کسب اطلاعات جهت تصمیم گیری در مورد مخالفین (۱۲۸)
بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم
مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی
در سیره ی مدیریتی رسول الله صلی الله علیه و سلم موارد متعددی وجود دارد که نشان می دهد، ایشان صلی الله علیه و سلم علاوه بر آنکه سمعنا و اطعنا تابع مخلص قوانین شریعت الله بود اما در امور قابل اجتهاد نیزهیچ تصمیمی را بدون کسب اطلاعات نگرفت. به عنوان نمونه ایشان صلی الله علیه و سلم به منظور برنامه ریزی و تصمیم گیری در شهر مدینه، اقدام به سرشماری مسلمانان و ثبت اطلاعات مربوط به آنان نمود. نقل شده است که ایشان صلی الله علیه و سلم فرمودند: «أحصوا کل من تلفظ بالاسلام» تمام افرادی که به اسلام گرویدند، را سرشماری کنید.
یا برای مقابله با دشمنان ابتدا از وضعیت دشمن به طور دقیق کسب خبر می نمودند. برای مثال ایشان صلی الله علیه و سلم در ماه رجب سال دوم هجری، «عبدالله بن جحش» را با هشتاد نفر از مهاجران به مأموریتی فرستاد و هنگام حرکت نامه ای به دست وی داد و فرمود، تا دو روز راه نپیماید، آن را نخواند. آنگاه در آن بنگرد و به فرمان عمل نماید و کسی از همراهان را مجبور نسازد. عبدالله پس از دو روز راهپیمایی نامه را گشود و چنین فرمان یافت: «هنگامی که نامه ی مرا باز نمودی، همچنان رهسپار شو تا در نخله فرود آیی. پس در کمین قریش باش و جستجو کن برای ما اخبارشان را».
همچنین ایشان صلی الله علیه و سلم به منظور کسب اطلاعات دقیق برای تصمیم گیری صحیح، افرادی به نام «عریف» و «نقیب» را منصوب می کرد، تا گزارشهای سالم را به اطلاع ایشان برسانند.
«عریف» در لغت به معنی دانا و شناسنده و عالم به چیزی یا کسی است که یاران خود را می شناسد و جمع آن «عرفا» است و در اصطلاح به کسی اطلاق میشود که قیم امور قبیله و گروهی از مردم است و تدبیر امور و مسئولیت اداره ی کارهایشان به عهده ی اوست و در وقت لزوم گزارش کارهای آنان را به مافوق خود می دهد.
«نقیب در لغت به معنی بزرگ قوم و کسی است که به احوال مردم خویش آگاه است و در میان آنها دارای نفوذ و جایگاه است و جمع آن «نقبا» و مانند عریف است.
تاریخ و سیره ی رسول الله صلی الله علیه و سلم نیز مملو از به کارگیری نقبا و عرفا است. ابن حجر می فرمایند: «ابو عزیز جندب بن نعمان ازدی به حضور رسول الله صلی الله علیه و سلم رسید و رسولالله صلی الله علیه وسلم او را عریف قومش قرار داد. نیز رافع بن خدیج انصاری عریف قومش در مدینه بود.
اتخاذ یک تصمیم صحیح، مستلزم یک سری اطلاعات کافی وصحیح در زمینه ی موضوع مورد بررسی است، و هیچ گونه اقدامی بدون شناخت صحیح از زوایای مختلف مسأله، میسر نخواهد بود. قانون شریعت دستور می دهد که انسان در انجام همه ی امور بدون تحقیق و بررسی کافی، اقدامی نکند.« وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولـئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً » و از چيزى كه بدان علم ندارى (در مرحله اعتقاد و گفتار و عمل) پيروى مكن، زيرا گوش و چشم (ابزارهای مهم اندیشیدن و تعقل) و دل (ابزار مهم دیگر تفقه و درک حقایق)، هر يك مورد سؤال قرار خواهند گرفت . اگر شخصی این مسیر را طی نکرد و ضرری متوجه او شد، باید تنها خویشتن را سرزنش کند. چون این شر از نفس و عمل خودش تراوش نموده است .
