( محمد/۲۰) مؤمنان ميگويند : كاش ! سورهاي فرود ميآمد (و ما را به جنگ با دشمنان ميخواند) . زماني كه سورهي محكمي نازل ميگردد و جنگ در آن ذكر ميشود (و روشن و آشكار به جنگ دستور ميدهد) منافقان بيماردل را ميبيني همچون كسي به تو نگاه ميكنند كه (در آستانهي مرگ قرار گرفته است و) به سبب (سكرات) موت بيهوش افتاده است . پس مرگشان باد !
حالت اول: حمله کافران به یکی از شهرهای مسلمانان
در این حالت، سلف وخلف، فقهای مذاهب چهارگانه ومحدّثان ومفسرین درتمام ادوار مختلف اسلامی، اتفاق نظر دارند که، جهاد در این حالت براهالی شهری که مورد تهاجم واقع شده وآنانی که مجاور ونزدیک آن قرار دارند، فرض عین است. بگونه ای که فرزند بدون اجازه ی پدر و همسر بدون اجازه ی شوهر وبدهکار بدون اجازه ی طلبکار می تواند برای جهاد بیرون بروند.
اگر تعداد اهالی آن شهر برای مقابله کافی نبودند، یا اینکه ازخود کوتاهی وسستی نشان دادند و نشستند، آنگاه فرض عین به شکل دایره از نزدیکترین جا آغاز ودامنه ی آن گسترش می یابد. به این ترتیب اگر باز هم نزدیکترها برای مقابله کافی نبودند ویا کوتاهی کردند، دا منه ی آن فراگیر و شامل همه ی کره ی زمین می گردد.
شیخ الاسلام ابن تیمیه می گوید: وأما قتال الدفع فهو اشد انواع دفع الصائل عن الحرمة والدین واجب اجماعاً فالعد والصلئل الذی یفسد الدین والدنیا لا شیء اوجب بعد الایمان من دفعه، فلا یشترط له شرط (کالزاد والراحله) بل یدفع بحسب الامکان وقد نص علی ذلک العلماء اصحابنا وغیرهم .
جنگیدن به منظور عقب راندن هجوم دشمن از حرمات الهی و حراست از حریم دین که از مهمترین انواع جهاد دفاعی محسوب می گردد، به اجماع واجب است. دشمن مهاجمی که دین و دنیا را به فساد و تباهی کشیده و پس از ایمان، چیزی واجب تراز بیرون راندن او نیست. و برای چنین نبردی، هیچ شرطی از قبیل (زاد و راحله ) وجود ندارد، بلکه بقدر امکان باید دشمن را راند. و براین مطلب، علمای مذهب ما و دیگران تصریح نموده اند.
ابن تیمیه دلیل نظریه ی خود را که راحله شرط نیست، درپاسخ به قاضی که می گوید: وقتی جهاد براهل شهری فرض گشت اگر در حد مسافت شرعی سفر قرار داشتند، از شرایط وجوب آنان یافتن زاد وراحله می باشد، همانگونه که در حج این فرض است، این گونه بیان نموده اند.
وما قاله القاضی من قیاس علی الحج لم ینقل عن احد وهو ضعیف فان وجوب الجهاد یکون لدفع ضرر العدو فیکون اوجب من الهجرة. ثم الهجرة لا تعتبر فیها الراحلة. فبعض الجهاد اولی. وثبت فی الصحیح من حدیث عبادة بن الصامت عن النبی انه قال:(علی المرء المسلم السمع والطاعة فی عسره ویسره ومنشطه ومکره أثرة علیه،فأوجب الطاعة عمادها الاستنفار فی العسر والیسر وهنا نص فی مع الاعسار بخلاف الحج،هذا فی قتال الطلب، واما قتال الدفع فهو اشد انواع دفع الصائل عن الحرمة الدین واجباجماعاً فالعدو الصائل الذی یفسد الدین والدنیا لا شیء اوجب بعد الایمان من دفعه [۲]
آنچه را که قاضی گفته و جهاد را برحج قیاس نموده، از کسی دیگر نقل نشده وقول ضعیف ومرجوحی است. زیرا، واجب شدن جهاد در راستای برطرف نمودن ضرر وزیان دشمن است، بنابراین از هجرت واجب تر است. در هجرت راحله معتبر نیست، پس درجهاد به طریق اولی نباید لازم باشد. ودرحدیث صحیح، از عباده بن صامت روایت شده است که پیامبر خاتم فرمودند: برشخص مسلمان شنیدن واطاعت درسختی وآسانی، خوشحالی وگرفتاری واقدام درراستای تحقیق آن لازم است.
لازمه ی اطاعت، خروج درحالت سختی وآسانی می باشد واینجا برخلاف حج، در حالت اعسار وتنگی نیز، خروج را واجب قرار داده اند. واین حکم در جهاد قسم اول(جهاد طلب) می باشد.
امّا در جنگ دفاعی که از هجوم دشمن مهاجم به مقدّسات ودین جلوگیری می شود، خروج به اجماع واجب است. دشمنی که دین ودنیا را به فساد می کشاند، چیزی پس از ایمان از راندن او مهمتر نیست :
جهاد دفع بلافاصله پس از اعلان شهادتین می آید هم چنان که علمای سلف بر آن متفقند و فرض عین است بر خلاف طلب علم و تبحر در آن که از فرض های کفایه می باشد.
