گم گشتگي تاريخي و هويتي و راهکار برون رفت از آن در سخنان دو تن از رهبران معاصر جهان تشیع (۲۲۶)
بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم
مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی
آیت ا… خمینی در آسيب شناسي وضعيت حاكم بر جهان اسلام و مشكلاتي كه گريبان گير اين جوامع شده است، گم گشتگي فرهنگي و هويتي را علت اصلي آن برمي شمرد و بيان مي دارد: «ماها الان خودمان را گم كرده ايم، مفاخر خودمان را الان گم كرده ايم، تا اين گم شده پيدا نشود شما مستقل نمي شويد.»[۱]
وی يكي از علل بنيادين اين گم گشتگي تاريخي و هويتي را استعمار غرب مي داند و مي گويد: «غربي ها كوشش كرده اند كه ما را از خودمان بي خود كنند، ما را ميان تهي كنند، به ما اين طور بفهماند و فهماندند كه خودتان هيچ نيستيد و هرچه هست غرب است و بايد رو به غرب بايستيد.»[۲] ايشان رواج ارزش ها و فرهنگ غرب را ام الامراض جهان اسلام معرفي مي كند و راه برون رفت را رهايي از اين فرهنگ ها و ارزش ها مي داند .[۳]
تشخيص درست آلام و مصائب جهان اسلام و تبيين درست آن و ارائه راه حل منطقي و واقع گرايانه و همراه با تجربه موفق از يك فرايند انقلابي و استقرار نظام مبتني بر قانون شریعت الله، چيزي نبود كه غرب بتواند در جهان اسلام آن را كتمان كند و مكتوم نگه دارد و يا جوانان تشنه عدالت و استقلال طلبي آن را پي جويي ننمايند. تحليلي كه آيت الله خامنه اي از وضعيت جهان اسلام ارائه مي كند، گوياي درك و شناخت ايشان از اين وضعيت جهان اسلام مي باشد.
«يك نگاه به وضعيت فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي و نظامي كشورهاي مسلمان امروز و مشاهده ضعف روحي و مادي آن و مداهنه در نظام هاي سياسي و وضع دولت هاي اغلب اين كشورها كه در آن همه چيز حاكي از احساس حقارت و ناتواني است، روشن مي سازد كه از مهم ترين علت هاي اين وضع، بيگانگي و بريدگي اين كشورها و ملت ها از گذشته هاي تاريخي خود و مجد و عظمتي است كه از وراي قرن ها مي تواند هر انسان ضعيف و نوميد را به حركت و تلاش اميدوارانه سوق دهد.»[۴]
استعمار با شكست غرور اسلامی و انقطاع آن ها از گذشته و آموزه هاي اسلامي، ملت هاي اسلامي را مهياي پذيرش فرهنگ سلطه و ارزش هاي سکولاریستی غربي كرد. و با اين رهاورد شاهد بوديم كه همه مظاهر سکولاریستی غرب در تعاملات فردي و اجتماعي جهان اسلام رسوخ و رواج يافته است و پي آمد آن بحران هاي عقیدتی، اخلاقي، فرهنگي، اجتماعي، اقتصادی و امنیتی است كه بر اين جوامع حاكم گرديده است.