دیپلماسی پیامبر اکرم و استفاده از مذاکره و گفتوگو برای پيشگيري از شروع جنگ و ختم جنگ
یکی از ابزارهای بسیار مهم در دستیابی به اهداف سیاست خارجی کشورها در صحنههای مختلف جهانی، استفاده از دیپلماسی است که اهمیت آن در اسلام از ابتدای رسالت رسول الله صلی الله علیه وسلم از سوی ایشان مورد توجه و اهتمام جدی قرار گرفته است. فرستادن سفیر و نماینده به سوی قدرتهای بزرگ و سكولارآن زمان، فرستادن سفیران اسلام جهت تبلیغ و ارشاد مردم سرزمین حجاز و دیگر مناطق به دین مبین اسلام و مذاکرات و پیمانهای مختلف با قبایل و سران آنها، همگی نشان از اهمیت و توجه مضاعف به دیپلماسی اصلاح و دعوت به آزادگي در اسلام و سیره رسول بوده است.
در این میان، دیپلماسی و استفاده از مذاکره و گفتوگو برای پيشگيري از شروع جنگ و ختم جنگ، اعاده صلح و تأمین اهداف، به بهترین شکل در حکومت پیامبر اکرم(ص)، مورد توجه قرار گرفته و ایشان در راستای تعقیب اهداف سیاست خارجی خود؛ یعنی دعوت افراد بشر به سوی تعالیم الهی، از آن بیشتر استفاده کردند. در دیپلماسی پیامبر اسلام، راهبردها و تدابیر عملی و اجرایی، همگی منطبق بر اصول و موازین الهی میباشد. بر این اساس، منظور از دیپلماسی رسول اکرم(ص)، فعالیتهایی است که آن حضرت بهعنوان رئیس حکومت و نمایندگان و سفرای منتخب او در راه نیل به مقاصد و ادای وظایف سیاسی دولت اسلامی و تحققبخشیدن خط مشیهای کلی اسلام در زمینه سیاست خارجی و همچنین پاسداری از حقوق و منافع دولت اسلامی در بین قبایل و گروههای دینی و دولتهای غیر مسلمان در خارج از قلمرو حکومت اسلامی، انجام میدادند .[۱]به هر حال، آنچه از مجموع دیپلماسی پیامبرصلی الله علیه وسلم بر میآید این است که ایشان، همواره نسبت به دو گروه از غير مسلمين و در مراحل مختلف، ديدگاه متفاوتي داشته است يكي نگاهی رحیمانه به مشركين اهل كتاب كه صلح و زندگي مسالمت آميز تحت حاكميت قانون اسلام را مبنای سیاست خارجی حکومت خود قرار داده بودند و ديگر نگاهي حذف گرايانه ي تدريجي نسبت به مشركين غير اهل كتاب .
پیامبر خاتم صلي الله عليه و آله و سلم بهعنوان رئیس حکومت و همچنین نمایندگان و سفرای ایشان به عنوان کارگزاران حکومت در راه نیل به مقاصد و ادای وظایف اجرايي دولت اسلامی و تحققبخشیدن به خط مشیهای کلی اسلام در زمینه سیاست خارجی با اتخاذ راهبرد «دعوت به اصلاح و آزاد نمودن اسلامي انسانها»، ثابت نمودند که اسلام، دین گفتگو، دليل و آزادگي بوده و «جهاد» در راه خدا، تنها در به بنبسترسیدن راه حلهای دیپلماتیک، کاربرد داشته و اصالت در دیپلماسی اسلام با گفتگو ،اصلاح و دعوت به آزادگي اسلامي میباشد.
به دلیل شرعیبودن مناسبات در روابط دیپلماتیک، آزادی، اختیار، احترام متقابل، حسن نیت و صداقت از جمله اصولی است که پیامبر اسلام(صلي الله عليه و آله و سلم) در برخورد با قبایل، نمایندگان اقوام و زمامدارانی که به نحوی با آنان ارتباط دیپلماتیک داشتند.
[۱] عباسعلی عمید زنجانی، فقه سیاسی (حقوق تعهدات بینالمللی و دیپلماسی در اسلام) ، ج۳، ص۱۱۶