جهاد دفع ما را از دعوت تجاوزگران به اسلام و اقامه حجت بر آنان معاف می دارد. چنان چه ابن قیم رحمه الله می گوید: «به درستی که مسلمین کفار را قبل از جنگیدن با آنان به سوی اسلام دعوت می کنند و این دعوت واجب است اگر دعوت به اسلام به آنان ابلاغ نشده باشد و اگر دعوت به اسلام به آنان رسیده باشد دوباره دعوت کردن آنان مستحب است ، این در صورتی است که مسلمین قصد حمله به کفار را کرده باشند. و اما اگر کفار قصد حمله به سرزمین آن ها را کرده باشند پس بر مسلمین واجب است که بدون دعوت کردن آنان به اسلام با آنان بجنگند چون آنان را از خود و حریم خود دفع می کنند.»[۳]
به نصوص فقها و مذاهب چهار گانه در این باره توجه فرمایید:
اول: نزد فقهاء حنفی
قال ابن عابد(رحمه الله): وفرض عین ان هجم العدو علی ثغر من ثغور الاسلام فیصیر فرض عین علی من قرب منه، فاما من وراء هم ببعد من العدو فهو فرض کفایة اذا لم یحتج الیهم فان احتیج الیهم بأن عجز من کان بقرب العدو عن المقاومة مع العدو او لم یعجزوا عنها ولکنهم تکاسلوا ولم یجاهد فانه یفترض علی من یلیهم فرض عین کالصلاة والصوم لا یسعهم ترکه وثم وثم الی ان یفترض علی جمیع اهل الاسلام شرقا وغربا علی هذا التدریج. [۴]
اگر دشمن به مرزها وثغور اسلامی حمله کرد، برآنانی که به این سرزمین نزدیک اند، جهاد فرض عین است. وآنانی که با دشمن فاصله دارند تا هنگامی که نیازی احساس نشده برآنان فرض کفایه است. اما به حضورشان نیاز بود، بدین گونه که افراد حاظر درمقابل دشمن تاب مقاومت نیاوردند یا اینکه توانایی مقابله را داشتند، اما از خود ضعف وسستی نشان دادند وبه مقاومت و جهاد نپرداختند، آنگاه جهاد برآنانی که به این گروه نزدیگترند، مانند نماز وروزه فرض عین می گردد. ونباید آن را ترک نمایند.
وبه همین ترتیب در صورت نیاز به همکاری مسلمانان مجاور آن سرزمین مورد تهاجم، به تدریج بر تمام مسلمانان شرق وغرب فرض می گردد.[۵]
دوم: نزد مالکیه
جاء فی حاشیه الدسوقی: وتعین الجهاد بفجئ العدو قال الدسوقی: أی توجه الدفع بفجئ (مفاجاة) علی کل احد وان امرأة أو عبداً اوصبیاً، ویخرجون ولو منعهم الولی والزوج ورب الدین [۶] در حاشیه دسوقی آمده است: جهاد در صورت حمله ناگهانی دشمن، لازم می گردد. دسوقی می گوید: یعنی درصورت حمله ی ناگهانی، دفاع برهر فردی اعم اززن، برده وکودک لازم می گردد وبرای جهاد بیرون روند، گرچه ولی، همسر وطلبکار آنان را ازرفتن باز دارند.
سوم: نزد شافعیه
در نهایة المحتاج رملی(رحمه الله) آمده است که : فان دخلوا بلدة لنا وصاربیننا وبینهم دون مسافة القصر فیلزم اهلها حتی من لا جهاد علیهم من فقیر وولد وعبد ومدین وامرأة [۷] اگر دشمن وارد سرزمین ما شد ومیان ما و آنان کمتر ازمسافت قصر( نماز) وجود داشت، بر اهالی آن شهر، حتی آنانی که جهاد برآنها لازم نیست، اعم از فقیر، بچه و برده ، مدیون و زن، دفاع لازم است.
چهارم: نزد حنابله
در المغنی ابن قدامه (رحمه الله) آمده است:
وتعین الجهاد فی ثلاثة مواضع
- اذا التقی الزحفان وتقابل الصفان
- اذا نزل الکفار ببلد تعین علی اهله قتالهم ودفعهم
- اذا استنفر الامام قوم الزمهم النفیر[۸]
جهاد در سه موقعیت وحالت لازم و متعیّن می گردد:
- هنگامی که دو گروه با هم برخورد کرده و دو صف مسلمین و کفّار درمقابل هم قرار گرفتند.
- وقتی که کفّار وارد شهری شدند، براهالی آن دفاع ومبارزه لازم است.
- هنگامی که امام مسلمین عده ای رابرای جهاد اعزام نمودند رفتن شان الزامی است.
ابن تیمیه می گوید:اذا دخل العدو بلاد الاسلام فلا ریب أنه یجب دفعه علی الاقرب فالاقرب اذبلاد الاسلام کلها بمنزلة البلدة الواحدة وانه یجب النفیر الیه بلا اذن والده ولاغریم ونصوص احمد صریحة بهذا.[۹]
هنگامی که دشمن به سرزمین اسلام تجاوز نمود، بدون شک مقابله با دشمن به ترتیب، بر نزدیک ترین آنان واجب است. زیرا سرزمین های اسلامی، سرزمین واحدی اند. ودر چنین شرایطی اقدام سریع ورفتن به سوی دشمن واجب است. وفرزند بدون اجازه ی پدر وبدهکار بدون اجازه ی طلبکار بیرون شود ونصوص امام احمد(رحمه الله) به این مطالب صراحت دارند واین حالت بعنوان «نفیر عام» بسیج عمومی برای پیکار دشمن شناخته شده است.