چنانچه آيت الله خامنه اي می گوید : «به دست گرفتن سرنوشت ملت هاي مسلمان- كه هدف استعمارگران، مستقيم و غيرمستقيم، از اواخر قرن هجدهم ميلادي به اين طرف بوده- به طور طبيعي ايجاب مي كرد كه احساس غرور و شخصيت ملل مسلمان شكسته شود و آن ها از گذشته پرشكوه كاملا منقطع شوند و بدين گونه فرهنگ و اخلاق خود را رها كرده، آماده پذيرش فرهنگ غرب و تعاليم استعماري شوند. و اين حيله، در زمينه كاملا مساعدي كه تسلط حكومت هاي فاسد و مستبد در كشورهاي اسلامي فراهم آورده بود، كارگر افتاد و سيل فرهنگ مهاجم غربي و همه مفاهيمي كه استعمار رواج آن را در ميان ملل مسلمان براي تأمين سلطه سياسي و اقتصادي خود بر آن ملت ها ضروري مي شمرد، به راه افتاد و نتيجه آن شد كه در طول دويست سال، كشورهاي اسلامي يكسره به سفره گسترده و بي مانع و رادعي براي غارت گران غربي تبديل شوند.»[۵]
انقلاب اسلامي راه برون رفت اين بحران در جهان اسلام را در منظر جوامع اسلامي به ويژه جوانان خسته و سرخورده از تفرعن ايدئولوژي هاي سکولاریستی مغرب زمين و رهيافت هاي متنوع و ادعاهاي پرطمطراق بود كه همگي به كژراهه ها و بيراهه ها ختم شد؛ استقلال آنان را به تاراج نهاد و استعمار و استبداد را بر همه اركان قدرت و سرنوشت ملت هاي اسلامي حاكم نمود كه متكي بر يك حقيقت دروني جوامع اسلامي بود؛ «هيچ ملتي نمي تواند استقلال پيدا بكند الا اينكه خودش، خودش را بفهمد. مادامي كه خودشان را گم كردند و ديگران را جاي خودشان نشاندند، استقلال نمي توانند پيدا كنند.»[۶]
آیت ا… خميني راه بازيابي هويت مسلمانان را بازگشت به قرآن و ارزش هاي اسلامي معرفي کرده و می گوید : «مع الأسف با برخورداري از چنين توان و نعمت هايي براي هويت سازي و رفع بحران هاي معنوي و اجتماعي، جوامع اسلامي با دور افتادن از اسلام و قرآن كريم امروز با معضلات عديده اي مواجه گشته است و… ما مسلمان ها كه از اسلام دور افتاده ايم و از حقايق اسلامي منزوي شده ايم.»[۷]
آيت الله خامنه اي آسيب شناسي و هوشمندي در مقابل ترفندهاي دشمنان را از راهکارهای اصلی معرفی کرده و اشاره مي كند:«دشمن مستكبر كه بيداري امت اسلامي، تهديد كننده مطامع و منافع نامشروع اوست، مهم ترين سلاحي كه در برابر موج فزاينده در دست دارد، سلاح رواني است: نوميد سازي، تحقير هويت، به رخ كشيدن قدرت و تمدن مادي خويش، امروز و در آينده هزاران ابزار تبليغي به كار افتاده و خواهد افتاد كه مسلمانان را از آينده درخشان نوميد و يا به آينده اي كه منطبق با نيات پليد خود آنان است ترغيب كنند… آماج اين تير زهرآلود، نخست نخبگان و روشنفكران و سپس توده مردمند.» [۸]
در جهان تشیع كانون اين گفتمان كه از سوي آیت الله خمینی و آيت الله خامنه اي هدایت گرديد، در خيزش اخير پیروانشان بروز يافت. آیت الله خمینی به عالمان و انديشمندان جهان اسلام توصيه به مقاومت و ايستادگي مي كند: «علماي بلاد و كشورهاي اسلامي بايد راجع به حل مشكلات و معضلات مسلمين و خروج آنان ازسيطره قدرت حكومت هاي جور با يكديگر به بحث و مشورت و تبادل نظر و براي حفظ منافع مسلمين سينه ها را سپر كنند.»[۹]و در جاي ديگري مي گويد: «بايد فداكاري كنيد در ارجاع مجدد عظمت اسلام كه مهمش عظمت معنوي آن است.»[۱۰]
[۱]خمینی،صحيفه نور،ج ۹،ص ۵۹
[۲]همان،ص ۲۵
[۳]همان ،ج ۲،ص ۳۴۵
[۴]همان،ج ۱،ص ۶۳
[۵]روح الله خمینی، صحیفه حج ،ناشر:مشعرمحلنشر:تهران – ایرانسال: ج ۲، ص ۶۳
[۶]خمینی،صحيفه نور،ج ۱۱،ص ۱۸۳
[۷] خمینی ، صحيفه حج، ج ۱، ص ۱۰۵
[۸]پيام آیت الله خامنه ای به كنگره حج درسال ۱۳۸۸
[۹] خمینی ، صحيفه حج، ج ۱، ص ۲۱۹
[۱۰]خمینی،صحيفه نور،ج ۲،ص ۳۴۷