دين سكولاريسم عامل تحريف دين اسلام قبل از پیامبر خاتم(۲۵۶)
بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم
مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی
دين سكولاريسم نوعی رویکرد به هستی و درواقع نوعی هستیشناسی است كه درنقطه مقابل چنین نگرشي شریعتهای آسماني قرار گرفته اند و با استناد به آيات قرآن مي توان فهميد كه دين سكولاريسم عكس العمل و واكنشي به دين اسلام پس از آدم تا قيامت بوده است. تمام تلاش دين سكولاريسم سازگار نمودن دين اسلام با قوانين و برنامه هاي دين سكولاريسم بوده است .
عنوان سکولاریزاسیون هم، که به معنای سکولاری کردن است، به سکولاریسم مفهوم فرآیند را میدهد. فرآیند به معنای آن است که سکولاریسم طی پروسهای زمانبر از یک نقطهای به نقطه دیگر در حوزه عقايد، ارزشها، فرهنگ و تاریخ رخ میدهد.
البته دين و فرهنگ ديني نیز پروسه ايست كه در حوزه ي عقيده، فرهنگ، نهادها و ساختار اجتماعي و اجرايي جامعه و تاریخ تحقق مییابد؛ بنابراین مقولهای فرآیندی است.
موضوعی که ما را بر آن وامیدارد حوزۀ عقيده را بر حوزۀ تاریخ و فرآیند تاریخی مقدم سازیم وجود جوامعی است که چه بسا به لحاظ رفتاری، عملی و شیوه زندگی از اديان آسماني سکولار گردیده و فرآیند سکولاریزاسیون در آنها طی شده باشد، ولی به لحاظ باور و اعتقاد به شریعتهای ديگرسکولار نباشند. درواقع بین باور و عمل به شریعتهای آسماني و مذاهب نوظهور دین سکولاریسم تمايزات غير قابل انكاري وجود دارد .
در طول تاريخ به كرات ديده شده است كه اثردين سکولاریسم در حوزه شریعتهای آسمانی ديگر هرگز دربردارنده ي مفهوم استقلال داخلي اين شریعتها از سيستم و قوانين اجرايي و حكومتي جامعه نبوده است بلكه شریعتهای ديگر مجبور بوده اند كه خود را به نسبتهاي مختلف با دين سكولاريسم حاكمه تطبيق دهند. اين تطبيق شریعتهای مختلف با دين سكولاريسم منجر به نوعي آميختگي آنها با دين سكولاريسم گرديده و از شریعتها معجوني پديد آمده است كه در عرصه ي ساستهاي حكومتي از آن استقبال شده است و در اكثر موارد همچون يك ابزار در خدمت سياستهاي متوليان دين سكولاريسم قرار گرفته اند و در معادلات قدرت ايفاي نقش نموده اند .
همين ايفاي نقش شریعتهای مختلف در برابر دين سكولاريسم باعث ايجاد يك شریعت التقاطي و رسمي جديد در پاره اي از جوامع گشته است كه هيچ ارتباطي با اسلامي كه به آنها معرفي شده است ندارد . اين امرباعث سردرگمي دسته اي از محققين گشته است به گونه اي كه چنين پندارند اين شریعت جديدي كه از سازگاري و تركيب دين اسلام با دين سكولاريسم توليد گشته است تفاوتي با اصل اسلام ندارد و دين اسلام، يعني همين مخدر و معجوني كه در حال تخدير مردم و خادم طبقات منفعت طلب ستم پيشه است .
زماني كه قوانين اسلامي از دين آسمانی پالفته مي گردند و هستیشناسی سکولار میشود، زندگي عقيدتي و دنيوي هم با همۀ تنوعاتی که میتواند به صورت عملی پیدا کند، صورتی سکولار به خود میگیرد.
انسان اگر در هستیشناسی خودش به این حقیقت رسیده باشد که دين اسلام (نه اسلام سازگار شده با دين سكولاريسم) قوه شناخت جهان و ابزار اداره ي زندگي معنوي و مادي است، باید در هستیشناسی خودش به این باور برسد و نبايد هیچ تحمیلی از بیرون بر انسان بشود. این جزء ذاتی انسان مختار و آزاد است و اگر انسان با پیشفرض دين سکولاريسم به عالم نگاه کند، درواقع تحمیلی است که به انسان شده است. بر اثر چنین پیشفرضی است که خود انسان به آن راه نمیبرد و در نتیجه تناقضی در نظام معرفتی را به دنبال میآورد. در اين مرحله گفته مي شود كه دين اسلام در اين برهه از تاريخ تحريف شده است ونياز به آمدن رسول و پيامبري جديد به شدت احساس مي شد .