ادله بسیج عمومی برای پیکار دشمن و مجوزهای آن :
۱- خداوند متعال می فرماید: انْفِرُوا خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ( التوبة/۴۱)( اي مؤمنان ! هرگاه منادي جهاد، شما را به جهاد ندا درداد فوراً ) به سوي جهاد حركت كنيد، سبكبار يا سنگينبار، ( جوان يا پير، مجرّد يا متأهّل، كمعائله يا پرعائله، غني يا فقير، فارغالبال يا گرفتار، مسلّح به اسلحهي سبك يا سنگين، پياده يا سواره و . . . در هر صورت و در هر حال ، ) و با مال و جان در راه خدا جهاد و پيكار كنيد . اگر دانا باشيد ميدانيد كه اين به نفع خود شما است .
ودرآیات جلوتر،عذاب واستبدال، به ترک نفیرمرتب ومنوط گشته است وعذاب الهی فقط سزای ترک واجب ویا فعل حرام می باشد.
إِلَّا تَنْفِرُوا يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَيَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلَا تَضُرُّوهُ شَيْئًا وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ( التوبة/۳۹) اگر براي جهاد بيرون نرويد، خداوند شما را (در دنيا با استيلاء دشمنان و در آخرت با آتش سوزان) عذاب دردناكي ميدهد و (شما را نابود ميكند و) قومي را جايگزينتان ميسازد كه جداي از شمايند (و پاسخگوي فرمان خدايند و در اسرع وقت دستور او را اجرا مينمايند . شما بدانيد كه با نافرماني خود تنها به خويشتن زيان ميرسانيد) و هيچ زياني به خدا نميرسانيد (چرا كه خدا بينياز از همگان و داراي قدرت فراوان است) و خدا بر هر چيزي توانا است (و از جمله بدون شما همميتواند اسلام را پيروز گرداند، و همچنين شما را از بين ببرد و دستهي فرمانبرداري را جانشين شما كند) .
علامه ابن کثیر می گوید: امر الله تعالی بالنفیر العام مع رسول الله عام غزوة تبوک لقتال اعداء الله من الروم الکفرة من أهل الکتاب وقد بوب البخاری(باب وجوب النفیر ومایجب من الجهاد والنیة) وأورد هذه الآیه، وکان النفیرالعام بسبب أنه ترامی الی أسماع المسلمین أن الروم یعبدون علی تخوم الجزیرةلغزوالمدینه فکیف اذا دخل الکفّار بلد المسلمین أفلا یکون النفیر اولی؟ قال ابوطلحه فی معنی قوله تعالی (خفافاً وثقالاً): کهولا وشبابا وما سمع الله عذرا أحد. وقال الحسن البصری فی العصر والیسر.[۱۰]
خداوند به بسیج عمومی همراه پیامبرش، برای نبرد دشمان خدا- کفار،اهل کتاب روم- درسال غزوه تبوک دستورداداند. وامام بخاری بابی راتحت عنوان(باب وجوب النفیر ومایجب من الجهاد والنیة) عنوان کرده واین آیه راذکر نموده اند. انگیزه ی این بسیج عمومی فقط این بود که به گوش مسلمانان رسید که رومی ها درنزدیکی مرزهای جزیرة العرب خودرا برای حمله به مدینه آماده می کنند. آیا هنگامی که کفار درسرزمین اسلامی داخل شوند، بسیج توده مردم اولی نیست؟!
ابوطلحه، درتفسیر کلمات(خفافاً وثقالاً) می گویند: «کهنسال و جوان » خداوند عذر کسی را نمی پذیرد. و امام حسن بصری رحمه الله می گوید: در حالت سختی و آسانی .
ابن تیمیه در مجموع الفتاوی می نویسند:فأما اذا أراد العدو الهجوم علی المسلمین فانه یصیر دفعه واجباً علی المقصودین کلهم وعلی غیر المقصودین کما قال تعالی(وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ) کما امر النبی ینصرالمسلم سواء کان الرجل من المرتزقة للقتال أولم یکن و هذا یجب بحسب الامکان علی کلأحد بنفسه و ماله و مع القلة و الکثرة و المُسی و الرکوب کما کان المسلمون لماقصدهم المشی و العدو عام الخندق لم یأذن فی ترکه لأحد[۱۱]
هنگامی که دشمن قصد حمله به مسلمانان را داشت. دفاع در برابر چنین دشمنی برهمه، اعم از واجدین شرایط و غیره، واجب است. همان گونه که خداوند می فرمایند: اگر به سبب دین شان از شما کمک و یاری خواستند، کمک و یاری بر شما واجب است. چنان که رسول اکرم بهیاری مسلمانان دستور داده اند. در چنین شرایطی، تفاوتی ندارد که شخص، مستمند یاتوانگر، پیاده یا سواره باشد هزینه ی جنگ را داشته باشد یا نداشته باشد. در هر حال، باید اقدام به یاری مسلمانان نماید.
