به دنبال یهود ، سكولاريسم دشمن شماره يك مسلمین(۲۴۲)
بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم
مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی
دلیل تحرك در درجه بندي دشمنان دور و نزديك قانون شریعت در چه چیزی نهفته بود ؟ دیدیم در دورهاي كه در آن مسلمانان در ضعف و بي سر پناهي به سر برده و شديدا تحت فشار رواني و تبليغاتي دشمانان دين به سر ميبرند، خداوند پيروزي كفار اهل كتاب را بر كفار غير اهل كتاب مايهي مسرت و خوشحالي و تقويت جبههي دينگرايان و ضربهاي بر پيكرهي مشركين خارج از قوانين اهل كتاب ميشناساند .
چون مشرکین اهل کتاب خودی هایی هستند که از دامن دین اسلام دچار انحراف شده اند و علاوه بر آن در اين مرحله دشمن شماره يك مسلمين، مشركين غير اهل كتاب در برابر تمامي شریعتها و قوانين آسماني بودند و دينگرايان پناهگاهي جز كشورهاي داراي قدرت صاحب عقايد اهل كتاب كه آنزمان نصرانیت نماينده گیشان را مي كرد نداشتند، به همين دليل رسول الله صلی الله عليه و سلم يارانش را در اين دوره به نزد پادشاه اهل كتاب حبشه فرستاد كه صاحب حكومت و نيروي بازدارنده در برابر مشركين غير اهل كتاب به شمار ميرفت. در نتيجه شكست و ضرر اين كشور اهل كتاب به صورت غير مستقيم شكست و ضرر مسلمانان بدون پناه نوشگفته نيز محسورب ميگرديد.
اما ميبينيم به محض سپري شدن اين دوران، عصر جديدي در حيات مسلمين به وقوع ميپيوندد و آنها صاحب قدرت و پناهگاهي ثابت و دولتی اسلامي ميگردند. با ورود به اين دوران تمام شریعت گرایانجهان، به شهادت آينده و تاريخ، پناهگاهي بهتر از پناهگاه سابق به دست ميآورند. و خيلي طبيعي بود كه از ميان اهل كتاب كساني بودند كه حسادت ورزیده و نميخواستند به اين راحتي پايگاه و طبقهي معنوي و مادي خود را از دست بدند. و آرام آرام هركدام به نسبت بي رحمي شان نسبت به پيروان مكتبشان و دل بستن به ظواهر دنيوي و تبعيت از هوي و هوس و دسايس مشرکین غیر اهل کتاب به همان نسبت به اين پايگاه جديد دين گرايان دشمني ورزيدهاند.
بعضي از اهل كتاب بعد از قدرت گرفتن اين پايگاه و دولت پشتيبان مستضعفين جهان، تمام قواعد و اصول را زير پا نهاده و با ساير مشركين غير اهل كتاب نيز عليه دولت وحكومت مسلمانها وارد پيکار و دسيسه چيني گرديدند و در بسياري از توطئهها و شورشها بر عليه مسلمين از بزرگترين طراحان و بازيگران نقش اول گشتند.
البته مشركين اهل كتاب به يك اندازه در اين مسير توطئه آميز و خيانت بار شركت نكردند بلكه دستهاي از آنها از هيچ کوششي عليه مسلمين دريغ نورزيدند و با دست و زبان و قلب ددمنشي خود را به اوج رساندند. به همين دليل الله جل جلاله يك دسته بندي جديدي ميان دشمنان دور و نزديك مسلمين به وجود آورد. اعمال دشمنان عليه مسلمين باعث درجه بندي آنها ميگردد. در واقع امر اين خود دشمنان هستند كه خود را در اين يا آن دسته دور يا نزديك قرار ميدهندو غير مسلمين با اعمالشان خود را هم پيمان، ذمي، مستأمنين يا در حال جنگ با مسلمين قرار ميدهند.
دقيقا پس از سپري شدن دوره مكي وکسب قدرت حکومتی توسط مسلمین الله تعالی يك تقسيم بندي ديگري را در دشمن شناسي و درجه بندي دشمنان ارائه ميدهند، خداوند اين دسته را كه خارجاز قوانين اهل كتاب براي خود قانون ساخته بودند را به همراه دستهايي از اهل كتاب به نام يهوديان دشمنان شماره يك مسلمين می شناساند و نصارا را به دلايلي كه ميآورد در درجه ديگری قرار داده و می فرمایند :
لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ آمَنُواْ الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُواْ وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَّوَدَّةً لِّلَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ قَالُوَاْ إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لاَ يَسْتَكْبِرُونَ * وَإِذَا سَمِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُواْ مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ * وَمَا لَنَا لاَنُؤْمِنُ بِاللّهِ وَمَا جَاءنَا مِنَ الْحَقِّ وَنَطْمَعُ أَن يُدْخِلَنَا رَبَّنَا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحِينَ(مائده /۸۲-۸۵) (اي پيغمبر !) خواهي ديد كه دشمنترين مردم براي مؤمنان، يهوديان و مشركانند، و خواهي ديد كه مهربانترين مردم براي مؤمنان، كسانيند كه خود را مسيحي مينامند، اين بدان خاطر است كه در ميان نصارا، كشيشان و راهباني هستند كه (به سبب آشنائي با دين خود و خوف از خدا، از شنيدن حق سر باز نميزنند و در برابر آن) تكبّر نميورزند و آنان هر زمان بشنوند چيزهائي را كه بر پيغمبر نازل شده است (از شنيدن آيات قرآني متأثّر ميشوند و) بر اثر شناخت حق و دريافت حقيقت ، چشمانشان را ميبيني كه پر از اشك (شوق) ميگردد (و زبانشان به دعا باز ميشود و) ميگويند : پروردگارا ! (به تو و پيغمبران تو و همهي كتابهاي آسماني و بدين آيات قرآني) ايمان داريم (و خويشتن را در پناه تو ميداريم) پس (ايمان ما را بپذير و) ما را از زمرهي (امّت محمّدي كه) گواهان (بر مردم در روز رستاخيزند) بشمار آور.
