اهمیت درجه بندی مشرکین در میزان دوری و نزدیکی آنها به اسلام(۲۴۱)
بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم
مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی
سيد قطب رحمه الله عليه در تفسير سورهي روم ميگويند: «آيات نخستين اين سوره به مناسبت ويژهاي نازل گرديده است، وقتي بوده است كه ايران بر روم چيره شده است و بر مستعمره هاي جزيره العرب روم دستيابي پيدا كرده است. اين تفسير در گيراگير مجادله و مباحثهاي بوده است كه پيروان عقيده، ميان مسلمانان صدر اسلام در مكه پيش از هجرت و در ميان مشركان در گرفته است. از آنجا كه روميان در آن وقت اهل كتاب و مسيحي بودند و ايرانيان يكتاپرست نبودهاند و آيين زردشتي داشتهاند مشركان ساكن مكه در روي دادن اين حادثه فرصت پيدا كردند كه بگويند عقيدهي شرك بر عقيدهي يگانه پرستي غلبه پيدا كرده است، و آن را به فال نيك بگيرند و بگويند كه ملت كفر بر ملت ايمان چيره گرديده است.»[۱]
اين است كه آيات نخستين اين سوره نازل ميگردد و مژده ميدهد به اين كه اهل كتاب رومي در چند سال بعدي غلبه پيدا ميكنند و مايهي شادي و سرور مؤمنان ميگردند، مؤمناني كه دوست ميدارند ملت ايمان از هر آئيني كه باشند پيروز گردند و نصرت پيدا كنند، خداوند در اين باره ميفرمايند:
«الف.لام.ميم، رويان شكست خورده اند، در نزديك ترين سرزمين، و ايشان پس از شكستشان پيروز خواهند در مدت (بضع سنين: كمتر از نه سال) چند سالي همه چيز در دست خدا و به فرمان اوست، چه قبل (كه روميان شكست خوردهاند) و چه بعد (كه آنان پيروز ميگردند) در آن روز (كه روميان پيروز ميگردند) مؤمنان شاد ميشوند، (آري خوشحال ميشوند) از ياري خدا، خدا هر كسي را كه بخواهد ياري ميدهد و او بس چيره و بسيار مهربان است، اين وعده ايست كه خداوند داده است و خداوند هرگز در وعدهاش خلاف نخواهد كرد و ليكن بيشتر مردم اين را نميدانند، (اين اكثريت كوتاه بين) تنها ظاهر و نمادي از زندگي دنيا را ميدانند و ايشان از آخرت كاملا بي خبرند» (روم/ ۱-۶)
ابن جرير با اسنادي كه دارد از عبدالله بن مسعود رضي الله عنه روايت كرده است كه گفته است: «ايرانيان بر روميان پيروز شده بودند، مشركان دوست داشتند كه ايرانيان بر روميان پيروز گردند، چرا كه روميان اهل كتاب بودند و به آئين مسلمانان نزديك به شمار ميآمدند . . .»
سيد قطب رحمه الله عليه در ادامه ميافزايند: «نخستين پيام از ميان اين پيامها، پيوندي است كه ميان شرك و كفر در هر مكاني و در هر زماني در برابر دعوت توحيد و ايمان وجود دارد با وجود اين كه در قديم دولتها ارتباط سريع و پيوند محكمي با يك ديگر نداشتند بدان گونه كه در روزگار كنوني ما است، مشركان در مكه احساس ميكردند كه پيروزي مشركان در هر مكاني بر اهل كتاب پيروزي خودشان به شمار ميرود و مسلمانان نيز احساس ميكنند كه ميان ايشان و ميان اهل كتاب پيوند است لذا بدحال و ناراحت ميَشوند كه مشركان پيروز شوند در هر مكاني كه باشد، و ميدانستند كه دعوت آنان در مسألهي ايشان بر كفار چيزهايي نيست كه در گوشه و كنار جهان پيرامونشان ميگذرد، بلكه آنچه در گوشه و كنار جهان پيرامون ايشان ميگذرد، در مسألهي كفر و قضيه ايمان تأثير دارد.
از اين حقيقت برجسته بسياري از اهل زمان ما غافلند، و متوجه اين حقيقت نيستند بدان گونه كه مسلمانان و مشركان در زمان پيغمبر خدا صلي الله عليه و سلم چهارده قرن پيش از اين متوجه آن شده بودند. بدين ترتیب اين گونه افراد در داخل مرزهاي جغرافيايي يا نژادي بسر ميبرند و محصورند و نميدانند كه مسأله در اصل خود مسأله كفر و ايمان است و پيكار در حقيقت پيكار حزب و دارو دستهي خدا با حزب و دارو دستهي اهريمن است.