همان گونه که در غزوه ی احزاب، وقتی دشمن قصد حمله به مسلمین را نمود، خداوند به هیچ کسی اجازه ترک جهاد را ندادند. امام زهری رحمه الله می گوید:خرج سعید بن المسیب الی الغزو وقد ذهبت احدی عینیه فقیل له: انک علیل، فقال:استنفر الله الخفیف و الثقیل فان لم یمکنی الحرب کثرت السواد و حفظت المتاع[۱۲]
سعید بن مسیب رحمه الله برای جنگ بیرون شد، در حالی که یکی از چشمهایش را از دست داده بود. به او گفته شد: شما بیمارید. پاسخ داد: خداوند به سبکبار و سنگین بار، تندرست و بیمار دستور خروج در راهش را داده است. اگر من توانایی جنگ را ندارم . سیاهی لشکر که هستم، و اسباب را نگهداری می کنم .
۲- و خداوند می فرمایند: وَقَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ( التوبة/۳۶) با همهي مشركان بجنگيد همان گونه كه آنان جملگي با شما ميجنگند، و بدانيد كه (لطف و ياري) خدا با پرهيزگاران است. ابن عربی رحمه الله می گوید: کافه: یعنی آنان را در هر حالت و از هر سو محاصره کنید.[۱۳]
۳- و در جایی خداوند و می فرمایند: وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ.( الانفال/۳۹)منظور از فتنه، بنا به گفته ابن عباس و سدی رحمه الله شرک است.[۱۴] در هنگام هجوم و استیلاء کفار بر سرزمین اسلامی، دین امّت در معرض تهدید و عقیده اش آماج شک و تردید قرار می گیرد. بنابراین: برای حراست و حمایت از دین و جان و مال و آبرو و حیثیت، پیکار و نبرد واجب است.
۴- پيامبر خاتم می فرمایند:لا هجرة بعد الفتح ولکن جهاد ونیة فاذا استنفرتم فانفروا [۱۵]پس از فتح مکه، حکم هجرت لغو گردید . اما جهاد و اراده برای آن، همچنان باقی است، هنگامی که به جهاد دعوت شدید، حرکت کنید.
لذا هنگام دعوت به سوی جهاد و حمله ی کفار، امت باید برای حمایت از دین خود به سرعت آماده شوید. و مدار وجوب، بستگی به نیاز مسلمانان یا دعوت امام دارد.همان گونه که علامه ابن حجر رحمه الله، در شرح این حدیث تصریح نموده اند، علامه قرطبی می گوید:کل من علم بضعف المسلمین عن عدوهم وعلم أنه یدرکهم ویمکنه غیاثهم لزمه أیضا الخروج الیهم[۱۶]
کسی که به ضعف مسلمانان در برابر دشمن پی برد و دانست که توان پیوستن و امکان فریاد رسی به آنان را دارد، خروجش لازم است.
۵- همه ادیانی که از سوی خداوند فرستاده شده اند، برای حفاظت و پاسداری از پنج اصل مهم می باشند که عبارتند از:حفاظت دین، آبرو، حیثیت، عقل و مال.
بنابراین حراست از این ضروریات به هر وسیله ی ممکن، لازم است. از این رو، دفع مهاجم در اسلام مشروع است. و مهاجم به کسی گفته می شود که به زور قصد حمله به جان یا مال و آبروی دیگری را دارد.
الف: مهاجم بر آبرو حیثیّت: اگر مهاجم مسلمان باشد وبه قصد حمله به آبرو حیثیّت اقدام نماید، دفع او به اتفاق فقها واجب است: گرچه به قتلش هم منجر گردد.از این رو فقها تصریح نموده اند: هنگامی که تهدیدی متوجه آبرو حیثیّت زن گردد، تن به اسارت دادن جایز نیست، گرچه به قتل هم برسد.
ب: دفع مال به جان و مال هم نیز نزد جمهور فقها واجب است واجب است. و مذاهب امام مالک رحمه الله و شافعی رحمه الله در این باره با رأی ارجح سایر علما متّفق است، گرچه این دفع به کشتن این مهاجم مسلمان هم منجر گردد.
در حدیث صحصح آمده است:من قتل دون ماله فهو شهید، ومن قتل دون دمه فهو شهید و من قتل فهو شهید ومن قتل دون اهله فهو شهید .[۱۷]کسی که در حراست از مال، خون، واهل و خانواده اش به قتل رسد، شهید است.
امام جصاص رحمه الله پس از ذکر این حدیث می گوید:لا نعلم خلافاً أن رجلاً لو شهر سیفا علی رجل لیقتله بغیر حق أن علی المسلمین قتله [۱۸] در این مسئله هیچ اختلافی نمی یابیم، که اگر مردی، شمشیری را به ناحق،علیه از نیام درآورد، قتلش بر مسلمانان لازم است.
و در حال حمله، اگر مهاجم به قتل رسید جایش در دوزخ است گرچه مسلمان هم باشد. و اگر دادگر و عادل به قتل رسید، شهید است. این حکم مهاجم مسلمان است. پس اگر کافران به سرزمین اسلامی حمله کردند و دین و آبرو و جان و مال، در معرض زوال و نابودی قرار گرفت، آیا در چنین حالتی بر مسلمانان دفع تهاجم کافر و دولت کافر، واجب نیست؟!
۶- سپر قراردادن اسرای مسلمان توسط کفار
هنگامی که کفار از مسلمانان بعنوان سپری انسانی در جنگ استفاده می کردند و از این شیوه برای اشغال و تصرّف شهرهای اسلامی استفاده می کردند، جنگ با آنان واجب است، گرچه به کشتن اسرای مسلمانان هم منجر شود.
