آیت الله خمینی و اعلام مرتد بودن جبهه ملی به دلیل انکار یکی از احکام قرآن (۲۰۳)
بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم
مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی
اگرچه شکلگیری جبهه ملی به رهبری دکتر مصدق به سال ۱۳۲۸ و قبل از انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی برمیگردد اما فراز و نشیبهای زیادی بر سر راه این جبهه وجود داشته است . در تابستان ۱۳۵۶ سه تن از رهبران جبهه ملی یعنی کریم سنجابی، داریوش فروهر و شاپور بختیار طی نامه سرگشادهای به شاه، تمکین مطلق به اصول مشروطیت، احیای حقوق ملت، احترام واقعی به قانون اساسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر را از وی خواستار شدند.
. رهبران جبهه ملی خواهان مواجهه با اصل سلطنت شاه نبودند بلکه هدف خود را مقابله با استبداد البته در چارچوب ساختار سکولاریستی حاکم معرفی میکردند . آیت الله خمینی نیز از اینکه راه جبهه ملی با انقلابیون متفاوت است سخن به میان آوردند و تاکید کردند: «اینجانب نمیتوانم از جبههایها و نه از بزرگشان اسمی ببرم و ترویجی بکنم؛ راه آنها با ما مختلف است.»
جبهه ملی که رویکردی سکولار و لیبرال داشت برای اولین بار و آشکارا در مقابل لایحه قصاص که برآمده از قرآن و شریعت بود، ایستاد و مردم را دعوت به راهپیمایی کرد. جبهه ملی طی اعلامیهای که بهانه آن نفی و حمله شدید به لایحه قصاص بود، مردم را به یک راهپیمایی در مسیر خیابان انقلاب به سمت دانشگاه تهران در بعدازظهر روز ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ فراخواندند . آیت الله خمینی در واکنش به این فعالیتها که در واقع قیام در مقابل قرآن دانسته میشد، موضع شرعی گرفتند و «ارتداد» جبهه ملی را اعلام کردند تا این جبهه برای همیشه با حضور مردم در خیابانها از صحنه سیاسی کشور ایران حذف شود.
مطبوعات ایران در ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ : امام خمینی رهبر انقلاب امروز طی سخنان بسیار مهمی جبهه ملی که مردم را برای اعتراض به حکم آسمانی قصاص دعوت به راهپیمایی کرده است را مرتد اعلام کردند. ایشان در فتوای خود گفتند :
“جدا کنید حساب [خودتان] را از مرتدها. اینها مرتدند. «جبهه ملی» از امروز محکوم به ارتداد است. بله، «جبهه ملی» اگر در رادیو امروز بعدازظهر آمدند اعلام کردند به اینکه این اطلاعیهای که حکم ضروری مسلمین، را «غیر انسانی» خوانده، از ما نبوده؛ از آنها هم ما میپذیریم. ”
اگر کسی مواردی که صریحاً قرآن به آن اشاره کرده از جمله قصاص را منکر شود، ارتداد در مورد وی قطعی است. این نظر مراجع عالیقدر و امامان(ع) است که کسی که منکر یکی از ضروریات دین شود، مرتد است.
آیتالله گلپایگانی نیز رسما در فتوایی تصریح کرد که «اگر مسلمانی حکم قصاص را در اسلام منکر شود، مرتد میشود، چون انکار صریح قرآن و ضروری دین است.»