در اينجا و در اين مرحله هم، مشركين غير اهل كتاب باز در همان رديف دشمن شمارهي يك باقي ميمانند و يهود هم با اعمال خود در همان رده موقعيت خود را تا روز قيامت تثبيت ميكند. این در جه بندی دشمنان از جانب الله و خالقی صورت گرفته است که بهتر از هر موجودی دشمنان اسلام و مسلمین را می شناسد و می فرماید : وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدَائِكُمْ وَكَفَى بِاللَّهِ وَلِيًّا وَكَفَى بِاللَّهِ نَصِيرًا (نساء/۴۵) خداوند (از شما) بهتر دشمنانتان را ميشناسد، و كافي است كه خدا سرپرست (و نگهدارتان) باشد ، و كافي است كه خدا ياور (و مددكارتان) باشد .
هم اكنون و تا روز قيامت نيز يهود و مشركين غیر اهل کتاب دشمنان شماره يك مسلمين به شمار ميروند اما با قواره ثابتي كه از يهود داريم مشركين در چه هئيت و شكلي فرورفتهاند، تا همچون يهود آشكارا در مقابلشان صف آرايي و مقابله به مثل نماييم؟
در فصول گذشته به تفصل ذکر گردید که پس از انقلاب رنسانس در اروپا و پايان يافتن دوران شراکت کلیسا در فرمانروايي قیصرهای سکولار، طبقات مختلف مردم با بازگشت به دوران شرك آلود و چند خدايي يونان باستان و شيوهي حكومت داري آتن مروج مكتب خاص و سازمان يافته ای از مشركين باستان و نوين كه به سكولاريسم مشهور گشت شدند . كه قصد داشت باچند خدايي كردن جامعه به جاي يك خدايي بودن شریعتهای آسمانی و تنوع مكاتب و انديشه هاي بشري بتواند آزادانه در زير چتر دین سکولاريسم و مذاهب متعدد آن چنان به حيات خود ادامه دهند كه هر گونه تك خدايي و تك ديني را به ضرر خود و منافع مادي و معنوي خود ببينند.آنها اين شيوهي حكومت داري را به تبعيت از حكومت آتن و يونانيان چند صد خدايي، دمكراسي يا شيوهي حكومت مردم بر مردم به جاي حكومت خدا بر مردم نام گذاري كردند.
اين مكتب و آيين ساخت دست بشري غير از تغير اسم و لباس هيچ فرقي با ديگر مشركين غير اهل كتاب ندارد و تنها تفاوتشان در اين است كه اولا نياكان باستانشان بسياري از صفات پسندهاي را داشته اند كه اينها از آن بري هستند و ثانيا ميزان ضديت و قانونمند بودن برنامههاي ضد ديني گذشتگانشان به اندازه اينها خشن و غير قابل انعطاف نبود.
هم اكنون دین سكولاريسم، به عنوان نماینده و ادامه دهنده ی دین مشرکین غیر اهل کتاب، به صورت يك ديكتاتوري چند قرنه به حساب ميآيد كه با كارنامهي سياه جنگهاي جهاني و چندين صد جنگ منطقهاي و ناحيهاي باعث كشته شدن ميليونها انسان گشته است و قانونمند و با پشتيبانهاي بي كران مادي، تسليحاتي و به خصوص تبلیغاتي خود تا آنجايي كه بتواند از شخصی ترین نمادهاي ديني اهل كتاب و به خصوص مسلمين در سطح عمومي جامعه نيز ممانعت به عمل ميآورند .
دین سكولارسيم هرگونه دخالت دين و اخلاق اسلامی در امور سياسي، اجتماعي، آموزش و پرورش، اقتصاد، امور فرهنگي، دولت و… رابکلي رد نموده و با تحکیم دیکتاتورانه ی قوانین انحصارگرایانه ی خود و پس از سپري كردن مرحله ی کسب قدرت حکومتی، به روند سكولاريزاسيون جامعه يا همان نابود گرداندن هر گونه باوربه دین آسمانی در ميان مردم ميپردازد.
