مخالفین دولت اسلامی پیامبر خاتم (۱۲۷)
بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم
مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی
در یک تقسیمبندی کلی، میتوان مخالفان پیامبرخاتم صلی الله علیه وسلم را به سه دسته تقسیم نمود:
۱- مشرکان و اشراف غیر اهل کتاب : مشرکان و اشراف غیر اهل کتاب مکه نخستین گروهی بودند که سدی بزرگ و محکم در راه اهداف پیامبر تشکیل دادند، کسانی که با در دست داشتن قدرت در ۱۳ سال دوران پیغمبر در مکه و همچنین ایجاد جنگهای بزرگ در دوران حکومت پیامبر در مدینه، مخالفتهای جدی خود را نشان دادند.
۲- یهود اهل کتاب: دشمنی آنان با پیامبرصلی الله علیه وسلم و حکومت نوپای اسلامی در مدینه بود. این گروه ابتدا پیمانی را امضا کردند و به حمایت از مسلمانان متعهد شدند. اما علی رغم این تعهد دوجانبه، سر ناسازگاری با دولت نبوی برداشته و درصدد انحراف مسلمانان و تخطئه دین اسلام و پیامبر برآمدند. دشمنی اصلی گروه یهود را باید با ورود پیامبر به مدینه در نظر گرفت.
هر چند شخص پیامبر در هنگام تشکیل حکومت اسلامی، با بستن پیمان معروف مدینه به حقوق این گروه احترام گذاشت و از در صلح وارد شد، اما رفته رفته یهودیان، وجود نظام جدید در مدینه را در تعارض با منافعشان می دیدند و در نتیجه به سیاست مخالفت با جریان اسلامی روی آوردند، چیزی که باعث شد طرف مقابل هم رفتار و روش خود را تغییر دهد. یهودیان بنیقینقاع، بنی نضیر و بنی قریظه با ثروت بی شمار خود، به همکاری با مشرکان و ایجاد توطئه هایی علیه پیامبر، علاقه زیادی از خود نشان دادند. حاصل آن هم برخورد قاطعانه پیامبر با آنها بود؛ اخراج از مدینه و کشتار گروهی از آنها.قرآن در سورههای آلعمران،آیات ۵۷-۶۵ و بقره،آیات ۱۴۲-۱۴۴ مسلمانان را به کناره گیری از یهودیان و عدم دوستی با آنان سفارش میکند.[۱]
۳- منافقان: آنان دشمنی با اسلام و پیامبرصلی الله علیه وسلم را از همان ابتدا کلید زدند. قرآن کریم منافقان را افرادی بیماردل و فریبکار، با ظاهری مسلمان اما باطنی آلوده و شیطان صفت معرفی مینماید. منافقین مدعی ایمان به خدا بودند، در ظاهر به رسالت پیامبر اقرار داشتند، اما ایمان آنان ظاهری بود و نه قلبی. آنان واجبات اسلامی را با سختی و کراهت انجام میدادند، نماز را با سستی و کسالت به پا میداشتند، در برابر مردم ریا کرده و خدا را یاد نمیکردند. آیات ۱۴۲ سوره نساء و ۶۴و۶۵ سوره توبه بیانگر خصوصیت مذکور در مورد آنان می باشد. بسیاری از آنان اسلام خویش را تغییر داده و به فتنهگری و آشوب در جامعه پرداختند. تعدادی از منافقان در مدینه و تعدادی دیگر در اطراف مدینه بودند . (توبه/ ۱۰۱)
آنان در پیشامدهای اجتماعی و حوادث، موضع گیریهای خاص داشتند که هیچگاه با مصلحت جامعه، حکومت اسلامی و مسلمانان هماهنگ نبودند. هیچگاه در راستای آرامش و سلامت جامعه قدم بر نمی داشتند و موقعیتهای خطرناکی را با هدف ضربه زدن به حکومت اسلامی و بدنه مسلمان جامعه و در راستای خشنودی دشمنان اسلامی به وجود میآوردند. طه حسین می نویسد: «کار پیغمبر با منافقان مشکل و پیچیده بود … امر منافقان از جهتی از امر مشرکان و یهود آسان تر بود؛ چرا که میان ایشان و مسلمانان جنگی نبود … لیکن از جهت دیگر از گرفتاری مسلمانان با مشرکان و یهود دشوارتر بود؛ برای اینکه منافقان کار آنان و اینان (مشرکان و یهودیان) را در پیش نگرفتند و کفر خود را برای پیغمبر و یارانش آشکار نکردند … بلکه اظهار اسلام نمودند …»[۲]
این گروه توسط قرآن بسیار مورد مذمت قرار گرفتند، ولی با وجود برخی کارشکنیهای علنی، پیامبر در مقابل آنها در بعضی مواقع مدارا میکرد و البته در چند مورد چون تخریب مسجد ضرار به طور جدی با آنها برخورد کردند. منافقان همواره تا آخرین سالهای زندگی پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم ، به مخالفتهای خود ادامه دادند. قرآن کریم در آیات بسیاری به توصیف منافقان، رفتارها،
[۱]ابنهشام، زندگانی محمد(ص) پیامبر اسلام ، ج۱، ص۵۱۳؛ ج۳، ص۵۱
[۲] حسین طه ، آئینه اسلام، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، ۱۳۳۹ش، ص۷۶