اهم بیانات تاریخی آیت الله خمینی در این زمینه عبارت است از :
امروز گرفتار افرادی هستیم که تکلیفمان با آن ها مشخص نیست :
– مع الأسف ما الآن مقابل یک گروهها و گروهکهایی هستیم که نه بهطور صریح میآیند بگویند که ما اسلام را قبول نداریم و قوانین اسلام را قبول نداریم و جمهوری اسلامی را قبول نداریم. تا باز ما تکلیفمان معلوم باشد و همان طوری که سابق عمل کردیم امروز هم عمل کنیم. و نه آنطور است که اینها سر جای خودشان بنشینند و به قوانین مملکت خاضع بشوند و به اسلام و قوانین اسلام خاضع بشوند. بین دو محظور الآن [هستیم]: با اینها معامله محمدرضا باید کرد؟ یا با اینها باز دعوت به صلح و صفا و دعوت به عمل به قوانین؟
می خواهم بدانم اساس این راهپیمایی چیست؟! / می خواهند در مقابل نص قرآن راهپیمایی کنند :
– من میخواهم ببینم که این راهپیمایی که امروز اعلام شده است، اساس این راهپیمایی چه هست. من دو تا اعلامیه از «جبهه ملی»، که دعوت به راهپیمایی کرده است، دیدم. در یکی از این دو اعلامیه، جزء انگیزهای که برای راهپیمایی قرار دادهاند، لایحه «قصاص» است. یعنی مردم ایران را دعوت کردند که مقابل لایحه قصاص بایستند. در اعلامیه دیگری که منتشر کرده بودند تعبیر این بود که «لایحه غیر انسانی»! ملت مسلمان را دعوت میکنند که در مقابل لایحه قصاص راهپیمایی کنند، یعنی چه؟ یعنی در مقابل نص قرآن کریم راهپیمایی کنند! شما را دعوت به قیام و استقامت و راهپیمایی میکنند در مقابل قرآن کریم.
در ملی گرایی این ها هم شک دارم :
– آنهایی که از بعض جبههها هستند، تکلیفشان معلوم است. آنها از اول هم، از آن وقتی هم که «جمهوری اسلامی» تأسیس شده است، مسئله اسلام پیش آنها مطرح نبوده است. آنچه مطرح بوده است، اگر راست بگویند، همان ملی گرایی بوده است. و من در این هم شک دارم!من با افرادی که با جبهه ملی پیوند کرده اند کار دارم …
– من عجالتاً کار ندارم که آیا دولت آقای رجایی یک دولت فعّال است یا نه، و آیا کارهایی کرده است که باید در مقابل او ایستاد یا نه؛ و کار ندارم به اینکه مجلس شورای اسلامی آیا یک مجلسی است که از ملت است یا نه؛ و کار ندارم به اینکه قوه قضائیه آیا به تکالیفش عمل میکند یا نه؛ به اینها من کاری ندارم؛ و اگر راهپیمایی هم فقط برای راهنمایی مردم بود، آن هم صحبتی نبود، و ممکن بود که عمل بشود؛ اما راهپیمایی در مقابل اسلام! در مقابل صریح قرآن! در مقابل حکم ضروری اسلام! این را چه جور تعبیر کنیم؟ باز من کار ندارم به «جبهه ملی»، با اینکه بعض افرادش شاید افرادی باشند که مسلمان باشند؛ لکن من کار دارم به آنهایی که پیوند کردهاند با این جبهه.
باید متاسف باشم که غیب نمی دانم …:
– من باید متأسف باشم، من باید بسیار متأسف باشم، از اینکه غیب نمیدانم! نمیدانستم در چنته اینها چه هست. من بعضی از اینها را میپذیرفتم؛ به ایشان هم محبت میکردم؛ لیکن نمیدانستم که اینها بر ضد قرآن هم قیام میکنند. من نمیدانستم که اینها ائتلاف پیدا میکنند [و] مرکز ائتلافشان یک جا است، و ائتلاف پیدا میکنند با منافقین…
در تمام سلطنت شاه و پدرش چنین سبی به قرآن نشده بود :
– در تمام طول سلطنت رضاخان و محمدرضا یک همچو جسارتی به قرآن کریم نشد. مسلمانها بدانند که یک راهی الآن هست در کار، یک روشی الآن هست در کار، که بهطور ناشیگری اینها نقاب راکنار زدند. آنهایی که در این راهپیمایی میخواهند شرکت کنند، یا اظهار این را کردند که شرکت بکنند، یا تأیید کردند این شرکت را، یا مردم را دعوت کردند به این شرکت، اگر بدانند که محتوای این معنا چیست، وای به حال ملتی که ملی هایشان این باشد، و متدینینی هم که اظهار تدین میکنند، آن باشد، و سرانشان هم این! و اگر ندانسته میکنند، چهطور اطلاعیه «جبهه ملی» را ندیده دعوت میکنند به اینکه شما هم به دنبال جبهه ملی راهپیمایی کنید.
– صبر کردم و نصیحت کردم. صبر کردم، و هر وقت اینها آمدند – یعنی هر وقت نه – اما بسیاری اوقات، آنها را به مسائل اسلامی دعوت کردم؛ به عمل به قانون دعوت کردم؛ به حفظ و حراست جمهوری اسلامی دعوت کردم. کم کم آن احساسِ من زیاد شد. تا وقتی که میبینم آن جناح منافق در میدان است و تأیید میکند. تا وقتی که میبینم آن جبههای که بر ضد اسلام است تأیید میکند. [برای] من تکلیف شرعی است، تا دیگر، تأیید نکنم.