در اين دین تمامي مكاتب و مذاهب بشري همچنان كه دوست دارند و ميانديشند ميتوانند زندگي كنند و اگر به تعداد يك گروه چند هزار نفري هم برسند ميتوانند در كشور متبوع خويش قانوني را نيز به نفع خود و قانونمند نمودن برنامهها و اعمالشان به تصويب برسانند، اما در يك سرزمين نزديك به صد و چند ميليوني، مسلمين نميتوانند يكي از قانونهاي الهي مورد نيازشان را نيز به تصويب برسانند.
به عنوان مثال هم جنس بازان در انگليس و اكثر دول غربي توانستهاند اميال و آرزوهاي خود را در مجالس قانونگذاري به تصويب رسانده و از حمايت قانوني دولت متبوع خويش بر خوردار گردند به نحوي كه آزادانه همچون دو زوج در كليسا به عقد هم در آمده و … اما در عين حال يك مسلمان نميتواند جهت رهايي از اين همه فقر و بدبختي اصول اقتصادي اسلامي را به تصويب رسانده يا جهت امنيت دین، جان، نسل، عقل و مال خود طبق قانون شریعت الله احکام را به تصويب برساند. حتي كار را به جايي رساندهاند كه بصورت قانوني در تركيهاي كه پايتخت خلافت اسلامي به شمار ميرفت زنان محجبه حق ورود به بسياري از اماكن دولتي را نيز نداشتند …
اين يعني ديكتاتوري خشن، تماميت خواه و بي رحم دین سكولاريسم که قرن هاست هيچ ارزشي براي احكام الهي قائل نبوده و با شديدترين وجه ممكن به قلع و قمح هرگونه نماد شریعتی و قانون الهي پرداخته است.
مشركين زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم تنها در بخش توحيد الوهيت و كفر به طاغوت بود كه مشكل داشتند و در همان اوايل با رسول الله صلي الله عليه و سلم سازش كردند وحتي حاضر بودند بسياري از آداب و عبادتهاي شخصي را نيز انجام دهند به شرطي كه رسول الله از شروط لا اله – إلا الله دست بر دارد. اما دین سكولاريسم و مشركين مدرن كنوني كوچكترين تنزلي از قوانين تصويب شده ندارند.
قرنهاست درنده خويانه با زور شمشير و حتي بهره گيري از بمبهاي اتمي و شيميايي و نسل كشي شهرها و روستاها و بكار گيري انواع بمبهاي فسفري و ليزري جهت تحقق اهداف پليد ديكتاتوري سكولاريستي شان كسي از ميانشان پيدا نشده و نخواهد شد كه به نفع اين همه ستمديده و قرباني جهان كه در طول اين چند قرن بعد از سدهي شانزده ميلادي تلف شدهاند، ندايي سر داده و اين قانون وحشيانه را همچون زمان رسول الله صلي الله عليه و سلم لغو نمایند. اینان كه از ناچيز ترين ترحم و عطوفتي هم نسبت به طرف داران اجرايي شدن احكام الهي بر خوردار نيستند و حاضرند جهت رسيدن به اهداف خود هزاران فلوجه، حلبچه، افغانستان، چچن و… را قرباني سازند.
اينان مشركين جديد غیر اهل کتاب عصر مايند كه حتي كوچكترين پيوند خود را نيز با تمام اديان آسماني قطع كرده اند و اگر چنانچه از واژه ها و عبارات مذهبي استفاده كنند تنها جهت استحمار مردم و استفاده ابزاري از مذهب جهت رسيدن به اهداف دنيويي شان ميباشد ،كه يا مسئله عوام فريبي انتخاباتي در ميان است يا تهاجم به منافع ديگران و يا توطئه ای ديگر در ميان است كه ميخواهند اذهان عمومي را با سياست بلاگردان منحرف نموده و به اهدافشان برسند.
به عنوان مثال جرج دبليو بوش شيطان پرست عضو انجمن استخوان و جمجمه ،كه هيچ اعتقادي به بنيانها و اصول نصرانیت ندارد و نماينده مشركين سكولار دنيا محسوب می گردد ، در يك مبارزه انحرافي جنگ خود عليه مسلمين را «جنگ صليبي» معرفي می کند. در حالي كه براي همه كاملا روشن است كه اين جز توطئهاي عظيم عليه شریعتهای آسماني و منحرف ساختن مبارزات آنها چيزي بيش نيست؛ كه در آن سعي ميكند دشمن دين اسلام را نصرانیتی معرفي كند كه قرنهاست حكومت و تسلطش بر جامعه را از دست داده تا در يك توطئه حساب شده شریعتهای دین اسلام را به جان هم انداخته و خودشان از دور سودش را ببرند و…
همین مشركين غير اهل كتاب در همان دوره مكي دشمن شماره يك مسلمين بودند و در دوره مدني و كسب قدرت و حكومت توسط مسلمين نيز دشمن شماره يك بوده اند و با تصويب قرآن تا روز قيامت دشمن شماره يك مسلمين باقي خواهند ماند و تنها موقعیت و میزان قدرت مسلمین و روش برخورد آنهاست كه تعيين ميكند هم پيمان باشند يا دشمن جنگي .