مسلمانان امروزه در تمام نقاط جهان بسي نيازمند اين هستند كه سرشت پيكار و جنگ را و حقيقت قضيه را درك و فهم كنند و نامهاي دروغين احزاب شرك و كفر، ايشان را گول نزند و پرچم هاي نادرستي كه برافراشته ميدارند و خويشتن را در زير آن پنهان ميكنند، آنها را غافل نگرداند، چه احزاب شرك و كفر با مسلمانان نميجنگند مگر بخاطر عقيدهاي كه مسلمانان دارند، هر اندازه علل و اسباب جنگ هم جورا جور و گوناگون جلوه داده شود»
این واکنش یک مسلمان در جنگ بین یک مشرک اهل کتاب و یک مشرک شبهه اهل کتاب بود ، چون از مجوس جزیه گرفته شد، اما مشرکین غیر اهل کتاب از این دو تمایزاتی دارند . مشرکین شبهه اهل کتاب فاصله بیشتری با مسلمین دارند و مشرکین اهل کتاب نزدیکترند . به همین دلیل مشرکین غیر اهل کتاب، در جنگ روانی، از آنکه از مسلمین دورتر بود بر علیه آنکه به مسلمین نزدیکتر بود حمایت می کردند و مسلمین برعکس .
مشركان غير اهل كتاب در واقع كساني بودند كه افكار، تصورات و انديشههاي خود در مورد بشريت و جهان اطراف را معيار قانون گذاري و تنظيم روابط خود با ديگران و محيط اطراف و ماوراء الطبيعه ميدانستند، و از هيچ يك از قوانين و احكام الهی که با خواست آنها سازگار نبود تبعيت و پيروي نميكردند، و جهت حفط منافع و طبقهي مادي و معنوي خود حتي از پذيرش اديانی كه انديشههاي بشري زيادي در آنها رسوخ كرده بود و تقريبا قالب تحريفي به خود گرفته و بيشتر به انديشههاي بشري شباهت داشت تا كلام و پيام الهي، خودداري ميورزيدند.
اينگونه افراد در امور مربوط به روابط درون اجتماعي خود اعم از روابط خانوادگي، ديدگاهشان نسب به زن، فرزند و بزرگسالان، آموزش و پرورش و روش تعليم، اقتصاد و روابط اقتصادي و تجاري با همديگر و ديگران، داشتن مذاهب خرافي و پرستش انواع يا دهري بودن و ديگر مسائل مربوط به زندگي بشري درون گروهي و تمامي ارتباطات سياسي، فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و … با ديگر جوامع نيز از ديگر قوانين و احكامي پيروي ميكردند كه خود آنها واضعش بودند و به اصطلاح روز از مترقي ترين و پيشرفته ترين افكار و ترقيات فكري خودشان و یا نیاکانشان پيروي ميكردند.
به همين دليل علاوه بر آنكه از پذيرش احكام و دستورات اديان الهي در امور زندگي خود سرپيچي كردند، بلكه آنها را اساطير الاولين، داستانهاي كهنه و قديمي، احكام مربوط به افراد پست و عقب ماندهي جامعه، سحر وجادو و … پنداشته واز قوانين ساختهي دست خود كه نشان ترقي و پيشرفت به شمار ميرفت پيروي مينمودند.
اينها تنها بخشي از توحيد كه توحيد اولوهيت بود را قبول نداشتند. توحيد الوهيت يعني پذيرش و پياده كردند احكام الهي در زندگي و به عبارت ديگر يعني هر آنچه از پايين به بالا ميرود اما توحيد ربوبيت يعني هر آنچه از بالا به پايين ميآيد آنها احكام الهي كه ميبايستي در زندگي خود پياده نموده و همچون واكنش به دستورات الهي از جانب خود به بالا ميفرستادند را رد نموده اما در عوض به شهادت قرآن غير از تك و توكي دهري، همه مشركين قبول داشتند كه خالق و رازق خداست و تنها در هنگام خوشحالي و آسايش و عدم خطر بود كه به همراه خداوند شركايي را به فرياد ميخواندند و آنها را واسطه قرار ميدادند و گرنه در هنگام سختي وبلا همچون زمان گير كردن در دريا و … تنها به خدا پناه برده و از هرگونه شريك و واسطه پرهيز مينمودند.
آنها ميدانستند كه خداوند است كه به آنها فرزند مي دهد، باران ميباراند، روزي ميدهد و … در كل هر آنچه از بالا به پايين ميآمد را (توحيد ربوبيت) قبول داشتند و تنها زير بار احكام الهي كه ميبايستي خود از پايين به بالا (توحيد الوهيت) كه بعنوان اطاعت از اوامر الهي به شمار ميرفت را نميپذيرفتند.
آنها نميپذيرفتند كه قانونگذاري از انسان گرفته شده و تماما در اختيار خداوند قرار گيرد و بر همين اساس بود كه با اساس توحيد و لا اله – الا الله يعني ابتدا نفي تمامي الهها و كفر به طاغوت و تمام قانونگذاراني كه پا را از گليم خود دراز كرده و در حيطه الهي و حتی بر خلاف اوامر قانون ساخته و اجرا نمودهاند (لااله) از يك سو و اثبات يگانگي وي در قانون گذاري، عبادت و فريادرسي ( الا الله ) از ديگر سو به مبارزه و مخالفت بر خاستند.
[۱]سیدقطب، فی ظلال القرآن ، ذیل آیات اولیه ی سوره ی روم