ابن تیمیّه می نویسد:بل لو کان فیهم (الکفار) قوم صالحون من خیار الناس ولم یمکن قتالهم الا بقتل هؤلاء لقتلو ایضاءفان الأمة متفقون علی ان الکفار لو تترسوا بأسری المسلمین وخیف علی المسلمین إذالم یقاتلوا فانه یجوزأن نرمیهم- ونقصد الکفار- ولو لم نخف علی المسلمین جازرمی اؤلئک المسلمین ایضاً علی أحد قولی العلماء.[۱۹]
اگر در میان کفار گروهی انسانهای نیکوکار و درستکار وجود داشت و امکان جنگیدن با کفار بدون کشتن این عده نیکوکار امکان پذیر نبود، آنان نیز کشته می شوند. زیرا ائمه اتفاق نظر دارند که، اگر کافران از مسلمانان بعنوان سپر انسانی در جنگ استفاده کردند و اگر با آنان مبارزه نشود، امکان آسیب به سایر مسلمانان تیر پرتاب نموده و هدف، کفار باشند.
و اگر به مسلمانان دیگر آسیبی نمی رسید، بازهم بنا به قولی از علما، شلیک به سوی آن گروه از اسرای مسلمان رواست. و در ادامه می گویند:والسنة والاجماع متفقان علی أن الصائل المسلم اذا لم یندفع صوله الا بالقتل، قتل، وان کان المال الذی یأخذه قیراطً من دینار ففی الصحیح من قتل دون ماله فهو شهید[۲۰]
به اتفاق سنت و اجماع، اگر دفع حمله مسلمان مهاجم بدون کشتن او امکان پذیر نبود، کشته می شوند. در حدیث صحیحی آمده است: کسی که در دفاع از مالش به قتل رسد، شهید است. این اقدام از این رو جایزاست که حراست و حمایت عموم مسلمانان از فتنه و شرک و حمایت دین و آبرو و مال آنان، از ابقاء حیات عده ای از مسلمانان که در دست کفار اسیر و از آنان بعنوان سپر انسانی در جنگ استفاده می شود، بهتر و اولی است.
۷- جنگیدن با گروه یاغی و اشرار
خداوند عزوجّل می فرماید: وَإِن طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِن بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِن فَاءتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ ( الحجرات/۹) هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به جنگ پرداختند، در ميان آنان صلح برقرار سازيد . اگر يكي از آنان در حق ديگري ستم كند و تعدّي ورزد (و صلح را پذيرا نشود)، با آن دستهاي كه ستم ميكند و تعدّي ميورزد بجنگيد تا زماني كه به سوي اطاعت از فرمان خدا برميگردد و حكم او را پذيرا ميشود . هرگاه بازگشت و فرمان خدا را پذيرا شد، در ميان ايشان دادگرانه صلح برقرار سازيد و (در اجراي مواد و انجام شرائط آن) عدالت بكار بريد، چرا كه خدا عادلان را دوست دارد .
هنگامی که خداوند جنگیدن با گروه مسلمانان یاغی را به خاطر حفظ وحدت و یکپارچگی صفوف مسلمانان و حمایت از دین و آبرو و اموال شان بر ما فرض نموده است، پس حکم مبارزه با دولت کافر و یاغی چیست؟ آیا این امر سزاوار و اولی نیست که با ان مبارزه شود؟!
۸- اجرای حد بر محاربین و فساد کاران.
خداوند می فرمایند: إِنَّمَا جَزَاء الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ( المائده/۳۳) كيفر كساني كه (بر حكومت اسلامي ميشورند و بر احكام شريعت ميتازند و بدينوسيله) با خدا و پيغمبرش ميجنگند، و در روي زمين (با تهديد امنيّت مردم و سلب حقوق انسانها، مثلاً از راه راهزني و غارت كاروانها) دست به فساد ميزنند، اين است كه (در برابر كشتن مردم) كشته شوند، يا (در برابر كشتن مردم و غصب اموال) به دار زده شوند، يا (در برابر راهزني و غصب اموال، تنها) دست و پاي آنان در جهت عكس يكديگر بريده شود، و يا اين كه (در برابر قطع طريق و تهديد، تنها) از جائي به جائي تبعيد گردند و يا زنداني شوند . اين رسوائي آنان در دنيا است، و براي ايشان در آخرت مجازات بزرگي است.
این حکم محاربین مسلمانی است که عموم مسلمانان را تهدید نموده و در زمین فساد به راه می اندازند و اموال و آبروی مردم را آلت دست خود قرار داده اند. همین شیوه را پيامبر خاتم صلي الله عليه وسلم بر عرنیین اعمال نمود. چنان که در صحیحین آمده است. درحدیث چنین آمده است: عن انس أن نفراً فیعکل وعرینة فأنی بهم فسمل اعینهم وقطع ایدیهم وارجلهم [۲۱]
پس تکلیف دولت کافرسكولار اشغالگر خارجي و دست نشانده ي محلي که دین و مال حیثیّت و آبروی مردم را به تباهی می کشاند، چیست؟ آیا با آنان نبرد و مبارزه واجب تر و شایسته تر نیست؟ اینها پاره ای از ادله و مجوز« نفیر عام» ، بسیج عمومی برای نبرد، هنگام دخول کفار در سرزمین مسلمانان بود. البته در اينكه رهبر و امير مجاهد را به كدام جبهه مي فرستد از اختيارات خود ويست. امام شافعی رحمه الله در الاٌم می فرماید: فان اختلف العدو فکان بعضهم أنکی من بعض أو أخوف من بعض فلیبد الامام بالعدوا و الأخوف أو الأنکی و لابأس أن یفعل. وان کانت داره أبعد ان شاء الله تعالی حتی ما یخاف لمن بدأ به لما یخاف من غیره مثلاً و تکون هذه بمنزلة الضرورة لأنه یجوز فی الضرورة مالا یجوز فی غیرها. وقد بلغ النبی عن الحارث بن أبی ضرار انه مجمع له فأغار النبیوقربه عدو أقرب من و بلغه أن خالد بن أبی سفیان بن شح یجمع له فأرسل ابن أنیس فقتلهو قربه عدو أقرب[۲۲].