– بیایید حساب خودتان را جدا کنید. آیا «نهضت آزادی» هم قبول دارد آن حرفی را که «جبهه ملی» میگوید؟ آنها هم قبول دارند که این حکم – حکم قصاص – که در قرآن کریم و ضروری بین همه مسلمین است، «غیر انسانی» است؟ آیا این نماز شب خوانها این را قبول دارند یا نه؟ شک ندارم که قبول ندارند. خوب، اعلام کنید. چرا ساکت نشستهاید. مگرنهی از منکر فقط باید من را نهی کنید؟ نهی از منکر فقط برای این است که دولت را خُرد کنید و مجلس را خُرد کنید و چه؟
– شما میفرمایید که [در مقابل] آن کسی که دعوت میکند به اینکه بیایید [علیه] این حکم «غیر انسانی» اسلام راهپیمایی کنید، مسلمانها بنشینند تماشا کنند سبّ به رسول الله بشود، سبّ به قرآن هم بشود؟ این سبّ به قرآن است. مسلمانها بنشینند تماشا کنند که یک گروهی که از اولش باطل بودند [هر کاری میخواهند بکنند] – من از آن ریشههایش میدانم – یک گروهی که با اسلام و روحانیت اسلام سر سخت مخالف بودند. از اولش هم مخالف بودند…. در مقابل اینها بگویید این امری که گفتند اینها کفر است. اینکه کسی بگوید حکم خدا «غیر انسانی» است، اسلام غیر انسانی است، این کافر است.
– من حالا هم توبه را قبول میکنم؛ اسلام قبول میکند. حالا هم بروند در رادیو، بروند در تلویزیون، توبه کنند بگویند ما تا حالا خطا کردیم؛ اشتباه کردیم، مردم را دعوت کردیم به شورش غلط بوده؛ خلاف اسلام بوده، خلاف قوانین کشوری بوده تأیید کردیم، ائتلاف کردیم با گروه منافق. من چندین بار به این آقا [بنی صدر] گفتم آقا این جمعیت تو را به باد فنا میدهند! این افرادی که دور تو جمع شدهاند، بعضی از اینها، یک گرگهایی هستند که تو را به باد فنا میدهند.
جبهه ملی از امروز محکوم به ارتداد است :
– الآن هم من نصیحت میکنم که آقا شماها دست بردارید از این سنگ اندازی جلوی چرخ اسلام، دست بردارید از این تضعیف مجلس و تضعیف روحانیت و تضعیف ملت و تضعیف روحیه ملت و تضعیف روحیه ارتش. دست بردارید از این امور، و بیایید درمیدان با برادران دیگرتان بنشینید؛ شما رئیس جمهور قانونی باشید؛ روی قوانین عمل کنید. شما وکلایی هستید در مجلس، محترمید، متدینید؛ جدا کنید حساب [خودتان] را از مرتدها. اینها مرتدند. «جبهه ملی» از امروز محکوم به ارتداد است. بله، «جبهه ملی» هم ممکن است بگویند که ما این اعلامیه را ندادهایم. اگرآمدند در رادیو امروز بعدازظهر آمدند در رادیو اعلام کردند به اینکه این اطلاعیهای که حکم ضروری مسلمین، جمیع مسلمین، را «غیر انسانی» خوانده، این اطلاعیه از ما نبوده؛ اگر اینها اعلام کنند که از ما نبوده، از آنها هم ما میپذیریم.[۱]
صدور حكم ارتداد از سوي آیت الله خمینی در مورد جبهه ملي به دليل مخالفت صريح با «قصاص» به عنوان يكي از احكام قطعي اسلام بود، حالا اگر یک فرد، گروه، حزب و یا حکومتی که منکر و مخالف تمام احکام قطعی اسلام در امور اجرائی و حکومتی جامعه مانند امور حقوقی، اقتصادی، آموزش و پرورش، سیاسی، دادگستری و غیره باشد چه جایگاهی می تواند داشته باشد ؟!
[۱]خمینی،صحیفه نور،جلد ۱۴ ،صفحه ۴۴۸