اگر حال دشمن و توان آنها گوناگون بود، برخی ضعیف تر وعده ای خطرناک تر بودند، امام می تواند مبارزه را با گروه خطرناک تر و یا ضعیف تر آغاز کند و هیچ اشکالی ندارد، گرچه منزلش از یک دشمن دورتر هم باشد، به گونه ای که خطر این دشمن که جنگ را با او آغاز کرده، از سایر دشمنان کمتر هم هست.
این به منزله ی ضرورت تلقی شده و هنگام ضرورت مواردی رواست، که در غیر آن جایز نیست. به رسول اکرم خبر رسید که حارث بن ابی ضرار لشکری را برای حمله به ایشان تدارک می بیند، رسول اکرمبه او حمله کرد. و این درحالی بود که در جوار ایشان هم، دشمنی به مراتب نزدیک تر وقوی تر وجود داشت. وبه رسول اکرم خبر رسید که خالد بن ابی سفیان بن شح، لشکری را علیه ایشان سازماندهی می کند. ابن انیس را فرستاد، ایشان او را کشتند درحالی که دشمن خیلی نزدیکی در کنارشان بود.
از آنچه که قبلاً ذکر گردید، نیک واضح گشت، هنگامی که بر یک وجب از سرزمینهای اسلامی تجاوز گردید، جهاد بر اهالی آنها و بر آنانی که در مجاورت شان به سر می برند، لازم می گردد. اگر آنان از عهده ی این کار بر نیامدند و یا کوتاهی و سستی کردند، آنگاه دامنه ی فرض عین، از مناطق نزدیک آغاز شده وبه شرق و غرب زمین گسترش می یابد.
در چنین حالی، نیازی به کسب اجازه ی همسر از شوهرش، فرزند از پدر و بدهکار از طلبکار نیست. بنابراین:
۱- تا وقتی که کوچکترین منطقه ی اسلامی در تصرف کفّار باشد، گناه آن برگردن همه ی مسلمان است.
۲- مسئولیت و افزایش گناه براساس قدرت و توانایی و امکانات افراد متفاوت است، گناه علما، رهبران و داعیان با نفوذ جامعه، به مراتب از گناه توده ها و عوام سنگین تراست.
۳- گناه بی تفاوتی و عقب گرد نسل معاصر، در قضیه ی کنونی افغانستان ،تركستان شرقي ، فلسطین،فیلیپین، کشمیر،چچن، چاد، اریتره (و اخیراً عراق،سومال،يمن،مغرب و…) به مراتب سنگین تر از گناه سقوط سرزمین های اسلامی درگذشته و نسلهای موجود درآن زمان می باشد .روند کنونی سیطره ی جهانی کفّار سكولار برعلیه ی مسلمانان نشان می دهد که آنها تنها به سرزمین هایی که هم اکنون در اشغال خود دارند اکتفا نخواهند نمود، بلکه دیری نمی پاید به طمع اشغال سرزمينهاي مسلمين اقداماتي را انجام خواهند داد .
بدون تردید، در وضع موجود ، دفع دشمن سكولارکافر واجب ترین امر پس از ایمان آوردن است؛ همان گونه که شیخ الاسلام ابن تیمیه (رحمه الله) گفت : فالعدو و الصائل الذی یفسد الدین و الدینا لا شیء أوجب من بعد الایمان من دفعه[۲۳] دشمن مهاجمی که دین و دنیا را به فساد و تباهی می کشاند، پس از ایمان آوردن چیزی واجب تراز دفع کردن و راندن او نیست.
فریضه ی جهاد در سرزمينهاي مسلمان نشيني كه تحت اشغال كفار سكولار خارجي و حكومتهاي دست نشانده ي محلي در آمده است برهمه ی مسلمانان روی زمین واجب است، تا فریضه ی خود را انجام دهند. و تا هنگامي که بیرون راندن اشغالگران سكولار به پایان نرسید، گناه متوجه همه است؛ زیرا در حالت هجوم دشمن كافر ، اخراج آن از سرزمین مسلمانان فرض عين است.
در نتیجه مسلمانانی که هم اکنون حکام مرتدی از جانب دیکتاتوری سکولاریسم آمریکا ومتحدینش برآنان حکم می رانند، باید بدانند، که در صورت عدم قیام دچار معصیت وگناه می گردند. پیامبر صلی الله علیه و سلم که فرمود: ” ما ترك قومٌ الجهاد إلا أذلهم الله”، “هیچ امتی جهاد را ترک نمیکند مگر اینکه خداوند آنها را خوار مینماید”. دیکتاتوری سکولاریسم ومرتدین محلی ،همچون حمله مغول در زمان ابن تیمیه، فعلا دشمن شماره یک مسلمین به شمار می روند که علاوه بر آنکه بخشهایی از سرزمینهای مسلمین را به اشغال خود درآورده اند، بسیاری از فرزندان و اقوام نزدیکمان را نیز آلوده ی افکار شرک آلود نموده وعده ی زیادی را نیز مرتد کرده اند .
هم اکنون قتال با کفار عالمی به رهبری سکولاریسم سازمان ملل متحده که با چماق ناتو وآمریکا وحمایت مرتدین محلی به جان مسلمین افتاده اند، بعد از شهادتين چيزي مهمتر از آن وجود ندارد . این به معنی کنار نهادن یا دست کم گرفتن ساير عبادات نیست بلکه به اوج اهمیت جهاد اشاره دارد. واین که این فریضه چگونه دیگر فرایض را تحت تأ ثیر خود قرار می دهد بايد فهرست وار گفت که :
نماز در هنگام جهاد به تأخیر یا تقدیم خوانده شده ویا هیئت وشکلش عوض می شود . بدین معنی که به خاطر ضرورت جهاد، نماز در وقت طبیعی اش خوانده نمی شود، بلکه متناسب با شرایط جهاد تغییر شکل می دهد وخودش را با شرایط جهاد وفق می دهد. وفي الصحيحين: ملأ الله ييوتهم وقبورهم نارا كما شغلونا عن الصلاة الوسطى حتى غابت الشمس . همچنین مجاهد در رمضان به خاطر شرایطی که جهاد بر وی تحمیل می کند روزه اش را می شکند، كما روى مسلم أن رسول الله صلى الله عليه وسلم أفطر وهو في طريقه إلى فتح مكة، وقال: إنكم مصبحوا عدوكم والفطر أقوى لكم فأفطروا
همچنین در چنین مواقعی تمام قوانین مربوط به قرض وبدهی ، قیومیت مرد، سمع وطاعه زن از مرد، اجازه پدر ومادر و دیگر قوانین اسلامی را تحت تأثیر خود قرار می دهد .
امام حافظ ابومحمد عبدالغنی المقدسی رحمه الله می گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم خود دربیست و پنج غزوه شرکت کرده است،این قول مشهور است و محمد بن اسحاق و ابومعشر و موسی بن عقبه و دیگران چنین گفته اند. و گفته شده: بیست و هفت، و گروه های اعزامی حدودپنجاه مورد بوده است.[۲۴]با انچه از احکام اسلام در مورد جهاد و قتال فی سبیل الله ذکر شد، به تمام کسانی که ادعا می کنند ورثه انبیاء هستند می گویم: در چند غزوه شرکت کرده ای وپرچم اسلام را بلند کرد های؟!
علی بن ابی طالب رضی الله عنه از کسانی صحبت می کند که : شبیه مردان هستند اما مرد نیستند، مانند کودکان فکر می کند و عقولشان مانند زنان حجله نشین است [۲۵].ریش آنها فریبتان ندهد ؛ جاحظ در کتاب«الحیوان»می گوید:«(از این دسته) زنان ریشدار هم وجود دارند و من خود چنین زنانی را دیده ام» [۲۶] راست گفته است ما نیز از اینان بسیاردیده ایم!
جنگ در جاهلیت و اسلام از اوصاف و ویژگی های مردان شمرده می شود و ترک آن نیز از اوصاف زنان و اخص خصائصشان محسوب می شود. محمد علی صابونی درباره علت منع زنان ازارث در زمان جاهلیت می گوید:«آنها به زنان و کودکان ارث نمی دادند و می گفتند: چگونه مال را به کسی بدهیم که سوار اسب نمی شود و سلاح برنمی دارد و با دشمن نمی جنگد؟ [۲۷]. سوگند به الله وقتی من این سخن را می خوانم گمان می کنم که منظور آنها مرجئه معاصر و مفتی های آل سعود، اخوان الشیاطین مستخدم ناتو و ارتش آمریکا! بوده است و اگر این مرجئه در زمان جاهلیت نخست می بودند تحقیرمی شدند و از ابتدایی ترین حقوقشان مانند میراث و مانند آن محروم می شدند؛ اما آنها امروز منصب و مقام دارند و در همه جا به عنوان مفتی و عالم در رسانه های وابسته به کفار سکولار جهانی و حکومتهای دست نشانده ی محلی مطرح می شوند.
هنگامی که الله تعالی خاتم پیامبرانش صلی الله علیه و سلم را فرستاد او را با شمشیر مبعوث نمود و پیامبر صلی الله علیه وسلم می فرماید: بعثت بالسیف بین یدی الساعة…من در نزدیکی قیامت و باشمشیر مبعوث گشته ام [۲۸]، به طوریکه هرگاه پیامبرصلی الله علیه وسلم ذکر می شود، قتال و جنگ نیز همراه ایشان ذکرمی شود و اگر فهم این مسئله برایت مشکل باشد پس در این باره تأمل کن که : چرا سوره محمد، سوره قتال نامگذاری شده است؟![۲۹]
وقتی دوازده مرد از انصار با پیامبر صلی الله علیه و سلم در بیعة العقبة اولی بیعت کردند،این بیعت به «بیعة النساء» نام گذاری شد چون در این بیعت از جنگ و قتال ذکری به میان نیامد! ابن هشام درباره آنها می گوید: او را در عقبه ملاقات کردند؛ این بیعت عقبه نخست می باشد، با رسول الله صلی الله علیه وسلم بر اساس بیعة النساء(بیعت زنان) بیعت نمودند و این قبل از آن بود که جنگ بر آنان فرض شود.[۳۰]
عمربن ابی ربیعه در دیوانش می گوید : کتب القتال و القتال علینا وعلی الغانیات جرّالذیول[۳۱] قتال واجب شد و قتال کار ماست، و کار دختران این است که دامنشان را به دنبالشان بکشند.
امام ابن جوزی رحمه می گوید: «ای مردم آسیاب جنگ به دوران افتاده و منادی جهاد ندا سر داده و درهای آسمان باز شده است، اگر شما سواران جنگ نیستید پس راه را برای زنان باز کنید تا چرخ این آسیاب را بچرخانند، شما بروید و بخوردان و سرمه دان را بردارید ای زنان عمامه دار وریشدار .»
بله زنانی با عمامه و و ریش! اینان جانشینان زنان خانه نشین مخالف علمای سلف اوائل هستند که جهاد فرض عین را تحریم کرده و خروج مردان را ممنوع نموده اند، در حالی که علمای سلف در هنگامه جنگ فتوا به خروج زنان حجله نشین می دادند.[۳۲]
پس خطاب به تمام اهل حق می گوئیم: چشمتان را در برابر این دسته از ملاها و شیوخ پایین بگیرید چرا که چشم فرو هشتن از زنان واجب است، به این واجب شرعی در قبال این نوع از زنان پایبند باشید تا تحقیر شوند و خوارگردند!!
[۱] رواه البخاری، كتاب الأطعمة ۵۰۵۸
[۲] الاختیارات العلمیة ابن تیمیه رحمه الله ملحق به فتاوای کبری ۲/۶۰۸
[۳] ابن القیم ، احکام اهل الذمه ، ص۲۱
[۴] ابن عابدین ، حاشیه ، ۳/۱۳۸
[۵] علامه کاسانی (رحمه الله) در (بدائع الصنائع۷/۷۲) وابن نجیم (رحمه الله) در(البحر الرائق ۵/۱۹۱) و ابن همام (رحمه الله) نیز در(فتح القدیر۵/۱۹۱) همین فتوا را داده اند.
[۶] الدسوقی ، حاشیه ، ۲/۱۷۴
[۷] رملي ، نهایة المحتاج ، ۸/۵۸
[۸] ابن قدامه ، المغنی، ۸/۳۴۵
[۹] ابن تيميه ، فتاوی الکبری۴/۶۰۸
[۱۰] ابن کثیر ، مختصر، ۲/۴۴
[۱۱] ابن تيميه ، مجموع الفتاوی ، ۲۸/۳۵۸
[۱۲] زهري در، الجامع لأحکام القرآن ، ۸/۱۵۰
[۱۳] ابن العربي در ، الجامع لأحکام القرآن۸/۱۵۰
[۱۴] القرطبی در، الجامع لأحکام القرآن ،۲/۲۳۵
[۱۵] رواه البخاری
[۱۶]ابن حجر ، فتح الباری، ۶/۳۰
[۱۷] حدیث صحیح رواه احمد وابو داود والترمذی والنسادی . حاشیه ابن عابدین۵/۳۸۳ والزبعلی۶/۱۱۰ ومواهب الجلیل۶/۳۲۳ وتحفة المحتاج ۴/۱۲۴و الاقناع۴/۲۹۰ والروضه البیة۲/۳۷۱ والبحر الزخار۶/۲۶۸ وتاج العروس صحیح الجامع الصغیر آلبانی۳۶۲۱
[۱۸] جصاص ، احکام القرآن،ص۲۸۲
[۱۹] ابن تيميه ، مجموع الفتاوی، ۲۸/۵۳۷
[۲۰]همان، ۲۸/۵۴۵
[۲۱] احمد عبدالرحمن البنا ، فتح الربانی ترتیب مسند احمدشیبانی، ۱۸/۱۲۸
[۲۲] أبو عبد الله محمد بن إدريس الشافعي القرشي المطلبي ، الأم ، المحقق: رفعت فوزي عبد المطلب ،الاسکندریه ، دار الوفاء ۱۴۲۲ ق – ،ج۴ص۱۷۷
[۲۳]ابن تيميه ، الفتاوی الکبری، ۴/۶۰۸
[۲۴] مختصر سیرة النبی صلی الله علیه وسلم و سیرة اصحابه العشرة ، ص ۴۴
[۲۵]نایف معروف ، الأدب الإسلامی ، ص۵۸
[۲۶] جاحظ، صیدالقلم، باب النساء ذوات اللحی و الشوارب ، ص۱۵۳
[۲۷] محمد علی صابونی ، روائع البیان فی تفسیر آیات الأحکام من القرآن ۱/۳۱۵
[۲۸] احمد روایت کرده و آلبانی صحیح دانسته است
[۲۹] به عنوان مثال به تفسیر قرطبی مراجعه کنید
[۳۰] ابن هشام ، السیره النبویه ، ۲/۶۸
[۳۱] به تفسیرطبری ۲/۱۰۶ و تفسیر قرطبی ۲/۲۲۶ مراجعه فرمایید
[۳۲] ابن قدامه مقدسی ، المغنی ، ص ۱۸۲